دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۱۳
يادداشت
شركت هاي دولتي
مسأله شركت هاي دولتي و افزايش بودجه آنها معمولاً هر ساله هنگام بررسي قوانين بودجه سنواتي مورد بحث و بررسي نمايندگان و كارشناسان قرار مي گيرد. واقعيت اين است كه بسياري از كارشناسان اقتصادي از اين كه نظارت لازم بر عملكرد شركت هاي دولتي نمي شود يا اين كه بودجه آنها افزايش مي يابد، احساس نگراني مي كنند. از طرفي مي بينيم كه در قوانين بودجه سالانه، قانون تنظيم بخشي از مقررات مالي دولت، قانون برنامه سوم توسعه و قانون محاسبات مقررات بسيار جدي براي كنترل و نظارت بر شركت هاي دولتي و حسابرسي آنها وضع شده است. به موجب قانون برنامه سوم توسعه تشكيل شركت دولتي جديد منوط به تأييد هيأت وزيران و تصويب مجلس شوراي اسلامي شده است كه تاكنون نيز مجلس با دقت و به درستي براي تشكيل شركت هاي دولتي جديد اعمال محدوديت كرده است. در حال حاضر سازمان بازرسي كل كشور از طرف قوه قضاييه بر عملكرد شركت هاي دولتي نظارت مي كند. ديوان محاسبات نيز از طرف مجلس وظيفه بررسي و حسابرسي اين شركت ها را برعهده دارد. بازرس قانوني شركت هاي دولتي نيز سازمان حسابرسي است كه زير نظر وزارت امور اقتصادي و دارايي به عنوان نماينده قوه مجريه فعاليت دارد. همان طور كه ملاحظه مي شود هر سه قوه مقننه، مجريه و قضاييه به نحوي بر عملكرد شركت هاي دولتي نظارت دارند. از طرفي اين طور نيست كه همه شركت هاي دولتي زيان ده باشند و يا اين كه حساب شركت هاي دولتي سودده در اختيار دولت نباشد. به عنوان مثال در بودجه سال ۸۲ حدود ۳۳۶ شركت سودده درج شده است كه اعتبار آنها حدود ۴۰۰ هزار ميليارد ريال است. در مقابل اين تعداد شركت سودده تعداد ۱۲۱ شركت زيان ده نيز در قانون بودجه درج شده است كه اعتبار آنها حدود ۱۴ هزار ميليارد ريال است. اين شركت هاي زيان ده نيز عموماً كارهاي غيرانتفاعي انجام مي دهند مانند شركت هاي آب و فاضلاب و كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان. بنابراين ارزيابي عملكرد شركت هاي دولتي و فوايد و مضار آنها براي اقتصاد بايد با توجه به آمار و اسناد انجام شود و بحث هاي كلي نه تنها نتيجه اي نخواهد داشت، بلكه ممكن است موانعي براي كارآمدي و شفاف سازي عملكرد و حساب هاي اين شركت ها نيز ايجاد كند.

دكتر موسي غني نژاد:
نظم بازار در اقتصاد ناشي از آزادي است
دست يافتن به اين مسأله كه چگونه مي توان بدون توافق بر سر اهداف مشترك به يك نظام منسجم هماهنگ و كارآمد دست يافت، كشف بزرگ علم اقتصاد است 
تنها اصل اخلاقي كه تاكنون توانسته رشد مداوم يك تمدن پيشرفته را امكان پذير كند، اصل آزادي فردي است
كشف بزرگ اقتصاد سياسي كلاسيك پي بردن به چگونگي عملكرد نظم هاي مبتني بر آزادي و نظم هاي انتزاعي ناشي از آزادي است.
000120.jpg

به گزارش خبرنگار ما، دكتر موسي غني نژاد- عضو هيأت علمي دانشگاه صنعت نفت- در نشست ماهانه انجمن اقتصاددانان ايران، با بيان اين مطلب گفت: كشف اين مسأله كه چگونه مي توان بدون توافق بر سر اهداف مشترك به يك نظام منسجم، هماهنگ و كارآمد دست يافت، كشف بزرگ علم اقتصاد است. در حقيقت علم اقتصاد چگونگي ساختار و كاركرد يك جامعه بزرگ را كه مبتني بر آزادي است، توضيح مي دهد.
وي معتقد است كه در جوامع قديمي و باستاني نيز نظم مبتني بر آزادي تجارت وجود داشته است، منتهي نه به شكل غالب در جامعه.
او در اين زمينه اظهار داشت: فيلسوفان نيز هيچگاه اين مسأله را متوجه نشدند كه آزادي چگونه مي تواند نظم را به وجود آورد و به عبارتي چگونه ممكن است هر كسي به دنبال هدف خود باشد و نظم به وجود آيد. به نظر مي رسد اين مسأله به يك توضيح تئوريك نياز داشت و درست در دوران جديد و عصر مدرن يعني از قرن ۱۸ به بعد بشر توانست اين كار را انجام دهد و تئوري نظم مبتني بر آزادي كشف شد.
وي در ادامه افزود: «هايك» اين كشف را تنها محدود به اقتصاد به معني حوزه فعاليت هاي مادي و تأمين نيازهاي معيشتي انسان نمي داند بلكه خيلي فراتر از آن مي رود. آزادي در ساير عرصه ها نيز دستاوردهايي دارد. آزادي در سياست نيز همين طور است. آزادي در سياست هم نظم پيچيده تر و كارآمدتري را ايجاد و به مراتب رضايت بيشتري را براي مردم فراهم مي كند. آزادي در علم و به خصوص حوزه تحقيقات علمي نيز همين طور است. به طور كلي مي توان گفت پيشرفت هاي علمي صرفاً برمبناي آزادي امكان پذير هستند.
غني نژاد يادآور شد: برنامه مطالعاتي هايك مبتني بر نوعي انسان شناسي است كه با اين پرسش آغاز مي شود: گذار انسان ها از يك زندگي قبيله اي يا گله انساني (جامعه اوليه) به جامعه گسترده بزرگ چگونه امكان پذير شد؟ برنامه مطالعاتي هايك روي اين مسأله متمركز است، يا به سخن ديگر مي خواهد بگويد تمدن هاي بشري و از همه مهمتر تمدن پيشرفته امروزي چگونه پديد آمد.
وي ادامه داد: براي توضيح اين تحول ها، هايك ديدگاه ويژه اي دارد و عمدتاً از علم اقتصاد و اقتصاد سياسي كمك مي گيرد. او معتقد است كه علم اقتصاد مهمترين علم دوران مدرن است. به اين ترتيب از ديدگاه هايك علم اقتصاد اهميت اساسي دارد. از ديد او اقتصاد و پارادايم علم اقتصاد عنصر تشكيل دهنده انديشه مدرن و جامعه مدرن است.
عضو هيأت علمي دانشگاه تصريح كرد: در ارتباط با اين پرسش كه گذار انسان ها از يك زندگي قبيله اي يا گله انساني به جامعه بزرگتر چگونه اتفاق مي افتد، هايك معتقد است جامعه قبيله اي يا گله انساني جامعه اي مبتني بر هدف است. انسان شناس ها نيز معتقدند كه جامعه قبيله اي به جوامعي اطلاق مي شود كه اعضاي آن از يك انسجام برخوردار هستند و به منظور يك هدف مشخص دور هم جمع مي شوند. قواعد و نظمي كه در اين گونه جوامع وجود دارد مبتني بر دستور و فرمان است. به عبارتي يك سيستم متمركز وجود دارد كه براساس هدف مشترك و منظم شكل گرفته است، ضمن اين كه يك رئيس نيز وجود دارد.
او در ادامه اظهار داشت: هدف اين جوامع ابتدا شكار است و نهايتاً اين كه آن را توزيع مي كنند. به نظر مي رسد اگر اين گونه جوامع تفكر اقتصادي نيز داشته باشند، تفكرشان توزيعي است. البته در تصميم گيري ها نقش رئيس بسيار مهم است.
000135.jpg

وي تأكيد كرد: جوامع بزرگ اما ساختاري كاملاً متفاوت دارند. از ديد انسان شناسان نظم دراين گونه جوامع مبتني بر قواعد كلي و قانون است و الزاماً هدف مشتركي بين اعضا وجود ندارد. هركس به دنبال هدف خود است اما نظم همچنان وجود دارد. امروزه به اين جوامع حكومت قانون نيز گفته مي شود. در حقيقت اين سيستم اجازه مي دهد كه افراد علي رغم تعدد اهداف دچار تنازع و جنگ با يكديگر نشوند. به اين ترتيب در جوامع بزرگ آنچه رفتار انسان ها را هدايت مي كند دستور يا فرمان رئيس نيست بلكه قواعدي هستند كه نقش هدايت كننده را برعهده دارند.
وي افزود: به طور كلي مي توان گفت دو پارادايم وجود دارد. پارادايم اول جامعه  قبيله اي يا گله اي كه به آن پارادايم تضاد نيز گفته مي شود. در اين پارادايم تفكر سنتي حاكم است. تفكري كه مبتني بر تضاد و تناقض است. لازم به ذكر است كه به اين پارادايم، پارادايم دوست و دشمن نيز گفته مي شود.
پارادايم دوم جامعه مدرن است كه به آن پارادايم همسويي يا هماهنگي منافع نيز مي گويند. به اين معنا كه علي رغم تعدد اهداف و تفاوت افراد به لحاظ عقايد، اعضاي اين گونه جوامع نه تنها با هم در تضاد نيستند بلكه با هم هماهنگ و از يك نظم خاص برخوردارند، ضمن اين كه هر كسي به دنبال هدف خودش است. به نظر مي رسد آزادي نيز به همين معناست.
غني نژاد با اشاره به اين نكته كه پيدا شدن تمدن با ظهور برخي سنت ها، آداب و رسوم و اخلاقيات امكان پذير مي شود، اظهار داشت: اخلاق از ديدگاه  هايك يك نقش محوري در شكل گيري و سازمان دهي و ساختار جامعه دارد.
او با اشاره به تعريف ارزش ها- كه منظور از ارزش ها اعتقاداتي هستند كه مورد پذيرش واقع شده اند و مبناي كردار و عمل انسان ها قرار مي گيرند- گفت: هايك معتقد است كه ارزش هاي انساني سه منشأ دارند و آن عبارت است از غرايز، سنت ها و عقل. هايك در ارتباط با اين سه منشأ بيشترين اهميت را به سنت ها مي دهد و اعتقاد دارد كه سنت ها بين غريزه و عقل قرار دارند و برخي از سنت ها كه به قول ما ايراني ها به سنت هاي حسنه معروف هستند از ديدگاه هايك مي توانند تمدن را به وجود آورند؛ تمدني كه مبناي ارزشي اش آزادي است.
وي در ادامه افزود: هايك آزادي را محصول عقل انسان نمي داند و به طور كل عقل را محصول يك تحول طولاني تاريخي سنت ها و آداب و رسوم مي داند. عقل محصول تحول فرهنگي است نه ايجادكننده آن. به همين منظور مي توان گفت هايك خود را از انديشه انسان گرايان و ماركسيست ها متمايز مي كند. آنها معتقدند كه عقل انسان بر جامعه و فرهنگ آن در تمامي ابعادش تأثيرگذار است. هايك معتقد است كه سنت ها بين غرايز و عقل هستند و تمدن در واقع مهار زدن به غرايز است و تفاوت انسان و حيوان نيز در همين است كه اصولاً حيوان نمي تواند غريزه اش را مهار كند و يا به ندرت مي تواند اين كار را انجام دهد، درصورتي كه انسان دائم در حال مهار كردن غرايزش است. به نظر مي رسد اين مهار كردن در اكثر مواقع براساس سنت ها، ارزش هاي اخلاقي و عقل كه يك سازمان دهي خاصي در جامعه ايجاد مي كند، صورت مي گيرد.
او ادامه داد: هايك معتقد است تنها اصل اخلاقي كه تاكنون توانسته رشد مداوم يك تمدن پيشرفته را امكان پذير كند، اصل آزادي فردي است. يعني اين كه فرد در تصميم گيري هايش تنها توسط قواعد و رفتار كلي هدايت شود نه بر اساس دستورات مشخص افراد ديگر.
عضو هيأت علمي دانشگاه صنعت نفت يادآور شد: هايك معتقد است آزادي يعني اين كه تابع اراده كسي يا كسان ديگري نباشيم و رفتارمان نظم خودش را تنها از يك قواعد كلي و انديشه اي كه مورد قبول عموم جامعه است بگيرد. فرماندهي و دستورات يا به جامعه اوليه كه هايك از آن به عنوان جامعه قبيله اي نام مي برد مربوط مي شود يا به سيستم هاي سازماندهي شده. البته بايد گفت برخي از اين سازمان ها در جامعه نقش مهمي دارند و اين گونه نيست كه هايك اهميت اين مسأله را نداند. اما بحث هايك بيشتر به نظم كلي جامعه مربوط مي شود نه نظم هاي جزئي كه در داخل جامعه وجود دارد.
غني نژاد در ادامه اظهار داشت: هايك معتقد است كه آزادي تنها يك ارزش نيست بلكه واقعيتي است كه اگر استقرار پيدا كند، به شكل گيري نظم ها و يا سيستم هاي معيني منتهي مي شود. هايك به اين گونه نظم ها، نظم هاي انتزاعي نيز مي گويد و معتقد است كه نظم بازار در اقتصاد نيز ناشي از همين نظم است؛ نظمي كه از آزادي حاصل مي شود.
او گفت: از نظر هايك «آزادي» مفهوم مخالف نظم اجتماعي نيست. آزادي لاابالي گري نيست، اين كه هر كسي هر كاري كه دلش مي خواهد انجام دهد، بلكه آزادي شرط لازم براي ظهور نظم مدرن است. نظمي كه به مراتب پيچيده تر و بارورتر از نظم هاي موجود در جوامع سنتي و نظم هاي مصنوع سازماني است. آزادي نه تنها هرج و مرج نيست بلكه سبب مي شود تا يك نظم فوق العاده تر، پيچيده تر و كارآمدتري در جامعه به وجود آيد و اين نه تنها در اقتصاد بلكه در كليه موارد زندگي اجتماعي ضروري است.
غني نژاد تأكيد كرد: هايك معتقد است هر كسي با اتكا به دانش و استعدادهاي خود در پي نيل به اهداف خاص خود است اما پيگيري اهداف فردي انسان ها بايد در چارچوب قواعد كلي همه شمول يا قانون صورت گيرد تا تعارض و تنازع ايجاد نشود. آزادي بدون قانون معنا ندارد.
وي افزود: دستاورد عيني و عملي بزرگ اقتصاد مدرن اين است كه انسان ها دائماً از دانش، اطلاعات و استعدادهاي هم نوعان خود سود مي برند، بدون اين كه نسبت به آنها آگاهي داشته باشند.
عضو هيأت علمي دانشگاه گفت: از نظر هايك اهداف اقتصادي نهايي نيستند بلكه اهدافي واسطه اي هستند. توسط اين اهداف واسطه اي است كه ما وادار مي شويم براي برآورده كردن خواسته هاي فردي خودمان در خدمت خواسته هاي ديگران باشيم (اهداف جديد) و اين بحثي است كه در كشور ما به آن كمتر اهميت داده شده است. متوجه نشده اند كه اهداف اقتصادي چيست و عموماً آن را مذموم تلقي كرده اند. در اينجا اهداف اقتصادي را سودجويي مي دانسته اند ولي واقعيت اين است كه هيچ كس صرفاً دنبال سود و پول نيست. چون پول وسيله است. پول چيزي را ارضا نمي كند منتها پول همان طور كه هايك مي گويد يكي از بزرگترين كشفيات تمدن بشري است، چون قابل تبديل شدن به همه چيز است؛ يعني بزرگترين وسيله آزادي انسان هاست.
وي در پايان گفت: برخلاف اتهامي كه به علم اقتصاد نسبت مي دهند كه تنها ماديات را در نظر مي گيرد، بايد بگويم اقتصاد نه ماديات را در نظر مي گيرد نه معنويات را. علم اقتصاد مي خواهد بگويد آن وسيله اي كه شما مي توانيد به اهداف خود برسيد
- حال هر هدفي كه مي خواهد باشد، هدف خيرخواهانه يا هدف لذت جويي شخصي- راهش چيست. اقتصاد اين را نشان مي دهد. اين كه بعدها از آن چه استفاده اي خواهيد كرد، علم اقتصاد قضاوتي نمي كند و ضرورتي ندارد كه راجع به آن قضاوت كند.

اقتصاد
انرژي
بانك و بورس
بين الملل
صنعت
|  اقتصاد  |  انرژي  |  بانك و بورس  |  بين الملل  |  صنعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |