اشاره: در ماههاي آخر سال ۸۱، سيدمحمد خاتمي رئيس جمهوري طي مراسمي از چهار تن از پيشكسوتان و نام آوران كشور در عرصه علم، ادب و هنر تجليل كرد. در اين مراسم، حسين لرزاده معمار و هنرمند شهير معاصر ايران يكي از كساني بود كه لوح سپاس و جايزه را دريافت كرد و از وي قدرداني به عمل آمد.
استاد حسين لرزاده به دليل كهولت سن قادر به انجام بحث و گفت وگو نبودند، دو تن از شاگردان ايشان يعني آقاي حسين مفيد و خانم مهناز رئيس زاده و البته خانواده محترم استاد در تهيه اين مطلب، مساعدت و همكاري صميمانه اي با ما داشتند كه در همين جا سپاس و تشكر خود را ازآنان اعلام كنيم.
گروه فرهنگي هنري
نگاهي كوتاه به زندگينامه استاد لرزاده
استاد حسين لرزاده در سال ۱۲۸۵ در تهران متولد شد. در سن هفت تا هشت سالگي بود كه حدود شش ماه به مكتبخانه «ميرزا حسن» در نزديكي چهارراه حاج رضا خيابان بلورسازي رفت و سپس او را به مدرسه اي در كوچه پشت گذر مهديخان فرستادند. سالهاي آخر دبستان براي استاد مفهومي نداشت، چرا كه درسالهاي قبل، هندسه و حساب و رسم فني و نقاشي را در كلاسهاي بالاتر و سطحي عالي تر طي كرده بود. پس از دوران ابتدايي، چند سالي به دبيرستان سلطاني واقع در پل اميربهادر فرستاده شد. از آنجا كه اين مدرسه، رشته فني مورد علاقه اش را نداشت، مدرسه را ترك و به شعبه مجسمه سازي مدرسه «كمال الملك» فرستاده شد. پس از يكسال و نيم كه قالبگيري و قالبسازي آموخت، به دليل شبهه حرمت اين شغل، او را نزد مرحوم «سيدمحمد تقي نقاش باشي» كه كار تابلوسازي مي كرد، فرستادند. استاد خود مي گويد: «مايل به ادامه تحصيل در مدرسه كمال الملك بودم، اما به هر صورت به دفتر كار نقاش باشي در خيابان ناصريه روانه شدم» اما از طرف ديگر، پدرش او را به كارهاي فني و رشته هاي معماري نيز وا مي داشت و در جلسات شبانه كه معماران براي آموختن رموز معماري در خانه ايشان جمع بودند، لرزاده را نيز در كار آنها شركت مي داد. استاد جوان نيز با استعداد و قريحه خود، نمونه ها را با گچ و مقوا اسكلت (اصطلاحي كه قبلا به آن ماكت سازي مي گفتند) مي كرد و به طور عملي معماري را فرا مي گرفت.
پس از مرگ پدر در سال ۱۳۰۵، به دعوت استاد «جعفرخان كاشاني» كه مشغول ساختن عمارت سنگي تپه عليخان در سعدآباد بود به آنجا رفت و مشغول به كار نقاشي در يكي از اتاق هاي اين عمارت شد. نخستين كار مستقل استاد را مي توان سر در بانك شاهي (بانك تجارت فعلي) واقع در ميدان توپخانه تهران دانست.
استاد لرزاده در طول عمر هنري نزديك به يك قرن خود، مساجد متعددي را طراحي و اجرا كرده كه در رأس آن مسجداعظم قم به دعوت مستقيم آيت الله بروجردي از وي است. همچنين بنابه مأموريتي كه آيت الله بروجردي به وي محول كرد، مأمور تعمير و پاره اي تغييرات در حرم مطهر حضرت سيدالشهدا در كربلا شد كه طي حكمي از طرف آيت الله شهرستاني توليت وقت آن حرم مطهر در عراق به عنوان افتخارآميز «معمار آستانه مقدسه حضرت اباعبدالله الحسين(ع)» نايل گرديد.
استاد حسين لرزاده تعداد ۸۴۳ مسجد را طرح و بعضا اجرا و يا نظارت كرده است. همچنين برخي از احكام، جوايز و نشانهاي دريافتي توسط استاد لرزاده شامل مدال فردوسي در سال ۱۳۱۳ به خاطر طراحي و ساخت ساختمان مقبره حكيم توس، مدال و نشان علمي در سال ۱۳۱۹ به دليل لياقت حسين لرزاده(معمار)، دريافت درجه كارشناس آستانه مقدس حسيني(كربلا) در رمضان ۱۳۸۴ قمري به خاطر تعميرآستانه مقدسه اباعبدالله الحسين مخصوصا تجديد بناي ايوان بزرگ و...
همچنين استاد صاحب تأليفاتي نيز هستند، از جمله: «احياي هنرهاي از ياد رفته» در دو مجلد كه شامل آموزش اصول اربعه معماري سنتي با روشي بسيار سهل و ممتنع است، «نغمه لرزاده» شامل اشعار، «خاطرات»، «صداميه» مجموعه اشعار استاد در زمان جنگ و انقلاب حدود ۵۰ تابلو و لوح از گره هاي بنايي بديع و يگانه و همينطور مقرنس و رسمي و سرقلم هاي گوناگون طراحي و رنگ آميزي كرده است كه به صورت تابلو، زينت بخش اتاق و منزل اوست.
مروري مختصر بر شيوه هاي كار استاد
به گفته شاگردان استادلرزاده، چنانچه كارهاي معماري وي را در يك منظر كلي بررسي كنيم، بزرگترين ويژگي شان سهل و ممتنع بودن آنهاست. هيچيك از آثار استاد؛ شگفتي آفرين نيست و هيچ انگشتي از مشاهده آثار ايشان به دندان گزيده نمي شود، بلكه به آرامي آنچنان با جان آدمي عجين است و به دل مي نشيند كه اصلا ديده نمي شود؛ اما با مخاطبان، بده بستان دارد. در واقع اين بزرگترين و معمول ترين شيوه كار اوست كه آثارش با انسان صميمي است و نگاهي از بالا، تحقيرآميز و از سر لطف به آدمي نمي كند؛ آنگونه كه اين روزها و در اين ايام به غايت شيوع يافته است. آثار استاد لرزاده با مخاطب خودماني است، بي آن كه در اين رهگذر باجي به مخاطب دهد و عوام فريبي كند. اين ويژگي، تنها با ارتباط با كليت آثارش و توجه و تحليل رخ مي نماياند وگرنه، آنقدر صميميت در آنها وجود دارد كه اصلا ديده نشود. استاد تقريبا بر همه عوامل معماري ايران مسلط است. در مقاله اعجاز و ايجاز رنگ در معماري مسجد ايراني كه توسط مهناز رئيس زاده شاگردش به دومين كنگره مساجد در كاشان ارائه شد، مقايسه و تحليلي بر دو كار استاد نخست، مسجد گيتي (سجاد) واقع در خيابان جمهوري نبش فخررازي و شبستان مسجد سپهسالار واقع در ميدان بهارستان انجام گرفته كه با دقت بر روي كارهاي وي، راه گشاست. استاد در مسجد گيتي از رنگ بر روي نقوش گره استفاده اي به كمال كرده و آن قدر به ظرايف و دقايق نقوش و رنگ آميزي آن و نيز نورپردازي و ارتباط آنها در حجم و جهت دادن نقوش به سمت قبله پرداخته است كه شايد بتوان ادعا كرد كار را در اين مسجد كوچك به كمال رسانده و از عناصر كليشه اي در اين باب همچون مناره و گلدسته و حتي گنبد پرهيز كرده است. در حالي كه اين پرهيز هيچگاه به چشم نمي آيد و چنين ويژگي اي در استاد منحصر بفرد است.
حال آن كه در شبستان سپهسالار كه با فاصله اي ۲۵ ساله نسبت به مسجد سجاد ساخته شده، اصولا مقوله رنگ نقشي ندارد . استاد اين بار سايه روشن و ترام را با همان ويژگي ها و در خدمت حجم و پرسپكتيو و نيز در جهت قبله سامان مي دهد.
كاسه سازي يا «شمسه زياد» در آثار لرزاده
كاسه سازي يا شمسه زياد قبل از استاد لرزاده بسيار كار شده و به هيچوجه ابداع او نيست، كمااينكه هفت كاسه ورودي شرقي مجموعه سپهسالار كار مرحوم استاد جعفرخان كاشاني هنوز از نفايس هنر معماري است اما اين هنر به وسيله استاد لرزاده به اوج رسيد، تا آنجا كه مي توان كاسه سازي يا شمسه زياد را امضاي استاد لرزاده بر آثارشان دانست. در مساجد امام حسين(ع)، انبار گندم، مساجد تخريب شده سنگي، سلمان، عمار، فخريه، سجاد و سپهسالار همه جا، اين يادگار ارزنده استاد، هنوز پابرجا هستند. حتي استاد برروي پخي باريكي كه در پيش ورودي گنبدخانه سپهسالار است، يك نه كاسه مادر و بچه ظريف طراحي و اجرا كرده تا اين هنر را به كمال رسانده باشد.
آثار يادبودي لرزاده
ويژگي ديگر در كار استاد لرزاده، اگر بي سابقه نباشد، كم سابقه است. به عنوان مثال سردر دارالفنون كه طرح و عمل وي است، آن چنان با ساختمان اصلي پيوند زده شده كه اصلا تصور دارالفنون بدون اين سردر، بعيد مي نمايد. يا سر در بانك شاهي ميدان توپخانه كه يك چهار كاسه را در درون خود جاي داده و به عنوان ورودي حتي در مقايسه با آنچه كه امروزه در چنين مواقعي به كار مي برند، نقشي بي بديل و در عين حال غيرمتظاهرانه و ناگسستني با خود بناي اصلي دارد.
از بزرگترين و شاخص ترين بناي يادبودي كه استاد هم در طراحي و هم در ساخت آن نقش نخست را ايفا كرده، مي توان به مقبره فردوسي اشاره كرد. اين مقبره نخست توسط مرحوم آندره گدار پايه ريزي شده و تا پله دوم نيز اجرا گرديده بود؛ اما طرحي كه برايش در نظر گرفته شده بود، هرمي چون اهرام مصر بوده است. اين طرح مورد قبول ذكاءالملك فروغي رئيس انجمن آثار ملي، قرار نمي گيرد و قرار مي شود كه معماري ايراني با طرحي باستاني آن را تكميل كند. به اين ترتيب طرح آندره گدار به كشورش بازگردانده مي شود. استاد لرزاده مأمور طراحي و ساخت مقبره حكيم فردوسي مي شود و طي دو سال طرح را اجرا و به اتمام مي رساند. از آنجا كه فردوسي شاعري شيعه مذهب است، استاد در سردابه مقبره يك چهار كاسه به نشانه اركان اربعه شيعه برروي سنگ بنا مي كند و سپس از طريق سوسن ها، كناري به حجرات ديگر زيربناي يادبود مرتبط مي سازد.
استادان و همكاران لرزاده
از جمله استاد كاراني كه از نظر اجرايي با استاد همكاري داشته اند، مي توان به مرحوم حاج محمد معمار كاشاني و حاج محمد شعر باف، حاج حسن خواتين شيرازي و حاج حسين شكل آبادي اشاره كرد. در مسجد سپهسالار هنرمندان ديگري نيز بوده اند كه نام آنها در لوحه جنب محراب گچ بري شده، آمده است. به عنوان مثال، كاشيكاري سر در جلوخان، كار اسدالله عموحسين و معرق كار حسين برهاني است. قسمت زنانه مسجدلرزاده و سردر، با كمك حاج حسن انگشت باف به انجام رسيده است.
در مقبره فردوسي نيز با هنرمنداني چون مرحوم عمادالكتاب، عباس و غلامعلي دهشيري و حسين حجار باشي همكاري داشته است. از همكاران استاد لرزاده در گنبد كاخ مرمر مي توان از احمدخاك نگار مقدم و طاهرزاده بهزاد نام برد.
استاد لرزاده در مجلس ترحيم مرحوم استاد محمدكاشي گفته است: «اينها دستهاي ما و انگشتانمان هستند كه يكي يكي قطع مي شوند.»
آثار حسين لرزاده هركدام به جهتي از ديگر كارهاي وي شاخص و متمايزند. اما خود مي گويد: «در هيچ بنايي همچون كاخ مرمر همه استادان جمع نبوده اند». در واقع اين كاخ، جامع كليه هنرمندان زمان خود بوده است.
كتاب «ماجراي معماري سنتي ايران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامي» به روايت استاد حسين لرزاده قرار است به زودي توسط حسين مفيد و مهناز رئيس زاده انتشار يابد. اين كتاب شامل گفته هاي جمع آوري شده استاد لرزاده به وسيله نويسندگان آن است كه به معرفي استادكاران و همكاران حسين لرزاده طي سالهاي اخير مي پردازد.