سه شنبه ۸ مهر ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۸۱- Sep, 30, 2003
گزارش كنفرانس خبري بوش وپوتين در كمپ ديويد
در باره ايران
زير ذره بين
مطبوعات آمريكا در تحليل هاي خود از ديدار بوش وپوتين، آن را از نظر همكاري هسته اي روسيه با ايران دستاوردي اندك براي آمريكا توصيف كردند و نوشتند، پوتين گفت كه بايد در زمينه فعاليت هاي هسته اي پيامي روشن به ايران داد اما در گفت وگوهايش به بوش تأكيد كرده است كه روسيه به همكاري هسته اي با تهران براي ايجاد يك راكتور هسته اي ادامه مي دهد
012040.jpg

در سه سالي كه از رياست جمهوري جورج بوش مي گذرد، او شايد بيش از هر رئيس جمهور ديگري با ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه ديدار كرده است. ديدارهاي صميمانه اي كه در آن يكديگر را به اسم كوچك صدا مي كنند و هربار از سطح جديد روابط خود ابراز خشنودي مي كنند.
ديدار اخير اين دو در كمپ ديويد هم به همين صورت برگزار شد و اين بار به موضوع هميشگي روابط روسيه و ايران كه در سال هاي اخير يكي از اولويت هاي اصلي روابط واشنگتن و مسكو بوده است، وضعيت كنوني عراق هم اضافه شده بود. مطبوعات آمريكا در تحليل هاي خود از اين گفت وگو، آن را از نظر همكاري هسته اي روسيه با ايران دستاوردي اندك براي آمريكا توصيف كردند و نوشتند، پوتين گفت كه بايد در زمينه فعاليت هاي هسته اي پيامي روشن به ايران داد اما در گفت وگوهايش به بوش تأكيد كرده است كه روسيه به همكاري هسته اي با تهران براي ايجاد يك راكتور هسته اي ادامه مي دهد. آنها نوشتند كه پوتين در ظاهر حرف هايي براي خشنودي واشنگتن زد اما هيچ تعهد عملي درباره همكاري با ايران نداد. مشروح كنفرانس خبري بوش و پوتين در كمپ ديويد را مي خوانيد.
بوش: از حضور شما متشكرم و به دوستم ولاديمير پوتين در كمپ ديويد خوش آمد مي گويم. پرزيدنت پوتين از كاخ سفيد ديدن كرده، از مزرعه شخصي ما در كرافورد ديدن كرده و اكنون هم از كمپ ديويد ديدن مي كند. به حضور او در اينجا افتخار مي كنم و گفت وگوي بسيار عالي كه شب گذشته و امروز داشتيم را تحسين مي كنم. در دهه هاي گذشته وقتي رهبران دو كشور ما ديدار مي كردند، تنها درباره موشك و كلاهك گفت وگو مي نمودند زيرا تنها نقطه مشترك ما تمايل به اجتناب از يك درگيري مصيبت بار بود. در سال هاي اخير آمريكا و روسيه پيشرفت عمده اي در ايجاد يك رابطه جديد داشته اند. امروز رابطه ما گسترده و قوي است. روسيه و آمريكا در جنگ با ترور متحد هستند. هر دو ملت هاي ما از تروريست ها آسيب ديده اند و دولت هايمان براي مانع شدن از اقدامات تروريست ها اقداماتي مي كنند. هيچ آرماني ترور را توجيه نمي كند. با تروريست ها بايد در هر جا كه نابودي و آشوب ايجاد مي كنند مقابله كرد.
از جمله در چچن راه حل نهايي براي اين درگيري، نيازمند پايان دادن به ترور احترام به حقوق بشر و راه حل سياسي است كه به انتخابات آزاد و منصفانه منجر شود.
من و پرزيدنت پوتين درباره توسعه همكاري هايمان در عراق و افغانستان گفت وگو كرديم. من و پرزيدنت پوتين توافق داشتيم كه آمريكا، روسيه و همه دنيا از گسترش ثبات و آزادي در اين كشورها سود مي برند، زيرا كشورهاي باثبات و آزاد ايدئولوژي جنايت را توسعه نمي دهند و مردم ديگر سرزمين ها را تهديد نمي كنند. من خشنود شدم از اينكه روشن بود دولت هاي ما به همكاري با يكديگر در اين موضوع مهم ادامه مي دهند، موضوع آزادي و صلح.
رئيس جمهور و من همچنين درباره راه هاي توسعه همكاري نظامي روسيه و آمريكا گفت وگو كرديم. ما مصمم به توسعه توانايي مشترك خود براي مبارزه با ترور، حفظ صلح در مناطق مشكل دار و توقف گسترش سلاح هاي كشتار جمعي هستيم. ما قوياً از كره شمالي مي خواهيم كه به طور كامل، برگشت ناپذير و مستند برنامه هسته اي خود را متوقف كند. ما قوياً از ايران مي خواهيم كه به طور كامل به همه وظايفش در چارچوب پيمان منع تكثير سلاح هاي هسته اي پايبند باشد. ما در پي افزايش همكاري هاي خود درباره دفاع موشكي هستيم زيرا هر دو كشور در معرض تهديد رژيم هاي سركشي قرار دارند كه مي توانند به سلاح هاي مرگبار مسلح شوند.
ما از روابط اقتصادي رو به رشد ميان كشورهايمان استقبال مي كنيم. ما به همكاري با يكديگر براي توسعه همكاري در بخش انرژي ادامه مي دهيم. مي دانيم كه موانع تجاري كمتر و سرمايه گذاري دو جانبه به نفع هر دو كشور است. مقامات آمريكا و روسيه بيشتر با يكديگر ديدار مي كنند و درباره موضوعات مختلف گفت وگو مي نمايند.
سوءظن هاي گذشته جاي خود را به درك و احترام جديد داده است. هدف ما وارد كردن رابطه آمريكا و روسيه به مرحله جديدي از همكاري است. من به ديدگاه پرزيدنت پوتين درباره روسيه احترام مي گذارم: كشوري در صلح درون مرزهايش كه با همسايگانش و با دنيا در صلح باشد، كشوري كه در آن دموكراسي و آزادي و حكومت قانون برقرار باشد. به دليل ديدگاه رئيس جمهور و آرمان هايش اطمينان دارم كه ما رابطه قوي خواهيم داشت كه وضعيت زندگي شهروندانمان را بهبود مي بخشد و دنيا را آرام تر مي سازد.
آقاي رئيس جمهور خوش  آمديد، بفرماييد.
پوتين: متشكرم. عصر بخير خانم ها و آقايان. قبل از هر چيز مي خواهم از رئيس جمهور ايالات متحده آمريكا به خاطر دعوتش تشكر كنم. ميزبان ما از ديروز فضايي آرام فراهم كرد كه به انجام گفت وگويي آرام، بي پرده و باز درباره مشكلات اساسي و دورنماي روابط ميان آمريكا و روسيه منجر شد. مذاكرات امروز ما بار ديگر نشان داد كه روابط دو كشور مبتني بر ديدگاهي روشن و دركي روشن از مسئوليت ويژه روسيه و آمريكا براي تضمين امنيت بين المللي و تقويت ثبات استراتژيك است. ما متقاعد شديم كه همكاري مان مشروط به توافق ها و بده بستان هاي سياسي نيست.
علي رغم همه مشكلاتي كه بايد برآن غلبه كنيم، روح و اصول اساسي رابطه ما همان است: اعتماد متقابل، باز بودن، قابل پيش بيني بودن و در نظر گرفتن منافع هر يك از طرفين. ما براي سطح روابطمان احترام و ارزش زيادي قائل هستيم.
بر اساس سنت تثبيت شده، من و پرزيدنت بوش روي موضوعات خاص تكيه و تمركز كرديم. مبارزه با تروريسم همچنان يكي از اولويت هاي همكاري ماست. من با ارزيابي كه رئيس جمهوري آمريكا الان ارائه كرد موافق هستم. در اين مورد ما نه تنها مانند شركاي استراتژيك كه مانند متحد عمل مي كنيم.
عوامل ما گفتگويي حرفه اي و باز درباره موضوعات مختلف از جمله اقدامات سازمان هاي تروريستي براي انجام حملات تروريستي جديد و دستيابي به سلاح كشتار جمعي انجام مي دهند.
ما امروز درباره اجراي مواد پيمان كاهش تسليحات استراتژيك هم صحبت كرديم.بعد از تصويب اين پيمان اجراي آن هم بر اساس ارزيابي ما با موفقيت پيش مي رود. قصد داريم در آينده هم اين كار را انجام دهيم.
روسيه و آمريكا قصد دارند همكاري نزديك خود براي تقويت رژيم هاي بين المللي و مكانيزم هاي عدم تكثير سلاح ادامه دهند. ما به تفصيل درباره وضعيت برنامه هاي هسته اي ايران و كره شمالي گفتگو كرديم. از اين نظر ما، وظيفه داريم يك پيام روشن اما محترمانه به ايران درباره ضرورت ادامه و گسترش همكاري اش با آژانس بين المللي انرژي اتمي بدهيم.
درباره مشكل هسته اي كره شمالي هم به اعتقاد من اولويت كنوني اين است كه وضعيت درگيري در اطراف شبه جزيره كره را پايان دهيم و فضايي مطلوب ايجاد كنيم براي گفتگوي سازنده. روسيه معتقد است كه تضمين رژيم عدم تكثير سلاح هسته اي بايد با دادن تضمين هايي به كره شمالي درباره امنيتش همراه باشد. ما قصد داريم همكاري مشتركمان را با آمريكا براي حل اين موضوع ادامه دهيم.
012042.jpg

مي خواهم به طور جداگانه به وضعيت عراق اشاره و تأكيد كنم. كشورهاي ما مانند كل جامعه بين المللي وظيفه مشتركي دارند و آن تضمين عادي سازي سريع اوضاع در عراق است. ما مي خواهيم عراق را كشوري آزاد، دموكراتيك و متحد ببينيم. اعتقاد داريم كه در حل مشكلات دشواري كه مردم عراق امروز با آن روبه رو هستند، نقش مهمي بايد به شوراي حكومتي موقت عراق و نماينده ويژه دبير كل سازمان ملل داده شود.
ما درباره وضعيت خاورميانه هم گفتگو كرديم و اعتقاد داريم كه هيچ جايگزيني منطقي براي اجراي نقشه راه وجود ندارد و چاره اي جز اين نيست. در اين مذاكرات توجه ويژه اي به همكاري آمريكا و روسيه در مورد اقتصاد و تجارت شد. مي خواهم يادآوري كنم كه در شش ماه نخست سال ۲۰۰۳ سطح تجارت دوجانبه روسيه و آمريكا تا يك سوم افزايش يافته است. اين چارچوب خوبي براي پيشرفت در آينده است.
در بخش انرژي هم زمينه هاي خوبي براي همكاري هاي آينده وجود دارد. همكاري ما در بخش اطلاعات و تكنولوژي ارتباطات هم رو به افزايش است. در آخر مي خواهم درباره نتيجه مذاكراتمان بگويم كه ما موفق به دستيابي به پيشرفت عمده در راه ايجاد روابط مبتني بر احترام متقابل ميان روسيه و آمريكا شديم. از پرزيدنت بوش به خاطر ديدگاه سازنده و تمايلش به گفتگو درباره همه موضوعات متشكرم. اين نشست بسيار مفيد بود.
پرزيدنت بوش: متشكرم، حالا به چند سؤال جواب مي دهيم، از هر طرف دو سؤال.
سؤال(خطاب به بوش): شما گفتيد كه درباره ايران هم صحبت كرديد. آيا هيچ تعهد خاصي از پرزيدنت پوتين دريافت كرديد كه روسيه فروش تكنولوژي هسته اي به ايران را متوقف كند؟
- از آقاي پوتين هم مي پرسم كه آماده ايد اكنون تعهدي درباره اعزام نيرو يا دادن منابع به عراق بدهيد؟ و اگر خير چه چيز ممكن است شما را به دادن اين تعهدات تشويق كند؟
بوش: ما هدف مشتركي داريم و آن اطمينان يافتن از اين است كه ايران سلاح هسته اي ندارد يا برنامه  توليد سلاح هسته اي ندارد. مي دانيم كه بايد براي متقاعد كردن ايران به ترك هر گونه برنامه يا تمايلي كه ممكن است براي توليد سلاح هسته اي داشته باشد، همكاري كنيم. آنچه مهم است اين كه ما مي دانيم كه به صلاح منافع ملي دو كشور است كه ايران سلاح هسته اي توليد نكند.
بنابر اين مهمترين موضوعي كه از اين نشست ها حاصل شده تأكيد دوباره بر اراده دوطرف براي همكاري براي متقاعد كردن ايران و همكاري با اين كشورها براي ايجاد يك صداي واحد در اين زمينه است. شما شنيديد كه پرزيدنت (پوتين) گفت روند كار آژانس بين المللي انرژي هسته اي بايد ادامه يابد. ما در اين باره كاملاً توافق داريم. اين بخش از گفتگوهايمان از نقطه نظر آمريكا بسيار راضي كننده بود.
پوتين: ما توجه زيادي به اين موضوع نشان داديم. مي خواهم تأكيد كنم كه روسيه هيچ تصميمي يا تمايلي براي مشاركت در توليد سلاح كشتار جمعي در ايران يا هر جاي ديگر دنيا ندارد. مي خواهم تأكيد كنم كه ما كاملاً به مواد پيمان منع تكثير سلاح پاي بند هستيم. زيرا اين به صلاح منافع ملي ماست.
براي همكاري مشترك هم آماده ايم. درباره مشاركت احتمالي در عادي سازي اوضاع در عراق، روسيه مايل است كه اين وضعيت را در اسرع وقت ببينيد، در همين حال مي دانيم كه اين روند پيچيده اي است كه بايد مبتني بر پايه اداري و حقوق محكم باشد و مرحله به مرحله پيش رود. ميزان و سطح مشاركت روسيه در احياء عراق بعد از آن روشن مي شود كه ما پارامترهاي قطعنامه جديد را بدانيم.
سئوال: سؤال  اول خطاب به دو رئيس جمهور است. اين نظر وجود دارد كه روابط آمريكا و روسيه فقط ويژگي ظاهري و اخباري دارد. آيا شما دستور خاصي به دولت هايتان درباره مواردي كه گفت وگو كرده ايد داده ايد؟
بوش: بله
سؤال: و سؤال دوم...
بوش: نه فقط يك سؤال لطفاً. شما همين الان هم دو سؤال پرسيديد، يكي از من و ديگري از او (پوتين). حالا مي خواهيد چهار سؤال بپرسيد دو تا از من و... نه.
سؤال: سؤالم دو بخش داشت.
بوش: دو بخش از يك سؤال؟
سؤال: همكار من دو سؤال پرسيد درباره ايران و عراق.
بوش: خيلي خوب. مي دانم كه او سابقه بدي به جا مي گذارد.
سؤال: سؤال بعدي من از شماست آقاي بوش. سؤال اين است كه همانطور كه مي دانيد و شايد بدانيد، تدابير صدور ويزا كه سفارتخانه هاي شما در خارج به اجرا گذاشته اند از جمله سفارت شما در روسيه، حس خوبي نسبت به آمريكا برنمي انگيزد. مي دانيد حتي خبرنگاراني كه براي پوشش خبري ديدار شما به اينجا مي آيند بايد تحت مصاحبه خاص در سفارت آمريكا در مسكو قرار گيرند؟ فكر مي كنيد هيچ تغييري در اين امور صورت بگيرد؟
و يك سؤال ديگر...
بوش: عجيب است، شما داريد مصاحبه مي كنيد.
سؤال: به عنوان يك سؤال مرتبط مي توانم اطمينان پيدا كنم كه سؤالم به عدم اعطاء ويزا به شخص من منجر نمي شود؟ (خنده)
بوش: خير(خنده). پرزيدنت (پوتين) هم موضوع ويزا را مطرح كرد. او درباره سياست دادن ويزاي ما كه طاقت فرساست و سفر خبرنگاران قانوني و تاجران و هنرمندان و دانشگاهيان را با مشكل روبه رو مي كند، ابراز نگراني كرد.
هدف ما ايجاد مانع در اين ديدارها نيست. هدف ما اطمينان يافتن از اين است كه مسافراني كه به اينجا مي آيند افراد منطقي هستند. موضوع اين است كه سياست دادن ويزا بعد از ۱۱ سپتامبر تغيير كرده و ما سعي مي كنيم آن را تا حد ممكن مدرن و كارآمد كنيم. بايد كارهايي در اين زمينه انجام دهيم.
مدت زمان زيادي از سؤال اول شما مي گذرد و من سعي مي كنم به ياد آورم كه پرسش اول شما چه بود. بله، ما فهرستي از مواردي كه بايد روي آن كار كنيم داريم. مي دانيد كه قرار دادن دورنماي استراتژيك براي همكاري هايمان يك موضوع است اما بايد اقدمات عملي هم بكنيم. ما به نهادهاي مختلف وظايفي را محول كرده ايم و خودمان بر برنامه ها و طرح هاي آنها نظارت مي كنيم.
پوتين: درباره ويژگي ظاهري و اخباري بودن روابط روسيه و آمريكا بايد بگوييم كه چرا برخي پرسش ها مطرح مي شود؟ به اين دليل كه مردم از ما انتظار دارند كه به طور مداوم نوعي انقلاب ايجاد كنيم. اكنون تحول مثبت در روابط ديگر براي آنها كافي نيست و آنها را راضي نمي كند. مي خواهم توجه شما را به اين نكته جلب كنم كه نزديكي ميان روسيه و آمريكا، فضاي اطمينان و اعتماد به ثبات استراتژيك را در دنيا ايجاد كرده است.
اين موضوع نتايج عملي بسياري به همراه داشته است از جمله در حوزه هايي چون مبارزه با تروريسم. من هرگز اين موضوع را به طور علني نگفته بودم اما اكنون مي گويم وقتي عمليات مبارزه با تروريسم در افغانستان شروع شد ما با افرادي از چندين كشور روبه رو شديم كه مي خواستند با آمريكايي ها در افغانستان مبارزه كنند و اگر در آن موقع من و پرزيدنت بوش روابط مناسبي نداشتيم هيچ كس نمي داند چه اتفاقي در افغانستان روي مي داد. مي دانيد كه موضع روسيه چه بود، كمك كرد تا به نتايجي كه اكنون در افغانستان به آن دست يافته ايم، برسيم.
من همين الان گفتم كه در شش ماهه نخست امسال، ميزان تجارت دو جانبه ما تا يك سوم افزايش يافته است. ما درباره سياست تعادلي روسيه در مورد انرژي دنيا صحبت مي كنيم. در اين مورد مذاكرات سطح بالايي با آمريكا داشتيم. اگر چنين مذاكراتي نداشتيم و معلوم نبود قيمت انرژي در بازارهاي دنيا الان چه ميزان بود.
ما به همكاري در موارد حساسي چون فضا ادامه مي دهيم. همكاري ما عملي و روشن است.
سئوال: آقاي رئيس جمهور آيا از اين كه كشورهاي بيشتري براي كمك به بازسازي عراق داوطلب نشده اند، نااميد نشده ايد؟
بوش: من از اين ميزان همكاري كه با ما مي شود خشنود هستم. ائتلافي از كشورها در داخل عراق براي احياء امنيت در اين كشور تلاش مي كنند و به بازسازي آن هم كمك مي كنند. مي دانم بعضي كشورها از مشاركت در اين مورد به دليل نبود قطعنامه سازمان ملل خودداري مي كنند. اما در تلاش براي تصويب قطعنامه اي در سازمان ملل هستيم. امروز هم در اين باره صحبت هايي كرديم.
كنفرانس كشورهاي كمك كننده هم برگزار مي شود. اين به صلاح منافع ملي كشورهاي آزاد است كه عراق آزاد و آرام باشد. نكته اي كه در سخنان ولاديمير براي من جالب بود اين كه او مي داند كه ما نمي توانيم اجازه دهيم خلأ قدرت ايجاد شود كه كشورهاي سركش با استفاده از آن قدرت خود را افزايش دهند.
بنابر اين پيام ما دو بخش دارد. اول اين كه اين به نفع كشورهاست تا براي تضمين ايجاد يك عراق آرام همكاري كنند و دوم اين كه از نظر اخلاقي بايد به مردم عراق كمك كنيم تا روي پاي خود برگردند به ياد داشته باشيد كه ما اتاق هاي شكنجه، تعرض و گورهاي جمعي يافتيم كه كودكان و زنان و مردان دفن شده بودند.
سؤال: اين پرسشي از هر دو رئيس جمهور است. اكنون ما مي توانيم بگوييم كه علي رغم برخي اختلافات درباره عراق، اين اختلافات به تيره شدن روابط ميان شما يا ميان كشورهايتان منجر نشده است. چطور مي توان اين را توضيح داد، يعني چه دلايلي موجب اين وضعيت شده است؟
بوش: اعتماد. ببينيد؟ ولاديمير و من گفت وگوهاي بي پرده اي درباره عراق داشتيم. من موضع او را فهميدم و او هم موضع من را چون ما رابطه اي مبتني بر اعتماد داريم. مي توانيم وراي اختلاف نظرها حركت كنيم و پيش رويم. گذشته از اين، من او را دوست دارم او همراه خوبي است.
پوتين: متشكرم جورج. هرآنچه كه او گفت را تأييد مي كنم و پاسخي به او مي دهم. يعني مي خواهم يك چيز اضافه كنم. دو دليل براي اين وجود دارد كه چرا اين مشكلات ميان دو كشور و ما بروز نكرده است. ما درباره عراق اختلافاتي داشتيم، از نظر راه هاي عملي حل اين مشكل؛ اما در اين مورد به درك و تفاهم رسيده ايم.
موضوع مهم دوم، منافع اساسي دو كشور ماست كه بسيار محكم تر از آن است كه اين تحولات كه اشاره كرديد برآن تأثير بگذارد. مي خواهيم كه اين منافع استراتژيك راهنماي ما در اقدامات مان باشد.
ترجمه و تنظيم :اردلان متين

بررسي چندگانگي در نظام تصميم گيري سياست خارجي آمريكا
رام كردن اختاپوس
مسئول سياست خارجي چه كسي است؟ در اكثر كشورها پاسخ به اين پرسش آسان است: وزير خارجه، با نظارت رئيس دولت. در آمريكا موضوع اينچنين قابل فهم نيست. در قدرتي كه همچون اختاپوس به همه  جا دست مي اندازد، روند سياست خارجي هم مانند يك اختاپوس است.
بازوي اول اين اختاپوس وزارت خارجه است كه در رأس آن كالين پاول ديپلمات ارشد آمريكا قرار دارد. بازوي دوم پنتاگون است، جايي كه دونالد رامسفلد از آنجا، سربازان آمريكايي را در سراسر دنيا هدايت مي كند. بازوي سوم، اطلاعات مركزي آمريكا «سيا»ست (به اضافه چندين مركز جاسوسي كوچك). مجلس نمايندگان و سنا ادعاي نقشي در سياست خارجي را دارند وآنها هم دوست دارند بازوهاي خود را تكان دهند. اين سيستم عريض و طويل به نام يك روند درون سازماني فعاليت مي كند و كسي كه قرار است مسئول باشد كاندوليزا رايس رئيس شوراي امنيت ملي است كه خود تيم سياست خارجي كاخ سفيد به شمار مي آيد. او واسطه اي است ميان سازمان ها و نهادهاي مختلف و كارش ارائه نظرات آنها به رئيس جمهور، تهيه سياستي واحد از ميان اين آشفته بازار و اطمينان حاصل كردن از اينكه ديگران اين سياست را اجرا مي كنند، مي باشد.
خانم رايس اين روزها شرايط دشواري دارد. يكي از دبيران سابق دولت آمريكا كه يك جمهوريخواه است اخيراً به واشنگتن پست گفت: اين روند كاملاً ناكارآمد شده است. ديگران مي گويند خانم رايس قدرت خود را از دست داده و ديگر نمي تواند غول هاي باتجربه اي چون رامسفلد، پاول و ديك چني را به شيوه هنري كيسينجر كنترل كند. آيا اين درست است؟
مشكلات بسياري وجود دارد. برنامه ريزي بعد از جنگ براي عراق تأسف آور بود. بوش ادعاهاي نادرستي درباره خريد اورانيوم توسط صدام حسين را در نطق سالانه خود در كنگره گنجاند. نمايندگان كنگره و خارجي ها گلايه كردند كه رامسفلد و پاول همواره يكديگر را نقض مي كنند. تصميماتي كه در رأس گرفته مي شد بوروكراسي را شديد تر مي كرد و مشكلات ديگر.
برخي از اين مشكلات اجتناب پذير بودند. در دو سال گذشته آمريكا با بدترين حمله تروريستي تاريخ خود روبه رو شد، دو جنگ را پشت سر گذاشت و شاهد بدترين بد اخمي اروپايي ها در دهه هاي اخير بود. اين ها موضوعات مرگ و زندگي است كه هر يك به تنهايي مي تواند روند سياستگذاري را مختل كند. حتي گروه بوش هم به طور غيرمعمولي تكان خورد. در اكثر دولت ها وزراي خارجه و دفاع معمولاً نزديك هستند اما دو وزير كنوني آمريكا به خون هم تشنه اند. رامسفلد از دو جنگ در عراق و افغانستان براي به دست آوردن نقش بيشتر در امور خارجي استفاده كرده است. در حالي  كه چند دفتر و گروه سياست خارجي خود را به راه انداخته و نهادهايي موازي و رقيب را درون كاخ سفيد ايجاد كرده است.
چني در نشست هايي تحت عنوان «اصول» با حضور رايس، پاول و رامسفلد شركت مي كند. معاونان رئيس جمهورهاي قبلي در اين نشست ها شركت نمي كردند. در مقابل، رايس تلاش مي كند فردي برابر با اين قلدرهاي بوروكراتيك تلقي نشود. او به «باب وودوارد» در برنامه خبري «بوش در جنگ» گفت كه نمي خواهد نظرات خود را تحميل كند اما ترجيح مي دهد مانند يك واسطه منصف ميان ديگران عمل كند، مانند برنت اسكوكرافت كه براي جورج بوش پدر اين نقش را ايفا مي كرد.
اما رايس ارزشمند ترين كالاي واشنگتن را در اختيار دارد كه رامسفلد و پاول آن را ندارند، او وقت رئيس جمهور را در اختيار دارد. او اغلب تعطيلات آخر هفته را در كمپ ديويد با خانواده بوش مي گذراند و بيش از هر مسئول امنيت ملي ديگري در دولت هاي قبلي، به بوش نزديك است. او از اين نفوذ اغلب قاطعانه استفاده مي كند. يكي از ويژگيهاي مهم بحث هاي موجود درباره عراق اين است كه رايس بدون قدرت همواره در طرفي بوده كه برنده شده است. وقتي بوش از طرح گسترده تغيير خاورميانه استقبال كرد، او در طرف چني و رامسفلد بود و وقتي پاول جهانگرا بوش را به بازگشت به سوي سازمان ملل متقاعد كرد، رايس طرف وزير خارجه و ژنرال هايش قرار داشت و از موضع آنها حمايت مي كرد.
اگر از اين زاويه نگاه كنيم، روند سياست خارجي
كم هرج ومرج تر به نظر مي رسد. يكي از افراد درون اين تشكيلات مي گويد: حرف و نقل بسيار است اما ارزش وقت تلف كردن ندارد. بوش به عدم تحمل كوچكترين نشانه عدم وفاداري شهرت دارد اما با تيتان هايي (در افسانه هاي يونان به معني افراد غول پيكر) كه دوروبرش را گرفته اند و تا پيش از وارد شدن و تصميم گيري او با يكديگر بحث مي كنند، مشكلي ندارد. وقتي او تصميم بگيرد، مثلاً تصميم اخيرش درباره بازگشت به سازمان ملل، تيتان ها پشت او صف مي كشند و تسليم مي شوند؛ همان طور كه رامسفلد در مورد اخير چنين كرد.
اين شيوه تصميم گيري، گيج كننده است، اما فوايد خود را هم دارد. عقب كشيدن رايس به بوش اين امكان را مي دهد تا توصيه و مشورت جهانگراياني چون پاول را در كنار مخافظه كاراني چون چني بشنود. همچنين اين شيوه به اين معني است كه سياست ها قابل تغيير است. حركت جديد در عراق ممكن است كارساز نباشد، اما كاخ سفيد توانسته است از دو گزينه خطرناك تر ديگر اجتناب كند: گرفتار شدن در يك موضع تغيير ناپذير، يا وجود تفكرات مختلف كه هر يك ديگري را نقض كند و سرانجام هيچ كاري صورت نپذيرد.
اما آيا رايس در ايفاي نقش يك داور زياده روي نكرده است؟ اوضاع آشفته عراق ممكن است به طور غيرمستقيم از تصميمي نشأت گرفته باشد كه او بلافاصله بعد از ورود به كاخ سفيد اتخاذ كرده بود. رايس فكر مي كرد بيل كلينتون قدرت زيادي را در شوراي امنيت ملي كوچك متمركز كرده است و تصميم گرفت اجراي سياست ها را به سازمان ها و وزارتخانه هايي چون وزارت خارجه و دفاع واگذار كند. در اين واگذاري اختيارات بيش از حد پيش رفت و اجازه داد كه سياست ها در جاي ديگر هم تدوين شود و هم اجرا. با اين كار بود كه به بوش اجازه داده شد پنتاگون را در رأس كار بازسازي عراق قرار دهد. با اين كار عمليات بازسازي عراق با نوعي شفافيت در فرماندهي همراه شد، اما پنتاگون درباره اداره امور عراق مثلاً اداره امور مالي، چيزي نمي داند. اگر شوراي امنيت ملي تمايل بيشتري به مداخله در امور داشت، بار كار در عراق را تقسيم مي كرد.
دورنماي شغلي رايس چگونه خواهد بود؟ او در ميان گروه سياست خارجي بوش توانايي منحصر به فردي براي به عهده گرفتن يك منصب سياسي جداگانه دارد. تا به حال او كاري را انجام داده كه رئيس جمهور از وي خواسته است.
اگر رايس در سياستگذاري ها نقش بيشتري به عهده بگيرد و اجازه ندهد بازوهاي اين اختاپوس زياد تكان بخورند، مي توان اميدوار بود كه روزي او به پرزيدنت رايس تبديل شود.
اكونوميست
ترجمه: نيلوفر قديري

ياداشت سياسي
چرا اينگونه است
012044.jpg
محمود صدري
موضع ولاديمير پوتين و جورج بوش رؤساي جمهوري روسيه و امريكا در نشست كمپ ديويد در برابر ايران سخت تر از موضع آنها در برابر كره شمالي بود. اين در حالي است كه كره شمالي بنابه اظهار صريح رهبران اين كشور داراي تكنولوژي هسته اي داراي قابليت توليد سلاح هسته اي هستند.
ايران علاوه بر آنكه همواره گفته است درصدد دستيابي به سلاح هسته اي نيست، هرگز همسايگان و ديگر كشورها حتي دو خصم اصلي خود يعني امريكا و اسرائيل را به حمله نظامي تهديد نكرده است، اما كره شمالي بارها و به صراحت اعلام كرده است اگر تهديد و فشار امريكا بر اين كشور افزايش يابد به ژاپن و ديگر كشورهاي شرق آسيا حمله خواهد كرد.
علت اين رفتار متناقض امريكا، اروپا و تا حدودي روسيه در قبال ايران و كره شمالي چيست؟ كره شمالي كشور فقير، گرفتار خشكسالي و با درآمد سرانه پايين است. اين كشور به علت عقب ماندگي بافت اقتصادي خود، براي ارتزاق به كمك هاي ژاپن، كره جنوبي، امريكا، اروپا و روسيه نيازمند است. به همين علت مي كوشد با حفظ تهديد دائمي خود از اين كشورها كمك بگيرد و در عوض تضمين بدهد كه به ژاپن يا كره جنوبي حمله نخواهد كرد. امريكايي ها به علت قرارداد امنيتي ۵۰ ساله اي كه با ژاپن دارند، موظف به حفظ امنيت اين كشور هستند و ناگزيرند تهديد كره شمالي را جدي تلقي كنند، اما اين تنها ملاحظه اي نيست كه امريكايي ها را در برابر كره شمالي نرمخو كرده است. كره شمالي از جمله حريم هاي چين در شرق آسياست كه امريكايي ها ناگزيرند براي ادامه همكاري با بزرگترين قدرت شرق آسيا به آن توجه كنند.علاوه بر اين امريكايي ها و متحدان اروپايي و آسيايي آنها مي دانند كه كره شمالي اگر به درخواست هاي اقتصادي خود دست يابد، تهديد خود را هرگز عملي نمي كند و انگيزه اي براي وارد آوردن ضربه اول را ندارد. مجموعه اين مناسبات و ملاحظات باعث شده است كه امريكايي ها براي مهار كره شمالي از دو اهرم چين و ژاپن بهره جويند اهرم اول چين است كه مي تواند در برابر مهار متحد ديرينه خود، از امريكايي ها تضمين همكاري اقتصادي - سياسي بگيرد و اهرم دوم ژاپن است كه مي تواند با كمك هاي اقتصادي به كره شمالي رهبران پيونگ يانگ را همواره اميدوار نگه دارد.
تنها موضوعي كه امريكايي ها هنوز نتوانسته اند در رابطه با كره شمالي حل و فصل كنند اين است كه كره شمالي مي خواهد متوقف كردن برنامه هسته اي خود را رسماً  به دريافت كمك ها متوقف كند اما امريكايي ها نمي خواهند چنين رويه اي در جهان ايجاد شود و مايلند اين دو موضوع از هم تفكيك شود؛ يعني اينكه به رهبران كره شمالي مي گويند «شما بي ارتباط با دريافت كمك ها برنامه هسته اي خود را متوقف كنيد و ما بي ارتباط با برنامه هسته اي شما به كمك هاي انساندوستانه ادامه مي دهيم.»
اما چنين رابطه اي در مورد ايران مصداق ندارد. ايران اولاً نياز اقتصادي فوري و حياتي به امريكا و غرب ندارد. دوم اهرم هاي مهاركننده منطقه اي مؤثري در اختيار امريكا نيست كه به ايران فشار بياورند. به همين علت آنها تنها راهي كه براي حل «مسأله هسته اي ايران» مي شناسند، ايجاد اجماع جهاني حول محور «خطر ايران» است. اين استراتژي ايجاب مي كند كه همواره «خطر ايران» بزرگ تر از آنچه هست نمايانده شود و آنچه جورج بوش در كمپ ديويد به دنبال آن بود و پوتين را تا حدودي به دنبال آن هدف كشاند، همين بود.

سايه روشن سياست
گروه شرق در تهران
گروهي از خبرنگاران رسانه هاي تركيه يك سازمان غيردولتي به نام «گروه شرق» تشكيل داده اند. برخي اعضاي اين گروه كه براي ديدار با خبرنگاران، روشنفكران و نخبگان ايراني به تهران سفر كرده اند هدف گروه خود را «ارتباط با روشنفكران براي تشكيل جبهه مشترك فرهنگي» عنوان كردند.
اين گروه كه پيش از سفر به ايران از سوريه ديدار كرده اند شنبه گذشته در ادامه ملاقات هاي خود با روشنفكران ايراني، از روزنامه همشهري ديدار و با عضو شوراي سردبيري روزنامه گفت وگو كردند.
اين گروه قرار است پائيز سال آينده نخستين كنفرانس خود را در استانبول برگزار كنند.
ماموريت همسر پرزيدنت
لورا بوش همسر رئيس جمهور آمريكا كه برخلاف هيلاري كلينتون تمايل چنداني به واردشدن در صحنه هاي سياسي و فعاليتهاي هسمرش ندارد، ديروز براي بهبود دو جبهه آمريكا و ترميم روابط به شدت آسيب ديده واشنگتن با متحدان اروپايي  اش، سفر به چند كشور اروپايي را آغاز كرد.
به گزارش خبرگزاري ها، ديدار با ژاك شيراك رئيس جمهور فرانسه دركاخ اليزه نخستين مرحله از اين سفر خواهد بود. او در اين سفر در مراسم بازگشت آمريكا به يونسكو شركت مي كند. مقصد بعدي سفر همسر رئيس جمهوري آمريكا مسكو است.

سياست
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
فرهنگ
مدارا
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  مدارا  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |