شنبه ۲۳ فروردين ۱۳۸۲ - سا ل يازدهم - شماره ۳۰۲۰ - April. 12, 2003
اجتماعي
Front Page

۱۲۰ هزار كودك بي سرپرست از كمك هزينه تغذيه و تحصيل برخوردار مي شوند
009105.jpg
گروه اجتماعي: معاون اجتماعي سازمان بهزيستي كشور از اختصاص بودجه يك ميليارد توماني تغذيه كودكان بدسرپرست و بي سرپرست تحت پوشش سازمان بهزيستي در سال جاري خبر داد.
دكتر سيدحسن علم الهدايي در گفتگو با خبرگزاري دانشجويان ايران با اعلام خبر فوق افزود: با تصويب اين بودجه از اين پس ۱۲۰ هزار كودك خانواده هاي تحت پوشش سازمان بهزيستي براي اولين بار كمك هزينه تغذيه و تحصيل از مدرسه تا دانشگاه علاوه بر مستمري ثابت دريافت مي كنند.
به گفته وي، بنا بر تمهيدات
صورت گرفته مسئولان سازمان بهزيستي خانواده هاي داراي فرزندان زير ۶ سال كمك هزينه تغذيه جهت رفع مشكلات سوءتغذيه فرزندانشان و افراد ۶ سال به بالا نيز كمك هزينه تحصيلي براي حمايت از اين خانواده ها دريافت مي كنند.
علم الهدايي در ادامه، اين اقدام دولت را قدمي در راستاي جلوگيري يا تعديل كودك آزاري در خانواده هاي دچار مشكلات مالي و فقر دانست و تصريح كرد: اين طرح در سال جاري براي اولين بار
در سطح شهرها و روستاهاي كشور با هدف پوشش كليه كودكان تحت پوشش سازمان بهزيستي صورت خواهد گرفت.

چشم انداز
اين سر و آن سر
در سه روز گذشته يكي از تصاويري كه به كرات از تلويزيون ديده ايم، تصوير سر مجسمه صدام بوده كه كودكان در خيابان هاي بغداد به دنبال خود مي كشانده و با كفش و دمپايي بر آن مي كوبيدند.
اين تصوير ناخودآگاه مرا به ياد تصويري ديگر كشاند. تصويري از پاييز سال ۱۳۶۶ در انديمشك.
در همسايگي ما جواني زندگي مي كرد به نام اسماعيل كرمي كه نسبت دوري هم با من داشت. صبح آن روز، شهر بمباران شده بود، و حالا عصر بود و هنوز اسماعيل به خانه برنگشته بود. بايد مي گشتيم دنبال اسماعيل و به ناچار بايد مي رفتيم هم به ستاد معراج شهدا.
از آن جستجوهاي نادر كه آدمي دوست دارد، بجويد، اما نيابد. اما يافتيم. اسماعيل آنجا بود. با جسدي مچاله و سوخته ...و بي سر.
در تاريكي شب نمي توانستيم دنبال سر او بگرديم. سر اسماعيل را ظهر روز بعد پس از يك نيمروز جستجو بر فراز شاخ و برگ يكي از نخل هاي ميدان راه آهن پيدا كرديم. جايي كه بمب هواپيماهاي عراقي بر او فرود آمده بود.
در گورستان دست نگه داشته بودند تا ما سر را هم به جسد برسانيم. مادر اسماعيل بي تابي مي كرد و بر سر و صورت خود مي زد. خواهرهايش هم همين طور و همگي نفرين مي كردند مسبب مرگ او را.
نمي دانيم صدام حالا كجاست؟ زنده است يا مرده؟
مي دانم اما كه از عقوبت آن نفرين، خود نيز سرنوشتي بهتر از مجسمه اش نخواهد داشت. ناصر كرمي

زهرا شجاعي: ناچار به پذيرش كنوانسيون
محو تبعيض عليه زنان هستيم
گروه اجتماعي: مشاور رئيس جمهور و رئيس مركز امور مشاركت زنان گفت: به منظور حضور كارآمد در عرصه بين المللي ناچار به پذيرش برخي قواعد و قوانين بين المللي نظير كنوانسيون محو تبعيض عليه زنان هستيم.
زهرا شجاعي، در گفت وگو با خبرگزاري دانشجويان ايران با تأكيد بر اين كه پيوستن به كنوانسيون محو تبعيض عليه زنان با وجود شروط تحفظ و به دور از غوغاسالاري و جنجالهاي سياسي ضروري است گفت:  پيوستن به كنوانسيون تضمين كننده اصولگرايي و پايبندي كشور به ارزشهاي اعتقادي، ديني و حكومتي، زمينه مناسبي براي معرفي چهره ايران در سطوح بين المللي به عنوان يكي از طرفداران عدالت اجتماعي و مخالفين تبعيض عليه زنان خواهد بود.
وي در ادامه با بيان اين كه قوانين الهي قوي تر و محكم تر از قوانين موضوعه بشري است، افزود: اصلاح و روزآمد كردن قوانين و مقررات همزمان با تحولات زمان جامعه را از امنيت كامل و عدالت اجتماعي بيشتري برخوردار خواهد كرد.
مشاور رئيس جمهور و رئيس مركز امور مشاركت زنان تأكيد كرد: باور اين كه پيوستن به كنوانسيونهاي بين المللي يا وضع قوانين ما را به جامعه اي بدون تخلف و تجري نسبت به قوانين زنان مواجه مي كند، آرمانگرايي است، اما براي زندگي در جامعه جهاني ناچار به پذيرش برخي قوانين و مقررات هستيم.
به گفته وي آشنايي و رعايت قواعد بازي در عرصه بين المللي ما را به عنوان عنصري فعال، مؤثر و تأثيرگذار معرفي كرده؛ بنابراين با پذيرفتن كنوانسيون محو تبعيض عليه زنان مي توانيم چهره واقعي و عدالتخواهانه اسلام را در دفاع و حمايت از زنان و مخالفت با هرگونه تبعيض نشان دهيم.
شجاعي در پايان با تأكيد بر اين كه پيوستن به كنوانسيون محو تبعيض عليه زنان عاقلانه به نظر مي رسد، با طرح اين پرسش كه «چرا خود را در معرض اتهامي كه بر ما روا نيست قرار دهيم؟» گفت: بر اين اساس پذيرفتن كنوانسيون محو تبعيض عليه زنان قدم مؤثري براي اصلاح چهره ايران در عرصه بين المللي است؛ اما در عين حال نبايد منتظر معجزه رفع همه گونه نقض حقوق زنان با پيوستن به كنوانسيون بود.

دارو و درمان منتشر شد
بيست و سومين شماره ماهنامه علمي، پژوهشي دارو و درمان منتشر شد.
در اين شماره مطالبي چون انجمن هاي پزشكي گذار از كميت به كيفيت، ساختن انجمن هاي حرفه اي، مجتمع سازي روي شن، جايگاه آموزش پزشكي در مقام آموزش است يا در نظام سلامتي و... به چاپ رسيده است.

«تربيت بدني» در پايه اول ابتدايي تدريس مي شود
گروه علمي فرهنگي: برنامه  درسي  جديد تربيت  بدني  از سال  تحصيلي  آينده  در پايه  اول ابتدايي  سراسر كشور تدريس  مي شود.
به گزارش ايرنا مديركل  دفتر برنامه ريزي  و تأليف  كتب  درسي  سازمان  پژوهش  و برنامه ريزي آموزشي  روز چهارشنبه  اظهارداشت : برنامه  درسي  تربيت  بدني  باهمكاري  معاونت  تربيت  بدني  و تندرستي وزارت  آموزش  و پرورش  تدوين  شده  است .
علي  زرافشان  توضيح  داد: در اين  برنامه  درسي ، تربيت  بدني  عمومي شامل  بهداشت ، سلامت  و مهارت هاي  جسماني  به  دانش آموزان  پايه  اول  ابتدايي  ارائه  مي شود.
زرافشان  افزود: آشنايي  سال  اولي ها با حوزه هاي  تربيت  بدني  وبخش هاي  مختلف  تربيت  بدني  تخصصي  از ديگر عناوين  برنامه  درسي  تربيت  بدني  است .

توافق ميراث فرهنگي و آموزش و پرورش
شناخت ميراث فرهنگي در مدارس تدريس مي شود
گروه علمي فرهنگي: براساس تفاهم نامه اي ميان وزارت آموزش و پرورش و سازمان ميراث فرهنگي، دانش آموزان كشور از مقطع نخست تحصيل با مفاهيم و ارزش هاي فرهنگي آثار باستاني، آشنا مي شوند.
به گزارش «ميراث خبر»، براساس اين تفاهم نامه كه به زودي امضا مي شود، نهادينه كردن مفاهيم و ارزش هاي تاريخي ميراث فرهنگي در نظام آموزشي كشور به طور جدي و رسمي مورد توجه قرار مي گيرد.
«سيد احمد محيط طباطبايي» معاون معرفي و آموزش سازمان ميراث فرهنگي با اعلام اين مطلب، افزود: مهم ترين هدف مورد نظر در اين تفاهم نامه، گنجاندن مفاهيم ميراث فرهنگي در محتواي كليه كتب درسي و نظام آموزشي كشور است به نوعي كه از ابتدا تا پايان دوران تحصيل، علاقه و اهميت حفظ و حراست از آثار ميراث فرهنگي كشور با روح دانش آموزان عجين شده و اين موضوع در آينده به عنوان يك دغدغه فكري براي آنها به شمار مي رود.
وي افزود: تأليف يك كتاب درسي مجزا در مورد مقوله ميراث فرهنگي، هدف تفاهم نامه ميان ميراث فرهنگي و سازمان پژوهشي و برنامه ريزي آموزش و پرورش نيست، بلكه شناخت و آگاهي دانش آموزان از بناها و اشياء ميراث فرهنگي، آداب و رسوم، گويش ها و ميراث طبيعي مهم ترين نكات مورد نظر در تفاهم نامه است.
به اين ترتيب دانش آموزان از همان ابتداي تحصيل با شناختي كه نسبت به يادگارهاي تاريخي و ميراث باستاني سرزمين شان پيدا مي كنند، از حساسيت هاي لازم برخوردار شده و فرهنگ اصيل حفاظت و نگهداري از ميراث فرهنگي در هر شكل و در هر منطقه اي در وجودشان تقويت مي شود.

نماينده مردم مرند در مجلس:
مجلس آماده هرگونه همكاري براي تصويب قانون جلوگيري از خشونت عليه زنان است
گروه اجتماعي: خشونت عليه زنان بيشتر به دليل فرهنگ هاي سنتي است كه از گذشته در كشور ما وجود داشته است.
باقر امامي نماينده مردم مرند و جلفا و عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي در گفت وگو با ايسنا با بيان اين مطلب اظهار داشت: با توجه به اصل ۲۹ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران دولت موظف است كه از محل درآمدهاي عمومي در جهت رفاه تأمين اجتماعي هزينه كند، و براي جلوگيري از جرم و سالم سازي جامعه و حفظ صيانت حقوق زنان اين كار را انجام دهد، كه متأسفانه تاكنون چنين اقدامي از طريق سازمانهاي حمايتي و وزارت كشور صورت نگرفته است.
نماينده مرند و جلفا رسيدگي به اوضاع و احوال قشرهاي آسيب پذير كشور را از اولويت هاي اصلي برنامه  دولت دانست و افزود: مسائل سياسي خاصي نيز در جامعه ما در رابطه با زنان وجود دارد، و قبل از آن كه دولت درصدد تأسيس خانه اي امن براي زناني كه تحت خشونت هاي خانگي قرار مي گيرند باشد، بايد بنابر ارزش هاي اسلامي و حقوقي كه براي زنان قائل شده، در قوانين و مسائل آنان تجديدنظر كند.
وي اظهار داشت: عواملي مانند تبعيض عليه زنان باعث شده كه حقوق اين قشر جامعه دستاويز يك سري از جريانات قرار بگيرد، در حالي كه مردان در مراجع و مراكز قانوني نفوذ بيشتري داشته اند.
خوشبختانه جمهوري اسلامي ايران در زمينه رسيدگي به زنان راه ها را باز گذاشته است و مقام معظم رهبري و بنيانگذار جمهوري اسلامي نيز بر اين مسأله تأكيدات زيادي داشته و دارند. در حالي كه امروز در مسأله مربوط به طلاق و حضانت فرزندان و در موارد اكتسابي و حقوقي، زن مي تواند از دادگاه درخواست كند، شاهد تبعيضات آشكاري هستيم. عضو كميسيون اجتماعي حل اينگونه مشكلات را عاملي مي داند كه زن در كنار قانون از حقوق خود دفاع كند.
امامي در خصوص نقش مجلس براي تصويب قانون براي جلوگيري از خشونت عليه زنان تصريح كرد: افكار عمومي مجلس آماده هرگونه همكاري با دولت و قوه قضائيه است، كه در چنين مواردي لايحه قانوني را تنظيم كنند و آن را در اختيار مجلس قرار دهند.
كميسيون اجتماعي مجلس نيز در خصوص وظايفي كه در اين زمينه بر عهده دارد قدم هايي برداشته است، و حتي در خصوص استخدام بانوان توصيه ها و سفارش هاي لازم را به وزارت كار و وزارتخانه هايي كه با اين كميسيون ارتباط مستقيم دارند داده است.

سردار قاليباف:
جرائم در سال ۸۱ ۸/۹ درصد كاهش داشت
گروه اجتماعي: فرمانده  نيروي  انتظامي جمهوري اسلامي روز پنجشنبه در جمع  رؤساي  دادگستريهاي سراسر كشور با اشاره  به  كاهش ۸/۹درصدي  جرايم  در سال  ۸۱ گفت : جرائمي كه در كشور ما اتفاق  مي افتد با ساير كشورها متفاوت  است .
سردار محمد باقر قاليباف  با بيان  اينكه  پليس  در ۱۸ رسته  تخصصي  در حال فعاليت  است ، خاطر نشان  كرد: ۴۱ درصد نياز به  پليس  كشور در تهران  است  وناجا به  دليل  كمبود پرسنل  در حال  حاضر براي  رفع  كمبود نيرو از سربازان وظيفه  استفاده  مي كند.
  قاليباف  دراين  نشست  كه  رئيس  قوه  قضائيه  نيزحضورداشت  افزود: وظيفه اصلي  قوه  قضاييه  و ناجا حفظ امنيت  و برقراري  نظم  و انظباط در جامعه است .
وي  دراين  حال  يادآور شد: امنيت  جامعه  تنها به  عهده  قوه  قضاييه  و نيروي انتظامي نيست ، بلكه  يك  موضوع  فرابخشي  است .
در نشست  روساي  دادگستريهاي  سراسر كشور و معاونين  قوه  قضائيه ،مسائل  مربوط به  انجام  وظيفه  در مقام  ضابطان  و ارائه  خدمات  تخصصي  و مسائل مربوط به  روابط متقابل  و منطقي  نيروي  انتظامي با قوه قضاييه  وامور مديريتي مطرح  و بررسي  شد.

باورهاي دوران كودكي، ستون هاي شخصيتي انسانها
چرا باورهاي دوران كودكي، در ساخت شخصيت انسان قويا مؤثرند؟
... باورهاي انسانها- كه شكل دهنده و تنظيم كننده انديشه ها، احساسات و رفتار آدمي است- در طول عمر، شكل گرفته، ساخته شده و قالب بندي مي شوند. ولي باورهاي ساخته شده از بدو تولد تا ۵ سالگي، از اهميت بسيار حياتي برخوردار مي باشند. چون در اين دوره ۵ ساله، بچه شديدا به مادر، پدر و اطرافيان وابسته بوده و بدون اينكه مفهوم خوبي يا بدي را بداند و بدون اينكه توانايي فهم و شناخت مفاهيم مجرد را داشته باشد، راهنمايي ها، فرمان ها، تنبيهات و تشويقات، هشدارها ي متعدد مادر و اطرافيان را دريافت و كليه آنها را ضبط مي كند. به علاوه هرچه از سوي اطرافيان ظاهر و بروز كند- از راه شنيدن، ديدن، لمس كردن، عملكرد و... باشد- و يا ناظر بر رويدادها و امور جاري زندگي، رسوم، سنن، آئين، آداب و عادات، دين و مذهب و مراسم مربوط به آنها و... كليه امور و جريان ها را حقيقت محض پنداشته و جملگي را بي كم و كاست، تقليد و دقيقا ضبط مي كند. اين نوارهاي ضبط شده در تمام طول زندگي وجود داشته و هيچ كس، نمي تواند آنها را از مغز خود پاك سازد و اين نوارها، داراي نفوذي بسيار قوي بوده و هميشه آماده بازنواختن در تمام عمر، مي باشد.
بنابراين كليه فرمان ها، هشدارها، راهنمايي ها، تنبيه ها، تشويق ها و... در مغز كوچك كودك ضبط مي شوند كه بيشتر اين ها در چارچوب كلمات: نكن، بكن، هرگز، هيچ وقت هميشه و... همچنين ادب كردن هاي بيهوده و خسته كننده والدين، در كودك احساس هاي منفي به وجود مي آورد، اين احساس هاي منفي و ناهنجار، كه در پي هم مي آيند، نيز به طور دائم ضبط شده و پاك شدني هم نيستند. به عبارت ساده، وقتي كودك هستيم، برنامه ريزي و برنامه نويسي ذهني ما، توسط مادر، پدر، اطرافيان و به طور كلي هر كسي و هر چيزي كه در زندگي مان نفوذ دارند، صورت مي پذيرد! قريب به اتفاق مادران و پدران، با وجودي كه عاشقانه فرزندانشان را دوست دارند، بدون آگاهي و ندانسته و بدون توجه به اثرات بسيار زيان بار هشدارهاي منفي و ناصواب فرمان ها، راهنمايي ها وتنبيه ها، تشويق ها و تلقين هاي غلط و منفي خود، ذهن كودكانشان را حتي به صورت تعصب آميز- پر مي سازند. ذهن ناخودآگاه كودكان- بدون اين كه بدانند، برنامه ريزي ها و راهنمايي هاي والدين و ديگران، درست و يا نادرست هستند، براساس برنامه هاي داده شده، عمل مي كنند. مجموعه اين شرايط و عوامل، باعث كند و كم رشد شدن «خود اصلي و واقعي» كودك گرديده و در نهايت او را تبديل به موجودي درمانده، حقير و فاقد اعتماد به نفس قوي مي كند.
اثرات محيط اجتماعي بر باورهاي كودك
در واقع عملكردهاي والدين و اثرات محيط اجتماعي، منجر به ايجاد باورهاي ويژه، در ذهن هر كودك مي گردد. وقتي حادثه اي اتفاق مي افتد، ما از طريق حواس پنجگانه، آن رويداد را درك مي كنيم و يا با نيروي تفكر و تجسم ذهني و با توجه به معيارها و باورهاي شناخته شده قبلي مان، برداشت هايي خاص از حوادث و رويدادها مي كنيم. به عبارت ديگر برداشت و درك هر كس از حوادث با توجه به باورهايش، درست مثل دوربين عكاسي است كه، از زاويه خاصي عكسبرداري كند. به اين علت است كه در برابر رويداد واحدي، افراد مختلف برداشت هاي خاص خود را داشته و عكس العمل متفاوت و ويژه اي از خود نشان مي دهند.
والدين، كه تمام دنياي فرزندان خويش هستند، ندانسته و ناآگاهانه، باورها و ديدگاه هاي ناصواب و منفي خود را به عزيزانشان منتقل مي سازند، درحقيقت، فيلتري سياه و زيان آوري در ذهن فرزندان خود نصب مي كنند كه هر حادثه اي كه رخ دهد، برداشت منفي كنند. در اين شرايط است كه حقارت ها، خود كم بيني ها، نارسايي ها، نفرت ها، ناتوانايي ها و... در كودك تقويت شده و «اضطراب اساسي» و «تضاد اساسي» در روح كودك ريشه مي گيرد و ناخودآگاه به جلب و جذب احساس هاي ناهنجاري چون: ترس، احساس عجز، حسادت، شكست، مريضي، تنبلي، بدبختي و نكبت و كم رويي، تحقير و... مي پردازد. با قدرت گرفتن عوامل منفي اعتماد به نفس، خودباوري، شايستگي و حس كنجكاوي و... ديگر احساس هاي مثبت و سازنده كودك به  شدت سست و ضعيف مي شوند. در چنين شرايط، كودك در حالت دفاعي قرار گرفته و بسياري از نيروهاي مثبت خويش را جهت خنثي  كردن اذيت و آزار اطرافيان، به كار مي گيرد. در حقيقت فيلتر منفي، عليه منافع خود شخص به كار افتاده و عملا سد راه پيشرفت، موفقيت و خوشبختي خود شخص مي گردد. همان طوري كه آهن ربا، براده هاي آهن را به طرف خود، جذب مي  كند، فيلتر منفي (فرضي) موجود در مغز نيز، از حوادث و رويدادها، به نكات سياه و منفي و تأسف بار آن، توجه كرده و آنها را به سوي خود مي كشد!!! به اين علت است كه بسياري از انسان ها، تحت تأثير برنامه ريزي هاي منفي دوران كودكي، عملا قرباني مي شوند و يك عمر پرمشقت و فقيرانه اي را سپري مي سازنند و از دستيابي به ثروت، موفقيت و خوشبختي محروم مي شوند.
به اين سبب است كه - تحت تأثير گفتار، كردار و تلقين هاي منفي مستقيم و غيرمستقيم مادر و پدر- از كودكي مي آموزيم كه زندگي سخت، دشوار و بي رحم است... زندگي فناپذير است... اوضاع روبه راه نيست... تو عرضه نداري... در زندگي هيچ چيز نمي شوي... تو شانس نداري... تو هميشه شكست مي خوري... تو هميشه اشتباه مي كني... متأسفانه نتيجه اين گونه برنامه ريزي هاي غلط و منفي بافي ها، باعث پيدايش باورهاي منفي و زيان آور در كودكان است كه- در بسياري موارد و در بسياري از انسان ها- افكار منفي و منفي انديشي و اعتقاد به بي ارزشي، عادت به شكست و ناكامي براي هميشه بر سرنوشت شخص حاكم مي گردد.
شگفتي در اينجاست كه باورها و اعتقادات انسانها از بدو تولد و از زماني ساخته و پرداخته مي شوند كه، اولا: شخص هيچ گونه حق انتخاب نداشته و هيچ گونه نظر يا دخل و تصرفي در آنها نيز نمي توانسته داشته باشد. ثانيا: باورها و اعتقادات بعدي نيز تحت تأثير باورهاي اوليه قرار دارند. ثالثا: اهداف و آرزوهاي فعلي ما، تحت تأثير تصويري است كه در ذهن، از خود داريم، كه ريشه هاي آن به دوران كودكي برمي گردد.
بدبيني، امري اكتسابي است نه ذاتي
بنابراين، بدبيني و داشتن افكار سياه و زيان آور- با توجه به استعدادهاي ارثي- امريست- اكتسابي- زماني كه كودكي بيش نبوده ايم از طريق والدين- كه خود قرباني افكار منفي خويش بوده اند- به ما ارائه گرديده است. در حالي كه اگر والدين مثبت انديش مي داشتيم و از كودكي انديشه هاي مثبت به ما ارائه مي شد، ما با داشتن باورهاي مثبت، مي توانستيم از حوادث و رخدادها، به جنبه هاي مثبت و سازنده آن بيشتر توجه كنيم و به ويژه از قدرت نامحدود و خارق العاده درون مان خيلي بهتر و به فراواني بهره برداري كرده و يك زندگي بسيار عالي و شايسته براي خود تدارك ببينيم و براي خود و جامعه مان خيلي بيشتر مفيد باشيم. چرا كه، دستيابي به سعادت و قله هاي موفقيت، سخت تر و مشكل تر از افتادن در دره هاي ذلت و نكبت نيست، نكته جالب تر اينجاست كه براي هر دو، به يك اندازه انرژي مصرف مي شود!
... نكته شگفت انگيزتر اينجاست كه وقتي بدبين و منفي انديش هستيم به جنبه هاي منفي و مخرب هر رويداد- بي اراده و به طور خودكار- دقت و توجه بيشتري نموده، نكات منفي را جذب و به آنها فكر خواهيم كرد؛ درحالي كه وقتي مثبت انديش باشيم از كليه حوادث به نكات مثبت و سازنده آن توجه خواهيم داشت و در ذهن به آنها خواهيم پرداخت.
چرا كه انسان دائما و لحظه به لحظه، افكار منفي يا مثبتي را انتخاب كرده و آگاهانه يا ناآگاهانه، خواسته يا ناخواسته حتي، بعضا لجوجانه به تكرار آنها مي پردازد. چون هر كسي در هر روز بيش از ۶۰ هزار فكر مي تواند داشته باشد، لذا اگر منفي انديش باشيم (كه بسياري از انسان ها هم منفي انديش هستند) به تكرار انديشه هاي منفي پرداخته مي شود. برعكس، در صورت مثبت انديشي، افكار سازنده در ذهن مان تكرار مي گردند. با توجه به ارتباط و اثرات دائمي، ذهن بر جسم،انديشه هاي مثبت سلامتي، شادابي و موفقيت ما را بيشتر و باعث شكوفايي توانمنديهاي بالقوه  مان مي گردد؛ در حالي كه، افكار منفي، ناتواني ها، نارسايي ها امراض و... را تشديد مي سازند!
چه بايد كرد؟
... با توجه به اينكه، انسان تحت تأثير افكاري است كه در ذهن او مي گذرد، لذا اگر با اشتياق و علاقه مندي و با عزمي راسخ و شور و شوق فراوان، معتقد باشيم كه باورهاي مثبت را مي توانيم جايگزين باورهاي منفي مان بكنيم و اگر در برنامه هاي ذهني خود تغييراتي داده و انديشه و برنامه هاي مثبت را جايگزين برنامه هاي منفي گذشته كنيم، حتما موفق خواهيم شد و همه چيز تغيير خواهد كرد چون، هر انساني، محصول افكار خويش است، لذا مي بايست به پيروزي انديشيد تا موفق شد.
ميرعماد الدين فريور

* منابع:
۱- عصبيت و رشد آدمي، كارن هورناي، ترجمه م. ج مصفا
۲- ماندن در وضعيت آخر، امي و تامس اويس/ ترجمه: اسماعيل فصيح

وقتي كودكتان خشمگين است
كريستوفر و سوزان، خواهر و برادري كه من از زمان كودكي مي شناسم، براي ابراز خشم و عصبانيت خود، دو روش كاملا متفاوت داشتند. كريستوفر عادت داشت سروصدا راه بيندازد و كاري مي كرد كه همه مي فهميدند چرا عصباني است. برخلاف او سوزان، ساكت و آرام در گوشه اي مي نشست و از جمع كناره مي گرفت. اكنون پس از گذشت سال ها، كريستوفر كه حالا دوران نوجواني را طي مي كند، آموخته كه صبر كند و مدت معيني را صرف آرام نمودن خود كند، در حالي كه سوزان ياد گرفته دليل عصبانيت خود را بيان كند.
اين روزها، كنترل خشم و نحوه بروز آن اهميت ويژه اي پيدا كرده است. ما بايد، بدون توجه به ويژگي هاي خاص شخصيتي، به فرزندمان كمك كنيم كه چگونه خشم خود را به روشي قابل كنترل و مؤثر، بروز دهد. خشم فرو خورده، همانند آتش زير خاكستر، سبب بروز تنش و آسيب هاي جسماني مي شود و بيشتر اوقات به خشونت تبديل مي شود.
بسياري از ما ترجيح مي دهيم از احساسات تند و قوي دوري كنيم، اما اگر اين نوع احساسات را بروز دهيم، كمك بزرگي به خود و اطرافيان نموده ايم. شما در زندگي فرزندانتان نقش كليدي و مهمي داريد و مي توانيد به آنان بياموزيد كه چطور خشم خود را كنترل كنند و چگونه رفتاري با افراد عصباني و خشمگين داشته باشند.
اجازه دهيد خشم خود را نشان دهند
اگر از كسي كه عصباني شده، بخواهيد كه آرام گيرد، به مانند اين است كه از فردي كه شديدا گريه مي كند، درخواست كنيد كه اشك نريزد. زماني كه فرزند شما عصباني است، همين قدر كه حال او را درك كنيد، كافي است. لازم نيست كه كاري كنيد عصبانيتش كمتر شود. به احساس او احترام بگذاريد، حتي اگر باور داريد كه عصبانيت او بي دليل و غيرمنطقي است. اين بخشي از كمك شما به اوست .
سپس به او كمك كنيد تا بر اعصاب خود مسلط شود. به او بياموزيد كه با استفاده از كلمات، حالت خود را بيان كند. اگر فكر مي كنيد كه بايد عصبانيت او فروكش كند، پيشنهاد كنيد تا ۱۰ بشمارد، يا با مشت به بالش بكوبد، يا تندتند قدم بزند و يا هر كاري كه از حساسيت دقايق اوليه او كاسته و سبب آزار كسي نشود، انجام دهد و اگر توانست خشم و عصبانيت خود را بدون ضربه زدن يا داد و فرياد و...، كنترل كند او را تحسين كنيد.
سعي كنيد يك الگوي نمونه باشيد
اگر ما خود نتوانيم بر خشم و عصبانيت خود به روشي سازنده و بدون خشونت غلبه كنيم و بهنگام عصبانيت واكنش شديد و دور از انتظاري از خود نشان دهيم، چگونه مي توانيم چنين توقعي را از آنان داشته باشيم. براساس پژوهشي كه در دانشگاه نيوهمپشاير و تگزاس كريستين، انجام شد، هر فردي كه در دوران كودكي مورد ضرب و شتم قرار گيرد، بيش از ديگران رفتار غيراجتماعي از خود نشان خواهد داد. البته اين تنها دليل رفتار مخرب نيست، بلكه شرايط دوران كودكي مي تواند به بروز اين رفتار كمك كند.
با مشاورين خانواده درباره جايگزين تنبيه صحبت كنيد. مثلا مي توانيد به جاي تنبيه بدني به فرزندتان مهلتي بدهيد، ممكن است اين تصميم مؤثرتر باشد و آزاري هم به كودك نمي رساند. علاوه براين سعي كنيد، كودكان بزرگتر را هم در شرايط پيش آمده سهيم كنيد و از آنها سؤال كنيد كه اگر بخاطر رفتارشان تنبيه شوند، چه احساسي پيدا خواهند كرد.
هنگام مشاجره كودكان، دخالت نكنيد
هنگامي كه فرزندانتان با يكديگر مشاجره مي كنند، دخالت نكنيد. مقرراتي را وضع كنيد. اين قوانين بايد ساده، روشن و محدود باشند تا براي آنان قابل درك باشد. به طور مثال، هرگونه رفتار مخرب و توهين آميز. بررسي كنيد كه آيا فرزندانتان مي توانند قوانين فوق را رعايت كنند. اگر نتوانستند، زماني مداخله كنيد كه فكر مي كنيد رفتارشان غيرقابل كنترل شده است. در چنين حالتي آنان را از هم جدا كرده و به آرامش دعوت كنيد. وقتي عصبانيت شان فروكش كرد، براي حل مشكل، درباره  راه هاي مختلف مثل مذاكره و يا آشتي و... كه جايگزين دعوا و مشاجره است، صحبت كنيد.
به برنامه هاي تلويزيون توجه كنيد
شكي نيست كه هرچه بيشتر تلويزيون، فيلم هاي خشن و پر زد و خورد نشان بدهد، رفتار بچه ها خشن تر و وحشيانه تر مي شود. اگر به همراه فرزندانتان فيلمي را تماشا مي كنيد كه خشونت آميز است، با آنان صحبت كنيد و بگوييد كه قهرمان فيلم مي تواند بدون توسل به زور و خشونت و بدون آزار و اذيت ديگران قضيه را فيصله دهد.
با بچه هاي قلدر محله يا مدرسه چه بايد كرد
به فرزندتان ياد دهيد كه اگر با اين فرد روبه رو شد، هرگز دعوا نكند. يادآور شويد كه يك فرد قلدر علاقه دارد كه طرف مقابلش را به گريه بيندازد. بهترين راه اين است كه به او توجه نكرده و به راه خود ادامه دهيد. بچه اي كه نشان مي دهد، آماده درگيري و دعواي سخت است، بيشتر از ساير بچه ها در معرض خطر درگيري با قلدر مدرسه است. راه هاي ديگري هم براي امنيت كودكان وجود دارد. به طور مثال، بهتر است كه كودك به هنگام خروج از مدرسه با گروهي از دوستان نزديك خود باشد، زيرا كه با دوستان و در جمع، كمتر دچار آسيب مي شود. اگر به نظر مي رسد كه فرزندتان در معرض خطر درگيري با قلدر مدرسه است، بهتر است آموزگار كلاس را در جريان گذاشته و يا از مسئولان مدرسه كمك بخواهيد. با اين كار، ضمن ايجاد محيطي امن تر، به فرزندتان نيز مي آموزيد كه در سايه افرادي كه مجري يك سري از قوانين هستند، زندگي راحت تر و آسوده تري خواهد داشت.
منبع: مجله woman.s
مترجم: معصومه پيروزبخت

كاهش خشونت در كودكان
009020.jpg
شما تقريبا هر روز اخبار و گزارشهاي متفاوتي را در مورد كودكان و خشونت مي شنويد و يا در روزنامه ها و مجلات، مقالات مختلفي را مطالعه مي كنيد. تحقيقات نشان داده است: كودكاني كه رفتاري خشن را در پيش گرفته اند، معمولا در اوايل زندگي با اين پديده آشنا مي شوند.
به هر حال، والدين، اعضاي خانواده و يا حتي كساني كه رابطه عاطفي با كودكان در خانه دارند، مي توانند خشونت را از خانه دور كنند، پدر و مادر مي توانند گامهايي را در خانه بردارند كه خشونت و خشم را در رفتار بچه ها كاهش دهند.
توصيه هايي براي كاهش خشونت
والدين با به وجود آوردن خانه اي امن و محيطي آرام پر از عشق و مهرباني، مي توانند از بروز خشونت در خانه جلوگيري كنند. شما والدين هر كدام موظفيد گامهاي متفاوت، اما يك هدف را براي كاهش خشونت در پيش بگيريد.
توجه و عشق به كودكان
هر كودكي احتياج به قوي و مهربان بودن دارد و نيازمند اين است كه رابطه خوبي با پدر و مادرش و ديگر اقوام داشته باشد و حس اعتماد خودش را توسعه بدهد. در خانواده هايي كه پدر و مادر كمتر با فرزندشان در ارتباط هستند و برايشان مشكل است كه دائما با فرزندشان عشق بورزند و او را با مشكلات آشنا كنند، بزهكاري و مشكلات رفتاري بيشتر ديده مي شود و بدتر از همه اين كه فرزندشان يك جوان بي تجربه باقي خواهد ماند.
ساختن فضايي مطمئن
تشويق كردن و يا محافظت كردن بچه ها توسط والدين، به آنها اين امكان را مي دهد كه به راحتي بتوانند در مورد خودشان و خانواده شان فكر كنند. اغلب گزارشاتي كه در مورد بچه ها تهيه مي شود، نشان دهنده اشكال رفتاري آنها در خانه است، والدين بايد مطلع باشند كه فرزندانشان روزهايشان را چگونه سپري مي كنند و با چه كساني دوست هستند و با آنها دائم در رفت و آمد هستند. والدين بايد توجه داشته باشند كه فرزندان كوچكشان را هرگز در خانه تنها نگذارند حتي براي زمان بسيار كوتاهي.
آنها بايد حتما فرزندانشان را تشويق كنند كه در مدرسه در يك تيم ورزشي ثبت نام كرده و عضو باشند و فعاليتهاي ورزشي را هرگز فراموش نكنند. وقتي آنها را در فعاليتهاي محلي (بخصوص وقتي بزرگترها هم عضو باشند) ثبت نام كرده باشيد به آنها احترام و ارزش احترام گذاشتن را آموزش داده ايد. به فرزندانتان ياد بدهيد كه به نحو احسن به سؤالات بزرگترها جواب دهند و در مقابل عصبانيت و تهديدها به خوبي خود را كنترل كنند. به آنها توضيح دهيد كه عصبانيت و تهديد كردن ديگران چه رفتار نامناسبي است و كاملا از اين رفتار اجتناب كنند.
نشان دادن رفتاري مناسب
اغلب كودكان به وسيله مثالها و رفتارهاي اطرافيانشان آموزش مي بينند. رفتارهاي والدين در بچه ها خيلي قوي نفوذ مي كند. ارزش احترام و صداقت در خانواده باعث رشد شخصيتي كودك مي شود و برعكس، اگر فشارها در خانواده منفي باشد و خشن بودن در خانه حرف اول را بزند، بچه ها دچار رشد شخصيتي منفي مي شوند. بچه ها بسيار سريع مسائل منفي را در ذهن خود ضبط كرده و دائما اجرا مي كنند. چه در مقابل خانواده و چه در مقابل آموزگار و حتي شخص ثالث.
با فرزندانتان راجع به خشونت و رفتار خشن صحبت كنيد و عوارض آنها را براي كودكان به راحتي و محكم بازگو كنيد. يادتان باشد وقتي فرزندتان مسئله و مشكلي را بدون خشونت حل كرد، حتما او را تشويق كنيد. وقتي رفتارهاي خوب در خانواده تكرار شود و بچه ها دائما با آنها آشنا بشوند، شخصيتي مناسب و تحسين برانگيز پيدا مي كنند.
براي مثال شايد والدين فكر كنند كه براي فرزندانشان خوب باشد جنگ كردن و از حقوق خودش دفاع كردن را ياد بگيرد، اما بهتر آنست كه فرزند آنها ياد بگيرد كه صحبت كردن با واژه هاي آرام بهتر از هر مشت و تهديد و سلاح ديگري است.
سازگاري با قواعد و انضباط
وقتي شما قواعد خاصي را در خانه به اجرا درمي آوريد، فرزندتان وظيفه خود مي داند كه رفتارش را مطابق آن قوانين تغيير دهد. اما يادتان باشد كه در حكم خود بايد محكم باشيد. به فرزندتان توضيح دهيد كه از او چگونه انتظاراتي داريد و مي خواهيد او چگونه رفتاري داشته باشد.
خانه اي بدون خشونت
خشونت در خانه براي بچه ها ترس آور و بسيار مضر است. بچه ها به يك خانه  امن و والديني مهربان نياز دارند كه مجبور نباشند با ترس و بي احترامي بزرگ شوند. بچه اي كه در خانه دائم با خشونت دم خور باشد برايش محتملتر است كه در مدرسه و محيطي غير از خانه رفتاري خشن و دور از انتظار داشته باشد.
ساختن خانه اي كه رفتارها در آن هميشه با خشونت و بي احترامي باشد، ميان فرزندان آن خانه (خواهر و برادرها) هميشه رفتاري سرد همراه با بي احترامي است. به خاطر داشته باشيد كه رفتار خصومت آميز و خشن ما بين پدر و مادر، بچه ها را نيز با خشونت آشنا مي كند.
خشونت در رسانه ها
ديدن خشونت زياد در رسانه ها نيز بسيار مضر است. طبق گزارشهاي گردآوري شده خشونت در تلويزيون، در تصويرهاي متحرك و حتي در بازي هاي كامپيوتري اثري منفي در بچه ها دارد. حتما بازيهايي براي او تهيه كنيد كه فاقد هرگونه بدآموزي و خشونتي باشد.
به عنوان والدين فرزندانتان موظف هستيد كه ديدن خشونت در رسانه ها را در خانه كنترل كنيد. ديدن تلويزيون را به ساعات مشخصي انتقال دهيد، حتما از ساعات پخش برنامه كودكان مطلع باشيد و فرزندتان را تشويق كنيد كه فقط در اين ساعات بخصوص، تلويزيون را تماشا كند.
اگر با فرزندتان مشغول تماشاي فيلم خشني هستيد، حتما در مورد خشونت با او صحبت كنيد و او را از عواقب خشونت و رفتار خشن آگاه سازيد و به او بگوييد كه عاقبت اين رفتارها بسيار دردناك است. از فرزندتان در مقابل خشونت دفاع كنيد و هميشه پشتيبان او باشيد، آنها را درس بدهيد كه در مقابل تهديد و خشونت ديگران، با آرامش اما با واژه هاي محكم پاسخ گو باشند.
منبع: اينترنت
ترجمه: مرجان عسگراولادي

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |
|   شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |