... مرز زندگي
عباس باباصفري
كارشناس ارشد مشاوره
مسائل و مشكلات روحي ـ رواني كودكان و نوجوانان و همچنين بزرگسالان رانمي توان بدون در نظر گرفتن سيستمي كه در آن زندگي مي كنند، در نظر داشت .
هر خانواده زيرمنظومه هاي خاصي دارد كه در واقع اعضاي تشكيل دهنده آن زيرمنظومه هاي خانواده به شمار مي روند.خانواده وظايف خود را از طريق زيرمنظومه هاي خود متمايز و اجرا مي كند.
جفت هايي از قبيل زن و شوهر، پدر و مادر،فرزندان ، پدربزرگ و مادربزرگ ، مادر وفرزند و پدر و فرزند مي توانند زيرمنظومه باشد و هر كدام از اعضاي خانواده وزيرمنظومه ها مرز مشخصي دارند.
مرزهاي يك زيرمنظومه عبارت از مقرراتي است كه معين مي كند چه كساني و چگونه جزء اين زيرمنظومه هستند. مرز روابط يك فرد برگرفته از وظايفي است كه مربوط به آن شخص مي شود و همچنين حقوقي كه به اوتعلق دارد. به گفته «مورينو» انسان در گروه وجمع متولد مي شود، رشد مي كند، غمگين و يا شاد مي شود. در گروه بيمار و در گروه نيز درمان مي شود. طبق اين نظر گروه ياسيستم خانواده به وجودآورنده مشكل براي فرد است . البته فرد، خود يكي از اعضاي اين مجموعه است و تا زماني كه سيستم درمان نشود، فرد نيز درمان نخواهد شد.
براي آشنايي بيشتر با سيستم خانواده به توضيح موارد زير مي پردازيم :
۱ـ زيرمنظومه پدربزرگ و مادربزرگ
زيرمنظومه پدربزرگ و مادربزرگ بازيرمنظومه پدر و همچنين فرزندان مرزمشتركي دارد. پدربزرگ و مادربزرگ ممكن است ضوابط مرز زيرمنظومه خود رارعايت نكنند و در مشكلات فرزند يا پدر ومادر نقش ايفا كنند. مادر يا پدري كه درجلسات آموزش خانواده يا با استفاده ازروش هاي ديگر نحوه برخورد با فرزند راآموزش ديده ، ممكن است هنگام اجراي روش تربيتي خود با دخالت و حمايت هاي نادرست مادربزرگ يا پدربزرگ مواجه شود.اين گونه حمايت ها و دخالت ها مي تواندجايگاه ونقش والدين را كم اثر يا بي اثر كند.
در برخي موارد ممكن است والدين تحت تاثير راهنمايي هاي اشتباه و تحريكات پدرو مادر خود قرار بگيرند و درگيري هايي رادرون سيستم خود ايجاد كنند كه اين گونه درگيري ها تاثيرات نامطلوب خود را برفرزندان خواهد گذاشت . در اينجا نياز است والدين و همچنين بزرگ ترها بين احترام وشأن و منزلت والدين و دخالت تفاوت قائل شوند و در جايي كه تشخيص دخالت مي دهند از فرد دخالت كننده يادخالت كنندگان بخواهند تا در امور مربوط به آنها دخالت نكنند و اجازه دهند تا والدين در خصوص مسائل مربوط به خود وفرزندانشان شخصا تصميم بگيرند.
شايان ذكر است زيرمنظومه والدين در اين مورد اشكال دارد و در واقع خود اجازه دخالت را به بزرگ ترها داده اند. اغلب امكان بروز اين گونه مشكلات در خانواده هايي كه با بزرگ ترها و ديگر اعضاي فاميل در يك مكان مشترك زندگي مي كنند، بيشتر است .
۲ـ زيرمنظومه زن و شوهر
اين زيرمنظومه مي تواند پناهگاه يا مفري براي فشارهاي جهان خارج باشد. در اين زيرمنظومه زن و شوهر مي توانند وجوه خلاق ، ولي نهفته همسر خود را فعال كنند.
زن و شوهر مي توانند در هر چه بهتر كردن شرايط خانه يا وضعيت همسر خود اصراربه نجات او كنند و با اين كار مانع كسب صلاحيت و توانايي او شوند و به جاي پذيرش همسر خود به همان صورتي كه هست ، انتظارات تازه اي را به او تحميل واو را متكي به خود كنند و يا نقش مادر ياپدر را براي همسر خود داشته باشند. ممكن است يك فرد طوري از همسر خود حمايت كند كه او را از پويايي و تحرك باز دارد، البته اين يك مسئله دوجانبه است ، يعني طرف مقابل هم با مهارت زياد حمايت غير لازم همسر خود را برمي انگيزد.
برخي از همسران تصميم گيري ها و وظايف مربوط به همسر خود را انجام مي دهند. به عبارت ديگر مرز بين يكديگر را رعايت نمي كنند، چون احساس مي كنند طرف مقابل در انجام اين گونه كارها ناتوان و ياسهل انگار است ، اما بايد در نظر داشت تازماني كه با چنين احساسي با همسر خودبرخورد كنند، نمي توانند او را توانا بيابند،بلكه بايد باور داشته باشند همسرشان مي تواند وظايف مربوط به خود را انجام دهد. از سوي ديگر انجام وظايف مربوط به ديگري از لحاظ روحي مي تواندآسيب هايي را به طرفين وارد سازد.«ويرجينيا ستير»، جملات زيبايي را از قول «جبران خليل جبران » در مورد رعايت مرزهمسران نقل مي كند:
بگذاريد در همان حال كه با هم هستيداندكي از هم جدا باشيد.
بگذاريد بادهاي بهشتي در بين شما به رقص بپردازند.
يكديگر را دوست بداريد، اما از عشق قيد وبند نسازيد، بلكه بگذاريد عشق چون دريايي در ميان كرانه هاي روح شما درحركت باشد.
جام يكديگر را پر كنيد اما از يك جام ننوشيد. از نان خود به يكديگر بدهيد، اما ازيك قرص نان مخوريد.
با يكديگر بخوانيد و برقصيد و شادماني كنيد، اما بگذاريد هر يك از شما تنها باشد؛ همچون تارهاي عود كه از يكديگر جداهستند، اما با نواختن يك آهنگ موسيقي به ارتعاش در مي آيند.
به يكديگر دل بدهيد، اما دل هاي يكديگر رادر تصرف خود نگاه مداريد، زيرا فقط دست هاي زندگي هستند كه مي تواننددل هاي شما را نگاه دارند.
با يكديگر برپا ايستيد، اما بيش از حد به يكديگر نزديك مباشيد، زيرا ستون هاي معبد نيز جدا از يكديگر برپا ايستاده اند ودرخت بلوط و درخت سرو نيز در سايه يكديگر رشد نمي كنند.
برخي از زن و شوهرها وقتي صاحب فرزندمي شوند، تا حدود زيادي وظايف زيرمنظومه زن و شوهري را فراموش مي كنند و توجه خود را بيشتر به فرزندشان معطوف مي سازند و از همسر خود غافل مي مانند.
تفكيك اتاق زن و شوهر از بقيه و بسته بودن در اتاق زن و شوهر، همچنين هفته اي يا ماهي يك شب بدون بچه ها بيرون رفتن از نشانه هاي رعايت ضوابط مرز بين همسران و فرزندان است . بعضي از زوج هاحتي خودشان را نيز فراموش كرده اند و همه تلاش و زحمات را فقط به خاطرفرزندانشان انجام مي دهند و هيچ وقت زماني را به خودشان اختصاص نمي دهند.
گاهي مراجعاني داشته ام كه حتي حاضر به خريد يك بستني براي خودشان نبوده و آن را ظلم و خيانتي به فرزندانشان مي دانستند،اما بعضي نيز در اين كار افراط كرده و بيش ازحد به فكر خودشان بوده اند.
۳ـ زيرمنظومه والدين
در يك خانواده سالم ، زيرمنظومه زن وشوهري بايد وظيفه تربيت كودك را بدون رها كردن حمايت متقابل از يكديگر انجام دهد و مرز بين والدين و فرزند بايد طوري ترسيم شود كه به فرزند امكان داشتن ارتباطي دوستانه و صميمي را به طورتوأمان بدهد و در عين حال او را از داخل شدن در محدوده اي كه مربوط به حريم پدرو مادر است برحذر دارد. در بعضي خانواده ها، خواه ناخواه كودك به مسائل زيرمنظومه زن و شوهري كشانده مي شود وممكن است واسطه و پيام رسان بين زن وشوهر باشد و يا به عنوان قرباني و سپر بلادر مشكلات في مابين همسران از او استفاده شود.
برخي زوج ها به عنوان يك گروه دو نفري خوب عمل مي كنند، اما نمي توانند درتعامل گروه سه نفري (پدر و مادر و فرزند)ارتباط مطلوبي داشته باشند. به قول ويرجينيا ستير، نخستين بحران ، بحران انعقاد نطفه ، حاملگي و تولد (خصوصابراي برخي خانواده ها) است .
تربيت فرزند شايد مشكل ترين كار در دنياباشد. يك ضرب المثل آفريقايي مي گويد: «تربيت يك كودك توان يك قبيله رامي طلبد.»
اداي وظايف پدر و مادري بسيار دشوار است و كمتر كسي است كه اين وظايف رادر حد رضايت كامل خود انجام دهد، هيچ كس هم بدون لطمه آن را پشت سر نگذاشته و شايد رعايت كامل آن نيز غيرممكن باشد.در جامعه و جهاني كه به سرعت رو به پيشرفت و تحول و شكاف بين دو نسل هرروز بيشتر مي شود دشواري اداي وظايف والدين بيشتر شده است . عده اي از پدر ومادرها مايلند فرزندانشان را با همان روش هايي كه خود تربيت شده اند، تربيت كنند، اما از تطبيق خود با شرايط جديدناتوان هستند و به همان ميزان تطبيق نداشتن با شرايط جديد، با فرزندشان خصوصا نوجوانان دچار تعارض و درگيري هستند.
امام علي (ع ) در اين خصوص مي فرمايند: «كودكان خود را براي زماني غير از روزگارخويش پرورش دهيد، چرا كه آنان درروزگاري كه با دوران شما متفاوت است به وجود آمده اند.» جبران خليل جبران نيز دراين مورد جملاتي دارد:
فرزندان شما، فرزندان شما نيستند. آنها به واسطه شما پديد مي آيند، اما نه از شما، وبا آنكه با شما هستند، از آن شما نيستند.
شما مي توانيد مهر خود را به آنها بدهيد، امانه انديشه هاي خود را، زيرا كه آنهاانديشه هاي خود را دارند. شما مي توانيد تن آنها را در خانه نگاه داريد، اما نه روحشان را،زيرا كه روح آنها در خانه فرداست كه شما رابه آن راه نيست ، حتي در خواب . شمامي توانيد بكوشيد تا مانند آنها باشيد، امامكوشيد تا آنها را مانند خود سازيد.زيرا كه زندگي واپس نمي رود و در بندديروز نمي ماند.
اداي وظايف والديني متناسب با سن فرزندان ، تغيير مي كند. بايد با هر كدام ازفرزندان متناسب با سن او رفتار كرد. محبت و ارتباط عاطفي ، انتظارات و راهنمايي كردن و ديگر موارد بايد با سن فرزندهمخواني داشته باشد. به عنوان مشاور دربرخي جلسات مشاوره به صورت استعاره از والدين مي خواهم تصور بزرگي ازشناسنامه فرزندان خود را در جايي كه قابل رؤيت باشد، نصب و متناسب با سن هركدام از آنها رفتار كنند.
بعضي از والدين ، با يك دانش آموز هماننديك كودك نوپا رفتار مي كنند و اجازه بزرگ شدن را به فرزند خود نمي دهند. از دادن مسئوليت به او پرهيز مي كنند و به جاي اوتصميم مي گيرند.
غذا خوردن ، درس خواندن ، خوابيدن ، انجام فرايض ديني ، رفت و آمد با دوستان و... اورا تحت كنترل و نظارت بيش از حد خودمي گيرند و اجازه انتخاب به او نمي دهند. دراين شرايط مشكل به وجود مي آيد و فرزندكه تاكنون مسئوليتي را بر دوش خوداحساس نكرده ، حتي نگران رفتارهاي خودنيز نخواهد بود. اما در صورتي كه متناسب با سن فرزندان مسئوليت كارهايشان به خودشان واگذار شود، خانواده كمتر بامشكلات رفتاري آنان روبه رو خواهد شد.در اينجا ذكر اين نكته لازم است كه والدين براي آنكه در وظايف خود موفق باشندهمواره بايد از اقتدار لازم برخوردار باشند،اما اين مهم در صورتي محقق مي شود كه والدين حمايت لازم را از يكديگر داشته باشند.
ممكن است يكي از والدين به جاي حمايت كامل از همسر خود از زيرمنظومه والدين خارج شود و با فرزند خود عليه همسرش جبهه متحدي را تشكيل دهد،البته اين مسئله دوجانبه است ، يعني همسربعضا به صورتي رفتار كرده كه موجب شده طرف مقابل از زيرمنظومه والدين خارج وبا فرزند خود متحد شود. در بعضي ازخانواده ها فرزند به جاي يكي از همسران كه كنار گذاشته شده و منزوي است ، قرارمي گيرد و وظايف او را انجام مي دهد. به عهده گرفتن بسياري از مسئوليت هاي يكي از والدين توسط فرزند مي تواند فشار زيادي را بر آن فرزند وارد و او را دچار آسيب سازد.در شرايطي كه به ناچار مسئوليتي كه مربوط به والدين است ـ مانند سرپرستي ونگهداري از كودكان يا فرزندان ديگر ـ به يكي از فرزندان واگذار شود، بايد اختيارلازم به آن فرزند داده شود و اين مسئوليت نيز به صورت موقت و كوتاه باشد.
۴ـ زيرمنظومه فرزندان
بچه ها در اين زيرمنظومه ارتباط با همسالان را آزمايش مي كنند و در اين موقعيت حمايت ، انزوا و بداقبالي را تجربه مي كنندو مي آموزند چه طور با يكديگر مذاكره ،همكاري و رقابت كنند و ياد مي گيرندچگونه دوست و متحد باشند و چه طور باحفظ آبرو تسليم شوند.
برخي بچه ها در محيط مدرسه و بيرون ازخانه درگيري ها و مشكلاتي در ارتباط باديگر همسالان خود پيدا مي كنند، كه در اين هنگام والدين بايد اجازه دهند آنها،خودشان مشكل را حل كنند و از ارائه راه حل حتي الامكان بپرهيزند.
در واقع وظيفه والدين اين است كه در عين اينكه فرزند خود را تنها نمي گذارند، هنگام بروز مشكل راهنماي او نيز هستند و بدين ترتيب موقع مناسب با سؤالاتي از قبيل «الان كه اين مشكل پيش آمده ، چگونه مي تواني با آن برخورد كني ؟ چه راه هاي ديگري وجود دارد؟ اگر يكي از دوستانت باچنين مشكلي روبه رو شود، چه راهنمايي اي به او مي كني ؟» او را خلاق باربياورند.
مسلما فرزندي كه اين چنين تربيت مي شوددر بزرگسالي نيز براي حل مشكلات خودمي تواند چاره انديشي كند و راه حل ارائه دهد. چنين فردي را مشكلات نمي تواند ازپاي در آورد، چون مي داند كه زندگي همراه با سختي ، شكست و مشكلات است و قبلانيز ياد گرفته كه چگونه بر مشكلات پيش روي خود غلبه كند.
در خصوص درگيري فرزندان در منزل نيزتوصيه به رعايت مرز زيرمنظومه والدين وفرزندان و دخالت نكردن والدين است . امادر صورتي كه درگيري آنها به صورت فيزيكي است ، آنها را از يكديگر جدا و براي آنان مشخص كنند كه والدين از درگيري فيزيكي ناخشنود هستند، برخي از فرزندان هنگام درگيري خواهان داوري و دخالت والدين هستند و اغلب داوري و اعلام نظر والدين موجب ناراحتي و كينه توزي يكي از طرفين مي شود. مي توان از آنان خواست تا خود بامذاكره مشكلاتشان را حل و نتيجه را درصورتي كه مايلند، به والدين گزارش كنند.
يكي از نشانه هاي خانواده سالم آن است كه هر زيرمنظومه و يا هر دو نفري كه با هم مشكل دارند بدون مداخله ديگران بتواننددرباره مشكلات خود با يكديگر گفت وگوكنند. در صورتي كه اين احتمال وجودداشته باشد كه اين گفت وگو به ناراحتي ودرگيري منجر شود بهتر است ، گفت وگو درمكاني كه احتمال بلند شدن سر و صدا كمتراست ، صورت گيرد. البته نكته ديگر در اين خصوص آن است كه دو طرف بايد ازآمادگي روحي لازم نيز برخوردار باشند.
به هر حال زيرمنظومه هاي متعددي مي تواند در سيستم هر خانواده وجود داشته باشد كه هر كدام وظايفي دارند. افراد متعلق به هر كدام از زيرمنظومه ها نيز بايد ازدخالت در زيرمنظومه هاي ديگر خودداري كند و اجازه دخالت به ديگران ندهد. در يك خانواده سالم مرزها مشخص و واضح است و هر كس حد و حدود خود را مي داند وسعي در رعايت آنها مي كند.
با اين كلام خداوند سخن را به پايان مي بريم كه : «و تلك حدود الله و من يتعد حدود الله فقد ظلم نفسه » اينها حدود خداوند است وهر كه از آن تجاوز كند به خود ستم كرده است (سوره طلاق آيه ۱).