دومينيك رينور
ترجمه: آرمين كوثري
در سال ،۱۹۹۱ با همكاري ۲۲ تيم دسته اول ليگ سابق و ۱۰۴ ساله انگلستان، ليگ جديدي به نام ليگ برتر طرح ريزي و در ۲۰ فوريه ۱۹۹۲ جايگزين ليگ سابق شد.
اين ليگ جديد باعث پيشرفت و تكميل تر شدن فوتبال انگلستان شد، فوتبالي كه به واسطه حوادث داخل و خارج زمين تا حدودي از رونق افتاده بود، و حقيقتاً هم ليگ برتر از زمان افتتاحش در سال ۱۹۹۲ توانسته به هدف مورد نظر دست يابد.
در حال حاضر ليگ برتر انگلستان به عنوان يكي از بهترين ليگ هاي فوتبال دنيا شانه به شانه ليگ مطرحي چون سري A است. البته شايد بتوان Primeraliga اسپانيا را در سطح بالاتري از نظر كيفيت دانست ولي ليگ برتر به خاطر شيوه فيزيكي بازي تيم هايش به عنوان مهيج ترين ليگ شناخته شده است. رئيس ليگ برتر، ريچارد اسكودامور مي گويد: «حالا ما مي توانيم سرجايمان بنشينيم و با افتخار به عملكرد ۱۰ ساله خود بنگريم، در طول اين ده سال بيش از ۱۱۳ ميليون طرفدار فوتبال شاهد هنرنمايي بازيكناني از ۸۲ كشور مختلف در قالب ۳۴ تيم متفاوت و به ثمر رسيدن بيش از ۱۰ هزار گل بوده اند. »
و امسال ليگ برتر در حالي جشن ده سالگي خود را برگزار مي كند كه تفاوت هاي بسياري با دوره هاي قبلي خود پيدا كرده است. حال به معرفي بهترين هاي ليگ برتر در طول ده سال اخير از ديد طرفداران فوتبال و كارشناسان آن مي پردازيم:
مسلماً در صدر ليست بهترين بازيكنان تاريخ ليگ برتر نام كاپيتان فعلي نيوكاسل يونايتد يعني آلن شيرر و كاپيتان سابق منچستريونايتد يعني اريك كانتونا قرار دارد.
شيرر كه فوتبال خود را با باشگاه ساوتهمپتون قبل از آغاز به كار ليگ برتر شروع كرده به عنوان بهترين بازيكن انگليسي دهه ليگ برتر انتخاب شده است و اين در حالي است كه كانتونا فوتبال خود در انگلستان را در سال ۱۹۹۱ و در ليدز يونايتد آغاز كرد، عنوان بهترين بازيكن خارجي دهه ليگ برتر را به دست آورده است. شيرر در زمان افتتاح ليگ برتر درفصل ۹۳ ـ ۱۹۹ طي انتقالي ۳/۳ ميليون پوندي به باشگاه بلكبرن منتقل شد و تبديل به اولين بازيكني شد كه در ليگ جديد موفق به، به ثمر رساندن صد گل شده است. قدرت گلزني بالاي وي اين امكان را به بلكبرن داد تا جام قهرماني ۹۵ ـ ۱۹۹۴ را به دست آورد او در فصل فوق موفق به،به ثمر رساندن ۳۴ گل شد. شيرر طي حضورش در نتيجه ملي نيز در ۶۳ مسابقه ۳۰ گل به ثمر رساند. پس از حضور در بلكبرن، با مبلغ ۱۵ ميليون پوند به تيم زادگاهش يعني نيوكاسل يونايتد منتقل شد. (كه البته او در همين زمان پيشنهاد منچستريونايتد را رد كرد).
گلي كه شيرر در فصل جاري و از روي يك ضربه آزاد در مقابل يونايتدها در اولدترافورد به ثمر رساند، اين مهاجم ۳۲ ساله را تبديل به اولين بازيكني كرد كه موفق به، به ثمر رساندن ۱۰۰ گل براي دو باشگاه شده است. لذا جايزه بهترين گلزن نيز به وي تعلق مي گيرد.
ستاره خارجي يونايتدها، اريك كانتونا تا پيش از پيوستن به ليدز يونايتد و فتح آخرين ليگ قهرماني قديم تنها در كشور فرانسه شناخته شده بود. به هر حال اين فرانسوي غيرقابل پيش بيني از باشگاه يوركشايري خارج شد و دوران حرفه اي خود در ليگ برتر را پس از انتقال ۲/۱ ميليون پوندي در نوامبر ،۱۹۹۲ با منچستريونايتد آغاز كرد. اين بازيكن سابق تيم ملي فرانسه كه از تيم ملي كنار گذاشته شد، به شدت از سوي دو مدافع مياني يونايتدها يعني استيو بروس و گري پاليستر مورد تحسين قرار گرفت و سرالكس فرگوسن پس از مشاهده وي، آخرين قطعه پازل تيم موفق آينده منچستر را يافت. با حضور كانتونا، روح تازه اي به خط حمله منچستر يونايتد دميده شد و موفق به كسب ليگ قهرماني سال ۱۹۹۳ و ليگ و جام حذفي سال بعد شدند.
سال بعد، اين مهاجم دمدمي مزاج با يك ضربه كونگ فو يكي از طرفداران كريستال پالاس را مجروح كرد و خود نيز شش ماه محروم شد و يونايتد نيز موفق به دفاع از عنوان قهرماني خود نشد.
كانتونا در بازگشتش در اكتبر ۱۹۹۵ تأثير خود را گذاشت و گل تساوي منچستر را در مقابل حريف سنتي يعني ليورپول به ثمر رساند، همچنين گل پيروزي بخش و قهرماني منچستر در فينال جام حذفي را نيز در مقابل ليورپول به ثمر رساند تا منچستر بار ديگر هر دو جام ليگ و حذفي را به دست آورد. با خداحافظي كانتونا در سال ،۱۹۹۶ دوران تسلط بازيكنان جواني چون ديويد بكام و پل اسكولز در منچستر آغاز شد. در ضمن كانتونا در كنار ديگر هم تيمي هايش يعني دنيس اروين، روي كين و ياپ استام در تيم منتخب بازيكنان خارجي نيز قرار گرفت. استام كه در حال حاضر در لاتزيو ايتاليا مشغول بازي است، پس از انتقال ركوردشكن ۵/۱۰ ميليون پوندي از پي اس وي آيندهوون به منچستريونايتد در سال ۱۹۹۸ تبديل به يكي از افسانه هاي منچستر شد و كمك كرد تا منچستريونايتد حتي پس از جدايي كانتونا نيز همچنان در مسير قهرماني گام بردارد. اين مدافع مياني بلندقامت پس از انتشار زندگي نامه جنجالي اش به سرعت به رم منتقل شد ولي از اينكه هنوز در ليگ برتر از وي به نيكي ياد مي شود، خوشحال است. اين ملي پوش هلندي مي گويد: «اين بسيار زيباست كه طرفداران فوتبال هنوز از من قدرداني مي كنند. هر وقت شما جايزه اي را به دست مي آوريد، بهترين لحظات عمرتان است. من واقعاً خوشحالم كه هنوز مردم من را به عنوان يك بازيكن خوب قبول دارند. » در جواب پرسشي كه از وي در مورد مهم ترين و تأثيرگذارترين همبازيانش در تيم سابق مي شود، جواب مي دهد: «اندي كول و دوايت يورك. آنها گل هاي بسياري را با كمك يكديگر به ثمر رساندند و در مقابل تيم هاي بزرگي نيز بازي كردند و هميشه نمايش بسيار خوبي داشتند. آنها بازيكنان بسيار باكيفيتي هستند.
در مورد روي كين و روني يانسن نيز همين نظر را دارم، شايد خيلي از بازيكنان را فراموش كرده باشم ولي مسلماً بازي كردن در كنار بازيكنان بااستعدادي چون پل اسكولز و نيكي بات فوق العاده است. »
بهترين گل ليگ برتر نيز به يك يونايتدي تعلق مي گيرد.
گلي كه كاپيتان تيم ملي انگلستان، ديويد بكام از فاصله ۶۰ ياردي وارد دروازه ويمبلدون كرد در رده اول قرار گرفت و گل فصل گذشته دنيس برگ كمپ در سنت جيمز پارك و گل مت لتي سيه مقابل بلكبرن در سال ۱۹۹۴ در رده هاي دوم و سوم قرار گرفتند. بهترين حركت يك دروازه بان به پيتر اشمايكل، يكي ديگر از اسطوره هاي يونايتد كه در تيم بهترين ها نيز قرار دارد، تعلق گرفت. واكنش او در دفع ضربه سر جان بارنز در دسامبر ۱۹۹۶ در رده اول و واكنش خود او در دفع ضربه دان هاچينسون در آنفيلد در فصل ۹۳-،۱۹۹۲ در رده دوم قرار گرفت.
برنده بزرگ اين انتخابات، مربي بزرگ يونايتدها، سرالكس فرگوسن است كه طي دوران ۱۶ ساله حضورش در اولدترافورد، عنوان بيشترين حضور در ليگ برتر به عنوان مربي را به دست آورده است. اما بهترين سخن گفته شده به كوين كيگان برمي گردد. طي فصل ۹۶ - ۱۹۹۵ كه منچستر و نيوكاسل رقابت شانه به شانه اي براي كسب مقام قهرماني داشتند، فرگوسن عنوان كرد كه تيم هاي ديگر در مقابل منچستر بازي بهتري انجام مي دهند، در حالي كه در مقابل تيم كيگان ضعيف عمل مي كنند.
اين سخنان باعث شد تا سرمربي نيوكاسل به طور كامل آرامش خود را از دست داده و در مصاحبه زنده با skyTV گفت: «من فكر مي كنم بهتر است شما نوار بازي را براي الگس فرگوسن بفرستيد، مگر او اين را نمي خواهد؟ من با تمام وجود دوست دارم آنها را شكست دهم. فوتبال در اين كشور صادق است. شايد شما از مسائل خارج شگفت زده شويد ولي نه در اين كشور. من عاشق مغلوب كردن آنها هستم. » نيوكاسل كيگان به رقابت با منچستر ادامه داد و در حالي كه تنها هفت بازي به پايان فصل ۹۶ - ۱۹۹۵ باقي مانده بود، نيوكاسل به آنفيلد سفر كرد. آنها در اين زمان تنها سه امتياز از منچستر يونايتد عقب بودند. در يك بازي پرگل و زيبا، ليورپول به واسطه گل دقيقه ۹۲ استان كاليمور با نتيجه ۴ بر ۳ نيوكاسل را شكست داد و باعث از بين رفتن اميدهاي نيوكاسل شد كه اين مسابقه به عنوان بهترين مسابقه دهه انتخاب شد و بازي منچستريونايتد و تاتنهام كه با نتيجه ۵ بر ۳ به سود منچستر پايان يافت در دوره دوم قرار گرفت. جايزه «زننده گل» ۱۰ هزار ليگ برتر به مهاجم سابق نيوكاسل و تاتنهام يعني لس فرديناند تعلق گرفت و گري اسپيد، هافبك نيوكاسل عنوان بيشترين حضور در ليگ برتر را به دست آورد عنوان دروازه بان با بيشترين بازي بدون گل خورده نيز به ديويد سيمن رسيد.
بهترين تيم دهه ليگ برتر
دروازه بان: پيتر اشمايكل
مدافعان: دنيس اروين، مارسل دزايي، توني آدامز، گري نويل
هافبك ها: ديويد بكام، پاتريك ويرا، پل اسولز، رايان گيگز
مهاجمان: اريك كانتونا، آلن شيرر
منبع: Soccernet

وقتي نخستين بار «پوپه مهدوي نادر» را ملاقات كرديم در تب و تاب تهيّه مقدمات سفر بود. سفري كه آغازش هرگز با آمال و آرزوهايش همخواني نداشت. در آن روزها دغدغه رضايت مسئولان ـ ذي ربط ـ كه گستره اي از بالانشين هاي ارگان هاي ورزشي و خيريّه را در بر مي گرفتند، بزرگترين دغدغه اي بود كه او در سر داشت، دل نگراني هايي كه حالا ديگر وجود ندارند زيرا او از مركز ثقل بوروكراسي ايراني فرار كرده. استقلال نظر خانم مهدوي نادر در تدارك و برنامه ريزي سفر قابل تحسين بود. او هرگز زيربار يك سفر تبليغاتي نرفت و اهداف خود را وسيع تر از شعارهاي كليشه اي سازمان هاي دولتي يا فمينيستي قرار داد. با اين وجود علي رغم پيشنهادهاي باورنكردني كه از خارج به دستش مي رسيد همواره ترجيح مي داد دست ياري از داخل به سويش دراز شود. اما حسرت از دستي كه بخواهد دري بگشايد.
مديران بسياري ارگان هاي ورزشي كه از شكست سفرش مي ترسيدند، خود را نگران سرنوشت او جلوه مي دادند امّا سردي آنها عملاً نشان از اعتمادي داشت كه مديران يقه سفيد از نسل نو ـ و نه فقط بانوان ـ دريغ كرده اند. در حالي كه قرار بود او سفر «صلح و دوستي» را از تهران و با دوچرخه آغاز كند جنگ عراق باعث شد گذر از غرب ايران و تركيه ميسّر نشود و نقطه مبدأ تغيير كند. به اين ترتيب پانزدهم فروردين او تهران را با هواپيما به مقصد رم ترك گفت تا آن موج خبري كه حركت او از شهرها و روستاهاي كشورمان مي توانست به پا كند، از نقطه اي در اروپا يعني قلب عالم مسيحيّت آغاز شود. چهارشنبه هفته گذشته مقامات واتيكان پس از استقبالي گرم او را بدرقه ساختند و «رناتو مارتينو» رئيس شوراي پاپ عدالت و صلح كاتوليك ها پشت سر اين دختر ايراني دعا خواند. پوپه مهدوي نادر كه ۳۰ سال دارد مدّت يازده سال با پاي پياده گوشه و كنار اين مرز و بوم را درنورديده و پيشتر طي يك مسافرت يك ماهه به تنهايي كشور آفريقاي جنوبي را سياحت كرده است. پس از حركت از رم او خاك ايتاليا، فرانسه، آلمان، انگلستان، آمريكا، ژاپن، چين، نيوزيلند، هند و عمان را خواهد پيمود و در ماه اسفند سال جاري سفر ۳۵۰ روزه خود را در مكّه معظمه به پايان خواهد برد. با هم گوشه اي از مصاحبه همشهري با خانم مهدوي نادر را كه در روز جمعه ۲۶ دي ۱۳۸۱ به چاپ رسيده بود، مرور مي كنيم.
•••
• شما اولين خانمي هستيد كه دور دنيا را به تنهايي نيمي با دوچرخه و نيمي با پاي پياده طي مي كنيد. آيا اين نوع سفر به خودي خود پيام يا تمثيلي دارد يا اينكه شما پيامي جداگانه هم براي مردم دنيا داريد؟
فارغ از مليت، جنسيت و مذهبم من به دنبال وحدت انساني هستم و مي خواهم انسان ها را به هم وصل كنم. در عين اينكه نمي خواهم حامل يك پيام كليشه اي باشم. اما معرف چيزي هستم كه بدان معتقدم و آن وحدت انسان ها است. مي خواهم زمينه اي به وجود آورم كه آدم ها با هم حرف بزنند و نظراتشان را بگويند و همچنين حركتم جرقه اي باشد تا همه آدم ها، به خصوص جوان ها را به سوي آرزوهايشان روانه كند، تا آنها راكد نمانند، تا حركت كنند، تا بدانند كه براي زنده بودن مي شود خيلي كارها كرد حالا نه حتماً سفر دور دنيا با دوچرخه، تا بدانند مي شود جهان را و نشانه هاي خدا را ديد و پيام او را دريافت كرد. اما اين تمام هدف نيست. در واقع هدف كلي من به سه بخش اساسي تقسيم مي شود. نخستين و مهم ترين بخش آن مربوط به خودم است. اول از همه اين سفر يك تجربه شخصي است براي اينكه تكامل پيدا كنم و نشانه هاي خداوند را ببينم. همان سير آفاق. دومين هدف، طرح يك گفتمان عملي با زنان، دختران و جوانان هر شهر و هر كشور و بازتاب لحظه به لحظه اين گفتمان به ساير مردم دنيا و به ايران است. سومين هدف در راستاي فعاليتي است كه از قبل هم داشته ام يعني جلب حمايت و جمع آوري پول براي بچه هاي بي سرپرست.
• اين اهداف را به چه شكل دنبال مي كنيد؟ به مردمي كه در مسيرتان قرار دارند چه مي گوييد؟
سفر من يك سفر خانه به خانه است. يك جور دوره كردن زندگي مردماني كه سر راهم هستند. من قرار است در بين راه نمايشگاه هاي عكس يا همايش هايي برگزار كنم. البته كارم به هيچ وجه تبليغي نيست و طرحم از گفتمان عملي دقيقاً همان چيزي نيست كه الان مي گويم، ممكن است جلوتر كه بروم فكرم و طبيعتاً سوالاتم تغيير بكنند چرا كه بايد شرايط سفر را بپذيرم. من نه مي خواهم راجع به دوچرخه سواري تبليغات كنم، نه درباره زنان، نه ايران يا جهانگردي ايران يا مذهب و هر چيز ديگر. فقط مي خواهم با آدم ها صحبت كنم. درباره آمدنشان و اينكه هدفشان از زندگي چيست، چه كار مي خواهند بكنند، مي خواهم از جوان هاي كشورهاي گوناگون اين سوالات را بپرسم و پاسخشان را بشنوم و بعد براي جوان هاي ديگر، مردم ديگر تعريف كنم و بالاتر از همه پيام دوستي را برايشان ببرم. نه از طرف كسي يا جايي نه، من اين پيام را سينه به سينه در جهان منتشر مي كنم.
• از كجا مطمئنيد كه آنها به شما اعتماد كنند؟ شما را بشناسند، حرفتان را گوش دهند، و از همه مهم تر از شما حمايت كنند؟
گمان مي كنم نوع سفرم به اندازه كافي توجه مردم را جلب كند و مردم را كنجكاو كند كه خودشان پا پيش بگذارند. مثل همين الان كه بدون هيچ موج خبري خاصي خبر سفرم روي تلكس خبرگزاري ايرنا رفته و در چند روزنامه نقل شده است. روزنامه هاي ايرانيان مقيم انگلستان و چند شبكه فرانسوي و انگليسي نيز خبرش را بازتاب داده اند. وانگهي من نخستين خانمي هستم كه تنها سفر مي كنم. در دنيا داشته ايم زناني كه جهانگردي نموده اند اما آنها يا در قالب گروه بوده اند يا اينكه مثل من با پاي پياده و دوچرخه سفر نكرده اند و يا يك دور كامل نزده اند. به خصوص براي دنيا اين مهم است كه يك خانم از ايران دارد چنين كاري مي كند.
• شاهد هستيم كه عده اي در نخستين واكنش به سفر شما آن را محال يا دروغ تصور مي كنند. خودتان چگونه از كارتان دفاع مي كنيد آن هم در حالي كه هنوز سفر آغاز نشده است؟
من براي هر دوي اينها نمي توانم خيلي وقتم را تلف كنم. يكي از آقاياني كه با تجربه هم بودند يك بار به من اصرار مي كردند كه عليرغم برنامه ريزي خوب و اراده بالا اين كار براي يك خانم خيلي مشكل است. ايشان اعتقاد داشتند كه اين سفر به سرانجام نمي رسد. ولي من در پاسخشان گفتم كه بايد تلاشم را بكنم و اگر نشد ديگر در توان و اراده من نبوده.
اما در مورد دروغ بودنش. هيچ آدمي نمي آيد چنين دروغ سخت و بزرگي را انتخاب كند. در عين حال من صداقتم را و آگاهي ام را به همه كساني كه لازم بوده اعتمادشان را جلب كنم نشان داده ام قبل از اين دو سفر خارجي داشته ام. در سال ۹۶ در يك برنامه يك ماهه آفريقاي جنوبي را با دوچرخه گشته ام اين به غير از يازده سال مداوم صعود به قله هاي مختلف و ايرانگردي با پاي پياده است. در اين مدت بعضي سازمان هاي فمينيستي با من تماس گرفته اند اما من حاضر نشده ام زير بار يك نوع تبليغات خاص بروم. خوشحال مي شوم از اينكه براي زنان و مخصوصاً زنان ايراني راهي باز كنم اما نمي خواهم جنسيت و مليتم اهدافم را تحت الشعاع قرار دهند.
• اولين بار كي به فكر چنين سفري افتاديد؟
فكر چنين سفري دو سال قطعي شد ولي هنوز زمانش نرسيده بود، چون يقين دارم اين سفر در زمره مقدرات زندگي ام ثبت شده. يعني در هر حال بايد صورت مي گرفته و فقط بايد زمانش فرا مي رسيده. بعضي اتفاقات در زندگي ما هستند كه در موردشان حق انتخاب داريم ولي اين سفر براي من انتخاب اصلي است و جنبه تكاملي دارد. تكامل خودم و سپس ديگران كه به من اعتماد مي كنند.

مشخصات
نام رسمي: R-standard Liege
تأسيس: ۱۸۹۸
نام مستعار: سرخ ها
آدرس باشگاه:
Rue de la centrale 2 BE-4000 LIEGE
استاديوم: موريس دوفراشن (۳۰ هزار نفر)
فكس: +3242521466
آدرس اينترنتي:
www.standardliege.com
لباس اصلي: پيراهن قرمز، شلوارك سفيد، جوراب قرمز
مدير باشگاه: رتو اشتيفلر
معاون باشگاه: آلفونس كنستانتين
سرمربي: روبرت واسيج
حامي مالي: Randstad
افتخارات:
ـ ۸ قهرماني ليگ بلژيك
ـ ۵ جام حذفي
ـ يك جام ليگ
ـ ۲ سوپرجام
ـ يك نايب قهرماني جام در جام اروپا (۱۹۸۲)
تاريخچه:
استاندارد يكي از موفق ترين باشگاه هاي بلژيك توسط دو دانشجوي كالج «سنت سروس» شهر لي يژ در سال ۱۸۹۸ بنيان گذاشته شد. آنها به زودي به قدرت اصلي فوتبال بلژيك تبديل شدند، گرچه تا ۱۹۲۹ فقدان ليگ سراسري مانع از فراگير شدن آوازه استاندارد شد. به هنگام جنگ جهاني اول شهر لي يژ تبديل به ميدان جنگ قواي آلمان و انگليس شد و تبديل به يك ويرانه گشت، به طوري كه استاديوم از بين رفت و ۲۰ بازيكن لي يژ كشته شدند. اين تراژدي مي توانست براي هميشه به عمر استاندارد پايان دهد ولي به لطف كمك هاي مالي «پل هزار» سرمايه دار و سياست مدار اهل لي يژ باشگاه تجديد حيات يافته و ظرف بيست سال بعدي دوباره يكي از قدرت هاي بلژيك نام گرفت.
گرچه جنگ جهاني دوم وقفه اي كوتاه در حركت لي يژ به وجود آورد اما افت تيم هاي ديگر باعث شد كه استاندارد در فضاي بحران زده پس از جنگ بار ديگر به قدرت نخست بلژيك تبديل شود.
آنها با پيروزي بر ميشلن نخستين جام حذفي (۱۹۵۴) را بالاي سر بردند. چهار سال بعد نخستين عنوان ليگ هم فتح شد تا در آستانه دهه شصت ميلادي لي يژ افتخاراتي را كه شش دهه انتظار مي كشيد به دست آورد. بدين ترتيب ربع قرن طلايي استاندارد آغاز شد. دو عنوان سال ۶۳ و ۱۹۶۱ در ليگ ژوپليه و هت تريك قهرماني در فاصله ۶۱ ـ ۱۹۶۹ اين تيم را در زمره مدعيان فوتبال بلژيك معرفي كرد.
همچنين پس از آغاز رقابت هاي اروپايي در ۱۹۵۵ استاندارد تا ابتداي دهه ۸۰ كه دچار نزول ناگهاني شد همواره يكي از نمايندگان بلژيك در سه جام معتبر قاره محسوب مي شد. در واپسين سال هاي اقتدار لي يژ در جام برندگان جام اروپا ـ رقابت هايي كه بلژيكي ها هميشه يكي از مدعيان آن بودند ـ با پشت سر گذاشتن پورتو و ديناموتفليس به فينال جام (۱۹۸۲) رسيد كه در آن جا ۲ بر يك مغلوب غول كاتالان، بارسا، شد. پيش از اين استاندارد يك بار در سال ۱۹۶۶ به نيمه نهايي جام يوفا رسيده و مغلوب بايرن مونيخ شده بود، ضمن اينكه سه بار هم در جمع هشت تيم برتر جام قهرماني اروپا قرار گرفته بود. سال هاي آغازين دهه هشتاد همان گونه كه شاهد رشد فوتبال ملي بلژيك بودند با فجايعي در سطح باشگاهي همراه بودند. پس از فاجعه انساني استاديوم هيسل در فينال جام قهرماني اروپا، دومين تراژدي بزرگ بلژيك بحران مالي باشگاه استاندارد لي يژ بود. در حالي كه لي يژ دوران گذار از يك باشگاه ملي به يك قدرت اروپايي را طي مي كرد برنامه ريزي غلط منجر به از بين رفتن تيم هاي پايه و ساير زيرساخت هاي باشگاه شد به طوري كه دو سال پس از تنها فينال اروپايي شان در سال ۱۹۸۴ آنها ورشكسته شدند. لي يژ نتوانست بر سريال شكست ها فائق آيد و تعويض مكرر مربيان سبب از هم پاشيدن شيرازه تيم شد. باشگاه مابقي دهه هشتاد و بيشتر دهه نود را با بحران دست و پنجه نرم مي كرد و سرانجام در سال ۲۰۰۰ با قرار گرفتن در جمع پنج تيم نخست به سطح اول فوتبال بازگشت. فصل بعد لي يژ توانست خود را تا جايگاه سوم بالا كشد و به رقابت هاي جام يوفا پا گذارد، آن هم پس از شش سال دوري از اروپا. فصل گذشته نيز لي يژ در جاي پنجم ايستاد.

• رستم دونده
رستم و يارانش اين بار در مالزي ظهور كردند. رستم مالزيايي، برخلاف هميشه نه براي جنگ كه براي صلح فعاليت كرده است. اسم كوچك رستم امروزي محمدعلي است و سمتش سر وزارت ايالت مالاكا مالزي است. او به همراه ۵۹۹۹۹ نفر ديگر مسيري ۵ كيلومتري را انتخاب كردند و اين مسير را براي صلح دويدند. هدف آنها از دويدن، جمع آوري كمك هاي مالي براي قربانيان جنگ در عراق بوده است. رستم پس از دويدن به خبرنگاران گفته: «اين ايالت تاكنون ۵۶ هزار دلار براي كمك به خانواده قربانيان جنگ عراق جمع آوري كرده است. »

• ويلاي آقاي وزير
بازي هاي المپيك ۲۰۰۴ آتن يك وزير يوناني را بلعيد. او، اوانجلوس مالسيوس وزير رفاه عمومي يونان بود كه به دليل شايعه اعمال نفوذ و لابي براي عقد قرارداد امنيتي بازي هاي المپيك استعفا كرد و كاستاس سيميتيس، نخست وزير، آن را پذيرفت. براساس اطلاعات روزنامه هاي يوناني مالسيوس با استفاده از قدرت خود موجب پيروزي شركت سايك در مناقصه سيستم هاي امنيتي بازي هاي المپيك آتن شده است كه نيمه ماه مارس انجام شد. در مقابل لطف آقاي وزير، شركت آمريكايي سايك يك منزل ويلايي مجلل در شهر آتن به او هديه كرده است. البته با توجه به مبلغ قرارداد كه ۲۵۵ ميليون يورو بود، چنين رشوه اي مي ارزد. شك همگان نسبت به آقاي وزير زماني جدي شد كه مدت زمان زيادي براي عقد قرارداد تلف شد كه حتي موجب اعتراض كميته بين المللي المپيك قرار گرفت. البته مالسيوس تمام اين ادعاها را رد كرده و آن را توطئه خوانده است. عمده رقيب شركت سايك، شركت فرانسوي ـ آمريكايي تالس ـ رتيئون بود.

• ورزش فروشي
امسال ۱۲۰۰ واحد از ۶ هزار مكان ورزشي دولتي به صورت اجاره و اجاره به شرط تمليك به نهاهاي عمومي غيردولتي و خصوصي واگذار مي شود. تقي زاده معاون اشتغال و توسعه مشاركت هاي سازمان تربيت بدني مدعي شده است كه سال گذشته ۲۴ ميليارد تومان سرمايه گذاري توسط بخش خصوصي در ورزش شده و به همين اندازه هم به سرمايه گذاران از سوي دولت وام داده شده است. در پي اين سرمايه گذاري و حمايت، ۵۹۳ هزار مترمربع عرصه و ۲۶۶ هزار مترمربع اعياني به فضاهاي ورزشي كشور افزوده شده است. از جمله نتايج ورود بخش خصوصي در حيطه ورزش، ايجاد ۲۰ هزار فرصت شغلي است. تقي زاده مدعي شده كه اگر حمايت هاي دولتي از اين امر انجام شود، اين تعداد به ۵۰ هزار نفر خواهند رسيد.

• بانوان زورخانه اي در راهند
كمي خودتان را كنترل كنيد. خنده ندارد، اين هم يك خبر جدي است مثل بقيه خبرها. يك خانمي پيدا شده كه به ورزش باستاني علاقه مند است. اين همان چيزي است كه در برخي فيلم ها به طنز كشيده شده ولي قسمت جالب قضيه وقتي است كه بدانيد اين خانم مي خواهد يك زورخانه براي خانم ها تأسيس كند. اگر روحتان از خواندن اين خبر شاد شد، به بخش ديگرش توجه كنيد كه قرار است پس از نت برداري از ريتم هاي مختلف ورزش باستاني، فدراسيون ورزش هاي باستاني كلاس هاي مختلف آموزش مرشدي و اجراي حركات را برگزار كند. حالا چشمانتان را ببنديد و فرض كنيد در گود زورخانه به جاي چند مرد سبيل كلفت كه كمي شكم هايشان برآمده است، خانم ها داخل گود ورزش مي كنند. البته هيچ اشكالي ندارد. ما مي توانيم به تمام دنيا ورزش زورخانه اي بانوان را صادر كرده و حتي كاري كنيم كه مسابقاتش به المپيك وارد شود. اين ورزش براي خانم ها بسيار سودمند است، به طور مثال فكر نكنيد كه شكم بانوان ـ درست مثل آقايان ـ در اين ورزش بزرگ مي شود. دليل؟ صحبت دكتر سجادي، رئيس فدراسيون ورزش هاي باستاني را بخوانيد: «شناهاي مختلف زورخانه اي از هرگونه انباشت چربي در ناحيه شكم و آرتروز گردن جلوگيري مي كند و مدعي هستيم كه ورزش باستاني يكي از ورزش هاي بدنساز است و تمام چربي هاي زائد بدن را از بين مي برد. » اين حرف را بگذاريد كنار آنچه كه از ورزشكاران رشته باستاني در تلويزيون مي بينيد، آن وقت درك خواهيد كرد كه ورزش باستاني با حركات سنگين و كاملاً مردانه اش چقدر براي خانم ها مي تواند مفيد باشد.

•شمشيرهاي غلاف شده
فكر كنيد قرار باشد يك شبه ۲ هزار سال به عقب برگرديم، در تمامي جنگ هاي ايران و روم شكست خواهيم خورد. دليل آن ناتواني ايرانيان امروز در شمشيربازي است. فدراسيون شمشير بازي ايران از قرار معلوم كارهاي عجيب و غريبي براي پيشرفت انجام مي دهد، به طور مثال مربي خارجي استخدام مي كند، آن وقت در زمان برگزاري مسابقات دبير فدراسيون به جاي او به سفر مي رود. مسابقات انتخابي تيم ملي و شايستگي هم كه بيش از انتظار به نظر مي رسد. يك پيشكسوت شمشير بازي مي گويد: «نفر اول نوجوانان رشته فلوره با توجيه اينكه نوبت حضورش در تيم ملي فرا نرسيده، مورد انتخاب مربيان قرار نگرفت. ساير نفرات نيز بدون برگزاري مسابقات انتخابي در تركيب تيم قرار گرفتند. » پاشاپور در بخش ديگري مي گويد: «تاكنون فدراسيون پاسخ قانع كننده اي در مورد استعفاي دسته جمعي ملي پوشان شمشيربازي قبل از شركت در مسابقات بوسان ارائه نكرده است و تنها بالا بودن سن بازيكنان را مطرح كرده، در حالي كه چهار نفر از اين بازيكنان ،۲۲ ،۱۶ ۲۱ و ۲۳ سال داشتند. »