راه روشن آينده
سازمان تربيت بدني راه خود را مي رود. طراحي هاي ورزش را بايد يك به يك پياده كرد. گوش به حرفهاي صد تايه غاز نبايد داد. از اين جماعت منفي باف و هميشه مخالف و ايستاده در ته جاده ورزش نبايد نگران بود. مهندس مهر عليزاده مصلحت چرا؟ اگر كارها و برنامه ها سنجيده و حساب شده است، نگران نشريات دشنام هاي ده هزار تا تيراژي نباشيد. ورزش راه درازي در پيش دارد، ورزش با اين قلم و آن قلم اينور و آنور نمي شود. اعتماد و اعتقاد بايد به اشخاصي داشت كه رفتار و كردارشان ثابت شده است و براي رسيدن به پست و مقام متوسل به هزاران وسيله ظاهري نشده اند.
مهندس عزيز نگاهي به جهان و ايران بياندازيد تا دريابيد اين پديده چه گستردگي دارد و به چه روشن بيني هايي نيازمند است. ورزش را با هجمه هاي عقب مانده سنخيتي نيست، به آينده بنگريد!!
آنكه رفت، آنكه مي ماند!
- فكر نمي كنيد، اوضاع فوتبال كمي درهم ريخته و رنگارنگ شده است. مربي خارجي استقلال سرنگون مي شود و يك جوان ترگل ورگل و آقامنش جانشين وي مي شود. يعني مربي خارجي هيچ!! پرسپوليس در به در دنبال يك مربي خارجي است، اشميت را مي آورد، اما راضي نيست و يك بزرگتر با آرم خارجي مي خواهد. يادمان باشد كه پرسپوليس پروين را دارد. پروين سرمربي تيم ملي بوده و اتفاقاً قهرمان آسيا هم شده است (سال ۱۹۹۰). استقلال هم پورحيدري را دارد كه او هم تيم ملي را به مقام قهرماني رسانده است (سال ۱۹۹۸). در واقع دو مربي داخلي و ايراني كه قادر بوده اند، تيم ملي را در بازيهاي آسيايي و جام ملت ها ي آسيا به مقام قهرماني برسانند. اما در شرايط فعلي پرسپوليس بدنبال مربي خارجي است و استقلال نيز چشم به برنامه مديران جديد دارد تا يكي از مربيان بزرگ خارجي را به استخدام در آورد.
اين تضاد را چگونه در فوتبال هضم كنيم. خارجي يا داخلي؟ علم يا تجربه؟ پروين و پورحيدري يا اشميت و كخ؟ آنكه رفت، آنكه مي ماند.!! درك مفاهيم اين تفاوت ها در فوتبال براي ما خيلي دشوار است.
جسارت آبي ها!
اين فدراسيون شنا هم براي خود حكايت ها دارد. جاده هاي بسيار فراخ و باريكي را طي كرده است تا به نقطه امروزي رسيده است. اينجا فضا باز باز است دشت و روشني هوا كه همه چيز در پهنه اش پيداست. اتفاقاً فدراسيون شنا به اين برداشت رسيده است كه با صراحت و صداقت مي توان بهتر كار كرد، با مردم و دوستان مطبوعاتي آسانتر مي توان هماهنگ شد و به نتيجه رسيد. اين شهامت فدراسيون شنا را به فال نيك مي گيريم كه از پرويز هدايت دعوت به عمل مي آورد و تمام آن ابرهاي تيره را پس مي زند و يكي از بزرگترين و مهربانترين مربيان شنا را به خدمت مي گيرد.
اين جسارت را در پرونده فدراسيون شنا با خط زيبا مي نويسيم. مبارك است فدراسيون آبي ها راه افتاده است!!
رسمي، جدي و مردمي
در فدراسيون كشتي همه جمع شده اند تا به نوعي به حاج محمد كمك كنند. همه مي دانند او به اين رشته عشق مي ورزد، دلش براي كشتي مي سوزد و اعتقاد به كار گروهي دارد. واهمه اي از اينكه بزرگان را در كنار خود حفظ كند ندارد. از دكتر گرفته تا يك كارگر ساده. هر كس اهل كشتي است در فدراسيون به رويش باز است. مي گويند حاجي خيلي خاكي كار مي كند. مي گويند حاجي اهل قيافه و تكبر نيست. مي گويند حاجي به ميز و پست و مقام فكر نمي كند. مي خواهد كار كند، كشتي را يه جور ديگه دوست دارد. آيا در شرايط فعلي براي كشتي به كدام شيوه بايد كار كرد؟ رسمي و جدي يا مردمي و گروهي؟ حاجي به روش دوم اعتقاد دارد، ضمن اينكه رسميت مسائل را نيز درك مي كند و به وقت خود جدي است. خيلي هم جدي!!!