پايان امنيت در سعودي
|
|
يك مقام ارشد آمريكايي چندي پيش به طور محرمانه از عربستان سعودي ديدار كرده بود تا از مقامات اين كشور بخواهد تمهيدات امنيتي در حداقل يكي از مجتمع هاي مسكوني رياض كه هفته گذشته هدف حمله قرار گرفت را در اسرع وقت افزايش دهند. به گزارش شبكه خبري CNN يك مقام ارشد دولت آمريكا در گفت وگو با اين شبكه اعلام داشته استيو هادلي معاون مشاور امنيت ملي كاخ سفيد تعطيلات آخر هفته را پس از دريافت اطلاعاتي كه مويد قطعي بودن حملات تروريستي بود به عربستان سعودي رفت و از مقامات اين كشور خواستار افزايش محسوس تمهيدات امنيتي براي بازدارندگي در برابر چنين حملاتي شد. دوشنبه گذشته سه مجموعه مسكوني محل اقامت آمريكايي ها و ساير اتباع غربي توسط بمبگذاري انتحاري و با خودرويي كه مواد منفجره در آن جاسازي شده بود هدف حمله قرار گرفت. ۳۴ تن از جمله هشت آمريكايي در اين حمله كشته شدند. بر اساس اظهارات منابع نزديك به دولت بوش امير عبدالله نخست وزير، شاهزاده سعودالفيصل وزير امور خارجه و امير نايف وزير كشور عربستان سعودي در ملاقات روز شنبه با هادلي حضور داشتند. به گفته اين مقام ارشد سفر هادلي تنها يك روز به طول انجاميد و مقامات عربستان سعودي گفتند اطلاعات ارائه شده را مورد بررسي قرار خواهند داد.
رابرت جوردن سفير ايالات متحده در عربستان سعودي هم روز چهارشنبه گفت ايالات متحده از سعودي ها خواسته بود تمهيدات امنيتي مجموعه هاي مسكوني كه امريكاييان در آن اقامت دارند، تقويت شود اما اين خواسته هيچگاه برآورده نشد. امير بندر بن سلطان سفير عربستان سعودي در واشنگتن نفس طرح درخواست افزايش تمهيدات امنيتي در يكي از اماكني كه هدف حمله قرار گرفت را تاييد كرده است.
او به CNN گفت آژانس هاي امنيتي عربستان سعودي نقطه اي كه آمريكاييان تقويت وضعيت امنيتي آن را خواستار شده بودند مورد بررسي قرار دادند اما به اين نتيجه رسيدند كه تمهيدات امنيتي موجود در محل كافي است. امير بندر بن سلطان گفت: «گواه اين ادعا كشته شدن دو محافظ اين نقطه در جريان حمله بود.» او با اظهار تاسف از مرگ دو نگهبان افزود: «موانع فيزيكي مانع از افزايش شمار قربانيان و آسيب رسيدن به كساني كه داخل مجموعه بودند، شد.»
نعيل الجبير از سخنگويان سفارت عربستان سعودي در واشنگتن گفت: «هر آنچه ايالات متحده به عنوان عنصري امنيتي خواستار شده بود، برآورد شد.» سعودالفيصل، وزير امور خارجه سعودي روز چهارشنبه اعتراف كرد قبل از حملات كاستي هاي امنيتي اي وجود داشته است و گفت: «ما بايد از اشتباهات خود درس بگيريم» اما جبير مي گويد هشدارها در مورد احتمال وقوع حملات تروريستي در پادشاهي سعودي گنگ تر از آن بوده كه بتواند مانع از حملات دوشنبه شب گذشته شود. او گفت: «به غير از موارد مشخص محافظت از همه مجتمع هاي مسكوني عربستان سعودي كاري دشوار است.»
هشدار در مورد حملات تروريستي آينده
وزارت امور خارجه آمريكا به همه پرسنل آمريكايي و خانواده هايشان كه حضورشان در عربستان سعودي ضرورت ندارد و خواسته است در پرتو حملات اخير خاك عربستان سعودي را ترك گويند و مقامات آمريكايي به CNN گفتند اطلاعاتي در دست دارند كه نشان مي دهد حملات تروريستي ديگري براي اجرا در آفريقا، آسيا و خاورميانه طراحي شده است. اهداف ممكن است ساختمان هاي اداري مثل سفارتخانه ها و كنسولگري ها و همچنين اهداف كم اهميت تر را نيز شامل شود اما هيچ يك از اين اخبار و اطلاعات، دقيق و قابل استناد نبوده است. مقامات ايالات متحده مي گويند در زمينه حملات تروريستي سه گانه رياض به شبكه القاعده ظنين هستند. از بين هشت آمريكايي كه جان باختند هفت نفر از كارمندان شركت دفاعي مقاطعه كار آمريكايي موسوم به Vinnell Corp بودند كه در حال آموزش دادن اعضاي گاردملي عربستان سعودي است.
وزارت امورخارجه اول ماه مه هشدار داده بود كه گروه هاي تروريستي در حال برنامه ريزي براي حمله به منافع ايالات متحده در عربستان سعودي هستند. امير عبدالله نخست وزير عربستان سعودي به بوش قول داده دولت او در زمينه تحقيق در مورد اين حملات با ايالات متحده همكاري خواهد كرد.
الجبير گفت: «اين نبردي طولاني خواهد بود و ما خود را براي اقدامي درازمدت آماده كرده ايم.» او افزود: «كشتار غيرنظاميان و تخريب اقامتگاه هاي آنان غيرقابل قبول است و ما عزم داريم آناني را كه در پس اين حملات هستند به سزاي اعمالشان برسانيم.»
دولت بوش ادعا دارد عربستان سعودي شريكي تمام عيار در نبرد با تروريسم بوده است اما برخي مقامات دولتي مي گويند حملات دوشنبه را بايد نداي هشداردهنده به سعودي ها دانست. آري فلچر سخنگوي كاخ سفيد در اين رابطه گفت: «بي شك هنگامي كه يك ملت قرباني تروريسم مي شود بايد به ارزيابي و بررسي مجدد هر آنچه آن كشور را به آن مقطع و مرحله رهنمون داشته، بپردازد.» او افزود: «قطعا آنان تا قبل از آنكه هدف حملات قرار گيرند گمان داشتند آنچه انجام مي دهند كفايت مي كند.» گروهي از بازجويان آمريكايي روز پنجشنبه گذشته و پس ازمشكلي اداري كه آنان را در آلمان معطل و زمين گير كرد وارد رياض شدند تا در تحقيقات مربوط به بمبگذاري هاي اخير شركت كنند. الجبير مي گويد اين گروه نتوانست در عربستان سعودي فرود آيد چون پرواز آنها قبل از ظهر هماهنگ نشده بود. زماني كه پرواز آنها سه ساعت بعد تاييد شد محدوديت هاي مربوط به زمان پرواز براي خدمه پروازي آنان را ناچار كرد سفر خود را تا پنج شنبه به تاخير اندازند. فلچر در اين رابطه گفت: «تاخير در پرواز ربطي به صدور مجوز از سوي سعودي ها نداشت بلكه مسئله به محدوديت زمان پرواز، كادر هوايي و كسب مجوز پرواز مربوط مي شود.» گروه اعزامي آمريكا تعداد انگشت شماري از عوامل اف بي آي به علاوه تعداد نامشخصي از نمايندگان وزارت امور خارجه و نهادهاي اطلاعاتي را در برمي گيرد. يكي از مقامات دولت بوش تصريح كرده است ايالات متحده خواستار شفافيت در همكاري هاي ضدتروريستي سعودي ها با ايالات متحده شده اند كه البته به نظر مي رسد اين همكاري ها درحال افزايش است. در همين حال يك مقام ديگر دولت آمريكا مي گويد در ماه هاي اخير همكاري بين مقامات ايالات متحده و عربستان سعودي در زمينه هاي نظامي و اطلاعاتي عالي بوده است.
مقامات ايالات متحده مي گويند دولت آمريكا مطمئن است كه سعودي ها تمهيدات امنيتي كافي را در محل جنايت به كار گرفته اند تا امكان جمع آوري ادله و شواهد كافي فراهم آيد اما منابع نزديك به نهادهاي قضايي فدرال اظهار مي دارند هر تاخيري مي تواند جمع آوري ادله و شواهد قابل استناد را مختل كرده و شانس مصاحبه به موقع با شاهدان بمبگذاري ها را از بين ببرد.
ظن به القاعده
مقامات آمريكايي و سعودي مي گويند به نظر مي رسد حملات روز دوشنبه كار القاعده باشد. مقامات عربستان سعودي به خبرنگاران گفتند آنها به يكي از اعضاي سعودي تبار القاعده به نام خالد محمدمسلم الجهاني ظنين هستند كه رهبر گروه مهاجمان به رياض بوده است. مقامات ايالات متحده اعلام داشته اند اطلاعات كافي براي قبول اين احتمال در اختيار ندارند اما اين گزينه را از نظر دور نخواهند داشت.
مقامات ايالات متحده مي گويند بر اين باورند كه الجهاني اخيرا در عربستان سعودي بوده و احتمالاً در اجراي حملات نقش كليدي داشته است اما نهادهاي امنيتي آمريكا در جست وجوي هسته هاي ديگر القاعده هستند.
در ضمن جنگ آمريكا در افغانستان به سال ۲۰۰۱ اف بي آي با صدور پيام هشداري درصدد كسب اطلاعات در مورد الجهاني برآمد. اين جست وجو با كشف نواري در يكي از خانه هاي امن القاعده در كابل كه الجهاني در آن به تصوير كشيده شده بود آغاز شد. در اين نوار كه از سوي وزارت دادگستري ايالات متحده در ژانويه ۲۰۰۲ منتشر شد الجهاني در حالي كه كلاشينكفي به دست دارد و از آمادگي خود براي انجام حملات انتحاري سخن مي گويد ديده مي شود.
هفته گذشته دولت عربستان سعودي فهرستي از ۱۹ مرد كه هفده تن از آنان سعودي تبار هستند و مظنون به طراحي حملات تروريستي اند را منتشر كرد. القاعده دشمن دولت عربستان سعودي و حضور ارتش آمريكا در اين كشور است. از نوزده عامل هواپيماربايي حملات يازدهم سپتامبر ۱۵ نفر از اتباع عربستان سعودي بودند.
|
|
بر جا مانده
|
|
بازداشت طارق عزيز معاون نخست وزير عراق توسط نيروهاي آمريكايي از برجسته ترين اخباري بود كه پس از فتح بغداد از سوي مهاجمان آمريكايي منتشر شده است. عزيز يكي از شاخص ترين چهره هاي رژيم صدام بود كه به ادعاي مقامات آمريكايي بازداشت او كمك زيادي به گشودن اسرار پس پرده حاكميت صدام خواهد كرد.
عزيز ۶۶ ساله متولد ۱۹۳۶ و در نزديكي موصل واقع در شمال عراق است. او در خانواده اي نسبتاً فقير رشد يافت و پدرش گارسون بود. طارق عزيز جوان كه در دانشگاه بغداد ادبيات انگليسي خوانده بود در اين شهر ماند و براي خود شغلي به عنوان خبرنگار دست و پا كرد و ديري نپاييد كه در روزنامه حزب بعث مشغول به كار شد. فعاليت هاي مطبوعاتي راه را براي انتخاب او به عنوان وزير اطلاع رساني هموار كرد.
عزيز در سال ۱۹۶۶ به عضويت شوراي فرماندهي انقلابي، عالي ترين مرجع سياستگذاري و تصميم گيري در حزب بعث درآمد و به رغم آنكه كماكان وزير اطلاع رساني عراق بود عملكرد او به عنوان ميانجي و مذاكره كننده ارشد عراق آنچنان محسوس بود كه او را وزير امور خارجه در سايه عراق مي پنداشتند. گفته مي شود برقراري روابط نزديك با ايالات متحده و جلب حمايت واشنگتن از عراق در دوران هشت ساله جنگ ايران و عراق و ايجاد پيوندهاي اقتصادي قوي با اتحاد جماهير شوروي سابق هم از دستاوردهاي تلاش هاي طارق عزيز بوده است.
در مورد عزيز تنها يك نكته وجود داشت كه او را از ساير مقامات ارشد عراقي حاكميت صدام حسين جدا مي كرد. او مسيحي بود و شايد همين نكته باعث شده بود صدام ترجيح دهد او را به وزارت امور خارجه عراق بگمارد. انتصاب او تا زمان حمله آمريكا به عراق در سال ۱۹۹۱ و درگرفتن اولين جنگ خليج فارس محقق نشد.
در سال ۱۹۸۴ و زماني كه طارق عزيز هنوز وزير اطلاع رساني عراق بود با تلاش هاي او روابط ديپلماتيك آمريكا با اين كشور از سرگرفته شد و او اولين مقام عراقي بود كه پس از سال ها به واشنگتن سفر كرد و در كاخ سفيد با رونالد ريگان رئيس جمهور وقت ايالات متحده ديدار و گفت وگو كرد. سال هاي آخر جنگ سال هايي سراسر التهاب براي بغداد بود. عراق در عرصه جنگ توان مقابله با رزمندگان ايراني را از دست داده بود و با طولاني و فرسايشي شدن جنگ، صدام وزير اطلاع رساني كابينه خود را مامور رايزني با قدرت هاي خارجي و جلب نظر آنان براي ترغيب تهران به آتش بس كرد.
طارق عزيز حدفاصل سال هاي ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ تقريباً به تمامي پايتخت هاي اروپايي و هر جايي كه گمان مي رفت، مي تواند در حمايت از عراق و ترغيب تهران به پذيرش قطعنامه پايان جنگ نقش ايفا كند سفر كرد و به دفعات با جيمز كلي معاون وزير امور خارجه وقت آمريكا ديدار و گفت وگو كرد.
گفته مي شود اندكي قبل از آغاز يورش نظامي آمريكا به عراق، طارق عزيز كه براي شركت در نشستي محرمانه به ژنو سفر كرده بود از پذيرش نامه جورج بوش خطاب به صدام حسين سر باز زد كه اين اقدام نشان اجتناب ناپذير بودن جنگ تلقي شد. گذشته عزيز سراسر فراز و نشيب بوده است. بسياري از صاحبنظران تداوم همكاري اين عراقي مسيحي با حاكميت خودكامه صدام حسين را از معدود موارد استثنا در حكومتي مي دانند كه رقابت ها و دشمني ها باعث مي شد به استثناي عده اي محدود از اعضاي محفل داخلي حاكميت صدام، محبوبيت و دامنه قدرت ساير دست اندركاران حاكميت خيلي زود دچار فراز و نشيب شود.
عزيز را فردي سرسخت، جدي و بااراده اي پولادين توصيف مي كنند كه به ندرت عنان رفتارهاي خود را از دست مي داد. تصاوير متعددي كه او را در حال كشيدن سيگار برگ نشان مي داد مويد عمق دوستي او با ساير اعضاي حاكميت صدام و اطمينان عزيز از خدشه ناپذير بودن جايگاهش حكايت داشت. معاون نخست وزير عراق طي دوران تقريباً بيست ساله همكاري اش با رژيم صدام نه تنها توانست از دشمني ها و رقابت هاي محافل داخلي حزب بعث به سلامت گذر كند كه به ادعاي حزب بعث دوبار از تلاش هايي كه براي ترور او صورت گرفت جان سالم به در برد. بعثي ها تاكيد داشتند ترور نافرجام سال ۱۹۸۰ عزيز توسط گروه هاي راديكال تحت الحمايه ايران انجام شده است.
نقش طارق عزيز به عنوان وزير امور خارجه و سخنگوي دولت عراق در جنگ خليج فارس آنچنان برجسته بود كه روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز به او عنوان سمبل رژيم عراق را اطلاق كرده بود. اين روزنامه شنبه اين هفته در گزارشي با اشاره به نقش طارق عزيز در ساليان جنگ ايران و عراق و پس از آن در جنگ ۱۹۹۱ خليج فارس، انتصاب او به عنوان معاون نخست وزير را به منزله متزلزل شدن جايگاه كليدي او در حزب بعث دانسته است.
شبكه خبري CNN در گزارشي كه در مورد طارق عزيز و نقش او در حاكميت بعثي ها منتشر كرد از او به عنوان ابزار برقراري ارتباط حزب بعث با جامعه مسيحيان عراق ياد كرد و با توجه به سمت هايي كه او تاكنون در بخش هاي مختلف حاكميت عراق به عهده داشت او را برجسته ترين و ارشدترين مقام عراقي دانست كه تاكنون به اسارت نيروهاي آمريكايي در بغداد درآمده است.
|
|
نگاه روزنامه نگار
مايكل لدين كيست
|
|
مايكل لدين
ويليام. ا. بيمن
ترجمه: بهمن دارالشفايي
اكثر آمريكايي ها حتي نام مايكل لدين را هم نشنيده اند. ولي اگر جنگ خاورميانه اي ايالات متحده گسترش پيدا كند، تماماً نتيجه تلاش هاي اوست.
لدين با درجه دكتراي تاريخ و فلسفه از دانشگاه ويسكانسين، عضو موسسه سرمايه گذاري آمريكا (وابسته به محافظه كاران) است. او كارمند سابق پنتاگون، وزارت امور خارجه و شوراي امنيت ملي است و به عنوان همكار رابرت مك فارلين، رئيس شوراي امنيت ملي، در ماجراي معروف به ايران ـ كنترا درگير بود. ماجرايي كه او در كتاب «ماموريت خطرناك: روايت يك خودي از ماجراي ايران ـ كنترا» شرح داده است. تاثيرگذارترين كتاب او در سال گذشته و با نام «جنگ بر عليه فرماندهان ترور: چرا اتفاق افتاد. اكنون در چه موقعيتي هستيم. چگونه پيروز خواهيم شد» است. نظرات لدين همه روزه توسط ريچارد چني، دونالد رامسفلد و پل ولفوويتز تكرار مي شوند. نظرات او چگونگي تغيير فلسفه حاكم بر سياست خارجي آمريكا بعد از فاجعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را تبيين مي كند. او اعتقاد دارد كه در پروژه گسترش دموكراسي، خشونت، سرنوشت آشكار آمريكاست. در نتيجه، توجيه فلسفي اشغال عراق توسط آمريكا بر عهده اوست. مايكل لدين اين روزها درخواست تغيير رژيم هاي دور و بر عراق را مطرح مي كند. او در گردهمايي سياسي مربوط به موسسه يهودي فعاليت هاي امنيتي ملي (JINSA)، در يك سخنراني با عنوان «زمان توجه به ايران ـ مادر تروريسم جديد» اعلام كرد: «زمان براي ديپلماسي به پايان رسيده است. اكنون نوبت ايراني آزاد، سوريه اي آزاد و لبناني آزاد است.» اين سخنراني در ۳۰ آوريل ايراد شد. او اخيراً به همراه گروهي ديگر از محافظه كاران، مركز دموكراسي در ايران (CDI) را تاسيس كرده است. مركزي كه فعاليت هايش بر روي تغيير رژيم در ايران متمركز خواهد بود.
سخناني كه از قول لدين نقل مي شود، نشان دهنده تفكرات عجيب و غريب او درباره موضع آمريكا در مورد خشونت است. او در كتاب خود به نام «ماكياولي در رهبري جديد: چرا قوانين آهني ماكياولي امروز همان قدر مهمند كه ۵ قرن پيش بودند؟» مي نويسد: «تغيير ـ شامل تغييرات خشونت بار ـ سرشت و روح تاريخ انسان است.» او همچنين در يك مقاله تاثيرگذار در نشنال ريويو مي نويسد: «نابودي خلاقانه نام ديگر ماست. ما اين كار را به طور خودكار انجام مي دهيم... اكنون دوباره زمان آن رسيده كه انقلاب دموكراتيك را صادر كنيم.» لدين، به نيروي محرك فلسفي در اقدامات اخير محافظه كاران جديد و عمليات نظامي روزافزون آنها تبديل شده است. كتاب او با نام «پرده برداري از آزادي: چگونه ايالات متحده انقلاب دموكراتيك جهاني را رهبري كرد، جنگ سرد را برد و جلو رفت» كه در سال ۱۹۹۶ چاپ شد، اولين اشتباه محافظه كاران جديد را آشكار مي كند: آمريكا جنگ سرد را نبرد، اين اتحاد جماهير شوروي بود كه بر اثر سنگيني خودش، بدون شليك حتي يك تير فروريخت. اگر واقعاً ايالات متحده پيروز شده بود، بايد در جاهايي كه پيش از آن كمونيسم رايج بود، نهادهاي دموكراتيك از همه جا سبز مي شدند. براساس نظر لدين عراق و سوريه اولين كشورهايي هستند كه اين اتفاق بايد در موردشان مي افتاد. روندي كه براي رسيدن به اين هدف طي شود، روندي خشونت بار به نام «جنگ تمام عيار» است.
لدين مي نويسد: «جنگ تمام عيار نه تنها نيروهاي نظامي دشمن را نابود مي كند بلكه جامعه دشمن را به نقطه اي از تصميم گيري مي رساند كه آنها تغيير در گرايش هاي فرهنگي را با ميل و رغبت مي پذيرند... حفظ جان شهروندان اولويت اول جنگ تمام عيار نيست... هدف جنگ تمام عيار، تحميل هميشگي اراده شما بر مردم ديگر است. در نتيجه، لدين هم وزارت امور خارجه و هم سازمان ملل را به خاطر ترجيح دادن راه حل هاي ديپلماتيك به درگيري، سرزنش مي كند. او سازمان سيا را نيز به خاطر كلي گويي درباره شواهدي كه مي تواند منجر به محكوم كردن «دشمنان آمريكا» و توجيه عمليات نظامي شود، مورد انتقاد قرار مي دهد.
لدين در ۶ مه در مجله تورنتو گلوب اندميل نوشت: «من كسي را نمي شناسم كه بخواهد جنگ با ايران و سوريه را شروع كند، ولي من فكر مي كنم اكنون نشانه هاي روشني وجود دارد كه ما بايد در برابر آنها از خودمان دفاع كنيم.» با وجود نفوذ زياد لدين در واشنگتن، او مورد توجه ويژه رسانه هاي گروهي قرار نگرفته است. البته او بعضي وقت ها در رسانه هاي مرتبط با محافظه كاران از قبيل شبكه تلويزيوني فاكس ظاهر مي شود. نظرات او براي بسياري از آمريكايي ها افراطي به نظر مي رسد. آنها ترجيح مي دهند به آمريكايي فكر كنند كه تنها وقتي مورد هجوم واقع شد، به خشونت دست مي زند و هميشه در قبال ديگر ملت ها، اهداف نوع دوستانه را دنبال مي كند.
مشخص است كه هنوز تصميم نهايي درباره حمله نظامي به ايران، سوريه و لبنان گرفته نشده است. اما لدين سابقه قابل توجهي دارد. او در سال هاي دهه ،۹۰ درخواست حمله به عراق را مطرح مي كرد و تهاجم ۱۹ مارس آمريكا، تحقق كامل پيش بيني هاي او بود. حملات او به سيا و وزارت امور خارجه، نقش به سزايي در كنار گذاشته شدن اين دو سازمان امنيتي از فرآيند تصميم گيري در مورد عراق بازي كرد. حملات او به ايران، به دولت بوش كمك كرد تا از هر گونه نزديكي با تهران اجتناب كند. اگر همه كارها دست لدين بود، ما امروز به ايران حمله كرده بوديم. با توجه به شور و اشتياق لدين و تاثير او بر نظاميان، آمريكايي ها نبايد از به وقوع پيوستن اظهارنظرهاي لدين شگفت زده شوند.
پاسيفيك نيوز سرويس
|
|
حاشيه جهان
|
|
مرگ در سرزمين ايمان
عبدالله در ماه ژوئن گذشته ارتش آمريكا را ترك كرده بود. پس از آن او برگه درخواست كار خود را به شركت وينل فرستاده بود. پس از سه روز عبدالله كه يك نظامي سابق ارتش آمريكا بود توسط اين شركت استخدام شده و در ماه جولاي روانه عربستان شد. همسرش مي گويد عبدالله از اينكه به اسلام گرويده بود هيجان زده بود. او هميشه مي خواست حج به جاي آورد و اوايل امسال موفق به اين كار شده بود. او از قول عبدالله نقل مي كند: «مردم از همه ملت ها و نژادها و فرهنگ ها به حج آمده بودند و با هم بسيار صميمي بودند.» عبدالله كه عاشق اسلام، تاريخ باستان و بسكتبال بود يكي از هشت آمريكايي بود كه در بمب گذاري روز دوشنبه مجتمع خارجي ها ـ توسط افراطيون اسلامي ـ در رياض كشته شدند. دوست عبدالله توانست جسد متلاشي شده را از روي خالكوبي هاي روي آن شناسايي كند. بيوه عبدالله در حالي كه دختر هفت ساله اش را به بغل دارد مي گويد: «او به عربستان رفته بود، او اسلام را در آغوش گرفته بود» و در حالي كه اشك از چشمانش جاري مي شود مي گويد: «براي من غم انگيز است كه او با دستان كساني كشته شد كه ايمانشان را به آغوش گرفته بود.»
او مي گويد آخرين بار هفته قبل با شوهرش صحبت كرده بود و عبدالله از او پرسيده بود كه آيا كارت تبريك روز مادر كه برايش فرستاده بود به دست او رسيده است. كارت تبريك به دست او نرسيده بود. دوشنبه عبدالله دوباره با همسرش تماس گرفته بود اما او به كلاس رفته بود. زن نيز چند بار سعي كرده بود با شوهرش تماس بگيرد اما هر بار اين پيام تكرار مي شد «خطوط مشغول است». مشكل زن با شنيدن خبر انفجار بيشتر گره خورد. ديروقت روز سه شنبه يكي از دوستانشان از رياض تماس گرفت؛ با اين خبر غمبار كه «او از انفجار جان سالم به در نبرد». كارت روز مادر در آن روز به دست زن رسيد. زن كه خود به اسلام در نيامده بود گفت كه شوهر او به هيچ وجه آدم دگمي نبود و اصلاً به او اصرار نكرده بود كه از او تبعيت كند. او قبل از در آمدن به اسلام قرآن، تورات و انجيل را مطالعه كرده بود. آنچه او را به اسلام جذب كرده بود آن بود كه در اسلام همه برادر خطاب شده اند. زن عبدالله به دخترش «اماري» گفت كه پدر مرده است، اما دختر هنوز نتوانسته است اين مسئله را بپذيرد. جسد چنان متلاشي شده بود كه زن ترديد داشت آيا به شيوه ايماني كه عبدالله به آن در آمده بود قابل شست وشو و كفن باشد. زن به ياد مي آورد كه عبدالله سه هفته قبل كتابچه اي را در خصوص چگونگي مراسم به خاكسپاري در اسلام براي او فرستاده و از او خواسته بود آن را در خانه نگهداري كند و مطالعه كند. كتابچه اكنون روي ميز قهوه خوري قرار داشت.
|