شير غذاي مهم خانواده
|
|
تا گذشته اي نه چندان دور تغذيه دامها فقط به طبيعت وابسته بود و آنها در چراگاههاي سرسبز و مراتع علوفه مي خوردند و شير و گوشت توليد مي كردند و زنان نقش مهمي در حفظ تعادل دام و مرتع ايفا مي كردند. اما با صنعتي شدن جوامع ، رشد جمعيت و تخريب منابع ، دامها به داخل دامداريهاي صنعتي راه يافتند و در آنجا با ساير فرآورده هاي جانبي كشاورزي نظير سبوس- كنجاله- چغندر و حتي نان خشك و كود شيميايي تغذيه شدند.
در كشور ما با آنكه مصرف سرانه شير كمتر از استاندارد جهاني است و مردم رغبتي به خوردن شير از خود نشان نمي دهند، سالها است كه صف طولاني شير در مقابل فروشگاهها تشكيل مي شود و بيشترين خريداران شير را زنان تشكيل مي دهند. اين نشان دهنده توجه و علاقه آنها به چگونگي تغذيه خانواده است. با آنكه پوشش گياهي در كشور ما كمتر از استاندارد جهاني است تخريب منابع آب- جنگلها و مراتع روند نگران كننده اي دارد و وسعت بسياري از جنگلها و مراتع و شاليزارها و زمينهاي حاصلخيز كشاورزي به كارخانه هاي توليد بيسكويت و پفك تبديل شده است و وجود هزاران پيتزافروشي و همبرگرفروشي حكايت از تغيير ذائقه مردم دارد. ذائقه تبديل به هر چه كه شده باشد نياز به غذا انكارناپذير است و نياز بدن انسان به خصوص كودكان به شير به عنوان يك ماده غذايي حياتي از اهميت قابل توجهي برخوردار است. آنچه در پي مي خوانيد چگونگي مصرف و توليد در يك دامداري كوچك است. اغلب دامداريهاي كوچك توسط زنان اداره مي شود و آنها علاوه بر كارخانه داري- مراقبت از فرزندان و پذيرايي از مهمان ، براي كمك به اقتصاد خانواده به دامداري هم مشغولند زيرا كه حوصله ، صبر و دقت آنها در مراقبت و حفاظت از محيط زيست و موجودات زنده در طول تاريخ به اثبات رسيده است:
يك گوساله از زمان تولد تا چهارماهگي روزانه ۸ كيلو شير مي خورد. از سه ماهگي علوفه هم مي خورد. اين گوساله در صورت ماده بودن در ۱۸ ماهگي آماده باروري مي شود و در صورت نداشتن هيچ مشكلي مي تواند تلقيح مصنوعي شود و پس از ۹ ماه گوساله اي به دنيا آورد و شيردهي آغاز مي شود. در صورت تغذيه مناسب مي تواند روزانه تا ۲۰ كيلو شير بدهد كه ۸ كيلوي آن براي گوساله است.
علوفه مورد نياز يك گاو در روز:
جو ۲ كيلو هر كيلو ۱۳۰ تومان
سبوس گندم ۲ كيلو هر كيلو ۹۰ تومان
سبوس برنج ۲ كيلو هر كيلو ۵۰ تومان
كاه ۴ كيلو ۲۰۰ تومان + ۷ تومان هزينه خرد كردن و كارگري و حمل ونقل
تفاله چغندر ۱ كيلو ۹۵ تومان
كنجاله نيم كيلو ۸۰ تومان
هزينه كارگري از قبيل دادن علوفه ، آب ، شيردوشي ، تميز كردن اصطبل ، مراقبتهاي حفاظتي و حمايتي از حيوان براي هر رأس روزانه ۳۰۰ تومان
مراقبتهاي بهداشتي از قبيل واكسيناسيون ، معاينات پزشكي ، دارو ، تلقيح ، هزينه زايمان و... براي هر رأس گاو روزانه ۵۰ تومان
سرمايه ثابت به كار رفته از قبيل جا و مكان ، وسايل و ابزار به كار گرفته شده از قبيل دستگاه شيردوشي ، موتور و غيره هم قابل محاسبه است.
آنچه در بالا آمد حداقل هزينه تغذيه يك گاو شيري در روز است و بديهي است كه حيوان با چنين تغذيه اي نمي تواند شيردهي عالي داشته باشد.
قيمت علوفه با توجه به نرخ تورم ، خشكسالي و ساير مشكلات در رابطه با كشاورزي در نوسان است و مي بايد درصدي براي افزايش نرخها در نظر گرفته شود.
نرخ فروش هر كيلو شير در محل توليد ۱۷۰ تومان است كه اين نرخ ثابت است. فعاليتهاي توليدي در رابطه با موجودات زنده نظير گاو بسيار آسيب پذير است و كمترين غفلتي باعث از دست رفتن سرمايه اي هنگفت مي شود. در نتيجه حمايت از دامداران نظير بيمه دامداران و همچنين دام مي تواند يك راهكار باشد.
حفاظت از منابع طبيعي و منابع آب بايد در اولويت قرار گيرد كه در اين باره زياد گفته و شنيده ايم و كمتر اقدام اجرايي ديده شده است.
حمايت از نقش مديريتي زنان بسيار اساسي است. حال كه طرح بيمه زنان خانه دار در جامعه مطرح شده است، لازم است جايگاهي براي بيمه زنان كشاورز و دامدار هم باز شود تا از آنان در برابر شغل سخت و طاقت فرسايي كه در راستاي توليد و خدمت به جامعه بر عهده گرفته اند حمايت شود.
مه لقا كاشفي
|
|
دختر جوانم نيازمند كمك است
دختر ۲۱ ساله ام كه دانشجوي سال اول رشته علوم آزمايشگاهي است، دو سال پيش در پي سردردهاي شديد، كه طبق نظر پزشكان نوعي تومور مغزي تشخيص داده شده بود، در بيمارستان آراد تحت عمل جراحي قرار گرفت كه در تأمين هزينه عمل، به عبارتي از تمام هستي ام مايه گذاشتم. حال دوباره دخترم به علت رشد نوعي كيست در ناحيه مخچه، در آستانه فلج قرار گرفته است و نيازمند عمل جراحي مي باشد. براي من كه يك بانوي فرهنگي مي باشم و پس از درگذشت همسرم، به تنهايي عهده دار هزينه زندگي خود و دو فرزندم- ازجمله همين دختر دانشجو هستم، تأمين هزينه عمل جراحي دوم كه بايد هرچه سريع تر و براي جلوگيري از فلج دخترم انجام شود، غيرممكن است. لذا، تقاضا دارم در صورت امكان، از ياري هموطنانم برخوردار شوم. كل هزينه عمل حدود ۵۰ ميليون ريال است.
نام محفوظ
*تلفن تماس و نام و نشان اين خواننده در همشهري محفوظ مي باشد.
|
|
درد دل يك راننده تاكسي؛
تاكسي فرسوده، همه سرمايه ما
|
|
چرا طرح جايگزيني تاكسي هاي فرسوده با استقبال رانندگان مواجه نشده است. آيا تا به حال در اين مورد با يك راننده تاكسي مشورت شده يا گزارشي تهيه شده است. يك راننده تاكسي كه همه سرمايه و زندگي اش همان تاكسي فرسوده است و تمام مخارج زندگي از قبيل خورد و خوراك و پوشاك و دوا و دكتر و اجاره منزل و دانشگاه آزاد و تعميرات ماشين را از همين تاكسي فرسوده به دست مي آورد و پس اندازش گذشت عمر و آبرو و غيرت و حميت و شرف اوست از كجا چند ميليون به حساب بانك يا كارخانه موردنظر واريز نمايد آن هم جنس بدون پشتوانه و گران. آيا بهتر نيست دولت يا سازمان محيط زيست به نفع جامعه با نوسازي وسايط نقليه عمومي پا پيش بگذارند و چرا كارخانه اي را كه خود مالك آن است روا نمي دارد كه اين تعداد تاكسي را حداقل با قيمت تمام شده يا بدون در نظر گرفتن سود به رانندگان كه هم سرمايه از خودشان است و هم كار، واگذار نمايد. يك ماشين سمند با سود بانكي در نظر گرفته شده حدوداً به قيمت ۰۰۰/۰۰۰/۱۳ تومان (سيزده ميليون تومان) درمي آيد و اگر طبق نظريه خودشان در مدت ۵ سال كه بعيد مي دانم يك راننده تاكسي بتواند در اين مدت اين پول را پرداخت نمايد تازه بعد از اين مدت ماشين از رده خارج شده و روز از نو و روزي از نو و اين يعني نوعي بهره كشي كه با عدالت سازگار نيست. در صورتي كه اگر همين مقدار پول در دلالي و قاچاق جنس و ارزاق مصرف شود و يا حتي يك زير پله خريداري گردد و بعد از ۵ سال با اين تورم جانكاه سودش سر به ارقام نجومي خواهد زد. حال عقل سليم و منطق به كدام سوي مي رود. به سوي يك كار اجتماعي و خدماتي خداپسندانه يا تكرار اشتباهاتي كه زيانمند بوده است. در بسياري از كشورها كه نام بردن يكايك آنها از حيطه اين مقوله خارج است دولت به خاطر خيلي از مسائل از قبيل محيط زيست، تفاوت قيمت سوخت، جلب توريست، آلودگي هوا، زيبايي شهر و خيلي مسائل ديگر وسيله نقليه را به نصف قيمت به خريداران واگذار نموده و ماشين هاي فرسوده را از رده خارج كرده اند. مثلاً اگر قيمت يك ماشين ۰۰۰/۵ دلار بوده به قيمت
۵۰۰/۲ دلار به مشتريان فروخته اند و از نظر تفاوت بنزين سود خود را برده، از آلودگي هوا كاسته، شهر خود را زيبا كرده و با اين كار عام المنفعه از هر نظر به جامعه خود خدمت كرده اند. حال اگر ۰۰۰/۳۰ تاكسي كه درصد بزرگي از جامعه شهري را جابه جا مي كنند به قيمت همان ۰۰۰/۵ دلار به رانندگان واگذار گردد جمعاً مي شود ۰۰۰/۰۰۰/۱۵۰ (يكصد و پنجاه ميليون دلار). آيا ۳۰ هزار خانوار جامعه تاكسيراني و يك جامعه شهري اين ارزش را ندارد كه مسئله به اين راحتي حل شود تا اين همه حرف و حديث همراه نداشته باشد؟ م.الف - راننده تاكسي
|
|
گوشه اي از مشكلات بيمه شدگان اختياري
|
|
بيمارستان «ميلاد» وابسته به سازمان تأمين اجتماعي، از معدود بيمارستان هايي است كه با تجهيزات و كادر درماني ورزيده در اختيار بيمه شدگان قرار دارد. پاسخگويي به نياز انبوه مراجعان، دشواري هايي نيز به همراه دارد، نامه اي كه از نظرتان مي گذرد، بخشي از اين مشكلات را بازتاب مي دهد كه بيشتر ريشه در ساختار قانوني بيمه اختياري دارد.
«سخنگاه آزاد»
***
حدود ۱۰ سال است بيمه اختياري تأمين اجتماعي هستم. روز يكشنبه ۲۹/۴/۸۲ بعد از چند روز تحمل درد دندان تصميم گرفتم با توصيه دوستان به بيمارستان ميلاد مراجعه كنم. ساعت ۵/۸ صبح در صف دندانپزشكي در طبقه همكف ايستادم ۵/۱۱ صبح گفتند نوبت كشيدن دندان تمام شد برويد ساعت ۱ بعدازظهر بيائيد. به ناچار با درد خود را سرگرم كردم تا ساعت ۱ دوباره در صف قرار گرفتيم. ساعت ۳ تشكيل پرونده دادند ما را فرستادند طبقه دوم ساختمان و بعد از نزديك ۴۵ دقيقه كه نوبت به من رسيد دندانپزشك تذكر داد كه شما بيمه اختياري هستي و بايد اين قبض را ۳۵۰ تومان پرداخت كنيد. به علت شلوغي آسانسور به طبقه همكف رفتم بعد از پرداخت آمدم و بعد از معطلي بالاخره بنده را پذيرفتند و برايم دستور عكسبرداري دادند. دوباره در صف راديولوژي قرار گرفتم بعد از نزديك يك ساعت نوبتم رسيد. عكس را گرفتند گفتند آقا شما كه بيمه اختياري هستيد قبض ۵۰۰ توماني را بپردازيد. به طبقه همكف رفتم و پرداخت كردم و برگشتم به اتاق جراحي. پشت در حدود يك ساعت صبر كردم تا نوبتم شد بالاخره روي صندلي قرار گرفتم. آمپول بي حسي را زدند و دوباره همان حرفها كه... بيمه اختياري هستيد و بايد ۳۰% هزينه را پرداخت كنيد. گفتم قبض را بنويسيد دوباره به طبقه همكف رفتم و همان مسائل در ساعت ۱۵/۶ دقيقه بعد از ۱۰ ساعت معطلي و عذاب و بالا و پائين رفتن دندان عقل دردناك اينجانب كشيده شد. ديدم جمع مبالغ ذكر شده كه سند آن به پيوست همراه است مبلغ ۱۳۸/۴ تومان مي باشد و اين مبلغ را درمانگاه هاي خصوصي براي كشيدن دندان عقل مي گيرند و تازه درمانگاه هاي خيريه حتي مجاني اين كار را مي كنند و پزشك هاي خصوصي بسته به محل مطب خود از ۵ تا ۷ هزار تومان مي گيرند اما سئوال اين است: آيا مگر كساني كه بيمه اختياري هستند پول نمي دهند؟ آيا شما به ايشان تخفيف ويژه مي دهيد، شما كه جلو جلو پول نقد مي گيريد. نكند بهاي پول ما با وزارتخانه ها و مؤسساتي كه پول بيمه شان يك سال ، يك سال عقب مي افتد فرق مي كند؟ در حالي كه براي كساني كه تحت پوشش بيمه اختياري هستند بايد تخفيف هاي ويژه اي نيز منظور شود، چون هزينه هاي مربوطه را به طور نقد پرداخت مي كنند. همايون خيري
|
|
آلودگي صوتي در شب هنگام
ساعت ۱۲ شب بود داشتم از خستگي غش مي كردم تا سرم به رختخواب رسيد خوابم برد.
با صداي وحشتناكي از خواب پريدم، اين صدا، ارتعاش زيادي ايجاد مي كرد، با هراس از خواب بيدار شدم. طنين هولناك صدا، هنوز در گوشم بود. از اتاق به بيرون نگاه كردم، ديدم چند كارگر با دستگاههاي حفاري دستي سرگرم كندن آسفالت اند. آيا زمان مناسب ديگري براي انجام اين قبيل فعاليت هاي پرسر و صدا وجود ندارد. ايجاد آلودگي صوتي آن هم شب هنگام كه مردم در حال استراحت مي باشند، سزاوار نيست.
سمانه بامشاد
|
|
مي خواستم كشاورزي كنم
براي فعاليت هاي كشاورزي در سال ۱۳۷۸ قطعه زميني را از ستاد.... در كرج اجاره كردم، اما اخيراً بدون ارائه هيچگونه دليل قانوني اموال اينجانب در اراضي مذكور مصادره و مورد بهره برداري قرار گرفته است. براي حل مشكل خود به نماينده كرج در مجلس شوراي اسلامي مراجعه كردم، اما نتيجه اي نگرفته ام. تقاضا دارم، دستگاههاي مسئول به اين مشكل رسيدگي كنند.
روح الله اميرخاني
كرج- كلارك
|
|
دريغ از شاليزارها
|
|
هفته آخر تير ماه بود كه يكي از بستگان ساكن علمده واقع در استان مازندران، اطلاع داد كه فروش شاليزارهاي نور و علمده به خاطر آزادراه شمال - تهران به اصطلاح در بورس افتاده است و عده اي از پولداران براي خريد فله اي شاليزارها، دلالان محلي را به كار گرفته اند و علاوه بر آن، عده زيادي دلال از تهران هم با خودشان به اين منطقه آورده اند. پس از چند روز جدل دروني و ترديد، راهي علمده شدم، ديدم هر آنچه مي گويد واقعيت دارد. ظاهرا خريد وسيع شاليزارها با هدف ويلاسازي انجام مي گيرد. بنده كه تنها قطعه زمين كوچكي در علمده دارم و در حدود ۶۰ سال پيش چند نسل در آن برنج كاشته اند و هنوز مي كارند، حاضر نشدم، آن را بفروشم اما عده اي از شاليكاران، حتي خانه هايي را كه در كنار اين شاليزارها دارند، مي فروشند. نمي دانم، اين كار، خوب است يا بد. اما همينقدر مي دانم كه آن شاليزار، فردا، به انبوه مهاجراني مي پيوندد كه براي جست وجوي كار راهي تهران يا ديگر شهرهاي بزرگ مي شوند. مي پرسم كه چرا، به نحوه معاملاتي كه در مورد زمين هاي كشاورزي، از جمله شاليزارها انجام مي شود، هيچگونه نظارتي صورت نمي گيرد، آيا دلالان بايد آنقدر ميدان عمل داشته باشند تا وضعيت اراضي كشاورزي ايران را به دلخواه سرمايه داراني كه با هدف بسازبفروشي به خريد اين اراضي روي آورده اند، دگرگون كنند. شايد آن كشاورزي كه امروز شاليزارش را مي فروشد و با دريافت پولي كه ظاهرا مي تواند، تحولي موقت در زندگي اش به وجود آورد، نداند، كه ارزش افزوده آن زمين چقدر است و مهم تر آن كه نداند، حتي فرداي روزي كه زمين شاليزار يعني ريشه زندگي شغلي آباء و اجدادي اش را مي فروشد ديگر نمي تواند تا دو برابر بهايي كه بابت زمين دريافت كرده آن را بازستاند خريد وسيع زمين هاي كشاورزي اعم از آبي و ديم در مناطق گوناگون ايران توسط كساني كه تنها به فكر قطعه قطعه كردن آنها و تبديل زمين ها به ويلا و كسب درآمدهاي نجومي هستند، روند بيمارگونه اي كه آينده كشاورزي و زيستبوم مردم را در زمينه وسيعي از كشور دچار معضلات بي بازگشت مي كند. تا دير نشده بهتر است، شورايي مركب از نمايندگان دستگاه هاي ذيربط، شوراهاي اسلامي شهرها و روستاها، نمايندگان معتمدان محلي، كار كنترل و نظارت دقيق بر اين قبيل معاملات را برعهده بگيرند.
صورت الله عبدالرحيمي
|
|
پاسخ مسئولان
مهمانپذيرهاي جنوب تهران و خطر فرسودگي
سازمان ايرانگردي و جهانگردي استان تهران در پاسخ به مطلبي كه درباره مشكلات يكي از مهمانپذيرهاي واقع در ميدان راه آهن در همشهري درج شده بود، توضيحي را در قالب نامه اي كه اصل آن به عنوان شهرداري تهران ارسال شده، به روزنامه فرستاده است.
***
تعدادي از مهمانپذيرهاي حوزه استحفاظي شهرداري منطقه ۱۱ تحت پوشش اين سازمان داخل طرح تفصيلي و ساماندهي ميدان راه آهن واقع گرديده اند، كه بدين سبب شهرداري محترم منطقه از صدور هرگونه بازسازي و تعميرات اساسي در خصوص اينگونه واحدها خودداري مي نمايد. لذا مهمانپذيرهاي مورد بحث كه محل اقامت مسافران كم بضاعت مي باشد به مرور زمان از لحاظ فني، ساختماني، استحكام بنا و همچنين نماسازي با در نظر گرفتن ضوابط و مقررات مربوطه شرايط جذب و پذيرش مهمان را نداشته كه با اهداف و سياستهاي دولت محترم جمهوري اسلامي مبني بر توسعه و حمايت از صنعت گردشگري مغايرت دارد. معهذا ادامه چنين روندي خطرات ناشي از ريزش ساختماني را به دنبال خواهد داشت كه ممكن است تلفات جاني و مالي زيادي را به همراه داشته باشد كه جبران آن امكان پذير نخواهد بود.
لذا با عنايت به مراتب فوق الذكر شايسته است آن شهرداري محترم در انجام طرح تفصيلي و ساماندهي منطقه راه آهن تسريع و تعيين تكليف نموده و نتيجه را به اين سازمان منعكس فرمايند تا تصميمات مقتضي در كميسيون درجه بندي مهمانپذيرهاي منطقه فوق الذكر اتخاذ گردد.
بديهي است در صورت بلاتكليفي بهره برداران اماكن اقامتي مذكور و همچنين عدم صدور مجوز تعميرات اساسي و مرمت و بازسازي ابنيه موردنظر تحت شرايط موجود اين سازمان واحدهاي اقامتي مذكور را خارج از شمول درجه بندي محسوب داشته و مشمول ممنوعيت پذيرش مسافر قرار خواهند گرفت و در صورت ادامه روند فعلي هيچ گونه مسئوليتي در قبال بروز خطرات و حوادث احتمالي در خصوص عدم ايمني و نامناسب بودن ابنيه موردنظر متوجه اين سازمان نبوده و آن شهرداري محترم پاسخگو خواهند بود.
برخورد قانوني مي شود
عطف به مطلب مندرج در آن روزنامه مورخ ۲۰/۳/۸۲ با عنوان «تپه هاي شمالي و باغ هاي تهران همچنان زير ساخت و ساز مي روند» بدين وسيله توضيحات ذيل جهت استحضار و تنوير افكار عمومي ارسال مي شود:
كليه پروانه هاي صادرشده توسط اين منطقه با رعايت ضوابط و مقررات ابلاغي مراجع ذيربط انجام شده و شهرداري مكلف است طبق قانون براي اراضي داراي كاربري مسكوني باغ شاطر كه منتهي اليه شمالي آن حدوداً منطبق بر خط تراز ارتفاعي ۱۸۰۰ متر مي باشد، پروانه ساختماني صادر نموده و بالاتر از آن خارج از محدوده مي باشد و لذا هرگونه ساخت و ساز ممنوع و با هر گونه احداث بنا حتي به صورت موقت، آلونك يا سرپناه برخورد قانوني مي شود. ضمناً مناطقي از محدوده فوق كه طبق طرح تفصيلي داراي كاربري فضاي سبز مي باشد كماكان جهت انجام همان منظور محفوظ خواهد ماند كه به عنوان نمونه مي توان به حاشيه رودخانه گلابدره در محدوده عمراني شمال خيابان رهبر و سازمان آب اشاره كرد.
روابط عمومي شهرداري منطقه يك تهران
|