گفت وگو با بابك مشيري درباره اثر تازه اش «لبريز»
موسيقي اعتراض
بابك مشيري در خانواده اي به دنيا آمد كه فرهنگ وهنر در آن بروز و ظهوري جدي داشت. پدر وي، زنده ياد فريدون مشيري، كه خود شاعر پرآوازه اي بود، تأثيري مهم در نگاه بابك به هنر و به ويژه شعر و موسيقي داشت. تازه ترين كار بابك مشيري كه در نواختن پيانو دستي چيره دارد، آلبوم «لبريز» است كه به همين بهانه با وي به گفت وگو نشستيم كه مي خوانيد.
|
|
* موسيقي راك با اين شيوه ايراني و شعر فارسي كه شما اجرا كرديد چه خصوصيتي دارد كه آن را براي كار اولتان انتخاب كرده ايد؟
- البته اين كار، موسيقي راك با شيوه ايراني
نمي توان گفت، من از سبكي با يك سابقه نسبتاً طولاني ۳۰ ، ۴۰ ساله كه در جهان موسيقي هست كمك گرفته ام. اين موسيقي كه حرفهاي زيادي را مطرح كرده و سير تكاملي ومحبوبيتي خاص براي خود پيدا كرده، شيوه آهنگسازي و نوازندگي در آن به شكلي داراي زيبايي شناسي و سنگيني خاص خودش است و پشتوانه فرهنگي قوي و باارزشي كه دارد سبكي است كه من سالهاست به آن علاقه مند هستم و بسياري از مفاهيم آنها داراي ارزش هايي انكارناپذير است و از سالهايي كه آهنگسازي را شروع كردم زمينه گفتاري اين سبك برايم ملموس تر و گويا است و اين اشعار در همين قالب ها برايم شكل گرفته اند و فكر مي كنم اگر به موسيقي دروني شعر دقت بيشتري كنيم و با تعمق گوش كنيم اين موسيقي را دور از اين اشعار نمي بينيم.
* چه ويژگي هايي در اين موسيقي هست يعني وقتي كه كار به اين سبك انجام مي شود در بيان احساسات چه امتيازاتي به شما مي دهد؟
-به نظر من موسيقي راك داراي سادگي هايي است كه از نظر سازهاي موجود در يك قطعه حرفها و جمله هايي كه مي شنويم بيان حال موضوع است و خيلي به دنبال چيزهاي تزئيني در اين موسيقي نبايد گشت.
شايد يكي از تفاوت هاي آن با موسيقي پاپ در همين است كه براي زيباتر شدن كار مثلاً از تعداد سازهاي بيشتري كمك نگرفته است. يكي از مشخصه هاي اين موسيقي تعداد ۴ يا ۵ ساز اصلي آن است و البته آهنگسازي هم كه جاي خود دارد و با شيوه خاصي از نظر ريتم هاي ممتد، تكرارها، تأكيد ها و سرعت هايي براي بيان مطلب مطرح مي شود
* اين مقتضيات زمان- شرايط تكنولوژيك صنعت- تجارت- زندگي پرازدحام و پراضطراب جامعه مدرن در اين موسيقي چقدر نمود دارد.
- ريشه هاي اصلي شكل گيري اين موسيقي دقيقاً در همين نكات است و خطي كه اين موسيقي راك و متال در جهان طي كرده است و به همين دليل هم محبوبيت فوق العاده اي دارد در همين است كه چشم را نمي بندد و به عمق و ريشه هاي مسائل اجتماعي مي نگردو نياز به گفتن حرفهايي كه ازته دل مي خواهد فرياد شود.
و نزديكي كه من در خواندن اين اشعار با اين موسيقي حس كرده ام به همين دليل است و فريادهايي كه در اين اشعار وجود دارد را با اين موسيقي نشان داده ام.
* اين حرفهايي كه از ته دل مي خواهد گفته شود، آيا منظور اعتراض به اين جامعه است كه همه چيز را در تكنولوژي و اين سوداگري خلاصه كرده و آيا موسيقي راك در ذات خودش يك انتقادي نسبت به وضعيت جامعه دارد؟
- بله اين مطلبي است كه در سير تكامل اين موسيقي در جهان وجود داشته و در كشورهاي جهان سوم وقتي كه آن تكنولوژي به شكل عاريتي و بدون سير تكامل لازم وجود دارد و مصرف گرايي و خريدار دنياي ماشيني بودن به شكلي كه فقط جنبه هاي تجاري همه چيز را و همه ارزش ها را خرد كند بسيار دردناك تر است.
* قابليت هاي اين نوع موسيقي كه در لبريز به آن شكل كار كرديد چيست اين چه جور امتيازاتي را براي بيان حالي كه مي خواهيد بگوئيد ايجاد مي كند؟
- بشر امروزي كه در ازدحام آهن و سيمان و دود، تجارت و تكنولوژي له شده موسيقي اين امكان را ايجاد كرده كه فرياد و صداي خود را به گوش اين بشر برساند چرا كه اين موسيقي با آن حرفهاي سست و كاهلانه اي كه بعضي از موسيقي هاي رخوت انگيز و رخوت گرا با آن حرف مي زنند فاصله دارد. اين موسيقي جايي براي بستن چشم و جايي براي تن دادن به اين زندگي ماشيني نمي گذارد و اعتراضي است عليه زندگي ماشيني، اعتراضي است عليه فراموش كردن طبيعت، اين موسيقي مي خواهد انسان ها را با طبيعت آشتي بدهد. انسان ها را به ذات خودشان به آن پاكي كه با طبيعت و دنياي اطراف خودشان داشتند برگرداند. موسيقي راك براي همين فرياد مي زند و براي همين رفتار خلاف آمد عادت از خودش نشان مي دهد كه آدمها را در حقيقت به نوعي تكان بدهد. اگر در اين موسيقي فريادي هست براي اين است كه در دنيايي كه همه مي خواهند زمزمه خواب در گوش آدمها بخوانند اين موسيقي مي خواهد اينها را بيدار كند و به نوعي مردم را از غفلت برهاند و اين خط آگاهي دهنده اين موسيقي است.
به اين موسيقي به خاطر صداي فاز گيتار و يا افكت هاي ديستورشن نمي توان موسيقي راك يا متال گفت. انديشه و ذاتي كه در اين سبك وجود دارد و از جنبه هاي زيادي به عرفان و اخلاق گرايي نزديك است اين موسيقي را مي سازد و اين حركت را در يك قطعه آرام موسيقي راك مي توان حس كرد.
* ما تاكنون عادت داشته ايم كه شعرهاي فريدون مشيري را با موسيقي اصيل و سنتي بشنويم- چه ظرفيت هايي در اين شعرها بود كه اينها در سبك راك هم جواب داده است؟
- به نظر من فريدون مشيري در يك سبك خاص و يك تم خاص شعر نگفته، اگرچه در همه اشعار نوعي جهان بيني انسان دوستي و يك ديد مسئول نسبت به دنياي اطراف وجود دارد. اين اشعار در مضامين گوناگون و رنگ ها تصاوير متفاتي سروده شده است و فكر مي كنم دليلي براي اين كه همه اين اشعار را با يك نوع موسيقي بشنويم وجود ندارد.
بسياري از اين اشعار در دستگاه هاي موسيقي اصيل خوانده شده است و بسيار باارزش است و يا خيلي از غزل هاي قديمي را كه بعضي آهنگسازهاي جديد در موسيقي پاپ كار كرده اند و آنها را مي خوانند و من با انتخاب هايي كه از اين اشعار داشتم و براي اين سبك، آنهايي است كه جا دارد با اين فريادها بيان شود و مثلاً به نظر من شعر سبكباران ساحل ها در دستگاه موسيقي ايراني و با سازهايي مثل تار و سه تار و... اين تأثير و گويايي را ندارد و بسياري از اين شعرها را در اين سبك بهتر مي توان نشان داد. در حقيقت اين كه فريدون مشيري در چه فضايي اين شعرها را سروده يك موضوع است و اين كه الان ما در اين دوره خودمان و در امروزي كه ما زندگي مي كنيم و يك شيوه بياني را انتخاب كنيم موضوع ديگري است. به قول حافظ كه مي گويد:
از صداي سخن عشق نديدم خوشتر
يادگاري كه در اين گنبد دوار بماند
اين موضوعي است كه هزار سال پيش بوده الان هم هست. حرف عشق و طبيعت در هر قالبي كه بيان شود بايد گويا باشد و بايد بتوان با آن ارتباط برقرار كرد و اگر در اين بيان موفق باشد تكرار حرف عشق و طبيعت است و خوش است- من صداي امروز را اين گونه مي شنوم.
* در آلبوم لبريز كساني كه با نظر تخصصي در آن عميق شده اند آن را كاري يك دست و داراي سبك مي دانند و ملودي هاي آن را تأكيدي براي مضامين اشعار مي بينند، خود شما در جهت اين بيدار كردن و در حقيقت تنبيه دادن فكر مي كنيد موفق بوده ايد؟
- به طور كلي شايد موفق بودن هم در شرايط حاضر با معيارهايي مثل فروش سنجيده شود ولي كار فرهنگي زمان خود را لازم دارد و اين كه چگونه و با چه روي بتوان آن را معرفي كرد.
نكته ديگر عادت هاي شنيدن موسيقي است كه آيا آن را زمزمه اي در كنار همه كارهاي ديگر و همزمان با صحبت كردن و تفريح گوش بكنيم يا اينكه بخواهيم در موسيقي عميق شويم و به معاني آن پي ببريم. اگر در مضامين قطعات دقت كنيم. مثلاً در قطعه سلام دريا در توصيفي از انساني كه در كنار دريا با يك مظهر پاكي، يك مظهر زيبايي و خالص طبيعت و اين بخشنده و هميشه والا مثل يك مادر به گفتگو مي نشيند و با او از شرايط موجود سخن مي گويد و از او مي پرسد كه چه حرف تازه اي براي گفتن دارد و خود دوباره انگار حالا سؤال هاي دريا را از خودش باز مي شنود كه از او مي پرسد. چرا خموشي؟ هجوم غم را نمي خروشي؟ جدار شب را نمي خراشي؟ چرا بدي را شدي پذيرا؟ و به دريا جواب مي دهد كه چگونه مي توان اين شب سياه را مانند سنگي عظيم و خارا به زور ناخن خراش بدهد و با پاي بسته و اين نيروي تحليل رفته اين تن تنها چگونه مي تواند با سپاه غم درافتد، و در اين گفتگو با دريا با اين مادر، مثل كودكي از ناتواني اش و تمام تلاش خود سخن مي گويد. يا در قطعه صدف- از تلاشي و دويدني كه هميشه از آغاز در راه ساختن انجام مي دهي و آن را در مثالي به دريايي كه براي ساختن گوهري در حركت و تلاطم و تلاش است تشبيه مي كند. «فرونشستن، برخاستن، درافتادن، دوباره جوشيدن، دوباره كوشيدن» «تن از كشاكش گرداب ها به در بردن. هزار مرتبه با سر به سنگ غلطيدن» تا بالاخره. «در آن صدف كه تو جان خواني اش گهر گشتن» و با دلي چون خورشيد دنيا را غرق نور بگرداني- و اين پيام والا كه براي اين دريا دلي و پيوستن به اين بيكران و اين گهر ساختن مي تواني با اين درياي وجود آشنا شوي و اميد فردايت را از دست ندهي-!
مانند اين قطعات در تمام قسمت هاي آلبوم نوعي سررفتن و لبريز شدن را در هر موضوعي كه شعر و موسيقي بيان مي كند مي توان حس كرد. فقط كافي است كه عميقاً به آن گوش كنيم.
* موضوع ديگري كه هست. بعداز اينكه نوار شما منتشر شد، البته با توزيع بدي كه داشت بعضي نتوانستند اين نوار را پيدا كنند. اما در سري جديدي كه چاپ شده است باز دوباره گستردگي آن توسعه بيشتري پيدا مي كند افرادي كه با شما برخورد داشتند چگونه واكنش داشتند.
- البته من هم مي توانم بگويم كه در هفته اول، ۵ هزار تا نوار و CD فروخته ام، ولي مسئله اين نيست موضوع اصلي شكل معرفي يك كار فرهنگي است كه براي اين معرفي و براي بزرگان ادب يك مملكت و كاري كه در جهت آشنايي با انديشه آنها مي شود به چه صورت بايد باشد و ما ممكن است كه خيلي علاقه مند داشته باشيم و بسياري از اشخاص بخواهند با چنين مجموعه اي ارتباط برقرار كنند ولي شايد فرصتي پيدا نمي كنند و تبليغات اكثراً در جهت تجارت و سود بيشتر است و ارزش هاي فرهنگي نبايد ناديده گرفته شود.
* البته در كشور ما سال هاست كه علاقه مندان به موسيقي راك گوش مي كنند و در ميان جوانان و حتي بسياري از سنين بالاتر با تعدادي از گروه هاي راك مثل پينك فلويد آشنا هستند و طرفداران زيادي هم دارند و اين نشان مي دهد كه راك سبكي است كه خيلي ها به آن علاقه دارند.
- به هر حال در محبوبيت سبك راك ترديدي نيست و اين كه اين علاقه نمود مشخصي داشته باشد بستگي مستقيم به نحوه معرفي و تبليغ يك اثر دارد. از اين كار هم خيلي از جوان ها استقبال كردند و من در اين جا از همه دوستاني كه از نقاط مختلف ايران با پيامي مرا مورد محبت هاي خود و تشويق قرار دادند تشكر مي كنم و از علاقه و دقت آنها در كار خوشحالم.
در هر صورت اين موسيقي به اين شيوه كه من كار كردم كاري تازه است و از اين به بعد هنرمندان و دوستان ديگر هم در اين زمينه كار خواهند كرد و فكر مي كنم با توجه به مطالعه اي كه در اين زمينه داشتم و علاقه اي كه به اين موسيقي داشته ام فكر مي كنم هنوز جاي زيادي هست براي اينكه موسيق راك را معرفي كنيم و ميدان وسيعي را در حقيقت در مقابل شنوندگان خود و علاقه مندان خود باز مي كند. اين ميدان براي بيان احساسات براي زبان بيان حال شرايط و زمانه اي كه ما در آن قرار داريم بهترين قالب است- در اين سبك است كه ما مي توانيم عواطف و احساسات دنيايي كه ماشين زده شده و از عواطف و احساسات بشر دور شده حرفمان را بزنيم.
* آلبوم بعدي شما چگونه خواهد بود؟
- در مجموعه كارهاي بعدي من هم در همين سبك خواهد بود و مي دانم كه با توجه به فضاي موسيقي و با توجه به سليقه دوستداران موسيقي اين سبك پذيرفته شده و جا خواهد افتاد و زبان جديدي در شكل موسيقي پيدا خواهد شد و اميدوارم كه اين زبان براي ارتباط برقرار كردن با ارزش هاي فرهنگي كشور هم مفيد باشد. موسيقي به اين زبان وسيله اي است براي ارتباط سريع تر با مفاهيم و امروزه اگر موسيقي فقط وسيله اي براي سرگرمي و فرار از فكر و پناه بردن براي پر كردن وقت رايج شده است. شايد اين وسيله اي براي فكر و آگاهي و پيشرفت باشد در هر حال موسيقي راك موسيقي نيست كه در عروسي و جشن ها مصرف شود موسيقي راك موسيقي انديشه است. موسيقي راك موسيقي عشق و طبيعت است و موسيقي عواطف بشري است.
* براي اين موسيقي در اجرا و ساختن با چه مشكلاتي مواجه هستيد؟
- مهمترين مسئله بعداز آهنگسازي براي اجرا و هر كاري در اين زمينه جمع شدن و همكاري و وجود گروهي است كه با اين سبك بتوانند كار كنند و در وضعيت فعلي از اختلاف سليقه تا تأثير مسايل مادي و شغلي مي تواند مشكلاتي ايجاد كند چه براي ضبط يك آلبوم و چه براي اجراي كنسرت و اين مسئله شايد گاهي زمان زيادي را براي جور شدن همه چيز لازم داشته باشد.
* ظاهراً فراهم كردن يك گروه براي اجراي كنسرت كاري دشوار است.
- براي تمرين و هماهنگي هاي لازم و خوب بودن همه چيز تا حدودي همين طور است.
* اميدوارم كه بتوانيد در جهت گردآوري جمعي كه يك گروه اختصاصي راك باشد و بتوانيد كنسرت هايي براي علاقه مندان اين موسيقي اجرا كنيد موفق باشيد.
- من از شما و اينكه در معرفي اين آلبوم و اين سبك قدمي برداشته ايد تشكر مي كنم.
|