دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۸۷- Oct, 6, 2003
پيدايش و سير تحول كاريكاتور
تماشاخانه اي به وسعت جهان
012412.jpg
اسماعيل عباسي
كاريكاتور، نقاشي هجايي يا طنز تصويري از آغاز تولد، به لحاظ كاركرد انتقادي و طنزآميزش همواره در معرض سوءتفاهم بوده است. تازه  ترين نمونه از اين دست، اثري متعلق به كاريكاتوريست مطبوعاتي آمريكاست كه در آن با تقليد از عكس تكان دهنده جنگ ويتنام، فردي را در حال شليك به جرج دبليو بوش رئيس جمهوري آمريكا نشان مي دهد. كاريكاتوريست با الهام از آن عكس تاريخي و دهشتناك كه گوشه اي از جنايات ضدبشري جنگ ويتنام و قتل عام معروف دهكده «مالاي» ويتنام را به تصوير مي كشد، به صورت نمادين، رئيس جمهور آمريكا و سياست هاي ميليتاريستي او را به نقد كشيده است. از سويي نيز سازمان اف.بي.آي آمريكا زير ذره بين قرار گرفته است، زيرا به نظر تحليلگران آن سازمان اين كار به نوعي،  ترغيب ديگران به انجام سوء قصد عليه جان بوش تعبير مي شود.
در تعريف فلسفي كاريكاتور گفته اند: كاريكاتور اثري است كه پس از دريافت توسط حس بينايي توسط ذهن تحليل مي شود و براساس نوع داوري واكنش، مناسب توسط بيننده بروز مي كند.
در بررسي تاريخچه و پيشينه كاريكاتور، گفته اند كه در هنر كلاسيك يونان و رم از بسياري عناصر ظاهري كاريكاتور ديده شده است. در قرن شانزدهم ميلادي و در ميان نقاشان كلاسيك، بروگل نقاش معروف هلندي به موضوعات كلي كه دربرگيرنده مفاهيمي از فرهنگ و طنزهاي عاميانه بود،  روي آورد و بسياري از ضرب المثل ها را كه طي قرن ها سينه به سينه نقل شده بود در قالب نقاشي كه حالا گرايش هاي طنز نيز در آن ديده مي شد به تصوير كشيد.
بعضي از تحليلگران، سفر پرده هاي نقاشي مذهبي به روستاها را سرآغاز شكل گيري نوعي نقاشي مردمي مي دانند كه خاستگاه تصويرهايي برمبناي طنز و فرهنگ عاميانه نيز بوده است. اما در جمعبندي نهايي كاريكاتور را مي توان محصول يك دوره از تحولات سنجيده نقاشي و همزاد صنعت چاپ و نخستين روزنامه ها دانست. درواقع هنر كاريكاتور كه برخاسته از سرشت طنز و شوخ طبعي هنرمندان نقاش بود، بر بال فرهنگ مكتوب مي توانست سفر كند،  از اين رو كاريكاتوريست ها، مخاطبان خود را در ميان اهل مطالعه و مردمي كه در كنار كار و فعاليت هايشان نيازمند طنز و شوخ طبعي بودند،  پاسخ دهد.
در ميان نقاشان بزرگ ، فرانسيس گويا نقاش بزرگ فرانسوي با مجموعه «كاپريس» نقش مهمي در رواج هنر كاريكاتور داشت.مجوعه «كاپريس» يكي از مهمترين فرازهاي ورود نقاشان به عصر نقاشي با محتواي طنز انتقادي بود. در مجموعه كاپريس گويا با اثري با نام «وقتي عقل به خواب مي رود، هيولاها بيدار مي شوند» با هشياري كم نظير و طنزي تكان دهنده به كالبدشكافي مسايل اجتماعي عصر خود مي پردازد و لشكركشي ها و خونريزي هاي بي پايان در قاره اروپا را، به مثابه برآمدن هيولاها در غياب خرد اجتماعي به نقد مي كشد. «گويا» در مجموعه كاپريس با خلق آثاري كم نظير، تحليل نهايي اثر را به بيننده واگذار مي كند، هرچند در اين آثار او نخستين برداشت خود را از اثر ارائه مي دهد. در اين مجموعه گويا رايج ترين مسائل اجتماعي را دستمايه كار خود قرار مي دهد. گويا با اثر ديگري در مجموعه «كاپريس» با عنوان «هيچكس خودش را نمي شناسد» مي گويد:«دنيا يك بالماسكه است تمام صورت ها، لباس ها و صداها ساختگي هستند همه مي خواهند به شكل ديگري غير از آنچه هستند، ظاهر شوند و يكديگر را فريب مي دهند و حتي خودشان را نمي شناسند!»
در قرن نوزدهم ميلادي اگرچه فيلپيون، نقاش برجسته و كاريكاتوريست فرانسوي با هجو چهره لويي شانزدهم پادشاه فرانسه و تبديل آن به گلابي با جسارت خارق العاده اي به عصر كاريكاتور واقعيت بخشيد، اما در ميان نقاشان بزرگ آن عصر، «آندره دوميه» نقاش برجسته و كاريكاتوريست سرشناس فرانسوي هم به لحاظ زمانه اي كه در آن مي زيسته و هم به خاطر نگاه ژرفي كه به رفتار و مناسبات مردم عصر خود داشته از پايه گذاران هنر كاريكاتور محسوب مي شود.
به دليل همين تأثيرگذاري است كه گفته اند، مردم قرن نوزدهم را به كمك كاريكاتورهايشان مي توان شناخت. تحول بزرگ برآمدن شاخه كاريكاتور از درخت تناور نقاشي در عصري كه دوميه و نقاشان هم دوره او در اوج شهرت قرار داشتند، رخ مي دهد. عصري كه بعد از انقلاب كبير فرانسه با ظهور طبقه جديدي از ديوانسالاران، تحولات سريع و تكان دهنده اي را به نمايش مي گذارد. نقد و هجو ديوانسالاران فخرفروش و پرده برداري از وجه مغلوب كارمندان دون پايه و چاپلوس جز با زبان طنز و مطايبه و شناخت عميق روحيات و رفتار اين جماعت ممكن نبود. دوميه كه مي توانست به توانايي «ميكل آنژ» طراحي كند و در نمايش جمعيت هاي انبوه و فشرده و صحنه هاي مهيج چيزي از «دولاكروا»  كم نداشت، سعي كرد، همپاي تحولات عصر خود به عطش جامعه پاسخ دهد و با آثاري كه دوميه و هنرمنداني چون او پديد آوردند، به قول آندره مالرو، نويسنده بزرگ فرانسه،  طنز تصويري برخاسته از عالي ترين استعداد بشري به صورت مهمترين اسناد تاريخي درآمد. حسب عادت اغلب ما از ديدن كاريكاتور بيشتر به جنبه هاي مضحك و خنده آور آن توجه مي كنيم و از عمق فاجعه اي كه گاهي در پشت صحنه طنز جريان دارد، غافل مي مانيم. به عنوان مثال در طنز سياه، كاريكاتوريست درصدد افشاي نكات خنده داري است كه در شرايط متعارف كمتر به آن توجه مي شود. به همين دليل، هنر كاريكاتور از آغاز پيدايش تا به امروز كه با ژورناليسم و مطبوعات پيوندي عميق دارد، همواره به مهمترين نياز زمانه خود پاسخ گفته است، از نقد ديوانسالاري و نوكيسگان فخرفروش و چاپلوسان تا نمايش فجايع تكان دهنده جنگ هاي جهاني در قالب طنز تصويري تا به امروز كه كاريكاتوريست ها، بحران آلودگي محيط زيست را در هزاران تلخند بيان مي كنند. كاريكاتور موجوديت خود را از نقاشي رسمي قرن نوزدهم ميلادي بيرون كشيد و به ميان مردم آمد تا همه آنها را بخنداند و گاهي نيز به انديشيدن وادارشان سازد. اين هنر در وجهي ديگر هزار توي روان آدمي را مي كاود و سياهه اي از رؤياها و كابوس هاي نهايي را به تصوير مي كشد. در نقد مسايل اجتماعي نيز هيچيك از شاخه هاي هنرهاي تجسمي توان و قابليت كاريكاتور را ندارند. اگر «دون كيشوت» رمان برگزيده قرن بيستم ميلادي، باشكوه ترين طنز كلاسيك زمانه را به نمايش گذاشته است، كاريكاتور در هجو شواليه هاي دوران مختلف، به زندگي باشكوه خود ادامه مي دهد.

نگاهي به برداشت هاي تصويري يك نقاش از شاهنامه فردوسي
ضرباهنگ حماسه بر بوم
گفت و گو :ب-كوهيار
012414.jpg

شاهنامه فردوسي يك اثر حماسي و سرشار از حس و حركت است. وزن و آهنگ روايي حكيم ابوالقاسم فردوسي از نبردهاي حماسي آميخته به عشق و افسانه، صحنه ها را با حسي نيرومند به ذهن و خيال خواننده متبادر مي سازد گويي او خود را در عرصه پيكارها مي يابد، صداي سم و شيهه اسبان،چكاچك شمشيرها، غريو پيلان را مي شنود و غبار برآمده از آوردگاهها را به نظاره مي نشيند.
اين ويژگي شاهنامه، نقاشان و تصويرگران را به شوق مي آورد تا صحنه هاي حماسي نبرد و فسانه را آن چنان كه فردوسي توصيف مي كند به تصوير بكشند، به همين انگيزه، نقاشان بسياري در طول ساليان درازي كه ازپيدايش شاهنامه مي گذرد، كوشيده اند، به گونه اي در خور صحنه هاي رزم و حوادث شگفت انگيز اين اثر حماسي را زنده كنند، اما كمتر تصويري را مي توان در ميان آثار نقاشان يافت كه همسنگ شور و آهنگ شاهنامه باشد. نقاشان مكتب قهوه خانه اي، بخصوص صحنه دراماتيك كشته شدن سهراب بدست رستم را بارها بر روي پرده به تصويركشيده اند و در انتقال پيام داستان رستم و سهراب شاهنامه به مردم عادي بيشترين توفيق را داشته اند. هنوز هم معدود پرده هاي نقاشي رستم و سهراب كه از آن عصر به جا مانده، از ارزش بالايي برخوردارند. دهها نقاش گمنام از زمان پيدايش صنعت چاپ، براساس داستان ها و روايات شاهنامه به تصويرگري پرداخته اند.
در اين ميان نقاشي هاي مرحوم استاد بهروز گلزاري از حال و هواي بيشتري برخوردارند. گلزاري مي كوشيد از طريق اجزاي تصويري بيشترين حس را به بيننده منتقل كند اما، پهلوانان بازوستبر و اسبان راهواري كه دستافرينه او بودند، كسوتي از نقاشي معاصر را بر تن دارند و فضاهايي كه وي پديد آورده، كم و بيش تحت تأثير نقاشي معاصر مي باشند. از ديد برخي منتقدين آثار پيش تر و متعلق به نقاشان قديمي كه فارغ از مكتب هاي اروپايي و بدون رعايت فضاسازي و پرسپكتيو، به وجود آمده اند، از نظر حسي براي خوانندگان شاهنامه به فضاهاي قصه هاي حماسي فردوسي نزديك ترند.
در ميان نقاشان معاصر، آثاري را كه مرحوم فيروزه صابري، بر پايه داستان سياوش بر بوم و كولاژ پارچه به وجود آورد، عليرغم خلاصه سازي و شماتيك بودن آنها، از نقاشي هاي مطرح حوزه شاهنامه محسوب مي شوند.
باخبر شديم كه شمس الدين خلخالي نقاش معاصر با بهره گيري از شيوه هاي نوين نقاشي و به ويژه آبستره برخي از وقايع شاهنامه را به تصوير كشيد و از مجموعه اين آثار نمايشگاهي در نگارخانه منصوره حسيني برپا شده است.
در فرصتي كه پيش آمد با مروري بر آثار اين نقاش با وي نيز به گفت وگو نشستيم.
پيش از ورود به گفت وشنود، بايد اشاره كنم كه «خلخالي» با بهره گيري از حداقل اجزاي تصويري و بيشتر بازي ماهرانه با رنگ و فضاسازي هاي موفق، توانسته است در اين آثار عنصر حركت را با آهنگ روايي فردوسي نزديك تر كند. شمس الدين خلخالي متولد سال ۱۳۲۳ و دانش آموخته هنرستان كمال الملك و برخوردار از محضر درس استاداني چون مهدي موسوي، علي اكبر پتگر و علي رخسار مي باشد.
012416.jpg

مي گويد:«از كودكي و همراه با شاهنامه خواني پدرم كه علاقه وافري به فردوسي بزرگ داشت، با حال و هواي شاهنامه آشنا شدم و خيلي زود تحت تأثير داستان هاي شاهنامه قرار گرفتم، اما هميشه حتي در روزگار كودكي آرزو مي كردم، يك بار پدرم شاهنامه را برايم بخواهد و بگويد كه رستم فرزندش سهراب را شناخت و اين بار او را نكشت...! چون هميشه از اين واقعه غمگين مي شدم.»
خلخالي درباره چگونگي فراگيري پايه هاي نقاشي مي گويد: «بعد از پايان تحصيلات متوسطه در دبيرستان رهنما كه در محله منيريه تهران قرار داشت، به هنرستان كمال الملك راه يافتم و تحت تعليم استاد شيخ كه رياست هنرستان را نيز بر عهده داشت، نقاشي را آموختم. در آن زمان نقاشي از طبيعت، آناتومي و حجم شناسي به هنرجويان آموخته مي شد، خوب به خاطر دارم كه نقاشي از طبيعت را با رفتن به ميگون، اوشان و فشم كه جملگي از ييلاقات اطراف تهران است، ياد مي گرفتيم.در همين دوره؛ از آموزه هاي مرحوم استاد مصطفي نجمي كه از نقاشان بنام بود، برخوردار شدم، او در تصويرگري طبيعت بسيار باذوق و چيره دست بود.»
شمس الدين خلخالي در آثاري كه براساس شاهنامه به تصوير درآورده، از رنگ گواش استفاده كرده است، ايجاد طيفي از سايه روشن هاي چشم نواز با گواش كه معمولا براي رنگ گذاريهاي يكنواخت و به اصطلاح تخت به كار مي رود، نشان دهنده دستيابي به مهارتي ويژه توسط نقاش در كاربرد رنگ گواش است.او در اين باره توضيح مي دهد:
«در آثار اوليه ام بيشتر با رنگ روغن كار مي كردم، اما به مرور به گواش رو آوردم. اين رنگ نيازمند تلاش و ابتكار بيشتري است و در آن صورت جلوه هاي جادويي اش را عيان مي سازد. زمان طولاني وقت صرف كردم تا به پرداخت هاي تازه با رنگ گواش رسيدم.»
آبستره، به زبان ساده و در ساده ترين شكل كنارهم قرار دادن لكه هاي رنگ است. بسياري از نقاشان جوان هم به اين شيوه علاقه مندند، اما مخاطب، در دريافت و درك آثاري كه با اين سبك پديد مي آيند مشكل دارد. با اين حال در آثاري كه شمس الدين خلخالي از قصه هاي حماسي شاهنامه ساخته است، اجزاء تصويري در ميان دريايي از رنگ ها قابل دريافت است و حس و آهنگ حركت را به بيننده منتقل مي كند.
نقاش درخصوص راهي كه براي رسيدن به اين شيوه پيموده مي گويد: «در هنرستان كمال الملك استادان زحمات زيادي مي كشيدند تا هنرجو اصول نقاشي كلاسيك را به خوبي ياد بگيرد. سختگيري ها و انضباط دقيقي وجود داشت. من نيز به همين ترتيب بار آمدم. و اوايل بيشتر واقعگرايي يا همان رئاليسم، برايم جذاب بود. اما زماني كه براي تصويرگري وارد فضاي شاهنامه شدم، ديدم، موضوعاتي كه انتخاب مي كنم، بنا به طبيعت هنر و سرايندگي باشكوه فردوسي، ابعاد گسترده اي دارند و به تصوير كشيدن آنها آسان نيست.
با ادامه تمرين در شيوه هاي مختلف ديدم آبستره، بيشتر كمكم مي كند و به حس و برداشتي كه از رخدادهاي شاهنامه دارم بهتر پاسخ مي دهد و در اين تجربه جديد، به روش نقاشي آبستره روي آوردم.»

تهران، در آستانه دوسالانه ششم
012404.jpg

كاريكاتور در ايران قدمتي فراتر از انقلاب مشروطيت دارد، چرا كه نخستين روزنامه هاي طنز سياسي ايران كه تحت تأثير روزنامه ملانصرالدين چاپ قفقاز منتشر مي شدند در اوج اختناق و استبداد محمدعلي شاه و در شرايط بسيار دشواري به دست مخاطبان آنها مي رسيد. جنبش ضد استبدادي مردم ايران كه به فروپاشي حكومت قاجار، تأسيس مجلس و جاري شدن قانون در مناسبات اجتماعي ايرانيان منجر شد، به رشد و بالندگي كاريكاتور به خصوص كاريكاتورهاي مطبوعاتي كمك شاياني كرد و تا برقرار شدن دوران اختناق رضاشاهي، كاريكاتور در مطبوعات حضوري جدي داشت. پس از يك دوره فترت، در جريان جنگ جهاني دوم و تحولاتي كه در ايران به وقوع پيوست، بار ديگر بستر مناسبي براي فعاليت مطبوعات از جمله مطبوعات فكاهي و طنز در ايران فراهم شد. در اين دوره، رويارويي و جنگ قلمي جناح ها و احزاب سياسي كه با باز شدن فضا، به ميدان آمده بودند، كاريكاتور به يكي از سلاح هاي اين عرصه تبديل شد. رونق چاپ كاريكاتور در مطبوعات اين دوره، به رشد اين هنر كمك كرد. اما، كاربرد نادرست و گاهي هتاكانه توسط بعضي از روزنامه ها، به اعتبار و ظرافت هاي هنر طنز تصويري زيان رساند. پس از كودتاي ۲۸ مرداد، فضا براي آزادانديشي مطبوعات محدود شد. كاريكاتور با مضامين سياسي نيز مجال اندكي براي انتشار و حضور پيدا كرده بود. با اين حال، هنرمنداني كه در اين رشته فعاليت داشتند، در هر فرصتي كه پيش آمد، از طنز تصويري به عنوان يكي از مؤثرترين شيوه هاي نقد مسائل اجتماعي بهره  مي جستند. انقلاب اسلامي ايران، بار ديگر، دوران شكوفايي تازه اي را براي مطبوعات از جمله مطبوعات طنز و همچنين هنر كاريكاتور رقم زد و حضور جدي كاريكاتور در مطبوعات ايران عليرغم فراز و نشيب هاي بسيار اين دوره، همچنان تداوم يافته است.
هر چند كاريكاتور در ايران از قدمتي نزديك به يكصد سال برخوردار است، اما حضور جدي هنرمندان كاريكاتوريست ايراني در عرصه هاي جهاني، پيشينه اي حدود ۴۰ سال دارد. در طول دو دهه اخير، به دليل افزايش آگاهي هاي اجتماعي وسياسي مردم، جمعيت جوان ايران و تأثيرات ناگزير عصر ارتباطات، كاريكاتور در ايران رشد حيرت انگيزي داشته است و هنرمندان كاريكاتوريست ما بسياري از رتبه هاي بين المللي را به دست آورده اند. اين دستاوردها، موقعيت كاريكاتور ايران را در اين بخش از جهان در جايگاه به مراتب بالاتري قرار داد و اين موقعيت فاصله اي را كه ميان هنر كاريكاتور ژاپن در شرق دور و كاريكاتور تركيه منتها اليه آسياي غربي وجود داشت، پوشاند و به نوعي، در بسياري از رقابت ها، در مرتبه بالاتر از ژاپن و تركيه قرار گرفته است.
012406.jpg

دوسالانه هاي بين المللي كاريكاتور تهران نيز محصول همين دوره و نشان دهنده تأمل و اعتناي جدي جهان به كاريكاتور ايران است. پاييز امسال قرار است، ششمين دوسالانه كاريكاتور تهران با آثاري از دهها كاريكاتوريست جهان، برگزار مي شود. نخستين دوسالانه كاريكاتور تهران در سال ۱۳۷۲ برگزار شد و دوسالانه ها در طول بيش از يك دهه در پنج دوره تداوم يافته و اينك در آستانه برگزاري ششمين دوره اين بي ينال جهاني در تهران هستيم.
در نخستين نمايشگاه دو سالانه بين المللي كاريكاتور تهران كه در دو بخش موضوعي با عنوان «قلم» و «آزاد» برگزار شد، آثار ۵۲۹ نفر از هنرمندان كاريكاتوريست جهان در معرض ديد و داوري علاقه مندان قرار گرفت.
دومين دوسالانه كاريكاتور تهران در دو بخش «كتاب» و «آزاد» برگزار شد. آثار ۹۰۷ نفر از هنرمندان به نمايشگاه راه يافت. در سومين نمايشگاه بين المللي دوسالانه تهران كه با دو موضوع «ميراث فرهنگي» و «آزاد» ترتيب يافته بود، آثار ۴۳۰ تن از كاريكاتوريست هاي جهان به نمايش گذاشته شد.
در دو سالانه پنجم كاريكاتور تهران كاريكاتور «چهره» نيز به موضوعات اصلي مسابقه اضافه شد. دوسالانه هاي كاريكاتور تهران كه تاكنون در موزه هنرهاي معاصر تهران برگزار شده است، با در نظر گرفتن ضرورت ورود ايران در گستره جهاني و حمايت از استعدادهاي داخلي را پي گرفته است.
بسياري از كاريكاتوريست هاي برجسته بين المللي به تناوب در كنار هنرمندان ايراني، به عنوان داور دوسالانه هاي كاريكاتور تهران، حضور داشته اند.
دوسالانه ششم كاريكاتور تهران با موضوع اصلي «سرقت» و همچنين در بخش آزاد و كاريكاتور چهره، هنرمندان كاريكاتوريست جهان را به شركت در اين مسابقه، فراخوانده است.

كاريكاتور،نشر،تازه ها
لابد، كسي بودن
012408.jpg

* نقاشي و داستان
* اثر: داود شهيدي
* انتشارات پژوهه- چاپ اول
در اين كتاب كوچك ۴۰ صفحه اي كه در قطع جيبي منتشر شده است ، كاريكاتورهاي داود شهيدي ، هنرمند كاريكاتوريست معاصر با آن مضامين بكر و خط هاي كميك و آرامبخشي كه در آثار او سراغ داريم ، در قالب داستان كوتاه طنز و به زباني ساده و شفاف اما آكنده از طنز ناب ، با مخاطب صميمانه ارتباط برقرار مي كنند. شهيدي كه دستي هم در داستان نويسي دارد با افزودن شرح هاي كوتاهي به اين كاريكاتورهاي دنباله دار ، شيوه اي را پديد آورده است كه با كششي جذاب و شيرين ، مخاطب را به سوي فعاليت ذهني بيشتري سوق مي دهد و ارتباط نزديك تري ميان او و كاريكاتورها برقرار مي سازد. بهتر است از زبان هنرمند ، اين شيوه را تعريف كنيم:
«... كاريكاتورها در ذهن من راه مي روند و پرگويي مي كنند ، كه حالا مي شود آنها را داستان هاي كوتاه مصور ناميد.
بازتابي از كودكي اول من ، من كاريكاتورهايم را مي نويسم.»
«احمدرضا دالوند» هنرمند طراح و تصويرساز معاصر در مقدمه اي بر اين كتاب مي نويسد: «اساس خلاقيت بصري داود مبتني بر خطوطي غيرمهاجم ، آرام و پراحساس است. در چنين ساختاري حتي «پليدي» به امري سلبي تعبير مي شود...»
آثار برگزيده كاريكاتوريست هاي جهان در موضوع خودرو
* انتخاب، ترجمه و تأليف يحيي تدين
* ناشر: مؤسسه فرهنگي و ورزشي سايپا و نشر بنفام
اين كتاب كه در۱۱۰ صفحه منتشر شده ، در برگيرنده آثاري از هنرمندان است. در اين مجموعه آثار جالبي از هنرمندان متقدم كاريكاتور جهان تا معاصران به چشم مي خورد. از جمله مي توان كاريكاتورهاي سنيه، سمپه، ژان كابو، فولون، يسك، شاوال، اردوغان ، بوزوك، فرانك هوفمان، هانس گئورك راخ ، كارل گيلز ، برت ويت، الكساندرسكو، رونالد سيرل،محمد الزواوي، توپور، رالف استدمن، آرس، كلودسر، آندره فرانسوا و ... را در اين مجموعه ديد.
مترجم گردآورنده كتاب در پيش درآمد با معرفي كاريكاتور يا طنزهاي ترسيمي ، اطلاعات مفيدي را در اين مقوله به خواننده منتقل مي كند. در بررسي آثاري كه در اين كتاب چاپ شده است ، بازتاب حضور اتومبيل در زندگي انسان از نخستين ماشين ها كه در جاده هاي خاكي و خلوت به حركت درآمدند تا امروز كه همچون سيلاب آهن ، در كلان شهرها عرصه را بر زندگي آدمي تنگ كرده اند ، در قالب كاريكاتورهاي زيبا و پرمفهوم ، قابل دريافت است.
نگاهي از پنجره به سيلاب آهن
012410.jpg

«كلودسر» كاريكاتوريست برجسته فرانسوي، اين نابختياري را داشت كه پيش از دميدن سپيده دم قرن بيست و يكم در چنگ سرطان ، چشم از جهان فرو بندد، اما آثار او و ژرف نگري هوشيارانه اش بر زندگي و هزار توي مناسبات اجتماعي در رديف بهترين كاريكارتورهاي حرفه اي جهان به يادگار خواهد ماند. «كلودسر» هنرمندي حساس، انساندوست و عاشق زندگي بود، به همين اعتبار نفرت او از جنگ و دلباختگي اش به صلح و آرامش معنا پيدا مي كند. درون گرايي و درگيري هميشگي او با هر آنچه كه ناآرامي را بر زندگي و مناسبات اجتماعي تحميل مي كند، در آثارش بازتاب گسترده اي دارد. اين گرايش اما به ذهن گرايي محض و پوچي راه نمي برد بلكه، قلم و انديشه تواناي او را به سوي نقد هوشيارانه از منظر طنزي گزنده سوق مي دهد. براي آشنايي بيشتر با نگرش و آثار اين هنرمند برجسته مجموعه اي از كارهاي او را كه با موضوع ثابت اتومبيل خلق شده اند بررسي مي كنيم. در حالي كه كالسكه ها با آهنگي گوشنواز، بر سنگفرش خيابان ها و كوچه ها راه مي سپاردند، اتومبيل خرناس كنان از راه مي رسد. موجودي سراپا آهن اما بسيار زنده و پر تحرك! شهروندان به احترام اين ميهمان رويين تن و شگفت انگيز كلاه از سر بر مي دارند و مقدمش را گرامي مي دارند و در شبانگاهي كه نخستين شهروند در كمال ناباوري زير چرخ هاي سنگين اتومبيل جان به جا ن آفرين تسليم مي كند. شهروندان براي اين ميهمان جديد حساب تازه اي باز مي كنند.
اما به ناچار اتومبيل ها، كالسكه ها، درشكه ها، آدم ها و چهارپايان در شهرهاي اروپا، با هم كنار مي آيند و مردم شهرها اين واقعيت را مي پذيرند كه با آمدن اتومبيل پديده تازه اي به نام «تصادف» هم رواج يافته كه گاهي مرگبار است و سرانجام توليد انبوه اتومبيل و سرازير شدن اين سيلاب آهن در خيابان هاي شهر، نخستين دستمايه «كلودسر» براي كالبدشكافي اين وسيله نقليه آهنين مي شود. اما او از سر انصاف، به اتومبيل به مثابه يكي از گرانقدرترين دستاوردهاي دانش بشري شخصيت مي بخشد. به گونه اي كه پنداري، آدمي مغزش را به اين مركب آهني عاريت داده است، تا از تماشاي حركات و وجانتش لذت ببرد. اما در آنجا كه كمپاني ها با دامن زدن به سرسام مصرف، خيابان ها و جاده ها را شلوغ و ناامن مي كنند، اتومبيل همچون هيولايي در آثار «كلودسر» ظاهر مي شود. درماندگي انسان شهرنشين در چنگال ترافيك و سروصداي ناشي از رفت وآمد اتومبيل ها و افزايش آمار قربانيان حوادث رانندگي، چشم هاي نگران هنرمند را به سوي كركسي مي كشاند كه درماندگي و انهدام آدمي را در قفسي آهنين كه خود به وجود آورده، به نظاره نشسته است. اما در آنجا كه اين سيلاب لاجرم در پايان يك جاده با امواج خروشان دريا درگير مي شود، يكي از بديع ترين آثار «كلودسر» پديد مي آيد. در اين اثر هر آنچه كه ماشين زدگي بر تعادل زندگي محيط زيست و مناسبات انساني رقم زده است، در قالب يكي از بهترين كاريكاتورهاي جهان، بيان مي گردد.
الف -مهرورزان * اين مجموعه توسط خانه كاريكاتور منتشر شده است

هنر
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
سياست
علم
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  علم  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |