دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۲
شماره ۳۲۰۰- Oct. 20, 2003
هنر
Front Page

گفت وگو با ابوالفضل پورعرب كارگردان نمايش خسيس
از دارالفنون تا تالار وحدت
گفت وگو: بهار برهاني
013191.jpg

عكس ها: رضا سعيدي پور
* بعد از اين همه سال دوري از فضاي تئاتر، چرا براي شروع سراغ متني كلاسيك با اجرايي كلاسيك رفتيد؟
- من اصولاً كارهاي كلاسيك را دوست دارم و ترجيح دادم براي شروع سراغ متون ادبي كلاسيك بروم بنابر اين چنين متني را انتخاب كردم و خب اين كه ظاهراً ارتباط ما با متون كلاسيك بهتر است، پس من هم چنين كاري را كردم.
* چه مطلب جديدي را خواستيد مطرح كنيد كه سراغ «خسيس» مولير رفتيد؟
- البته متني كه در قرن ۱۷ نوشته شده و ۱۰۰ سال پيش هم ترجمه شده، الان نمودي ندارد و براي جامعه جذابيتي نخواهد داشت مگر اين كه قسمت هايي از متن را كه با وضعيت امروزي ما همخوان است برجسته كنيم، حالا با تغييراتي جزيي، مثلاً الان در جامعه نزول خواري بسيار زياد شده يا وضعيت ازدواج بسيار سخت شده است، خب اينها در خسيس مولير وجود دارد و سعي كردم كه اين نكات را اشاره كنم و خب خيلي فكر كردم كه چطور مي شود اينها را برجسته كرد و سعي كردم متن را قدري به فضاي ايراني نزديك كنم...
* اين نزديكي كه شما مي گوييد منجر به از دست رفتن فضاي كلاسيك اثر شده بود. مثلاً آن موسيقي «باباكرم» كه ناگهان حضور پيدا مي كند يا چاقوي دسته صدفي «كيميايي» ناگهان و بدون مقدمه متن «مولير» را مخدوش كرده بود. همه ايرانيزه شدن در همين حد است پس ظاهراً قيمت خوبي پرداخت نشده تا اين نزديكي صورت بگيرد.
- شما چرا نمي توانيد دو دقيقه اين دست مطالب را تحمل كنيد؟! به نظر من اصلاً باعث ناجور شدن نمايش نشده بود. حتي خود متن «مولير» اجازه چنين چيزهايي را مي دهد و اصلاً شما بايد يك متن كلاسيك را حتماً امروزي كنيد تا با اين روزگار همخواني داشته باشد.
* ولي شما در همين حد اكتفا كرديد يا براي اينكه خواست شما بهتر انجام شود و تأثير بيشتري داشته باشد. مي توانستيد متن را آدابته كنيد و يا كلاً آن را ايراني اجرا كنيد تا لااقل اين تكه پراني ها به درستي در متن حل شود. مثل شيوه اي كه خسيس اولين بار در ايران اجرا شد و اصلاً يكي از راه هاي آشنايي ايرانيان با تئاتر به اين روش بود.
- دلم نمي خواست به متن دست بزنم و آن را دستكاري كنم. فقط حس كردم يك جاهايي لازم است با تماشاچي ارتباط نزديك تري ايجاد شود و به نظرم آنقدر كه شما اين دو دقيقه را مصيبت مي بينيد، اصلاً اينجوري نبوده و نيست. بايد با زبان امروز با مردم صحبت كرد. الان بحث نزول خواري وجود دارد اين را هم شما مي دانيد هم ما و هم دولت. بايد كاري كرد كه برخورد با نگاه قبلي متفاوت باشد. بعضي چيزها اين نگاه را صميمانه مي كند. ما بايد از فرهنگ خودمان استفاده كنيم. از فرهنگ كوچه و بازار، تا تأثير بهتر و بيشتري روي مردم داشته باشد.
013179.jpg

مطمئن باشيد اگر قرار باشد همين الان دوباره اين متن را كار كنم حتماً با ورسيون جديدتري اين كار را خواهم كرد.
* چرا احساس نكرديد كه بايد متن را دراماتوژي كنيد؟
- ببينيد اين متن آنقدر ابعاد گوناگون و وسيعي دارد كه هدايت آن در يك مسير كار مشكلي است. قاعدتاً مي شود از اين متن برداشت هاي گوناگوني داشت و از ديدهاي مختلف آن را اجرا كرد كه يك وجه آن هم بازيگري است و اينجا بحث خلاقيت بازيگر مطرح مي شود. يعني حتي اگر مثلاً هارپاگون را با شلوار و كروات روي صحنه مي بردم بازهم كلاسيك بود. پس روي لباس همان دوره مانور داديم و قسمت زياد نزديكي بازيگران با كاراكترها را خود بازيگران زحمت كشيدند و البته من روي تك تك انتخاب هايم بسيار فكر كردم و حساب شده بازيگرانم را انتخاب كردم، يقيناً اگر بازيگر «هار پاگون» لحظاتي از آن كاراكتر را پيدا كرده پس لحظات ديگرش را هم ديده و به آن رسيده است.
* در اين اجرا دو طراحي دكور وجود داشت يكي مربوط به بخش اول نمايش و ديگري مربوط به بخش دوم، از لحاظ مفهوم دكور به هم نزديك نبود...
- مفهوم دكور يعني چه؟
* اصولاً دكور در نمايش هاي كلاسيك حجيم و پرزرق و برق است مگر اين كه به دليل آراسته شدن تغييراتي اساسي در آن صورت بگيرد،يا مثلاً به دليل برداشتي خاص از يك متن كلاسيك نيز تغييرات درآن مشهود باشد اما نكته اي كه به ذهن من رسيد جور نبودن دكور دو بخش نمايش بود، بخش دوم دكوري حجيم و چشم نواز دارد كه طبق اصول كلاسيك طراحي شده در حالي كه در بخش اول اين اصول رعايت نشده بود و حتي اصول قرينگي در آن وجود نداشت...
- ببينم شما اگر الان بخواهي يك درخت كاج را نقاشي كني چطوري نقاشي مي كني؟ مسلماً همانطور كه چند قرن قبل نقاشي مي كرده اند، درخت كاج كه تفاوتي نكرده و بعد اصلاً نوع درخت و گياهان كه ربطي به اتفاقات روزمره ندارد، مردم هر روز مدل لباسشان عوض مي شود ولي درخت كاج همان است كه بوده،با طبيعت كه نمي شود كلنجار رفت. فندق از روز آفرينش آدم و حوا همينطور بوده كه حالا است!
* شما از كدام ترجمه استفاده كرده بوديد؟
- ترجمه جمالزاده كه اولين مترجم مولير بوده.
* و موسيقي نمايش...
- نكته اي راجع به موسيقي بگويم؛ اينكه بخش هاي كلاسيك و باروك علاوه بر اين كه خوب ملودي سازي شده بود از تنظيم خوبي هم برخوردار بود.
* ولي ناگهان ملودي هاي مجالس رقص ايراني وارد كار مي شد و از ارزش و مفهوم كل موسيقي كاسته مي شد...
- در اين مقطع ما حس كرديم كه بايد چنين كاري را بكنيم و البته اين درخواست من بوده، شايد كس ديگري جوري ديگر نگاه مي كرد. من فكر كردم اين طوري بهتر است و باعث ارتباط بهتر و بيشتر تماشاگرانم مي شود.
*و كار بعدي تان چيست؟
- متني به نام «سرمه» از محمود استاد محمد را در بخش جنبي جشنواره فجر اجرا خواهم كرد.
گفت وگوي ديگري نيز در همشهري تهران با پورعرب انجام شده است .حرف هاي ديگر پورعرب را درباره اين نمايش درآن گفت وگو مي خوانيد.

نگاهي به موسيقي نمايش خسيس
بيچاره مولير
013188.jpg

بهمن روشني
اجراي متون كلاسيك، اصالت خاص خود را مي طلبد و فهم دقيق اين اصالت سواد علمي درستي را مي خواهد و رعايت اصالت اين چنين بايد در طراحي صحنه و لباس، موسيقي و نوع بازي ها و طراحي نور و ميزانسن وجود داشته باشد و رنگ و بوي كلاسيك بودن اثر را القاء كند، مگر اينكه قرار باشد برداشتي جديد و امروزي را از متون كلاسيك داشت و البته بايد در چنين حالتي متن را منطبق با پارامترهاي زمان حال از نو نوشت يا مفهوم مورد نظر خود را در آن گنجاند و البته هر دوي اين موارد از نگاه روزمره و سرگرم كننده صرف، به دور است. گرچه در چنين متن هايي به دليل محكم بودن قواعد علمي نويسندگي و رعايت دقيق آنها، اصل سرگرمي نيز از ياد نرفته و در آن مستتر است،  خاصه متون كلاسيك.
هر متني كه قواعد علمي نمايشنامه نويسي را درست رعايت كرده باشد، به شرطي كه گروه اجرايي نيز بتوانند خميرمايه مفهوم اصلي آن را دريابند،  منجر به استحاله و تفكر ژرف تماشاگر خواهد شد، حال اگر هر كدام از عوامل شكل گيري يك نمايش به درستي به اين مفهوم نرسند و آن را به نمايش نگذارند، از درجه تفكر بيننده كم خواهد شد تا جايي كه صرفاً براي لحظاتي وقت گذراني و خنديدن تنزل مي كند. كه البته جايگاه اين گونه نمايش ها مشخص است. اينها را اضافه كنيد به تب ديده  شدن نوازندگان كه گاه تا جايگاه مطربان پايين آورده مي شوند و اغلب براي ايجاد جذابيت كاذب در تماشاگران اينگونه استفاده اي را از آنها مي كنند.
در تمام اين سالها معدود نمايش هايي بر صحنه آمده كه از اين موضوع به درستي و با منطق خودش استفاده كرده و مي توان به عنوان مثالي درست از اينگونه، به نمايش «دايره گچي قفقازي» به كارگرداني حميد سمندريان اشاره كرد.
حضور گروه نوازندگان بر صحنه و آن هم در آوانسن بايد علتي خاص داشته باشد يا تاكيد نويسنده چنين اجازه اي را بدهد يا فلسفه گونه خاصي از سبكي تئاتري بر چنين حركاتي مهر تائيد بزند، در غير اين صورت تصميمي بي هدف و نامعلوم است كه صرفاً براي عنصري تزئيني بودن طراحي شده است و البته از بعضي نكات مثبت نمي توان چشم پوشي كرد.
با اين مقدمه نگاهي خواهيم داشت به موسيقي نمايش «خسيس» اثر «مولير» به كارگرداني ابوالفضل پورعرب كه در عين داشتن نكات منفي، نكات مثبت بسياري نيز داشت.
ملودي موسيقي اين نمايش كاملاً به سبك كلاسيك نوشته شده بود كه ناگاه فضايي از موسيقي باروك را نيز القاء مي كرد و در راستاي مفهوم نمايش بود و بار اضافي را به نمايش تحميل نمي كرد. موسيقي اين نمايش تنظيمي قابل قبول داشت و البته ذكر نكته اي در مورد سازبندي لازم است و آن عدم حضور فلوت ريكور در اين گونه موسيقي ها است، همانطور كه مي دانيم در آن دوره تاريخي اين ساز استفاده فراواني داشته و در «اركستراسيون» آن دوره حضوري قطعي داشته است. مخصوصاً در نمايش هاي كمدي كلاسيك كه توناليته اين ساز كمك فراواني به ايجاد فضايي شاد و طنزآلود و سرشار از لطافت مي كرده ودر تركيبش با «هارپيكورد» يا «لوت» كه جايشان با پيانو و گيتار قابل تعويض است. به هر حال «ستارا وركي» ديد درستي نسبت به اين متن داشته است.
و اما نكاتي در موسيقي وجود داشت كه به راحتي نمي توان از آن گذشت. علاوه بر اينكه بعضي مواقع شنونده ملودي هاي پاپ در موسيقي بوديم موارد تاسف انگيزي نيز وجود داشت. شما به عنوان تماشاگر اين تصور را داشته باشيد كه ناگهان از فضاي ملودي هاي كلاسيك وارد بابا كرم بشويد و ناگهان دوباره به سمت دوره باروك برويد و بلافاصله وارد موسيقي فيلم قيصر شويد.
هر چقدر فكر كردم اين حركات ناشايست چه معني مي تواند داشته باشد يا كارگردان به غير از جذابيتي لمپني،  چه چيزي را جستجو مي كرد، به جايي نرسيدم، آن هم وسط متني كلاسيك از مولير ناگهان چاقوي دسته صدفي كيميايي و موزيك مربوطه چه مي خواهد، اگر كارگردان متن را ايراني كرده بود و كاملاً بر فضاي ايران منطبق مي كرد شايد چنين حركاتي قابل قبول بود يا لااقل منطقي  برايش پيدا مي كرديم، اما وجود اين موارد هر چند كوچك چيزي جز سخيف انگاشتن چنين متن خوبي از مولير چيز ديگري نيست.

نگاه ديگر
موليان مادرش را نجات مي دهد

013185.jpg

نشست مطبوعاتي نمايش «موليان مادرش را نجات مي دهد» از كشور چين در كافه ترياي تئاتر شهر برگزار شد. در آغاز اين نشست كارگردان نمايش درباره تاريخچه شكل گيري نمايش گفت: اين داستان در يك معبد چيني ريشه گرفته است و اسم گروه ما به معني باز كردن در بهشت است يعني بعد از اين كه اشخاص مي ميرند در بهشت باز مي شود و اين افراد به بهشت مي روند.
وي ادامه داد: اين گروه از سال ۱۸۵۵ شروع به كار كرده و شروع كار آنها با اپرا بوده. اين ايده كه در بهشت باز مي شود و ارواح به آن مي روند، ايده گروه مذهبي tapssm است.
اين آيين از هزار سال پيش در چين شكل گرفته و اجرا شده است ولي از حدود صد و پنجاه سال پيش كه گروه شكل گرفته، تصميم بر اجراي اين كار مذهبي به صورت فرم، بازي و تئاتر گرفته است تا تمام اين مفاهيم را انتقال دهد.
وي اضافه كرد: اين نمايشي كه اجرا مي شود از همان ايده شكل مي گيرد و غالب آن بر نمايشي اسطوره اي استوار است. موسيقي كار هم براساس همان مذهب است و تركيبي از موسيقي خيمه شب بازي و عروسكي است.
كارگردان نمايش در پاسخ به سؤال خبرنگاران مبني بر رنگ آميزي كار به سبك هندي و نه چيني، گفت: با توجه به اين كه آيين بودايي و توئيزم در هند هم هست و داراي وجه مشترك با چين است، اين رنگ آميزي بدين گونه صورت گرفته است اگرچه اين كار از توئيزم نشأت گرفته ولي ريشه اصلي آن در بوديسم است. پس داستان تا حدي ريشه بودايي دارد.
كارگردان درباره شخصيت هاي نمايش و نقش هاي آنها گفت: خود بودا در اين كارها دخالت نمي كند و از طرفي مي خواهد تصميم و اراده موليان را براي كمك به مادرش بسنجد و از طرفي به دليل محدوديت و ناتواني ما در آوردن امكانات لباس و دكور، نورپردازي، تمام كار مثل چين اجرا نشده است.
هيچ متني اضافه نشده
فعلاً هيچ متني به ليست قبلي متون پذيرفته شده براي شركت در جشنواره تئاتر فجر اضافه نشده است.
محمد حسين ناصربخت، مدير روابط عمومي مركز هنرهاي نمايشي در گفت وگو با ايسنا با بيان اين مطلب گفت: البته اين امكان به گروه هايي كه كارشان رد شده داده شده است كه بتوانند اعتراض بكنند و اعتراضشان هم توسط شورا رسيدگي شود و اگر شورا به نتيجه برسد، ممكن است گروه هايي به ليست اضافه شود.
ناصر بخت پيش بيني كرد: اين موضوع احتمالاً به بعد از جشنواره آييني و سنتي موكول خواهد شد و بعد از آن جشنواره است كه مشخص مي شود اسمي به ليست اضافه شده يا نه.
وي همچنين درباره لزوم Original بودن متون بخش مسابقه گفت: اين سياست با توجه به امكانات فعلي در نظر گرفته شده است و در واقع نوعي تاكتيك است تا كساني كه در عرصه تئاتر فعاليت مي كنند توليد جديد داشته باشند. وي با اشاره به كمبود امكانات و سالن هاي نمايش گفت: با توجه به اين مشكلات، تكرار برخي از متون ممكن است باعث در جا زدن شود.
به گزارش ايسنا، ناصربخت تأكيد كرد: اگر امكانات كافي داشتيم چنين شرطي را نمي گذاشتيم زيرا به تعداد كارگردان ها مي تواند اجرا از يك متن واحد وجود داشته باشد.
013182.jpg

كاروان خوش كودكي
سازمان «يونيسف» با همكاري مهدي ميگاني، نويسنده و كارگردان ايراني مقيم آمريكا، اقدام به اجراي برنامه «كودكان، آينده و جهان» خواهد كرد.
نخستين برنامه  اين طرح مربوط به سفري با نام «كاروان خوشي» به افغانستان است. در اين سفر كه ميگاني مدير اجرايي آن است، گروه اجرايي در تابستان سال ۸۳ در تمامي استان هاي افغانستان به اجراي برنامه مي پردازند. در اين كاروان، هنرمندان تئاتر، موسيقي، ادبيات و ديگر هنرهاي افغاني ميگاني را همراهي خواهند كرد. در اين سفر، هدايايي همچون عروسك، كتاب داستان و شعر و... از جانب گردانندگان به كودكان افغاني اهدا خواهد شد و نيز يك تيم پزشكي گروه را همراهي خواهد كرد. همچنين يك سرود ملي هم جهت اجرا در مدارس افغانستان تهيه شده است كه كاست و نوار آن به هنگام سفر كاروان به كودكان اهدا خواهد شد.
هزينه اين طرح توسط نهادهاي خيريه جهاني، افراد و شركت هاي اقتصادي و تجاري تأمين مي شود و يونيسف تنها مسئوليت نظارت بر اجراي طرح را دارد.هم اكنون ميگاني به همراه فيلمبردار افغاني سفري ۱۵ روزه به افغانستان را براي انجام پژوهش و مقدمات اجراي طرح آغاز كرده است.
مهدي ميگاني كه از ۱۱ سال پيش مقيم نيويورك شده است، تاكنون ۱۱ طرح به يونيسف ارائه داده است كه همه آنها به عنوان طرح هاي برگزيده انتخاب شده اند و طرح اخير نيز آخرين طرح پيشنهادي وي به يونيسف است.از جمله كارهاي وي مي توان به ساخت و گويندگي عروسك مبصر عينكي، مدرسه موش ها، نويسندگي و اجراي نمايشنامه هاي «چتر» و «آخرين پرده» كه برنده جايزه بهترين نمايشنامه شد و نيز همكاري با تلويزيون در ايران را نام برد.
اجراي برنامه عروسكي در شبكه آفتاب و حضور در برنامه جهاني «عروسك هاي خيان» از جمله فعاليت هاي او در آمريكاست.

تئاتر. دات.كام

پايان اجراي «چهره ها»
013170.jpg

«چهره ها» اثر جاناتان بل اجراي كوتاه خود در سالن تئاتر يونيون اسكوئر را از ۵ اكتبر قطع مي كند. با احتساب اين زمان براي نمايش «چهره ها» اين نمايش ۱۵ اجراي خصوصي و ۱۶ اجراي عمومي داشته است.
با زيرنويس «تابلويي از قصه زندگي» چهره ها مجموعه اي از تجربيات شخصي است كه نگاهي به محيط و حوادث حاشيه واقعه ۱۱ سپتامبر دارد. اين نمايش با بازي انجالي بهيماني، كريستوفر كاوسيل، داري لاورنس، روبرتا ماكسول، ماته اوشيان، داناريو و ويكتور اسلزكا اجرا مي شود.
«چهره ها» توسط مارك پينتر كارگرداني مي شود و از ۲۱ سپتامبر اجراي خارج از برادوي خود را آغاز كرد.
ران لاسكو منتقد آمريكايي تئاتر درباره اين تئاتر نوشت: «داستانهاي بازگو شده در چهره ها نه بيشتر و نه كمتر از صدها داستاني است كه طي دو سال گذشته شنيده ايم، ولي نكته در اينجا نهفته است كه اين داستانها خوب در كنار هم قرار گرفته به تعادل رسيده و پرداخته شده اند.»
013167.jpg

مغازه كوچك ريتلود در مواجهه با منتقدين نيويورك
نمايش « بهتر است همه ملتفت باشند مغازه كوچك وحشت و تهديد سياره در مركز آن» سر آخر موجب ترس در «گريت وايت وي» شد.
پس از آن كه اجراهاي پيش برادوي با گزارش هاي خوب و منصفانه مطبوعاتي روبه رو شد، اما موفق به جلب توجه تهيه كنندگان نشد و به اين ترتيب صحنه پايين كشيده شد، بار ديگر يك تهيه كننده جديد با كارگرداني «جري زاك» و يك كادر نمايشي جديد از دوم اكتبر در سالن  تئاتر ويرجينيا به روي صحنه مي رود. در حال حاضر از گروه قديمي تنها هانتر فوستر در نقش سميور به كار خود ادامه مي دهد و بقيه اعضاي گروه همگي جديد هستند به اين ترتيب اجراي جديد اين نمايش با يك سؤال اساسي روبه رو است. اينكه آيا اين نمايش مي تواند بار ديگر نظر مثبت منتقدين را به خود جلب كند؟
013173.jpg

اپلگيت بعد از «ديو و دلبر»
«فرد اپلگيت» به جاي «لويس جي استادلن» در نمايش «تهيه كنندگان» از ۷ اكتبر به ايفاي نقش خواهد پرداخت.
استادلن پس از اجراي ۲۵ سپتامبر دچار صدمه ديدگي شده و به همين دليل قادر به اجراي نقش «فرد» نيست.
گفتني است «اپلگيت» در اين نمايش در نقش «فرانس ليبكينز» ظاهر خواهد شد. اين بازيگر پيش از اين در نمايش موزيكال «صداي موسيقي» با استادان همبازي بوده است. از ديگر تجربه هاي تئاتري وي مي توان به «ديو و دلبر» اشاره كرد.
013176.jpg

بار ديگر «جودي دنچ» مي درخشد
جديدترين توليد كمپاني تئاتر سلطنتي شكسپير با عنوان «همه چيزهاي خوب كه خوب تمام مي شوند» با درخشش «جودي دنچ» در سالن تئاتر «وست اند» در ماه فوريه به روي صحنه مي رود. داستان اين نمايش درباره شخصيت «هلنا» دختر يك دكتر است. «هلنا» با يكي از فرمول هاي سرّي پدرش براي نجات جان شاه به يك كفش تبديل مي شود.
اين نمايش توسط «گرگ دوران» كارگرداني شده و «جودي دنچ» در نقش هلنا به بازي در آن مي پردازد.
«كاباره» همچنان پرفروش
بازسازي نمايش كاباره همچنان پرفروش در سالن هاي برادوي به كار خود ادامه خواهد داد. در حا ل حاضر بليت هاي اين نمايش براي اجراهاي تا ۳۰ نوامبر پيش فروش شده است.
در حال حاضر با توجه به استقبالي كه از اين نمايش موزيكال به عمل آمده است حتي احتمال تمديد زمان نمايش تا آخر فوريه نيز مي رود. پيش از اين قرار بود اين نمايش آخرين اجراي خود را در روز ۳۱ دسامبر انجام دهد. «راند اباوت» كه بازسازي نمايش كاباره به شمار مي رود به كارگرداني سام مندس و راب مارشال و طراحي حركات موزون مارشال، در ۱۵ مارس ۱۹۹۸ اولين اجراي خود را در حالي انجام داد كه تاكنون مورد تحسين تمامي منتقدين قرار گرفته است.
اين نمايش در سال ۱۹۹۸ برنده ۴ جايزه توني شناخته شد كه از آن جمله مي توان به بهترين بازسازي موزيكال، بهترين بازيگر مرد و بهترين بازيگر زن اشاره كرد. اين نمايش آنچنان موفق بود كه از سالن اول خود يعني كلوب كيت كت به سالن بزرگتر استوديو ۵۴ نقل مكان كرد. از زمان شروع اجراهاي اين نمايش در سال ۱۹۹۸ تاكنون كامينگ و ريچاردسون از گروه جدا شده اند اما اجراها همچنان موفق باقي مانده است.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   سفر و طبيعت  |   سياست  |   علم  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |