پنج شنبه ۲۷ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۷۰- Sep, 18, 2003
بودجه و شب هاي كم رونق شهريور
011265.jpg
تعداد كم شركت كنندگان در مسابقه شب هاي شهريور (بخش داستان) نشان از ركود يكي از مسابقات ادبي برگزار شده سال ۱۳۸۱ دارد. اگر از حق نگذريم برگزاري چنين مسابقه اي كه با حضور ۱۲۶۰ داستان نويس جوان برگزار شد، اگر در كشور بي سابقه نباشد مطمئناً كم سابقه نخواهد بود. اين همايش در دو بخش شعر و داستان برگزار مي شود و طبق  آمار اعلام شده از سوي برگزار كنندگان، سال گذشته در بخش داستان ۲۵۰۰ اثر به اين همايش ارسال شد. با توجه به برگزاري مسابقه در دو بخش موضوع آزاد و ويژه، ۸۱ درصد شركت كنندگان در بخش آزاد و ۱۹ درصد در بخش ويژه شركت كردند. ۳۱ درصد از شركت كنندگان تهراني و ۶۹ درصد شهرستاني بودند كه اين درصد بالاي نويسندگان شهرستاني نشان از آن دارد اگر امكانات در اختيار اين جوانان قرار گيرد مي توانيم در آينده شاهد تولد نويسندگان بزرگي باشيم ۷/۴۴ درصد شركت كنندگان مرد و ۳/۵۳ درصد زن بوده اند. آمار شركت  زنان و مردان در اين جشنواره نيز خبر از دختران جواني مي دهد كه قصد دارند جايگاه حقيقي زنانه را در عرصه ادبيات تثبيت كنند. طبق فراخوان اعلام شده سن شركت كنندگان در اين همايش بايد زير
۳۰ سال مي بود كه ۶۸ درصد زير ۲۵سال و ۳۲ درصد بالاي ۲۵ بوده اند. با وجود حضور اين جوانان بايد پرسيد به راستي كدام جامعه تا اين اندازه جوانان مشتاق و علاقه مند به ادبيات دارد؟ چه كسي مسئول خواهد بود اگر اين نيروي ادبي و فرهنگي به درستي هدايت نشود؟ چرا بعد از برگزاري دوره هاي اول همايشها دوره  هاي بعدي به گونه اي ضعيف و با اشكالات بيشتر برگزار مي شود؟ مگر نه اينكه تجربه به انسان كمك مي كند تا در تكرار يك كار موفق تر عمل كند. وقتي آمار نشان مي دهد ۳۲ درصد شركت كنندگان دانشجو و ۴۳ درصد زير ديپلم بوده اند بايد بدانيم ما با يك نيروي تحصيل كرده و علاقه مند روبه رو هستيم كه در صورت حمايت نشدن از نظر فرهنگي با معضل به بيراهه رفتن جوانان روبه رو خواهيم بود.
همايش شب هاي شهريور  - داستان- در سال ۱۳۸۲ با تمامي مشكلات و كمبود بودجه به همت عده اي از علاقه مندان بي توقع عرصه داستان برپا و از جوانان مشتاق دعوت به ارسال آثار نمود. اما آنچه در ادامه مشاهده نزول چشمگير  شركت كنندگان و آثار ارسالي بود كه با نصف سال گذشته يعني ۶۰۵ نفر رسيده بود. اين عدم استقبال بدون شك داراي دلايلي است كه بايد مسئولان درصدد برطرف نمودن آن باشند.
براي پي بردن به دلايل عدم استقبال جوانان از اين دوره همايش شب هاي شهريور به گفت وگو با حسن فرهنگي مسئول برگزاري اين همايش در بخش داستان پرداخته ايم كه در زير مي خوانيد:
* آقاي فرهنگي استقبال بي نظير جوانان علاقه مندان به داستان نويسي در سال گذشته بسياري از نگاه ها را به اين همايش جلب كرد، اما متأسفانه استقبال امسال با نزول روبه رو شده است، چرا؟
- بودجه اي كه براي برگزاري همايش شب هاي شهريور- داستان- تعلق گرفته است يك ششم بودجه سال گذشته است.اين عدم استقبال نيز از دلايل كمبود بودجه خواهد بود كه باعث شد نتوانيم پوشش خبري مناسبي نسبت به برگزاري اين همايش داشته باشيم. ۹۹ درصد از شركت كنندگان همايش امسال كساني هستند كه سال گذشته در اين مسابقه شركت  داشته اند. اين نيز از دلايل نداشتن بودجه جهت اطلاع رساني به علاقه مندان ديگر است. اگر ما مي دانستيم از طريق رسانه ها و تبليغات خبر برگزاري همايش را پوشش بدهيم مطمئناً جوانان بيشتري در همايش شركت  مي كردند. ولي ما امسال تنها توانستيم از طريق ارسال نامه  به دوستاني كه سال گذشته براي ما اثر ارسال كرده اند اطلاع بدهيم.
در حالي كه مسئولان جامعه سعي مي كنند با سرمايه گذاري هاي كلان جوانان را با كشيدن به سوي علم و فرهنگ از رفتن به بيراهه ها نجات دهند، بي توجهي بعضي مسئولان به همايشي كه در سال گذشته ۱۲۶۰ جوان داستان نويس با ۲۵۰۰ داستان در آن شركت داشته اند بسيار نگران كننده است.
اين براي من هم چندان خوشايند نيست كه امسال تعداد شركت كنندگان به ۶۰۰ نفر رسيده است. ما سال گذشته از ۲۷ استان كشور شركت كننده داشته ايم و اين در حالي است كه كمتر مسابقه اي در بخش ادبي تا به اين اندازه مورد استقبال قرار مي گيرد.
* در سال هاي گذشته گفته بوديد كه سعي مي كنيم اين مسابقه را بين المللي كنيم، چرا همين كار تاكنون صورت نگرفته است؟
- من هنوز هم معتقدم مي توانيم اين مسابقه  را به صورت بين المللي برگزار كنيم به شرطي كه مقامات مسئول حمايت كنند، نه اينكه بودجه برگزاري را سال به سال كمتر كنند. كارهاي فرهنگي نياز به حمايت دارد و ما با توجه به اينكه منبع درآمدي نداريم با كمبود بودجه نمي توانيم كار زيادي براي جوانان انجام دهيم. نه اينكه كاري نكرده باشيم ما تاكنون كارهاي زيادي در خانه داستان انجام داده ايم و از تمام كساني كه ما را حمايت و ياري كرده اند تشكر مي كنم. يكي از كارهاي ما برگزاري جلسات نقد و بررسي و ريخت شناسي آثار بزرگان عرصه داستان است. از جمله جلسات برگزار شده مي توان به؛ ريخت شناسي آثار محمود دولت آبادي، احمد محمود، جلال آل احمد و نادر ابراهيمي اشاره كرد. اما مجدداً تأكيد مي كنم نبود بودجه و حمايت مسئولان نسبت به چنين همايش هايي جوانان را دچار دلسردي مي كند. ما در حال حاضر سايت اينترنتي خانه داستان را درست كرده ايم اما به دليل نداشتن بودجه عملاً هيچ نوع فعاليتي در آن صورت نمي گيرد.
* شما در گذشته سه شعار مخاطب يابي، حفظ مخاطب، تغيير ذائقه مخاطب را مطرح و دنبال كرديد، تاكنون چقدر در شعارهاي خود موفق بوده ايد؟
- ما هنوز بر روي حرف خود هستيم و شعار خود را فراموش نكرده ايم. اول مخاطب يابي را مطرح كرديم و دليل ما اين بود كه بعد از مطالعه متوجه شديم مخاطبان ادبيات داستاني مشخص نيست. ما سعي كرديم از برگزاري شب هاي شهريور به مخاطب يابي برسيم. يعني علاقه مندان طيف هاي مختلف داستاني را مشخص كنيم. مانند علاقه مندان داستان هاي جنگ، عاشقانه و غيره، كه در اين زمينه تاكنون ۳ هزار نويسنده را شناسايي كرده  ايم. دومين شعار ما حفظ مخاطب بود. در اين زمينه از خود نويسندگان استفاده كرديم. يعني با برگزاري جلسه از آنها خواستيم به نقد و بررسي داستان هاي همديگر بپردازند. اما متأسفانه در اين جلسات نتوانستيم از اين دوستان تقدير كنيم. دومين راهكار؛ برگزاري سمينار ريخت شناسي آثار پيشكسوتان عرصه داستان بود كه باعث آشنايي اعضاي خانه داستان با نويسندگان شد.
سومين راهكار بررسي كتابهاي برتر منتشر شده در خانه داستان و خريد آنها و هديه كردن به نويسندگان موفق بود كه اين كار نيز به دليل نداشتن بودجه كافي به خوبي پيش نرفت.
شعار سوم ما تغيير ذائقه مخاطب بود، كه در اين زمينه سعي كرديم دوستان را با ادبيات جدي آشنا كنيم كه در اين زمينه اقدام به برگزاري كلاس و آشنايي دوستان با ادبيات داستاني ايران و جهان كرديم.
* آيا داوري در اين دوره نيز مانند سال گذشته بود؟
- خير، در اين دوره داوري آثار در دو مرحله اجرا شد كه در مرحله اول داوري داستانها به نفرات برگزيده مسابقه شب هاي شهريور در سال گذشته سپرده شد تا آثاري را كه از نظر كيفي در حد بالا قرار ندارند، از دور مسابقه خارج كنند، در مرحله اصلي داوري توسط آقايان فيروز زنوزي جلالي، محمد رضا گودرزي و من انجام مي شود.
* زمان برگزاري و مكان همايش  داستان  شب هاي شهريور در سال جاري، كي و كجا است و چه تعداد از شركت كنندگان به عنوان برنده معرفي خواهند شد؟
- همايش شب هاي شهريور، در بخش داستاني
۲۷ شهريور ماه ساعت ۱۷ در تالار شهيد آويني فرهنگسراي بهمن واقع در ميدان بهمن برگزار مي شود. امسال تنها
۱۵ نفر به صورت گروهي به عنوان برگزيدگان اين مسابقه معرفي خواهند شد.
* اگر در پايان حرفي است ما مي شنويم؟
- بايد بگويم ما اين دوره را به سختي برگزار كرديم. از نظر بودجه بسيار در تنگنا قرار داشتيم. اميدوارم مسئولان فرهنگي براي برگزاري اين مسابقه در سالهاي آينده ما را بيشتر ياري كنند. براي نتيجه گرفتن در كارهاي فرهنگي بايد سرمايه گذاري كرد و بدون سرمايه گذاري نمي توانيم از جوانان توقع خلق اثر خوب داشته باشيم.
(حالا)

ميدان در دست عامه نويسان
گزارشي از كتاب هاي ادبي (از ۸ شهريور ماه تا ۱۲ شهريور ماه ۱۳۸۲)
011255.jpg
علي الله سليمي
بازار نشر در ايران نيز مثل ساير بازارهايي كه در آن توليدكنندگان، كالاي خود را متناسب با شرايط روز بازار توليد و عرضه مي كنند، عمل مي كند. در اين رهگذر گاه شاهد اتفاقات عجيب و غريب و تا حدودي قابل پيش بيني هستيم. اين هفته در بازار كتاب ايران اتفاقات نادري افتاد كه در هفته قبل حتي بويي از آن نيز به مشام نمي رسيد. گزارش ذيل نگاهي تحليلي آماري به وقايع بازار نشر در اين هفته دارد.
اين گزارش براساس آمار خانه كتاب ايوان (گزارش نشر؛ فهرست كتاب هاي منتشره كشور از ۸/۶/۸۲ تا ۱۲/۶/۸۲ ضميمه هفته نامه «كتاب هفته» شماره ۱۳۷ به تاريخ شنبه ۲۲ شهريور ماه ۸۲) نگاهي گذرا و آماري به كتابهاي منتشره در بخش ادبيات است.
در گزارش هفته قبل آمار كتاب هاي منتشره در بخش ادبيات ۱۲۳ عنوان بوده كه اين رقم اين هفته كاهش چشمگيري داشته و به ۶۹ عنوان رسيده كه بين موضوعات زيرمجموعه ادبيات همچون داستان، شعر، پژوهش و تحقيق و... تقسيم بندي شده است. اتفاقات ديگري هم كه در اين هفته در بازار نشر روي داده با وقايع هفته قبل كاملاً در تضاد است. به عنوان مثال در گزارش هفته قبل شاعران با ۲۰ عنوان كتاب بيشتر، از داستان نويسان پيشتاز بودند در حالي  كه در اين هفته جايگاه اين گروه معاوضه شد. اين بار داستان نويسان پيشتاز ميدان هستند. از مجموع كتابهاي منتشره در اين هفته ۲۷ عنوان در قالب داستان نوشته شده و شاعران با ۲۴ عنوان در رده  بعدي قرار دارند. البته شايد بتوان گفت اين مسأله استثناء است، معمولاً عناوين كتاب هاي شعر در طول سال از عناوين كتاب هاي داستان بيشتر است و آمار ساليانه كتاب هاي منتشره در كشور اين نكته را ثابت مي كند. همچنين ذكر اين نكته نيز خالي از لطف نيست كه اغلب كتاب هاي منتشره در قالب شعر در ايران بيش از يك بار منتشر نمي شوند و شايد شاعران آنها براي هميشه با شعر و شاعري خداحافظي مي كنند.
در گزارش هفته قبل به جاي خالي داستان نويسان
عامه نويس در بين فهرست كتاب هاي منتشره در طول هفته اشاره شد. اما اين هفته چهره هاي شناخته شده اين گروه با چنان سرعت و قدرتي ظاهر شده اند كه چندين ركورد جديد از خود باقي گذاشته اند.
«نسرين ثامني» از چهره هاي شاخص اين گروه از نويسندگان اين هفته با تجديد چاپ ۶ عنوان از كتاب هايش كه تا به حال نوشته و منتشر كرده در رده اول اين گروه قرار مي گيرد.
چهره بعدي «فهيمه رحيمي» است كه با تجديد چاپ ۴ عنوان از كتاب هايش در رده بعدي قرار مي گيرد. البته تيراژ كتاب هاي تجديد چاپي اين دو نفر در اين هفته با هم مساوي است. هر چهار عنوان از كتاب هاي «فهيمه رحيمي» در اين هفته با تيراژ ۷۵۰۰ نسخه منتشر شده در حالي كه هر شش عنوان كتاب «نسرين ثامني» با تيراژ ۵۰۰۰ نسخه انتشار يافته است. با اين حساب هر دوي آنها در اين هفته جمعاً ۳۰۰۰ نسخه از مجموع كتاب هايشان تجديد چاپ شد. «فهيمه رحيمي» به لحاظ پيشكسوت بودن در اين عرصه امتياز ديگري هم به همتاي خود دارد و آن اينكه اكثر كتاب هاي او كه تجديد چاپ مي شوند از چاپ دهم به بالا هستند. در حالي كه كتابهاي «نسرين ثامني» اغلب در چاپ سوم هستند. «مرتضي مؤدب پور» چهره ديگري از اين گروه از نويسندگان نيز اين هفته با تجديد چاپ ۲ عنوان از كتابهايش حضوري پررنگتر نسبت به ساير رقيبانش داشت.
از اين مرحله كه بگذريم به مقوله ادبيات داستاني قابل تأمل مي رسيم اما چهره شاخصي در فهرست اين هفته ديده نمي شود. به غير از كتاب داستاني «تشييع جنازه يك زنده به گور» اثر «فتح الله بي نياز» كه از چهره هاي پركار در حيطه داستان نويسي و همچنين از منتقدان فعال اين عرصه محسوب مي شود. در زمينه ترجمه ادبيات داستاني كتاب «آناكارنينا» اثر «نيكالايويچ تولستوي» با ترجمه جواد اميراني (جلد اول، ۴۶۶ ص) از آثار برجسته محسوب مي شود كه از سوي نشر گل بيتا در تهران با تيراژ ۱۰۰۰۰ نسخه (چاپ اول) منتشر شده است. از بين كتاب هاي منتشره در اين هفته ۵۵ عنوان سهم مؤلفين داخلي و ۱۴ عنوان سهم مترجمان است. به غير از يك عنوان (هرگز فراموشت نخواهم كرد/ دانيل استيل/ قدير گلكاران) كه توسط يك ناشر تبريزي (ياران) منتشر شده ، بقيه آثار ترجمه اي توسط ناشران تهراني به چاپ رسيده اند. از بين آنها نشر «انديشه عالم» با سه عنوان، ناشران «مجيد» و «پويان» هركدام با ۲ عنوان در رده هاي بالاتر قرار دارند و انتشاراتي هاي «گل بيتا»، «البرز»، «سيب سفيد»، «فردوس»، «شادان» و «ياران» در رده هاي بعدي. از نكات قابل توجه در آمار كتاب هاي ترجمه كتاب «فروتني در اوج و گوته» اثر «يوهان ولف گانگ فون گوته» با ترجمه «زهره زاهدي» است كه انتشارات «انديشه عالم» آن را در ۶۰ صفحه منتشر كرده و در اين فهرست چاپهاي اول و دوم آن ذكر شده (در هر چاپ ۵۰۰۰ نسخه).
بعضي از انتشاراتي ها به تقويم و مناسبت ها هم توجه دارند و از اين زاويه انتشار سه عنوان از كتابهاي ترجمه اي به قلم جلال آل احمد قابل توجه است. سوءتفاهم/ آلبر كامو/ جلال آل احمد/ نشر مجيد/ چاپ سوم، قمارباز/ فئودور ميخائيلوويچ داستايوسكي/ جلال آل احمد/ نشر فردوس/ چاپ هفتم، كرگدن/ اوژن يونسكو/ جلال آل احمد‎/ نشر مجيد/ چاپ سوم. اگرچه تاريخ نشر اين كتاب ها (تاريخ تجديد چاپ فعلي) در آستانه سالمرگ جلال آل احمد است ولي با توجه به توزيع آنها در بازار كتاب به هفته بعد از سالگرد درگذشت جلال آل احمد منتهي مي شود.
هفته قبل در گزارش هفتگي به حضور ناشران شهرستاني در انتشار چندين كتاب اشاره كرديم، اما در اين هفته آنها نيز حضور كمرنگتري دارند. از اين بين، ناشران تبريزي با شش عنوان در جايگاه اول قرار دارند و سه ناشر از شهرهاي «اراك»، «اهر» و «قم» هر كدام با يك كتاب نمايندگي شهرهاي كشور را بر دوش دارند.
برخلاف هفته قبل اين بار شعراي كلاسيك ايران از بازار نشر سهمي ندارند. تنها «سعدي شيرازي» از اين گروه با كليات آثارش خودنمايي مي كند (كليات سعدي/ شامل گلستان، بوستان، غزليات، قصايد، رباعيات، قطعات، طيبات، بدايع، مفردات، خواتيم.../ مصلح بن عبدالله سعدي/ مصحح: محمدعلي فروغي/ تهران/ نشر فراروي/ ۸۶۴ صفحه/ چاپ اول/ ۳۱۰۰ نسخه).
در بين متأخرين اين گروه كليات ديوان مرحوم استاد فرزانه حسين شاني: (جلد اول و دوم: با ملحقات شاعر حسين شاني به اهتمام: انتشارات منشور تبريز ۵۴۴ صفحه- چاپ اول- ۱۰۰۰ نسخه) قابل توجه است.
اما شاعران تثبيت شده معاصر در آمار اين هفته حضور چشمگير چنداني ندارند و تنها نام آشناي اين عرصه در بين چهره هاي گمنام شاعره معاصر «روح انگيز كراچي» است با كتاب «بانو گشسب نامه» كه توسط پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي با تيراژ ۲۰۰۰ نسخه براي بار اول منتشر شده است. هفته قبل در گزارش خود شاعر پركار هفته را براي خوانندگان معرفي كرديم با ۵ عنوان كتاب منتشره چاپ اول. اما اين هفته از اين منظر نيز آمار قابل توجهي ارائه نشد و شاعر پركار هفته تنها توانسته در طول يك هفته ۲ عنوان كتاب شعر از آثار خود را منتشر كند. البته اگر به تيراژ اين
۲عنوان كتاب تازه اين شاعر نگاه كنيم، اين ركورد ماهيت خود را از دست مي دهد و ديگر به عنوان يك ركورد محسوب نمي شود بلكه به عنوان يك شگرد مطرح مي شود. براي اطلاع خوانندگان محترم اين شگرد را براي آنها فاش مي كنم اميدوارم شاعر محترم بنده را ببخشد و خوانندگان هم هرگز چنين فكري به ذهنشان خطور نكند. اما اصل قضيه به اين صورت است كه اين شاعر پركار هفته «محمدعلي سجادي» نام دارد و در اين هفته ۲ عنوان كتاب شعر با عناوين «خيره بر چهار فصل و خاتوزين» و «دلم برايت مي تپد!» به چاپ رسانده است هر دو كتاب براي اولين بار چاپ شده و تيراژ هركدام از آنها ۵۰۰ نسخه است. كتاب اول (خيره بر چهار فصل و خاتوزن) ۶۰ صفحه است و كتاب دوم (دلم برايت مي تپد!) ۸۴ صفحه. هر دوي آنها با هم ۱۴۴ صفحه هستند و جمع تيراژ دو كتاب تنها ۱۰۰۰ نسخه است. با اين حساب معلوم مي شود اين شاعر محترم ركورد دار هفته محسوب نمي شود بلكه مبتكر هفته است. چون كل تيراژ ۲ عنوان كتاب او تنها ۱۰۰۰ نسخه است. البته تيراژ ۱۰۰۰ در كتاب هاي شعر عيب قلمداد نمي شود و نوعي فخر فروشي هم به حساب مي آيد، چون شاعران اين نوع كتاب ها بر خاص بودن آثارشان همواره اشاره مي كنند. در اين هفته علاوه بر اين، پنج عنوان كتاب با تيراژ ۱۰۰۰ نسخه در فهرست كتاب هاي منتشره هفته ديده مي شد. براي شادي دل شاعران اين كتاب ها كه اتفاقاً اكثراً در قالب شعر سروده و منتشر شده اند فهرست آنها را براي خوانندگان مي شماريم: «آذربايجانين خانيم شاعيرلري/ رضا غفاري/ تبريز/ رضا غفاري/ ادبا و شعرا معاصرون/ علاءحسين كاتب/ اراك/ نويسنده «ترانه هاي باران/ خديجه قمصري/ تهران/ نشر حسام»، «دستهاي آلوده/ ليلا همراهي/ تبريز/ منشور»، «كليات ديوان حسين شاني (در بخش قبلي معرفي شده)
در ميان فهرست كتاب هاي منتشره اين هفته همچنان جاي خالي ادبيات داستاني معاصر ايران و شعر معاصر ايران به چشم مي خورد و تقريباً هيچ اثر شاخصي در اين حوزه ها ديده نمي شود. ميدان ادبيات داستاني در دست نويسندگان عامه نويس است. ميدان شعر نيز خالي از هر دو گروه خاص و عام است. ترجمه ها از سر سليقه است و پژوهش ها و تحقيقات لازم در زمينه ادبيات همچنان كمياب و نادر شايد از نظر زماني اين فصل اين چنين ايجاب مي كند.
اما عدم حضور مدام آثار شاخص در زمينه ادبيات جدي و قابل تأمل مي تواند ميدان را براي آثار نازل باز نگه  دارد و اين آفت بزرگي است كه بارها و بارها تكرار شده و صدمات آن هنوز بر پيكره ادبيات معاصر كشور قابل مشاهده است.

نگاه
مردم ما را دوست ندارند
011260.jpg
كامران محمدي
هيچ كس ما را دوست ندارد. مردم توجهي به كارمان ندارند و مسئولان ترجيح مي دهند به آسياب آن هايي كه كار و زندگي شان را رها مي كنند و سنگ ديگران را به سينه مي زنند، آب نريزند.
مردم
ما هزار نفريم. خودمان مي نويسيم، خودمان تقديم مي كنيم و خودمان نقد. آن ها كه تيراژ كتاب هايشان بيش از سه هزار است، جزو ما نيستند. آن ها از ابتدا قضيه را جدي نگرفته اند و به كسي كه دندان ندارد، نان تعارف نمي كنند. ما آن ها را جدي نمي گيريم و آن ها، مثل مردم، ما را دوست ندارند.
مسئله
شما كسي را كه تخم مرغ دانه اي ۱۰ تومان توليد مي كند بيش تر دوست داريد يا نويسنده اي را كه درباره گراني تخم مرغ مي نويسد؟
مردم دو دسته اند: آن هايي كه خانه دارند و آن هايي كه ندارند. آن هايي كه دارند، عموما به كنكور، مهاجرت به غرب، مدل هاي جديد رسيور ،سايت هاي خوب اينترنتي، بازي هاي كامپيوتري جديد، پارتي هاي شهرك غرب و ماشين هاي جديد توليد ايران فكر مي كنند. آن هايي هم كه ندارند، فقط به خانه دار شدن.
در دسته اول؛ هنوز هستند عده اي كه مويشان را از پشت مي بندند، مجسمه سازي دانشگاه آزاد مي خوانند و پنج شنبه ها، به مجلس گفت و گوي آزاد هنري، در خانه دوست نقاششان در نياوران مي روند. اين ها عاشق پائولو كوئيلو هستند كه عرفان شرق را با ادبيات غرب مخلوط كرده است و بيشتر كتاب هايي مي خرند كه عطف زيبا و ضخيم دارند.
در دسته دوم هم البته هنوز عده اي پيدا مي شوند كه به جاي هندوانه و بستني، شب با كتاب به خانه مي روند و بچه هايشان مجبورند وانمود كنند ادبيات را بيشتر از بستني عروسكي و كتاني استوك دار دوست دارند.
بررسي آماري
مجموع اين دو عده، مي شود دو هزار نفر از قريب هفتاد ميليون جمعيت ايران. اين دو هزار نفر ما را دوست دارند و در محفل هاي دوستانه شان به اين كه نويسندگان را مي شناسند، مي بالند.
البته اين تمام ماجرا نيست. ما هزار نفر با دو هزار نفري كه علاقه مندانمان را تشكيل مي دهند، مي شويم كل تيراژ يك كتاب موفق در حوزه ادبيات داستاني.
مسئولان
مسئولان آن قدر بيكار نيستند براي سه هزار نفر كه به رابطه بديهي نان و دندان اعتنايي ندارند، خودشان را به زحمت بيندازند. من حق را به آ ن ها مي دهم و به مردمي كه دوستم ندارند.
كسي روي اسب داستان نمي نويسد
نسل پنجم يا به اعتقاد بعضي، چهارم، يعني گروهي از نويسندگان كه تقريبا صد سال پس از طالبوف و آخوندزاده به دنيا آمده اند و بيشترشان بين ۲۵ تا ۳۵ سال دارند، در هفت آسمان خدا يك ستاره ندارند.
درست وقتي كه ظاهرا نشانه هاي زيادي از جمله تنوع نگاه، تعدد جوايز، ناشران مهربان و... نويد ظهور نسلي مستقل و مستعد را مي داد، نسل پنجمي ها، دشمن دشمن نديده، سلاح بر زمين نهادند. نسلي كه به دور از كشمكش ها و دغدغه هاي غيرادبي كانون نويسندگان ايران در يك طرف و حوزه هنري و شاخه هاي ديگر ادبيات دولتي از طرف ديگر، سال هاي نوجواني راآموخته و تازه نفس از راه رسيده بود، حال انگار نفس نمي كشد.
نسل پنجم خانه ندارد
بيشتر آن هايي كه سعي مي كنند با چاپ تك داستان كوچكي در نشريات ادبي هم كه شده، به حياتشان ادامه دهند، تمام انرژي خود را صرف دورخيز براي تهيه خانه مي كنند. خانه يعني امنيت در فضايي كه ناامني حرفه اي، جايي فراتر از دغدغه معاش، يعني ذهن خلاق نويسنده را نشانه رفته است. براي يك نسل پنجمي كه كارش اسباب كشي از يك نشريه به نشريه ديگر است و سنش به سرعت بالا مي رود و تعداد كتاب هايش هم چنان در عدد يك، پا سفت كرده است، خانه  يعني جايي كه مي تواند براي هميشه به آن تكيه كند تا براي هميشه با خيال راحت بنويسد.
بسياري از نسل پنجمي ها بيشتر وقت خود را به نان درآوردن از كنار كار مطبوعاتي براي زنده نگهداشتن نسل هاي گذشته مشغولند. آن ها آن چنان درگير حل مسايل دشوار خرج و دخلند و آنچنان چهار نعل مي روند كه اسبشان از نفس افتاده است. اما چشم انداز چهار ديواري كوچكي كه به كمك بانك مسكن و قسط هاي پايان ناپذير آن به چنگ مي آيد، اسب را هم چنان مي تازاند و البته كه روي اسب، كسي داستان نمي نويسد.
نسل پنجم «خانه» ندارد
نسل پنجمي را كسي به رسميت نمي شناسد، همان طور كه اينجا، ادبيات را كسي جدي نمي گيرد. نسل پنجمي هاي ديگر به ويژه در تئاتر، موسيقي و سينما، «خانه» اي دارند كه شايد گاهي دستي به سرشان مي كشد و دست كم وجودش قوت قلبي است، اما نسل پنجم ادبيات همچنان بايد در گيرودار باندبازي هاي نسل هاي قبلي، پشت در بماند تا خلاصه اين بازي كي تمام مي شود. بازي انجمن ها و كانون هاي محفلي و رفاقتي يا ارزشي و آزادي خواهانه. انجمن ها و كانون هايي كه اگر بخواهند هم نمي توانند باري از دوش كسي بردارند.
نسل پنجمي در هيچ كدام اينها جايي ندارد و هنوز ننوشته، مركب تمام كرده و قبلي ها، خانه هايشان را ساخته اند و اسب هايشان را بسته اند.
نسل پنجم سايه ندارد
داستان نويسان جوان امروز، درست در سن و سالي اند كه بسياري از آثار بزرگ ادبيات داستاني ما را، همسن و سال هاي آنان در سال هاي طلايي دهه هاي سي و چهل خلق كرده اند. سال هايي كه كافه نادري پر مي شد از صداهاي مختلف آدم هاي جورواجوري كه سايه هاي هم بودند.، حتي اگر سايه هم را با تير مي زدند.
نسل پنجمي ها اما سايه اي ندارند. براي آن ها كافه نادري، ديگر جز كافه اي كه به عنوان يك بناي تاريخي- فرهنگي در فهرست ميراث فرهنگي كشور قرار گرفته است، مفهوم ديگري ندارد. چه كسي مي تواند با شكم گرسنه، قهوه سفارش بدهد و درباره رمان آخر فوئنتس بحث كند؟
حالا، هنوز هم اين قديمي ها هستند كه در يكي از بهترين محله هاي تهران (گاندي) به «كافه شوكا» مي روند و درباره «مرگ مولف» حرف مي زنند. مرگي كه انگار زودتر از زمان انتظار فرارسيده است.

سايه روشن ادبيات
شاعران شهرستان: اهواز
اين هفته با وجود شاعران بسيار در اهواز، به دليل يك ستوني بودن كه از بي ستوني بهتر است فقط حرف هاي سه نفر از آن ها را مي خوانيم. گرچه آن ها معتقدند شاعران شمال و جنوب جزو شاعرترين شاعران ايران هستند. از امير حلالي، مهدي مرادي و ماريا نقيب  زاده اين سؤال ها را پرسيديم:
۱- برخي تهران را مركز ادبيات مي دانند، شما چه نظري داريد؟
۲- چه انجمن هاي ادبي در شهر شما فعال است و تأثير آن جلسات بر ادبيات چگونه است؟
۳- ادبيات در شهرستان ها را با ادبيات در تهران چگونه مقايسه مي كنيد؟
۴- براي آنكه رابطه خود را با ادبيات پايتخت قطع نكنيد، چه مي كنيد؟
۵- از كتابهايتان بگوئيد؟
امير حلالي: هيچ شاعري در جلسات شعر متولد نمي شود
جغرافيا به خودي خود در ادبيات، حاشيه يا متن نمي سازد. هر چند كه تجمع نخبگان ادبي در پايتخت و از طرفي شرايط بهتر چاپ و نشر در تهران بر كسي پوشيده نيست و در ارتقاي سطح حرفه اي كار ادبيات مؤثر است، با اين همه من تهران را مايلم بيشتر همان پايتخت سياسي كشور بدانم.
روزهاي دوشنبه در خانه هنر، انجمن شعر زير نظر اداره كل فرهنگ و ارشاد خوزستان فعاليت مي كند با حدود ۶ سال سابقه، انجمن شعر «شيدا» كه گرايش به شعر كلاسيك دارد، نيز انجمن «بوطيقا» كه با همت تعدادي دوستان شاعر، مانند دكتر عزت الله قاسمي، علي قنبري، صادق كريمي، ماهان محمد زاده، حياتعلي فرخ منشي، كيانوش عربيان و علي حسيني و... كه چندان اعتقادي به كارهاي دولت و انجمن هاي دولتي ندارند در پنج شنبه اول هر ماه تشكيل مي شود. در مجموع به نظر من هيچ شاعري در جلسات شعر متولد نمي شود بلكه خلوت خلاق به لايتناهي شعرش رهنمون مي سازد. در عين حال تا دلتان بخواهد منتقد از اين جلسات بيرون مي زند در سطوحي ناهمگن.
به وسيله نامه، تلفن، فاكس، ايميل، چت، البته اگر دو طرفه باشد.
سه كتاب چاپ شده دارم با نام هاي «پرندگان بي وقت و آبي مختصر» (شعر) «نيهيل»(شعر) كه جزو كتب منتخب شعر كارنامه بوده است نيز كتاب «بازخواني عقل سرخ» شهاب الدين سهروردي كه سال ۸۰ توسط نشر صمد به چاپ رسيده است. همچنين سه كتاب ديگر آماده چاپ دارم كه عبارتنداز: «تحليل ساختاري قصه هاي هزار و يكشب»، «پژوهشي در شعر معاصر ايران» و مجموعه اي از مقالات كه غالباً به عنوان سرمقاله و يادداشت در روزنامه مردم سالاري به چاپ رسيده اند.
ماريا نقيب زاده: اطلاعات در تهران دست اول اند
از نظر چاپ، نشر و گستردگي آري، اما به عنوان شهر بزرگي كه الزاماً تنها خاستگاه شعراي بزرگ باشد نه!
انجمن هاي مختلفي از جمله انجمن شعر اهواز و... وجود دارد كه بي شك هر كدام تأثيرات خاص خود را بر ادبيات و نيز بر جوانان جويا و جستجوگري كه به دنبال جهت نمايي خود در زبان و ادبيات هستند به جاي مي گذارند.
در تهران دستيابي به كتب و آثار منتشر شده در كمترين زمان ممكن صورت مي گيرد كه همين مسئله تأثيرات خاص خود را بر ادبيات تهران در مقايسه با شهرستان ها بر جاي مي گذارد. اين مسئله اگرچه شاخصي مهم است اما نمي تواند تنها و مهمترين شاخص قضاوت در مقايسه ادبيات تهران با شهرستان ها باشد. بگذاريد ادبيات پايتخت را به دو دسته تقسيم كنم اول ادبياتي كه به صورت آثار چاپ شده و مكتوب در كتب و مجلات چاپ مي شود كه تلاش مي شود در جريان چاپ و نشرشان بوده و مطالعه گردد .دوم ادبياتي كه به شكل غيررسمي و غيرمكتوب و در سطح محافل و نشست هاي ادبي ارائه مي شود كه خوب لاجرم به آن دسترسي چنداني وجود دارد.
اولين مجموعه شعر من «بامدادهاي نيامده» نام دارد كه در سال ۸۰ به چاپ رسيد. علاوه بر اين، به صورت پراكنده اشعاري از من در نشريات ادبي،  چه در سطح استاني و چه در سطح كشور به چاپ رسيده است. همچنين يك كتاب در دست چاپ دارم به نام «پيچيدن دشت در آوازهاي ما» كه قرار است نشر تراوا آن را منتشر كند.
مهدي مرادي:  در جنوب شعر جدي تعقيب مي شود
خوشبختانه اين طور نيست وگرنه بحث ما از پيش منتفي بود! پايتخت- در اين جا تهران- هيچ ارجحيتي نسبت به شهري مثل اهواز ندارد. اين يك بليه جهان سومي است كه همه امكانات و بسترها را در شهري مثل تهران انباشته مي كند تا من شهرستاني گاه براي تهيه كتابي ناچار به پايتخت ميل كنم. حرف و حديثي هم اگر شنيده مي شود به واسطه تمركز شاعران است نه مركزيت شعر. باور كنيد خيلي سعي مي كنم جلوي خودم را بگيرم و نگويم شعر خوزستان و شهري مثل اهواز را فراموش نكنيد!
اهواز و بهتر است بگويم خوزستان از ديرباز چهره هاي سرشناسي به شعر معاصر ايران معرفي كرده است مثل هوشنگ چالنگي، مثل هرمز علي پور و... با اين همه به قدر اين سابقه و پيشكسوتي تشكل ادبي را كمتر تجربه كرده ايم و در اين زمينه نهادينه نشده ايم پيشنهادهاي گروه «پيشنهاد» با برگزاري جلسات مستمر شعرخواني و نقد و بررسي كتاب و انتشار نشريه توانسته است جريان ساز عمل كند. به ويژه در زمينه نقد و بررسي كتاب در خوزستان پيشرو و آغازگر است. گروه «پيشنهاد» با پشتوانه فكري و مالي مهدي مرادي، سياوش سبزي، ميترا سراني اصل، علي رضا شكرريز و بهمن ساكي اداره مي شود و يك گروه كاملاً مستقل است. انجمن شعر اهواز هم با نگاهي نو به جريانات شعري معاصر به ويژه در چند سال گذشته مركز بحث و جدل هاي فراواني بوده است. انجمن شعر اهواز توانست در سال  جاري با همكاري اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي اهواز نخستين همايش بزرگ شعر خوزستان را برگزار كند.
شعر در شهرستان ها با وجود پتانسيل هاي عظيم شعري به موازات پايتخت پيش نمي رود در تهران اما سازوكارهاي مناسب تري براي ارائه شعر و تحويل آن به خواننده وجود دارد. در جنوب شعر آن قدر جدي تعقيب مي شود كه گاه پايتخت را نيز تحت تأثير قرار مي دهد. اين روزها صداهايي از تهران شنيده مي شود كه انعكاس شعر شاعران شهرستاني است و شايد يك نگاه گذرا به نام شاعران غيرتهراني در فهرست مجلات ادبي براي اثبات اين ادعا بد نباشد.
متأسفانه تا به امروز اثر چاپ شده اي ندارم. از سال ۷۲ شعر مي نويسم و حالا كه مجموعه اي از شعرهاي خودم را براي چاپ آماده كرده ام مي بينم بايد بسياري از شعرهاي نازنين ام را كنار بگذارم. ظاهراً مشمول زمان شده اند اما نه مردود زمان! و خب مگر آدم مي تواند چند كتاب در طول زندگي حرفه اي اش چاپ كند. يك مجموعه شعر براي كودكان و نوجوانان نيز آماده چاپ دارم.

ادبيات
اقتصاد
انديشه
روزنت
سفر و طبيعت
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  روزنت  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |