از ژانويه سال ۲۰۰۲ كه بوش در نطق سالانه خود ايران را به همراه كره شمالي و عراق «محور شرارت» معرفي كرد همواره اين گمان مطرح بود كه ايران به نوعي هدف بعدي آمريكا باشد با شروع جنگ آمريكا عليه عراق اين گمانه بيش از پيش تقويت شده است اگرچه كشورهاي مختلف جهان مخالفت خود را با آن ابراز كرده اند ليكن صهيونيست ها با نفوذ فوق العاده خود در نهادهاي تصميم گيري آمريكا در پي آنند كه ايران را به نوعي هدف بعدي آمريكا معرفي كنند
عليرضا احمديان
شايد هنگامي كه جورج بوش پيام تبريك سال نو براي ايرانيان را امضا مي كرد، هنوز فرمان جنگرا صادر نكرده بود. پيامي كه او در آن با آرزوي موفقيت براي ايرانيان، آرزو كرد كه اين سال براي ايرانيان و ديگر مردم جهان سالي سرشار از صلح و آرامش باشد. اما ديري نپاييد كه با صدور فرمان شروع حمله و به پرواز درآمدن هواپيماهاي آمريكايي در آسمان بغداد و موشك هايي كه پياپي در اين شهر فرود آمدند، آرزوي بوش پسر رنگ باخت، آرزويي كه خود يقين داشت چندي ديگر، خود برآن خط بطلان خواهد كشيد و زودتر از آنچه گمان مي كرد بر آن «مهر باطل» زد.
ايرانيان، اما در جنب وجوش خريد پايان سال و در تدارك مقدمات تحويل سال، بي تفاوت از آنچه در حال وقوع است، به كار خود مشغول بودند. گويي «نوروز» فكر همه را چنان با خود برده بود كه هيچكس در فكر چيزي جز آن نباشد. ايرانيان به تدارك نوروز مشغول بودند. در آخرين روز سال بوش فرمان حمله را صادر كرد، حمله اي كه در ايران تنها شهروندان مناطق مرزي در حاشيه اروندرود و خرمشهر و قصرشيرين صداهاي سهمگين آن را شنيدند و برخي غرش هواپيماها را به چشم ديدند. ديگر شهروندان ايراني، جز آنان كه با ماهواره اي به شبكه هاي جهاني دسترسي داشتند، آخرين اخبار جنگ را از رسانه رسمي كشور رصد مي كردند، اخباري كه اگر چه در لابه لاي آن جانبداري از يك طرف جنگ به چشم مي خورد ليكن در مجموع به آنچه كه مي خواست رسيد. حمله آمريكا كه در ابتداي امر قرار بود چند روزه به سامان رسد و دولت موقت عراقي - كه نام «آمريكايي» برايش مناسب تر به نظر مي رسيد - در بغداد مستقر شود، شروع مناسبي نداشت و آنگونه كه آمريكايي ها باور داشتند، نشد. نيروهاي آمريكايي و انگليسي در جنوبي ترين نقطه عراق متوقف شدند. ام القصر بندر كوچكي كه حتي از شهرهاي مرزي ايران هم كوچكتر است و شبه جزيره فاو كه ايرانيان چند روزه آن را تصرف كردند، محلي شد براي زمين گير كردن نيروهاي آمريكايي و طيفي در ايران بسيار خوشحال از آنچه كه در فاو و ام القصر در حال وقوع است. آناني كه با مشاهده تصاويري كه رسانه رسمي كشور نمايش مي داد، جرأت يافتند تا از «باتلاق عراق» سخن بگويند. از «ويتنامي ديگر»، از «زمين گير شدن ارتش آمريكا» و اين خوشحالي تا بدان حد رسيد كه بر سر پيروزي عراق بر آمريكا شرط بندي كردند.
اما آمريكايي ها كه در بدو ورود تا اندازه اي غافلگير شده بودند، تغيير تاكتيك را سرلوحه كار خود قرار داده و با دور زدن شهرها پيشروي به سمت عراق را آغاز كردند و سرانجام با موثر افتادن همه رايزني هاي پيدا و پنهان سه روزه، پايتخت عراق و مقر حكومت صدام حسين را تصرف كردند. پايتختي كه صدام همه توان خود را بر پاسداري از آن گذاشته بود و ۱۲۰ هزار نيروي گارد رياست جمهوري و فداييان رئيس حفاظت از آن را بر عهده داشتند. «بغداد»ي كه به گفته محمد سعيدالصحاف وزير جنگ رواني عراق تا ۹ ماه آذوقه و تا ۲ سال مهمات و ادوات جنگي در اختيار داشت، در كمتر از ۳ روز سقوط كرد تا شائبه تباني صدام حسين و بوش بيش از پيش تقويت شود.
بغداد سقوط كرد، صدام گريخت و مردم به خيابان ها ريختند «تا انتقام خود را از تصاوير ديكتاتور» بگيرند. در اين ميان شادي كودكان بيش از ديگران جلب توجه مي كرد. گويي آنان نيز طعم تلخ استبداد حزب بعث را حس كرده بودند و اينك بغداد عاري از مجسمه ها، تصاوير و ديگر نمادهاي فردي است كه تنها يادآور«نفرت» و «خشونت» است.
جمهوري اسلامي ايران، اما در اين ميان نقش ويژه اي داشت. موقعيت ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك ايران در منطقه، مرزهاي طولاني اين كشور با عراق و ديگر خصوصيات، همه نگاه ها را در كنار عراق به ايران دوخته بود. از ابتدا سياست ايران بر بي طرفي از اين جنگ قرار گرفت. اگرچه مقامات ايراني بارها و بارها تجاوز به عراق و به خاك و خون كشيده شدن غيرنظاميان و مردم عراق را محكوم كردند ليكن در مناقشه دو طرف، بي طرفي پيشه كردند.
آمريكا هم كه تا قبل از شروع جنگ در پيام هاي غيررسمي اش به ايران، بالاترين كمك ايران را عدم دخالت در اين جنگ عنوان كرده بود با گذشت چند روز از جنگ سياست تهديد ايران را در پيش گرفت.
اولين اظهارنظر را دونالد رامسفلد وزير جنگ آمريكا ابراز كرده و در آن به ايران هشدار داد كه در جنگ عراق دخالت نكند و نيروهايش را به درون خاك عراق نفرستد. رامسفلد اظهار كرده بود كه هر كس در عراق با آمريكايي ها نباشد، دشمن تلقي شده و با او برخورد مي شود حتي اگر از مخالفين صدام باشد.
اشاره وزير جنگ آمريكا به «سپاه بدر» شاخه نظامي مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق بود. رامسفلد مدعي شده بود كه نيروهاي سپاه بدر در ايران آموزش ديده اند. اما حميدرضا آصفي سخنگوي وزارت خارجه با رد اظهارات رامسفلد مبني بر دخالت ايران در جنگ عراق گفت: ايران هيچگونه حمايتي از سپاه بدر نداشته و در كارهاي آنان دخالتي نمي كند.
به دنبال آن سيد محمد خاتمي كه در تعطيلات نوروزي براي بازديد به «جزيره كيش» رفته بود خطاب به دولتمردان آمريكا هشدار داد كه با اين جنگ به خشونت طلبان و افراط گرايان چراغ سبز نشان مي دهيد كه در مقابل شما دست به خشونت بزنند. تبليغات داخل و خارج بر حمايت ايران از حكومت عراق خاتمي را واداشت كه بگويد: «هيچ كس از رژيم حاكم بر عراق حمايت نمي كند و ملت ايران هرگز رنج ها و آسيب هايي را كه از رژيم عراق ديده فراموش نخواهد كرد. »
متعاقب اظهارات رامسفلد، كالين پاول كه يك هفته اي را به سكوت در اين باره گذرانده بود در جلسه كميته آمريكايي - اسرائيلي - يكي از گروه هاي نيرومند طرفدار اسرائيل در آمريكا - به ايران هشدار داد كه بايد برنامه خود را براي توليد جنگ افزارهاي كشتارجمعي كنار بگذارد.
پاول، جمهوري اسلامي ايران را متهم به دخالت علني در جنگ عراق كردند و گفت: ايران شيعيان عراقي تبعيدي در اين كشور را به عراق اعزام كرده تا عليه قواي آمريكا بجنگند.
اظهارات پاول علاوه به آنكه واكنش شديد طرف ايراني را در پي داشت در رسانه هاي بين المللي هم بازتاب گسترده اي يافت. يك روزنامه آلماني اظهارات پاول را «تا حد اعلا نابخردانه» خواند و نوشت: «اظهارات نابخردانه وزير امور خارجه آمريكا شعله اختلافات را فروزانتر مي كند. در جهان عرب و نه فقط در آنجا، اين تصور محكم تر خواهد شد كه دولت آمريكا قصد دارد نقشه جغرافيايي خاورميانه را به صورت ريشه اي تغيير دهد. » يك روزنامه اتريشي هم اتهامات آمريكا به ايران را مورد انتقاد قرار داده و نوشت: «مقامات آمريكايي ايران را به شيوه اي كاملاً آشنا تهديد كردند يعني اتهامات كلي و تهديدهاي تيره و تار. به اين وسيله آنها در سراسر جهان بذر هراس و وحشت را پخش كردند. كاري كه اگر بخواهيم مودبانه بيان كنيم غيرعاقلانه بوده و در اصل ابلهانه. » روزنامه انگليسي زبان فايننشال تايمز هم در مقاله اي با هشدار به اينكه «همسايگان عراق را تحريك نكنيد»، نوشت: «ما بايد اميدوار باشيم كه پرزيدنت جورج دبليو بوش بيشتر به حرف هاي متحده خود، توني بلر گوش كند تا به سخنان وزير دفاع. »
سه روز بعد پاول در مصاحبه اي با روزنامه عرب زبان «الحيات» چاپ لندن تلاش كرد تا با تعديل مواضع قبلي خود، فشارها را كاهش دهد، پاول در اين گفت وگوبا رد كردن حدس و گمان هايي كه مي گويد ايران و سوريه كشورهاي بعدي فهرست آمريكا براي اقدامات نظامي قرار دادند گفت: «هيچ مقامي در دولت آمريكا حرفي از حمله به ايران يا سوريه نزده است به نظر مي رسد همه ميل دارند ما را همواره متهم به تجاوز كنند. اما چنين اقدامي صورت نگرفته و نخواهد گرفت. »
توني بلر نخست وزير انگليس هم به بي بي سي گفته بود:« آمريكايي ها مطلقاً هيچ برنامه اي براي حمله به اين دو كشور ندارند و نبايد به دنبال تئوري توطئه رفت و تصور كرد كه پس از عراق كشورهاي ديگري مورد حمله قرار خواهند گرفت.»
سال سرنوشت
از ژانويه سال ۲۰۰۲ ميلادي كه بوش در نطق سالانه خود ايران را به همراه كره شمالي و عراق، «محور شرارت» معرفي كرد همواره اين گمان مطرح بود كه ممكن است ايران به نوعي هدف بعدي آمريكا باشد. با شروع جنگ آمريكا عليه عراق و اظهارات رامسفلد و پاول اين گمانه بيش از پيش تقويت شده است. اگرچه كشورهاي مختلف جهان مخالفت خود را با آن ابراز كرده اند ليكن صهيونيست ها با نفوذ فوق العاده خود در نهادهاي تصميم گيري آمريكا در پي آنند كه ايران را به نوعي هدف بعدي آمريكا معرفي كنند.
در آخرين واكنش ها استراليا هم پيمان نظامي آمريكا در جنگ اخير اعلام كرد در صورتي كه آمريكا بخواهد عمليات نظامي عليه ايران يا سوريه انجام دهد خود را درگير جنگ نخواهد كرد. آلمان هم موضع مشابهي اتخاذ كرده است، ليكن لابي فعال صهيونيست ها در تلاش براي رسيدن به اهداف خود است. اگرچه حميدرضا آصفي چندي پيش اعلام كرد كه هيچ نگراني از بابت تهديد نظامي آمريكا نداريم اما اين سوال در اذهان عمومي مطرح است كه بعد از عراق نوبت ايران است؟
در بهمن ماه سال گذشته و براي اولين بار محسن رضايي فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پاسخ داد: آري.
اين روزها رسانه هاي مختلف صهيونيستي و محافل پرنفوذ اسرائيلي براي قرار دادن نام ايران در فهرست سياه آمريكا بي تابي مي كنند. يك نويسنده صهيونيست در مقاله اي در روزنامه نيويورك ديلي نيوز مدعي شد كه رويارويي آمريكا با صدام تنها نخستين گام هاي تلاش هاي وسيع تر آمريكا عليه كشورهاي اسلامي است. همانطور كه جنگ جهاني دوم از آفريقاي شمالي به ايتاليا كشيده شد اين جنگ هم از افغانستان به عراق چرخيد، اما در عراق تمام نمي شود. با سرنگوني صدام نيروهاي آمريكايي ميان دو دشمن گرفتار خواهند شد. در شرق عراق ايران قرار دارد و ديگر سوريه، دشمن تازه آمريكا است. پيش از پايان اين جنگ گسترده آمريكا به سراغ هر دو كشور خواهد رفت... ايالات متحده تاكنون منتظر بود كه دولت ايران از طريق نارضايتي هاي داخلي دچار مشكل شود اما آمريكايي ها ديگر نمي توانند ساكت نشسته و مجهز شدن ايران به سلاح اتمي را مشاهده كنند.
پل ولفوويتز معاون وزير دفاع آمريكا هم از تاثير تغيير حكومت عراق بر ايران و سوريه سخن مي گويد و ريچارد پرل مشاور سابق امنيت ملي آمريكا بر اين باور است كه حتي اگر سوريه هدف بعدي اين «پاكسازي» يعني استراتژي جديد آنها براي امنيت منطقه باشد اين ايران است كه مورد نظر آنها است. در نظر آنان اكنون زمان تلافي سرنگوني شاه در دهه ،۱۹۶۰ اشغال سفارت آمريكا و بحران گروگان ها، شكست عمليات نجات گروگان ها كه شهرت ارتش آمريكا را زير سوال برد، فرا رسيده است!
«هالان رولمان» مشاور ارشد مركز مطالعات استراتژيك و بين الملل آمريكا در مقاله اي در واشنگتن تايمز، ايران را هدف اصلي آمريكا معرفي كرده كه هدف عمليات «شوك و بهت» آمريكا قرار مي گيرد.
در روزهاي آغازين جنگ يعني از ۲۱ تا ۲۴ مارس، فضاي ايران توسط موشك ها و جنگ افزارهاي آمريكايي مورد تجاوز قرار گرفت. سايت «بازتاب» نزديك به محسن رضايي در روزهاي آغازين جنگ از اصابت ۸ موشك و راكت آمريكا به آبادان و خرمشهر و شهرهاي مرزي ايران خبر داد. خبري كه در هيچيك از رسانه هاي رسمي كشور منتشر نشد. پالايشگاه و انبارهاي نفت آبادان هدف اوليه بودند. اگرچه در اين حادثه كسي كشته نشد ليكن مجروحاني در پي داشت. تنها در يك مورد وزارت امور خارجه موضعي رسمي اتخاذ كرده و آن را محكوم كرد. پنتاگون هم با ارسال پيام؛ قول داد كه اين موضوع را پيگيري خواهد كرد. مقامات پنتاگون در اولين اظهارنظر در اين رابطه اعلام كردند كه اين موشك، سرگردان بوده و از بابت اين اشتباه عذرخواهي كردند. اما اين موشك هاي سرگردان هم در سوريه فرود آمد و هم در عربستان. خطاي بسيار زياد در اين رابطه تقريبا غيرممكن به نظر مي رسد. چرا كه به گفته مقامات آمريكايي حداكثر خطاي جنگ افزارهاي اين كشور، ۱۰متر بوده است. بر اين اساس به نظر مي رسد اين حملات بخشي از برنامه از پيش طراحي شده فرماندهي ارتش آمريكا براي آزمون توان دفاعي ايران است.
يكي از رسانه هاي صهيونيستي در اين باره مي نويسد: «در ميانه آوريل ۲۰۰۳ تا نوامبر ۲۰۰۴ آمريكا، انگليس و اسرائيل جنگ رواني و عمليات عدم ثبات در ايران را سرعت خواهند بخشيد و با ايجاد يك جنگ تبليغاتي در دنيا رهبري نظامي - سياسي ايران را كم اهميت نشان داده و ايرانيان را ناراضي از آنان معرفي خواهند كرد. در نظر افكار عمومي ايراني ترسيم خواهد شد كه درگير مناقشات داخلي و هرج و مرج در ميان گروه هاي سياسي است. خاطرات گذشته از اعدام سران رژيم شاه و ماجراي گروگانگيري به تصوير كشيده شده و مرتباً تكرار مي شوند. »
۱۰ روز قبل از شروع حمله آمريكا به عراق، خانواده هاي قربانيان انفجار مقر تفنگداران آمريكايي در لبنان عليه ايران اقامه دعوي كرده و ادعاي ۲ ميليارد دلار خسارت كردند. واشنگتن پست حكم قاضي محلي واشنگتن را منتشر كرده است: «بازماندگان و اعضاي خانواده قربانيان مي توانند با استناد به قانون ۱۹۹۶ كه اجازه مي دهد شهروندان آمريكايي اقامه دعوي كنند، ايران را محكوم نمايند. ارتش آمريكا مي تواند هر آنچه از اين دشمنان در آمريكا باقي مانده را ضبط كند. »
جيمز وولسي رئيس پيشين سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) كه اين روزها به همراه «جي گارنر» در عراق به سر مي برد قرار است وزارت اطلاعات عراق را عهده دار شود. وولسي يك هفته قبل در جمع دانشجويان، جنگ با عراق را آغاز «جنگ جهاني چهارم» ناميد و گفت: «دشمنان آمريكا در جنگ جهاني چهارم، ايران و سوريه خواهند بود. وولسي با خشنودي اضافه كرد كه آمريكا و متحدينش براي چهارمين بار در ظرف يك قرن دوباره براي آزادسازي جهان به حركت درآمده اند.»
ميشل لدون مشاور بوش هم قبل از تهاجم به عراق، هدف اصلي آمريكا را اينگونه بيان مي كند: «به اميد خدا روز رستاخيز و آزادي براي خاورميانه و مردم زجركشيده فرا رسيده است.»
اما آنگونه كه احمد فاروقي در «آسياتايمز» مي نويسد، اين تنها دوباره سازي تاريخ است: «دنياي غرب به خوبي سخنان ژنرال انگليسي «آلن باي» را در هنگام ورود به اورشليم در ۹ دسامبر ۱۹۱۶ به ياد مي آورد كه گفت جنگ صليبي اينك به پايان رسيد. همينطور مضمون جملات ژنرال فرانسوي «هاري گراند» وقتي در جولاي ۱۹۲۰ وارد دمشق شد فراموش نخواهد شد. او در حالي كه پا به مقبره صلاح الدين در كنار مسجد اعظم مي گذاشت گفت: بيدار شو صلاح الدين! ما برگشتيم. حضور من در اينجا نشانه پيروزي «صليب» بر «هلال ماه» است. »
بر اين اساس ۱۰۰ سال ديگر هم، دنيا رجزخواني جنايتكاران جنگي قرن بيست و يك - جورج بوش و توني بلر - را فراموش نخواهد كرد.