سوابق گارنر اين ترديد را به وجود آورده كه او مأموريت دارد سودهاي بازسازي عراق را براي شركت هاي متعلق به بازهاي حاكم بر پنتاگون و كاخ سفيد نگه دارد
فرزانه روستايي
|
|
مراسم خداحافظي گارنر و شفيق سعداله از معارضين كرد عراقي در مرز عراق و تركيه زمان جنگ كويت سال ۱۹۹۱
|
|
|
مدل اداره هندوستان كه لرد كرزن آن را برعهده داشت يا مدلي كه براساس آن ژنرال مك آرتور اداره امور ژاپن تسليم شده را برعهده گرفت دوباره بازسازي و تحويل ژنرال سه ستاره آمريكايي جي گارنر شده است تا حكومت موقت عراق را اداره كند.
جي گارنر دوست نزديك دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا، ديك چني و ولفوويتز يكي از بازهاي پرسابقه پنتاگون است كه ده سال پيش در جريان جنگ اول خليج فارس رئيس تيم كمك رساني به كردهاي شمال عراق بود. امروز او ۶۴ ساله و بازنشسته است و با پرواز به منطقه و نه هنوز به عراق مأموريت يافته تا اداره و بازسازي عراق ۲۳ ميليون نفري را برعهده بگيرد. خود گارنر از همان ابتدا طرفدار اين طرح بود كه ارتش بايد بازسازي و كمك رساني هاي انساني به عراق را برعهده بگيرد. گارنر بازسازي عراق را زيرنظر ژنرال تامي فرانكس فرمانده عمليات جنگ دوم خليج فارس آغاز خواهد كرد.
آريل كوهن متخصص روابط خارجي در بنياد هرتيج مي گويد: گارنر بهترين كسي است كه آمريكايي ها مي توانستند براي مدل بازسازي سرمايه داري كشور عراق با سبك و سياق يك مك آرتور مدرن شده پيدا كنند. آن هم براي كشوري كه در بسياري از لايه ها از سال ۱۹۶۰ با الگوي سوسياليستي اداره شده است.
وي طي ده سال گذشته مشاور نزديك سازمان ملل در امور مربوط به كمك رساني به شمال عراق بوده است. گارنر اداره چند پروژه مهم و بزرگ ديگر را نيز در پرونده شغلي خود دارد كه مهم ترين آنها مديريت پروژه مشهور، جنجالي و مورد علاقه رامسفلد، يعني پروژه جنگ ستارگان است. ژنرال گارنر بعد از اينكه ۶ سال پيش با سه ستاره به بازنشستگي رضايت داد رئيس موسسه SY Technology شد كه تأمين تجهيزات مربوط به سيستم هدف گيري موشك ها را برعهده دارد. سال گذشته موسسه SY از سوي موسسه L-3 communication خريداري شد و سپس دو شركت SY و L-3 درهم ادغام شدند و رياست هر دو را گارنر برعهده گرفت. اين كمپاني در حال حاضر از سوي آمريكايي ها به مركز تجمع متخصصان فناوري موشكي معروف است. همكارانش او را مرد توانمندي مي دانند كه بدون درگيري زياد و با تيمي كار كرده و قوي مسائل و مشكلات حوزه كاري خود را حل مي كند. همكارانش در پنتاگون مي گويند او براي گلوله جاخالي نمي دهد بلكه آن را در هوا مي قاپد.اصرار دارد همكارانش او را جي صدا بزنند نه ژنرال، علاقه زيادي به عراقي ها دارد و دفتر كارش پر است از عكس بچه هايي كه در جريان جنگ اول خليج فارس توانسته است به آنها كمك كند. با اين حال مجله فورچون معتقد است موفقيت او به دو عامل بستگي دارد: توانايي آمريكايي ها در آرام نگه داشتن عراق و توانايي برآمدن از هزينه بازسازي كه ممكن است به سالي بيست ميليارد دلار بالغ گردد. بخش نظامي اداره عراق برعهده جان ابوزيد ژنرال عرب زبان و دستيار تامي فرانكس خواهد بود. بقيه ماجراها از جمله بازسازي، تأمين مواد غذايي مردم عراق و هماهنگي براي جايگزين شدن يك دولت حداقل در ظاهر دموكراتيك برعهده گارنر است.
|
|
با اين حال معرفي گارنر براي عراق امري غيرمعمول در تحولات جديد نظام بين الملل بود. گاردين مي نويسد: نمي دانيم او را چه بناميم: رئيس جمهور، نايب السلطنه، والي يا چيز ديگري. طرفداري او از اسرائيل يكي از اصول اوليه ذهنيت سياسي گارنر است. در بسياري از تصميم گيري هاي اساسي كه تغييري اساسي در استراتژي دفاعي آمريكا ايجاد مي كند، گارنر حتماً حضوري فعال دارد. طرح دفاع موشكي آمريكا كه در واقع ارتباط آمريكا را با طرح دفاع ضدموشك هاي بالستيك در سال ۱۹۶۲ قطع كرد نمونه اي از اين موارد است.
حضور اين ژنرال قدرتمند دست راستي افراطي و آشنا به مسائل عراق و نوع انتصاب او براي اداره امور عراق بدون مشورت و هماهنگي با سازمان ملل يك بحث جنجالي در نظام بين الملل است. بيشترين تجربياتي كه او در ارتباط با عراق به آن دست يافته از مجاري فعاليت هاي سازمان ملل در عراق بوده است. اما تعريف جديدي كه خود او از مأموريتش در عراق دارد قطع كامل هرگونه هماهنگي با سازمان ملل است. يك مقام سازمان ملل در آستانه پرواز گارنر به كويت اعلام كرد كه هيچ گونه مشورت يا مذاكره اي پيرامون مأموريت گارنر در عراق با سازمان ملل صورت نگرفته است. وي افزود: از نظر سازمان ملل اين اقدام كاملاً نامناسب است زيرا گارنر نقش يك خودمختار را برعهده گرفته و به نظر مي رسد انتخاب او در راستاي حذف عملي سازمان ملل برنامه ريزي شده است. در ميان بازيگران اصلي سياست خارجي آمريكا كالين پاول طرفدار اجراي سياست ها از مجراي شوراي امنيت سازمان ملل بود، ولي او نيز در نهايت تسليم نظر ديگر همكارانش شد كه طرفدار عمليات در عراق بدون حضور سازمان ملل هستند. وي حتي يك بار اعلام كرد: «چني و ديگر مقام هاي ارشد كاخ سفيد و پنتاگون معتقدند كه بدون نقش سازمان ملل بايد بهره وافي را از عنوان «آزادسازان عراق» ببرند و جي گارنر آدم آنها در اين راستاست.» سوابق گارنر چنين رابطه اي را تاييد مي كند.او در جريان برنامه توسعه دفاع موشكي با رامسفلد دوقلوي به هم چسبيده بود و در دوران رياست جمهوري بوش پدر روابط بسيار نزديك با چني داشت كه وزارت دفاع آمريكا را برعهده داشت.
سوابق و روابط گارنر براي كمپاني هاي غيرآمريكايي مرتبط با بازسازي عراق اين ترديد جدي را به وجود آورده است كه او ماموريت دارد سودهاي كلان بازسازي عراق را در دايره محدود شركت هاي متعلق به بازهاي حاكم بر وزارت خارجه و پنتاگون و كاخ سفيد نگه دارد. اولين قرارداد بازسازي عراق را شركت نفتي هاليبرتون متعلق به چني برده است. هاليبرتون پروژه خاموش سازي چاه هاي شعله ور عراقي را بر عهده گرفته است.
دومين شركت نفتي كه قرارداد بزرگي را به خود اختصاص داد شركت آمريكايي Bechtel بود. ارزش مجموع قراردادهاي تعلق گرفته به دو شركت در صدر ليست گارنر ۹۰۰ ميليون دلار است. تاكنون فقط شركت انگليسي DTI آن هم بعد از رايزني هاي بسيار زياد پاتريشيا هي وت وزير تجارت انگليس توانسته است نام خود را در ليست شركت هاي بازسازي عراق قرار دهد. ليستي كه در جيب بغل گارنر قرار دارد.
مسئولان شركت هاي انگليسي مي گويند بحث هاي جنجالي زيادي پيرامون امتياز شركت هاي هاليبرتون و Bechtel در جريان است كه نمي توانيم با مردم درباره آن صحبت كنيم ولي نگران هستيم.
دولت روسيه و فرانسه از ادامه روند واگذاري قراردادهاي بازسازي عراق بسيار نگران هستند به ويژه اينكه دو كشور از منابع اصلي واگذاري اعتبار به رژيم صدام حسين بوده اند. بر اساس بزرگترين قراردادهايي كه فرانسه و روسيه با شركت نفت عراق منعقد كرده اند دو كشور بايد نقشي اساسي در آينده صنايع نفت عراق داشته باشند.
نظرات گارنر در مورد اسرائيل، فعاليت هاي تجاري اش و نيز ارتباط او با رامسفلد از مهمترين ابهاماتي است كه پيرامون او نقش بسته است. در سال ۱۹۹۸ رامسفلد رئيس كميسيوني بود كه قرار بود بعد از تحقيق به كنگره گزارش دهد آيا قلمرو ايالات متحده در معرض تهديد موشكي قرار دارد يا نه. مدتي بعد گزارش رامسفلد مبناي خط مشي اي شد كه بوش آن را به عنوان «محور شرارت» به جهانيان اعلام كرد. رامسفلد در گزارش خود به كنگره اعلام كرد كه سه كشور ايران، كره شمالي و عراق با دارا بودن توانايي موشكي بالستيك قلمرو آمريكا را تهديد مي كنند.
در همان زمان گارنر پروژه هاي موشكي آمريكا را هدايت مي كرد. وي همچنين درگير به كارگيري موشك هاي ضد موشك پاتريوت در اسرائيل و در جريان جنگ اول خليج فارس در سال ۱۹۹۱ بوده است. نظرات رامسفلد در مورد تهديد موشكي عليه آمريكا در شرايطي ارائه شده است كه از سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ گارنر فرماندهي دفاع استراتژيك آمريكا را برعهده داشته است.
سال ۱۹۹۲ گارنر مورد انتقاد قرار گرفت كه موشك هاي پاتريوت كارايي لازم را نداشته است. گارنر پاسخ داد كه از مجموع درگيري هاي موشكي پاتريوت ۴۰ درصد موارد در اسرائيل و ۶۰ درصد موارد درگيري در عربستان سعودي موفقيت آميز بوده است. تد پوستول كارشناس موسسه تكنولوژي ماساچوست بعداً با ارائه شواهدي در كنگره اعلام كرد كه آمار ارائه شده از سوي گارنر با واقعيت انطباق ندارد. موشك هاي به كار گرفته شده در اسرائيل صفر درصد توانايي داشته است و اعتراف كرد كه گزارش گارنر عمداً ناتواني طرح موشكي پاتريوت را پوشانده است. در حال حاضر شركت SY به رياست گارنر روي مدل پيشرفته تر پاتريوت كار مي كند. اسرائيل دفاع موشكي خود را به موشك هاي ارو Arrow سپرده است. شركت SY گارنر از حاميان و پشتيبانان سيستم موشكي ارو بوده و هست. تد پوستول در همان گزارش به كنگره اعلام كرد كه پروژه موشك Arrow درواقع يك پروژه آمريكايي است و ۸۰ درصد خدمات فني آن را SY تامين كرده است.
همخواني گارنر با اسرائيل فقط به موشك پاتريوت و ارو منحصر نمي شود. او يكي از كساني است كه در اكتبر سال ۲۰۰۰ نامه اي را امضا كرد كه در آن آمده بود اسرائيل در جريان برخوردهاي نامناسب دولت خودمختار فلسطيني از خود خويشتنداري قابل توجهي نشان داده است. موسسه يهودي امور امنيت ملي مسئوليت تهيه اين اعلاميه را بر عهده داشته است. چني و ريچارد پرل نامشان در ليست گردانندگان اين موسسه است. ريچارد پرل چندي پيش از هيات مشاوران وزير دفاع آمريكا استعفا داد. به غير از اينكه آمريكايي ها معتقدند مشاوره او پيرامون سقوط دو سه روزه صدام حسين درست نبوده، متهم به دريافت ۶۳۵ هزار دلار در جريان معاهده اي شد كه با كمپاني مخابرات ورشكسته گلوبال كراسينگ انعقاد گرديد.
در هر حال سوابق شغلي و گرايش هاي سياسي گارنر احتمالاً حساسيت كشورهاي اروپايي را برخواهد انگيخت. علاوه بر اين گارنر هنوز از پشت پرده به روي صحنه ظاهر نشده است. اينكه او با معارضان عراقي چه خواهد كرد و چگونه بين نامزدهاي آمريكايي اداره وزارتخانه هاي عراق و كانديداهاي عراقي تعادل برقرار خواهد كرد بحثي است كه طي هفته هاي آتي در صدر اخبار قرار خواهد گرفت.