چهارشنبه ۱۱ تير ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۹۴ - July . 2, 2003
محيط زيست
Front Page

اثر كاشت گياهان غيربومي بر زيست بوم هاي ايران
002005.jpg
آزولا، گياه غيربومي پيشرونده، تالاب انزلي را نيز با خطر روبرو كرده است.
تغييركاربري از نظر جايگزيني گونه هاي گياهي بدون مطالعه تجربي و علمي در شهرها بويژه در مناطق كوهستاني مسئله اي قابل نظر و تعمق است كه اين تغيير كاربري عجولانه از نظر زنجيره زيست محيطي مناطق اثراث منفي و مشكلات متعدد و گاه ويرانگر در پي دارد.
درختكاري برخلاف كشت گندم و جو و لوبيا و نخود و امثالهم در سال اول اثرات محيطي خود را نشان نمي دهد، بلكه حداقل در ميان مدت واكنش آن نمايان مي گردد كه بدون شك از نظر زيست محيطي اين مدت خيلي دير است. بديهي است اثرات منفي بدون مطالعه كاشت در كوهستان شدت بيشتري دارد. عملياتي مانند تراس و بانكت و شخم و زير و رو كردن خاك كه منجر به اضمحلال گونه هاي بومي مي گردد عارضه اي است كه رفته رفته نمايان مي شود. سيل هاي متعدد و مخرب ناشي از اين اقدامات عجولانه در قالب طرح هايي با اسامي پرطمطراق و ناشيانه است كه آرام آرام نمايان مي شوند. به جرأت مي توان گفت كه در سراسر پهنه ايران زمين رودخانه اي نخواهيم يافت كه گل آلود نباشد و به پر كردن سدها و دريا و طالاب ها نينجامد. در صورتي كه در ۳ يا ۴ دهه قبل چنين نبود.
هجوم ناشيانه و تخريب گرايانه، به كوهستانهاي سراسر كشور از غرب تا شرق گرفته تا شمال و جنوب به شدت جريان دارد. شخم عمود بر خطوط ميزان (در جهت شيب) كاشت درختان غيربومي مانند انواع سوزني برگان و پهن برگان زينتي و چوبده بدون مطالعات سازگاري، كاربري كودهاي شيميايي و سموم دفع آفات و بيماريهاي نباتي ناشي از عدم سازگاري گونه هاي غيربومي چنان محيط زيست و زيست بوم هاي كوهستان را تهديد مي نمايد كه در بسياري از نقاط كشور مانند، كردستان، كرمانشاه، اروميه، زنجان، كلاردشت، كجور، گلستان و نقاط مشابه كاملاً ملموس و مشهود مي باشد.
به علت اين تغيير كاربري در چارچوب طرحهاي دهان پركن هجوم گياهان مهاجم به حدي است كه گونه هاي بومي را مضمحل كرده و در بسياري نقاط اثري از آنها نيست چرا؟
غيرت عشق زبان همه خاصان ببريد
از كجا سر غمش در دهن عام افتاد
كارشناسان ذينفع بر اين باورند كه تعيين گونه درختي و درختچه و يا به طور عام تمامي گياهان بايد در چارچوب و قاعده ويژه باشد. سرشت گونه از نظر خاستگاه رويشي اولين و اساسي ترين عامل در انتخاب و گزينش است متأسفانه كاشت اكاليپتوس در ارتفاعات سردسير و يا ساير گونه هاي مشابه باعث تعجب بيننده مي شود. به طوري كه در يك تعيين گونه براي مناطق خشك و نيمه خشك نامي از كاج دريايي برده شده كه حتي به نام با مسماي گونه كه خود معرف رويشگاهي است توجه نكرد ه اند؟
زماني تب و تاب كاشت زربين چنان رايج و همه گير شده بود كه هر جا به اين گونه برخورد مي شد اينك گذشت سالها به زيان آن به منابع عظيم خدادادي اشاره مي كند.
گونه هايي نظير پيسه آ، كاج سياه، كاج جنگلي و... نيز چنين سرنوشتي دارند كه مي توان عيناً مشاهده نمود.
امروزه در مورد گونه زيتون به چنين اقدامي مبادرت شده است به طوري كه كاميونهاي حامل اين گونه بهشتي گاه زاهدان زماني در كردستان و تهران و زنجان و... در حال تردد ديده بشوند تا يار كه را خواهد و ميلش به كه باشد.
در نقل و انتقال نهال و بذر از يك استان به استان ديگر هيچ گونه ضابطه اي نيست انواع گياهان با آلودگي آفات بيماري در حال انتقال و كاشت هستند و به قدري ناشيانه صورت مي گيرد كه نمي توان بر باور آورد. ورود انواع بذور گياهي همراه مسافر از كشورهاي ديگر كه بيشتر بدون اطلاع از عواقب وخيم آن و يا ديگر وسائل بدون قرنطينه از نظر آفات و بيماري ها ادامه داشته و دارد كه مي توان نمونه هاي وارداتي پس از مدتي به علت عدم سازگاري با محيط جديد از بين مي روند ولي اثرات زيست محيطي آن در براندازي گونه هاي بومي ناشي از رقابت  سال ها باقي خواهد ماند در اين مورد
نيز مي توان به كاشت كهور آمريكا... Prosopis Joliflora در بندرعباس و ديگر مناطق اشاره نمود كه با هجوم وحشتناك خود تقريباً تمامي گونه هاي بومي را از بين برده و يا در حال عقب راندن آنهاست.
در مورد مشابه مي توان به وارد كردن ناشيانه آزولا به كشور و هجوم آن به مزارع برنج و تالاب ها بويژه تالاب بين المللي انزلي اشاره نمود كه مرگ تدريجي را باعث شده است. واقعاً مسئول كيست و زيانگر كدام است؟
به هر حال گونه هاي سوزني برگ همانند كاج الدار (تهران) سرو نقره اي، اكاليپتوس كه بيش از يك قرن قدمت دارد و آزمايش هاي سازگاري خود را نشان داده  اند بويژه كاج الدار (كه از شهرستان خواف خراسان به سراسر ايران گسترش يافته و هنوز هم مهد توليد اين گونه است) با توجه به شرايط و خواست گياه قابل قبول است.
اما كشاندن گونه هاي غيربومي و وارداتي به داخل منابع طبيعي و جنگلها فاجعه اي عظيم به دنبال دارد كه هيچگاه قابل جبران نيست و وقتي عظيم تر خواهد شد كه به علت عدم سازگاري حمله آفات و بيماري ها را درپي داشته باشد و پس از امحاء ميزبان هجوم ساير گونه هاي شروع خواهد شد مانند افت ابريشم باف ناجور كه امروزه در شمال غربي كشور تقريباً تمامي گونه ها را در بر گرفته تا آنجا كه بيننده را متأثر مي نمايد.
پس چه بايد كرد كه چنين نشود؟
۱- از اجراي طرح هاي ناشيانه و عجولانه و بدون مطالعه كارشناسي پرهيز گردد.
۲- هر گونه تغيير كاربري و جايگزيني گونه هاي وارداتي و غيربومي و نقل و انتقال نهال و بذر از استان به استان ديگري شديداً تحت كنترل باشد.
۳- از گسترش طرحهايي با اسامي دهان پر كن به ارتفاعات و كوهستانها به شدت جلوگيري گردد.
۴- فرهنگ كاشت و داشت و صيانت از گونه هاي ارزشمند بومي ترويج گردد.
۵- در نهايت به تجربه و علم احترام گذاشته شود. از انديشمندان و عاشقان طبيعت و زيست بومهاي اين كشور كه متنوع ترين گونه هاي گياهي دنيا را در بر دارد، استفاده شود.
اميرحسين داراب زند
كارشناس منابع طبيعي
منابع:
۱ـ زنده ياد استاد دكتر كريم جوانشير، اكاليپتوس
۲ـ زنده ياد استاد دكتر كريم جانشير، سوزني برگان
۳ـ اميرحسين داراب زند، خواف سرزمين كاج الدار

بازتاب
آن  غفلت و اين پيامد...
002000.jpg
نفع طلبي محض، فردگرايي و هرچه سريع تر پولدار شدن موجي است كه از جامعه بزرگ شهري تهران به حواشي اين كلان شهر نيز نفوذ كرده است و ظاهراً، بايد سراغ كساني كه در نهايت نجابت چشمه اي را آباد مي كردند و درخت توتي كنارش مي كاشتند تا رهگذران خسته در سايه سار آن لختي بيارامند و ضمن رفع تشنگي كام خود را با توت شيرين كنند، در افسانه ها بگيريم. هفته گذشته كه به همراه يكي از دوستان راهي ارتفاعات شمال تهران شده بوديم، به نشانه ها و نمادهاي تلخ و هشدار دهنده اي برخوردم كه حكايت از چرخش رفتار و مناسبات اجتماعي ما از نوع دوستي و همت عالي به نوعي روابط سوداگرانه و سودطلبي محض مي كند.
هجوم سيل آساي سرمايه به بخش بسازوبفروشي محض (با سرمايه گذاري معقول در توليد مسكن اشتباه نشود) يكي از عوامل مهم اين دگرگوني ها در رفتار و مناسبات اجتماعي است. در شمال شرقي گلابدره، يك رديف ساختمان بلند يا همان برج تا منتهااليه جايي كه ديگر صخره ها اجازه نفوذ نمي دهند گردن برافراشته اند و بستر گلابدره تا انتهاي تنگه كه در روزگاري نه چندان دور در چنين فصلي سرشار از طراوت و تازگي و ميوه هاي گوناگون بود، به همين گونه تحت تصرف ساختمان هاي نوبنياد بسيار بلند در آمده است.
در ادامه، تا سوهانك، ساختمان بلند و برج هاي جديد همچنان در سينه كوه پيش مي روند و معلوم نيست، چگونه براي اين ساخت وسازهاي غيرقانوني و مغاير با محيط زيست شهري تهران، مجوز صادر شده است و چرا، اهرم هاي قانوني بازدارنده اين تخلفات آشكار نمي باشد. اين تخلفات شالوده جديدي را در مناسبات اجتماعي اين قسمت از پايتخت ريخته است كه آثار آن را مي توان در فضاي سبز و دامنه هاي طبيعي در بند، و دره  اوسون به وضوح ديد. صاحب ملكي، در مسير اوسون، چشمه اي را كه ساليان سال در اختيار مردم بود به داخل ملك شخصي اش هدايت كرده است.
تابلوهايي با اين مضمون (ملك شخصي است، ورود اكيداً ممنوع) به سرعت بر روي سيم ها و يا پرچين هايي كه يكي بعد از ديگري، باغ ها و دامنه هاي سرسبز را حصار مي كند، نصب مي شوند. دير نيست، جاده اي كه در ابتداي دربند، تدارك ديده شده است در آينده اي نه چندان دور، بولدوزرها را تا عمق باغ هاي باقيمانده در دامنه صخره ها بكشاند و اين آخرين تفرجگاه مردم خسته  از دود و آلودگي و سر و صداي شهري را نيز زير پوشش ساخت وسازهاي آنچناني ببرد!
جواد سفري

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    انديشه    |    حقوق شهروندي    |    خارجي    |    سياسي    |
|   شهري    |    علمي    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |
|   صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |