رضا زندي ـ بهمن احمدي امويي
سه سال و چند ماه پس از ملي شدن صنعت نفت ايران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ كه با نهضت مردمي دكتر مصدق و آيت الله كاشاني رقم خورد سيدمهدي ميرمعزي به دنيا آمد و در هفتمين روز از هشتمين ماه سال ۸۰ به عنوان دومين مديرعامل شركت ملي نفت ايران (NIOC) پس از انقلاب، حكم خود را از وزيري گرفت كه براي جداسازي حوزه مديريت شركت ملي نفت از وزارتخانه متبوعش تحت فشار بود. اگر چه اين حكم براي اولين بار در زمان تصدي مهندس غرضي بر وزارت نفت صادر شد اما بيش از چند ماه معتبر نماند و پس از آن هيچ وزيري حاضر نشد تا كسي غير از خودش در راس شركتي باشد كه بودجه كشور متكي به در آمد اوست.
تحصيلكرده مهندسي صنايع دانشگاه شريف بين سال هاي ۶۴ تا ۶۸ در معاونت توليدي سازمان برنامه و بودجه وقت و پس از آن نيز تا سال ۶۳ در پتروشيمي بندر امام خميني مسئوليت داشته و سه سال پس از آن نيز مديرعامل شركت سرمايه گذاري صنايع پتروشيمي بوده است.
پاي ميرمعزي يك سال پس از آمدن بيژن نامدار زنگنه به وزارتخانه باز شد و دو سال با عناوين معاون وزير در امور مهندسي و طرح ها و معاون وزير در امور توليدي با چالش هاي وزارتخانه آشنا و تا سال ۸۰ در سكوت كامل قائم مقام شركت ملي نفت شد.
برخي معتقدند نزديك ترين شخص به زنگنه در وزارت نفت ميرمعزي است. كم حرف مي زند و اندكي خجالتي است. وي مسائل فني را مي داند اما در انتقال مفاهيم تبحر وزير را ندارد.در يك عصر باراني با پوشه اي حاوي آخرين اطلاعات پشت ميز كنفرانس مي نشيند.
• مهندس ميرمعزي! به عنوان مسئولي كه بيش از يك سال در راس شركت ملي نفت ايران ايستاده ايد. كارنامه فعاليتتان را چگونه عرضه مي كنيد؟
مهم ترين كاري كه از ابتداي حضور من در شركت ملي نفت چه آن وقت كه قائم مقام بودم و بعد هم مديرعامل شدم شكل گرفت جداسازي دو نهاد شركت ملي نفت و وزارت نفت بود كه سال ها در هم ادغام بودند. در اين مدت توانستيم تشكيلات خود را سازمان دهيم و بين عوامل مختلف هماهنگي ايجاد كنيم و با جدا كردن ۸-۶ سازمان از وزارت نفت و الحاق آن به شركت ملي نفت چارت سازماني آنها را مشخص كرديم و در عين حال به اصلاح ساختار اين شركت ها پرداختيم و در مواردي كه لازم بود شركت هاي جديد تشكيل داديم. به عنوان مثال در اين مدت شركت هاي بهره برداري نفت مناطق جنوب و مناطق مركزي تشكيل شد.
• تولد سازمان ها و شركت هاي جديد چه ويژگي مثبتي ايجاد كرده است؟
تا پيش از اين براساس قانون نفت و آيين نامه هاي آن تمام قراردادهايي كه بيش از ۲۰۰ ميليون تومان بود مي بايست در هيأت مديره اصلي شركت نفت تصويب مي شد كه اين موضوع هم روند تصميم گيري ها را دشوار و طولاني كرده بود و هم مديران ارشد را از سياستگذاري دور نگه داشته بود. بنابراين با ايجاد شركت هاي جديد عملا يك نوع تمركززدايي در شركت نفت انجام شد و بسياري از تصميم گيري ها به رده هاي پايين تر منتقل شد تا شركت نفت به عنوان شركت مادر به مسائل كلي تر نظير افزايش درآمدها، كاهش هزينه ها، بالا بردن كيفيت محصولات بپردازد و از كار عملياتي فاصله گيرد كه فكر مي كنم در سال هاي آينده نتايجش ملموس تر باشد.
• فكر نمي كنيد تولد سازمان هاي جديد مشكلاتي نظير تداخل مسئوليت ها و چندباره كاري ها را در پي داشته باشد؟ به عنوان مثال سازمان بهينه سازي مصرف سوخت، صرفه جويي در مصرف را تبليغ مي كند از آن طرف هم شركت ملي پخش و پالايش فرآورده هاي نفتي به طور موازي تبليغ صرفه جويي مي كند.
من همين نكته اي را كه شما گفتيد اشاره مي كنم. از شركت ملي پخش و پالايش به طور طبيعي نمي توان انتظار داشت كه صرفه جويي را تبليغ كند. وظيفه اين شركت تبليغ صرف جويي نيست. اين موضوع از اعمال حاكميت دولت است و ارتباطي به يك بنگاه اقتصادي ندارد. البته كار سازمان بهينه سازي مصرف سوخت هم خيلي وسيع تر است و در بخش هاي مختلفي از جمله خودروسازي، لوازم خانگي، صنايع و. . . براي مصرف بهينه سوخت سرمايه گذاري مي كند.
• اساسا فلسفه تشكيل سازمان بهينه سازي مصرف سوخت با آن بودجه هنگفت چه بود؟
به خاطر شرايط سوبسيدي كه در كشور ما وجود دارد قيمت نفت و برخي فرآورده هاي آن نظير بنزين بسيار پايين تر از قيمت هاي بين المللي است. بنابراين هر چه ما بتوانيم مصرف را در داخل كاهش دهيم درآمد بيشتري از قبل افزايش صادرات نصيب كشور مي شود البته اگر قيمت هاي داخلي روزي به قيمت هاي واقعي برسد آن وقت ديگر بهينه سازي مصرف سوخت جزو وظايف يك بنگاه اقتصادي نظير شركت ملي نفت نخواهد بود چون براي ما فرقي نمي كند در داخل بفروشيم يا صادر كنيم. در آن زمان وظيفه وزارت نفت و دولت است كه اين بحث را پيگيري نمايد و با هزينه اعتبارات عمومي مصرف داخلي را پايين بياورد.
• پس اين سازمان از شركت ملي نفت جدا مي شود. اگر با اين فرضيه موافقيد بفرماييد اين اتفاق چه زماني رخ خواهد داد؟
به نظر من نيز اين طور مي رسد. چون كشور به سمت قيمت هاي بين المللي پيش مي رود. ببينيد، ما به عنوان شركت نفت نبايد يارانه بدهيم. دولت مي تواند با دريافت ماليات بيشتر از شركت نفت و حقوقي مثل حقوق بهره مالكانه كسب درآمد كند و بعد آن را به قشر آسيب پذير اختصاص دهد. به هر حال روند فعلي در پرداخت يارانه از سوي شركت نفت روند درستي نيست. اما در خصوص تاريخ تحولات بايد گفت كه اين كار با يك سال و يك تبصره امكان ندارد. يك قانون جديد مي خواهد.
• برنامه اي براي تبديل شركت ملي نفت به يك بنگاه اقتصادي واقعي در دست داريد؟
اين موضوع در قالب برنامه پنج ساله چهارم مطرح خواهد شد و برآنيم تا با آماده كردن مقدمات آن مناسبات شركت ملي نفت براساس اصول اقتصادي شكل گيرد و سازماندهي شود و وزارت نفت نيز وظيفه حاكميتي خود را انجام دهد.
• ميزان تعهدات خارجي شركت ملي نفت تا پايان سال ۸۱ چقدر بوده است؟
كل تعهدات شركت نفت كه به صورت بيع متقابل ايجاد شده حدود ۲۶ ميليارد دلار است كه تا پايان سال ،۸۱ حدود ۴ ميليارد دلار آن بازپرداخت شده است. ۶۰ درصد از ۲۳ ميليارد دلار باقي مانده نيز در بخش گاز است و كمتر از ۶ ميليارد دلار آن به بخش نفت اختصاص دارد كه بايد ظرف ۸-۷ سال آينده بازپرداخت گردد. بنابراين در بخش نفت حدود ۸۰۰ ميليون دلار در سال تعهد داريم كه با فرض قيمت ۲۰ دلار براي هر بشكه روزانه بين ۱۲۰ تا ۱۳۰ هزار بشكه از توليد نفت صرف بازپرداخت تعهدات خارجي مي شود. اگر هم قيمت نفت به حدود ۱۵ دلار برسد در بدترين شرايط روزانه حدود ۱۵۰ هزار بشكه صرف تعهدات مي شود كه باز هم در مقايسه با ظرفيت توليد ۴ ميليون بشكه در روز براي كشور بسيار ناچيز است.
• از اين بدتر نيز امكان دارد. ما شاهد قيمت هاي ۸-۷ دلار براي هر بشكه نيز بوده ايم. در آن شرايط وضعيت چه خواهد بود؟
اين بدترين حالت ممكن است. در آن شرايط هم تازه مي شود روزي ۳۰۰ هزار بشكه كه باز هم كمتر از ۱۰ درصد توليد روزانه ماست. بنابراين كشور در بازپرداخت قراردادهاي بيع متقابل به هيچ وجه با مشكلي روبه رو نخواهد بود.
• با توجه به اينكه وزير نفت برنامه استرتژيك خود را رسيدن به توليد ۵ ميليون بشكه در روز عنوان كرده مهم ترين برنامه شما در سال ۸۲ چيست؟
توسعه ميادين نفتي، انعقاد قراردادهاي ميادين مشترك، توسعه فازهاي ديگر پارس جنوبي و اكتشاف نفت در نقاطي كه تا به امروز به جهت عدم توجيه اقتصادي معطل مانده از مهم ترين برنامه هاي سال آينده ماست كه فكر مي كنم در صورت انعقاد قراردادهايي كه سال ۸۱ در نظر داريم، سياست توليد ۵ ميليون بشكه نفت در روز اواخر سال ۸۵ به تحقق برسد.
• يكي از بحث هاي مهم اين روزها مربوط مي شود به ميدان نفتي آزادگان و احتمال انعقاد قرارداد با شركت JNOC ژاپن. آيا اساسا اين شركت توان فني لازم براي حضور در توسعه اين ميدان را دارد؟
ميدان نفتي آزادگان، ميدان بزرگي است و حجم ذخيره قابل توجهي دارد و به خاطر همين موضوع در نظر داريم توسعه اين ميدان را در چند فاز انجام دهيم كه احتمالا توسط چند شركت پيمانكاري انجام مي شود. درباره سوال شما هم بايد بگويم در تفاهم نامه اي كه با شركت ژاپني امضا شده تأكيد كرده ايم كه بايد شريك معتبر فني همراه خود داشته باشد. بنابراين فقط شركت JNOC يا شركت نفتي ژاپن درگير پروژه نخواهد بود بلكه براساس قاعده بين المللي به صورت يك كنسرسيوم وارد عمل خواهند شد. از طرفي هم هيچ شركتي حاضر نيست ريسك توسعه يك ميدان بزرگ چند ميليارد دلاري را به تنهايي برعهده بگيرد، بنابراين هم خود آنها مايل بودند و هم ما به خاطر اطمينان از عملكرد فني شان خواستيم كه شركت هاي معتبر هم شريك شوند.
• آيا پيشرفت هايي در مذاكره با ژاپني ها حاصل شده است؟
بله، در يك ماه گذشته پيشرفت هاي خوبي داشته ايم و خيلي اميدواريم كه تا قبل از پايان تاريخي كه در تفاهم نامه پيش بيني شده به نتيجه مثبت برسيم. يعني تا پايان ماه جولاي.
• انعقاد قرارداد توسعه ميدان آزادگان با JNOC قطعي است؟
محتمل است. همانطور كه گفتم پيشرفت خوبي داشتيم. اميدواريم. اما نمي شود گفت قطعي است ولي روند مذاكرات نشان مي دهد كه احتمالا بتوانيم قبل از پايان تفاهم نامه به قرارداد برسيم.
• در ميدان آزادگان چند فاز توسعه اي تعريف كرده ايد؟
تاكنون سه فاز براي توسعه اين ميدان تعريف شده است.
• مشخصات فني هر فاز براي توليد نفت روشن شده است؟ آيا در ارتباط با گاز ميدان هم فكري كرده ايد؟
مشخصات ميدان پس از بررسي فني با ژاپني ها روشن خواهد شد و بعد از انعقاد قرارداد مي توان به صورت دقيق اعلام كرد اما مي توان گفت ميدان آزادگان پس از توسعه كامل پتانسيل توليد روزانه ۶۰۰ هزار بشكه در روز را دارد. اما گاز ميدان بسيار كم است كه بنا داريم آن را پس از برداشت به خود ميدان تزريق كنيم.
• براي توسعه ميدان آزادگان چرا به سراغ شركت هاي اصلي نرفتيد كه آنها نيز مايل به همكاري در ميدان بودند؟
دليلش اين است كه ما ۳ ميليارد دلار وام ارزان قيمت از ژاپني ها دريافت كرده ايم. قراردادهاي معمول بانك مركزي در حال حاضر لايبور به اضافه ۲ درصد است كه وام ژاپني ها لايبور به اضافه نيم درصد است. الان هم كه نرخ لايبور پايين آمده اين وام كمتر از نصف هزينه وام هاي معمول را در بردارد.
• ژاپني ها وام ۳ ميليارد دلاري را در ازاي گرفتن چه امتيازي به شما دادند؟
ما در ازاي اين وام انحصار مذاكره را تا پايان ماه جولاي سال ميلادي جاري به ژاپني ها داده ايم كه اگر به نتيجه اي نرسيم هيچ تعهدي نخواهيم داشت و فقط بازپرداخت وام را بر اساس توافق انجام شده تعهد كرده ايم. البته ما اميدواريم بتوانيم با ژاپني ها به نتيجه برسيم. تاكنون هم ۲ ميليارد دلار از وام دريافت شده است.
• آقاي مهندس! با توجه به ابراز علاقه طرف ژاپني آيا بهتر نيست كه قرارداد توسعه آزادگان به صورت فاينانس منعقد شود؟
توسعه بخش بالادستي ميادين نفتي با ريسك هاي بسياري مواجه است. به ويژه اگر اين ميدان شناخته شده نباشد پيچيدگي هاي خاص خودش را دارد. با توجه به اين مسئله، ما ترجيح مي دهيم اين گونه قراردادها را در قالب بيع متقابل منعقد كنيم كه از طريق توليد محصول بازپرداخت شود. آزادگان نيز ميدان بسيار پيچيده اي است و براي ما مهم است كه حداكثر برداشت را از اين ميدان داشته باشيم. بنابراين با قراردادهاي بيع متقابل هم ريسك عدم توليد يا كاهش آن و افزايش هزينه را از بين مي بريم و هم راه را براي استفاده از تكنولوژي روز براي افزايش ظرفيت هموار خواهيم كرد. با فرض اينكه ميدان آزادگان حدود ۳۰ ميليارد بشكه ذخاير نفت داشته باشد اگر بتوانيم با استفاده از تكنولوژي نوين ۱ درصد افزايش توليد داشته باشيم حدود ۳۰۰ ميليون به نفع كشور است كه با فرض بشكه اي ۲۰ دلار مي شود ۶ ميليارد دلار افزايش درآمد كه رقم كمي نيست. اين را هم بدانيد كه تكنولوژي توسعه ميادين نفتي در اختيار شركت هاي بزرگ است و آنها نيز حاضر نمي شوند صرفا به عنوان پيمانكار وارد پروژه شوند.
|
|
• ميدان نفتي بنگستان چهار سال است كه با وجود پيشنهادهايي از طرف شركت هايي مثل BP، شل و توتال قراردادش معطل مانده، علتش چيست؟
ميدان هايي كه در حال توليد است مذكرات و قراردادش خيلي سخت تر از ميدان هايي است كه در آن توليد صورت نگرفته و چون در بنگستان مناقصه سه ميدان در حال توليد برگزار شده بود مقايسه پيشنهادها را چه از نظر فني و چه از نظر مالي پيچيده و دشوار كرد. از طرفي روش توسعه در اين ميدان به تكنولوژي شركت عمل كننده بستگي دارد. برخي مي گويند با تعدادي چاه جديد و تزريق گاز توليد را بالا مي بريم و پيمانكار ديگري مي گويد به چاه عمودي چاه افقي مي زنيم ولي تعدادش را كم مي كنيم. از طرف ديگر هم نمي توان پيمانكاران را مجبور كرد كه فقط يك طرح بدهند. احصاي اينكه كدام طرح بيشتر منافع ما را تامين مي كند آن هم براي ميادين در حال كار كه مرتب اطلاعاتش عوض مي شود و خودمان هم چاه جديد مي زنيم و تعمير مي كنيم علت عمده تاخير در توسعه ميدان بنگستان است. اين نكته هم لازم به يادآوري است كه بعد از يك سال شركت ها آخرين اطلاعات نفتي را مي خواهند و براساس آن طرح هايشان را تغيير مي دهند.
• بالاخره قرارداد توسعه ميدان بنگستان چه وقت منعقد مي شود و پس از توسعه چه مقدار نفت استحصال خواهد شد؟
ميادين بنگستان متشكل از سه ميدان نفتي است كه مجموعا حدود ۲۶۰ هزار بشكه در روز توليد نفت دارد. اخيرا به خاطر اينكه از پيچيدگي كار كم كنيم و براساس ميزان اعتبارات كار را پيش ببريم طرح توسعه را به يك ميدان كاهش داديم و از بين سه ميدان اهواز - آب تيمور و منصوري فعلا عمليات توسعه را متوجه ميدان اهواز كرده ايم ولي از شركت ها خواسته ايم كه مطالعه طرح توسعه دو ميدان ديگر را ارائه كنند. در ميدان اهواز نيز كارهاي فني ما به پايان رسيده و اميدواريم ظرف هفته هاي آينده پاكت هاي مالي مناقصه را باز كنيم و در فصل بهار قرارداد توسعه ميدان اهواز را منعقد نماييم.
• به غير از ميادين آزادگان و بنگستان شركت ملي نفت چه قراردادهايي را سال آينده منعقد خواهد كرد؟
با انعقاد قرارداد توسعه ميادين بنگستان و ميدان چشمه خوش كه آن هم به دليل شرايط خاص پيمانكارش طولاني شده تقريبا برنامه هاي توسعه ميادين نفتي با سقف اعتباراتي كه اختصاص يافته بود به پايان مي رسد. البته در مورد آزادگان شركت نفت اجازه جديدي گرفته تا ميدان را از ۳۰۰ هزار بشكه در روز به توليد ۶۰۰ هزار بشكه برساند. قرارداد ديگري نيز سال آينده براي توسعه ميدان فروزان منعقد خواهيم كرد كه قرارداد توسعه مرحله اول آن را در سال جاري بستيم يك اجازه ديگر هم براي توسعه لايه نفتي پارس جنوبي گرفتيم. چون در اين ميدان ۳۵ هزار بشكه اجازه داشتيم كه به علت كوچكي رقم از آن استقبال نشد بنابراين در سال آينده اين برداشت از اين لايه را نيز گسترش خواهيم داد.
• زمان برگزاري مناقصه توسعه ميادين فروزان - پارس جنوبي - چشمه خوش و آزادگان چه وقتي است؟
در مورد آزادگان كه بحث روشن است و ما براي ميدان مشتركي كه در كنارش قرار دارد، فعلا برنامه جديدي نداريم و در حال بررسي و تكميل اسناد و مدارك هستيم. مناقصه چشمه خوش نيز انجام شده و مذاكراتش كمي طولاني شده است. لايه نفتي پارس جنوبي هم در حال مناقصه است و ما در حال گرفتن پيشنهادات هستيم. در مورد فروزان هم منتظر قطعي شدن مطالعاتيم.
• در فازهاي جديد پارس جنوبي چه پيشنهادهايي ارائه شده است ؟
عمليات توسعه ۴ فاز پارس جنوبي را كه امسال مجوز گرفتيم از سال آينده با برگزاري مناقصه آغاز مي كنيم. اما براي ۴ فاز قبلي كه براي توليد GTL و LNG در نظر گرفته شده مذاكرات و مناقصاتش در حال انجام است و در فصل بهار برنده يكي از فازها را اعلام مي كنيم.
• در اين ۴ فاز چه شركت هايي در مناقصه شركت كرده اند؟
شركت اني ايتاليا، توتال فرانسه، BP انگلستان و استات اويل نروژ.
• خزر و ميادين نفتي نهفته در آن بحث بسيار مهم و استراتژيكي است. اين منطقه چه جايي در سياست هاي آتي شما دارد؟
ببينيد شركت نفت به عنوان يك شركت اقتصادي تا وقتي كه در خليج فارس و خشكي، منابع نفتي دارد ترجيح مي دهد كه از آنها بهره برداري كند چون به فرض آنكه منابع قابل توجهي در خزر باشد هزينه استخراجش بيشتر از ۲ برابر خليج فارس است و طبيعتا هر بنگاه اقتصادي مي خواهد با صرف هزينه كمتر و بازگشت سرمايه سريع تر برنامه هايش را پيش ببرد ولي با اين حال به لحاظ مسائلي كه از بعد اعمال حاكميت مطرح بود حدود ۳ سال پيش وزارت نفت به ما اعلام كرد كه در خزر سرمايه گذاري كنيم و چون به نظر مي رسيد مناطق كم عمق خزر منابع نفتي آنچنان ندارد و خزر هم درياي بسته است هيچ راهي نبود كه دكل حفاري در خود خزر ساخته شود.
• اين دكل را كي و چطور آغاز كرديد؟
قرارداد ساخت اين دكل اواخر سال ۶۹ امضا شد و براي ساخت آن و شناورهاي متعلقه و همين طور مراحل لرزه نگاري شركت ملي نفت تاكنون حدود ۵۰۰ ميليون دلار از منابع خودش متعهد شده است و اميدواريم تا اواخر سال ۸۲ يا اوايل سال ۸۳ دكل حفاري آماده بهره برداري شود. دولت نيز مي بايست تلاش كند تا هزينه اعمال حاكميت در خزر را از منابع عمومي بپردازد.
• نخستين چاه نفت در خزر چه تاريخي حفاري مي شود؟
از اواسط سال ۸۳ حفاري ها به منظور اكتشاف نفت و گاز خزر آغاز خواهد شد.
• اما كشورهاي ساحلي ديگر سال ها است كه از منابع خزر استخراج مي كنند؟
بله، همين طور است. كشورهاي ديگر ساحلي چون در خشكي نفت ندارند بيشتر در دريا حفاري كرده اند و دكل هاي حفاري قديمي شوروي سابق را با افزايش سطح فني به بهره برداري رسانده اند.
• آيا ممكن نيست ما در خزر منابع نفتي مشترك داشته باشيم؟ اگر اين طور باشد آيا حق ايران تضييع نمي شود؟
تا حدود مرزهاي كشورها در خزر تعيين بشود هيچ شركتي حاضر نيست در آنجا فعاليت كند. ما نيز احتمال مي دهيم بيشترين نفت مان در مناطق مورد اختلاف باشد. بنابراين اين موضوع بسيار مهم است و در واقع تا حدود مرزها مشخص شود كار كردن در منطقه مورد اختلاف از جانب هر كشوري غيرممكن است.
• آيا شركت هاي بين المللي حاضرند با (NIOC) در حوزه هاي مورد اختلاف شركت كنند؟
شركت هاي بزرگ نه با ما، نه با هيچ كشور ديگري حاضر به مشاركت در حوزه هاي مورد اختلاف نيستند. مثلا يك روزي كشور آذربايجان با شركت BP مذاكراتي انجام داد وقتي آن شركت فهميد حوزه مورد مذاكره مورد اختلاف است از مذاكره كنار كشيد.
• گه گاه مشاهده شده كه برخي شركت هاي خارجي با NIOC به مشكل برخورده اند. مثلا در سيري ۱ و ۲ شركت توتال با شركت نفت مشكلاتي پيدا كرد كه با وساطت يك شركت كانادايي حل شد. در اين باره چه راهكارهايي انديشيده شده است؟
وجود اختلاف در قراردادها طبيعي است. چون هر قرارداد دو نفر دارد و در موارد گوناگوني احتمال اختلاف وجود دارد. اينها چيزهايي نيست كه به روزنامه ها كشيده شود و بعدهاي ديگري پيدا كند. در همه قراردادها اعم از بيع متقابل و غير از آن بر سر تغيير حجم و شكل كار برخي موارد اختلافي پديد مي آيد كه عموما نيز با تفاهم حل مي شود و چون اصل بر اين است كه هر دو طرف منتفع شوند نه ما انتظار داريم كه در قراردادها هميشه برنده باشيم و ديگري بازنده و نه از پيمانكارها اين موضوع را مي پذيريم. اصول منصفانه كار اين است كه هم ما و هم پيمانكار ما سود ببرد. بنابراين همه اختلافات براساس اصول كاري و حرفه اي حل مي شود و به همين دليل است كه اختلافات در همه دنيا به دادگاه كشيده نمي شود.
• مشاركت شركت هاي خارجي را در پروژه هاي NIOC چگونه ارزيابي مي كنيد؟
به صورت كلي بايد گفت كه پروژه ها براساس قراردادها پيش مي رود و ما به درصد بالايي از اين مشاركت ها راضي هستيم.
• موردي هست كه از قراردادها عقب باشيم و يا تخلفي صورت گرفته باشد؟
ما به تخلفي برخورد نكرده ايم. البته جلوتر بودن يا عقب تر بودن از قراردادها در همه جاي دنيا يك امر طبيعي است كه به دلايل مختلف ممكن است اتفاق بيفتد كه به حساب تخلف نمي شود گذاشت. اين بحث در قراردادها به صورت جريمه و تشويق پيگيري مي شود. اين مسئله در قرارداد با شركت هاي داخلي نيز همين طور است. اما چون رقم قرارداد شركت هاي خارجي بالاست بيشتر به چشم مي آيد.
• خيلي ها درباره شركت پتروپارس اظهارنظر كرده اند. حالا كه پتروپارس زيرمجموعه شما شده است، نظرتان در اين خصوص چيست. پتروپارس خصوصي بود و در همان زمان از شركت ملي نفت كمك مي گرفت؟
بله، اولا سهامدارهاي پتروپارس اشخاص نبودند بلكه صندوق هاي بازنشستگي بودند كه عمومي است ثانيا نمي توان شركتي را در اين حجم ايجاد كرد و به كار انداخت و از همان اول انتظار داشت كه خودش كسب اعتبار كند. شما شركت استات اويل نروژ را ملاحظه كنيد. اين شركت سال ها از حمايت دولت برخوردار بود تا بالاخره متكي به خودش شد.