اين هفته محمود مشحون،رئيس فدراسيون بسكتبال
مردي با تاريخ بسكتبال
اين بار به سراغ پيش كسوتي از خانواده بسكتبال رفتيم. پيش كسوتي كه با وجود تعلق داشتن به دهه هاي سي و چهل، پل ارتباطي بين نسل قديم و جديد و تاريخ بسكتبال ايران محسوب مي شود. محمود مشحون با سابقه طولاني در مديريت اجرايي بسكتبال كشور با جاذبه اي قوي آن چنان خوشنام زيسته كه همواره اعضاي خانواده اين ورزش در هر دوره و شرايطي چه در دوران نصب مديران انتصابي و چه انتخابي سكان هدايت آن را به عنوان امانت به او مي سپرند.
جز مقطعي كوتاه در دوران تصدي هاشمي طبا كه وي به دليل نامهرباني ها ي صورت گرفته بر خلاف ميل قلبي خود مجبور به ترك صندلي خدمت به خانواده بسكتبال شد، از اواخر دهه چهل تاكنون همواره در متن اين ورزش حضور فعالي دارد و با همه نارسايي هاي موجود از تلاش در راه ارتقاي ورزش مورد علاقه اش خستگي نمي شناسد.
بسكتبال در خانواده مشحون ها موروثي است به نحوي كه همه پسران اين خانواده به نوعي زندگي خود را با اين ورزش پيوند زدند. ابتدا محمد فرزند بزرگ خانواده دستش به توپ بسكتبال خورد و سپس مابقي برادران نيز راه او را در پيش گرفتند. بعد از محمد نوبت به محمود رسيد تا به عنوان جانشين برادر بزرگتر كه كاپيتان تيم پرافتخار بازيهاي آسيايي ۱۹۵۱ دهلي بود راهش رادر تيم ملي ادامه دهد. چند سالي از حضور محمود در تيم ملي نمي گذشت كه رضا برادر كوچكتر هم به او پيوست .بدين ترتيب هر كدام از برادران مشحون در برهه اي از زمان پيراهن تيم ملي ايران را بر تن كردند تا سهمي در افتخارات اين ورزش داشته باشند. ماحصل گفت وگوي ما را با اين پيش كسوت مي خوانيد:
علي شاكري
مشحون در يك نگاه
نام: محمود
نام خانوادگي: مشحون
متولد: ۱۳۲۰، تهران محله باب همايون
متأهل: داراي دو فرزند يك پسر و يك دختر
نام باشگاه ها: دارايي و استقلال
سالهاي عضويت در تيم ملي: ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۸
* چگونگي انتخاب بسكتبال به عنوان ورزش مورد علاقه؟
- خانه ما در محله باب همايون پشت مدرسه دارالفنون بود. آن موقع دارالفنون داراي كلوپ هاي ورزشي مختلفي بود كه هر كدام در رشته اي خاص به تعليم و تربيت ورزشكاران مشغول بودند. علاقه مندي من به بسكتبال هنگامي ايجاد شد كه ساك برادر بزرگترم محمد را براي تمرين به باشگاه نيرو و راستي در امجديه به دوش مي گرفتم و خود در گوشه اي از سالن چشم از تمرين آنها برنمي داشتم. ورود به مدرسه دارالفنون آغاز فعاليتم در اين ورزش بود. معلمي داشتيم به نام مسعودنيا كه هم مربي ورزش بود و هم معلم كلوپ ها. به تدريج با آموختن مهارتهاي لازم حضور در يك تيم باشگاهي به نام دارايي را تجربه كردم. پيوستنم به تاج سابق در سال ۳۷ مقارن با دعوتم به تيم ملي بسكتبال شد.
*در چند سالگي به عضويت تيم ملي درآمدي و چگونه از دعوتت با خبر شدي؟
- در ۱۷ سالگي به اردوي تيم ملي دعوت شدم. با دمپايي انگشتي با زيرپيراهن ركابي با دوچرخه براي تماشاي بازي بسكتبال در زمين روباز هندبال فعلي به امجديه رفته بودم كه نهاونديان از نزديكان سليمي رئيس فدراسيون وقت بسكتبال به سراغم آمد و به من گفت: رئيس فدراسيون با شما كار دارد. راستش خجالت كشيدم كه با آن سر و وضع و دمپايي انگشتي به نزدش بروم. به هر شكل نهاونديان مرا راضي ساخت و من در حالي كه سر به زير داشتم خدمت سليمي رسيدم. رئيس فدراسيون به محض ديدن من گفت: محمود جان تبريك مي گويم تو عضو تيم ملي بسكتبال ايران شدي. براي گفتن تشكر دچار لكنت زبان شدم. آن شب بهترين شب زندگيم بود و از خوشحالي تا صبح نخوابيدم.
خجالت از رويارويي با مربيان
جالب آنكه در جمع دعوت شدگان نام مربيان من چون غلام واعظي، مصطفي اوفزي و خسرو تاجبخش هم به چشم مي خورد. در جمع حاضرين بيژن قهرمانلو، مرحوم مسعود ماهتاباني و محمود عدل نيز حضور داشتند از رويارويي با مربيانم در اولين روز تمرينات خجالت مي كشيدم.
در نخستين روز تمرينات حتي جرأت شوت كردن نداشتم و فقط با دادن توپ به بزرگترها شاگردي مي كردم. البته به تدريج با خداحافظي بازيكنان با تجربه وضعيت كاملاً عوض شد.
* چند سال عضو تيم ملي بوديد؟
- از سال ۱۳۳۷تا سال ۴۸ در عضويت تيم ملي بودم. در آن سالها اكثر بازيهاي ما با تيم هاي پاكستان و هند و در نهايت تركيه خلاصه مي شد، هر چند كه در طول اين سالها با تيم هاي فيليپين و سري لانكا هم بازي كرديم . ولي بهترين خاطره ام در اين سالها به فتح تورنمت چهار جانبه در سري لانكا يا سيلان سابق بر مي گردد كه ما توانستيم همه تيم ها را با قدرت شكست دهيم.
* چطور شد كه از تيم ملي كنار رفتي؟
- در حالي كه مي توانستم چند سال ديگر هم در تيم ملي بازي كنم، به دليل مشكلات زندگي مجبور شدم جهت تأمين مخارج خانواده از بسكتبال خداحافظي كنم.
* با چه بازيكناني همدوره بودي؟
- مرحوم مسعود ماهتاباني، سياوش انشاء، بيژن قهرمانلو، نادر كاشاني، رضا مشحون، محسن خلخالي، سعيد خلخالي، مرتضي مازيار، داود حداد و سيروس خلخالي.
* تلخ ترين خاطره دوران بازيگري؟
- شكست سنگين مقابل تركيه در جام بسفر كه با نتيجه عجيب ۱۵۰ بر ۸۰ به سود ميزبان پايان پذيرفت. از فرداي آن روز هر جا كه مردم اين كشور ما را مي ديدند با فرياد «يوزالي» يعني صد و پنجاه تايي ها ما را مورد خطاب قرار مي دادند.
* كار اجرايي را از چه زماني آغاز كرديد؟
بعد از دوران بازيگري مسئوليت انجمن بسكتبال آموزش و پرورش را از سال ۴۸ تا ۵۴ عهده دار شدم. در سال ۵۴ با پذيرش سمت دبيري فدراسيون هندبال هردو انجمن هندبال و بسكتبال را توأماً اداره كردم تا اينكه در سال ۵۶ دبيري فدراسيون بسكتبال را پذيرفتم. در سال۵۷ به عنوان اولين رئيس شورايي فدراسيون بسكتبال انتخاب شدم و به هنگام مسئوليت شاه حسيني كه براي نخستين بار با حضور رؤساي هيأتهاي سراسر كشور رئيس فدراسيون به صورت انتخابي مشخص مي شد باز هم قرعه به نام من افتاد.
در سال ۵۹ همزمان مسئوليت اداره دو فدراسيون هندبال و بسكتبال را عهده دار بودم.
با ورود دكتر غفوري فرد به سازمان ورزش طي سالهاي ۶۴ تا ۷۳ بار ديگر مسئوليت فدراسيون بسكتبال را داشتم و پس از آمدن مهندس هاشمي طبا به مدت چند سال عطاي كار را به لقايش بخشيدم.
* چرا با آمدن هاشمي طبا نتوانستيد ادامه فعاليت دهيد؟
- نوع نگاه به بسكتبال بعد از رفتن دكتر غفوري فرد كاملاً تغيير كرد.
با گذشت نزديك به ۶ ماه از آمدن آقاي هاشمي طبا متوجه شدم كه آنها قصد كار كردن با من را ندارند و به همين دليل سازمان ورزش به تعهداتش عمل نمي كرد.
بنابراين حس كردم كه بهتر است با دادن استعفاء و با باز گذاشتن دست مسئولان جديد ورزش براي انتخاب فرد مورد نظرشان به زندگيم بپردازم.
عبور از خيابانهاي دور از ورزش
به قدري در مدت تغيير و تحولات در سازمان ورزش دچار صدمه ديدگي شدم كه بعد از كنار رفتن مدتها از خيابانهايي كه مكان ورزشي در آن واقع بود دوري مي جستم.
هنگامي كه احساس كردم زمينه براي همكاري وجود ندارد بعد از صحبت با مهندس فائقي معاونت فني سازمان تربيت بدني ترجيح دادم قيد فعاليت در بسكتبال را بزنم و به زندگي شخصي ام سر و سامان بخشم.
بازگشت دست جمعي
به مرور زمان ناملايمات را به فراموشي سپردم و هنگامي كه بحث انتخابات رئيس فدراسيون ها به صورت انتخابي پيش آمد با توصيه دوستان و دست اندركاران بسكتبال شرايطي ايجاد شد كه اين توفيق را پيدا كنم تا دوباره به جوانان مملكتم خدمت كنم. البته آمدن مجددم در يك حركت جمعي صورت پذيرفت و من هم بر اساس قول و قرار دوستان با گرفتن قول همكاري و كمك دست جمعي به سر كار قبلي ام بازگشتم. البته من بسيار علاقه مند به قبول اين مسئوليت از سوي دوست عزيزم مهندس ادب نماينده محترم مجلس شوراي اسلامي بودم كه پس از تعارفات بسيار ميان دو دوست با اصرار ايشان قرار شد كه من كانديدا شوم و به هنگام انتخابات نيز شرمنده محبت بيش از حد دوستان و رؤساي هيأتهاي سراسر كشور شدم.
* احساس پس از بازگشت از دوري چند ساله؟
- واقعيت آن كه در مدت دوري به حقايق زيادي پي بردم. آشنايي بيشتري با جامعه پيدا كردم و با افزايش سن با تجربه و پخته تر شدم. از همه مهمتر آنكه متوجه شدم حقايق را هيچ گاه نمي توان براي هميشه پشت ابرها قايم كرد و سرانجام روزي واقعيت ها عيان خواهد شد. از اعتماد چندين باره همه اعضاي خانواده بسكتبال ممنون و متشكرم و اميدوارم كه بتوانم با تلاش همه همكارانم و مساعدت هاي مهندس مهرعليزاده بار ديگر بسكتبال را به جايگاه باارزش قبلي اش نزديك سازم.
* موفقيت تيم جوانان در بسكتبال آسيا؟
- اعتماد و حس عجيبي به موفقيت تيم جوانان ايران در مسابقات آسيايي كويت داشتم. مثل روز برايم روشن بود كه اين تيم با انگيزه بالا و تلاش مديرانش با دست پر از اين بازيها برخواهد گشت. هنوز هم اعتقاد دارم كه اين تيم اگر از نام چين نمي هراسيد راحت مي توانست قهرمان آسيا شود. آرزو دارم كه اين تيم در مسابقات جهاني مالزي بتواند گوشه اي از شايستگي هاي جوانان برومند اين آب و خاك را به رخ حريفان كشد.