در چند ساله اخير توجه به نگارش و ترجمه آثاري در باب اسطوره هاي جهان و مكتب هاي اسطوره شناسي رواج بسزايي گرفته است.
اگر چه چاپ اين گونه آثار در ايران پيشينه اي نزديك به چند دهه دارد و از اين ميان مي توان از پيشگاماني چون شادروان بهمنش، استاد پورداود، دكتر مهرداد بهار، استاد هاشم رضي و جلال ستاري كه بحق در شناساندن اسطوره شناسايي چون الياده، دمزيل و يونگ نقش مهمي داشتند، نام برد. در اين ميان دكتر ابوالقاسم اسماعيل پور؛ متخصص در فرهنگ و زبان هاي باستاني ايران با پژوهش بر روي اساطير مانوي گام در اين وادي نهاد. گرچه اسماعيل پور در حوزه ادبيات و اساطير مانوي تخصص دارد اما به ترجمه و نگارش آثاري در حوزه اسطوره شناسي و اسطوره هاي ملل ديگر دست يازيده كه حاصل آن چيزي نزديك به بيست عنوان كتاب است. گفت وگوي زير به انگيزه چاپ چندين ترجمه از وي درباره اسطوره هاي ملل توسط نشر كاروان انجام شده كه در پي مي خوانيد.
* مجموعه «آيين ها و اسطوره ها» كه زير نظر شما منتشر مي شود، با چه هدف و انگيزه اي گزينش شده و تاكنون چند جلد از آن منتشر شده است؟
- انتشار مجموعه كتابهايي با عنوان «آيين ها و اسطوره ها» در سال ۱۳۸۰ در نظر كاروان برنامه ريزي شد و تاكنون پنج جلد از آن منتشر شده و پنج جلد ديگر در دست انتشار است. ما در ارائه اين مجموعه تلاش مي كنيم كه آثاري تأليفي يا ترجمه اي درباره مهمترين آيين ها، كيش ها و اسطوره هاي جهان منتشر كنيم. پنج جلدي كه تاكنون انتشار يافته، عبارتند از: ۱) اسطوره آفرينش در آيين ماني، تأليف اينجانب درباره كيش ماني واسطوره جهان شناخت مانوي با گفتاري درباره ريشه هاي عرفان مانوي در پيش از اسلام و بازتاب هاي فرهنگي، هنري و ادبي آن در ادبيات ايراني، خوشبختانه جامعه كتابخوان ايراني استقبال خوبي از اين كتاب كرده اند. با آن كه چاپ ۱۳۸۱ در اصل چاپ دوم اين اثر بود، اما استقبال خوانندگان اهل فن نشان داد كه كار اصيل در جامعه ما مخاطبان خاص خودش را دارد. ۲) اساطير يونان، اين كتاب در اصل جزء زير مجموعه اساطير ملل از انتشارات لاروس برگزيده شده كه حدود ده جلد را بالغ مي شود. ترجمه چهار جلد از آن در ارديبهشت امسال همزمان با نمايشگاه كتاب منتشر شده است. اسطوره هاي يوناني جزء زيباترين و خيال انگيزترين اسطوره هاي جهان و تصويرگر فرهنگ و زندگي و نگرش يونانيان باستان است. تاكنون هيچ شاعر هنرمند درجه يك اروپايي نبوده كه از اساطير يوناني يا رومي به نحوي تأثير نگرفته باشد. اين كتاب كلاً تحليلي درباره جهان شناخت يوناني، اسطوره هاي آفرينش و رستاخيز، خدايان، قهرمانان اساطيري و موجودات شگفت آور و مافوق طبيعي است كه در قالب حوادثي مهيج به زباني شيوا، عمده ترين داستانهاي اساطير يونان باستان را روايت مي كند. اسطوره هاي يوناني مصور و مزين به بيش از صد تصوير هنري است.
۳) بهشت و دوزخ در اساطير بين النهرين درباره اساطير پنج هزار ساله بين النهرين اثر دانشمند بزرگ انگليسي، خانم ساندرز است. اين دانشمند منظومه آفرينش بابلي و منظومه دوزخ سومري را مستقيماً از زبان سومري- بابلي برگردانده و تحللي عالمانه از آن به دست داده است. كاهنان بابلي در عهد باستان، اين سرودنامه اساطيري را در برابر تنديس ايزدان مي خوانده اند. زيبايي هاي بهشت خيال انگيز و وحشت دوزخ در نزد سومريان باستان، ايزدان آسمان، خورشيد و ماه و ايزدان نگهبان دوزخ در اين كتاب توصيف مي شود. علاوه بر معرفي چهره هاي اساطيري بين النهرين، كتاب در بردارنده اشعار زيباي باستاني و اساطيري است و ارزش ادبي دارد.
۴) اساطير آشور و بابل، كه با ديباچه اي درباره اسطوره هاي پيش از تاريخ شروع مي شود و به اساطير بين النهرين كه با اسطوره هاي سومري و آشوري و بابلي به پايان مي رسد.
موضوعات اين مجموعه شامل: جهان در اعصار باستان از حدود پنج هزار سال تا سه هزار پيش از ميلاد، جهان خدايان، ايزدان آسمان و ستارگان، ايزدان جنگ، الهه بامداد و شامگاه و مبارزات قهرمانان اساطيري و حماسي جزء مباحث كتاب است. در بخش پاياني كتاب، اساطير كهن فنيقي و خداياني مثل بعل و آدونيس آمده است. اين كتاب هم مصور است و در سه بخش، حدود صد تصوير كهن اساطير شرق زينت بخش كتاب است.
۵) اساطير مصر، مصري ها با اساطير شگفت انگيز و جهان رنگارنگ خدايان و فراعنه چند هزار ساله خود در واقع زيباترين روايات افسانه اي جهان را آفريده اند. شخصيت هاي اساطيري عجيبي مثل زع يا خداي خورشيد، گب يا ايزد زمين، نوت يا ايزدبانوي آسمان، ازيريس يا ايزد مردگان و قهرمانان و انسانهاي ايزدگونه، گاو آييس و جانوران مقدس ديگر با تصاوير هيروگليفي و حيرت انگيزشان در اين كتاب عرضه شده اند.
* فكر مي كنيد كل مجموعه چند جلد را در برمي گيرد؟
- ما يك برنامه پنج ساله براي اين مجموعه در نظر گرفته ايم. اصل برنامه بر اين است كه حدود پنجاه عنوان در اين مجموعه بگنجانيم، حال تا چه حد موفق مي شويم، بستگي به همت ناشر باذوق و فرهيخته نشر كاروان، آقاي دكتر حجازي دارد كه اين برنامه را به ساماني برساند. البته پيشرفت كار در اين دو سال نسبتاً خوب بوده است.
هم اكنون چندين مترجم و نويسنده با اين مجموعه همكاري دارند و براي ده عنوان جديد برنامه ريزي شده است. همانطوري كه از عنوان مجموعه پيداست، خود مجموعه به دو زيرمجموعه تقسيم مي شود: زير مجموعه آيين ها كه شامل عناويني پيرامون اديان جهان، آيين ها، كيش ها و باورهاي ملل گوناگون است. اين زير مجموعه خود عناويني مثل كيش زرتشتي، مزدكي، مانوي،بودايي، شمنيسم و غيره را در برمي گيرد. حتي دو كتاب پيرامون عرفان و تصوف اسلامي، بويژه كتابي از هانري كربن با عنوان «زمان ادواري و عرفان اسماعيلي» در دست ترجمه است. دوم زير مجموعه اسطوره ها كه خود شامل دو گروه است: اساطير ملل كه به طور مستقل يا گروهي، اسطوره هاي شرق و غرب را دربرمي گيرد؟
همچنين ما در اين مجموعه، انتشار چندين دانشنامه اساطير جهان را در نظر گرفته ايم. مراكز انتشاراتي مختلف در ايران كتاب هاي پراكنده اي پيرامون مباحث اسطوره شناسي تاكنون منتشر كرده اند، اما هيچ كدام كتابي مفصل و دايرة المعارفي در اين باره چاپ نكرده اند، از اين جهت، ما كتاب دانشنامه اساطير جهان به سرويراستاري ركس وارنر را برگزيده ايم و در همين مجموعه گنجانده ايم كه اميد است به زودي به دست علاقه مندان برسد. با انتشار اين كتاب، ديگر كل اساطير جهان را يكجا و به صورت مصور در يك جلد خواهيم داشت. اين كتاب علاوه بر ارزش مباحث اسطوره شناختي، ارزش هنري هم دارد. چون اولاً اسطوره هاي جهان عمدتاً مصور است و يكي از راههاي بيان اسطوره اي تصوير و نمادپردازي است. تصاوير رنگي مضامين اساطيري خود جزء شاهكارهاي هنري جهان است كه بايد درباره اش بحث كرد. ثانياً بررسي تصاوير و نگاره هاي باستاني- و حتي تصويرگري عصر جديد- اسطوره ها را بهتر مي توان فهميد و تأثيربخشي آن بيشتر خواهد شد.
* با توجه به اين كه شما در شناساندن اساطير فرهنگ هاي مختلف فعال هستيد، فكر مي كنيد كه چاپ اين قبيل آثار تا چه اندازه به درك ما از اسطوره كمك خواهد كرد؟
- ببينيد! قلمرو اسطوره ها از يك نظر بيكران است. اگر در نمايشگاه بين المللي امسال، در غرفه هاي خارجي دقت مي كرديد، مي توانستيد عنوانهاي جديد اسطوره و اسطوره شناسي را مشاهده كنيد. با آن كه در زمينه اساطير جهان بويژه اساطير يونان، آثار متعددي به زبانهاي گوناگون عرضه شده، بازمي بينيد كه هر ساله معروف ترين ناشران جهان جديدترين آثار خود را كه عمدتاً مصور و رنگي است در زمينه اسطوره منتشر مي كنند. امسال حتي عناويني جذاب براي گروه هاي سني مختلف، اعم از كودكان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان عرضه شده بود. به هر حال ما در زمينه اسطور ه هنوز در اول خط هستيم. متأسفانه هنوز اثري جذاب و كامل درباره اساطير ايراني عرضه نكرده ايم. البته پيشكسوتاني چون زنده ياد دكتر مهرداد بهار اولين گام ها را در اين زمينه برداشته اند، اما كافي نيست. بنابراين ما هنوز نيازمند تأليف و ترجمه آثار متعددي پيرامون اساطير جهان و ايران در شكل و اندازه هاي جذاب و براي همه سنين هستيم. اين كه آيا چاپ اين گونه آثار به درك جامعه از اسطوره كمك خواهد كرد موضوعي است كه به فراخور خواننده بستگي دارد. خوانندگان علاقه مند به اسطوره به چند دسته تقسيم مي شوند: گروهي تنها به مباحث تئوريك اسطوره علاقه مندند و تحليل هاي فلسفي، مردم شناسانه يا روانكاوانه اسطوره برايشان جذابيت دارد. گروهي ديگر به نقد اسطوره اي علاقه مندند يا تأثير اسطوره در هنر را جست وجو مي كنند. اين طيف خوانندگان را نقاشان، مجسمه سازان، فيلمسازان و حتي موسيقيدانان يا دوستداران اين رشته ها تشكيل مي دهند. گروهي ديگر علاقه مندان به باستانشناسي و فرهنگ ايران باستان اند كه شيفته اسطوره هاي ايراني اند. شاعران و داستان نويسان نيز خود طيف جداگانه اي را تشكيل مي دهند؛ بخصوص آنهايي كه جاي پاي اسطوره را در آثار خلاقه دنبال مي كنند، البته به نظر من، سيطره ادبيات رئاليستي و غلبه ادبيات به اصطلاح متعهد در دهه هاي گذشته باعث شده كه به استناد چند تن، بقيه آثاري نيافريدند كه به نوعي بتوان تأثير اسطوره و اسطوره پردازي را در آثارشان دنبال كرد. اما خوشبختانه در دو دهه اخير آن ديوار آهنين فرو پاشيد و ادبيات داستاني ما نفسي تازه كشيد و حركت هاي اصيل ترين را آغاز كرد. در اين حركت تازه، مي توان تأثير اسطوره ها يا اسطوره پردازي را در آثار ادبيات داستاني به عينه مشاهده كرد.
|
|
البته بايد يادآوري كرد كه منظور از اسطوره پردازي، بازسازي اسطوره ها در آثار ادبي نيست، بلكه آفريدن آثار خلاقه است كه اسطوره هاي نو را در دل خودشان بپرورانند و به نوعي اسطوره هاي زمانه را بيافرينند، وگرنه بازسازي و تكرار اساطير كهن نه تنها هنرمندانه نيست، بلكه تقليدي بي ارزش است.
* آيا فكر مي كنيد مجموعه ادبيات اسطوره اي ما اعم از ترجمه يا تأليف به حد قابل قبولي رسيده يا نه؟ ارزيابي خودتان چيست؟
- در اين زمينه تلاش هاي چشمگيري صورت گرفته است، اما هنوز به نقطه قابل قبولي نرسيده ايم. در طول سه دهه اخير گام هاي نسبتاً خوبي در زمينه اسطوره و اسطوره شناسي برداشته ايم. اين جران از آغاز دهه ۵۰ با چاپ «اساطير ايران» در بنياد فرهنگ شروع شد. جالب اين است كه در آن زمان شخصيتي مثل آقاي نجف دريابندري كه عضو مترجمان انتشارات فرانكلين بود با انتشار «اساطير ايران» اثر دكتر بهار مخالفت كرده بود و آن را شايسته چاپ ندانست. اين موضوع را دكتر مهرداد بهار در آخرين مصاحبه خود در مجله كلك عنوان كرده اند و خودم نيز از زبان ايشان شنيده ام. اما امروز بحث اسطوره پژوهشي چندان گرم شده كه خود آقاي دريابندري كتابي در زمينه اسطوره يا به قول ايشان افسانه منتشر كرده اند كه البته برخلاف انتظار ايشان چندان تأثير گذار نبود.
به هر حال، امروز بعد از گذشت سي سال، آثار متعددي عمدتاً ترجمه شده اند كه در كل، ادبيات اسطوره اي ما را تشكيل مي دهند. تلاش چندين ساله آقاي جلال ستاري را نبايد ناديده گرفت كه در دهه هاي ۶۰ و ۷۰ آثار ارزشمندي در زمينه هاي تئوريك اسطوره شناسي ترجمه كرده اند. در زمينه اساطير ايراني نيز آثار خوبي منتشر شده، ولي هنوز كافي نيست.
در مباحث اسطوره پژوهي و بويژه اسطوره شناسي ايراني، ضعف ما در تأليف آثار نو و خلاقه است. آثار ترجمه اي نسبتاً خوب است. اما ما بيشتر به تأليف آثار تئوريك اصيل پيرامون اسطوره شناسي نياز داريم. اگر گامي جلوتر برويم، بايد بي پرده بگويم كه ما اصلاً اسطوره شناس به معني واقع كلمه نداريم. تعدادي اسطوره پژوه علاقه مند داريم كه آنها هم بيشتر در كار ترجمه آثار غربيان در زمينه اسطوره اند. البته ترجمه اين آثار بسيار ارزشمند است، حتي ارزشمندتر از گردآوري ها و تأليفات غيراصيل و به اصطلاح دست دوم است. البته من به آينده خوشبينم. هر نسلي نويسندگان و پژوهشگران ويژه خود را خواهد داشت.
در طول سه دهه خبر دهها عنوان كتاب به فارسي پيرامون اسطوره و اسطوره پژوهي مي توان سراغ كرد، در حالي كه در دهه هاي گذشته اين طور نبود. زماني بود كه اسطوره را خرافه مي پنداشتند و ارزشي برايش قائل نبودند، درحالي كه مي دانيم اسطوره و اسطوره شناسي از نظر علمي حدود ۲۰۰ سال سابقه تحقيقاتي در جهان دارد و ما متأسفانه در مقايسه با جهان، هنوز اندر خم يك كوچه ايم، خيلي هم هنر به خرج دهيم، آثار آنها را خوب ترجمه و معرفي بكنيم. اين تازه اول كار است.
* به اين ترتيب، شما جاي چه نوع كتاب هايي را در حوزه اسطوره شناسي خالي مي بينيد؟
- بي شك وجود كتابهايي كه حاصل چندين سال مطالعه، تحقيق و تفكر در باب اسطوره و اسطوره شناسي باشد؛ لااقل درباره اسطوره شناسي ايراني كه مواد خامش براي ما ايراني ها مهياست. آثاري كه صاحب يك ديدگاه نو در اين موضوع باشد، نه نشخوارگر ديدگاه ديگران. تأليف دايره المعارف اساطير ايراني واقعاً از آن كارهايي است كه بايد جدي گرفت. اين كار همكاري گروهي مي طلبد كه روحيه اش متأسفانه در ميان ما نيست يا كم است. ترجمه مجموعه چند جلدي آثار جيمز فريزر به نام «شاخه زرين»، آثار كامل جوزف كمبل، آثار اسطوره شناسي ژرژ دومزيل، لويي اشتروس، يونگ و بعضي از آثار ترجمه نشده الياده جايشان در زبان فارسي خالي است. ضمناً آثار تحليلي كه به نقد اسطوره اي آثار ادبي و هنري مي پردازند بايد عرضه شوند. امروزه نقد اسطوره اي پهنه هاي تئاتر، سينما، شعر و ادبيات داستاني را در بر گرفته است.
* شنيده ايم كه در زمينه آيين هاي جهان طرحي مشابه را در دست داريد. لطفاً دراين باره توضيح دهيد.
- البته طرح خاصي نداريم، فقط در همان مجموعه «آيين ها و اسطوره ها» برنامه اي هست بدين مضمون كه آثاري تحليلي درباره مهمترين كيش ها و آيين هاي جهان به طور منظم تأليف يا ترجمه شود. مثلاً درباره كيش هايي چون برهما، كريشنا، آيين جين، شينتو، آيين شمني و آيين هاي ديگر آثاري جديد بايد عرضه شود. حتي درباره آيين ها و اديان ايراني نيز آثار تازه بايد تأليف و ترجمه شوند. درباره آيين هاي زرتشتي، زرواني، مانوي و مزدكي ما هنوز به كتاب هاي جديد نيازمنديم. ببينيد، سال گذشته كتابي از پروفسور مري بويس با عنوان زرتشتيان به قلم آقاي عسكر بهرامي ترجمه شد كه از استقبال خوبي هم برخوردار شد و در يك سال به چاپ سوم رسيد، خوب، اين نشان مي دهد كه ما در زمينه آيين هاي ايراني هم متأسفانه كم كار بوده ايم.
* آيا در اديان كنوني، ردپاي اسطوره را مي توان مشاهده كرد، بيشتر در كدام بخش ها؟
- اگر بپذيريم كه اسطوره ها زوال ناپذيرند و فقط پوست مي اندازند و شكل عوض مي كنند، پس بايد قبول كنيم كه هنوز در اديان كنوني جهان، اسطوره به شكل هاي گوناگون به حيات خود ادامه مي دهد. مطابق تعريف بالا، هيچ آيين و كيشي فاقد اسطوره نيست، حتي در اديان بزرگ جهان كه مصلحان بشري خواسته اند اسطوره زدايي كنند، بعد از مدتي اسطوره ها دوباره به آيين ها و كيش ها چسبيده اند و از درخت تناورشان تغذيه كرده اند. مثلاً در كيش زرتشتي، خود زرتشت تا توانست با اسطوره هاي كهني چون ميترا، آناهيتا، تيشتر و غيره مخالفت كرد، اما بعد از او، مغان دوباره به باورها و اسطوره هاي كهن چسبيدند و آيين زرتشتي را سرشار از اسطوره ها كردند كه در كتاب يشتها مي توان آن را مشاهده كرد.
همين فرآيند را در مورد آيين بودا مي توان مشاهده كرد. آيين بودا كه نخست نگرشي فلسفي و عرفاني و نوعي خودشناسي و ترك لذات به منظور رستگاري و فراجستن از زنجيره هستي بود، بعد از بودا به كيش مهايانه يعني به ديني تمام عيار تبديل شد كه پر از لايه ها و پوسته هاي اساطيري است. پس، از يك نظر اسطوره با دين نيز پيوندي تنگاتنگ دارد. در واقع براي شناخت هر دين و آييني، مي توان از اسطوره ها كمك گرفت. اسطوره ها در عصر جديد ممكن است در هر ديني خود را نشان ندهند، اما بي ترديد در آيين ها و مناسك استحاله مي يابند. اسطوره ها را بايد از دل آيين ها و مناسك بركشيد و بيرون آورد و تحليل كرد. امروزه هيچ كس بي نياز از شناخت اسطوره ها نيست. شناخت اسطوره ها چه بسا كمك مي كند كه ما به هويت قومي خود بيشتر پي ببريم و اصالت هاي فرهنگي خود را بشناسيم. البته به نظر من، تنها شناخت عميق اسطوره ها اهميت دارد. نبايد اين طور تصور كرد كه بايد اسطوره ها را از نو زنده كنيم و به تقديس آن بپردازيم، خير! اين اشتباه محض است. براي ما كه در عصر علم و تكنولوژي فرامدرن به سر مي بريم، تنها و تنها شناخت اسطوره ها اهميت دارد تا بتوانيم به عمق انديشه و فرهنگ ملي خود پي ببريم و نقبي بزنيم به ريشه ها و اصالت هاي فرهنگي خود، بي ترديد اين شناخت كمك مي كند كه آثار اصيلتري در زمينه هاي هنري و ادبي بيافرينيم و از گذشته خود نبرديم. اگر در قرن بيستم، هنرمنداني چون اليوت، اكتاويوپاز، هرمان هسه و گارسيا ماركز اصالت دارند، براي آن است كه به اسطوره ها و كهن نمونه هاي خود پشت نكرده اند، برعكس، با شناخت عميق آنها و بهره مندي بهينه از آنها در آثار خود، به كار خويش اصالت بخشيده اند. معروف است كه براي درك «سرزمين بي حاصل» اثر اليوت كه جزو شاهكارهاي ادبي قرن بيستم است مي گويند بايد يك دور كامل كتاب مقدس و اساطير يونان و روم را مطالعه كرد، يا براي درك «سنگ خورشيد» شاهكار اكتاويو پاز بايد اساطير اينكاها و مكزيك را شناخت. اما كدام نويسنده يا شاعر معاصر ايراني است كه براي فهم آثارش بايد يك دور اساطير ايراني يا كتب مقدس اوستا يا قرآن را به طور كامل خواند؟ اصلاً در صد سال اخير، روشنفكران ما اسطوره را خرافه پنداشته اند، در حالي كه اسطوره انديشي جزء لاينفك ذهن و تفكر آنان بوده است. زماني كه سمبوليست ها و سوررئاليست ها به اسطوره روي مي آورند، نويسندگان و شاعران ما سعي در اسطوره زدايي آثارشان دارند و سخت مسحور رئاليسم، آن هم كه به شيوه سوسياليستي اش هستند كه پيوندي تنگاتنگ با پيشينه هاي فرهنگي، هنري و ادبي ما ندارد، آثار ادبي كهن ما از اين جهت اصيل ترند كه نقب زده اند به ريشه ها و اصالت هاي فرهنگي.
* آيا به نظر شما برداشت جامعه ما از اسطوره با توجه به ادبيات ترجمه اي يا نگارشي از اسطوره تحول در خوري پيدا كرده است؟
- رويكرد و استقبال كتابخوانان، بخصوص جوانان، به مطالعه كتابهايي در زمينه اسطوره و اسطوره شناسي خودش نشان مي دهد كه اين برداشت از اسطوره تحول پيدا كرده و دست كم از گذشته بهتر شده است. امروز نويسندگان، شاعران و هنرمندان ما به اينجا رسيده اند كه در سبد مطالعاتي خود بايد آثار اسطوره پژوهي را هم در كنار آثار ديگري جاي بدهند، چون احساس مي كنند كه از آن بي نياز نيستند. اين يك گام به پيش است، اما اين كه مردم كلاً چقدر در اين زمينه تحول پيدا كرده اند، موضوعي است كه به خيلي از عوامل اجتماعي و فرهنگي ديگر بستگي دارد. مردم ما عموماً به كتابخواني عادت نكرده اند تا بتوان بر آورد كرد كه برداشت آنان در اين باره چيست. ولي ترديدي نيست كه بخش بزرگي از مردم خود با اسطوره ها زندگي مي كنند و عمدتاً اسطوره باور و اسطوره انديش اند، هر چند برداشتي تئوريك از اسطوره نداشته باشند، اما به شكل سنتي اسطوره ها را در مي يابند و مطابق كهن نمونه ها، الگوهاي زندگي خود را برمي گزينند.
* چرا ما به سمتي پيش نمي رويم كه چهره هاي اساطيري فرهنگمان را به شكلي جذاب براي سنين مختلف عرضه كنيم. آيا طرحي در اين زمينه در دست نداريد؟
- پاسخش روشن است. ما هنوز مثل خيلي از امور ديگر، هنوز در ابتداي راهيم و خيلي بايد تلاش بكنيم. اسطوره هاي وطني را مي توان به صورت كتاب، فيلم، سي دي و به شكل هاي ديگر عرضه كرد و به مردم شناساند. يكي از راههايش عرضه كتابهاي مصور براي سنين مختلف نوجوانان و جوانان است. من طرح خاصي در اين زمينه ندارم. اين نياز به يك كار گروهي دارد. يك مركز پژوهشي يا انتشاراتي بزرگ بايد در اين زمينه طراحي و سرمايه گذاري كند و يك تيم تحقيقي متخصص مي تواند با طرح و برنامه مشخص و مدون موفق به اين كار شود. امروزه توليد كتابهايي از اين دست مثل صنعت فيلمسازي مستلزم كار گروهي با حمايت يك نهاد فرهنگي است.
* غير از كتاب هايي كه در مجموعه «آيين ها و اسطوره ها» منتشر كرديد، آيا آثار ديگري هم انتشار داده ايد يا در دست انتشار داريد؟
- همزمان با نمايشگاه كتاب امسال، كتاب تازه اي به ترجمه من به نام «اسطوره ايزيس، ازيريس و گيل گمش» توسط نشر اسطوره منتشر شده است. اين اثر نوشته رزنبرگ و از آثار جديد دهه نود ميلادي است. مي دانيد كه ايزيس و ازيريس اسطوره اي مصري است. ازيريس ايزد جاودانگي است. مرگ و زندگي هر دو را با هم در خود دارد. او مي ميرد و باز زاده مي شود. او ناجوانمردانه به قتل مي رسد و با مرگ خود پژمردگي مي آورد، اما ايزيس، همسر وفادارش تكه پاره هاي تنش را گرد مي آورد و به شكلي نمادين به او جاني تازه مي بخشد. گيل گمش نيز كهن ترين منظومه باستاني، اساطيري و حماسي جهان است كه بر روي الواح سومري حدود شش هزار سال پيش نوشته شده. گيل گمش نيز پهلوان- ايزدي است كه مانند ازيريس در پي جاودانگي است. شرح ماجراهاي شگفت انگيز گيل گمش و دوستش انكيدو و مبارزه آن دو براي رسيدن به آب حيات و جاودانگي در زمره زيباترين آثار اساطيري و ادبي جهان است. البته ترجمه هاي ديگري هم ازگيل گمش قبلاً منتشر شده بود، اما اين كتاب از جديدترين آثار پيرامون اسطوره گيل گمش و تحليل شخصيت اوست. ترجمه اين كتاب به معني ناديده گرفتن ترجمه هاي ديگر نيست، بلكه به منزله تجربه اي تازه است.
در «مجموعه اسطوره هاي» نشر اسطوره كتاب ديگري هم توسط دخترم گلشن اسماعيل پور زير نظر من ترجمه شده به نام «ايزدان و ايزد بانوان يوناني» اثر دروسيلور مي توان گفت كه اين كتاب جزء آثاري است كه به زباني نسبتاً ساده تر براي جوانان نوشته شده ولي هر كتابخواني كه به اسطوره ها علاقه مند است، از خواندن آن بي نياز نيست. كتاب درباره هفاتيستوس و ماجراهاي عاشقانه اش با آفروديت الهه زيبايي، آپولن خداي خورشيد و موسيقي، آتنا ايزد بانوي جنگ، يوزئيدون ايزد اقيانوس ها وتوفان ها و غيره است. تصاويري از شخصيت هاي ايزدي يونان باستان به فهم كتاب كمك مي كند. همين كتاب خود الگوي مناسبي است براي تأليف كتاب هايي از اين دست درباره شخصيت هاي اسطوره اي در اساطير ايران. به همين سبك مي توان براي سنين مختلف آثار تازه اي آفريد.
درباره كارهاي ديگرم بايد بگويم كه دو كتاب زير چاپ دارم كه به زودي منتشر خواهند شد. يكي «سرودهاي روشنايي» است كه پژوهشي پيرامون شعر ايران باستان و ميانه و سرودهاي مانوي است. در اين كتاب گنجينه شعر ايراني پيش از اسلام بررسي و تحليل مي شود و در واقع مي شود گفت كه اولين نقد شعر ايراني پيش از اسلام است.
بياييد معيارهايمان را عوض كنيم. اولين شاعر ايراني مثلاً ابوحفص سغدي يا ابوسليك گرگاني نيست. هزار و ششصد سال پيش از آن ما در ايران شاعر داريم. سرايندگان جاودانه اي چون زرتشت، ماني، مارآمو، بهمن خورشيد، خداوندگار كوروش، باربد، نكيسا، رامتين و سرايندگان بي نام و نشان منظومه يشتها همه در زمره شاعران و موسيقيدانان ايراني اند. در اين كتاب به آثار آنها پرداخته شده و بهترين نمونه هاي شعر پيش از اسلام عرضه شده است كه نشر كاروان انتشار آن را برعهده دارد.