يكشنبه ۸ تير ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۰۹۱
هيچ دو پروژه اي يكسان نيستند
003370.jpg
در ارتباط با گزارش مندرج در «همشهري اقتصادي»  مورخ ۲۲/۳/۸۲ تحت عنوان «حركت پس از نقطه صفر»، مطلبي از سوي يكي از كارشناسان شاغل در پروژه پارس جنوبي ارسال شده است كه در ادامه از نظر خوانندگان محترم مي گذرد. ايشان درخواست داشتند از ذكر نامشان خودداري شود.
بي شك توسعه بزرگترين ميدان گازي جهان در منطقه پارس جنوبي و مشترك بين ايران و قطر كه تاكنون علي رغم تمامي مانع تراشي هاي سياسي قدرت هاي بزرگ، شركت هاي بزرگ و چند مليتي را از اروپا و شرق آسيا به كشور ما كشانده است، بدون انتقاد و همراه با اظهارنظرهاي مختلف نخواهد بود. چنانچه تاكنون نيز نبوده است. مضافاً اين كه امروز با گذشت زمان و بهره برداري از دو فاز اين ميدان برخي مسائل و ابهامات رفع و در نتيجه اظهارنظر آسان تر شده است.
همه ما شاهد اظهارنظرهاي متعدد سياسي، حقوقي و اقتصادي و گاهي همراه با اتهامات فراوان در برخي روزنامه ها، تريبون ها و غيره به سياست وزارت نفت در توسعه ميدان گازي پارس جنوبي و برخي ميادين ديگر بوده ايم كه جاي پرداختن به آنها و حق و يا ناحق بودن آنها در حيطه تخصص و علاقه اينجانب نيست. آنچه از ديد هر ناظري قابل انكار نيست تأثيرهاي توسعه ميدان مشترك پارس جنوبي در شكوفايي و رشد اقتصادي كشور و ايجاد اشتغال براي اكثر شركت هاي مهندسي مشاور و پيمانكاران در داخل و حتي خارج از كشور است. به طوري كه در برخي موارد ظرفيت كاري مهندسان مشاور داخلي را به سقف خود رسانده است.
هدف از اين مقال نگاهي به توسعه ميدان گازي پارس جنوبي از زاويه فني و كارشناسي و در حد مقدورات مندرج در يك روزنامه عمومي است. همچنين نقد اين مدعا كه «چرا كارهاي مهندسي در هر فاز از توسعه ميدان پارس جنوبي بايستي تكرار شود و زمان مجددي صرف شود؟».
به عنوان فردي كه از فعاليت هاي توسعه ميدان پارس جنوبي آگاه بوده و در جريان توسعه برخي فازهاي موجود آن هستم، اظهارنظر «هرزروي وقت حداقل ۲ سال به خاطر فعاليت هاي مهندسي» را منصفانه و كارشناسانه نمي دانم.
آنچه توسعه برخي فازهاي پارس جنوبي را با تأخير مواجه ساخته است، عدم مديريت كارآمد در برخي بخش ها، برخي پيمانكارها، دست اندازهاي سياسي و مشكل تأمين منابع مالي و صرف وقت جهت پيدا كردن راهكار مناسب كه حداكثر منافع ملي را در نظر بگيرد بوده است. شايد شما نيز يكي از افرادي باشيد كه هياهوهاي سياسي سال هاي گذشته را درمورد شركت پتروپارس و سياست هاي وزارت نفت شنيده باشيد!
مي دانيم كه جهت شروع هر پروژه ابتدا بايد به اين پرسش پاسخ داده شود كه آيا اجراي پروژه توجيه اقتصادي دارد يا خير؟ پاسخ به اين سؤال مهم نيازمند بررسي فني و اقتصادي پروژه است كه در قالب مهندسي (طراحي) تفهيمي (Conceptual) يا امكان سنجي (Feasibility) انجام مي گيرد. بنابراين با توجه به اين كه طراحي تفهيمي بخش آغازين فعاليت هاي مهندسي است و فلسفه توسعه هر فاز پارس جنوبي نيز متفاوت از يكديگر است، انجام و صرف وقت مجدد جهت طراحي تفهيمي و امكان سنجي، ضروري و اجتناب ناپذير است. ولي تا حد امكان در طراحي تفهيمي و حتي اصولي فازهاي پارس جنوبي برخي منابع و مدارك فني فازهاي قبلي كه استفاده از آنها منطقي، مجاز و منطبق با شرايط پروژه بوده، مدنظر قرار گرفته است. بخش ديگر فعاليت هاي مهندسي، طراحي تفصيلي (Detail Design) است كه به دليل مسؤوليت انجام آن توسط پيمانكارهاي متفاوت، متفاوت خواهد بود. اما طبيعي است كه هر پيمانكاري جهت كاهش زمان اجراي پروژه و استفاده از تجربيات پيمانكاران ديگر مي تواند طي قرارداد و مكانيسمي معين از خدمات پيمانكاران ديگر بهره مند شود.
شايد ذكر هدف هاي گوناگون توسعه طرح هاي متفاوت و مجزاي پارس جنوبي به صورت اجمال خالي از فايده نباشد.
در فازهاي يكم، دوم و سوم، محصولات پالايشگاه گوگرد، گاز شيرين و ميعانات گازي است. گاز شيرين جهت مصارف خانگي، صنعتي، گوگرد و ميعانات گازي نيز جهت صادرات در نظر گرفته شده اند. محصولات فازهاي ششم، هفتم و هشتم، ميعانات گازي و گاز مايع و گاز ترش جهت ارسال به ميدان نفتي آقاجاري براي تثبيت فشار مخزن بزرگ نفتي آقاجاري و ازدياد برداشت نفت خام است.
در فازهاي چهارم، پنجم، نهم و دهم علاوه بر محصولات ذكر شده در فازهاي يكم، دوم و سوم اتان و گاز مايع نيز استحصال مي شود.
با توجه به موارد فوق بسيار واضح است كه بايستي فرآيندها و ليسانس هاي (تكنولوژي هاي) متفاوت را به كار گرفت تا بتوان محصولات متنوع را از گاز استحصال كرد كه اين امر نيز مستلزم داشتن مهندسي هاي متفاوت خواهد بود.
نكته فوق العاده مهم ديگر وارد كردن معادله زمان در اجراي پروژه هاي پارس جنوبي است. آري، امروز نشستن و صحبت و انتقاد كردن كار مشكلي نخواهد بود ولي بايد منصفانه قضاوت كرد و مدنظر داشت كه فازهاي پارس جنوبي همزمان شروع و منجر به عقد قرارداد و آن هم با يك شركت يكسان نشده اند تا يك مهندسي واحد داشته باشند. آيا ابهاماتي كه آن سال هاي اوليه از وضعيت و شرايط مخزن پارس جنوبي وجود داشت با اطلاعات امروز مساوي است؟
آري در مواردي كه فلسفه هاي طراحي مشابه باشند مي توان از مدارك فني و مهندسي طرح هاي ديگر كمك و بهره گرفت نه آن كه دقيقاً از مدارك يكسان استفاده كرد كه اين كار نيز بسته به مورد تاكنون انجام شده است. مثلاً در پروژه پارس جنوبي فازهاي چهارم تا دهم از برخي تجربه هاي فازهاي يكم، دوم و سوم استفاده شده است كه قطعاً اين مهم مدنظر هر مديري جهت كاهش زمان پروژه و استفاده از تجربيات مشابه بايستي باشد تا آن مدير و آن پروژه بتواند موفق شود.
در مقاله مورد خطاب در ابتداي اين نوشته، از قول يك كارشناس سازه هاي دريايي آمده است كه «همه فازهاي پارس جنوبي از يك مخزن مشترك استفاده كرده و از يك ظرفيت يكسان و شرايط محيط (عمق آب، فاصله از ساحل و...) برخوردار هستند. با تأييد اين نكته كه همه فازهاي تعريف شده فعلي از يك مخزن مشترك استفاده مي كنند، بايد دقت داشت كه از نظر علم مهندسي مخزن و مسائل مربوط به حفاري در پارس جنوبي عمق و شرايط مخزن در تمام گستره پارس جنوبي يكسان نيست و از چهار لايه متفاوت مخزن بهره برداري صورت مي گيرد. ثانياً عمق آب جهت نصب و طراحي سكوها در كليه فازهاي پارس جنوبي يكسان نيست و از عمق ۸۵-۶۰ متر براي سكوهاي متفاوت متغير است. چون سكوها در پهنه ميدان عظيم پارس جنوبي در خليج فارس گسترده شده اند كه طبعاً عمق خليج فارس در همه جاي ميدان يكسان نيست. فاصله از ساحل نيز به تبع موقعيت سكوها در ميدان از ۹۲ كيلومتر تا بيش از ۱۱۰ كيلومتر متغير بوده است. مضافاً اين كه مسير خطوط لوله هاي زيردريايي نيز متفاوت و داراي پروفيل هاي غيريكسان هستند كه بايستي مجدداً طراحي شده و هيدروليك آن را مطالعه كرد. يكي از راه ها جهت كاهش زمان اجراي پروژه ها استفاده از تجربيات شركت هايي است كه قبلاً در توسعه فازهاي پارس جنوبي درگير بوده اند. ولي استفاده از شركت هاي مهندسي مشاور و پيمانكاران يكسان به دليل لزوم برگزاري مناقصه هاي مجدد ممكن است امكان پذير نشود، مگر اين كه آنها در مناقصه جديد برنده شوند. با توجه به اين كه شركت هيوندا، پيمانكار شركت توتال، در فازهاي دوم و سوم پارس جنوبي بوده و توانسته است پيمانكار كنسرسيوم اني ايتاليا و پتروپارس در فازهاي چهارم و پنجم نيز باشد، اين امر باعث جلوگيري از اتلاف وقت در برخي موارد شده است. از طرف ديگر شركت هاي دايلم و سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران كه پيمانكار شركت پتروپارس در فاز يكم پارس جنوبي بوده اند سهم ۴۷ درصدي در توسعه فازهاي ششم، هفتم و هشتم پارس جنوبي در قالب كنسرسيوم مشترك با شركت هاي ژاپني تويو و جي جي سي، به عنوان پيمانكار شركت پتروپارس دارند كه خود مي تواند باعث بهره وري از تجربيات گذشته شده و از ايجاد برخي فعاليت هاي موازي جلوگيري كند.
دوستي كه در بخش كنترل پروژه يكي از فازهاي پارس جنوبي كار مي كند مي گفت كه يك اصل كلي در كنترل پروژه وجود دارد و آن، اين است كه «هيچ دو پروژه اي يكسان نيستند» ممكن است تشابهاتي وجود داشته باشد ولي تشابه به معني تساوي نيست!
يكي از كارشناسان شاغل در پروژه پارس جنوبي

انرژي
اقتصاد
بازار
رويداد
صنعت
گزارش
|  اقتصاد  |  انرژي  |  بازار  |  رويداد  |  صنعت  |  گزارش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |