منصوره حمصيان
آخرين سخنراني كه از ايشان شنيدم در آبان ماه ۱۳۸۱ در هفدهمين كنفرانس بين المللي برق بود.
در بعدازظهر دوشنبه كميته مطالعات اقتصادي و اجتماعي اولين نشست خود را آغاز كرده بود. عنوان مقاله من «بررسي يارانه برق و هدفمندسازي آن از ديدگاه بخشي و ملي» بود. مقاله به مدت ۲۰ دقيقه ارائه شد. پس از اتمام مقاله و چند پرسش و پاسخ، از مرحوم دكتر حسين عظيمي به عنوان سخنران اصلي دعوت شد تا نظراتشان را ارائه دهند.
ايشان بحث مختصري را راجع به «مديريت توسعه» آغاز كردند و توضيح دادند درباره اين موضوع مطالعاتي را از مدت ها پيش شروع كرده اند و تصميم دارند در اين باره كتابي به چاپ برسانند. نمي دانم سرنوشت آن كتاب چه شد، اما اميدوارم آن مرحوم اين كار را به پايان رسانده باشند و خانواده محترم ايشان همت كنند و با چاپ آن دانشجويان و دانش پژوهان را باز هم مرهون بينش علمي، ايراني و نكته سنجي وي كنند. در هر حال زنده ياد دكتر عظيمي در آن نشست كوتاه مثل هميشه نكات مهم و بديعي را مطرح كردند كه خلاصه آنچه در ذهن و يادداشت هاي من باقي مانده عبارت است از:
۱- چرا علي رغم اين همه اقدامات و برنامه ريزي هاي انجام شده براي دستيابي به توسعه در كشورهاي توسعه نيافته، اين خواست ملي تحقق نمي يابد و داستان توسعه نيافتگي و توسعه يافتگي و وجود اين شكاف همچنان و همچنان ادامه دارد؟
۲- در پاسخ به اين پرسش دلايلي وجود دارد. بررسي توليد سرانه در جهان نشان مي دهد كه در شرايط برابر، ظرفيت توليد براي همه كشورهاي جهان به صورت بالقوه وجود دارد، ضمن آن كه توسعه فرآيندي است كه توان دروني شدن و بالفعل كردن اين ظرفيت را به همه كشورها مي دهد. اما تحقق اين امر موكول به مديريت توسعه مناسب است و لذا براي فهم پاسخ به اين پرسش بايد به سراغ مشكلات حكومت هاي كشورهاي توسعه نيافته رفت.
۳- ساختار حكومتي كه بتواند مديريت توسعه را به خوبي هدايت كند، بايد داراي ويژگي هاي زير باشد:
- ثبات ساختاري داشته باشد. يعني بين ساختار حكومت و مردم اعتماد متقابل وجود داشته باشد. خواسته هاي حداقلي مردم فراهم شود و مردان سياست و انديشه در كنار يكديگر باشند.
- از نوگرايي اجتماعي برخوردار باشد. يعني پايگاه اجتماعي آن از متخصصان و كارآفرينان صنعتي تشكيل شود و حكومت به اين دو قشر تكيه كند.
- شايستگي اجرايي داشته باشد. اين امر در واقع اعتبار كاري براي حكومت ها مي آورد. در سيستم اجرايي مطابق با توسعه، منافع شخصي و منافع اجتماعي پيوند مي خورد. نفع شخصي افراد در اين است كه همه در سيستم درست كار كنند. در غير اين صورت فساد گسترده در سيستم اجرايي و اداري به دليل عدم تأمين منافع افراد گسترش مي يابد.
- روشمند و مبتني بر يافته هاي علمي باشد. يعني ساختار حكومتي و اجرايي براي مباحث علمي نقش قائل شود.
- به تحولات و بازار جهاني توجه داشته باشد. يعني در عرصه بين المللي به شكل مناسبي وارد شود.
زنده ياد دكتر عظيمي در اين سخنراني كوتاه يادآور شد كه اگر ويژگي هاي فوق در مديريت توسعه و ساختار حكومت ها نباشد، آن ساختار آثار ديگري در كشورها ايجاد مي كند كه لزوماً منجر به توسعه نمي شود. درواقع در مديريت امور توسعه، بايد به ساختار حكومتي دقت زيادي كرد.
۴- نقش صنعت برق در فرآيند توسعه: در فرآيند توسعه تقاضاي انرژي شديداً افزايش مي يابد و حدود ۲۰۰۰ برابر مي شود. لذا كشورها
(به خصوص كشورهايي نظير ايران با منابع انرژي فراوان) بايد به اين امر توجه داشته باشند و در تقاضاي انرژي در داخل بخش هاي اقتصادي و مردم محدوديت ايجاد نكنند.
۵- در خاتمه بحث خود، به محاسبه يارانه از ديدگاه بخشي و ملي و تفكيك اين دو اشاره كردند. در واقع در برنامه هاي اقتصادي تمايزي بين اهداف كلان ملي و بخشي وجود ندارد و اهداف بخشي در راستاي اهداف كلان ملي تحقق مي يابند. بنابراين در محاسبه يارانه ملاك صرفاً قيمت سوخت داخلي تحويلي به نيروگاه ها است و بحث يارانه پنهان بر مبناي محاسبه قيمت تمام شده با قيمت هاي سوخت بين المللي، اساساً موضوعيت ندارد و تفاوتي بين ديدگاه بخشي و ملي وجود ندارد.
اينها آخرين آموخته هاي من از آن استاد معظم بود. يادگاري كه تصور مي كنم تا ساليان سال بايد پيش روي همه كساني كه به ايراني آباد، آزاد و توسعه يافته مي انديشند، قرار گيرد. فقدان دكتر عظيمي ضايعه بزرگي براي عموم ملت ايران خصوصاً جامعه اقتصاددانان است،زيرا وي بي شك يكي از نظريه پردازان مستقل و ملي در حوزه اقتصاد بود كه دغدغه اي جز رشد و توسعه ايران نداشت. روانش شاد.