جمعه 3 مرداد ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۱۷
زندگي با اينترنت دختران به اندازه پسران
000610.jpg

كودكان  كشورهاي  توسعه  يافته  سال ها است كه  به  فناوري  نوين  ارتباطي  دست  يافته اند ازسويي  ديگر محققان  علوم  ارتباطي  نيز درزمينه  كاربري  آن ها تحقيقات  مفصلي  راانجام  داده اند اما متاسفانه  كودكان  ونوجوانان  ايراني  در جهت  استفاده  از اينترنت در ابتداي  راه  هستند.
استفاده  كودكان  از اينترنت 
بسياري  از بررسي هاي  نظرات  عموم  حاكي از اين  است  كه  آمريكايي ها از مديران مدارس  انتظار دارند دو اولويت  مهم  را درنظر بگيرند: ايمن  نگه داشتن  كودكان  وافزايش  موفقيت  آن ها. در زماني  كه  به كارگيري  اينترنت  ميان  كودكان  و بزرگسالان به  طور چشمگير رو به  افزايش  است ، به  هرحال ، اين  اولويت ها گاهي  اوقات  ممكن است  متضاد به  نظر رسند.
آيا براي  مدارس  اين  امكان  هست  كه دانش آموزان  را در برابر محتواي  مطالب نامناسب  محافظت  نمايند. بدون  اين  كه آن ها را از دسترسي  به  محتواي  ارزنده  وسرگرم كننده  آموزشي  باز دارند؟ آيابزرگ ترها مي توانند ماهرانه  روش هايي خلق  كنند كه  بين  استفاده  صحيح  و زيركانه  ازاينترنت  توسط كودكان  موازنه  برقرار سازد.اين  پرسش ها در راس  دشواري هايي  هستندكه  مكرر و به  ضرورت  با آن ها مواجه مي شويم .
تاكنون ، اين  وضعيت  به  واسطه  كمبوداطلاعات  موثق  بغرنج  شده  است .
در مورد بسياري  از موضوعات  اساسي ديگر از جمله  محل  دسترسي  كودكان  به اينترنت ، چگونگي  برخورد با آن ها در هنگام ارتباط، نوع  سايت هاي  مورد استفاده  وميزان  نظارت  و راهنمايي  بزرگسالان اطلاعاتي  وجود ندارد. از برداشت ها وانتظارات  والدين  از به  كارگيري  اينترنت توسط كودكان  چيز زيادي  هم  نمي دانيم .
لذا با توجه  به  اين  سابقه ، موسسه  ملي شوراهاي  مدارس  با انجمن  Grunwald،موسسه  مهم  مشاوره اي  و تحقيقاتي متخصص  در تكنولوژي ، جهت  گسترش انجام  تحقيق  ملي  در مورد والدين  و كودكان همكاري  نمود. گروه  تحقيق  Dieringerاجراي  اين  تحقيق  را به  عهده  گرفت  وفهرستي  از اطلاعات  را فراهم  كرد كه  باحمايت  بي دريغ  شبكه  تلويزيوني  كودكان  وشركت  مايكروسافت ، نمونه  تصادفي  بسيارگسترده اي  متشكل  از ۱۷۳۵ خانوار در سطح كشور آمريكا بررسي  شد تا در مورد به كارگيري  اينترنت  توسط كودكان  آگاهي كسب  شود.
در مصاحبه هاي  تلفني  از والدين  بچه هاي دو تا هفده  ساله  سوالاتي  در مورد نقش اينترنت  در زندگي  فرزندانشان  شد. همچنين از خود بچه هاي  نه  تا هفده  سال  از همان خانواده ها در مورد نقش  اينترنت  در زندگي خودشان  پرسش  شد.

مزاياي  اينترنت 
خلاصه  كلام : به  نظر مي آيد اكثر والدين  وبچه ها عينا اينترنت  را به عنوان  نيروي  مثبت جديدي  در زندگي  بچه ها در نظر مي گيرند.عليرغم  تيترهاي  منفي  اخير در مورد انزوا،خشونت ، پورنوگرافي  ،سايت هاي  مخرب  وسوداگرايي ، والدين  و بچه ها عموما درمورد تجارب  خود از اينترنت  نظر موافق  ومساعدي  دارند. در واقع ، والدين  در اين مسئله  مثبت انديش تر از بچه ها هستند. آن هامعتقدند اينترنت  ابزاري  قدرتمند براي يادگيري  و ارتباط درون  خانواده  است . ازمجموعه  پاسخ هاي  والدين  اين  گونه  تلقي مي شود كه  اينترنت  مي تواند به  طور يكسان ابزاري  قدرتمند براي  مدارسي  باشد كه خواستار افزايش  پذيرش  عمومي  و شركت خانواده ها براي  پر كردن  شكاف  ديجيتالي دانش آموزان  داراي  كامپيوتر و دانش آموزان فاقد آن  باشد.
تقريبا در نيمي  (چهل  و نه  درصد) ازخانواده هاي  مورد بررسي ، حداقل  يك  بچه از اينترنت  استفاده  مي كند. در زمان نوجواني ، تقريبا سه  نفر از چهار نفر به  شبكه متصل  مي شوند. نوجواناني  كه  از اينترنت استفاده  مي كنند به  احتمال  زياد در مدرسه به  آن  متصل  مي شوند. جوانان  به  احتمال زياد در خانه  بيش  از مدرسه  از اينترنت استفاده  مي كنند - بر اهميت  كار بچه هاي كوچك تر با خانواده  جهت  تشويق  و كمك به  هدايت  استفاده  از اينترنت  در زندگي خودشان  تاكيد مي كند.
والدين  و كودكان  اظهار داشتند: ۱ - دليل  اصلي  خانواده ها براي  خريدكامپيوتر و اتصال  فرزندانشان  به  اينترنت  درخانه  به  خاطر آموزش  است . معمول ترين دليل  والدين  براي  خريد كامپيوتر خانگي آموزش  كودكان  است . بنابر گفته  والدين ،آموزش  همچنين  تنها انگيزه  مشترك  استفاده فرزندانشان  از اينترنت  در خانه  است . به علاوه ، استفاده  آموزشي  فراتر از يادگيري جهت  تكاليف  مورد نياز مدرسه  است .كودكان  همچنين  از اينترنت  براي فعاليت هاي  يادگيري  كه  مستقيما در ارتباط با مدرسه  نيست  استفاده  مي كنند.
بسياري  از والديني  كه  فرزندان  كوچك  آن هادر مدرسه  از اينترنت  استفاده  مي كنندمعتقدند اينترنت  نگرش  فرزندانشان  رانسبت  به  مدرسه  بهبود بخشيده  است .
۲ - اينترنت  عادات  روزمره  و فعاليت هاي سالم  معمول  بچه ها را مختل  نمي كند.
000620.jpg

در واقع ، زماني  كه  آن ها استفاده  از اينترنت  راآغاز مي كنند، بسياري  از آن ها وقت  كمتري را براي  تماشاي  تلويزيون  و وقت  بيشتري را جهت  مطالعه  روزنامه ها، مجلات  و كتب و بازي  در خارج  از خانه  و انجام  كارهاي هنري  و دستي  صرف  مي كنند. يافته هاي تصويري  نشان  مي دهد كه  كودكان  آمريكايي در فعاليت هاي  متنوع  مشاركت  دارند. حتي زماني  كه  استفاده  آن ها از اينترنت  رو به افزايش  است .
۳ ـ برخلاف  باور مرسوم ، به  نظر نمي آيداينترنت  كودكان  را از خانواده ، دوستان  ياگروه هايشان  جدا كند. در عوض ، اينترنت ابزار ارتباطي  قدرتمندي  است  كه  كودكان (والدين ) را به  ديگران  مرتبط مي سازد ومي تواند ارتباط خانه  ـ مدرسه  را حفظ كند.
مثلا كودكان  (و والدين ) از نامه  الكترونيكي ،اتاق هاي  گفت وگو و پيغام رساني  فوري جهت  ارتباط با افراد ديگر و نه  دوري  از آن هااستفاده  مي كنند. والدين  از جمله  والدين  كم درآمد، مايلند بتوانند با معلمان  فرزندانشان نيز در ارتباط باشند و همين  براي  مدارس روشي  قدرتمند براي  افزايش  ارتباط باوالدين  خواهد بود.
۴ - دختران  به  اندازه  پسران ، اما به  شيوه هاي متفاوت  از اينترنت  استفاده  مي كنند. درواقع ، اينترنت  مي تواند يكي  از چندين مكان  عمومي  باشد كه  دختران  همانندپسران  در آن  شركت  مي كنند. يافته ها حاكي از اين  است  كه  دختران  در اينترنت  راحت  وسازگارتر هستند. دختران  از اينترنت  براي آموزش ، كار مدرسه ، پست  الكترونيكي  واتاق هاي  گفت وگو استفاده  مي كنند. پسران احتمالا اينترنت  را براي  سرگرمي  و بازي  به كار مي گيرند. روي  هم  رفته  تفاوت  آماري  درنسبت  دختران  و پسراني  كه  از اينترنت استفاده  مي كنند وجود ندارد. به  طور آشكار،اين  خبرهاي  دلگرم كننده  حرف هاي كليشه اي  به  جا مانده  در مورد دختران  فراري از تكنولوژي  را به  هنگام  مواجهه  با اينترنت باطل  مي سازد.
۵ - مدارس  اين  امكان  را پيدا مي كنند تاشكاف  بين  داشتن ها و نداشتن ها را برطرف كنند. هم اكنون ، مدارس  در حال  فراهم  كردن دسترسي  ارزنده  به  اينترنت  براي دانش آموزاني  هستند كه  امكانات  آن  راندارند. به  علاوه ، خانواده هاي  كم درآمداعتقادي  قوي  به  اينترنت  به عنوان  وسيله اي براي  پيشرفت  فرزندانشان  دارند. به  نظرمي آيد استفاده  از اينترنت  تاثيري  عمده  برطرز تلقي  مدرسه  از كودكان  كم  درآمد،كودكان  داراي  خانواده  پر جمعيت  و كودكان تك  سرپرست  داشته  باشد. به  علاوه  ،هيچ اختلافي  بين  كودكان  گروه هاي  قومي گوناگون  نيست .
۶ - والدين  به  كودكان  خود در استفاده  ازاينترنت  اعتماد دارند; اگر چه ، آن هانگراني هايي  دارند. عليرغم  اين  نگراني ها ـ وبعضي  اختلاف هاي  موجود بين استنباطهاي  كودكان  و والدين  از به  كارگيري اينترنت  ـ عموما والدين  معتقدند اينترنت مكاني  مناسب  براي  كودكانشان  است . اكثروالدين  از روش  مشترك  و متعادل  براي نظارت  بر به  كارگيري  اينترنت  توسط كودكان  خود استفاده  مي كنند.
آن ها بر سايت هايي  كه  كودكانشان  مشاهده مي كنند نظارت  دارند، زماني  را كه  كودكان online هستند محدود و مقرراتي  جهت استفاده  از اينترنت  شبيه  به  همان  مقررات تماشاي  تلويزيون  وضع  مي كنند.اختلاف هايي  بين  برداشت  كودكان  و والدين در مقدار زمان  استفاده  از online، ميزان نظارت  بر كودكان  و نگرش هاي  خاص  آن ها نسبت  به  استفاده  از اينترنت  وجود دارد. اماحتي  با وجود اين  اختلاف ها، والدين  ـ وكودكان  آن ها ـ معتقدند پدر و مادر ميزان آگاهي  بالايي  در مورد استفاده  فرزندانشان  ازاينترنت  در خانه  دارند. به  طور كلي ، والدين عموما از به  كارگيري  اينترنت  توسط كودكان خود راضي  هستند ـ و به  نظر مي رسد كه آن ها به  كاوش  كودكان  خود اعتماد مي كنند.در واقع ، بسياري  از والدين  خواستاردسترسي  كودكانشان  به  اينترنت  هستند.
مشاركت  مديران  مدارس 
با توجه  به  اين  يافته ها، مديران  مدارس  بايدنقش هاي  عمده اي  را كه  والدين ، خانواده هاو حتي  دوستان  در به  كارگيري  اينترنت توسط كودكان  ايفا مي كنند در نظر بگيرند.لازم  است  خط مشي ها و فعاليت ها باهمكاري  والدين  گسترش  يابند تا بيشترين تاثير را داشته  باشند.
به  علاوه ، اين  يافته ها بايد مديران  را وا داردتا استفاده  خودشان  از اينترنت  را بسنجند.اين  تحقيق  ديدگاه هاي  ارزنده اي  در موردچگونگي  استفاده  مدارس  از اينترنت  جهت دستيابي  به  اهداف  آموزشي  ارائه  مي دهد.براي  مثال ، مدارس  تصديق  مي كنند كه مشاركت  والدين  جزيي  اساسي  در موفقيت دانش آموز است . اينترنت  براي  ارتباط باوالدين  در مورد فعاليت هاي  مدرسه ،يادگيري  كلاسي  و پيشرفت  فردي  دانش آموزوسيله اي  اجتناب ناپذير است ، اگر چه مدارس  اندكي  از اين  امكان  نامحدود بهره كامل  مي برند. اكثر والدين  به  برقراري  ارتباط با معلمان  و اعضاي  انجمن  نظارت  برمدرسه  - و مشاهده  فعاليت  دانش آموز ـ برروي  اينترنت  اظهار تمايل  مي كنند، امابسياري  از والدين  نيز بيان  مي كنند كه مطمئن  نيستند آيا مدرسه  فرزندانشان  حتي وب سايتي  داشته  باشد. تكنولوژي  واينترنت  پرسش هاي  پيچيده اي  را براي مديران  مدارس  مطرح  مي كنند; اين پرسش ها را نبايد دست  كم  گرفت . در حالي كه  اينترنت  موضوعات  جديد براي طبقه بندي  و زمينه  جديدي  براي  اتخاذراه هاي  مطلوب  ارائه  مي دهد. اكنون  وقت آن  است  كه  ظرفيت  اينترنت  براي  برآوردن نيازهاي  آموزشي  گروه هاي  مختلف دانش آموزان  و مشاركت  والدين  آن ها درموفقيتشان  را پيگيري  كنيم . و مدارسي  كه  ازاينترنت  به عنوان  وسيله اي  براي  تحقق اهداف  اصلي  از قبيل  بهبود موفقيت دانش آموز و ايجاد حس  همكاري  والدين استفاده  مي كنند در درازمدت  از آن  بهره مندخواهند شد.
بسياري  از مدارس  و مناطق آموزشي  در حال راه اندازي  وب سايت هاي  فعال  و دوسويه خود هستند. گرچه  غالبا، نگرشي  به  نام  «آن را ايجاد كن  و والدين  خواهند آمد» به  اين حوزه هاي  منابع  online وجود دارد. ايجاد،حفظ و غني  كردن  يك  وب سايت  كاري كوچك  و كم  هزينه  نيست  و نمي توان  آن  رابه  اوقات  بيكاري  كسي  نسبت  داد. مطلقاكافي  نيست  وب سايت  ناپويايي  ارائه  داد. به نظر مي رسد والدين  به  دنبال  ارتباط دوجانبه  و برخورد واقعي  با مدارس  و معلمان فرزندانشان ، محلي  براي  گفت وگوهاي جمعي  وسيع تر و وسيله اي  براي  ارتباط بااداره كنندگان  مدارس ، اعضاي  هيات  نظارت و كاركنان  مدارس  هستند. به  علاوه ، بررسي حاكي  از اين  است  كه  مدارس  مي توانندنقش  مهمي  در كمك  به  پر كردن  شكاف ديجيتالي  ايفا كنند. دانش آموزان خانواده هاي  كم درآمد جهت  دسترسي  به اينترنت  به  خصوص  بر مدارس  اتكامي كنند، زيرا عموما اين  دسترسي  را درخانه  ندارند. مديران  مدارس  ممكن  است خواستار ارزيابي  ميزان  موفقيتشان  دربرآورد نيازهاي  تكنولوژي  اين  دانش آموزان و شايد والدين  آن ها نيز باشند.
به  طور خلاصه ، اين  بررسي  مديران  را نه تنها مجبور به  يافتن  راه هايي  جهت  امن  نگه داشتن  دانش آموزان  در برابر اينترنت مي كنند، بلكه  آن ها را وادار مي كنند در موردبه  كارگيري  اينترنت  براي  كسب  اهداف كلاس  درس ، مدرسه  و ناحيه  آموزشي خلاقانه  بينديشند. دستورالعمل هايي  كه  درذيل  مي آيد ارائه دهنده  ايده هايي  براي  آغازآن  عمل  است .
دستورالعمل هايي  براي  مديران  مدارس  ووالدين 
ـ روشي  متعادل  براي  خط مشي ها و طرزعمل هاي  مربوط به  استفاده  از اينترنت توسط كودكان  اتخاذ كنيد. به  جاي  برقراري و اجراي  مقرراتي  كه  ممكن  است  بسيارشديد تصور شوند، گفت وگوهايي  را بامعلمان ، مديران  و والدين  شروع  كنيد.
ـ به  همان  اندازه  كه  مطالب  بد را محدودمي كنيد بر مطالب  خوب  تاكيد داشته  باشيد.به  خاطر داشته  باشيد كه  خط مشي هاي مراقبت  شديد ممكن  است  مانع  ايجادفرصت هايي  براي  دانش آموزاني  شود كه تنها دسترسي  آن ها به  اينترنت  از طريق مدرسه  است . از الگوي  والديني  پيروي  كنيدكه  نگرشي  متعادل  به  اينترنت  اتخاذمي كنند. هم  در خانه  و هم  در مدرسه ،مقررات  و محدوديت هايي  در مورد استفاده از اينترنت  تعيين  كنيد، اما همچنين  كودكان را به  طرف  مطالب  خوب  هدايت  كنيد. ازتاكيد بر روي  جنسيت  استفاده  كننده اجتناب  ورزيد، به  ويژه  به  خاطر اين  كه دختران  و پسران  ـ در درصدهاي  يكسان  ـ ازاينترنت  استفاده  مي كنند.
ـ طرحي  را براي  كمك  به  مدارس ، معلمان  ووالدين  جهت  آموزش  كودكان  درباره  استفاده صحيح  و قابل  اعتماد اينترنت  گسترش دهيد.
براي  مثال ، مدارس  و خانواده ها را تشويق كنيد كامپيوترها را در اتاق هايي  قرار دهند كه مشتركند (اتاق هاي  خانوادگي ، اتاق هاي غذاخوري ، دفاتر يا كتابخانه ها) كه  در آن  جاكودكان  بتوانند با افراد دوروبرشان  ازاينترنت  استفاده  كنند و به  كودكان  بياموزيدهرگز اطلاعات  شخصي  خود (نام ، آدرس ،شماره  تلفن  يا كارت  اعتباري ) را بر روي اينترنت  با ديگران  در ميان  نگذارند.
ـ استفاده  مناسب  از اينترنت  را ميان  پيش دبستاني ها و نوجوانان  ديگر پرورش  دهيد.
استفاده  از اينترنت  مي تواند به  پيش دبستاني ها و كودكان  ديگر در پايه هاي ابتدايي  كمك  كند تا بر سوادآموزي  و ديگرمهارت هاي  شناختي  تسلط يابند و همچنين مي تواند موجب  انسجام  اين  مهارت ها دراوايل  رشد آن ها شود. والدين  و مديران مدارس  كه  در جست  و جوي  فرصت هاي اينترنتي  براي  نوجوانان  هستند مي توانندراهنمايي هايي  براي  مطالب  جالب  ومناسب  سن  آن ها باشند. اينترنت  مي تواندفرصت هاي  يادگيري  هر روزه  را تقويت  كندو وسيله اي  قدرتمند براي  پروراندن  روابط متقابل  ميان  بزرگسالان  و نوجوانان  باشد.
ـ به  معلمان ، والدين  و كودكان  كمك  كنيد تااز اينترنت  به  طور موثرتري  براي  يادگيري استفاده  نمايند.
براي  مثال ، وب سايت هاي  آموزشي  را به والدين  و كودكان  پيشنهاد كنيد تا به  همراه هم  از آن ها بازديد كنيد. و زماني  كه  به  آن سايت  دسترسي  پيدا مي كنند، فعاليت هاي يادگيري  را به  آن ها واگذار نماييد تا انجام دهند. كمك هاي  آموزشي  به  دانش آموزاني كه  Online هستند، مانند آموزش  بعد ازمدرسه  ارائه  دهيد. فرصت هاي  پيشرفت شغلي  براي  معلمان  فراهم  نماييد تا به  آن هادر ايجاد الگويي  جهت  استفاده  موثر ازاينترنت  به عنوان  ابزاري  جهت  يادگيري دانش آموزان  از جمله  يادگيري  اينترنتي  بايادگيري  معمول  در سر كلاس ، كمك  شود.چنان  چه  آموزش  معلم  خارج  از ساعات عادي  مدرسه  صورت  مي گيرد، انگيزه هايي در معلمان  ايجاد كنيد تا در صورت  امكان  درآن  شركت  كنند. در صورتي  كه  آموزش ،معلم  را از سر كلاس هاي  درس  دور مي كند،بگذاريد والدين  بدانند چرا حمايت  از اين پيشرفت  حرفه اي  مهم  است .
ـ از اينترنت  براي  ارتباط موثرتر با والدين  ودانش آموزان  استفاده  كنيد.
براي  مثال ، وب سايت هايي  جهت  مدرسه  يامنطقه  آموزشي  راه اندازي  كنيد، ياوب سايت هاي  موجود را در خبرنامه ها يامحل هايي  كه  والدين  احتمالا در آن  جاهستند اعلام  كنيد. وب سايت ها را مكررا بااطلاعات  مناسب  و جديد به  روز در آوريد.نمونه  كار دانش آموزي  را همراه  با توضيح معلم  در مورد اين  كه  چرا اين  كار داراي استانداردهاي  علمي  هستند به  صورت online قرار دهيد. وب  سايت ها را از طريق نظرخواهي  يا برگزاري  انجمن هاي  عمومي در مورد موضوعات  آموزشي  به  صورت online، دوطرفه  كنيد. معلمان ، والدين  ودانش آموزان  را جهت  ارتباط از طريق اي ميل  تشويق  كنيد.
ـ جامعه  را دخالت  دهيد. برگزاري كلاس هاي  آموزشي  كامپيوتر و اينترنت براي  والدين  را مدنظر قرار دهيد ياموقعيت هاي  مناسبي  براي  والدين ، مديران جامعه ، كتابداري ، معلمان  و ديگران  فراهم كنيد تا در مورد به  كارگيري  اينترنت  توسط كودكان  با يكديگر گفت وگو كنند. مدارس مي توانند خواستار همكاري  با كتابخانه ها،مراكز كامپيوتري  جامعه ، دانشكده ها ودانشگاه هاي  محلي  و جاهاي  ديگري  كه دسترسي  به  كامپيوترها را فراهم  مي كنندباشند.

فرهنگ ، جهاني  شدن  و هويت  ملي  در گفت وگو با دكتر داور شيخاوندي
هزينه هاي  جهاني  شدن
من  بيشتر علاقه مند به اصطلاح  «محلي  - جهاني » (glocalization)هستم  تا جهاني  شدن  صرف  در حوزه فرهنگ با وجود تمام  امكانات  و پيشرفت  وسائل  ارتباطات  همگاني  فرهنگ  را سريعا به  اين  سادگي  نمي توان  دگرگون  كرد
اگر چه «جهاني  شدن » با خرده  فرهنگ  خودش به روي  صحنه  كلان  جهان  آمده  ولي  تاثير آن روي  فرهنگ هاي  خرده  مثل  فرهنگ  قومي و فرهنگ  ملي  خيلي  بطئي  است

گفت وگو: رحمان  احمدي 
000505.jpg

اشاره : جهاني  شدن  يكي  از جديدترين مفاهيم  دنياي  مدرن  است  كه  در عصر حاضرنشانگر مسير حركت  جهان  در آينده  است .هر چند اين  پديده  نخست  در حوزه  اقتصادمطرح  و با توسعه  جهاني  بازارهاي  اقتصادي هموار گرديد اما در سال هاي  پاياني  دهه ۱۹۶۰ به  ويژه  متاثر از انقلاب  ارتباطات  وتقسيم  كار جهاني  به  ساير حوزه هاي سياسي ، فرهنگي  كشيده  شد و اين  حوزه هارا به  شدت  تحت  تاثير قرار داد.
در سال هاي  اخير به  علت  گسترش  دامنه جهاني  شدن  به  كليه  عرصه ها و شئون زندگي  ملل  و جوامع  مختلف ، اين  پديده واكنش هاي  متفاوتي  را در محافل روشنفكري ، سياستمداران  و ملت هابرانگيخته  و موجب  شكل گيري  تعابير،تلقي ها و برداشت هاي  متفاوت  و حتي متضادي  شده  است ، تا جايي  كه  برخي  باديد خوشبينانه  به  اين  پديده  نگريسته  و آن را عامل  پيوند ملت ها، تسهيل  كننده  وگسترش دهنده  مبادلات  اقتصادي  و فرهنگي و تبادل  انديشه ها مي دانند و بر عكس  گروه ديگري  كه  با نگاهي  بدبينانه ، جهاني  شدن  راعامل  اضمحلال  فرهنگ  و هويت  ملت ها;بنيادگرايي هاي  قومي  و فرقه اي ، آمريكايي شدن  جهان  و تسلط اقتصاد سرمايه داري  برجهان  مي دانند. با درك  شرايط موجود واهميت  پديده  جهاني  شدن  و تاثيرات عميقي  كه  مي تواند بر ساختار فرهنگي  واجتماعي ، سياسي  و اقتصادي  كشور داشته باشد، گفت وگوي  حاضر با دكتر شيخاوندي برخي  از زواياي  اين  مسئله  را تبيين  كرده است .


• يكي  از موضوعاتي  كه  امروزه  در عرصه بين الملل  اذهان  بسياري  از صاحبنظران  ومتفكران  را به  خود مشغول  داشته  است ،پديده  جهاني  شدن  است ، براي  شروع  بحث  وبه  عنوان  اولين  سوال  بفرماييد كه  معنا ومفهوم  جهاني  شدن  از نظر شما در حوزه جامعه شناسي  چيست ؟
در ابتداي  بحث  بايد اشاره  كنم  كه  جهاني شدن  از نظر تاريخي  سابقه  طولاني  دارد و به تدريج  تحول  پيدا كرده  و به  مفهوم  امروزي رسيده  است . «جهاني  شدن » معادل هاي مختلفي  دارد، كه  بعضي  مواقع  گمراه كننده است ، مثل  جهاني سازي  و... كه  بعضي  ازصاحبنظران  اينها را نمي پذيرند، بنده  نيزواژه  « Globality» را در فارسي  به  جهانيت برگردانده ام  و كشورهاي  ديگر هم  معادل هاي مختلف  از آن  ساخته اند مثلا ترك ها براي  آن واژه  «كرويت » را گذاشته اند. يكي  ازصاحبنظران  ايراني  در انگلستان  دكترعليمحمدي  «سياره اي  شدن » را در حوزه ارتباطات  به  كار مي برد. رابرتسون  ترجيح داده  واژه  Globality را در مفهوم  «جهانيت »استفاده  كند كه  مبين  حالت  است ، نه  فعل .
000510.jpg

جهاني سازي  در انگليسي  با كلمه « Globaliziation» و معادل  آن  در فرانسه «مونداليزاسيون » (mondialisation) به  كارمي رود، در اين  معنا گويي  نيروهاي  فعالي هستند كه  آگاهانه  جهان  را به  سو  و جهت خاصي  سوق  مي دهند، در حالي  كه «جهانيان » در قبال  آنان  كه  منفعل  هستند، درنتيجه  نيروهاي  فعال ، نيروهاي  منفعل  راتحت  تاثير قرار مي دهند و آنان  را به  يك حوزه  كلان تري  وابسته  مي كنند. به  همين سبب  است  كه  اسم  آن  را «جهاني سازي »گذاشته اند.
به  معناي  ديگر از حوزه  محلي  و ملي  بودن به  يك  حوزه  ديگر جابه جا مي شوند، ممكن است  در اين  زمينه  موضوعات  ديگري  نيزمطرح  بشود كه  در بحث  «جهاني  شدن »مطرح  نيست . در «جهاني  شدن » ما شاهد يك  پروسه  ( فراشدي ) هستيم  كه  عملا درحوزه هاي  ارتباطي ، فرهنگي ، اجتماعي ،سياسي  و... خودنمايي  مي كند كه  به  تدريج روي  يكسري  عناصر تاثير مي گذارند و آن عناصر تدريجا وضعيتي  را پيدا مي كنند كه از محلي  بودن ، قومي  بودن ، ملي  بودن ، خردبودن ، جزيي  بودن  يك  مرتبه  به  حد كلان جهاني  ارتقا پيدا مي كنند كه  اين  تغييرتدريجي  است ، به  همين  دليل  لغت ساختن  شدن  و... را وقتي  مي توان  به  كاربرد كه  يكسري  عوامل  فعال ، مانند نظام هاي«جهاني گرا» (globalizing systems) بر روي يكسري  عناصر منفعل  تاثير آگاهانه دگرگون گر مي گذارند. به  معناي  ديگر،دستكاري  اذهان  و افعال  را به  سطح ، يا حدجهاني  بكشانند. گروه  ديگر مي گويند كه جريان  «جهاني  شدن » طوري  است  كه  ماتدريجا به  سوي  حوزه  كلان  جهاني  رانده مي شويم  و بدون  اينكه  متوجه  بشويم ،جهاني  مي شويم . بنابراين  نكاتي  كه  اشاره شد بيشتر مربوط به  موضوع  واژگاني ادبيات  «جهاني  شدن » بود.
در اين  راستا من  اصطلاح  ديگري  نيز به  كارمي برم  كه  تاكنون  نيز به  كار نرفته  است . به جاي  اصطلاح  «جهاني  شدن » يا«جهاني سازي » از «جهان  وندي » استفاده مي كنم . منطق  و كاربرد پسوند «وند» درفارسي  به  حد «دماوند» و «خداوند» قدمت دارد كه  به  تحريف  «بند» مي تواند، باشد.منظور اين  است  كه  انسان ها و افراد درجامعه ، جهاني  نمي شوند، بلكه  به  جهان بسته  يا وابسته  مي شوند. اگر مجموعه اي  ازبستگي ها مانند ده وندي ، كوي وندي ،شهروندي  و كشوروندي  را براي  پيوند مردم با ده ، كوي ، شهر، كشور در نظر بگيريم ، حدنهايي  جهان وندي  مي شود. اگر اطلاق  اين اصطلاحات  به  مكان ، خاك  و ايل  آسان باشد كاربرد آن  براي  فرهنگ  جاي  بحث  دارددر اين  دگرگوني  اعتلايي  سريع  خوض  براين  است  كه  يك  فرهنگ  جهاني  به  وجودمي آيد و ما در اين  دگرگوني ، فرهنگ  قومي ،محلي ، ملي  را از دست  مي دهيم  و در يك جريان  جهاني  شناور مي شويم . من  به  اين جريان  به  اين  سادگي  اعتقادي  ندارم  وترجيح  مي دهم ، در مورد انسان ها، اصطلاح «جهان وندي » به  كار ببريم . اصطلاح  جهاني شدن  را كه  در ايران  جا افتاده ، مخصوص حوزه  اقتصاد و ارتباطات  بدانيم ، اگربخواهيم  به  طور خلاصه  در حوزه  ارتباطات تعريفي  ارائه  بدهيم ، اين  است  كه  زماني  فرارسيده  كه  مفهوم  زمان  و مكان  در معنا به  آن معناي  سابق  كلاسيك  خود ديگر مطرح نيست  و نوعي  بي زماني  و بي مكاني  براي وقايع  ارتباطي  در سطح  جهان  به  وجود آمده  در سريع ترين  زمان  ممكن  مي تواند بچرخد.
زمان  ديگر در بازتاب  وقايع  كارگر نيست  وبه  خاطر سرعت  گردش  حوادث ، بعد مكان هم  ناديده  گرفته  مي شود، چنان  كه  اشاره  شداين  بحث  در حوزه  ارتباطات  صادق  است .
000515.jpg

در ساير حوزه ها به  ويژه  حوزه  فرهنگ كاربرد آن  كمتر است . ارتباطات  بيشترجوامع  انساني  را تحت  تاثير قرار مي دهد ومردم  در مكان  معيني  عكس العمل  نشان مي دهند و اين  مكان  عيني  است  و ذهني نيست . براي  اينكه  اين  مسئله  ملموس بشود، فرض  كنيد، جريان  جنگ  عراق  كه اخبار آن  به  طور «بي زماني » منتشر مي شد،تاثيراتي  در جوامع  مي گذاشت  وعكس العمل  مردم  به  صورت  خشم  واعتراض ، به  طور مكاني  و محلي  ظاهرمي شد. به  عبارت  ديگر با ارتباطات  سريع عكس العمل هاي  فرهنگي  در محل  به  وجودمي آمد، ولي  خبر آن  جنبه  جهاني  پيدامي كرد. به  همين  جهت  عده اي  معتقدند كه «جهاني  شدن » اغراق  است  و نوعي يكسويه نگري  است  و عملا جهاني  - محلي شدن  و يا محلي  - جهاني ، (glocalization)رخ  مي دهد.
كالاي  تجاري  را در نظر بگيريد، وقتي  كالاجهاني  مي شود معمولا اصطلاح  «مك دونالديسم » را به  كار مي برند ولي  «مك دونالديسم  جهاني » هميشه  در محل  مصرف مي شود و در نتيجه  در محل  باعكس العمل ها و فرهنگ هاي  محلي  انطباق پيدا مي كند در اين  مورد مي بينيم  كه  همان «مك  دونالديسم » جهاني ، جنبه  محلي  نيزمي يابد.
در حوزه  جامعه شناسي  نيز بايد اشاره  كنم  كه هنوز يك  «فرهنگ  جهاني » هنجارهاي جهاني ، در مقياس  با توده هاي  جهاني  كه هويت  خود را از «جهان  كلان » به  صورت جامعه  جهاني  (global gessll schaft) تكوين نيافته  است . اگر هم  باشد در سطح «انتلكتوئل »ها به  صورت  اجتماع  جهاني  (global gemein schaft) است . يعني  در اين حوزه  نياز به  يك  پشتوانه  فرهنگي  وارتباطات  نسبتا عميقي  هست  كه  فرد بتواندخود را جهاني  تلقي  و از درون  خودش  راپالايش  بكند. تعصبي  نسبت  به  هيچ فرهنگي  حتي  فرهنگ  خودش  نداشته  باشدو با مداراي  زيادي  نسبت  به  تمام  فرهنگ ها،تمام  اديان ، تمام  سياستگذاري ها بي طرفانه بنگرد و از آنها به  نتايجي  برسد، تعداد چنين انسان هايي  خيلي  اندك  است  و اين  افراد درسطح  زياد تحصيلكرده هاي  انديشه ورز«انتلكتوئل » قرار مي گيرد و تدابير و تفكراتي هم  كه  دارند در سطح  بشريت  يا انسانيت جهاني  است . بنابراين  در تعيين  واحدتحقيقات  جامعه شناسيك  چنين  جامعه  ومدلي  داشته  باشيم  كه  بتوانيم  روي  آنهامطالعه  بكنيم ، چنين  افراد و جامعه اي  به صورت  يك  «جامعه » مورد مطالعه  كمتراست .
علوم  جديد در سطح  جهاني  شدن  قراردارند، ولي  مي شود روندي  را ترسيم  كرد كه علوم  در سطوح  مختلف  كه  يك  قشرقليل العده ، كثيردان  و ژرفانگري  را به  وجودمي آورد كه  آنان  مي توانند جامعه شناسي جهاني  را در سطح  جهاني  به  وجود بياورند.عده اي  هم  معتقدند كه  جامعه شناسي عمومي  مي تواند جامعه شناسي  جهاني  هم باشد، ولي  ما با شناختي  كه  از محتواي تعاريف  جامعه شناسي  داريم  موضوع  بيشتربه  مطالعات  نهاد و كنش ها كه  مي توانند درقالب  جهاني  قرار بگيرند و قابل  مطالعه باشند (مانند حقوق  بشر و نهادهاي جهاني گرا).
ولي  باز هميشه  صبغه  فرهنگي  و منافع ملي  ـ محلي  و نگرش هاي  فرد را در درون نگرش هاي  كلان  مي بينم .
و به  همين  جهت  من  بيشتر علاقه مند به اصطلاح  «محلي  - جهاني » (glocalization)هستم  تا جهاني  شدن  صرف  در حوزه فرهنگ . با وجود تمام  امكانات  و پيشرفت وسائل  ارتباطات  همگاني  فرهنگ  را سريعابه  اين  سادگي  نمي توان  دگرگون  كرد. ولي اين  تحولات  هميشه  با خودش  خرده فرهنگ هايي  به  همراه  مي آورد كه  تدريجاممكن  است  در ميان  اقشار جامعه  تعميم نسبي  بيابد.
• به  فرهنگ  اشاره  كرديد، چون  فرهنگ  يكي  ازموضوعات  اساسي  در حوزه  جامعه شناسي است  با توجه  به  اين  مسئله  آيا پديده  «جهاني شدن » موجب  از بين  رفتن  فرهنگ هاي  بومي ،سنتي  و ملي  نخواهند شد و اين  فرهنگ ها دردرون  فرهنگ هاي  جهاني  به  زوال  نخواهدگرائيد؟
اين  احتمال  وجود دارد، سرعت  استحاله فرهنگ ها به  قدمت ، قدرت  و وسعت  آنهامربوط مي شود.
مسئله  محلي  - جهاني  شدن  به  همين ترتيب  است . فرهنگ ها محلي  هستند. خرده فرهنگ هاي  جهاني  نيز از مدت ها پيش  ازبركت  نظام هاي  جهاني  (globalizingsystems)كم  و بيش  تكوين  يافته اند؛ مثل علم ، خردورزي ، فناوري ، ارتباطات  كه  دردرجه  اول  كاربرد محلي  دارند و با فرهنگ محلي  كار مي كنند، در سطح  جهاني  نيزانعكاس  مي يابند يا بر عكس . اگر چه «جهاني  شدن » با خرده  فرهنگ  خودش  به روي  صحنه  كلان  جهاني  آمده  ولي  تاثير آن روي  فرهنگ هاي  خرده  مثل  فرهنگ  قومي و فرهنگ  ملي ، خيلي  بطئي  است . نهايتا آن فرهنگ  را مي تواند تا حدي ، به  عنوان بخشي  از خرده  فرهنگ  تحت  تاثير قراربدهد و خودش  هم  از آنها متاثر بشود.
بنابراين  فرهنگ  به  اين  سادگي  رو به  زوال نمي رود، چه  بسا فرهنگ هايي  در سطح جهاني  نيز احيا مي شوند.بنابراين ، بسياري  از فرهنگ ها در جريان «جهاني  شدن » مقاومت  ايجاد مي كنند وفرهنگ هايي  كه  احساس  مي كنند موردتهاجم  جهاني  قرار گرفته اند، مقاومت بيشتري  نشان  مي دهند، بنابراين  فرهنگي پايدارتر از اينها است  كه  با اين  بادها بلرزد واز بين  برود. چنان  كه  كمونيسم  پنجاه  سال  درحوزه  شوروي  سابق  تبليغ  كرد، حداقل  درحوزه  آسياي ميانه  كه  كشورها مسلمان هستند، وقتي  در شوروي  فروپاشي  شده ،ديديم  كه  كشورهاي  آسياي  ميانه  كه  مسلمان هستند از خيلي  از كشورهاي  مسلمان ،مسلمان تر هستند و با رغبت  زياد دوباره برگشتند و يك  جريان  احياي  ديني  به  وجودآوردند.
• شما در گفتارتان  اشاره  به  شكل گيري  هويت جديد كرديد ممكن  است ، تعريفي  ازهويت  ارائه  دهيد و بفرماييد كه  منظور شمادر اينجا از هويت  چيست ؟
هويت  عبارت  است  از علائم  و پيش نيازهرگونه  زندگي  اجتماعي ، ما يك  هويت نداريم ، بلكه  مجموعه اي  از هويت  داريم  كه هويت هاي  خوني ، خاكي ، قومي ، گروهي ،فرهنگي  و... كه  با انواع  خرده  فرهنگ ، زبان ،دين  و ايدئولوژي  و مهارت  و حرف  و... مامشخص  مي شوند. زبان  كه  يك  شاخص مهم  هويتي  است ، بايد ديد فرد خودش  را به چه  حوزه  زباني  متعلق  مي داند و با چه  عمق معلوماتي  از حوزه  زبان  قومي  كنده  مي شودو در حوزه  زبان  ملي  قرار مي گيرد و با چه معلومات  عميقي  مي تواند از حوزه  زبان دربيايد و حوزه  زبان  بين المللي  قرار بگيرد.چون  يكي  از شرايط ورود به  حوزه هاي جهاني  دانستن  زبان  است ، كه  فرد بتواندفرهنگ ها را مطالعه  و با آنها عجين  بشود.
البته  ما، ابزار جهاني  شدن  را موقعي  كه  نظام آموزشي  غربي  را كسب  كرديم ، به  دست آورديم  ولي  اكثريت  مردم  ما در سطح فرهنگ  قومي  باقي  مانده اند. به  همين  جهت اكنون  در جريان  گذار اجتماع  قومي  به جامعه  ملي ، هستيم  و هنوز هم  با باورهاي قومي  و تعصبات  قومي  به  كندي  وارد حوزه ملي  مي شويم  و اغلب  در حوزه  ملي  نيزقوميت  خاص  خود را بيشتر بروز مي دهيم تا ويژگي هاي  ملي  را.
حال  ويژگي هاي  ملي  يعني  چه ؟ يعني  اينكه ما ويژگي  «ما» خانوادگي ، «ما» قومي ، «ما»گروهي  خود را آن  قدر بسط بدهيم  تا به  «ما»ملي  برسيم . چرا كه  ما وقتي  از «رعيت » به «شهروند» يا به  عبارت  دقيق تر به «كشوروند» ارتقاي  هويتي  يافتيم  اصلانفهميديم  كه  چه  شد، چه  فرقي  بين  «رعيت »و «كشوروند» وجود دارد. ما وقتي  از رژيم سلطنتي  وارد جمهوريت  شديم ، خيلي هانفهميدند كه  چه  اتفاقي  افتاده  است  البته اتفاقاتي  افتاد ولي  اين  به  تفهيم  احتياج داشت ، مثلا مشاركت  در راي  دادن ،مشاركت  در جمهوريت  است  يا دولت  ازمردم  برمي خيزد و مشروعيتش  را از ملت مي گيرد، چقدر بدون  فراز و نشيب ، اين مسئله  به  مردم  تفهيم  شد و چقدر از مردم اين  مسئله  را پذيرفتند و نوعي  علقه  عاطفه دروني  بين  خودشان  و قوانين  و ارزش هايي عام  به  پهناي  ايران  به  ژرفاي  تاريخ  آن  به وجود آمده  كه  آنها بتوانند جايگزين  قوانين ،قواعد، آيين هاي  قومي  و محلي  بشوند.
اگر در خصوص  هويت  ملي ، برخوردخردمندانه  و عقلايي  نشود و در ميان جوانان ، مخصوصا، بيسوادان  به  نحوي  بذرآن  را نكارند، هويت  ملي  به  اين  زودي هاجان  نمي گيرد. بنابراين  مردم  در هويت قومي  و بومي  خود بدون  گذار از هويت ملي  در راستاي  جهاني  شدن  قرار نمي گيرند.
بنابراين  براي  عده  كمي  ممكن  است  اين جهش  اتفاق  بيفتد كه  از هويت  قومي  به هويت  جهاني  برسند، ولي  اين  به  فراشدزماني  به  دانش  و ابزار كار و وسايل  ارتباطي نياز دارد تا بتوانند در آن  حوزه  مكالمه  ومفاهمه اي  به  وجود بياورند. به  نظر مي رسدانديشه ورزان  بينشگر بتوانند اين  كار راتحقق  بخشند و به  فرجامي  رسانند.
• مهم ترين  جايي  كه  معمولا هويت  فرد در آن شكل  مي گيرد خانواده  است ، به  نظر شماوضعيت  «نهاد خانواده » در مسئله  جهاني  شدن چگونه  خواهد بود، با توجه  به  اينكه  بيشترخانواده هاي  ما داراي  فرهنگ  سنتي  هستندفكر نمي كنيد كه  بنياد خانواده  تحت  تاثيرتهاجم  فرهنگ  غربي  متزلزل  شود؟
خانواده ، به  عنوان  يك  نهاد اوليه ، انتقال فرهنگ  يا خرده فرهنگ ها را بر حسب  اقشارمتفاوت ، وضعيت  متفاوت  به  نسل هاي جديد انجام  مي دهد. در وضعيت  كنوني ،فقط قشر معدودي  از خانواده هايي  كه  از هم اكنون  در راستاي  جهاني  شدن  قرار گرفته اندو از فرهنگ  مكتوب  قوي  ابزاري برخوردارند، فرزندان  خود را در سپهرجهاني  شدن  وارد مي كنند. براي  خيلي هافراشد ابزار و وسايلي  كه  فرد بتواند تحت تاثير جهاني  شدن  قرار بگيرد، بايد در اين خانواده ها وجود داشته  باشد. تعدادخانواده هاي  كمي  هستند كه  با داشتن امكانات  و رفاه  رسانه اي  مي توانند، بافرهنگ هاي  ديگر ملل  آشنا شوند و تعدادآنها نسبت  به  جمعيت  اندك  و حاشيه اي است  و تعميم  جهاني  شدن  در ميان  توده هابطئي  و گام  به  گام  خواهد بود. از همين  حالاموانع  قانوني ، عاطفي ، اخلاقي  و ابزاري جريان  جهاني  شدن  در ايران  را كند مي كند،در اين  زمينه  هنوز فرهنگ هاي  قومي  -ديني  و ملي  با جهاني  شدن  كنش ، واكنش  واندركنش  هستند. اين  كش  و قوس ها مدتي ادامه  خواهد داشت . اخيرا نظام  آموزش  وپرورش  گام هايي  در راستاي  تعميم  دانش  وابزاري  كردن  جهاني  شدن  برداشته  است ،حوادثي  كه  در وراسوي  مرزهاي  ما رخ مي دهد، سريعا فرهنگ هاي  قومي  را تحت تاثير قرار مي دهند و جريان  جهاني  شدن ابزاري  - فني  را تشديد مي كنند. امروزه بسياري  از خانواده ها از راديو - تلويزيون رويگردان  شده ، از طريق  اينترنت  ارتباطات  درون مرزي  و برون  مرزي  خود را بسط مي دهند. خانواده هاي  ما بيش  از اين  كه تحت  تاثير انقلاب  گوتنبرگي ، يعني ، چاپ قرار گيرند، با يك  خيز و سواد اندك  مشترك دستگاه هاي  الكترونيكي  مي شوند. اين دستگاه ها ارتباطات  شفاهي  عاطفي  درون خانوادگي  را كاهش  مي دهد و فضاي ارتباطي  بي هويت  را به  روي  نسل  جوان مي گشايد و آن  را از بند خوني ، خاكي ،زماني  و مكاني  در كنج  اتاق  خويش  رهامي سازد، به  تدريج  در حاشيه  فرهنگ جهاني  قرار مي گيرند، بدون  اينكه  هويت قومي ، ملي ، فرهنگي  خود را از دست  داده باشند.
• با توجه  به  اشاره اي  كه  در مورد ايران  درحوزه هاي  مختلف  كرديد، اين  تحليل ديالكتيكي  را در مورد موقعيت  ايران  درشرايط كنوني  جهاني  شدن  چگونه  به  كارمي بريد؟
در اين  زمينه  بايد مطالب  حوزه بندي  شود.بنابراين  با توجه  به  اين  مسئله  يكسري مسائل  هست  كه  دولت  درگير آن  است . آن جهاني  شدن  اقتصاد است . در شرايط فعلي جهان  خيلي  از كشورها عضو سازمان هاي اقتصاد جهاني  مي شوند كه  در اين  وضعيت شرايط اقتصادي  خاص  را بايد بپذيرند. درنتيجه  دولت هايي  كه  از تكنولوژي  برتري برخوردار نيستند با تكنولوژي  پايين تري توليدات  خود را به  بازار ملي  مورد حمايت عرضه  مي كنند. جايگاهي  در كنار سايرتوليدكنندگان  كالا با كيفيت  بالا نخواهندداشت  و تبعات  عدم  پيوستن  به  جهاني شدن  را نيز خواهند پذيرفت . بنابراين  بايدزمينه هاي  لازم  براي  پيوستن  به  سازمان هاي اقتصاد جهاني  فراهم  شود و اگر چنين  چيزي اتفاق  بيفتد در درجه  اول  به  نفع  اكثريت مردم  مصرف كننده  خواهد بود و اكثركالاهاي  خريداري  شده  در سطح  استانداردجهاني  با كيفيت  عالي  خواهند بود،مصرف كننده  كالايي  را كه  دريافت  مي كند، ازكيفيت  بالايي  برخوردار خواهد بود و درجريان  جهاني  شدن  چون  مرزها به  تدريج برداشته  مي شود كالاهاي  مرغوب تر درداخل  كشور به  دست  مصرف كننده  مي رسد.
از سوي  ديگر مسئله  جهاني  شدن  احتمالاباعث  مي شود، بيكاري  در كشور بيشترشود، چرا كه  ما يك  بحران  اقتصادي  درجريان  انتقال  تكنولوژي  خواهيم  داشت .بايد تكنولوژي  پيشرفته  وارد كنيم  تا دررقابت  جهاني  عقب  نمانيم . بنابراين  به  نظرمي رسد هرچه  زودتر در حوزه  اقتصاد واردحوزه  جهاني  بشويم  ضرر ما كمتر خواهدبود و هر چه  ديرتر به  سراغ  اين  مسئله  برويم ضرر ما بيشتر خواهد بود.
در مورد ارتباطات  بايد اشاره  كردخوشبختانه  ايران  در اين  حوزه  از همان وسايل  ارتباطي  استفاده  مي كند كه  در سطح جهان  استفاده  مي شود و فرهنگ  ايراني  بااستفاده  از همان  وسايل  به  خارج  منتقل مي شود و يك  عده  را تحت  تأثير قرارمي دهد. همان  گونه  كه  ما پرچمدار«گفت وگوي  تمدن ها» در جهان  هستيم ،پرچمدار مفاهمه  و مصالحه  نيز هستيم  واگر از اين  راه  وارد مسائل  جهاني  بشويم بيشتر به  سود ما خواهد بود، ولي  اگر دچارافراط كاري  شويم  و از در عدم  مصالحه دربياييم  كشورهاي  ديگر از طريق  ابزارهايي كه  دارند با آن  مقابله  خواهند كرد.
• در مورد مسئله  جهاني  شدن  بحث هاي  زيادي شده  است ، عده اي  به  اين  مسئله  خوشبين هستند و اعتقاد دارند كه  جهاني  شدن  عامل پيوند ملت ها، تسهيل كننده  و گسترش دهنده مبادلات  اقتصادي ، فرهنگي  و تبادل  انديشه هااست ، از سوي  ديگر گروه  ديگري  با نگاهي بدبينانه  به  اين  مسئله  نگاه  مي كنند. به  نظرشما كشور ما با توجه  به  پيشينه  تاريخي  وغناي  فرهنگي  و مدني  خودتا چه  اندازه مي تواند از عوارض  منفي  جهاني  شدن  بركناربماند و آيا امكانات  مزيت هاي  تاريخي  وفرهنگي  مناسبي را براي  ما فراهم  خواهد كرد؟
من  فكر مي كنم  ما محكوم  به  خوشبين  بودن هستيم ، چون  بدبين  بودن  ما را به  جايي نمي رساند و خوشبين  بودن  ديناميزم  مردم را به  پويش  و پالايش  وامي دارد و ذوق پيشرفت  را در سطح  جهاني  شدن برمي انگيزد. اثر زيادي  در كند كردن  حركت جهاني  شدن  و جهاني سازي  نداريم  وجهاني سازي  فراشدي  است  كه  شروع  شد وادامه  نخواهد داشت  و من  به  جريان  جهاني شدن  مثل  تمام  پيشرفت هاي  تكنولوژيكي و كوچك  شدن  جهان  (مك  لوهان ) اعتقاددارم  و در آينده  هم  اين  مسئله  تشديد خواهدشد. ما هم  مثل  همه  كشورها مي توانيم  ازاين  مسئله  سود ببريم  و در بعضي  ازعرصه ها به  واسطه  عدم  آمادگي  ممكن  است ضرر هم  بكنيم  يعني  هميشه  تحولات جديد يكسري  را عوض  مي كند و كساني  كه آماده تر هستند برنده تر هستند. كساني  كه آماده  نيستند، درجريان  جهاني  بازنده اند. دربرابر جهاني  شدن  نمي شود مقاومت  كرد،اگر مقاومتي  بكنيم ، سرمايه  بيشتري  را ازدست  مي دهيم  و انطباق  و سازگاري  ما را به تاخير مي اندازد. به  همين  مناسبت  درحوزه هاي  ارتباطي ، آموزشي ، سياسي ،اجتماعي ، فرهنگي  مي بايستي  آمادگي خودمان  را اعلام  بكنيم  و مردم  نسل  جوان  رابراي  زيستن  در ميان  خانواده هاي  متكثر ومتنوع  متعدد در شرايط جهاني  شدن  آماده بكنيم ، خوشبختانه  نيروي  ذخيره اي  دربيرون  از مرزها داريم  و يك  نيروي  ذخيره فرهنگ  ايراني  در طول  تاريخ  كه  خيلي چيزها را در خود هضم  كرده  و پايدار مانده است  و چه  بسا فرهنگ  را بهتر كرده  است .بنابراين  اگر اين  نيرو فرصت  پيدا كند و به  نام فرهنگ  كلان  ايرانيان  مطرح  بشود از نظرفكري  و توان هاي  علمي  و مهارتي  توانايي لازم  را داريم .
ايراني ها در اين  زمينه  بحث  خوبي  مطرح كردند كه  پژواك  خوبي  در جهان  داشت  و آن «گفت وگوي  تمدن ها» بود. حداقل  در عرصه سازمان هاي  بين المللي  استقبال  شد و هنوزهم  ادامه  دارد و همين  روند مي تواند ادامه داشته  باشد، ولي  در اين  زمينه  ما فراز ونشيب  زيادي  در داخل  كشور داشتيم  وموضع گيري هايي  كه  شد به  جاي  تقويت گفت  وگوي  تمدن ها آن ها را در سطح  جهاني تضعيف  كرده  و به  ويژه  اين  كه  مفاهمه  ومصالحه هايي  كه  در جست وجوي  آن  درميان  ملل  هستيم ، اول  بايد در ميان  خودمان داشته  باشيم ، يعني  با تنش زدايي  در درون ،تنش زدايي  در بيرون  را نيز مهيا كنيم .بنابراين ، براي  اينكه  ما بتوانيم  جايگاه  قبلي خود را احيا كنيم  بايستي  تجديدنظرهايي نسبت  به  گفتمان  در درون  و برون  به  وجودبياوريم ، همچنين  چرخشي  را در روابط مان در رابطه  با كشورهاي  همسايه  و تحولاتي كه  در خاورميانه  به  وجود آمده  انجام  دهيم .البته  طي  دو سال  اخير، به  خاطر حوادثي  كه در شرق  و غرب  ايران  انجام  گرفته فرصت هاي  خيلي  مهمي  در اختيار قرارگرفته  است  تا بتوانيم  به  نفع  ايران  استفاده بكنيم .

امروز در ۷۵ حوزه امتحاني سراسر كشور برگزار مي شود
آزمون  رشته هاي  پزشكي  و كارداني  پيوسته دانشگاه  آزاد
مركز آزمون  دانشگاه  آزاد اسلامي  دراطلاعيه اي  از تمامي  داوطلبان  شركت  درآزمون  اين  دانشگاه  خواست  تا بااطمينان خاطر در جلسه  آزمون  حضور يابند.
آزمون  رشته هاي  پزشكي  و كارداني  پيوسته دانشگاه  آزاد اسلامي  روز جمعه  سوم  مردادهمزمان  با تهران  در ۷۵حوزه  امتحاني سراسر كشور برگزار مي شود. به گزارش  روزپنجشنبه  روابط عمومي  دانشگاه  آزاداسلامي ، در بخشي  از اين  اطلاعيه  آمده است : به دنبال  شايعات  مربوط به  فروش سئوالات  آزمون  علوم  پزشكي  دانشگاه  آزاداسلامي  از سه  هفته  قبل  و درخواست دادستان  عمومي  و انقلاب  تهران ، كليه سئوالات  و سيستم  حفاظت  آزمون  علوم پزشكي  دانشگاه  آزاد اسلامي  در آخرين مهلت  تغيير داده  شد و نتيجه  به صورت  كتبي به  دادسراي  عمومي  و انقلاب  تهران  گزارش گرديد.
اين  اطلاعيه  خاطرنشان  مي كند: متخلفان  و افرادي  كه  اقدام  به  اخاذي  و فروش سئوالات  به  عنوان  سئوالات  كنكور كرده اند توسط دادسراي  عمومي  و انقلاب تهران  با همكاري  حراست  دانشگاه  و اداره آگاهي  نيروي  انتظامي  شناسايي ، جلب  وبازداشت  شده اند و تحقيقات  در خصوص ساير شركاء و متخلفان  براي  تعقيب  قضايي ادامه  دارد.

كتاب
شكسپير عاشق
000615.jpg
انتشارات دانشگاه شيكاگو به تازگي كتابي درباره نحوه عمل مغز به بازارعرضه كرده است.
اين كتاب كه توسط دو محقق به نام«پل ماتيوز و جفري مك كواين» تحريرشده است وعنوان ديدگاه شاعر درباره مغز: فهم كاركرد مغز از طريق بررسي آثار شكسپير و دانش تصويرنگاري مغز نام دارد .
يكي از دو نويسنده كتاب متخصص زيست - عصب شناسي است و ديگري متخصص ادبيات انگليسي و آن دو از نمايشنامه هاي شكسپير براي توصيف و توضيح كاركردهاي شناختي مغز بهره گرفته اند.
منبع الهام اين دو نويسنده احتمالا فيلم «شكسپير عاشق» بوده كه در سال ۱۹۹۸ بر صحنه آمد و ماجراي تلاش شكسپير جوان را نشان ميداد كه در صدد بود با غلبه بر محدوديت زماني و فشارهاي بيروني, در موعد معين نمايشنامه اي را كه عنوانش به وسيله رقيب ادبي او, كريستوفرمارلو, پيشنهاد شده بود به پايان برساند.
دو نويسنده كتاب را در قالب يك نمايشنامه در هفت پرده تنظيم كرده اند كه هر يك به يكي از مباحث مربوط به مغر ارتباط دارد. نظير« ذهن ها و مغز ها »،«جهان دروني ما»،«هفت مرحله عمر آدمي».
هر يك از پرده ها شامل چند صحنه است كه عناوين هر يك موضوعات فرعي مورد نظر نويسندگان را مشخص مي سازد مانند «شگفتيهاي مغز آدمي» و «جاي دادن مغز يك انگليسي در ذهن يك فرانسوي ».
هر يك از صحنه هاي كتاب با توصيف داستان اصلي با يكي از ماجراهاي فرعي نمايشنامه هاي شكسپير آغاز مي شود و با توضيحات علمي و فني درباره اين قالب داستاني ادامه مي يابد.
كتاب در مجموع حاوي ۳۴ صحنه است كه موضوعات گوناگوني مربوط به پيشرفتهايي را كه در حوزه بررسي مغز صورت گرفته دربر مي گيرد.
هرچند طرحي كه نويسندگان براي ارايه مطالب مورد نظر خود تنظيم كرده اند بديع و جالب است, اما تحليلهايي كه به خواننده عرضه مي كنند چندان اطلاع بخش نيست .
به عنوان مثال نويسندگان توضيح مي دهند كه «شكسپير يك ناظر دقيق احوال و روحيات انساني به شمار مي آمد» و يا آنكه «برخي شخصيتهاي نمايشنامه هاي شكسپير در قالب غزل و اشعار مقفي با خود به گفت وگو مي پردازند» يا «شكسپير با جهاني سرشار از معاني و مفاهيم در ارتباط نزديك بود و يافته هاي اين جهان را در قالب عبارت و يا در هيئت نمايشنامه ها به مخاطبان خويش ارايه مي كرد.»
كتاب با تصاويري از اجراي نمايشهاي شكسپير و نيز تصاوير رايانهاي از مغز آدمي همراه است, اما تصاوير رايانهاي چندان روشن نيست و اطلاعات همراه آنها در مواردي دقيق نيست و در مواردي ديگر چندان راه گشا به نظر نمي رسد.
توضيحات عملي كتاب عمدتاً محدود به فعاليتهاي كاركردي مغز آدمي بر اساس اطلاعاتي است كه از تصويرنگاريها به دست مي آيد، اما نويسندگان از توضيح تفاوت ميان روشهاي مختلف تصويرنگاري از مغز نظير روش متكي به تشديد مغناطيسي يا «ام آر آي» و روش متكي به «سطح نگاري پوزيتروني» غفلت ورزيده اند.
در مواردي نيز توضيحات مربوط غير دقيق است. به عنوان مثال هر چند دستگاه تصويرنگاري موسوم به «اف ام آر آي» كه جنبه هاي كاركردي مغز را با استفاده از تشديد مغناطيسي ترسيم مي كند، دركار تصويرنگاري مغز انقلابي بوجود آورده است, اما بر خلاف آنچه كه در كتاب نوشته شده در اين روش مقدار خوني كه در مغز جريان مي يابد مورد آشكار سازي قرار نمي گيرد، بلكه تغييراتي را كه در ترازهاي پارامغناطيسي يك مولكول خاص واقع مي شود، مشخص مي سازد.
در مورد ارتباط اين تغييرات كه علايمي متناسب با سطح اكسيژن موجود در خون توليد مي كنند و فعاليتهاي سلولهاي مغز كاوشهاي زيادي صورت گرفته.
اين تحقيقات كليد فهم رويدادهايي است كه در لايه هاي دروني مغز رخ مي دهد.
اما اطلاعاتي كه تاكنون از رهگذر اين بررسي ها به دست آمده نمي تواند ادعاي نويسندگان كتاب را به كرسي بنشاند كه معتقدند اين اطلاعات به تنهايي مي توانند «كاركردهاي مغز در حوزه انديشيدن، احساسات، و نيز بيماريهاي رواني كه شكسپير توصيف كرده، معين مي سازند.»
هر چند فهم كاركردهاي مغز و توضيح آن براي خوانندگان عادي از اهميت زياد برخوردار است، اما يكي از خطراتي كه كتابهاي علمي به زبان ساده براي عامه را تهديد مي كند آن است كه نويسندگان دراثر افراط در ساده كردن مطالب، عملاً خوانندگان را به اشتباه بيندازند.
از جمله درسهايي كه از نمايشنامه هاي شكسپير مي توان گرفت آن است كه انديشه هاي عميق و پيچيده قابل انتقال به مخاطبان علاقمند و غير متخصص هست به شرط آنكه زباني كه براي بيان آنها انتخاب مي شود از عمق و غناي لازم در عين زيبايي و استواري مناسب, برخوردار باشد.

نقطه ديد
چراغ  جادو
000520.jpg
محققان  در آزمايشگاه  ملي  سنديا (sandia) ـ با قدم  فراتر نهادن  از پيش بيني هاي  قوانين صدساله  فيزيك  ـ نشان  دادند كه  رشته (فيلامان )هاي  ساخته  شده  از شبكه  تنگستن وقتي  گرم  مي شوند انرژي  به  مراتب  بيشتري را در بعضي  طول  موج هاي  مادون  قرمزنسبت  به  فيلامان هاي  جامد گسيل  مي كنند.بازدهي  مناسب تر فيلامان  شبكه  باعث مي شود، منابع  انرژي  بهتري  جهت  شارژخوب  ماشين هاي  الكتريكي ، تجهيزات الكتريكي ، قايق ها و مولدهاي  الكتريكي صنعتي  داشته  باشيم .
انتشار انرژي  توسط شبكه ، انرژي  بيشتري  را در طول  موج هاي مورد استفاده  سل هاي  فوتو ولتايي  ايجادمي كند. اين  سل ها نور را به  الكتريسيته  لازم جهت  كاركردن  ماشين ها تبديل  مي كنند.چون  ناحيه  مادون  قرمز، نزديكترين  ناحيه طول  موجي  به  نور مرئي  است ، دور نيست روزي  كه  تابش  شبكه  تنگستن  طول موج هاي  مرئي  را هم  شامل  شود و بنيان جديدي  را براي  ايجاد روشنايي  كارآمدتدارك  ببيند.
اين  شبكه ها به  خاطر نظم  و ترتيب  درجايگزيني  اجزابه  عنوان  بلورهاي  فتونيك هم  شناخته  مي شوند، اين  بلورها چون مي توانند بدون  اتلاف  انرژي  فركانس خاصي  از نور را پراكنده  كنند، مورد توجه قرار گرفته اند. اين  توانايي  به  خاطر اين  است كه  كانال هاي  كريستال ، ابعاد واقعي  را براي تشكيل  يك  خانه ، جهت  حركت  طول  موج خاصي  ايجاد مي كنند. نوآوري  روش جديد، تنها استفاده  از كانال ها براي پراكندگي  نور نيست ، بلكه  فراهم  آوردن امكان  اينكه  انرژي  ورودي  فقط درفركانس هاي  دلخواه  خارج  شود ابداع جديدي  به  شمار مي رود.
لين  شاون ( Lin Shawn) فيزيكداني  است  كه  پا را فراتراز قانون  شناخته  شده اي  نهاده  است  كه صدسال  پيش  توسط ماكس  پلانك ، يكي  ازپديدآورندگان  فيزيك  مدرن ، فرمول بندي شد. اين  معادله  كه  قانون  پلانك  در تابش كاواك ، جسم  سياه  ناميده  مي شود،پيش بيني  مي كند كه  براي  هر جامد ايده آل در هر طول  موجي  ميزان  تابش  مي تواندماكزيمم  شود. در بخشي  از آزمايش ، شبكه تنگستن  تا دماي  ۱۲۵۰ درجه  سانتيگرادگرما داده  شد و اين  همان  ميزان  گرمايي است  كه  در مولد فوتو ولتايي  هم  ايجادمي شود.
به  اين  ترتيب  ضريب  تبديل  انرژي ۳۴ درصد محاسبه  شد كه  سه  برابر مقدارمربوط به  جسم  سياه  ايده آل  تابش كننده  بودكه  ۱۱ درصد پيش بيني  مي شود، چگالي توان  الكتريكي  محاسبه  شده  در حدود ۱۴وات  بر سانتيمتر مربع  بود كه  بيشتر از ۳وات  بر سانتيمتر مربع  براي  جسم  سياه ايده آل  است . هرچند آزمايش هايي  كه  بايدبه  مدت  طولاني  انجام  شوند، هنوز هم  درحال  اجرا هستند، تا به  حال  موردي  ازنابودي  شبكه  تنگستن  مشاهده  نشده  است .
لامپ هايي  كه  به  نظر سوخته  بودند دوباره روشن  مي شوند، اما با نوري  زرد و روشن .فيلامان هاي  شبكه  تنها با ۲ وات  انرژي  كارمي كنند و انرژي  تابشي  آن ها بيشتر ناحيه مادون  قرمز در محدوده ۱‎/۵ تا ۲ ميكرون  راشامل  مي شود. و اين  محدوده  به  طيف مرئي  بسيار نزديك  است . لذا شبكه  درطيف  مرئي  هم  مي تواند تابش  كند. اگر اين نتايج  در ۱‎/۵ميكرون ، بتوانند به  طيف مرئي  هم  تعميم  يابند، پيامدهاي  اين  تحقيق ممكن  است  به  تكنولوژي  LED كه  در پي توليد انرژي  نوراني  در آينده  است ، كمك زيادي  كند. افزايش  انرژي  قابل  استفاده  ازشبكه ها (كه  به عنوان  بلورهاي  موتونيك شناخته  مي شوند) در فركانس هاي  خاص براي  مهندساني  كه  با ماشين هاي  الكتريكي سروكار دارند، بسيار مهم  هستند. شبكه فتونيك  مي تواند انرژي  را كه  از يك  مولدبرق  دريافت  مي كند در فركانس هاي  بالاتري كه  قابل  جذب  توسط يك  سل  فوتو ولتايي است ، منتشر كند و سل  ولتايي  هم  به  نوبه خود انرژي  ماشين هاي  الكتريكي  را تامين مي كند. تا زماني  كه  ماشين هاي  الكتريكي كه  به  بهترين  نوع  آن ها اتومبيل هاي الكتريكي  هستند، نتوانند انرژي  موجود درطيف  مادون  قرمز را جذب  كنند كارايي  آن هاكمتر از حد انتظار خواهد بود زيرا مقدارزيادي  تابش  مادون  قرمز در اثر گرماي ناخواسته  تابش  مي شوند. اين  تابش  درمحدوده  كوچكي  از ناحيه  مادون  قرمزاست . در اين  حالت  شبكه  مانند يك  قيف عمل  مي كند و تابش  گرمايي  را به  داخل باندهاي  فركانس  از پيش  تعيين  شده اي سوق  مي دهد. وقتي  شبكه  ميان  ژنراتور وگيرنده  قرار مي گيرد، همانند دينام خورشيدي  براي  ژنراتور عمل  مي كند.شبكه  فتونيك  فلزي  مي تواند طوري طراحي  شود كه  انرژي  تابش  شده  در اثر گرمارا جذب  كند و در فركانس هاي  خاصي تابش  كند. تا زماني  كه  در ماشين هاي الكتريكي  انرژي  به  صورت  گرما تلف مي شود، شبكه  از اين  انرژي  گرمايي تلف شونده  انرژي  قابل  استفاده  ايجادمي كند.
ترجمه : ناصر گوهري 
منبع : Sciencedaily

جامعه
ايران
رسانه
شهر
عكس
علم
ورزش
هنر
صفحه آخر
|  ايران  |  جامعه  |  رسانه  |  شهر  |  عكس  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |