مصرف زغال سنگ طي سي سال گذشته بيشتر به آسيا و به ويژه به كشور چين انتقال يافته است در اين مناطق استفاده از زغال سنگ كه به وفور يافت مي شود با افزايش رشد اقتصادي همراه بوده است
وضعيت متزلزل بازار نفت، توجه جهان را معطوف به استفاده از سوخت هاي قديمي نظير زغال سنگ كرده است؛ با وجود حضور آمريكا در عراق و احتمال افزايش بدون ضابطه توليد نفت، قضيه فوق همچنان به قوت خود باقي است. ماهنامه فرانسوي زبان استراتژي، در تحليلي به وضعيت بازار زغال سنگ پرداخته است كه از نظرتان مي گذرد.
ترجمه: رضا علي اكبرپور
زغال سنگ كه يكي از عوامل پيدايش انقلاب صنعتي در اروپا بوده است، اكنون در اين قاره، نوعي انرژي دوران گذشته محسوب مي شود. اما آمار و ارقام مربوط به سراسر جهان، با اين ديدگاه اروپايي متضاد است، چرا كه زغال سنگ همواره دومين سرچشمه انرژي اوليه است (يعني ۲۵ درصد انرژي اوليه مصرفي در جهان؛ نفت با تأمين ۴۰ درصد در رتبه اول و گاز طبيعي با تأمين ۶/۲۴ درصد آن در رده سوم قرار دارد). اين منبع انرژي حتي در عرصه توليد برق جايگاه نخست را دارد (۳۹ درصد برق توليدي در سراسر جهان). زغال سنگ كه اغلب در جوار مناطق توليد مورد استفاده قرار مي گيرد، داراي ذخايري گسترده (براي ۲۳۰ سال مصرف) و قيمتي پايين (هر تن زغال سنگ ۶۰ دلار آمريكا در سال ۱۹۸۳ و ۴۵ دلار در سال ۲۰۰۲) است و با توجه به محل استخراج اين ماده انرژي زا، در مقايسه با رقيب هاي آن ـ نفت و گاز ـ در بستر استراتژيك كم نوساني قرار دارد. توليد زغال سنگ بدون آنكه افزايش محسوسي داشته باشد، همواره از ميزان بالايي برخوردار است: ۱/۲ ميليارد تن در سال (نفت: ۵/۳ ميليارد تن و گاز: ۲ ميليارد تن).
با اين حال، مصرف زغال سنگ از نظر زيست محيطي مشكلاتي را به وجود مي آورد، و مصرف صحيح آن عامل مهمي در جهت تقويت بازار زغال سنگ محسوب مي شود. سرمايه گذاري هاي هنگفت بر روي اين ماده فقط در مناطق توسعه يافته تر قابل تحقق است. احياي فيزيكي و زيست محيطي مناطق معدني لطمه ديده، بي شك تأثير محسوسي برهزينه هاي استخراج مي گذارد. از سوي ديگر، زغال سنگ در مقايسه با نفت، گاز و به ويژه انرژي هسته اي، ميزان دي اكسيدكربن بيشتري (از نظر واحد گرمايي) توليد مي كند كه اين امر نقيصه بزرگي براي آن به شمار مي رود. حمل و نقل آن نيز، جز از طريق دريايي، بسيار پرهزينه است و سرانجام اينكه، خطراتي كه استخراج زغال براي نيروهاي انساني در بر دارد (زيرا در هواي آزاد انجام نمي گيرد) موجب كاهش منافع نهفته در اين منبع انرژي مي شود.
همه اين عوامل باعث شده اند كه مناطق مصرف زغال سنگ طي سي سال گذشته بيشتر بر آسيا و به ويژه به كشور چين انتقال يابد، چه در اين مناطق، استفاده از زغال سنگ كه به وفور يافت مي شود، با افزايش رشد اقتصادي همراه بوده است. آمريكاي شمالي از ذخاير عظيم سهل الوصول بهره مي برد و بخش اعظمي از تلاش هاي تحقيقاتي جهاني براي استفاده صحيح تر وپربازده تر از اين ماده در اين قاره انجام مي گيرد. لذا اين منطقه به طور استثنايي شاهد افزايش مصرف زغال سنگ طي همين دوره بوده است. از نظر استفاده صحيح از زغال سنگ، كشور آفريقاي جنوبي (به عنوان پنجمين صادركننده جهان و يكي از بزرگ ترين مصرف كنندگان) در عرصه تبديل زغال سنگ به مواد فرآيندي و نيز تحقيقات مربوط به تبديل اين ماده به گاز، يكي از پيشرفته ترين فناوري ها را در اختيار دارد. در اروپاي مركزي و شرقي و نيز در اروپاي غربي، توليد اندك زغال سنگ همواره ادامه داشته است كه اين امر بنا به دلايل اجتماعي ـ تاريخي و از طريق پرداخت يارانه هاي سنگين از سوي دولت هاي ذي نفع صورت گرفته است.
آژانس بين المللي انرژي پيش بيني مي كند كه تقاضاي زغال سنگ (كه بيش از پيش به بخش توليد برق به ويژه در ريخته گري) تا سال ۲۰۲۰ رو به افزايش خواهد گذاشت و در كشورهاي نوظهور و حتي در حال توسعه متمركز خواهد شد. احتمالاً سهم كشورهاي مذكور در تقاضاي جهاني افزايش شديدي خواهد يافت (۳۰ درصد در سال ۲۰۰۰ و ۴۳ درصد در سال ۲۰۳۰).
كشورهاي مشترك المنافع
زغال سنگ جايگاه مهمي را در كارنامه انرژي كشورهاي روسيه، اوكراين و قزاقستان اشغال مي كند، به طوري كه سهم اين ماده در مصرف انرژي اوليه در هر يك از اين كشورها به ترتيب از اين قرار است: ۱۶ درصد، ۲۹ درصد و ۵۶ درصد. اين سه كشور در واقع صنعت استخراج زغال سنگ را از دوران اتحاد جماهير شوروي به ارث برده اند. تحولات سياسي و اقتصادي منطقه در دهه گذشته، كشورهاي مذكور را وادار به اجراي سياست هايي در جهت تغيير ساختارها كرده است. در قزاقستان، معادني كه به علت عمق زياد، استخراج پرهزينه اي داشته اند، تعطيل شده اند و معادني كه در هواي آزاد قرار داشتند به بخش خصوصي واگذار شده اند، كه اين سياست به ويژه به نفع شركت هاي بين المللي بخش انرژي تمام شده است. به طوري كه اكنون بزرگ ترين معدن فضاي آزاد در جهان يعني، اكي باستوز (Ekibastuz) به كمك شركت آمريكايي Access Industries مورد بهره برداري قرار مي گيرد. جمهوري فدراتيو روسيه نيز براي تغيير ساختار بخش زغال سنگ، وام هايي از بانك جهاني دريافت كرده است (۶۲۵ ميليون دلار در سال ۱۹۹۶ و ۸۰۰ ميليون دلار در سال ۱۹۹۸). تاكنون ۱۴۰ معدن زيان ده در اين كشور تعطيل شده و ميزان يارانه آن كاهش يافته است و در حال حاضر حدود ۶۰ درصد از توليد زغال سنگ روسيه در اختيار بخش خصوصي است. در اوكراين، برنامه تغيير ساختار از سال ۱۹۹۶ و با كمك بانك جهاني آغاز شد، اما هنوز به نتايج مطلوبي منتهي نشده است. صنعت زغال سنگ در اوكراين از مشكلات عديده اي رنج مي برد، از جمله: تداوم كنترل دولت بر اين بخش، شرايط خطرناك كار، تأخير در پرداخت حقوق كارگران، بهره وري پايين در اثر كهنگي تجهيزات و عدم سرمايه گذاري و سرانجام، عدم پرداخت پول از سوي مصرف كنندگان زغال سنگ. اما با توجه به رونق صنعت زغال سنگ كه از سال ۱۹۹۹ به ويژه در كشورهاي قزاقستان و روسيه مشاهده مي شود و نيز با توجه به شاخص هايي كه از سياست هاي انرژي در روسيه و اوكراين ديده شده، مي توان پيش بيني خوشبينانه اي از آينده اين بخش ارائه داد. در كشوري مانند روسيه تعادل قيمت هاي داخلي انرژي احتمالاً موجب افزايش سهم زغال سنگ در بيلان انرژي اين كشور (به ضرر گاز) خواهد شد.
آمريكاي شمالي
|
|
اگر بدانيم كه ايالات متحده، پس از چين، دومين توليدكننده زغال سنگ در جهان است و تمامي توليدات خود را مصرف مي كند، در آن صورت به اهميت زغال سنگ در كارنامه انرژي ايالات متحده پي خواهيم برد. هر چند ميزان تقاضا در اين كشور طي ۲۵ سال گذشته رشد مداومي داشته، اما ايالات متحده در اين عرصه همواره خودكفا بوده است. اكنون معادن فضاي آزاد در غرب مي سي سي پي به طرز گسترده اي مورد بهره برداري قرار مي گيرد. تعداد كاركنان اين بخش از هفتصد هزار نفر در سال ۱۹۲۳ به هشتاد هزار نفر در سال هاي اخير كاهش يافته است. ۹۰ درصد زغال سنگ توليدي در بخش توليد برق مورد استفاده قرار مي گيرد. در سال ۲۰۰۰ زغال سنگ ۵۲ درصد، انرژي هسته اي ۲۰ درصد و گاز ۱۸ درصد از منابع انرژي بخش توليد برق را تأمين كرده است. جايگاه مهم زغال سنگ دراين عرصه، هر نوع اميد براي يافتن انرژي جايگزين را در كوتاه يا ميان مدت، غيرممكن مي سازد. با اين حال، كارنامه زغال سنگ از نظر زيست محيطي چندان مثبت نيست. هر سال ۶/۴ ميليون تن اكسيد ازت، ۱۱ ميليون تن دي اكسيد گوگرد، ۴۸ تن جيوه و ۲۰۰ ميليارد تن دي اكسيدكربن در نيروگاه هاي برق كه با زغال سنگ كار مي كنند توليد مي شود. طبق ارزيابي كارشناسان، اين نيروگاه ها مسئوليت توليد دوسوم از كل آلاينده هاي شيميايي در جو را به عهده دارند. لذا بيشتر كمك هاي دولتي در جهت ارتقاي فناوري ها و كاهش تأثير زغال سنگ بر محيط زيست صورت مي گيرد. وزارت انرژي آمريكا تاكنون
۱/۵ ميليارد دلار را صرف ۳۸ پروژه كاهش آلايندگي نموده است. با توجه به رقابت موجود ميان گروه هاي مستقل طرفدار پروژه هاي گازي و بخش هاي محافظه كار مدافع زغال سنگ كه اميدوارند سرمايه هاي بيشتري را جذب كنند. احتمال مي رود كه جايگاه زغال سنگ در ايالات متحده همچنان مستحكم باقي بماند.
اروپا
زغال سنگ يادآور انقلاب صنعتي در اروپاست. اين ماده همچنان نقش مهمي در قاره كهن دارد و عواملي نيز به نفع زغال سنگ عمل مي كنند، از جمله: الف ـ جايگاه مهم آن در كارنامه انرژي اروپا: در سال ۲۰۰۱ توليد زغال سنگ در اتحاديه اروپا به ۱۵۵ ميليون تن رسيد. ميزان تقاضا (براي توليد برق، حرارت و صنعت) در همان سال به ۲۹۵ ميليون تن بالغ مي شد و اين يعني ۶/۱۴ درصد ميزان نياز اروپا به انرژي اوليه. از اين نظر زغال سنگ با انرژي هسته اي برابري مي كند و ۲۵ درصد توليد برق را به خود اختصاص مي دهد. ب ـ كشورهاي اروپايي با افزايش شديد قيمت نفت در سال هاي ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ روبه رو شدند و بدين ترتيب به خطرات وابستگي به يك نوع انرژي پي بردند. پ ـ تأثير زغال سنگ بر ميزان اشتغال. هرچند كه تعداد حقوق بگيران در معادن زغال و زغال قهوه اي از
۰۰۰/۲۵۰/۱ نفر در سال ۱۹۵۳ به ۱۵۰ هزار نفر در سال ۲۰۰۰ رسيده است. با توجه به تصوير يك ماده سياه، كثيف و از مد افتاده كه از زغال سنگ در اروپا ترسيم مي شد، كشورهايي مانند هلند (۱۹۶۵)، بلژيك (۱۹۹۲) و پرتغال (۱۹۹۴) روند استخراج را كاملاً متوقف كردند. اكنون توليدكننده هاي مهم اين قاره (آلمان، اسپانيا و انگلستان) درصدد بهينه سازي تكنولوژي توليد زغال سنگ هستند و برخي از طرح ها در آستانه بهره وري قرار دارند.
آسيا ـ اقيانوسيه
ذخاير تأييد شده زغال سنگ به طرز ناهمگوني در منطقه پراكنده است، به طوري كه فقط سه كشور ۹۶ درصد ذخاير را در اختيار دارند: چين ۳۹ درصد، هند ۲۹ درصد و استراليا ۲۸ درصد. اين سه كشور همچنين ۹۰ درصد توليد و ۸۰ درصد مصرف منطقه اي را به خود اختصاص مي دهند. در سال ،۱۹۹۶ ميزان توليد زغال سنگ با ۳۱/۲ ميليارد تن به اوج خود رسيد و سپس طي سال هاي آينده (به ويژه در اثر بحران اقتصادي آسيا) رو به كاهش گذاشت. از نظر مصرف، فاصله بسياري ميان كشورهاي صنعتي آسيا (ژاپن، استراليا و زلاندنو كه سهم زغال سنگ در ميزان مصرف انرژي اوليه آنها ۱۹ درصد است) و كشورهاي نوظهور (۴۳ درصد) ديده مي شود.
دادوستد زغال سنگ در اين منطقه بسيار ضعيف است و فقط ۵/۱۶ درصد از حجم توليد شده در داخل منطقه خريد و فروش مي شود. (زغال سنگ اغلب در محل توليد شده به مصرف مي رسد. )
مهم ترين صادركنندگان عبارتند از: استراليا، اندونزي و چين كه به ترتيب ،۶۱ ۲۰ و ۱۶ درصد از كل صادرات را تأمين مي كنند و بزرگ ترين واردكنندگان، يعني ژاپن، كره جنوبي و تايوان به ترتيب ۵/،۴۶ ۱۹ و ۱۸ درصد واردات را به خود اختصاص مي دهند. بخش توليد برق مهم ترين مصرف كننده زغال سنگ در اين منطقه محسوب مي شود. در سال ۲۰۰۱ سهم اين ماده در «تركيب سوختي» منطقه بالغ بر ۵۹ درصد بوده است. در آستانه سال ۲۰۲۰ اين سهم احتمالاً به ۴۶ درصد خواهد رسيد. به طور كلي سهم زغال سنگ در ميزان مصرف انرژي اوليه در دوره ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰ با كاهشي اندك از ۱/۴۰ درصد به ۶/۳۹ درصد خواهد رسيد. علي رغم محدوديت هاي زيست محيطي و اجتماعي كه به ويژه ناشي از اجراي پروتكل كيوتو هستند، زغال سنگ همچنان در كشورهاي نوظهور آسيا - اقيانوسيه يك منبع استراتژيك انرژي به شمار مي رود و منبعي است فراوان و ارزان قيمت كه مي تواند تا حدي در توسعه موثر باشد.
اروپاي مركزي و شرقي
در غياب نفت و گاز (به جز در روماني)، زغال سنگ براي منطقه اروپاي مركزي و شرقي يكي از منابع معدود انرژي اوليه حاضر در منطقه محسوب مي شود. ذخاير متعدد اين ماده، به عنوان آخرين دژهاي استقلال اين كشورها، نقشي استراتژيك در سياست انرژي آنها دارد. وضعيت كشورها بسيار متفاوت است: دو توليدكننده عمده، لهستان و جمهوري چك استيلاي گسترده اي بر توليد زغال سنگ در منطقه اروپاي مركزي و شرقي دارند و جمعاً ۶۸ درصد توليد را به خود اختصاص مي دهند. در مقابل، در اسلواكي و كشورهاي حوزه بالتيك تقريباً هيچ زغال سنگي استخراج نمي شود. روماني، بلغارستان و مجارستان در وضعيت ميانه اي قرار دارند و زغال سنگ در توازن انرژي آنها از نقش مهمي برخوردار است. انرژي هاي جايگزين كه غالباً منشا هسته اي دارند، از حدود بيست سال پيش در اين كشورها مورد استفاده قرار مي گيرد.
مصرف زغال سنگ در مجموعه كشورهاي اين منطقه، روندي روبه كاهش دارد، چرا كه اقتصاد آنها در حال گذار از صنايع سنگين به فعاليت هاي پيمانكاري است. مصرف زغال سنگ بيشتر در بخش هاي توليد برق و حرارت متمركز است. با توجه به وضعيت متفاوت نيروگاه هاي هسته اي در اين كشورها (تعطيلي در بلغارستان و ليتواني، بازگشايي در جمهوري چك) چشم انداز ميزان تقاضاي انواع ديگر انرژي، از جمله زغال سنگ، بستگي به تحولات اين نيروگاه ها خواهد داشت. از سال ،۱۹۹۰ ميزان توليد در كل منطقه به ۹۸ ميليون تن و تعداد كاركنان به ۴۵۵ هزار نفر كاهش يافته است. حفاظت از محيط زيست، يكي ديگر از دغدغه هاي اين كشورها است و سرمايه گذاري هاي زيادي در زمينه توليد برق در حال انجام است.
به نظر مي رسد كه زغال سنگ، انرژي اصلي دوران كمونيسم، آينده چنداني در اين منطقه نداشته باشد. رو آوردن منطقه به گاز طبيعي كه انحصاراً از سوي روسيه تامين مي شود، تاثير بسزايي بر تحولات قيمت انرژي خواهد گذاشت: اگر قيمت گاز به قيمت زغال سنگ ارتباط پيدا كند (با توجه به اينكه قيمت زغال سنگ كمتر از قيمت نفت دچار نوسانات مي شود)، اين امر فقط به نفع گاز طبيعي تمام خواهد شد.
منبع: ماهنامه استراتژي
ميزان توليد زغال سنگ (ميليون تن)
بزرگ ترين صادركنندگان (ميليون تن)
بزرگ ترين واردكنندگان (ميليون تن)