پنج شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۳۱ - April . 24, 2003
محيط زيست
Front Page

برهوت صنعتي روسيه در خفقان دودها
چشم اندازهاي گسترده برهوتي به رنگ دوده، كوههايي از تفاله معدنكاري و شمار معدودي از درختان غوشه ياغان بيمار، نشانه هايي از صحنه اطراف شهر «كاراباش» در اورال است، كه يكي از آلوده ترين مكانها روي سياره زمين است.
به گزارش خبرگزاري رويتر از كاراباش، روسيه، در تمام شبانه روز،
۵ دودكش كارخانه يكصدساله ذوب مس كاراباش دودهاي سمي و سياه رنگ پر از ضايعات گوگردي را از خود بيرون مي ريزند. «سروت لانا»، مادر دو بچه كه تمام عمر خود را در اين شهر سپري كرده است مي گويد: «در كرت هاي سبزيجات ما هيچ چيز نمي رويد. همه چيز يا مي ميرد و يا زرد رنگ مي شود.» خاك كاراباش و حومه آن پر از فلزات سمي شامل سرب، جيوه و آرسنيك است.
سروت لانا گفت: «كودكان ما آسم و بيماريهاي تنفسي دارند، بسياري هم اكنون از بيماريهاي پوستي رنج مي برند.»
كاراباش، شهري كه به طور افسانه اي سرد و بي پناه است، ياد آور دردناكي از يك سياست زيست محيطي است كه در برابر پاكسازي با هزينه هاي گزاف هم مقاومت مي كند. اينها خود بخشي از كارخانه هاي بيمار گونه اي است كه از اتحاد شوروي پيشين به جا مانده، به ويژه قسمت فلزات آن كه بخش عظيم و غول آسايي است.
مقامهاي اتحاد شوروي اين كارخانه را در سال ۱۹۸۷ به خاطر نگرانيهاي زيست محيطي تعطيل كردند. اين شهر «منطقه فاجعه زده زيست محيطي» اعلام شد و برنامه هايي براي جابه جايي خانواده ها تهيه گرديد.
اما هواي پاكتر حدود ۳۵۰۰ نفر را بيكار نمود، شهر را در فقر فرو برد و شبكه عظيم زيربناي اجتماعي حمايت مالي شده از سوي كارخانه را از بين برد.
اين كارخانه در سال ۱۹۹۸ براي برآوردن نياز بازرگانان به فلز مس و احتياج شديد شهر به مشاغل بازگشايي شد.
ماكسيم شين گاركين، يك مبارز زيست محيطي و مشاور پارلمان روسيه گفت:«هيچ مدارك حقوقي وجود نداشت. بايد يك ارزشيابي زيست محيطي انجام مي شد. اما هيچ كاري انجام نگرفت.» و افزود: «آنان فقط آمدند و ماشينها را به كار انداختند.»
پاك كردن اشتباه گذشته
ميخائيل گورباچف، رهبر شوروي، قول دادپاكسازي بزرگترين اشتباهات زيست محيطي اتحاد شوروي را انجام دهد.
اما فروپاشي كمونيزم وسقوط مالي سال ۱۹۹۸ موضوع محيط زيست را به آخر فهرست دستور كار سياسي عقب رانده است.
مانند بسياري از همسايگانش، كمربند صنعتي شن دار كاراباش كه حدود ۱۳۰۰ كيلومتري جنوب شرقي مسكو قرار دارد، بهره چنداني از سرمايه گذاريهاي خارجي كه مانند سيل به قسمت اروپايي روسيه سرازير شده نبرده است.
«يوگني شيرم»، يك كارمند محلي و فعال محيط زيست گفت: اين شهر به قدري تشنه مشاغل بود كه مجبور شد بدون تغيير بزرگ در كارخانه، با پيشنهاد بازگشايي آن موافقت كند.
شيرم همچنين گفت:«شما بايد درك كنيد نرخ بيكاري ۲۴ درصد بود كه خود وضعيت بسيار سختي است. به اين كارخانه اجازه داده شد دو سال بدون بازرسي كار كند. اين ۵ سال پيش بود. ما هنوز منتظريم.»
درست چند  متر دورتر از دودكش كارخانه،  بچه ها در زمين بازي از
شكل افتاده اي كه مانند ريگزار است زير برف بازي مي كنند.
بر اساس قوانين روسيه، خانه هاي آنان بايد خيلي پيش ازكوره ذوب مس دور مي شد و در شعاع «بهداشتي» يك كيلومتري قرار مي گرفت. اما حدود هزار تن به فاصله چندمتر از كوره زندگي مي كنند. تنها ۵۰ نفر آنها از سال ۱۹۹۸ جابه جا شده اند و هيچ كدام از جابه جايي ها با كمك مالي كارخانه صورت نگرفته است.
وي افزود:«اگر آنان شما را جابه جا كنند، به شما يك خانه پيش ساخته مي دهند، وقتي به آنجا رفتيد فوراً بيمار مي شويد. لااقل اين خانه ها آجري هستند.» وي در حالي كه به خانه هاي دو طبقه اشاره مي كرد، اينها را بيان نمود.
حتي ساكنان خارج از اين منطقه كه قرار است جابه جا شوند در حال خفه شدن از دود كارخانه هستند.
اين شهر وقتي در اوج فعاليت خود بود ۵۰ هزار سكنه داشت اكنون، بسياري از بلوكها خالي از سكنه است و جمعيت آنها به ۱۶ هزار بالغ مي شود.

سقوط كيفيت آب، خاك و هوا
در كشورهاي صنعتي افزايش سريع حجم مواد زايد خطرناك و هزينه سنگين دفع آنها باعث شده كه بعضي شركتها فضولات صنعتي خود را به جهان سوم صادر كنند
011180.jpg
نگاهي به مسموميت محيط زيست و پيامدهاي آن
گرچه گاي رينولدز و همسرش با يك خانه متحرك و سفري به سمت اسپيرينگ فيلد در ورمونت حركت كردند اما هنگامي كه به آنجا رسيدند قصد شان اين بود كه همانجا بمانند. اما خانواده رينولدز و ۵۹ خانواده ديگر كه به همراه آنها در محلي موسوم به پارك خانه هاي متحرك ساكن بودند مجبور شدند كه آنجا را تخليه كنند. در ژوييه ۱۹۸۸ اداره حفاظت محيط زيست آمريكا به آنها دستور داد كه محل اقامت خود را تغيير دهند زيرا معلوم شده بود كه پارك روي گودال پر شده اي قرار دارد كه حاوي سموم شيميايي است. خانواده رينولدز و همسايگانشان جزو گروه كوچك اما رو به تزايد پناهندگان زيست محيطي هستند كه در اثر آلوده شدن زمين به فضولات خطرناك به اين وضع گرفتار آمده اند. تناقض ذاتي بين خلاص شدن از شر فضولات سمي و نياز انسان به جايي براي سكونت كه زماني محدود به كشورهاي صنعتي بود اكنون در سرتاسر جهان در حال گسترش است.
آلودگي شيميايي ممكن است ناگهاني باشد، مثلاً در اثر تصادف يك قطار و يا ممكن است به علت نفوذ تدريجي مواد سمي در جو و زنجيره غذايي يا منابع  آب ايجاد شود. گرچه فضولات سمي خطر بزرگي براي محيط زيست انسان هستند ولي تا همين اواخر فقط در چند كشور قوانيني براي تنظيم چگونگي دفع آنها وجود داشت. در نتيجه بسياري از شركتها مواد زايد را در گودالها، آبراهها و يا جو زمين مي ريختند و اين كار برايشان هم آسانتر و هم ارزانتر بود. در چند دهه گذشته دفع فضولات شيميايي در گودالهاي زمين مشكلات زيادي براي جوامع سراسر جهان ايجاد كرده و اكنون ساكنان اين مناطق دو راه بيشتر ندارند يا بايد براي پاكسازي هزينه سنگيني را تحمل كنند و يا شاهد آلوده شدن محيط زيستشان به علت نفوذ تدريجي مواد سمي باشند.
در ايالات متحده انباشتن فضولات سمي در گودالهايي انجام مي شد كه پس از پوشانده شدن براي مقاصد ديگري مانند توسعه خانه سازي به كار مي رفتند كه اين به يك امر عادي بدل شد. امروزه در شهرها و شهركهاي كشور هزاران جايگاه فضولات سمي وجود دارند كه به صورت زخمهاي چركيني درآمده اند. بر سر خطراتي كه اينها ايجاد مي كنند و اينكه چه كسي بايد مسئوليت پاكسازي آنها را به عهده بگيرد مبارزه اي در جريان است. در بعضي موارد مردم خطرات زيادي را كه سلامتي آنها را تهديد مي كند مي پذيرند ولي خانه هاي خود را ترك نمي كنند. زيرا قادر به فروش اموال خود نيستند و بدون فروش آن هم استطاعت رفتن ندارند. در بعضي موارد ديگر آلودگي سمي به قدري شديد و خطرناك است كه در واقع يك شبه تمام اين مناطق به شهر ارواح تبديل مي شوند. نخستين جايي كه به اين بلا گرفتار شد كانال عشق بود. در اوايل ۱۹۲۰ يك كانال نيمه تمام كه بين رودخانه هاي نياگاراي سفلي و عليا و در بالاي ايالت نيويورك واقع بود براي انباشتن فضولات شهري و شيميايي به كار گرفته شد. در سال ۱۹۵۳ اين كانال را پر كردند و بعد بر روي كانال و اطراف آن خانه ها و مدارسي ساخته شد. به مرور زمان مواد شيميايي كه در كانال مدفون بودند به تدريج تا سطح زمين بالا آمدند و ساكنان محل اغلب از وجود بوها و مواد عجيب و غريب شاكي بودند. در ۱۹۷۶يكي از كارشناسان وجود بقاياي مواد شيميايي سمي را در تلمبه هاي هوا و چاهكهاي بسياري از خانه هايي كه در لبه كانال قرار داشتند كشف كرد در شبكه فاضلاب منطقه هم مقدار زيادي ماده سرطانزاي پلي كلرور بي فنيل (pcbs ) بدست آمد بالاخره در ۱۹۷۸ اداره بهداشت نيويورك كه مداركي دال بر شيوع مشكلات دوران بارداري در زنان و سطح بالاي آلودگي شيميايي خانه ها و خاك و هواي منطقه بدست آورده بود دستور تخليه زنان حامله و كودكان زير دو سال را از ۲۳۹ خانه صادر كرد. بالاخره از ۹۰۰ خانواده ساكن كانال عشق همه به جز ۸۶ خانواده محل را تخليه كردند. خريداري خانه هاي ساكنان قبلي كانال براي دولت فدرال ۲۰ ميليون دلار خرج برداشت و ۲۰۰ ميليون دلار ديگر نيز براي پاكسازي منطقه به مصرف رسيد. بعدها معلوم شد كه كانال عشق فقط اولين مورد از موارد بسيار ديگر بوده است هزاران نقطه ديگر در سرتاسر كشور وجود دارند كه همگي به علت انباشتن قانوني و غيرقانوني مواد زايد آلوده شده اند. در سال ۱۹۸۰ كنگره آمريكا با درك اين نكته كه هم دولت و هم صنايع بايد بار مخارج پاكسازي را تحمل كنند، برنامه سوپر فاند و بودجه فوق العاده را از تصويب گذراند. از آن زمان تاكنون با كمك اين بودجه ۱۳۹۰ خانواده از ۴۲ منطقه سراسر آمريكا اسكان مجدد يافتند. در سال ۱۹۸۳ يكي از محلات شهر سنت لوييز به نام تايمز بيچ واقع در ايالت ميسوري كه ۲۴۰۰ نفر جمعيت داشت به علت نفت پاشي بي رويه خيابانهاي شهر با نفتي كه محتوي ماده فوق العاده سمي دي اوكسين بود به كلي تخليه شد و از هم پاشيد، در همان سال با كمك بودجه فدرال و بودجه ايالتي خانواده هايي از ساكنان شهرهاي گلوب، آريزونا و پنسيلوانيا اسكان مجدد يافتند.
چون تجديد اسكان مردم نسبت به سم زدايي نقاط آلوده هم هزينه كمتري دارد و هم آسانتر است و ضمناً  لازم به تذكر نيست كه براي حفاظت مردم روش بسيار سريعتري است دولت آمريكا براي برخورد با مسأله فضولات سمي روز به روز بيشتر از اين روش استفاده مي كند. از ۱۹۸۵ تاكنون تعداد اين نوع پناهندگان زيست محيطي به بيش از دو برابر افزايش يافته است. برخي از افرادي كه واجب است منطقه خطرناكي را كه در آن زندگي مي كنند ترك كنند، به علت محدوديتهاي مالي همانجا باقي مي مانند. حدود يك پنجم كارخانه هاي پتروشيمي آمريكا در باريكه اي به طول ۸۵ مايل از حاشيه رود مي سي سي پي قرار دارند كه از باتون روژ به طرف نيواورلئان و لوييزيانا مي پيچد. اقتصاد محلي اين منطقه اساساً به مشاغل و درآمدهايي كه كارخانه هاي واقع در اين مسير يعني ۱۳۵ كارخانه مواد شيميايي و هفت پالايشگاه نفت عرضه مي كنند وابسته است. اما مواد سمي كه سالانه جذب اين ناحيه مي شود از آنچه بسياري از ايالات دريافت مي كنند بيشتر است و ماده خطرناكي مانند كلروروينيل كه يك ماده سرطانزا است و احتمال مسموم كردن جنين را نيز دارد جزو اين سموم است. روزنامه واشنگتن پست در اين باره چنين مي نويسد: آب و خاك و هواي اين باريكه آنقدر مواد سرطانزا و موتاژن و مواد مسموميت زا براي جنين دارد كه به قول يكي از متخصصين بهداشت محيط زندگي در آنجا به مثابه آزمايشي است كه روي توده وسيعي از مردم صورت مي گيرد. دادستان عمومي ايالت هم اين آلودگي را شكل مدرن بربريت ناميده و يكي از رهبران اتحاديه كارگري كارخانه هاي شيميايي از اين ناحيه به عنوان قربانگاه ملي ياد مي كند. در چندين شهر واقع در اين ناحيه تعداد بيماران سرطاني و كساني كه مشكلات بارداري دارند بسيار زياد است. از آنجا كه خطر اين تركيبات براي سلامتي انسان به تدريج ظاهر مي شود و بروز آن ناگهاني نيست و نيز از آن روي كه براي مشخص كردن سهم خطر مواد شيميايي سمي از سهم ساير خطراتي كه سلامتي انسان را تهديد مي كنند تاكنون تحقيقات جامعي صورت نگرفته، حمايت و كمك دولت براي تجديد اسكان شامل حال ساكنان اين باريكه به اصطلاح شيميايي نمي شود. در واقع سياستهاي عمومي دولت- از قبيل سهل انگاري در مورد كارخانه هاي آلوده كننده - مشوق رشد اين صنعت بوده است. در نتيجه صدها هزار نفر از مردم در منطقه اي كه قابل سكونت نيست در معرض خطر مواد سمي و بيماريهاي گوناگون باقي مانده اند. امروز ساكنان شهرها در سراسر جهان به طور ضمني اين واقعيت را قبول كرده اند كه محيط زندگي شان و بخصوص هوايي كه تنفس مي كنند تا حد زيادي دچار آلودگي است. در اين ميان اتومبيل ها، نيروگاهها و كارخانه هاي صنعتي بيشترين سهم را در ايجاد آلودگي دارند. در كشورهايي كه فاقد تكنولوژي كنترل آلودگي هستند يا در آنها قوانين اكيدي در اين مورد وجود ندارد مانند اروپاي شرقي و شوروي- كه در آنها پس از جنگ جهاني دوم هجوم براي صنعتي كردن بر امر حفاظت از محيط زيست تقدم داشت - انتشار مواد سمي به قدري جو را آلوده كرده كه در بعضي بخشها كل منطقه غيرقابل سكونت شده است. در سراسر اروپاي شرقي آلودگي هوا خطرات شديدي براي كشاورزي و سلامت انسان ايجاد كرده است. مثلاً در لهستان دولت اعلام كرد كه روستاي بوگوميس و چهار روستاي ديگر اين كشور براي سكونت انسان مناسب نيستند زيرا فلزات سنگيني كه از كارخانه هاي ذوب مس مجاور منتشر شده اند در هوا و خاك اين منطقه رسوخ كرده اند. دولت لهستان با پيشنهاد جبران خسارت به دهقانان آنها را تشويق مي كند كه اين منطقه را ترك كنند و در جايي ديگر ساكن شوند.
به همين ترتيب در روسيه هم كيفيت منابع آب و خاك و هوا و منابع جنگلي به سرعت در حال سقوط است. رئيس كميته حفاظت محيط زيست روسيه اعلام كرد كه تخريب ناشي از مواد زايد صنعتي فاجعه اي شده كه ابعادي «چرنوبيل آسا» يافته است. بخصوص اين مسأله در ناحيه كوهستاني اورال كه منطقه صنايع سنگين است بسيار حاد است. در دسامبر ۱۹۸۷ روزنامه پراودا اعلام كرد كه شهر صنعتي يوفا كه تقريباً يك ميليون نفر جمعيت دارد ديگر براي سكونت انسان نامناسب شده است. حوادث ناگهاني مانند تصادف قطار، آتش سوزي و يا انفجار مي توانند هزاران نفر از مردم را سريعاً  به صورت پناهندگان زيست محيطي در آورند. در يك دوره ۱۹ ساله منتهي به سال ۱۹۷۸ هفت حادثه مهم شيميايي در سرتاسر جهان پيش آمد كه منجر به كشته شدن ۷۳۹ نفر و زخمي شدن ۲۶۴۷ نفر گرديد و در اثر آنها ۱۸۲۳۰ نفر مجبور شدند خانه هاي خود را ترك كنند. همه اين حوادث به جز يكي در كشورهاي صنعتي رخ دادند. از آن زمان تاكنون تعداد و شدت فاجعه هاي سمي بيشتر شده و بيشتر آنها هم در جهان سوم اتفاق افتاده اند. در طي ۸ سال پس از ۱۹۷۸ سيزده حادثه شيميايي مهم در جهان اتفاق افتاد. در اين مورد ارقام خود گوياي عمق فاجعه هستند: ۳۹۳۰ نفر كشته و ۴۸۴۸ نفر مجروح شدند و تقريباً يك ميليون نفر محل زندگي خود را تغيير دادند.
يكي از بدترين نمونه هاي اين حوادث كه در جهان صنعتي پيش آمد انفجاري بود كه در سال ۱۹۷۶ در يك كارخانه كوچك شيميايي در ناحيه سو سو واقع در ايتاليا به وقوع پيوست. در اثر اين انفجار ابري از دود و ذرات فوق العاده سمي دي اكسين تمام منطقه را فرا گرفت. در نتيجه هشتصد نفر از مردم مجبور شدند براي مدتي بيش از يك سال خانه هاي خود را ترك كنند و پس از بازگشت در مورد سلامتي آنها سؤالات بسياري مطرح شد، طبق اطلاعات ناقص موجود طي دو سال اول پس از انفجار در صد نوزادان ناقص بالا رفته بود و به علاوه دانستن اين كه آيا اين حادثه منجر به افزايش تعداد سرطانهايي كه دوره نهفته طولاني دارند خواهد شد يا نه فقط با گذشت زمان ميسر مي شد.
بالا بودن دستمزدها در كشورهاي صنعتي و نظارت شديدتري كه در اين كشورها روي توليد و دفع مواد شيميايي خطرناك اعمال مي شود همراه با توسعه بازار جهاني مواد شيميايي باعث شده بعضي از شركتهاي چندمليتي به سرعت به احداث كارخانه در كشورهاي در حال پيشرفت دست بزنند. تجربيات موجود نشان مي دهند كه چنين سرمايه گذاريهايي معمولاً آميزه اي از خير و شر هستند. يعني گرچه كشورهاي در حال توسعه از بركت صنايع شيميايي به تعدادي شغل جديد و مقداري درآمد دست مي يابند، اكثر آنها نه قوانيني براي كنترل مواد شيميايي سمي دارند و نه از ظرفيت تكنيكي و نهادي لازم براي اجراي اين قوانين برخوردارند و به علت فقدان عمومي نظارت امكان وقوع آلودگي هم بيشتر است.
شايد بدترين نمونه اين روند انتشار مواد سمي در بوپال هندوستان در سال ۱۹۸۴ باشد. در آن سال كارخانه يونيون كار كه بايد سازنده مواد آفت كش باشد به طور ناگهاني ابري از ماده كشنده متيل ايزوسيانات را بر فراز شهر پراكنده كرد و ۲۵۰۰ نفر را كشت و بيش از ۲۰۰ هزار نفر را نيز از ترس جان فراري داد. هنوز هم حدود ۱۰۰ هزار نفر از مردم از عوارض جانبي آن مانند كم شدن ديد، بيماريهاي ناتوان كننده، خونريزي روده و اختلالات عصبي و رواني رنج مي برند. شهر بوپال كه اكنون قابليت سكونت زيست محيط آن براي هميشه كاهش يافته است بي شك شاهدي است بر خطراتي كه در بسياري از طرحهاي صنعتي و طرحهاي توسعه در دست انجام به طور ذاتي وجود دارد.
در ميان تمام فاجعه هاي صنعتي حوادث مربوط به راكتورهاي اتمي ماندگارترين و نافذترين اثرات را دارند. انفجار و  آتش سوزي نيروگاه چرنوبيل كه در آوريل ۱۹۸۶ در شوروي اتفاق افتاد منجر به ذوب نسبي هسته راكتور نيروگاه شد. در اثر اين انفجار بيش از ۷ تن ماده راديواكتيو به جو زمين پرتاب شد و بالاخره زمين و مواد غذايي و آب را در قسمت زيادي از اروپا آلوده كرد. طي ۷۵ روز پس از اين حادثه ۲۸ نفر در اثر مسموميت حاد به اشعه راديواكتيو جان خود را از دست دادند و ۳۰۰ نفر ديگر هم به علت تماس شديد بدنشان با اشعه تحت درمان قرار گرفتند بيش از يكصد هزار نفر از منازل خود تخليه شدند و محدوده اي به وسعت ۲۵۰۰ كيلومتر مربع غيرقابل سكونت شد. واقعه چرنوبيل بدترين حادثه راكتورها در تاريخ بود و به آساني فراموش نخواهد شد. اما واقعيت اين است كه هر لحظه امكان دارد كه فاجعه اي بدتر از فاجعه چرنوبيل در راكتورهايي كه در مناطق پرجمعيت قرار دارند بوقوع بپيوندد. اگر در نيروگاه اينديان پوينت كه در ناحيه پراهميت نيويورك واقع است حادثه اي شبيه به چرنوبيل اتفاق افتد ممكن است تخليه دائمي بيش از يك ميليون نفر از مردم ضروري شود. تحليلگران مسائل هسته اي با بررسي خطراتي كه در مناسبترين شرايط در كاربرد نيروي هسته اي نهفته است به اين نتيجه رسيده اند كه در شرايط فعلي كه ۵۰۰ نيروگاه هسته اي در جهان مشغول به كارند اگر براي هر ۱۰ هزار سال از عمر يك راكتور حادثه اي را در نظر بگيريم بايد هر بيست سال يك بار در انتظار حادثه اي باشيم كه هسته نيروگاه را نابود مي كند.
در كشورهاي صنعتي افزايش سريع حجم مواد زايد خطرناك و هزينه سنگين دفع آنها باعث شده كه بعضي شركتها فضولات صنعتي خود را به جهان سوم صادر كنند و خطر بروز موج جديدي از بيماريها و پناهندگان ناشي از مواد شيميايي بوجود آيد. مثلاً در آمريكا دفع هر تن از فضولات شهري يا صنعتي با روشي درست بين ۲۵۰ تا ۳۵۰ دلار هزينه دارد در حالي كه برخي از كشورهاي در حال توسعه اين فضولات را با هزينه اي بسيار پايين يعني ۴۰ دلار براي هر تن قبول مي كنند. شرايط محلي اين كشورها و فقدان قدرت نظارت و مقابله با اين فضولات به اين معناست كه بخش عظيمي از فضولات وارد شده سرانجام از محيط زيست اين مناطق سردر خواهند آورد. در مناطق گرمسيري بارانهاي مكرر و خاك سطحي سست باعث تسهيل نفوذ فضولات شيميايي به منابع آب زيرزميني خواهد شد.
تاكنون هزاران تن از فضولات آمريكا و اروپا به وسيله كشتي به آفريقا و خاورميانه حمل شده است. بين سالهاي ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ در حدود ۳۸۰۰ تن از فضولات حاوي حداقل ۱۵۰ تن ماده PcBs  بود كه همان ماده اي است كه نام كانال عشق را بر سرزبانها انداخت. اين آلودگي نتيجه معامله اي غيرقانوني بين يك دلال ايتاليايي مواد زايد و چند تن مقام دولتي فاسد نيجريه بود. ساكنان كوكو مي گفتند كه بوهاي بدي كه از منافذ كيسه ها و جعبه هاي محتوي فضولات منتشر مي شود آنها را بيمار كرده است. دولت نيجريه قصد داشت پنج هزار نفر از ساكنان شهر را به جايي ديگر منتقل كند. دولت ايتاليا مدتي بود كه قصد داشت مسئوليت پس گرفتن و نابودي اين فضولات را برعهده بگيرد، ولي كشتي حامل فضولات نتوانست بندري را پيدا كند كه اين مواد شيميايي خطرناك را بپذيرد.
به همين ترتيب فضولاتي كه در ماه مه سال ۱۹۸۸ از ايتاليا به لبنان حمل شده بود به ايتاليا پس داده شد تا بر عرشه يك كشتي در وسط اقيانوس كبير آتش زده شود. در جريان معامله اي كه بين بازرگانان لبناني و اروپايي بدون نظارت دولت لبنان صورت گرفته بود بيش از ۲۴۰۰ تن ماده شيميايي سمي از بيروت سر در آورد. وزير بهداشت وقت لبنان فوراً متوجه خطر شد و اعلام كرد كه اين فضولات سمي براي انسان و محيط زيست خطرناك هستند. سپس در اثر اوج گرفتن اعتراضات بين المللي عليه انباشت فضولات كشورهاي ديگري مانند بنين، كنگو و گينه بيسائو نيز تصمم گرفتند در طرحهاي قبلي خود براي پذيرش مقادير زيادي از فضولات آمريكا و اروپا تجديدنظر كنند. به عنوان مثال كنگو قراردادي را كه براي پذيرش ماهانه ۲۰ تا ۵۰ هزار تن از ضايعات كارخانه سازنده مواد ضد آفت با شركتي در نيوجرسي داشت لغو كرد. افزايش آگاهي مردم از چگونگي دفع مواد زايد خطرناك و افزايش نظارت بر آنها ممكن است باعث شود كه دنيا تا مدتي به مكان امن تري براي زندگي تبديل شود. قرارداد بين المللي براي جلوگيري از صادرات مواد خطرناك در سطح بين المللي مورد بحث قرار گرفت و كشورها و مناطق مختلف هم به نوبه خود به طور انفرادي در پي اقداماتي در اين زمينه برآمدند. در ماه مه سال ۱۹۸۸ سازمان وحدت آفريقا مصوبه اي را گذراند كه براساس آن پذيرش مواد شيميايي كشورهاي صنعتي محكوم شد و در همان ماه پارلمان اروپا از حكومتهاي اروپايي خواست تا قوانيني در سطح كشور خود تنظيم كنند كه تضميني باشد براي اين كه كشورهاي گيرنده فضولات قادر به نظارت بر آن باشند. در ايالات متحده هم دو قانون به كنگره عرضه شد كه مي تواند منجر به محدوديت صادرات مواد خطرناك گردد. ولي به رغم اين تلاشهاي بشردوستانه هنوز براي كاهش اساسي حجم مواد سمي كه در اثر فعاليتهاي صنعتي ايجاد مي شود هيچ اقدام جدي صورت نگرفته است.
جمشيد ثابتان فدايي

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |    سينما    |
|   شهري    |    علمي فرهنگي    |    گلستان كتاب    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |
|   صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |