اشاره؛ فرد ريگز (۱۹۱۷) استاد علوم سياسي دانشگاه هاوايي است. او تحقيقات زيادي در زمينه نظام هاي سياسي تطبيقي، دموكراسي و توسعه در جهان سوم، قوميت و مليت گرايي وجهاني شدن انجام داده است كه در كتاب ها و مقالات متعدد از دهه ۱۹۶۰ تاكنون منتشر شده اند.
آنچه در اين نوشتار مورد بررسي قرار مي گيرد، نظريه جوامع و نظام هاي منشوري او است. فردريگز ابتدا با نگارش مقاله اي در سال ۱۹۶۰ به بحث پيرامون ويژگي هاي جوامع منشوري مي پردازد. او يك سال بعد در تبيين بيشتر نظريه خود در مقاله ديگري ارتباط سياست هاي بين المللي و نظام هاي منشوري را بررسي مي كند. ريگز براي تكميل ديدگاه هاي خود در مورد نظام ها وجوامع منشوري در سال ۱۹۶۴ كتابي پيرامون حكومت در كشورهاي در حال توسعه و ويژگي هاي نظام منشوري در اين كشورها تأليف و منتشر كرد. فردريگز جوامع را به سه دسته كلي كشور باز، بسته و منشوري تقسيم مي كند. او براي كشورهاي دسته سوم ويژگي هايي برمي شمرد كه در اين مقاله به گونه اي گذرا به عمده ترين آنها اشاره مي شود.
فردريگز براي توضيح و تبيين سياست جوامع در حال گذار مدل نظام منشوري (System Model Prismatic) را مطرح مي كند. هدف او از طرح اين مدل، تلاش براي شناخت دقيق تر ويژگي هاي كشورهاي در حال گذار (انتقالي) است. در مقايسه جوامع و نظام هاي سياسي، مفاهيم متمايز و متكامل زيادي كه نتيجه تحقيقات جامعه شناختي است، وجود دارد. اين مفاهيم شامل تفاوت هاي ميان جامعه (Gemein Schaft) و اجتماع (Gesell Schaft) اجتماعات متمايز و غيرمتمايز، ارزش هاي معنوي و مادي و همبستگي مكانيكي و ارگانيك مي باشند. تكيه ريگز به شيوه، كاركردي ساختاري است. منظور او از ساخت ها، الگوهاي عمل و پيامد چنين عملي در سيستمي است كه عمل در آن روي مي دهد. براساس اين شيوه، مي توان از سيستمي سخن گفت كه در آن تنها يك ساخت تمام امور را به عنوان يك مدل متمركز يا بسته (Fused Model) انجام مي دهد. در سوي ديگر اين مقياس يك اجتماع باز (Refracted Society) قرار دارد كه در آن براي هر موضوعي يك ساخت متشابه (Corres Ponding) وجود دارد. اجتماعات سنتي كشاورزي و توده اي (Folk) به مدل منسجم يا بسته و اجتماعات مدرن صنعتي به مدل باز نزديك است. از نظر عملكردي اولي پراكنده (Diffuse) و دومي خاص (Specific) است. در ميانه اين دو قطب مدل منشوري قرار دارد. مدل ياد شده به اين دليل منشوري خوانده مي شود كه نور منسجم با گذشتن از منشور شكسته مي شود. اين مدل ها شكل هايي اند كه به طور قياس ساخته شده اند و مجموعه اي همشكل از تصويرهايي كه با ديد استقرايي و تجريد از جهان واقعي بوجود آمده اند. مدل هاي واقعي شامل اجتماع صنعتي مدرن، اجتماع سنتي كشاورزي و اجتماع انتقالي مي باشند كه به مدل هاي قياسي باز، بسته و منشوري ارتباط پيدا مي كنند. فردريگز پنج كاركرد در مورد نظام هاي ياد شده مطرح مي كند كه عبارتند از: كنترل مؤثر، اقتدار صوري، ارتباطات، جامعه پذيري و تخصيص اقتصادي كه در اين نوشتار كاركرد آخر به دليل ارتباط نداشتن با موارد ديگر بررسي نمي شود.
۱- كنترل مؤثر
ريگز به آن دسته از افرادي كه در يك تشكيلات، كنترل مؤثر اعمال مي كنند، حاكم و به آنهايي كه حكم مي شود، محكوم مي گويد. او يك نظام سياسي را كه شامل كنش هاي متقابل ميان حكمرانان و ميان آنها و حكم بران مي شود، حكومت (Rule) مي نامد. توزيع كنترل مؤثر در يك حكومت ممكن است از خيلي متمركز (اتو كراتيك) تا منطقه اي (Localized) و غير متمركز تغيير كند. تمركز يا عدم تمركز قدرت ارتباطي با دولت هاي سنتي و مدرن ندارد. قدرت در يك دولت واحد ممكن است متمركز و در يك قبيله يا در نظام بين كشورها غيرمتمركز باشد. ريگز به سرزمين و جمعيتي كه در آن زندگي مي كند و گروهي از حكمرانان كه حكومت خود را اعمال مي كنند، قلمرو (Domain) و خارج از اين قلمرو را ممكن است حكمرانان ديگر باشند، كه به درجه كم و زياد نفوذ يا كنترل خود را بر گروه اعمال مي كنند، محيط (Context) مي نامد.
مدل منشوري
|
مدل باز
|
مدل بسته
|
|
مفاهيم و متغيرها
|
بخش متوسطي از جامعه
|
بخش بزرگي از جامعه
|
بخش كوچكي از جامعه
|
سياسي شدن
|
|
قدرت اندكي تقسيم و توزيع مي شود
|
سياسي مي شود
|
وجود ندارد
|
توزيع و تقسيم قدرت
|
كنترل سياسي
|
عموماَ زياد
|
معمولاً كم
|
معمولاً كم
|
سطح تنش
|
|
ميزان توافق كم
|
ميزان توافق زياد
|
ميزان توافق متوسط
|
ماهيت توافق
|
|
مبتني بر اسطوره و عقلانيت
|
مبتني بر عقلانيت (محاسبه گري)
|
مبتني بر اسطوره
|
مضمون قواعد
|
اقتدار صوري
|
تلفيقي از سلسله مراتبي
|
براساس قرارداد اجتماعي
|
سلسله مراتبي
|
ارتباط اقتدار و كنترل
|
|
تداوم و تغيير محتمل است
|
تغيير و دگرگوني براساس نظر
|
ايستايي و حفظ وضع موجود
|
اثرات سياست ها
|
|
اندك
|
و رأي مردم
|
اندك
|
بسيج اجتماعي
|
شبكه ارتباطات
|
اندك
|
گسترده
|
اندك
|
جذب
|
|
سازمان هاي بينابيني (نيمه اجتماعي
|
اجتماعي و مدرن
|
خانوادگي و سنتي
|
سازمان ها و نقش آنها
|
جامعه پذيري
|
|
اقدامات يا اعمالي كه در هر صورت بر تصميمات حاكمان اثر مي گذارد، ممكن است فشار خوانده شود. اين فشار ممكن است يا از محيط و يا از قلمرو يك حاكم يا گروه حاكمان ناشي شود. فشار ناشي از محيط را فشار خارجي و فشار ناشي از قلمرو را فشار داخلي مي گويد. اگر حكومت را يك كشور (ملت- دولت) در نظر بگيريم، فشارهاي خارجي عبارتند از: فشار قدرت هاي خارجي و فشارهاي داخلي از گروه هاي فشار ناشي مي شود. در توصيف سيستم هاي سياسي به مقايسه وزن فشارهاي داخلي و خارجي مي پردازند. اگر وزن فشار داخلي بيشتر از فشارهاي خارجي باشد، مي توانيم بگوييم كه يك حكومت داراي ساختار قدرت از نوع يك دولت مستقل يا حاكم است.
ريگز در مورد كنترل مؤثر چند متغير را مورد بررسي قرار مي دهد كه مهمترين آنها عبارتند از: سياسي شدن، توزيع قدرت و تنش.
- سياسي شدن: سياسي شدن يك مورد خاص از مفهوم عام تر اجتماعي شدن است. در يك اجتماع منسجم بخش نسبتاً كوچكي از جامعه، در يك اجتماع باز بخش نسبتاً بزرگي از جامعه و در يك اجتماع منشوري بخش متوسطي از جامعه سياسي مي شوند.
- توزيع و تقسيم قدرت: منظور از توزيع اين است كه قدرت به چه جايي اختصاص دارد و منظور تركيب و شكل بندي آن است. به عنوان مثال وقتي به بخش هاي زيادي از قلمرو اختصاص يابد و يا بسياري از افراد جامعه در آن سهيم باشند، گفته مي شود قدرت خيلي توزيع شده است. اما اگر قدرت به بخش هاي اندكي تخصيص يابد، شاخص توزيع پايين است. بنابر اين درجه تجميع قدرت يكي از متغيرهاي اصلي در تحليل نظام هاي سياسي است. براين اساس از نظر توزيع قدرت حكومت ها را در مقياس دموكراتيك- توتاليتر و جمهوريخواه- اتوكراتيك مي توان مورد توجه قرار داد. از نظر ريگز در مدل منشوري قدرت هم گرد آمده و هم فدراليزه است.
- سطح تنش: ميزان تنش در يك نظام سياسي به ميزان توازن ارتباط دارد. وقتي سطح تنش زياد باشد، بازيگران درصحنه سياسي بسيار حساس و عصبي هستند. در يك مدل منشوري بين بازيگران حالت كششي (Spasticity) وجود دارد. همچنين به دليل فقدان توازن و فقدان ثبات مناسب سطح تنش در نظام هاي منشوري بيش از نظام هاي سنتي و مدرن است.
۲- اقتدار صوري
ريگز مي گويد: يك عنصر قدرت سياسي كنترل مؤثر و عنصر ديگر آن اقتدار صوري است. اقتدار صوري جنبه اي از قدرت است كه به مشروعيت بستگي دارد. او در زمينه اقتدار صوري چند مفهوم ديگر مطرح مي كند كه از جمله آنها ماهيت توافق، مضمون قواعد، ارتباط اقتدار و كنترل و سرانجام اثرات سياست ها و مجموعه قواعد است. از نظر ريگز در مورد ارزش ها در جوامع سنتي و جوامع باز توافق نسبي وجود دارد. اما اين توافق در يك مدل منشوري كاهش مي يابد زيرا در اين جوامع ارزش هاي موجود يا جديد در يك دوره انتقالي دچار ضعف هستند. بنابر اين در اين مدل ارزش هاي چندي مطرح مي شود كه ريگز آنها را چند ارزشي (Poly-Normative) مي خواند. مضمون يا محتواي قواعد در يك اجتماع بسته بر اسطوره و نيروي ماوراي طبيعي استوار است و وظيفه اصلي آن رهبري اشكال صحيح رفتار است، ارزش هايش معنوي و خاص است و در شكل، سلسله مراتبي است و متكي بر شأن و مقام است. اما رژيم باز وظايف عقلايي دارد، روابطش مبتني بر برابري و قرارداد است. نمونه رژيم هاي بسته و باز از نظر ريگز رژيم سلطنتي و رژيم جمهوري است. بوركراسي بسته بر ايستايي و حفظ وضع موجود و رژيم باز بر شايستگي تأكيد مي كند. براين اساس رژيم منشوري اختلاطي از دو رژيم يا دو مدل ياد شده است. همچنين در يك مدل بسته، اليت تمايل داردتمامي اشكال نفوذ را به انحصار خود درآورد. مشروعيت در اين مدل متكي بر پايه فوق انساني مثلاً ارتباط الهي است. اما در اجتماع باز اشكال مختلف نفوذ متمايز است و اقتدار سياسي را مي توان فقط با روشهاي معين (مثل رأي گيري و حكومت اكثريت و مانند اينها) به دست آورد. به علاوه ساير ارزش هاي نفوذ مثل شهرت، اعتبار و مهارت هستند. در يك مدل باز مجموعه قوانين مورد قبول است و در يك جامعه بسته تصميم گيري در حداقل قرار دارد و مجموعه قوانين بر سنت مبتني است. در يك مدل منشوري تمايز در محيط سياسي به شكل صوري و نه مؤثر وجود دارد.
۳- شبكه ارتباطات
ريگز در زمينه شبكه ارتباطات به دو متغير بسيج اجتماعي و جذب مي پردازد. منظور از بسيج اجتماعي اين است كه يك جمعيت در شبكه ارتباطات گسترده شركت مي كند كه مهاجرت، سواد و گسترش وسايل ارتباط جمعي آن را ممكن مي سازد. در يك جامعه بسته متحرك يا بسيج اندك است و در حداقل قرار دارد، درحالي كه در يك اجتماع باز بسيج وسيع مشهود است. منظور از جذب اين است كه جمعيت بسيج شده در يك اجتماع به اسطوره و قواعد نخبگان خود اعتقاد داشته باشند كه اين امر در يك جامعه باز به علت جذب وسيع محقق مي شود. وقتي يك كشور يا جامعه سياسي، جمعيت بسيج شده و جذب شده را درمي گيرد، مي توان از ملت سخن گفت. بنابراين ناسيوناليسم حركتي براي شكل گيري يك ملت است. در يك جامعه منشوري جذب و بسيج هر دو به ميزان محدود عملي مي شود. بنابراين جمعيت بيش از آنكه جذب شده باشد، ممكن است بسيج شده باشد.
شبكه هاي ارتباطي از نظر ريگز به سه بخش جمع گرايي چند گانه، پرولتاريانيزاسيون و روشنفكران تقسيم مي شود.
ادامه دارد
علي عنايتي شبكلايي