كودكان خياباني فاقد سرپرست به خانه هاي تربيت سپرده مي شوند
|
|
گروه اجتماعي: معاون اجتماعي سازمان بهزيستي با اعلام ساماندهي ۱۰ هزار كودك خياباني و كار در سال جاري، اظهار داشت: براي ساماندهي اين تعداد كودك ۳ ميليارد تومان بودجه به بهزيستي اختصاص يافته است.
دكتر محمد حسين علم الهدايي به خبرنگار اجتماعي ايسنا گفت: در سال گذشته حدود ۸ هزار كودك خياباني و كار از طريق بازگشت به خانواده، نگهداري در مراكز شبانه روزي و پرداخت كمك هزينه به خانواده هاي كودكان كار ساماندهي شده اند.
وي افزود: كارشناسان دفتر امور بشر خانواده به طور مستمر با خانواده هاي اين كودكان در ارتباط بوده و نظارت دقيقي بر رسيدگي به آنها خواهند داشت تا در صورت عدم صلاحيت خانواده ها يا بستگان، اين كودكان با پرداخت كمك هزينه به خانواده هاي واجد شرايط سپرده شوند.
به گفته وي در سال جاري كودكان خياباني جمع آوري شده ابتدا به مدت ۴۰ تا ۶۰ روز در مراكز قرنطينه نگهداري شده و سپس تلاش هايي جهت بازگرداندن آنها به كانون خانواده يا بستگان نزديك، از سوي مددكاران بهزيستي صورت مي گيرد.
معاون اجتماعي سازمان بهزيستي افزود: اگر اين كودكان از خانواده هاي تحت پوشش و اقشار آسيب پذير باشند، علاوه بر كمك هزينه مذكور مبالغي به صورت بن تغذيه يا كمك هزينه تحصيلي دريافت مي كنند.
وي همچنين از سپردن كودكان خياباني فاقدسرپرست يا بريده از خانواده به خانه هاي تربيت كودكان و نوجوانان در سال جاري به عنوان يك اقدام جديد در تربيت و پرورش اين كودكان ياد و اضافه كرد: كودكان خياباني مذكور به خاطر داشتن ويژگي هاي رفتاري و اخلاقي خاص به مراكز شبانه روزي ارجاع داده نمي شوند، بلكه در خانه هاي تربيت كودكان و نوجوانان تحت آموزش هاي ويژه و فشرده قرار مي گيرند.
به اعتقاد اين مسؤول بهزيستي مساله اصلي در نگهداري و ساماندهي كودكان خياباني جذب و جلب آنها از سوي نيروي انتظامي و هدايتشان به مراكز بهزيستي است.
معاون اجتماعي سازمان بهزيستي با اشاره به وحشت و ترس كودكان خياباني و كار از مواجهه با نيروي انتظامي گفت: احداث مهمانسراي كودكان خياباني، استقرار پايگاه ها و مددكاران سيار در پايانه ها و بويژه راه اندازي اورژانس هاي سيار اجتماعي - از ماه آينده در سطح تهران - با هدف افزايش اطمينان كودكان به بهزيستي، مددكاران اجتماعي صورت مي گيرد.
وي در پايان با اشاره به اين كه استان هاي محروم از اصلي ترين مناطق فرستنده كودكان خياباني به شهرهاي بزرگ بويژه تهران هستند، يادآور شد: بهزيستي از طريق برگزاري نشست هاي متعدد با مسؤولان و مقامات انتظامي، امنيتي و اجتماعي استان هاي كشور درصدد اتخاذ تمهيداتي براي كنترل مبادي خروجي شهرها و پيشگيري از صدور كودكان خياباني به شهرهاي ديگر است.
|
|
افراد زير پوشش بيمه خدمات درماني ،رايگان بستري مي شوند
گروه اجتماعي: افراد تحت پوشش سازمان بيمه خدمات درماني درنمايشگاه توانمنديهاي بخش سلامت كشور «كارت رايگان» بيمه بستري شهري مي گيرند.
به گزارش روزچهارشنبه روابط عمومي سازمان بيمه خدمات درماني ، براساس سياست هاي كلان دولت ،تمامي اقشارجامعه كه تحت پوشش هيچگونه بيمه اي نيستند،مي توانند بدون پرداخت حق بيمه ازسطح اوليه خدمات درماني برخوردار شوند.
براساس اين گزارش درصورت بستري شدن اين بيمه شدگان دربيمارستانهاي دولتي -دانشگاهي ۷۰ درصد هزينه درماني آنان برعهده سازمان و ۳۰ درصد ديگربرعهده فرد بيمه شده خواهد بود.
روابط عمومي بيمه خدمات درماني يادآور شده است كه برگزيدگان فراخوان مسابقه سراسري «سؤال ، شعار و نقاشي» كه به مناسبت سالروز تصويب قانون بيمه همگاني اقدام به شركت در اين مسابقه را نموده اند مي توانند هداياي خود رابا مراجعه به غرفه بيمه خدمات درماني ، دريافت كنند.
نمايشگاه توانمنديهاي بخش سلامت كشورازسوي وزارت بهداشت تا ۳۰ فروردين درمحل دائمي نمايشگاههاي بين المللي تهران داير است .
|
|
سيل زدگان سبزوار ۲۴ ميليارد ريال خسارت ديدند
گروه اجتماعي: فرماندار سبزوار گفت : طبق برآوردهاي اوليه سيل اخير حدود ۲۴ ميلياردريال خسارت به تأسيسات ، اماكن ، مزارع و راههاي روستايي و ساير بخش هاي اين شهرستان وارد كرد.
«محمد علي گندمي » روز چهارشنبه در جمع مسئولان اجرايي اين شهرستان ازخدمات برخي از ادارات نظير جمعيت هلال احمر سبزوار در خدمات رساني به سيل زدگان تقدير كرد.
وي افزود: اگر كمك هلال احمر در اسرع وقت نبود ممكن بود افراد زيادي دراين حادثه قرباني شوند.
سيل اخير در بخش هاي مركزي ، داورزن و ششتمد سبزوار خسارات زيادي به اماكن عمومي ، واحدهاي مسكوني ، اراضي و باغات برخي روستاهاي اين مناطق وارد كرد و جان يك زن را نيز در روستاي فيض آباد گرفت .
بخشدار مركزي سبزوار هم از تخريب ۱۰۰ واحد مسكوني به طور صددرصد درروستاهاي استير و ۱۵ روستاي ديگر اين بخش خبر داد.
«مهدي ترمئي » افزود: اثاثيه و لوازم واحدهاي مسكوني ياد شده از بين رفته است . به گفته وي ۵۰۰ هكتار از اراضي ديم و آبي روستاي استير، ۵۰ هكتار ازاراضي روستاي زعفرانيه ، ۲۳۰ هكتار از اراضي و باغات منطقه چشمه سير ونيز ۱۱۰ هكتار از مزارع نجم آباد اين بخش تخريب شده است .
ترمئي افزود: بيش از ۱۰۰ راس دام سبك و سنگين هم در اين مناطق طعمه سيل شده است . وي قطع آب و تخريب راههاي روستايي را نيز از ديگر مشكلات اين روستاها اعلام كرد. وي ادامه داد: راههاي ارتباطي ۱۵ روستا هم اكنون دچار مشكل شده و نيازبه مرمت دارد.
وي لوازم اوليه زندگي مورد نياز سيل زدگان را خوراك ، پوشاك و پتوذكر كرد.
بخشدار مركزي سبزوار از مسئولان استان و محلي خواست تا تسهيلات بلاعوض را براي آسيب ديدگان سيل تخصيص دهند.
سبزوار در ۲۲۰ كيلومتري غرب مشهد قرار دارد.
|
|
پلي كلينيك تخصصي تأمين اجتماعي در مسجدسليمان افتتاح شد
گروه اجتماعي: پلي كلينيك تخصصي تأمين اجتماعي شهرستان مسجدسليمان با حضور حجت الاسلام والمسلمين كروبي رئيس مجلس شوراي اسلامي افتتاح شد.
به گزارش اداره كل روابط عمومي سازمان تأمين اجتماعي، اين پلي كلينيك در زميني به مساحت ۵/۱ هكتار و زيربناي ۵ هزار مترمربع و با هزينه اي بالغ بر ۱۵ ميليارد ريال احداث و بالغ بر ۶ ميليارد ريال صرف تجهيزات آن شده است.
براساس اين گزارش در فاز اول پلي كلينيك تخصصي مسجد سليمان بخشهاي چشم پزشكي، زنان، اطفال، دندانپزشكي، داخلي، عمومي، آزمايشگاه، راديولوژي و داروخانه مورد بهره برداري قرار مي گيرد و در آينده نزديك نيز بخش فيزيوتراپي در اين پلي كلينيك راه اندازي خواهد شد.
شايان ذكر است مديريت درمان تأمين اجتماعي استان خوزستان در بخش درمان مستقيم با ۴ بيمارستان و ۲۳ مركز درماني تخصصي و عمومي و يك مركز مستقل طب كار خدمات درماني رايگان را به بيمه شدگان ارائه مي نمايد.
همچنين در راستاي افزايش قدرت انتخاب بيماران، اين مديريت در بخش درمان مستقيم نيز با بيش از ۲ هزار مؤسسه درماني طرف قرارداد مي باشد.
گفتني است تعداد بيمه شده اصلي و تبعي تأمين اجتماعي در استان خوزستان ۲۵۵۸۲۱۸ نفر مي باشد كه بيش از نيمي از جمعيت اين استان را شامل مي شود.
|
|
انجمن نويسندگان و روزنامه نگاران زن در آذربايجان غربي تشكيل شد
گروه اجتماعي: نخستين انجمن اختصاصي نويسندگان و روزنامه نگاران زن آذربايجان غربي روزچهارشنبه در شهرستان اروميه تشكيل و آغاز بكار كرد.
اين انجمن با اهداف ايجاد انسجام بين زنان نويسنده و روزنامه نگار استان، اطلاع رساني صحيح از مسائل روز و ايجاد بستر مناسب در خصوص فعاليتهاي زنان و حمايت از حقوق آنان تشكيل شده است .
عضو هيأت مؤسس انجمن و مسئول تشكل هاي غير دولتي زنان در امور بانوان استانداري به خبرنگار ايرنا گفت : با آغاز بكار اين انجمن حركتي نوين درجهت تبيين جايگاه نويسندگان و روزنامه نگاران زن آغاز مي شود و زنان فعال در اين عرصه خواهند توانست با تبادل نظرات و تجربيات خود با انجمن هاي مشابه در سطح ملي و بين المللي نسبت به ارتقاي سطح علمي خود اقدام كنند. «ستاره مشرقي » افزود : جذب نيروهاي متعهد و توانمند درخصوص اهداف انجمن و انتشار جزوات ، نشريات ،خبرنامه ها ، بروشور و پوستر ، تهيه فيلم وعكس و برگزاري همايش هاي علمي و ادبي از مهمترين برنامه هاي اين انجمن خواهد بود.
انجمن نويسندگان و روزنامه نگاران زن آذربايجان غربي داراي ۳۰ نفر عضو اصلي از بانوان فعال در عرصه هاي داستان نويسي ، خبر، گزارش نويسي ، مقاله، شعر و نمايشنامه مي باشد.
|
|
دو متر برف در آذربايجان شرقي
بارش سنگين برف و كولاك شديد در آذربايجان شرقي باعث اختلال و ترافيك جاده اي در اين استان شد.
به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي از تبريز، بارش برف كه در بخش هاي وسيعي در آذربايجان شرقي از دو شب پيش آغاز شده، بعدازظهر ديروز در تبريز و در شهرهاي اهر، ورزگان، مرند، سراب و كليبر تشديد شد. بارش برف در محورهاي مواصلاتي و گردنه هاي استان به ويژه در گردنه شبلي با كولاك شديد همراه بود. يك مقام مسئول در اداره كل راه و ترابري آذربايجان شرقي گفت: ارتفاع برف در اين منطقه به بيش از دو متر مي رسد. ابوالقاسم سلطاني افزود: بر اثر بارش سنگين برف و مه غليظ در جاده تبريز - اهر زنجيره اي از خودروهاي عبوري متوقف تشكيل شد.
گزارش رسيده از شهرهاي اهر و ورزگان نيز حاكي است به علت بارش برف سنگين راه روستايي بيش از ۳۰ روستا مسدود شده است. بارش برف در اين فصل از سال نسبت به سالهاي اخير بي سابقه بوده و مردم و مسئولان را غافلگير كرده است.
همچنين بارش شديد برف در چالدران چهره اي زمستاني به اين شهر بخشيد.
بارش برف در چالدران كه از صبح ديروز آغاز شد تا ديشب ادامه يافت. بارش برف مردم را مجبور به استفاده از لباس هاي گرم و زمستاني و وسايل گرمازا كرد.
از سوي ديگر وزارت راه و ترابري اعلام كرد: محور شمشك به ديزين در استان تهران به علت احتمال سقوط بهمن از ساعت ۳۰/۱۶ ديروز مسدود شد.
وزارت راه و ترابري از رانندگان وسائط نقليه اي كه قصد گذر از محورهاي كوهستاني و برف گير كشور را دارند خواست به علت لغزندگي سطح جاده ها وسيله نقليه خود را به تجهيزات ايمني زمستاني مجهز و با احتياط كامل رانندگي كنند.
|
|
گفت و گو با شيرزاد حيدري شهباز و كيل پايه يك دادگستري ـ بخش پاياني
آيا مطبوعات شيئي خطر ناك است ؟
*اينكه دادستان انتظامي قضات استناد به قانون اقدامات تأميني و تربيتي توسط قضات را تخلف انتظامي اعلام كرده چه تأثيري در رويه كنوني محاكم مطبوعاتي دارد؟
- قانونگذار در ماده ۳۷ لايحه اصلاح قسمتي از قانون اصول تشكيلات دادگستري و استخدام قضات پنج مورد را جهت شروع و رسيدگي در دادسراي انتظامي معين كرده و مي گويد جهات زير موجب شروع به بازرسي و تعقيب خواهد بود:
۱- شكايت ذي نفع ۲- اعلام و گزارش مراجع رسمي ۳- اعلام وزير دادگستري يا دادستان كل ۴- مشهودات و مسموعات و اطلاع دادستان انتظامي قضات و دادياران آن ۵- ارجاع دادگاه عالي انتظامي. با توجه به اينكه رسيدگي در دادگاه انتظامي قضات مستلزم پرداختن به يكي از جهات مذكور و نتيجتاً صدور ادعانامه از طرف دادستان انتظامي قضات است و در مجموع لايحه اصلاح قسمتي از قانون اصول تشكيلات حكايت از آن دارد كه چنانچه دادستان انتظامي نظر به تعقيب قاضي متخلف داشته باشد، با صدور ادعانامه، تخلف قاضي متخلف را به دادگاه انتظامي اعلام مي نمايد. چنانچه دادستان انتظامي قضات به هر دليلي معتقد به عدم شمول قانون اقدامات تأميني و تربيتي به مطبوعات باشد و استناد به آن قانون براي تعطيلي يا توقيف مطبوعات را تخلف بداند نتيجتاً بايد كليه شكايات مطروحه در اين خصوص منتج به صدور ادعانامه شده باشد درحالي كه از بدو شروع توقيف مطبوعات تا آخرين مورد توقيف و همچنين اظهار نظر ايشان هيچ دليل و اطلاعي از اقدامات دادسرا و دادگاه انتظامي قضات نيست و اقدامات دادگاه مطبوعات در توقيف نشريات همواره ادامه داشته است و جز يك مورد كه به دليل حمل آن برنظر قضائي منتج به رأي برائت شده است در سايرموارد هيچ اقدامي نشده است. اين درحالي است كه حسب بند ۴ ماده ۳۷ اطلاعات و مسموعات دادستان انتظامي هم از موارد شروع به رسيدگي و اعلام تخلف است. اما اثر عملي اعتقاد دادستان انتظامي به عدم شمول قانون اقدامات تأميني و تربيتي در توقيف مطبوعات اين است كه چنانچه در گذشته هم ايشان به اين اعتقاد بوده اند بالطبع بايد در همه موارد ادعا نامه صادر و اعلام تخلف اعلام شده باشد. هرچند كه دادگاه انتظامي و يا دادگاههاي رسيدگي كننده ملزم به رعايت نظر ايشان نيستند و اين مقتضاي اصل آزادي و استقلال قضائي است. البته صرفنظر از شمول يا عدم شمول قانون اقدامات تأميني و تربيتي به مطبوعات زماني كه قانون درخصوص شمول يا عدم شمول به موضوعي مبهم بوده و اين امر به عنوان يك اتهام در معرض تعارض و تشتت آراء و عقايد باشد مي بايست به اعتقاد عدم شمول، قانون به نفع متهم تفسير گردد.
* به فرض اعتبار داشتن اين قانون بسياري مي گويند اين قانون شامل مطبوعات نمي شود مبناي قانوني اين ديدگاه چيست؟
- مبناي قانوني اين ديدگاه بيشتر به عدم حصول شرايط مقرر قانون مقررات تأميني برمي گردد كه بعضي با فرض شمول آن به مطبوعات معتقدند آنچه در قانون مذكور آمده است در اتهامات مطبوعات احراز نشده و شرط تكرار جرم و همچنين ظن به ارتكاب آن در آينده وجود ندارد. لكن بعضي معتقدند كلمه شيء مؤسسه مذكور در مواد ۱۲ و ۱۳ به طور كل شامل مطبوعات نمي شود كه البته اين دو نظر به طور تكميلي در كنار هم ارائه مي شوند.
* آيا مطبوعات مؤسسه محسوب مي شوند تا به استناد ماده ۱۲ قانون اقدامات تأميني بتوان آنها را بست؟
- البته اينكه مؤسسه ناظر بر روزنامه ها هم خواهد بود يا خير و اينكه تشكيلات روزنامه، هفته نامه و غيره هم مؤسسه محسوب مي شوند يا خير بيشتر يك تفسير قضايي است تا تفسير قانوني. تفسير قضائي وظيفه دادگاه است درحالي كه تفسير قانون در صورت لزوم به عهده مجلس است. به نظر مي رسد تفسير عبارت مؤسسه در صلاحيت مجلس نيست هرچند كه كلمه مؤسسه مذكور در ماده ۱۵ قانون اقدامات تأميني ارتباطي هم به روزنامه ندارد. زيرا تعطيلي مؤسسه به مفهوم فوت حكمي آن است و اين امر شديد ترين نوع مجازات اعمال شده نسبت به اشخاص حقوقي است و از طرفي بستن مؤسسه ضمن حكم مجازات كسي كه از مؤسسه به عنوان وسيله استفاده كرده است داده مي شود و اين امر و اتهام مديران مسئول نه تنها به اثبات نرسيده است بلكه در ماده يك قانون اقدامات تأميني در تعريف مجرم خطرناك، مجرم ضمن متصف شدن به خصوصيات روحي و اخلاقي با واژه كس مورد استفاده قرار گرفته است. در فرهنگهاي ادبي و حقوقي هيچ گاه كسي ناظر به شخص حقوقي نبوده است و از طرف ديگر با تعريفي كه در ماده ۱۵ از مؤسسه به عمل آمده است مؤسسه محلي تلقي شده است كه در آنجا اجناس قاچاق يا مواد مخدر يا سميات فروخته مي شود لذا اين مؤسسه با اوصاف مذكور، با مؤسساتي كه در آنجا اقدام به چاپ و فعاليتهاي فرهنگي مي شود فرسنگها فاصله دارد. بنابراين شامل موارد ۱۲ و ۱۵ نبوده است.
* در قانون مورد بحث شيئي خطرناك به عنوان وسيله جرم يا ناشي از جرم ياد شده است. آيا چنين مطبوعاتي به عنوان شيء خطرناك محسوب مي گردند؟
- در ماده ۲ قانون مطبوعات آمده است رسالتي كه مطبوعات در نظام جمهوري اسلامي به عهده دارد عبارت است از:
الف) روشن ساختن افكار عمومي و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم در يك يا چند زمينه ب) پيشبرد اهدافي كه در قانون اساسي جمهوري اسلامي بيان شده است ج) تلاش براي نفي مرزبندي هاي كاذب و تفرقه انگيز د) مبارزه با مظاهر فرهنگي استعماري و ترويج و تبليغ فرهنگ اصيل اسلامي و گسترش فضائل اخلاقي و... با عنايت به رسالتي كه در قانون براي مطبوعات درنظر گرفته شده است و با توجه به اينكه از مطبوعات به عنوان يكي از اركان دموكراسي نام مي برند آيا مطبوعات را مي توان شيء خطرناك محسوب كرد؟ بنابراين بايد قائل بر آن باشيم كه اين اشياء ممنوعه ذاتي هستند و همچنين اشيائي هستند كه مجرمين به عادت مجرمين مسئول و غيرمسئول و معتادين به مواد مخدر و مشروبات الكلي براي ارتكاب جرم از آن استفاده مي كنند و از طرفي آنچه به عنوان پيش شرط در ضبط اشياء ممنوعه آمده است اين است كه اولاً وجود اشياء مي بايست موجب تشويش اذهان يا مخل نظم عمومي يا آسايش مردم باشد ثانياً ضمن صدور حكم، دستور ضبط يا نابودي آنها صادر گردد.
* به نظر مي رسد برخي از مقررات قانون مطبوعات را در مواردي به ساير مقررات ارجاع داده اند و اگر قانونگذار ضروري مي دانست به قانون اقدامات تأميني و... اشاره مي كرد. آيا اين موضوع مؤيد عدم شمول قانون اقدامات تأميني به مطبوعات نيست؟
- تمام دفاعيات وكلاي پرونده هاي مطبوعاتي هم بر همين مبنا استوار بود كه: اولاً در مواد ۲۵ و ۲۶ و ۲۹ قانون مطبوعات فقط به قانون تعزيرات اشاره شده است و در قانون تعزيرات هم دليلي بر توقيف مطبوعات قبل از رسيدگي و صدور حكم وجود ندارد. ثانياً موارد توقيف مطبوعات به لحاظ خاص بودن آن در قانون مذكور تصريح شده اند. بنابراين جز موارد مصرح نمي توان حكم به توقيف مطبوعات داد. اينكه در قانون مطبوعات به مقررات عمومي اشاره شده است و لذا مقررات ديگر حاكم بر مطبوعات نخواهد بود يك قاعده عقلي و منطقي است مقتضاي اصل قانوني بودن جرائم و مجازاتها هم همين است.
|
|
چگونگي بيان احساس رنجش
|
|
در زندگي كمتر كسي است كه از روابط اجتماعي و تعامل با ديگران صرفنظر نمايد. غالب افراد دوست دارند، زندگي اجتماعي دلپذير و خوشايندي داشته باشند. با اين حال چيزهايي هست كه افراد را از رسيدن به چنين مقاصدي بازمي دارد. در زندگي روزمره رويدادهايي باعث مي شوند كه برخي افراد زودرنج، بيشتر دچار رنجش و عصبانيت شوند. چه چيزهايي باعث مي شوند كه رفتار افراد با اهدافشان كه همانا داشتن زندگي به دور از تنش، ناراحتي و عصبانيت است، ناهماهنگ باشد؟ آيا علت عصبانيت ها و برآشفتگي هاي ما صرفاً در محيط پيرامون ماست يا اين كه طرز تلقي ما از رفتار ديگران و رفتاري كه به واسطه آن از ما سر مي زند، نيز در ايجاد اين رنجش ها و ناراحتي ها دخيل است؟
وقتي از دست كسي دلخور مي شويم و يا احساس مي كنيم كه رفتار شخصي باعث رنجش ما شده است، ابتدا ضروري است كه امكان يك ارزيابي منصفانه را به خود بدهيم، كه آيا در آن وضعيت مشخص، حق آن را داشتيم كه آزرده خاطر شويم؟ در واقع، در برخي از موارد، اين ما هستيم كه از مرزهاي خود فراتر رفته ايم. هستند اشخاصي كه رفتار ناپسند ديگران را با بي اعتنايي، سكوت و بي توجهي پاسخ مي دهند. برخي افراد نيز مدام و به آساني از دست ديگران عصباني مي شوند. هر چيز كوچكي برايشان آزاردهنده و باعث تنش و برانگيختگي مي شود. در بسياري از موارد بايد از خود پرسيد، آيا واقعاً موضوعي كه پيش آمده، درخور حرص خوردن است؟ آيا اين موضوع اصولاً ربطي به ما دارد؟ امر اساسي تر اين است كه بدانيم، آيا حد خود را مي دانيم و مرز خاصي را براي حق دلخور شدن خود قائل هستيم؟ مثلاً برخي افراد ممكن است از اين ناراحت شوند كه همسايه شان يك اتومبيل خريده است.
شخصي ممكن است از اين ناراحت باشد كه مثلاً چرا فلاني كراوات مي زند و نظير افراد متشخص عمل مي كند و يا چرا آن خانم سر و زبان دار است و در بحث هاي اجتماعي ابراز وجود مي كند و نظر مي دهد. يا چرا آن شخص در جمع افراد غالباً اظهار نظر مي كند و يا پرسشي را مطرح مي نمايد. در چنين مواردي مي بينيم، چنانچه هيچ گونه مرز بندي براي دلخوري هاي خود نداشته باشيم، به راحتي مبنايي براي عدم ثبات عاطفي و هيجاني خود فراهم خواهيم كرد.چنانچه رفتار خاصي از فردي سربزند كه مورد پسند ما نيست و يا احساس كنيم كه رفتار مزبور با نظر و برداشت ما مطابقت ندارد، بايستي از خود بپرسيم، چه چيزي باعث مي شود كه من آن را منفي ارزيابي مي كنم؟ چه باعث مي شود كه من عصباني شوم؟ مي توانيم در چنين مواردي كلاه خود را قاضي كنيم و از خود بپرسيم: آيا رفتار آن فرد براي من واقعاً محدوديتي ايجاد مي كند؟ بر سر راه برآوردن خواسته ها و نيازهاي من مانعي مي تراشد و يا اصولاً ضرري را متوجه من مي سازد؟ تنها در صورتي كه جواب منصفانه ما مثبت باشد، احساس ناراحتي و ناآرامي ما بر حق است، در غير اين صورت، عصبانيت ما توجيه پذير نيست. ما نمي توانيم توقع داشته باشيم كه رفتار ديگران درست آن طور باشد كه ما دلمان مي خواهد . بايد قبول كنيم كه ديگران، تا جايي كه ضرري براي ما ندارد و مخل آسايش ما نمي شود، ويژگي هاي رفتاري، برداشت ها و نظرات خودشان را داشته باشند و آن را نيز نشان دهند. در اين صورت ما بايستي بپذيريم كه ارزيابي ما اشتباه است يا اين كه تحمل ما كم است و در برخورد با ديگران بردبار و قابل انعطاف نيستيم. اگر دوست داريم كه ديگران ما را محترم بدارند و مي خواهيم مورد محبت ديگران واقع شويم، بايد براي ديگران اين حق را قائل شويم، كه آنها نيز سليقه هاي شخصي خويش را داشته باشند. اگر فردي مانند خود ما شد، احترام گذاشتن به او كار دشواري نيست. مهم است كه براي آنها كه با ما تفاوت دارند، احترام قائل شويم. بنابراين تنها زماني كه منصفانه به اين نتيجه برسيم، كه طرز زندگي و رفتار يك فرد براي ما محدوديت ايجاد مي كند و باعث آزار و اذيت ما مي شود، آنگاه مي توانيم به خود حق بدهيم كه نگران و دلخور باشيم. در چنين حالتي بجاست كه احساس ناراحتي خود را به فرد ابراز كنيم. چنانچه شرايط به هيچ وجه براي اين كار مناسب نباشد، در اولين موقعيتي كه پيش مي آيد، مي توانيم دست به اين كار بزنيم. ولي چگونه؟
آيا به صرف اين كه از دست كسي شاكي هستيم و حق هم با ماست، مجازيم با حالتي بر افروخته و توأم با هيجان عاطفي زياد، عكس العمل نشان دهيم؟ البته كه نه. چون در آن صورت با يك آدم جوشي و دستخوش احساسات تفاوتي نخواهيم داشت. آيا اصولاً نسبت به احساس و عواطف خود حساسيت كافي داريم؟ آيا اصولاً قادر به بيان عواطف خود، اعم از خشم و مهرباني هستيم؟
چنانچه ارتباط با احساس خود را از دست بدهيم و نسبت به آن بي توجه شويم، به طور روز افزوني خشمگين، رنجيده خاطر و عصبي بار مي آييم. اعتماد به نفس ما كم مي شود و به ميزان نارضايتي خود و اطرافيان ما افزوده مي گردد و در نتيجه از ميزان نزديكي و صميميتي كه مي توانيم با ديگران داشته باشيم، كاسته خواهد شد. شرط داشتن اعتماد به نفس و برخورداري از عزت نفس بالا ايجاب مي كند كه ما دلخوري، ناراحتي و عصبانيت خود را همراه با دليلي كه براي آن داريم با آهنگ صداي مناسب كه حاكي از خصومت ورزي نباشد، با حالت چهره مناسب، به فرد مقابل انعكاس دهيم و با او در ميان گذاريم.
برخي افراد به واسطه رفتار نامطلوب ديگران ، از شدت خشم و دشمني منفجر مي شوند و تصور مي كنند كه دارند احساسات دروني شان را نشان مي دهند. در حالي كه چنين خشم بدون كنترلي، معمولاً از ناتواني در بيان واقعي احساس ناشي مي شود. در واقع بعضي از مردم به خطا تصور مي كنند كه بيان احساس بايد با شدت و تندي همراه باشد. اين بدان معني نيست كه وقتي از كسي انتقاد مي كنيم، حتماً لبخند به لب داشته باشيم.
مثال: يكي از همكاران يا آشنايان بارها اتفاق افتاده است كه وقتي به ما مي رسد، تقاضاي يك نخ سيگار دارد، چنانچه بخواهيم، با رفتاري كه حاكي از اعتماد به نفس اوست، به او نشان دهيم، كه از اين رفتار او دلخور هستيم، مي توانيم به او بگوييم: «يك نخ سيگار ارزشي ندارد، ولي من خوشم نمي آيد كه تو هر وقت مرا مي بيني، سيگار بخواهي. اگر واقعاً سيگاري هستي، خوب براي خودت بخر.»
مثال ديگر: با دوستي قرار گذاشته ايم كه براي ديدن يك فيلم، سر يك ساعت معيني، جلوي سينما همديگر را ببينيم. بنا به عللي در آخرين دقايق به طرف مقصد حركت مي كنيم و دست بر قضا ترافيك سنگين است و دير سر قرار حاضر مي شويم. امكان ديدن فيلم از ما سلب مي شود و دوست ما كه عليرغم مشغله زياد، مايل به ديدن فيلم بود و ظاهراً رأس ساعت مقرر جلوي سينما حضور داشت، به محض ديدن ما، بدون هيچ سلام و احوالپرسي، با تغير و صداي بلند مي گويد: «اين احمقانه نيست كه با من قرار مي گذاري و تازه حالا مي آيي؟» حتي اگر ما خودمان را در اين تأخير خيلي هم مقصر ندانيم، خلاف رفتار توأم با اعتماد به نفس است كه نظير وي آشفته شويم و با داد و قال مقابله به مثل كنيم. از طرفي ديگر، اگر بي احترامي را با احترام پاسخ دهيم، اين به معناي خودشكني و سركوب عزت نفس ماست.
ما مي توانيم با صدايي به دور از هيجان و با حالت چهره اي مناسب و بدون ترشرويي بگوييم: « من نمي پسندم كه تو با اين لحن با من صحبت كني. تو كه علت تأخير مرا نمي داني، نبايد با عجله قضاوت كني و با عصبانيت و پرخاشگرانه رفتار كني.»
البته در يك رابطه اجتماعي با ديگران، صداقت دو جانبه نقش تعيين كننده اي دارد و پايه تفاهم و اعتماد متقابل به شمار مي رود. در چنين زمينه اي، بيان دلخوري و اين كه چرا احساس منفي ما ايجاد شده است، احتمالاً باعث شفاف تر شدن موضوع و رفع سوء تفاهم و يا برداشتن اختلاف مي شود. نبايد به راحتي تحت تأثير رفتار ديگران قرار گرفت. تسلط بر خود، برخورداري از انبساط چهره و تن صداي دوستانه نياز به تمرين و ممارست دارد و اگر فرد بخواهد مي تواند اين فضيلت ها را كسب نمايد.
هر فردي كه در راه كنترل آگاهانه احساس و تسلط بر خود گام مي گذارد، در وهله اول ممكن است، رعايت و تمرين نكات فوق را غيرطبيعي و مصنوعي قلمداد كند، ولي مشاهدات نشان مي دهد، كه وقتي افراد به خوبي در اين روش ها جا افتادند و سليقه مناسب و خاص خود را در بيان احساسشان يافتند و اين روش ها براي آنها به عادت ثانوي بدل گرديد، ابراز مي دارند كه احساساتشان غني تر شده است و واقعاً هم به مرور در ابراز احساس خود موفق تر عمل مي كنند و در نتيجه تغييرات بسياري در ديدشان نسبت به خود و ديگران حاصل مي شود.
تأليف و اقتباس: علي تحصيلي
|