آنها آمده اند در قلب پارك ملي و با خودشان مظاهر شهرنشيني- اتومبيل و دود و آلودگي و...- را آورده اند. اينجا پارك ملي سرخه حصار است جايي كه حيات وحش و پوشش گياهي بايد در امنيت كامل باشند...
تابلوي پارك ملي سرخه حصار متعلق به سازمان حفاظت محيط زيست را ملاحظه مي كنيد كه رنگ پاشي شده!
در عكس تعدادي از چادرها را ملاحظه مي كنيد كه درست در كنار يكي از آبشخورهاي قوچ و ميش هاي منطقه برپا شده است.
كنار گذاشتن و تعيين محدوده يك منطقه به عنوان پارك ملي به معني حفظ ارزشمندترين منابع زيستي سرزمين از هرگونه استفاده فيزيكي و تخصيص آن براي استفاده هاي معنوي نسل حاضر و آتي است و بالاترين مرجع قانوني هر كشور مسئول مستقيم حفظ ارزش هاي غيرقابل جانشين موجود در اين مناطق است و خوب مي دانيم كه پارك ملي سرخه حصار در مجموع اكوسيستم هاي متنوعي دارد به طوري كه توانسته آهو را در دشت و كل را بر صخره جاي دهد و با سابقه حفاظتي بالغ بر ۱۰۸ سال، سينه به سينه و نسل به نسل با تمام سختي ها و كم و زيادها بالاخره امروز به ما سپرده شده تا ما نيز با حفظ امانت، تنها سمبل اكوسيستم به اوج رسيده تهران را به فرزندانمان بسپاريم. برطبق اصل ۵۰ قانون اساسي «حفاظت محيط زيست كه نسل امروز و نسل بعد مي بايد در آن حيات روبه رشدي داشته باشند، وظيفه عمومي و ملي تلقي مي گردد. لذا از اين رو فعاليت هاي اقتصادي و غير از آن كه با تخريب غيرقابل جبران و يا آلودگي محيط زيست ملازمه پيدا كند ممنوع است.» و مشمول اعضاي تعاوني مسكن جهاد كشاورزي كه ۲۴۰ هكتار از اراضي اين پارك را تصرف كرده اند نيز مي شود و محدوده اي كه افرادي ادعاي مالكيت آن را از سال ۶۴ دارند از سال ۱۳۵۷ به منظور حفظ و نگهداري، به سازمان حفاظت محيط زيست سپرده شد و اين محدوده از تاريخ ۲۶/۶/۱۳۶۱، يعني سه سال قبل از حضور آنها در منطقه، طبق مصوبه هاي ۹۰ و ۹۱ با رأي بالاترين مقام اجرايي كشور- كه رئيس شوراي عالي محيط زيست هم بود- و رأي ۹ وزير ديگر، رسماً به عنوان پارك ملي، كه بالاترين سطح حفاظتي را در كشور ما داراست و حتي عبور و مرور و تردد در آن نيز با شرايط خاص و كسب مجوز امكان پذير است، تحت حفاظت سازمان قرار گرفت، موضوع ديگر اين است كه اعضاي اصلي تعاوني متأسفانه آگاهي كامل نسبت به وسعت فاجعه ندارند و مثلاً تصور مي كنند تبعات كارشان فقط به از بين بردن درختان و تخريب بخشي از محيط زيست محدود مي شود. به همين سبب نخستين دليلي كه براي توجيه عمل خود مي آورند اين است كه در اين محدوده درختي وجود ندارد كه قطع بشود، پس قابل ساخت و ساز است! بايد توضيح داد كه درخت عضو كوچكي از يك اكوسيستم است. اگر از اين زاويه نگاه كنيم، دريا هم درخت ندارد، پس نيازي به حفاظت آن نيست! در پارك ملي كوير درختي به چشم نمي خورد ولي به عنوان ذخيره گاه از سوي مجامع جهاني مورد توجه مي باشد. هر گوشه اي از طبيعت يك سيستم خاص دارد. كوه، جنگل، بيابان، دريا، تالاب و... و هريك به نوبه خود سرشار از حيات است و به دليل همين تفاوت هاست كه از هر نوع اكوسيستم، نمونه اي به عنوان «پارك ملي» براي حفظ شكل اصلي آن انتخاب مي شود و بودن يا نبودن درخت هيچ ربطي با ميزان اهميت و رده بندي اكولوژيكي منطقه ندارد.
|
|
در پارك ملي سرخه حصار ۷۴۰ گونه گياهي وجود دارد كه تنوعي كم نظير و ويژه به حساب مي آيد، از ميان گونه هاي وحشي شاخصي از جمله: نخود وحشي، عدس وحشي، باقلا، يولاف و مانند آن كه در ساير اراضي رو به انهدام گذارده اند، هنوز در پارك به چشم مي خورند.
علاوه بر اينها، وجود ۱۱۰ گونه پرنده بومي، مهاجر و پرندگان شكاري همچون عقاب ها، لاشخورها و داركوب ها و انواعي از ماكيان ها (كبك و بلدرچين و...) و همچنين انواعي از خزندگان مثل مارها، مارمولك ها، سوسمارها، لاك پشت بومي البرز و جمعيت قابل ملاحظه اي از قوچ وحشي، روباه، خرگوش، تشي، كفتار و حتي پلنگ و ۳۲ گونه پستاندار ديگر، آن هم در نزديكي يكي از شلوغ ترين و آلوده ترين شهرهاي دنيا، مي تواند دليل خوبي براي لزوم حفظ و حراست از اين ذخيره گاه با ارزش و مقاومت در برابر تصرف و تخريب آن تحت هر شرايطي باشد و اين افراد نمي توانند منكر وجود حيات وحش غني منطقه بشوند چون دقيقاً در محدوده برپايي چادرها آبشخوري وجود دارد كه قبل از تصرف و حضور آنها، در اين منطقه گله هاي قوچ وحشي براي نوشيدن آب حدود ساعت ۵/۱۰-۱۱ صبح مي آمدند و خود بارها از پنجره اتاق كارشناس طبيعي اداره كل محيط زيست استان تهران نظاره گر آنها بوده ايم و احتمالا ً متصرفان در بدو حضورشان شاهد آن بوده اند، كما اين كه بعضي از آنها اظهار مي كردند كه با پرتاب سنگ و هي كردن، آنها را از محدوده مي رانده اند و نيز نمي توانند منكر وجود پرندگان شكاري كه هر روز بر فراز منطقه چرخ مي زنند بشوند.
|
|
باور كنيد اينها حيوانات متعلق به سازمان حفاظت محيط زيست نيستند. اينها صاحبان واقعي طبيعت و يادگار آبا و اجداد ما هستند كه به ما سپرده شده اند و تنها مأمن زيستشان همين محدوده هاي ناچيز است كه آن هم از چشم سودجويان دور نمانده است. اعضاي واقعي اين تعاوني در ابتدا به ۱۴۰ نفر هم نمي رسيدند و امروز حدود ۴۰۰۰ نفر ادعاي مالكيت اين اراضي را دارند ! و حقوق اعضاي واقعي تعاوني را نيز زير سؤال برده اند. آيا اين افرادي كه هر روزه با ماشين هاي آخرين مدل در اين منطقه تجمع مي كنند اعضاي ساده و به اصطلاح خودشان مظلوم يك تعاوني اند... لازم به تأكيد است كه به دنبال دستور رئيس جمهوري، زمين مورد تقاضاي اين افراد در محلي ديگر به آنها داده خواهد شد. پس چه اصراري است كه پنجه در دامان طبيعتي افكنده شود كه در صورت نابودي،ديگر نظير آن را در هيچ كجاي ايران نخواهيم يافت.
برطبق آخرين اطلاعات به دست آمده شوراي تأمين دستور جمع آوري چادرها را داده است و ارگاني كه بايد در اين زمينه اقدام كند نيروي انتظامي است كه متأسفانه حضوري كمرنگ دارد.
تا آنجا كه حتي عده اي در منطقه با فحاشي و ضرب و شتم به اصطلاح خودشان از محيط زيستي ها زهر چشم مي گيرند و دانشجويان را كتك مي زنند و كارت دانشجويي شان را به عنوان مدرك جرم و لكه ننگ بالا مي گيرند و گويي مجرمي را دستگير كرده اند فرياد مي زنند «اينها محيط زيستي هستند»! پس نيروي انتظامي كجاست؟ چه كسي بايد سامان بخش اين اوضاع باشد؟
***
بد نيست در پايان يادآور شويم كه افراد مورد اشاره در اين گزارش، چنان بر تملك اراضي تصرفي خود در منطقه پارك ملي اصرار مي ورزند و چنان خود را ذي حق مي دانند كه به ضرب و شتم اين گزارشگر نيز پرداختند و دوربين او را به سنگ كوبيدند!
بي ترديد مسئولان ذي ربط اين موضوع را پيگيري و اين روند ناهنجار را متوقف خواهند كرد.