نگاهي به مقوله نوجواني، اردو و غني سازي اوقات فراغت
خواب كتابهاي درسي گشايش زندگي
|
|
فعاليت هاي غيررسمي عموماً مؤثرتر و كارآمدتر از فعاليت هاي رسمي به حساب مي آيند و به رشد و تكامل شخصيت مطلوب و تسهيل بخشي رشد و تكامل اجتماعي نوجوانان مي انجامد و امكان تفريحي سالم را براي وي به همراه دارد
تابستان كه از راه مي رسيد، امتحانات به پايان رسيده بود و درب مدرسه بسته و كتابهاي درسي به خواب مي رفتند، اما كتاب زندگي همچنان گشوده بود؛ چرا كه هر پاياني يك شروع جديد است، هر غروبي نويد بخش يك طلوع جديد است، هرمرگي آغاز حياتي دوباره است و با اين ديد، هر فراغتي آمادگي اشتغال ديگري است.
پس همچنان كه غروب و مرگ مطلقي متصور نيست، فراغت مطلق نيز خارج از تصور است.
اوقات فراغت، اوقاتي ايستا و مرگ زمان نيست، حد فاصل دو فعاليت نيست، منقطع از يك فرآيند آموزشي و تربيتي نيست، بلكه ادامه همان جريان و فرآيند است حتي با شدت و اثربخش تر از آن، چرا كه هدف اساسي همه فعاليت هاي مدرسه، ايجاد انگيزه ها و محرك هاي لازم براي ادامه رشد و تكامل طبيعي سالم دانش آموزان و امكان كسب معرفت و مهارت هاي ضروري و ارزش هاي مطلوب براي بهره مندي از زندگي مطلوب است و در دنياي جديد براي رسيدن به اين اهداف مهم دو راه پيش بيني شده است:
يكي از راه ها فعاليت رسمي و محدود به كلاس درس است كه كم و كيف آنها از سوي وزارت آموزش و پرورش تعيين و ابلاغ مي شود و معمولاً مدرسه، معلم و دانش آموز از آزادي عمل و ابتكار مطلوب نيز محروم اند.
ديگري از طريق فعاليت هاي غيررسمي كه به كلاس و حتي مدرسه نيز محدود نبوده و بيش از هر عامل ديگر، از ميزان علاقه، تجربه و قدرت ابتكار مربيان و دانش آموزان متأثر است.
فعاليت هاي غيررسمي عموماً مؤثرتر و كارآمدتر از فعاليت هاي رسمي به حساب مي آيند و به رشد و تكامل شخصيت مطلوب و تسهيل بخشي رشد و تكامل اجتماعي نوجوانان مي انجامد و امكان تفريحي سالم را براي وي به همراه دارد.
متأسفانه در نظام تعليم و تربيت خود، به شدت از فعاليت هاي غيررسمي و غيرمستقيم غفلت كرده ايم و به خاطر تب بالاي كنكور و كسب موفقيت در دوي ماراتن ورود به دانشگاه كه مهمترين ملاك گزينشش متكي بر حافظه نوجوانان اين مرز و بوم است، مي بينيم كه چگونه به قرنطينه سازي آموزشي و رشد و تقويت حافظه نوجوانان خود مي پردازيم و از رشد و تكامل اجتماعي و شخصيتي و حتي جسماني آنان از طريق ورزش و همچنين مهارت آموزي غافل شده ايم.
امروزه شاهديم كه علاوه بر عموم مدارس كه در تابستان به تشكيل كلاس هاي جبراني و تقويتي و ارائه خدمات آموزشي مشغولند، آموزشگاه هاي علمي و كلاس هاي كنكور نيز به كمك اوليا شتافته اند تا فرزندان آنها را در قبولي آزمونهاي نفسگير كنكور تضمين كنند.
از آنجايي كه جامعه سالم نيازمند افراد سالم است و نوجوان و جوان سالم، سرمايه سالم و بركت جامعه است، بياييد به جامعه سالم فردايمان بيشتر بينديشيم، جامعه اي كه سعادت و سلامت نوجوانان و جوان در آن تأمين شدني باشد. دستيابي به سلامت و سعادت او نيازمند برنامه ريزي است و براي برنامه ريزي هر گروهي، بايستي ابتدا مخاطب شناسي كرد و در اين راستا ضروري است دوره نوجواني را خوب بشناسيم و به اين پرسش پاسخ داده شود كه: چرا به دوره نوجواني تكيه مي كنيم و به آن اهميت قائليم؟
به نظر بيشتر صاحبنظران تعليم و تربيت «نوجواني برزخ ميان كودكي و بزرگسالي است»نوجوان در اين سن شيفته دستيابي به استقلال است. دوره نوجواني دوران تحول و تغيير است، دوره تولد دوباره فرد است. دوره شكل گيري شخصيت فرد است. دوره بي سروساماني روحي است. دوره نوجواني، عموماً دوره «زندگاني تشنج انگيز» و دوره «طوفان و فشار» است. دوره شكل پذيري، دوره كسب مهارت ها، دوره تغييرات جسماني و رواني، دوره تكامل هوشي و ذهني است، دوره نشاط و شادابي، دوره هدايت و هويت يابي و دوره مسئوليت پذيري فرد است و در نهايت بايد گفت: اين دوران، «نقطه عطف زندگي» انسان است.
با عنايت به ويژگي هاي اين دوران است كه بر توسعه برنامه هاي غيررسمي (فوق برنامه) در تمامي نظام هاي تعليم و تربيت تأكيد مي شود.
چرا كه فعاليت هاي غيررسمي مانند برگزاري فعاليت هاي گروهي بر اصول و قواعد و قوانيني استوار است كه بر پويايي، نوگرايي، خودپويايي، نفوذ و انگيزش اعضاي گروه تأ كيد دارد و اينها نيز از مقولاتي هستند كه در نوجوان مؤثرتر است.
اگر سعادت و بهروزي نوجوان ملاك توسعه جامعه سالم باشد، بايستي براي اوقات فراغت او برنامه ريزي شود.
به برخي از ويژگي هاي فعاليت هاي گروهي غيررسمي كه وجه تمايز آن از فعاليت رسمي مدرسه اي است، مي توان به قرار زير اشاره كرد:
۱- مديريت پرهيزي به جاي تجويزي: محور برنامه، دانش آموز (نوجوان) است و خود بالندگي او مطرح است و مربي فقط تسهيل كننده امور است.
۲- خود آغاز گري و خودفرماني عضو، محور است و هدايت و نظارت غيرمستقيم و پرهيزي مربيان توصيه مي شود. همان گونه كه تا فرمان را دست فرد ندهيم رانندگي ياد نمي گيرد، نوجوان را تا رهايش نكني، تربيت نمي شود.
۳- فعاليت هاي گروهي يك كلاس باز است كه فرد بايد خود كشف كند و خود دريابد و خود به كار گيرد.
۴- تخليه هيجانات سرگردان نوجوان، رهايي از احساسات با كسب بينش و دريافت ادراكات جديد همراه با رفتارهاي خودمبتكرانه را به دنبال دارد.
۵- رشد عاطفي، توسعه خودپنداري و تعيين نيازهاي پرورشي نوجوان را به همراه دارد.
۶- موجب ارتقاء آگاهي و رشد فردي، كسب مهارت ها، ارتقاي آموزش هاي اجتماعي و تحصيلي متنوع نوجوان مي شود.
۷- نوجوان توانايي ها وشايستگي هاي خود را كشف و بر آنها وقوف مي يابد.
۸- همان گونه كه به هنگام نفس كشيدن نمي توانيم حرف بزنيم و در بيرون دادن است كه مي توانيم حرف بزنيم، در فعاليت هاي غيررسمي است كه دانش آموز فرصت مي يابد كه حرف بزند، چرا كه در اينجا برخلاف فعاليت رسمي، هدف انباشتن ذهن او نيست، هدف پرورش روح اوست.
۹- تأكيد بر نقاط مثبت و پاداش دهي است و از نقاط منفي، تغافل و از مجازات پرهيز مي شود. در پاداش نيز به اين اصل بايستي توجه كرد كه: «پاداش بايستي براساس نيازهاي ارضا نشده فرد باشد.»
۱۰- آن فعاليت گروهي مطلوب است كه محيط مملو از يادگيري، نقش مربي آسانگري و تسهيل بخشي و دانش آموز خود فرمان و آغازگر باشد.
حال در بستر نقادي مي توان گفت به ميزاني كه فعاليت هاي گروهي ما و يا تشكيل كلاس هاي فوق برنامه در تابستان به ملاك ها و ويژگي هاي يادشده نزديك باشد، به همان ميزان به كسب توفيق در اجراي فعاليت غيررسمي نائل آمده ايم و الا خداي ناكرده به عوض «فرصت سازي»، به «فرصت سوزي» پرداخته ايم.
يكي از كامل ترين فعاليت هاي گروهي كه اثري بس ماندگار در تربيت و شخصيت فرد دارد، برگزاري اردوهاي با برنامه و صحيح است، چرا كه:
* اردو لحظه هاي جدايي از زندگي روزمره است و دگرگوني اساسي هم در اين ساعات به وجود مي آيد، استعدادها را نيز در اين جمع شدن ها مي توان كشف و تقويت كرد.
* اردو جايگاه معرفي هويت نوجوانان و تصحيح و شكل دادن به اين هويت است.
* اردو پنجره باز و روزنه بي محدوديتي است به سوي طبيعت، معرفت، فرهنگ و شناخت مسايل گوناگون زندگي و روزگار.
* در اردو و هر تشكيلات ديگر،مهم اين است كه روح تشريك مساعي، تعاون، ايمان، صداقت و معرفت در بين اعضا به وجود بيايد.
* اصل اردو آشنا سازي فرد با طبيعت است.
* اگر انگيزه نوجوان و والدين براي شركت در اردوها كمتر شده، بايستي علت را جستجو كرد. شايد در اردو آموزشهايي داده شده كه فرد احساس مي كند در جاي ديگر مثل آموزشگاه و مدرسه و مسجد هم مي تواند آن آموزش ها را فراگيرد.
* شايد در اردو ، آموزش مهارت ها و فنون جاي خود را به چيزهاي ديگري داده است ،چرا كه در اردو «كار» محوريت دارد، مثلاً شمارش درخت در اردو، يافتن انواع سنگ در كنار رودخانه يا دريا، يافتن غذا و تهيه آن يا مخابره با پرچم و يا مخابره با سوت كه مثلاً با يك سوت بيا، با دو سوت قايم شو و اينها كاري است كه هم آموزش است و هم لذت بخش است و موجبات مفرح شدن روح را فراهم مي كند و از اين باب تفريح هم هست، مگر نه آن است كه هر چيزي موجبات انبساط روح و لذت خاطرانسان را فراهم كند، تفريح است، همان گونه كه حضرت علي(ع) مي فرمايند «بهترين تفريح كار است» كه در فرهنگ ما اين مي تواند يك پارادوكس تلقي شود.
با اين نگرش، حتي اعزام دانش آموزان به حج عمره از سوي سازمان دانش آموزي در سال جاري نيز مي تواند مورد نقد و بررسي قرار گيرد كه به چه ميزان با اهداف اردويي سازگاري دارد و با توجه به سلسله مراتب نيازها، تا چه اندازه به نيازهاي ارضا نشده او جامه عمل پوشانده ايم كه حال او را به عاليترين سفر معنوي اش در طول زندگي رهسپار مي كنيم؟ و وجه تمايز اين گروه از دانش آموزان كه مشرف خواهند شد با ديگران در چيست؟
حسن زارعيان- كارشناس تعليم و تربيت
منبع: فعاليت هاي فوق برنامه، دكتر علي اكبر شعاري نژاد
|