دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۲۹ - April . 21, 2003
اجتماعي
Front Page

ستاد حوادث غيرمترقبه استان تهران:
آماده باش براي سيل
سازمان آب تهران به ساكنان حواشي رودخانه ها درباره خطر سيلاب هشدار داد
010855.jpg
گروه اجتماعي: رئيس ستاد حوادث غيرمترقبه استان تهران گفت: با توجه به ۷۰۰ متر تغيير ارتفاع از شمال تا جنوب تهران، مناطق جنوبي شهر بيشتر از ساير مناطق در معرض خطر آبگرفتگي و سيلاب هستند.
علي جهانبخشي در گفت وگو با خبرنگار اجتماعي ايسنا همچنين با بيان اين كه منتظر خروج جبهه هواي كنوني از كشور هستيم، افزود: در حال حاضر كليه مراكز امداد و نجات استان در آماده باش كامل به سر مي برند.
به گفته وي سد لتيان نيز در حال حاضر لبريز بوده، اما سد كرج هنوز به طور كامل پر نشده است.
وي افزود: خروجي آب سد كرج هم  اكنون ۵۰ متر مكعب و سد لتيان ۸۰ متر مكعب است.
جهانبخشي با بيان اين كه حدود ۷ تا ۸ رودخانه فعال و ۹ حوزه آبريز در استان تهران وجود دارد، گفت: هم  اكنون در بالادست سدها حجم قابل توجهي برف وجود دارد كه گرم شدن هوا موجب ذوب آنها و افزايش حجم سدها مي شود.
وي با اشاره به بارندگي هاي اخير در تهران گفت: در اثر بارش باران روز چهارشنبه هفته گذشته، ۲ تن از شهروندان تهراني منطقه سردار جنگل، در كانال آب غرق شدند كه هنوز اجساد آنها پيدا نشده، اما جسد فردي كه در منطقه رباط كريم غرق شده بود، در ميان گل ولاي همان منطقه يافت شد.
رييس ستاد حوادث غيرمترقبه استان تهران تاكيد كرد: هم  اكنون ۱۰۰ كيلومتر تونل ، ۱۰۰ كيلومتر كانال ، ۴۰۰ كيلومتر شبكه انتقال آب در تهران وجود دارد كه در صورت اتصال شبكه اي فرعي به اصلي مشكل نقاط كور انتقال آب در تهران رفع مي شود.
وي با بيان اين كه هم  اكنون اطميناني در خصوص باز بودن كانالها و شبكه هاي انتقال آب وجود ندارد، تصريح كرد: بر اساس بارندگي روز چهارشنبه چهار منطقه تهران دچار آبگرفتگي جدي شدند.
خسارات جدي سيل احتمالي
به تأسيسات و مرفولوژي زمين در تهران
در همين زمينه قائم مقام شبكه سازمانهاي غيردولتي زيست محيطي كشور هشدار داد: در صورت بروز سيل در استان تهران مناطق كشاورزي با آبگرفتگي جدي روبه رو شده، خسارات مناطق مسكوني، زيرساخت ها و تأسيسات و مرفولوژي زمين دور از انتظار نيست.
مهندس حيدرزاده در گفت و گو با خبرنگار سرويس محيط زيست ايسنا افزود: بارش باران موهبتي الهي و داراي محاسن بسيار است؛ اما اين باران در تهراني كه زيرساخت مناسبي نداشته، گسترش آن بدون مكانيابي مناسب بوده، ساخت وسازها حتي تا حاشيه رودخانه ها پيش  رفته اند، تبديل به تهديدي عليه شهروندان مي شود.
به گفته وي از سويي ديگر خطر طغيان رودخانه ها و جاري شدن سيلاب، اغلب شهرهاي كشور را پس از بارش باران خصوصا در شمال - به دليل قطع درختان جنگل و اتخاذ سياست هاي نادرست سازمان جنگلها و مراتع - تهديد مي كند.
قائم مقام شبكه سازمانهاي غيردولتي زيست محيطي كشور تصريح كرد: هم  اكنون در استان گلستان به دليل نبود پوشش گياهي مناسب، آب به داخل خاك نفوذ نكرده و سيلابهاي اخير در اين استان نشانه نبود سياست هاي درست است.
حيدرزاده گفت: بر اساس استانداردهاي جهاني در شعاعي از رودخانه هاي پرآب نبايد ساخت و ساز صورت گيرد كه متاسفانه اين امر در حال حاضر در استان تهران و حاشيه رودخانه هايي چون كرج رعايت نشده و احتمال آبگرفتگي و بروز خسارت را در اين مناطق افزايش داده است.
وي افزود: از سوي ديگر ورود زباله هاي مختلف به گلوگاههاي رودخانه ها سبب آبگرفتگي و تجاوز آبها به نواحي همجوار مي شود.
وي در پايان تاكيد كرد: متاسفانه با افزايش بارش باران به دليل مناسب نبودن كانالهاي سيلاب و وجود زباله در بسياري از آنها آبگرفتگي و به تبع آن ترافيك در تهران ايجاد مي شود كه اين امر نيز به نوبه خود درجا كاركردن خودروها و ميزان آلايندگي هوا بويژه منواكسيدكربن را مي افزايد.

روزنامه مدبر تا اطلاع ثانوي منتشر نمي شود
ايسنا: عليرغم عدم لغو امتياز روزنامه مدبر، اين روزنامه تا اطلاع ثانوي منتشر نمي شود.يكي از اعضاي شوراي سردبيري اين روزنامه گفت: در حال حاضر سردبير اين روزنامه به علت شكايت شاكي خصوصي در مسايل مالي بازداشت است و مديرمسئول اين روزنامه (ميكائيل ولي نژاد) به علت همين امر و برخي كمبودهاي مالي، با ادامه انتشار اين روزنامه موافق نيست.

جلسه تفهيم اتهام خبرنگار همبستگي برگزار شد
ايرنا: جلسه  تفهيم  اتهام  «معصومه  علي نژاد»، خبرنگار پارلماني  روزنامه  همبستگي ، ديروز در شعبه  ۱۴۱۰ دادگاه  عمومي  تهران  به  رياست  قاضي سعيد مرتضوي  برگزارشد.
علي نژاد بر اساس  شكايت  ستاد كل  نيروهاي  مسلح  درباره  درج  يك  مقاله در روزنامه  همبستگي  با عنوان« لباس  شخصي ها در خدمت  پالايش  نظام » به  دادگاه احضار شده  است .
وكيل  مدافع اين  روزنامه  نگار به  ايرنا، گفت  : موكلم  به  دنبال  تهيه  و درج  مقاله  يادشده  به  اتهام  «نشر اكاذيب  به  قصد تشويش  اذهان  عمومي » به  دادگاه  احضار شده  است .«شيرزاد حيدري  شهباز» درباره  اتهام  نشر اكاذيب ، توضيح  داد: در اين  رابطه  در ماده  ۶۹۷ قانون  اساسي ، به  مطبوعات  و جرايد اشاره  نشده  واين  قانون  ناظر بر مطبوعات  نيست . وي  با اشاره  به  پرونده  خبرنگار همبستگي ، گفت : موضوع  شكايت  مطرح  شد و با ارائه  توضيحاتي  از سوي  متهم  مشخص  شد گزارش  مذكور كه  درمقاله  آمده  بود از مسايل  مطرح  شده  در مجلس  بوده  و به  ظاهر از آن  گزارش سوء تعبير شده  است .

تحليلي بر مشكلات جامعه جوان
جوانان فقط اعلام نياز نكنند
010720.jpg
اگر خدمت به جوانان و برنامه ريزي براي تأمين نيازها و خواسته هاي جوانان وظيفه خانوارها و دولت است،  شايسته ترين فرد براي برداشتن گام هاي عملي در اين راه خود جوان است.
مشكلات اجتماعي
جوان بودن جمعيت يك كشور، موجب بروز مشكلات متعددي در روابط اجتماعي افراد جامعه مي شود. اين مشكلات يا نتيجه به هم خوردن و كاركرد ناقص سيستم هاست و يا اينكه به علت ايجاد مشكلات رواني براي جوانان، رفتار اجتماعي آنها را تحت تأثير قرار داده و در نتيجه جامعه را درگير مسائل و كاستي ها و ناملايمات فراوان مي كند.
افراط و تفريط در مورد جوانان
يكي از مشكلات جامعه جوان، ديدگاه هاي غيرمعقول و نامناسبي است كه توسط برخي نخبگان و مديران جامعه و گاه جريانات و دستجات سياسي، اجتماعي و فرهنگي در خصوص جوانان مطرح مي گردد. عده اي با هر گونه بهادادن و سرمايه گذاري براي جوانان مخالفت كرده و برنامه ريزان و مجريان را به سبب اين كار با عناويني مانند: فرزندسالاري و... زير سؤال مي برند و پرداختن به امور جوانان را به صورت ويژه، كمك به ناملايمات اجتماعي مي دانند، زيرا باعث افزايش سطح توقع و انتظارات جوانان شده و خود را جمعيتي خاص با ارزش ها و نيازهاي ويژه باور خواهند كرد. جداي اشكالاتي كه در سيستم اداره جامعه از رهگذر طرح اين ديدگاه ايجاد مي شود، طرح نظريه هايي اينگونه، اثرات نامطلوب و نامساعدي برجوانان داشته و آنها را به عكس العمل هاي تند و پرخاشگرانه وامي دارد. اگر طرح اين ديدگاه ها از سوي كساني باشد كه عامل مؤثر و تصميم گير در صحنه مديريت جامعه هستند، بازتاب هايي كه از سوي جوانان شكل خواهد گرفت، تندتر و سنگين تر خواهد بود. اين كشمكش ها و منازعه ها، باعث بهم خوردن ثبات و آرامش جامعه مي شود.
نقطه مقابل اين ديدگاه، نگاه افراطي در جنبه جانبداري از جوانان و جوان محور بودن تمامي صحبت ها و طرح ها و برنامه هاست، به گونه اي كه ساير اقشار جامعه باور كنند كه از استحقاقي آنها كاسته شده و به پاي جوانان ريخته مي شود. نتيجه اين كار بالا رفتن نيازها و خواسته ها و توقعات جوانان براساس تئوري سلسله مراتب نيازها مي شود و فاصله بين نسل ها را عميق تر خواهد كرد. به نظر مي رسد كه راه ميانه و پرهيز از تندروي در هر طرف مسأله، عاقلانه ترين انتخاب خواهد بود.جامعه اي كه بيش از نيمي از جمعيت را افراد در سنين جواني و كمتر تشكيل مي دهند، چاره اي جز جوان محور بودن تمامي برنامه ها و طرح ها و سياست هاي توسعه اي ندارد. ليكن در عمل و در توجيهاتي كه براي افكار عمومي ارائه مي شود،بايد به تمامي قشرها اطمينان داده شود كه سهم آنان عادلانه پرداخت مي شود، جداي اينكه هر گونه سرمايه گذاري براي جوانان، فايده و نتايجي به دنبال دارد كه در حقيقت به نفع تمامي افراد جامعه مي باشد.
جوان، فقط اعلام نياز نكند
در كنار ديدگاه هاي افراطي- كه پيش از اين ذكر شد- نكته مهم اين است كه شايد جوان به مرحله اي برسد كه فقط عرض نياز كند و سيستم اداري كشور و بقيه افراد جامعه و منابع اقتصادي و... به عنوان تأمين كننده خواسته ها و آرزوهاي پايان ناپذير جوان، به انجام وظيفه بپردازند. اگر خدمت به جوانان و برنامه ريزي براي تأمين نيازها و خواسته هاي جوانان وظيفه خانوارها و دولت است، شايسته ترين فرد براي برداشتن گام هاي عملي در اين راه خود جوان است. جوانان به لطف قدرت جسمي و عقلي دوران جواني و با كمك  و هدايت والدين و مديران و مسئولين جامعه،  باب مشاركتي فعال و با نشاط را براي تهيه و اجراي طرح هاي جوانانه بگشايند و حتي به عنوان الگو، تلاش موفق خود را به ديگر اقشار عرضه كنند. جوانان بايد با نشاط و شادابي در صحنه هاي سازندگي و مديريتي جامعه فعالانه حاضر شوند و با قبول مسئوليت و پيشتازي، بقيه عوامل اثرگذار را با خود همراه نمايند.
تفاوت بلوغ زيستي و اجتماعي
اين مسأله از عواقب زندگي در عصر پست مدرنيسم و دنياي ارتباطات است. به علت دسترسي فوق العاده نوجوانان به انواع ابزارهاي اطلاع رساني، چشم و گوش آنان به دنياي بزرگ و جديد زودتر و بيشتر باز مي شود و در نتيجه اثراتي كه اين شرايط بر ارگانيسم نوجوان مي گذارد، موجب جلو افتادن بلوغ زيستي آنان مي شود. در خبرها اعلام شد كه در كشورهاي غربي طي يك دهه اخير، بلوغ زيستي دختران حدود ۵/۲ سال جلوتر (زودتر) اتفاق مي افتد و اين روند بازهم امكان پيشروي دارد. مشاهده انواع فيلم ها، انواع بازي هاي كامپيوتري، كتاب ها، مجله ها، اينترنت، فيلم هاي ويديويي، شبكه هاي ماهواره اي متعدد تلويزيوني و... با نمايش انواع صحنه هاي هيجاني از جمله روابط جنسي، نوجوان را بسيار زودتر از روند معمول و طبيعي، وارد دنياي بزرگسالان كرده و احساس نيازهاي زودرسي بر وي عارض مي شود. پايين آمدن سن بلوغ زيستي از يك طرف و بالا رفتن سن ازدواج از جانب ديگر، مشكلات يك جمعيت جوان در عصر حاضر را مضاعف مي كند.
اما نكته مهم در اين است كه اين بلوغ زودرس زيستي با بلوغ اجتماعي، هماهنگ نيست. در جوامع سنتي، نوجوان از همان آغاز دوران نوجواني به علت مشخص بودن شغلي كه به آن خواهد پرداخت، مسير زندگي خود را روشن و هموار مي بيند و بسيار زود بر پاي خود مي ايستد و اولين گام استقلال را كه استقلال اقتصادي است تجربه مي كند. اين خود موجب اعتماد به نفس و احترام به خود مثبت نوجوان شده و حركت او را از جنبه رواني به سوي هويت قوي و كامل، تسريع مي كند. جامعه نيز همزمان با اين تغييرات،  براي پذيرش وي به دنياي بزرگترها آماده مي شود و فرآيند هويت جويي و عزت نفس و استقلال طلبي را در مسير تكامل مطلوبي قرار مي دهد. اما در جوامع جديد به دليل اشتغال به درس و تحصيلات، وابسته بودن مدت زمان طولاني به كمك هاي مالي والدين، دوران كودكي طولاني و هويت طلبي نامناسب و ضعيف، شرايط روحي نوجوان را بحراني مي كند. «به دليل پذيرفته نشدن جوان فاقد قدرت اقتصادي در دنياي بزرگسالان، هويت جويي و هويت طلبي او نيز زير سؤال رفته، جوان به لحاظ اجتماعي نيز خود را با بن بست مواجه مي بيند. در اين حالت ممكن است سن نفي و انكار دوران بلوغ كه هر جواني به طور طبيعي آن را تجربه مي كند، به درازا كشيده شود.» دورانديشي والدين، مؤثرترين عامل براي حل اين مشكل و در روال طبيعي قراردادن مراحل و فرايندهاي رشد رواني و جسمي كودك و نوجوان مي باشد.
تفاوت نسل ها
قبل از بررسي مسأله تفاوت نسل ها و تأثيرات آن، لازم است با واژه نسل و تأثير اجتماعي عامل نسلي آشنايي بيشتري پيدا نماييم.
«مانهايم- جامعه شناس آلماني- مباحث جالب توجهي در مورد نسل و تأثير آن بر تفكر، رفتار و حتي منافع گروه هاي انساني دارد. همانطور كه مفهوم طبقه تأثير ساختار اجتماعي- اقتصادي را بر موقعيت افراد در نظر دارد،  مفهوم نسل نيز يكي از راهنماهاي اصلي براي درك ساختار جنبش هاي اجتماعي و فكري است. كساني كه به يك نسل تعلق دارند، داراي جايگاه مشتركي در بعد تاريخي پويش اجتماعي هستند. در باور مانهايم «نسل» تنها گروه سني و يك دوره زماني را بيان نمي كند، در واقع نسل مؤيد وقايع تاريخي مشتركي است كه در دوره سني مشابهي از زندگي يك مجموعه، اتفاق افتاده و برتجارب و شناخت آتي آنها تأثيرات اساسي مي گذارد. موريس زايتلين از گروه سني ۱۸ تا ۲۵ سالگان و تأثير وقايع تاريخي مهم بر شناخت و جهان بيني نسل هاي سياسي در كوبا نام مي برد. در ايران متشابهاً، مي توان از نسل هاي سياسي انقلاب مشروطه، جنبش ملي شدن نفت، انقلاب اسلامي و نظاير آن نام برد. هر نسل سياسي داراي فرهنگ سياسي خاصي مي شود كه آن را از ساير نسل ها متمايز مي سازد.»
اصولاً مراد از نسل انقلاب مشروطه يا نسل جنبش ملي شدن صنعت نفت، عناصر فعال و تاريخ سازي است كه در آن عرصه حضوري اثر گذار داشته اند. در جامعه ما نيز امروزه به دفعات و مكرر شنيده مي شود كه نسل انقلاب، نسل اول، نسل دوم و... كه مراد افراد اثرگذار برخلق پديده مورد نظر است و نه تمامي كساني كه در آن مقطع در قيد حيات بوده و يا در كشور مي زيسته اند.
تفاوت نسل ها، ويژگي عمده كشورهاي در حال توسعه است كه مراحل گذار از يك جامعه سنتي به جامعه صنعتي را تجربه مي كنند. در جوامع سنتي و بسته، به علت حركت كند و آهسته تغييرات، تفاوت درك و باور و ارزش هاي نسل ها قابل توجه نبود. ليكن در عصر ارتباطات و حاكميت رسانه ها، تغييرات به حدي سريع است كه وقتي صحبت از تفاوت نسل ها مي شود، ديگر نمي توان دوران ۳۰ يا ۴۰ سالگي را مدنظر قرار داد، بلكه شايد هم اكنون و يا در آينده اي بسيار كوتاه، تفاوت هر نسل به كمتر از يك سال و سپس به چند ماه و ماه كاهش پيدا كند. در خانواده ها پدر و مادر و فرزندان در بسياري از موارد اختلاف نظر دارند و باور و برداشت هاي متفاوتي از يك مسأله و حادثه داشته، به علت نبود زبان مشترك و عدم تفاهم متقابل، چه بسا اين اختلافات، بنياد روابط خانوادگي را نيز متزلزل كرده و كانون گرم محبت خانواده را به مكاني خسته كننده و نفرت آور تبديل نمايد.
اما مشكل امروز ما در اختلاف نسل ها، از يك طرف همين روند طبيعي است كه در تمامي جوامع در حال توسعه با تفاوت هاي اندكي به وقوع پيوسته است، ليكن آنچه در ايران به مسأله نسل ها اهميت فوق العاده داده است و تفاوت نسل ها را به يك مسأله ملي تبديل نموده و ويژگي هاي نسل اول و نسل دوم را به يك بحث محوري تبديل كرده است، پيروزي انقلاب اسلامي و حوادث و وقايع پس از آن مي باشد. «نسل پيشگام انقلاب اسلامي و سالهاي پس از آن، به علت حضور در مسائل انقلاب و اينكه زجرها و اعتقادات و آرمان هاي انقلابي در عمق جانش نهادينه شده، درآرزوي جامعه آرمانيش، از تمام واقعيات چشم پوشي مي كند، اما آيا نسل جوان امروز نيز همان عشق و باور را در مورد انقلاب دارد؟ در عين حال بايد باور كنيم كه نسل انقلاب در حال بازنشسته شدن است و نسل جوان بايد بر مسند امور تكيه زند و چرخ هاي انقلاب را در تمامي امور به گردش درآورد.»
نسل انقلاب زشتي ها و ناراستي ها و فساد و تباهي و عقب ماندگي ها و... را در دوران حكومت ننگين شاهان ديده است و از روي باور و اعتقاد به محو اين آثار ذلت و آلودگي ها كمر همت بسته و با پذيرش تمامي سختي ها و نثار جان و جواني،  انقلاب اسلامي را عليرغم اتحاد كامل شرق و غرب و ايادي آنها براي به وقوع نپيوستن چنين حادثه اي به پيروزي رسانيده و بيش از ۲۰ سال به عنوان يك وديعه و موهبت الهي آن را عزيزتر از جانش از تندباد حوادث و توفان ها حفظ كرده است، ليكن به ناچار بايد اين بار امانت برشانه سترگ نسلي جديد و تازه نفس نهاده شود تا همانند نسل اول اين گوهر گرانبها را پاس بدارند و آن را شاداب و پويا و سربلند، به نسل ها و عصرهاي بعدي بسپارند.
اما نسل انقلاب نگران اين هستند كه آيا نسل جديد، اين انقلاب را همانند آنان مي شناسد و براي آن ارزش قايل است و آماده پرداخت بهاي بهره مندي از چنين موهبتي عظيم مي باشد؟ بخشي از اين دغدغه، به خاطر كوتاهي نسل اول در انتقال صحيح ارزش ها به نسل بعدي است. ليكن هنوز فرصت اقدام باقي مانده و آنقدر دلهاي پاك و وجدانهاي بيدار و سرهاي عاشق و پاكباخته درخيل عظيم جوانان جامعه ما وجود دارد كه با تدبيري شايسته و اقدامي درخور، عمده اين نگراني ها را مرتفع مي سازد.
شهرنشيني
از جمله مشكلات اجتماعي جامعه جوان، شهرنشيني و شكل گيري شهرهاي بزرگ و متراكم است. بخشي از توسعه شهرنشيني نتيجه پيشرفت علم و گسترش سواد و صنعتي شدن است. اما عوامل ديگر گسترش شهرها، ناخواسته مشكلات طاقت فرسايي را بر جوامع جهان سوم تحميل كرده است. تخليه روستاها و تبديل شدن افراد مولد به عناصر مصرف كننده، شايد كمترين پيامد نامطلوب اين فرايند باشد.
«به طور كلي از نيمه دوم سال هاي ۱۳۳۰، شهرنشيني در ايران از آهنگ سريعي برخوردار شده است. افزايش جمعيت عمدتاًَ متوجه تهران و ساير شهرهاي بزرگ بوده و تمركز بيشتري را سبب گرديده است. »
«بخش عمده اي از افزايش جمعيت شهرنشين در دو دهه اخير معلول دخالت عواملي چون مهاجرت روستائيان به شهرها، اسكان و تمركز عشاير در شهركهاي نوبنياد، تبديل به شهر شدن تعدادي از نقاط روستايي و استحاله آباديهاي اطراف شهرهاي بزرگ در توسعه فيزيكي اينگونه شهرها بوده است. به گونه اي كه تعداد شهرها از ۳۷۳ مورد در سال ۱۳۵۵ به ۶۱۵ مورد در سال ۱۳۷۵ افزايش يافته است.»
تا زماني كه مراكز صنعتي و اداري كه ايجاد اشتغال مي كنند و مراكز علمي و دانشگاهي كه به جذب جوانان مي  پردازند در شهرهاي بزرگ متمركز باشد، روند مهاجرت به شهرها و در نتيجه روند جوان شدن جمعيت شهرها ادامه خواهد داشت. مضافاً ارائه و ايجاد هرگونه امكانات رفاهي و تفريحي، علمي، آموزشي، بيمارستاني و حتي تلاش براي حل مشكلات آب و ترافيك و مبارزه با گراني و توسعه فضاي سبز و شهربازي و... همه و همه، سيل مهاجران به سوي تهران و شهرهاي بزرگ را جاري نگه خواهد داشت. به نظر مي رسد كه تنها راه كاهش اين روند، بردن امكانات به شهرهاي كوچك و روستاهاست و بقيه اقدامات تأثير چنداني نخواهد داشت.
نگاه بحث ما به شهر از جنبه مشكلات ديگر اجتماعي نيز هست. خود توسعه بي برنامه شهرها يك مشكل عمده است كه در عين معلول بودن، علت  صدها مسأله و مشكل اساسي ديگر نيز مي شود. آن ديدگاهي كه شهر را مهد پرورش كجرويها دانسته است، در صدد اثبات اين مطلب نبوده است كه تنها زندگي در شهر منجر به انحراف مي شود. بلكه عوامل و شرايط موجود در شهرها از جمله: حذف كنترل خودبخودي، تراكم جمعيت، خانه هاي كوچك، برج نشيني، آپارتمان نشيني، مشكلات رواني و مسايل اقتصادي و... زمينه را براي پيدايش رفتار انحرافي فراهم مي آورد. عمده ترين شرايط زندگي شهري كه موجب پيدايش كجرويها مي گردد، عبارتند از: ۱- تناقض هنجارها در رفتار اجتماعي ۲- دگرگوني هاي سريع علمي و صنعتي ۳- تحرك اجتماعي ۴- مادي گرايي ۵- فردگرايي ۶- كاهش روابط صميمانه (ماكس وبر معتقد است كه تراكم جمعيت اجازه روابط متقابل و عميق را از افراد مي گيرد.) ۷- وسايل ارتباط جمعي و رهبري از راه دور به عنوان يك پديده شهري و...
بي ثباتي و تغييرات مداوم
اصولاً قشر جوان عليرغم داشتن روحيه تنوع طلبي و نوگرايي، زمان و مكاني را براي آرامش رواني و جسمي و تجديد روحيه و انرژي گرفتن براي ادامه حركت نياز دارد. اگر شرايط و تغييرات به گونه اي باشد كه هيچ جاي امني وجود نداشته باشد، باعث زدگي و آزردگي و كلافگي جوان شده و با بي حوصلگي و كم طاقتي به دنبال آرامش مي گردد. جوامع شهري و نيز تغييرات مستمر روند صنعتي شدن، عليرغم برخي مطلوبيت ها، ابزار دغدغه خاطر جوانان را فراهم مي كنند. اگر به اين مشكلات، بي ثباتي سياسي و تنش ها و كشمكش ها و آشوب ها و منازعه هاي لحظه اي و مستمر نيز اضافه شود، سطح تحمل و ميزان مداراي جوانان را به شدت كاهش مي دهد و مشكلات روحي، رفتار نامناسب و پرخاشگرانه اجتماعي به دنبال مي آورد.
انبوهه هاي مردم
يكي از ويژگي هاي اماكن مسكوني و محله هاي شلوغ و متراكم، شكل گيري سريع انبوهي از انسانها به دلايل گوناگون است. به محض وقوع تصادف بين وسايط نقليه و يا نزاع بين افراد و يا هر حادثه ديگر، در محله هاي شلوغ به قدري ازدحام مي شود كه امكان اقدام ارگان هاي ذيربط نيز با مشكلات زيادي روبه رو مي شود. اين تجمعات عمدتاً پس از لحظاتي آرام آرام پراكنده و متفرق مي شوند. ليكن در مواردي هم، افراد وقتي درون جمعيتي قابل توجه قرار گرفته اند و حادثه اي اتفاق افتاده كه به هر دليل باعث تحريك احساسات جمع شده است، فرصت را براي ابراز ناراحتي و طرح مشكل و يا اهداف سياسي و اجتماعي ديگر مغتنم شمرده و به تحريك جمعيت پرداخته و اگر پاسخ اوليه مثبت دريافت كردند، به صورت جدي جمع را به مسير دلخواه خود هدايت مي كنند. در چنين انبوهه هايي، اكثريت قاطع را جوانان و نوجوانان تشكيل مي دهند و به دليل تراكم جمعيت و كوچك بودن منازل و نيز گستردگي بعد خانوار،در اكثر اوقات تعداد زيادي جوان ونوجوان در اين معابر حضور دارند و اولين كساني كه به دليل حس جستجوگري يا حادثه جويي در محل حاضر مي شوند، همين نوجوانان و جوانان هستند. اگر به اين جمع، افراد بيكار، افراد ولگرد و يا در ساعات و يا ايام تعطيلي مراكز آموزشي نوجوانان و جوانان دانش آموز و دانشجو اضافه شوند، حجم عظيمي از جمعيت گرد هم مي آيند و با توجه به جوان بودن و روحيات خاص آنها و بسته به نوع اتفاق و حادثه، بهترين فرصت و آمادگي براي رفتار اعتراض آميز و پرخاشگرانه فراهم مي شود. ويژگي مهم انبوهه ها، به دليل تقويت هاي رواني، احساس جرأت و جسارت است و از نظر روانشناسي اجتماعي، افراد در اين انبوهه ها تغيير ماهيت پيدا مي كنند و حرفهايي مي زنند و اقداماتي مي كنند كه در شرايط عادي، انجام آنها را نامناسب و يا حتي ناپسند مي دانند. تاكنون مشكلات متعددي از اين تجمعات در شهرهاي مختلف و به بهانه هاي گوناگون براي مردم و ساكنين آن محله ها و نيز مسئولان انتظامي و امنيتي آن شهرها بوجود آمده است.
استفاده از تجارب ديگران
جواني جمعيت و مشكلات ناشي از آن، ويژه كشور ما نيست و تعداد زيادي از كشورهاي در حال توسعه بدان دست به گريبان و مبتلا هستند. تجربه هاي موفق برخي از اين كشورها اگر با رنگ و لعاب فرهنگ ديني و ملي ما معجون شده و خودي گردد، مي تواند راهگشاي حل بسياري از مشكلات اجتماعي ما باشد. هر چند كه بنا به دلايل متعدد هيچ الگو و قالب وارداتي به صورت كامل بر شرايط جامعه ما منطبق نخواهد بود.
مشكلات سياسي
عمده مشكلات سياسي ناشي از جواني جمعيت در قالب تجمعها و شورشها و اعتراضات سياسي به محوريت دانشجويان و ياكارگران و نيز جوانان ناراضي اعم از بيكار و ساير سرخوردگان و در مواردي افراد بي انگيزه و صرفاً ماجراجو و پرخاشگر، خود را نشان مي دهد.
فعاليت هاي سياسي جوانان
جوانان به علت ويژگيهاي رواني و جسماني و نيز به علت سواد و دانش كه آگاهي هاي بيشتري از مشكلات جامعه و امكان مقايسه شرايط موجود جامعه خود با ديگر جوامع پيشرفته تر را به آنان مي دهد، سياسي ترين قشر هر جامعه هستند. در كشورهايي كه جوانان عرصه سياسي را رها كرده اند، در موارد نادري وضع اجتماعي و اقتصادي نسبتاًَ مطلوب، انگيزه هاي آنها را كاهش داده است، ليكن در اكثر موارد يا به دليل جو پليسي و خفقان حاكم بر جامعه لب فروبسته اند و به برخي اقدامات مخفي و زيرزميني مشغول مي باشند و يا با تدبير هيأت حاكمه به سرگرميهاي مبتذل آلوده شده و توان و جرأت و انگيزه مبارزه را از دست داده اند. حالت اول را در عمده كشورهاي جهان سوم و حالت دوم را در كشورهاي توسعه يافته، مي توان ملاحظه نمود.
«به هر حال جوانان از ظرفيت  زيادي براي جذب عقايد و كردار اعتراضي و شورشي برخوردار هستند. كارل مانهايم چنين نظامهاي فكري را اتوپيا توصيف مي كند. زيرا اتوپيا چشم اندازي عليه وضع موجود و در راستاي ايجاد نظمي نو ترسيم مي كند. رفتار و مواضع شورشي در ميان نوجوانان و جوانان از زواياي گوناگوني قابل توضيح است: رواني، اجتماعي، نسلي. انگيزه هاي نسلي در مورد مشكلات اجتماعي مطرح گرديد و اينك به اختصار، جنبه هاي رواني و اجتماعي مسئله را بررسي مي كنيم: الف)رواني: در باور پاره اي از تحليل گران از جمله ژان پياژه- روانشناس سوئيسي- در دوره بندي رواني زندگي، دوره نوجواني دوره اي كاملاً متمايز محسوب مي شود كه طي آن مغز، ظرفيت پرداختن به مقولات مجرد را پيدا مي كند. مسائلي نظير فكر رهايي اجتماع از پديده هاي منفي، رستگاري طلبي براي جهان، علاقه مندي به سياست، همراه با گرايشهاي خود بزرگ بيني و تنزه طلبي در رفتار شكل مي گيرد. در اين دوره تنها آن جامعه اي جلب توجه او را مي كند كه وي در صدد ايجاد تغيير در آن است. او براي جامعه موجود چيزي به جز نفرت ندارد. بدين خاطر نوجوانان و جوانان براي فعاليتهاي سياسي اعتراضي- بويژه آرمانگرايانه- بسيار مستعدتر از مسن  ترها هستند. ب) اجتماعي: بر خلاف ميانسالان كه در مناسبات، هنجارها و نهادهاي مسلط از قبيل خانواده، حرفه و تعلقات گروهي ادغام شده اند، در ميان جوانان اين نوع درگيريها به مراتب محدودتر است. حال به خاطر تحصيلات باشد يا دوره نظام يا تحرك مكاني و شغلي، هر چه كه باشد تأثير محافظه كارانه نهادها و هنجارهاي غالب در اجتماع بر جوانان به مراتب كمتر است و وقت و انرژي بيشتري را در اختيارشان قرار مي دهد. اين تأثير به خصوص در جوامع كم توسعه كه تناقضات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و غيره ملموس تر هستند، به عامل نيرومندي بدل مي شود. بدين ترتيب در صورت حضور نمادها و هنجارهاي تالي(احزاب و جنبش هاي سازمان يافته اعتراضي)، امكان درگيري جوانان در آنها بيش از ديگر گروههاي سني خواهد بود.»
اينكه در همه دنيا اعتراضات جوانان و دانشجويان ضد استكباري و غرب ستيز است ولي در ايران برخي از اينگونه حركتها به شيوه اي غربگرايانه صورت مي گيرد، نيازمند بررسيهاي بيشتري است.
اعتراضات دانشجويي
ويژگيهايي كه در مطلب پيشين براي جوانان در جهت فعاليت سياسي مطرح شد، كاملاً بر جوانان دانشجو منطبق است. ليكن امتيازات ويژه دانشجويان را نيز بر آنها بايد افزود. داشتن آ گاهي و مطالعات وسيع تر، مجتمع بودن و در دسترس بودن مستمر گروهها و افراد همفكر و مستعد حركت، اضطرابهاي جدي ناشي از آينده تحصيلي، اشتغال، ازدواج و... احساس اينكه به عنوان نخبگان جامعه وظيفه سنگين  تري بر عهده دارند و يا مردم از ايشان توقعات سطح بالاتري دارند، اسكان درخوابگاهها و فرصت بيشتر براي تبادل نظر و جذب افراد همراه و همدل و... دانشجو را براي حركتهاي اعتراضي و شورشهاي سياسي و... آماده تر مي كند. امروز شايد فعال ترين بخش در جامعه ايران در راستاي فعاليتهاي سياسي، دانشگاههاي كشور هستند. در موارد متعددي نيز دانشجويان به عنوان ادامه خطوط سياسي جامعه، در دانشگاه به تنشها و درگيريهاي فيزيكي و كلامي كشيده شده اند. خطرناكترين حالت براي جنبش دانشجويي، وجه المصالحه قرار گرفتن جريانات سياسي موجود در جامعه است و اينكه به عنوان ابزار فشار براي چانه زني و گرفتن امتياز، خودرا در اختيار حركتهاي خارج از دانشگاه قرار دهند، آنگاه است كه جنبش خود را به نازل ترين مراحل سقوط داده اند. امروزه مسئولان نظام جمهوري اسلامي با جديت، مدافع سياسي شدن دانشگاهها هستند و هنوز طنين كلام رهبري انقلاب در گوش همگان است كه كسان و جرياناتي كه دنبال غيرسياسي كردن دانشگاه هستند، مورد لعن و نفرين قرار دادند. در بسياري از جوامع جهان سوم، جنبشهاي دانشجويي يا تنها جريان سياسي فعال هستند و يا به عنوان جلودار و منبع تغذيه فكري جريانات اصلاح طلبي عمل مي كنند. اگر دانشجويان جامعه ما تصور كنند كه جنبش هاي موفق بايد به دنبال ويرانگري و تخريب و تغييرات بنيادي باشند، مزاحمتهاي جدي براي خود و جامعه ايجاد خواهند كرد.
نقش شورشي جوانان ساير كشورها
آخرين مطلب اين بخش به عنوان تكميل بحث، نگاهي گذرا به برخي حركتهاي اعتراضي جوانان ديگر كشورهاست.
«از ايران كه بگذريم، در همين يكي دو دهه اخير، مي توان به شركت وسيع جوانان در انقلاب نيكاراگوئه، جنبش جواهر نو در گرانادا، مبارزات فلسطيني ها در سرزمينهاي اشغالي (انتفاضه)، جنبش ضد آپارتايد در آفريقاي جنوبي، جنبش هاي چريكي در فيليپين، السالوادور، گواتمالا و بالاخره اوج گيري جنبش هاي چپ دانشجويي در كره جنوبي، چين و برمه اشاره كرد. مشاركت سياسي و شورشي جوانان نه مختص كشورهاي جهان سوم است و نه به جنبشهاي چپ محدود مي ماند. چنانكه در دهه هاي ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ جوانان و دانشجويان در كشورهاي پيشرفته سرمايه داري در ابعاد گسترده اي به حركات اعتراضي- بويژه ضد جنگ- روي آوردند. اما در دهه ۱۹۸۰ با تضعيف تفكر چپ، نمونه هاي زيادي از شركت جوانان در شورشهاي ضد دولتي، نژادگرايانه و محافظه كارانه در اكثر كشورهاي اروپاي غربي در دست است.»
سيدرضا حسيني كارشناس ارشد جامعه شناسي
عكس: مسعود خامسي پور

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |    شهر    |
|   شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |