ترجمه- محمدباقر سميعي: حمله ناگهاني كرملين به شركت نفت «ياكوش» جرقه شروع جنگ بين دو گروه حاكم بود. يكي خواستار ادامه يكپارچگي روسيه با اقتصاد جهاني و ديگري مخالف آن. هنوز برنده مشخص نيست.
در دوم جولاي ۲۰۰۳، پلاتون لبدف رئيس هيأت مديره شركت نفت ياكوش و سيزدهمين مرد ثروتمند روسيه، به بهانه احساس درد در قفسه سينه خود را در بيمارستان بستري كرد. در همان روز او دستگير و به زندان منتقل شد، زندان كاگ ب سابق كه در گذشته براي نگهداري جاسوسان و خائنان استفاده مي شد. اتهام او فريب دولت به مبلغ ۲۸۰ ميليون دلار در خصوصي سازي يك شركت پتروشيمي در سال ۱۹۹۴ عنوان شد.
در روزهاي بعد دفاتر اين شركت نفتي به وسيله نيروهاي مسلح بازرسي و تحقيقات در زمينه فرار از ماليات و قتل توسط مقامات ارشد اين شركت نفتي شروع شد. پس از اين ميخائيل خوردوركوفسكي سهامدار ذي نفوذ شركت نفتي ياد شده و ثروتمندترين مرد روسيه، براي يك بازجويي دو ساعته به دادگاه احضار شد.
بازار سهام روسيه سقوط كرد. تا آن زمان و در شش ماه اخير اين بازار مطلوب ترين شرايط را بعد از بحران سال ۱۹۹۸ داشت. شركت نفتي بزرگ بريتانيا يعني BP با سرمايه گذاري حدود ۶ ميليارد دلاري در يك مشاركت با شركت نفتي TNK بيشترين اعتماد را بر ثبات روسيه نشان داده بود. متعاقب اين معامله بزرگ اعلام شد، شركت هاي نفتي «ياكوش» و «سيب نفت» در هم ادغام شدند تا يكي از بزرگترين شركتهاي نفتي دنيا ايجاد شود. به موازات آن، ثروتمندان روسي، از آب معدني در آمريكا گرفته تا باشگاه فوتبال چلسي در لندن، شروع به سرمايه گذاري در خارج از كشور و خريد اموال و دارايي ها كردند و بدين ترتيب حقانيت و مشروعيت (روسيه آزاد) از ديدگاه سرمايه گذاران خارجي افزايش يافت. با ايجاد جو مناسب براي بخش خصوصي كه شركت نفت ياكوش پيشگام آن بود، قيمت سهام در بازار بورس در پايان ماه ژوئن با شكستن مرز ۵۰۰ به بالاترين حد خود رسيد.(صددرصد رشد طي ۱۹ ماه).
طنين صداي خشونت
تا ۱۸ جولاي يعني دو هفته بعد از دستگيري لبدف، بازار سهام به ۲/۴۳۷ سقوط كرد. اظهارات يك خريدار سهام احساس عمومي را به خوبي بيان مي كند، او گفت: «اگر كرملين مي تواند اين رفتار را با خوردوركوفسكي بكند مي تواند با همه چنين رفتاري را داشته باشد. اگر من به جاي BP بودم نگران مي شدم.»
آركادي ولسكي، رئيس اتحاديه صنعتگران و تجار در يك مصاحبه تلويزيوني گفت: سفير بريتانيا حتي تصور خروج برتيش پتروليوم(BP) از مشاركت با روسيه را نيز مطرح كرده است. اما BP مي گويد معامله را فسخ نمي كند.
تأثير مخرب اين دستگيري بر بازار سهام به اين علت بود كه اين امر بنيان اعتقاد بر شكوفايي اقتصاد روسيه را مورد تهاجم قرار داد. اعتقاد بر اين كه روسيه تفكرات قديمي را پشت سر گذاشته و براي تجارت عادي محل امني است. پوتين با (ايجاد تصور) پشتيباني خود از فعاليت اقتصادي آزاد شركتها جوي با انگيزه، باثبات و قابل پيش بيني براي تجارت ايجاد كرده بود، بازرگانان روسي با شيوه تجارت به سبك غربي آشنا مي شدند و شركت نفت ياكوش پيش از همه خود را با اين شيوه ها و از جمله شفافيت در عمليات و سيستم هاي مالي تطبيق داد.
به طوري كه شفاف و عادي سازي شيوه هاي تجاري در روسيه «يوكوزيزاسيون» نام گرفت. پال كالينز تحليلگر نفت و گاز در بانك يوبي اس اصلاحات در شركت نفت ياكوش را چنين تعبير مي كند:«تغيير از شركتي كه در سراشيبي سياسي روسيه گرفتار بود به شركت توليدكننده كالايي كه تصادفاً در روسيه قرار دارد.»
به بيان ديگر اين شركت در حال تبديل شدن به يك شركت عادي متداول بين المللي، همچون BP بود.
اما ناگهان همه چيز تغيير كرد و روزهاي تلخ گذشته بازگشتند و شركت ياكوش درگير يك نزاع سياسي غيرقابل پيش بيني شد. بر خلاف موازين قابل اعتماد قانوني ايجاد شده براي تجارت، اين حمله نشان داد كرملين هر زمان و هر جا بخواهد مي تواند در بازار دخالت كرده و حق مالكيت افراد را نقض كند. ناظرين بازار معتقدند حمله به ياكوش هشداري است براي فروپاشي پيوستگي و اتحاد ساختگي پوتين بين دولت و جامعه تجاري. مقامات دولتي گفتند ساير موارد خصوصي سازي شده ممكن است مورد بازنگري قرار گيرد.تمام آنچه حادث شد دلالت ضمني دارد بر اين كه نيمي از فعاليت هاي تجاري در روسيه ممكن است مورد تهاجم دلخواه و ناگهاني مأموران امنيتي كرملين واقع شود. يكي از تحليلگران سياسي ارشد روسيه در رابطه با حادثه چنين اظهار نظر كرد: «اين بدين معناست كه در روسيه هيچ مالكيت خصوصي وجود ندارد.»
حتي مشاور اقتصادي رئيس جمهور نسبت به وقوع يك جنگ داخلي، در صورت عدم حل و فصل مطلب بين دولت و جامعه تجاري، هشدار داد. به نظر مي رسد قطار عادي سازي وضع تجارت در روسيه از خط خارج شده باشد.
حال اين سؤال مطرح است، چرا رئيس جمهور پوتين تصوري را كه بسيار دقيق و محتاطانه از خويش به عنوان يك اصلاحگر و طرفدار تجارت آزاد ايجاد كرده بود رها نمود؟
به نظر بانكداران روسي اين حركت در حقيقت تنبيه شركت نفت ياكوش بوده به خاطر كمك مالي اين شركت به دو حزب براي انتخابات سال ۲۰۰۴. از نظر كرملين اين عمل نقض قرار داد غيررسمي بين كرملين و جامعه تجار بود كه بر طبق آن قرار بود آنان در سياست دخالت نكنند و كرملين هم كاري به كار آنان نداشته باشد. خوردوركوفسكي اين عهد را شكست و پوتين دستور توبيخ او را داد. چنانچه اين تعبير صحيح باشد به نظر مي رسد نيروهاي امنيتي (كرملين) از حد وظايف خود عدول كرده اند.
مهمتر از سياست هاي حزبي
در صورت صحت اين تئوري آنچه بايد انجام شود اين است كه پوتين نيروهايش را از شركت نفت ياكوش فرا خواند و اين شركت هم از فضولي در سياست خودداري كند. بدين ترتيب وضعيت تجارت به حالت عادي بازگشته و حتي بهتر خواهد شد و به قول يكي از تحليلگران وقتي غبارها فرو نشيند اين حادثه در حقيقت چهره مثبت خود را نشان خواهد داد، يعني يك گام به سوي جداسازي تجارت از سياست.
اما ديگران معتقدند حادثه اي كه روي داد به مراتب اصولي تر و اساسي تر از تنبيه شركت ياكوش بود. هاروي بالزر كارشناس در امور سياسي روسيه و استاد دانشگاه جرج تاون معتقد است تئوري اول يك تحليل كوتاه مدت حادثه است و با توجه به اين كه احزاب سياسي مورد نظر حداكثر ۱۰ درصد كرسي هاي مجلس را خواهند داشت طبعاً عاقلانه به نظر نمي رسد كه به خاطر چند كرسي مجلس اين همه آسيب به اقتصاد روسيه وارد شود. قبل از خوردوركوفسكي تجار ديگر نيز به احزاب سياسي كمك كرده اند. بنابر اين به نظر مي رسد موضوع يك امر جدي تر و درازمدت تر باشد. به نظر بالزر نزاع ياكوش در حقيقت نقطه شروعي است براي جنگ بين دو گروه متضاد در درون و خارج از كرملين. از يك طرف گروه طرفدار الحاق روسيه به سيستم اقتصاد آزاد و كاهش قدرت دولت مركزي و از طرف ديگر گروهي كه مخالف اين امر بوده و به طور كلي به مدل بازار آزاد دموكراتيك بدبين است.
گروه كرملين كه مخالف الحاق بيش از اين روسيه به اقتصاد بازار آزاد است گروه «سيلوفكي» يا گروه قدرت نامگذاري شده، زيرا مركزيت اين گروه با نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي مخصوصاً اف اس بي (KGB سابق) مي باشد. طرفداران انضمام روسيه به اقتصاد جهاني را اصلاح طلبان اقتصادي ليبرال در كاخ كرملين نظير نخست وزير ميخائيل كاسيانف همچنين تجاري نظير خوردوركوفسكي و آنتوني چوبايس «معاون پيشين نخست وزير و مدير ارشد فعلي شركت «يونايتد انرژي سيتمز» تشكيل مي دهند. يك تحليلگر در موديز (شركت پژوهشي درباره اندازه گيري ريسك) معتقد است كه اين جنگ كليه امور(اقتصادي) در دست بررسي را متأثر خواهد كرد و تحليلگر ديگر مي گويد: «اين امر جدي است همه چيز از نو به بحث و جدل گذارده خواهد شد.»
تحليلگر ديگري معتقد است: «بايد توجه داشت كه اين اولين بار نيست كه اين دو گروه با هم مي جنگند. اولين آن در سال ۱۹۹۶ اتفاق افتاد.»
در رقابت انتخاباتي سال ۱۹۹۶ رئيس جمهور بيمار روسيه(بوريس يلتسين) فقط ۳ درصد شانس موفقيت داشت. از طرفي و طبق نظر خواهي انجام شده، نامزد كمونيست ها گنادي زوگانف از او كاملاً جلوتر بود و موفقيت كمونيست ها و به قدرت رسيدن آنان و در نتيجه ملي شدن مجدد صنايع محتمل به نظر مي رسيد.
مشاور يلتسين در آن زمان رئيس محافظان رئيس جمهور (محافظين كا گ ب قبلي) به نام الكساندر كورزاخوف و ساير افراد گروه قدرت «سيلوفكي» موجود در دفتر رياست جمهوري و افراد اف اس بي تشكيل مي دادند. اين مقامات با دموكراسي مخالف بوده و با گروه ثروتمندان و تجار، كه نفوذشان بر روي رئيس جمهور تهديد كننده بود، خصومت مي ورزيدند. تحت نفوذ گروه قدرت، يلتسين به اين نتيجه رسيد كه «دوما»(مجلس) را به بهانه يك تهديد تروريستي ساختگي منحل، انتخابات را لغو و دوران رياست جمهوري خود را بي نهايت اعلام كند.
تكيه يلتسين به سرمايه داران
فقط چوبايس، معمار خصوصي سازي، كه گروه ثروتمندان و تجار را غني ساخت، توانست يلتسين را از اين تصميم منصرف سازد، در آخرين لحظه كودتا لغو شد و گروه ثروتمندان فعاليت هاي انتخاباتي يلتسين را به دست گرفتند. كورزاخوف كه خود را قهرمان روسيه مي دانست از گرايش يلتسين به سمت كساني كه معتقد بود آنها مي خواهند روسيه را بفروشند و غارت كنند سخت عصباني بود. يك روز عصر، كارمندان كورزاخوف يكي از مقامات طرفدار چوبايس را در حالي كه با يك صندوق پر از پول از يك ستاد انتخاباتي خارج مي شد دستگير كردند، يلتسين متعاقباً كورزاخوف و يارانش را بركنار كرد، و به جاي آنان از گروه تجار و ثروتمندان برگمارد و اين گروه تا بحران اقتصادي سال ۱۹۹۸ قدرت سياسي مطلق روسيه بود.
يك تحليلگر معتقد است گروه ثروتمندان جنگ ۱۹۹۶ را برنده شد ولي يك جنگ ديگر در پيش است و آنها در حال باختن هستند.پوتين كه خود از نيروهاي سازمانهاي امنيتي آمده است هميشه مشاوريني هم مسلك از گروه قدرت سيلوفكي در اطراف خود داشته است. از جمله اين افراد مقامات كاگ ب سابق نظير ويكتور ايوانوف و ايگور سچين مي باشند كه در حال حاضر معاونت دفتر رياست جمهوري را بر عهده دارند و از رهبران گروه قدرت به شمار مي روند، ديگر مشاورين عبارتند از: نيكلاي پاتروشف رئيس اف اس بي و يوري زائوستروفتسف معاون اين سازمان و مسئول امنيت اقتصادي كه استراتژيست اقتصادي گروه نيز هست، اين افراد البته داراي منافع و ارتباطات تجاري ويژه خود بوده و با مقامات شركت نفتي دولتي «روس نفت» و همچنين رئيس سابق يك بانك معتبر «مزپروم بانك» مرتبط هستند و با مقامات شركت گازپروم نيز روابط حسنه دارند.
گروه مقابل را ثروتمندان، ليبرال ها و اصلاح گران اقتصادي تشكيل مي دهند كه در بين آنها افراد كليدي(كاخ) كرملين نظير نخست وزير كاسيانف،مشاور اقتصادي رئيس جمهور آندره ايلاريونوف، وزير تجارت و توسعه اقتصادي گرمان گرف و وزير ماليه آلكسي كوردين وجود دارند و حامي آنان افراد مقتدر شبه سياسي تجاري مانند چوبايس رئيس شركت يونايتد انرژي سيستمز و خوردوركوفسكي (از شركت نفت ياكوش ) هستند.
گروه ليبرال معتقد است مدل اجتماعي ليبرال جديد آينده روسيه است. اين گروه حامي افزايش آزادسازي اقتصادي، تجديد ساختار بازار برق وگاز، خصوصي سازي شركتهاي گازپروم و كاهش بدنه بوروكراتيك دولت به نفع اقتصاد و بازار باز و شفاف است. اين گروه همچنين طرفدار ائتلاف و اتحاد شركت هاي روسي با سرمايه گذاران و شركت هاي خارجي از طريق فروش سهام و اوراق قرضه و فروش هاي استراتژيك، نظير ادغام TNK با BP هستند.
افراد روشنفكرتر اين گروه، نظير خوردوركوفسكي انگيزه ديگر خود را رشد جامعه مدني، حمايت از آزادي بيان و حقوق بشر در مقابل دولت مي دانند. همان طور كه يك تحليلگر مي گويد: خوردوركوفسكي اولين ثروتمند روسي است كه ارتباط خود را با جامعه مدني وسعت بخشيده، از وسايل ارتباط جمعي مستقل حمايت كرده و به فعالان حقوق بشر كمك مالي كرده است. مثلاً او در ماه آوريل يكصد ميليون دلار به «دانشگاه دولتي بشر دوستي» كمك مالي كرده و در حال تقويت ارتباطات خويش با ارزشهاي ليبرال دموكراسي است. البته او به لحاظ اعتقادي با ارزش هاي ليبرال دموكراسي فاصله زياد دارد. او يك داروينيست است با اين اعتقاد كه جامعه به دو بخش قوي و ضعيف تقسيم مي شود. قوي توليد مي كند و ضعيف از دسترنج قوي ارتزاق مي نمايد، خوردوركوفسكي بالاجبار ليبرال دموكرات شده زيرا معتقد است تهديد واقعي منافع او از طرف دولت مركزي قوي و داراي حكومت مطلقه خواهد بود. او در يك مصاحبه تلويزيوني در بيستم ماه ژوئن چنين اظهار داشت:«امروز ما بايستي قاطعانه تصميم بگيريم كه آيا مايليم آينده كشورمان نوعي حكومت مطلقه و ديكتاتوري باشد يا نه» .
بر خلاف خوردوركوفسكي تعداد زيادي از تجار و بانكداران روسي معتقدند يك دولت مقتدر براي حمايت از تجارت در روسيه لازم است. به طور مثال رئيس بخش بانكداري بين المللي يكي از بانكهاي روسيه به مجله «يوروماني» چنين اظهار داشت: «پوتين بايد قانون اساسي را تغيير دهد و براي هميشه در قدرت بماند، تمام مطالب مربوط به حقوق بشر سخنان بيهوده اي است كه براي آمريكا و بريتانيا مناسب است نه روسيه. روسها آسيايي هايي هستند شبيه اروپاييها. ما به دولت قوي نياز داريم.»
ادامه دارد