دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۲
شماره ۳۲۰۰- Oct. 20, 2003
سياست
Front Page

طرح آمريكا براي ايجاد دگرگوني در جهان عرب
ابتكاري براي اعراب
زير ذره بين
همه كشورهاي منطقه خاورميانه شامل اين طرح مي شوند به غير از سوريه و ليبي كه در فهرست كشورهاي حامي تروريسم وزارت  خارجه آمريكا قرار دارند. كشورهاي كنوني شامل: الجزاير، بحرين، مصر، اردن، كويت، لبنان، مغرب (مراكش)، قطر، عمان، عربستان، تونس، امارات و يمن هستند. از نظر كارشناسان آمريكايي هيچيك از اين كشورها دمكراتيك خوانده نمي شوند، اما دولت هاي آنها از بسيار سركوبگر (عربستان و تونس) تا نسبتاً باز (مغرب، كويت و اردن) تقسيم بندي مي شوند.
013128.jpg
جورج بوش در ۹ مه گذشته در سخنراني در دانشگاه كاروليناي جنوبي گفت كه تعهد دولت آمريكا نسبت به خاورميانه دو بخش حياتي دارد: منطقه آزاد تجاري خاورميانه و ابتكار عمل مشاركت خاورميانه.
دولت بوش بعد از ۱۱ سپتامبر دو رويكرد جداگانه اتخاذ كرده است. طبق رويكرد اول سياست تهاجمي تغيير رژيم ها را پيش گرفت كه شامل عراق و دولت خودگران فلسطين شد. طبق رويكرد دوم نيز دولت هاي عرب شامل برنامه دمكراسي بلندمدت «مشاركت» مي شوند كه آمريكا مي گويد اصلاحات سياسي گام به گام را در اين كشورها تشويق مي كند. بسياري از كارشناسان دمكراسي مي گويند تأثير اين برنامه محدود است. اما اين رويكرد «مشاركتي» براي ارتقاء دمكراسي در كشورهاي عربي چيست؟
در دسامبر سال ۲۰۰۲ كالين پاول وزير خارجه آمريكا در يك سخنراني از شكل گيري ابتكار عمل مشاركت در خاورميانه خبر داد. هدف اين طرح ارائه چارچوب و زمينه اي براي گذار قريب الوقوع به سوي دمكراسي در كشورهاي ديكتاتوري و نيمه ديكتاتوري منطقه است. پروژه هايي كه در اين برنامه پيش بيني شده در يكي از چهار حوزه زير قرار مي گيرند:
- اصلاح و آزادسازي اقتصادها
- تشويق و ايجاد زمينه تغييرات سياسي
- تشويق و ترغيب اصلاحات آموزشي
- گسترش نقش زنان در اقتصاد و سياست
پاول در آن سخنراني تصريح كرد كه ابتكار عمل مشاركت در خاورميانه برنامه اي براي تغيير رژيم نيست بلكه برنامه اي است كه دولت هايي در منطقه را در بر مي گيرد كه شركاي داوطلب هستند.
همه كشورهاي منطقه خاورميانه شامل اين طرح مي شوند به غير از سوريه و ليبي كه در فهرست كشورهاي حامي تروريسم وزارت خارجه آمريكا قرار دارند. كشورهاي كنوني شامل الجزاير، بحرين، مصر، اردن، كويت، لبنان، مغرب (مراكش)، قطر، عمان، عربستان، تونس، امارات و يمن هستند. از نظر كارشناسان آمريكايي هيچ يك از اين كشورها دمكراتيك خوانده نمي شوند، اما دولت هاي آنها از بسيار سركوبگر (عربستان و تونس) تا نسبتا باز (مغرب، كويت و اردن) تقسيم بندي مي شوند.
نمايندگاني از عراق و دولت خودگردان فلسطين در برنامه  هاي منطقه اي اين طرح شركت مي كنند. از نظر وزارت خارجه آمريكا، ايران هم تنها كشور غير عرب است كه مي تواند در اين طرح داوطلبانه شركت كند؛ اما هيچ برنامه مدوني درباره ايران هنوز تأمين مالي نشده است. همچنين از نظر واشنگتن اسرائيل چون يك دمكراسي محسوب مي شود نيازي به حضور در اين طرح ندارد.
در سال ۲۰۰۳ تمركز اين طرح روي برنامه هاي اصلاحات اقتصادي است و به كشورهاي عرب در تجديد ساختار نظام هاي بانكي، تقويت تجارت و توسعه بيشتر نظام هاي قانوني بازرگاني كمك مي شود. هدف از اين اصلاحات آماده كردن كشورها براي طرح ديگر دولت بوش است كه «منطقه تجارت آزاد خاورميانه» نام گرفته است. اصلاحات سياسي پيش بيني شده در اين طرح شامل آموزش احزاب سياسي در الجزيره، قضات در بحرين و روزنامه نگاران و نمايندگان پارلمان در سراسر منطقه است. اين اصلاحات بر اين فرضيه استوار است كه حرفه اي هاي بهتر آموزش ديده اصلاحات دمكراتيك را بهتر پيش مي برند و اعتماد شهروندان و دولت  هاي خود را نيز بيشتر جلب مي كنند.
بورسيه تحصيلي براي دختران در مغرب، دسترسي به اينترنت در دبيرستان ها در يمن و يك برنامه مشاركت گسترده ميان دانشگاههاي آمريكا و خاورميانه از ديگر بخش هاي اين طرح است.
بودجه در نظر گرفته شده براي اين طرح در سال ۲۰۰۲، ۲۹ ميليون دلار و در سال ۲۰۰۳ ، ۱۰۰ ميليون دلار است. وزارت خارجه همچنين تصميم دارد ۱۴۹ ميليون دلار در سال ۲۰۰۴ از كنگره براي ادامه اين طرح طلب كند. بعد از آن، سرنوشت اين طرح نامشخص است. انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۰۴ آمريكا ممكن است مشغله ها يا اولويت هاي كاخ سفيد را تغيير دهد.
همانطور كه گفته شد اين طرح دو بخش دارد. در بخش اقتصادي، هدف حمايت از رشد اقتصادي و كاهش بيكاري در سراسر منطقه است كه اين با توسعه بخش خصوصي ممكن خواهد شد. براي دستيابي به اين هدف نهادي به نام شركت مالي خاورميانه تأسيس مي شود. اصلاحات سياسي شامل سه بخش تجارت، سرمايه گذاري و توسعه بازرگاني مي شود. در بخش سياسي، اهداف اين طرح تقويت روندهاي دمكراتيك، تشويق به حكومت قانون، مسئوليت پذيري، مؤثركردن نهادهاي دولتي و تقويت نقش رسانه ها در جامعه است. بخش آموزشي اين طرح كه زيرمجموعه اي از برنامه هاي سياسي است، بر آموزش زنان و دختران تأكيد دارد.
اصلاحات اقتصادي پيش بيني شده در اين طرح مراحلي دارد و براي هر كشور اين مراحل به تفصيل توضيح داده شده است. مشاركت براي بهره وري مالي يكي از اين بخش هاست كه شامل مغرب، مصر و اردن مي شود. براي اين بخش حدود ۲۴۲ هزار دلار پيش بيني شده كه براساس آن با ارائه كمك فني، نظام هاي مالي كشورهاي مغرب، مصر و اردن تقويت مي شود. هدف از اين كار تقويت رشد سرمايه گذاري و بازار كار در اين كشورهاست. در بخش ديگر اين طرح مشاوره فني بازار كار به بحرين با بودجه ۴۵۰ هزار دلاري پيش بيني شده است. به درخواست وليعهد بحرين، اين طرح به دولت پادشاهي بحرين براي اصلاح بازار كار توصيه مي دهد. با توجه به بيكاري در ميان جمعيت اين كشور در حال حركت به سوي دمكراسي، اصلاحات بازار كار ضروري به نظر مي رسد. اين اصلاحات شامل موارد زير است: تدوين قوانين از جمله بيمه بيكاري و سن كار، تغيير فضاي رقابتي، اصلاحات آموزشي، سازماندهي دوباره نهادهاي بازار بخش خصوصي و دولتي، شروع جنبش اطلاع رساني، توسعه كانال هاي ارتباطي نهادهاي آموزشي و كارآموزي و برقراري ارتباط آنها با بخش خصوصي و تسهيل همكاري بخش هاي دولتي و خصوصي.
در بخش اصلاحات سياسي در اين طرح آموزش مديريت و بازسازي براي احزاب سياسي و سازمان هاي غيردولتي و نهادهاي جامعه مدني در الجزاير با ۷۰۰ هزار دلار، اصلاحات در انتخابات بحرين با ۶۰۰ هزار دلار و اصلاحات و آموزش قضايي در اين كشور با ۳۵۰ هزار دلار پيش بيني شده است.بخش ديگر اصلاحات كه شامل همه كشورهاي عرب خليج فارس مي شود با بودجه ۵۰۰ هزار دلار با هدف آموزش مهارت هاي سياسي به رهبران عرب با تأكيد بر كانديداهاي زن در اين كشورها اجرا مي شود. اين آموزش شامل تبليغات، مديريت دمكراتيك سازمان ها، نظارت بر انتخابات و غيره است.
كمك به نظام انتخاباتي در اردن با بودجه ۴۰۰ هزار دلار، برنامه حمايت از خانواده در همين كشور با بودجه ۵۰۰ هزار دلار، حمايت از زنان و مشاركت سياسي آنان در كويت با ۱۵۰ هزار دلار، تقويت شفافيت و مسئوليت پذيري در لبنان با ۲۰۰ هزار دلار، آموزش پارلماني در مغرب با ۶۰۰ هزار دلار، آموزش احزاب محلي سياسي در مراكش با ۴۰۰ هزار دلار، دفاع از حقوق قانوني زنان در مغرب با ۲۵۰ هزار دلار، اصلاحات قضايي در عمان با ۱۵۰ هزار دلار،  تقويت ظرفيت پارلمان در همين كشور با ۱۵۰ هزار دلار، كمك به انتخابات در قطر با ۷۵۰ هزار دلار از جمله ديگر بخش هاي اين طرح است.
برنامه هاي كمك اقتصادي و نظامي آمريكا در منطقه به اين بودجه ختم نمي شود. مصر كه بيشترين كمك مالي را از سوي آمريكا دريافت مي كند، از سال ۱۹۷۹ سالانه
۲ ميليارد دلار كمك نظامي و اقتصادي مستقيم از واشنگتن مي گيرد. اين بخشي از توافقنامه صلح ميان مصر و اسرائيل است.
در سال ۲۰۰۲ ، ۳/۱ ميليارد دلار از بودجه كمكي مصر صرف كمك نظامي شد و ۶۶۰ ميليون دلار به شكل كمك اقتصادي به اين كشور داده شد.
كل كمك نظامي آمريكا به خاورميانه به غير از اسرائيل، در سال ۲۰۰۲ به ۴/۳ ميليارد دلار و كمك اقتصادي به يك ميليارد دلار رسيد. اسرائيل در سال ۲۰۰۲ ، ۸/۲ ميليارد دلار كمك اقتصادي و نظامي مستقيم دريافت كرد. اما بودجه اي كه در طرح مشاركت خاورميانه در نظر گرفته شده به طور كامل و بي قيد و شرط صرف ارتقاء دمكراسي در منطقه مي شود. مسئول اين طرح اليزابت چني معاون امور كمك هاي مالي دفتر خاور نزديك وزارت خارجه و دختر ديك چني است. او گزارش كار خود را به ريچارد آرميتاژ معاون وزير خارجه ارائه مي كند و او نيز به كالين پاول گزارش مي دهد.
مقام هاي دولت بوش تأييد مي كنند كه تأثيرگذاري اين طرح زمان مي برد. خود پاول هنگام اعلام اين طرح گفت:  «فكر نمي كنم اين طرح طي يك سال يا پنج سال اجرا شود. اين يك دورنماي بلندمدت است.» اعضاي دولت بوش همچنين مي گويند كه اين طرح بخشي از يك استراتژي گسترده تر است كه فشار ديپلماتيك بر رژيم هاي عرب براي اصلاحات نيز بخشي از آن است. برخي كارشناسان آمريكايي به شيوه اجراي مرحله به مرحله اين طرح مخالفند و مي گويند، رهبران اين كشورها گام هاي مهمي بر مي دارند اما يك يا دو سال بعد همين مقدار را عقب  نشيني مي كنند. برخي از آنها مي گويند كه دولت بوش بايد فشار بيشتري بر دولت هاي عرب وارد كند كه مثلا به سرعت محدوديت هاي موجود بر مطبوعات را پايان دهند و اصلاحات قانون اساسي را آغاز كنند. يكي از دلايل اينكه دولت بوش شيوه مرحله اي را براي اجراي اين طرح انتخاب كرده اين است كه به گفته سياستگذاران آمريكايي فشار بر اين دولت ها بايد از سوي خود اعراب صورت گيرد. زيرا فشار زياد ممكن است نتيجه معكوس داشته باشد. آنها دلايل ديگري هم دارند: آمريكا اولويت هاي امنيت ملي چندگانه اي در خاورميانه دارد كه بسياري از آنها با دوران گذار به دمكراسي كه با بي ثباتي همراه است سازگار نيست. در كوتاه مدت دولت هاي اين كشورها شركاي بسيار مهم واشنگتن در جنگ با ترور هستند و از آن مهمتر تأمين كنندگان حياتي نفت در بازار جهان.
دليل ديگر اين است كه در بسياري از موارد آمريكا ممكن است با نوع دولتي كه جايگزين يك رژيم مستبد در يك انتخابات مي شود موافق نباشد. در بعضي كشورهاي عربي بويژه در سركوبگرترين آنها، اسلامگرايان ضد آمريكايي بخش عمده اپوزيسيون را تشكيل مي دهند و در صورت برگزاري انتخابات نتايج خوبي بدست مي آورند.
كمك هاي مالي پيش بيني شده در اين طرح با هماهنگي كامل دولت هاي دريافت كننده به آنها تعلق مي گيرد. در سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳، اكثر اين بودجه به مراكش، يمن، الجزيره، تونس و بحرين اختصاص يافت، اما هيچ برنامه خاصي براي عربستان در نظر گرفته نشده است.
از حالا به بعد در اجراي اين طرح، عراق عامل مهم و حياتي است. اگر دمكراسي در عراق پيش برود اعتبار آمريكا در اين باره و در منطقه افزايش مي يابد. اما اگر اين كار شكست بخورد،  جنبش هاي ضد آمريكايي همچنان قدرتمندتر مي شوند. موضوع مهم ديگر در اين ميان روند صلح خاورميانه است.
شوراي روابط خارجي آمريكا

۳ هدف تندروهاي آمريكا در ايران
013125.jpg

آمريكايي ها درباره ضرورت تغيير در برخي كشورها با صراحت و درباره برخي ديگر با احتياط سخن مي گويند. رژيم هايي مانند صدام حسين و طالبان پس از ۱۱ سپتامبر در گروه اول قرار دارند و ايران و عربستان و برخي ديگر از كشورهاي عربي در گروه دوم قرار دارند.
در ميان كشورهاي گروه دوم ايران وضع ويژه اي دارد. زيرا آمريكايي ها در برابر آن به سرعت تغيير لحن مي دهند و هيچ ابايي ندارند كه بگويند در آمريكا دو دسته نگاه درباره ايران وجود دارد.
اما در ماه هاي اخير نگاه آمريكايي ها به ايران تحت تأثير گروه تندرو بوده است. فشار بر برنامه هسته اي ايران و تلاش براي محروم كردن اين كشور از فناوري هسته اي صلح آميز در كانون اين فشارهاي اخير آمريكايي ها بر ايران است. «فهمي هويدي» در مقاله اي كه در روزنامه الشرق الاوسط چاپ شده است، هدف هاي پشت پرده آمريكا را از دوره تازه فشار بر ايران اينگونه تحليل كرده است:
گشودن پرونده برنامه هاي هسته اي ايران از سوي كاخ سفيد امري غيرقابل پيش بيني نبود و مي توان آن را در راستاي تحولات به  وجود آمده در منطقه قلمداد كرد. البته ممكن است ما در مورد هدف افزايش فشارهاي آمريكا و اهداف آن كشور در معرض اشتباه قرار بگيريم. زيرا اكثر ناظرين بر اين اعتقادند كه بعد از اشغال عراق كه منافع آمريكا در آن به شدت با منافع اسرائيل در هم آميخته بود، سوريه و ايران جاي او را اشغال خواهند كرد. همزمان با قصه قانون حسابرسي در سوريه، فشارهاي آمريكا بر ايران افزايش مي يابد. اين فشارها از طريق بهانه مسأله برنامه هاي هسته اي افزايش يافته است. البته هيچ شكي وجود ندارد كه ورود ايران به عرصه تكنولوژي هسته اي در درجه اول موجب نگراني اسرائيل شده است. اين رژيم در از بين بردن رآكتورهاي هسته اي عراق در سال ۱۹۸۳ هيچ ترديدي به خود راه نداد. با وجود اينكه ايران تاكنون بارها اعلام كرده است كه در برنامه هاي هسته اي خود اهداف صلح آميزي را دنبال مي كند اما نكته قابل توجه اينجاست كه حتي داشتن برنامه هايي از اين دست نيز در كشوري مخالف با سياست اسرائيل و پشتيبان مقاومت فلسطيني ها امري است كه اسرائيل به همان دلايلي كه همه مي دانند، آن را رد مي كند. البته دشمني اسرائيل با ايران با منافع آمريكا كاملا هماهنگ است. آمريكا درحال حاضر حرص شديدي براي جلوگيري از دستيابي ايران به فناوري پيشرفته و ابزار قدرت دارد تا اين كشور را رام كنند. بدين ترتيب در منطقه خاورميانه هيچ كشوري كه به آمريكا نه بگويد وجود نخواهد داشت و ايران براساس الگوي عراق تشكيل خواهد شد. البته اين نكته را نبايد فراموش كرد كه تسلط ايالات متحده بر نفت عراق ممكن است اشتهاي اين كشور را براي تسلط بر منافع نفتي ايران نيز باز كند. اگر در نقشه منطقه تامل كنيم اين نكته از نظر پنهان نمي ماند كه حلقه هاي محاصره آمريكا بر ايران هر لحظه تنگ تر مي شود چراكه بعد از اشغال عراق و حمله به افغانستان و رام كردن پاكستان و تاسيس پايگاههاي آمريكايي در آسياي ميانه و استقرار ناوگان هاي آمريكا در منطقه خليج فارس، ايران عملا با يك به اصطلاح انزواي استراتژيك مواجه شده است. اين چيزي است كه بازهاي كاخ سفيد، واشنگتن را براي اقدام بيشتر و افزايش فشار بر ايران براي تحقق سه هدف عمده تشويق مي كند.
اول بهره برداري از فرصت هاي ازدست رفته براي رام كردن و به زانو درآوردن آن ،  دوم رسيدن به تمايل و رغبت اسرائيل در قدرت منحصر به فرد بودن در منطقه و تسلط بر خاورميانه و خصوصا بازدارندگي عليه ايران اما هدف سوم تلاش براي رسيدن به دستاوردهايي است كه به كارنامه جورج بوش در انتخابات آينده اين كشور افزوده مي شود.
به ويژه كه اشغال عراق در اين تبليغات چندان به او كمك نكرد و دستاوردهاي آمريكا در افغانستان نيز چندان تضمين شده نيست.
بنابراين اين نكته را بايد در نظر بگيريم كه انتخاب مجدد جورج بوش به رياست جمهوري مهمترين مشغله كاخ سفيد در حال  حاضر و تا پايان سال آينده است.
به عبارت ديگر گروه بازها لااقل تا زمان انتخابات آمريكا به ماجراجويي جديدي وارد نمي شوند، اما نهايت كاري كه انجام مي دهند فقط تلاش براي بستن بازوهاي قدرتي ايران و تهديد اين كشور و نشان دادن چراغ سبز در حد امكان است و بيشتر از اين كاري انجام نخواهند داد. به عبارت ديگر ايران هنوز فرصت دارد تا در برابر فشارهاي آمريكا مقاومت كند و از نظر سطح اين فشارها و ميزان آن مطمئن باشد. اما بعد از آن چه اتفاقي خواهد افتاد تا آغاز سال ۲۰۰۵ خدا مي داند و او بر همه چيز آگاه است. بعضي از آن به اقتصاد آمريكا و بعضي ديگر به سرنوشت آمريكا در عراق و افغانستان و به تحولات در اسرائيل و چه بسا به ثبات اوضاع و شرايط يا آشفتگي و بي ثباتي در جهان عرب بستگي دارد. اما از سوي ديگر ترديدهاي روزافزوني در مورد اين مسأله وجود دارد كه شايد جورج بوش و تيم او در آن زمان در كاخ سفيد حضور نداشته باشند.

يادداشت سياسي
رويه آمريكايي
013131.jpg

آمريكايي ها وقتي از مسأله ايران سخن مي گويند، تلقي عمومي از «مسأله ايران» در واقع «مسأله آمريكا»ست. زيرا نگراني هايي كه آمريكا با تمسك به آنها به جمهوري اسلامي فشار مي آورد، همان نگراني هايي است كه اروپايي ها و بخش هايي از آن را چيني ها و روس ها نيز ابراز مي كنند؛ اما لحن آمريكا و پيشنهادهايي كه براي حل «مسأله ايران» مي دهند با لحن و روش ديگر كشورها تفاوت دارد.
مسائل چهارگانه اي كه آمريكا كرارا آنها را به عنوان نقاط مبهم در سياست داخلي و خارجي ايران قلمداد مي كند عبارتند از حقوق بشر، مسأله خاورميانه، تروريسم و سلاح هاي كشتار جمعي. اين چهار مورد دقيقا همان مسائلي است كه اروپايي ها نيز حتي با جديتي بيش از آمريكا در مذاكرات خود با ايران مطرح مي كنند. اروپايي ها در ۱۸ ماه اخير دست كم سه بار در جلسات وزيران خارجه در لوكزامبورگ و بروكسل اين موضوعات را در قالب بيانيه پاياني مطرح كرده اند و ايران هر بار به صورت رسمي اما بدون هيچگونه برانگيختگي و خشم به آنان پاسخ داده است. اين پاسخ ها كوتاه، سرد و ديپلماتيك بوده است «ايران ادعاي مقام هاي اروپايي را درباره نقض حقوق بشر، توليد سلاح كشتار جمعي و... تكذيب مي كند.» پس از تكذيب رسمي نيز پرونده بسته مي شود تا زماني كه بار ديگر اروپايي ها تهاجمي را آغاز كنند و پاسخي بشنوند. اما وقتي آمريكايي ها همين موضوعات را مطرح مي كنند جمهوري اسلامي، لحن آنان را «خشونت بار، قلدرمآبانه و تكروانه» و مستوجب دفاع با تندترين لحن ممكن تشخيص مي دهد.
علت اين واكنش متفاوت در برابر رفتار كمابيش يكسان، چيست؟اين تفاوت را مي بايست در نظم نويني كه جهان به سوي آن پيش مي رود و منافع متفاوت و به تبع آن تلقي گوناگون آمريكا و اروپا از آن جستجو كرد. در نظمي كه آمريكايي ها اميدوارند بنا نهند جنوب و شرق اروپا به عنوان اروپاي نوين قرار است عهده دار مهار اروپاي غربي شوند كه آمريكا و انگليس آن را اروپاي كهن مي نامند. هدف از وضع اين دو واژه ظاهرا تحقير آلمان و فرانسه و كاستن از اقتدار آنهاست.
وجه ديگر استراتژي آمريكايي ها يكپارچه كردن بازارهاي عربي و شمال آفريقا و ايجاد تغييرات دلخواه در اين كشورها براي همسو كردن آنها با منافع سرمايه داري جهاني است.
در اين بخش آمريكايي ها لاجرم به بسياري از حوزه هاي نفوذ اروپا در خاورميانه و شمال آفريقا وارد مي شوند و اين مطلوب اروپايي ها نيست. اين استراتژي مناطق ديگري مانند آفريقا، آسياي مركزي و قفقاز را هم در بر مي گيرد. به همين علت در واقع آنچه آمريكايي ها در كشورهاي ديگر مي جويند اروپايي ها آن را نوعي تعرض به حوزه هاي نفوذ خود تلقي مي كنند و در پي مهار كردن آمريكا بر مي آيند.
آمريكايي ها نيز متقابلا با بهره گيري از «آخرين ابزار» يعني جنگ مي كوشند به حريف بباورانند كه آنها براي پيگيري هدف هاي خود از هر وسيله اي استفاده خواهند كرد. در واقع آنچه در عراق رخ داد ترجمان عيني و عملي اين تقابل آمريكايي - اروپايي بود كه در آن آمريكايي ها رويه اي را كه مي خواستند پي ريختند و اروپايي ها فقط به آن اعتراض كردند.

سايه روشن سياست
عدم پذيرش استعفاي كردان

استعفاي معاون مالي اداري سازمان صدا و سيما پذيرفته نشده است. به گفته يك فرد مطلع، كردان قصد داشت تا پس از استعفا، از حوزه ساري، نامزد انتخابات مجلس هفتم شود. وي تصريح كرد: استعفاي كردان از سوي علي لاريجاني مورد پذيرش قرار نگرفته است.
جنجال بر سر دستمزد كارگران
عليرضا محجوب از افزايش ۹ درصدي دستمزد كارگران در سال آينده خبر داد. وي كه در يك همايش كارگري سخن مي گفت، افزود: به همين دليل جلسات مذاكره درباره دستمزد را تحريم خواهيم كرد. هرچند دبيركل خانه كارگر گفته است قصد جنجال سازي درباره اين مسئله را ندارد، اما به نظر مي رسد عدم توافق بر روي درصد افزايش دستمزد مي تواند شرايطي بحراني را در ميان كارگران به وجود آورد.
مذاكرات فشرده روسيه با آمريكا و اسرائيل
سخنگوي وزارت انرژي اتمي روسيه گفت: روسيه به طور مستمر با مقامات آمريكا و اسرائيل درباره بوشهر در حال مذاكره است. وي اين خبر را در پي اعلام تعويق به كار يك ساله نيروگاه اتمي بوشهر اعلام كرد. نيكولاي شيگاريوف افزود: البته آغاز به كار اين نيروگاه در اثر فشار آمريكا و اسرائيل به تعويق نيفتاده است. يك مقام روسي هم بدون ذكر تاريخ مشخص از مذاكرات آينده دو كشور درباره تعيين زمان دقيق آغاز به كار نيروگاه بوشهر خبر داد.
هاآرتص: اسرائيل نبايد به ايران حمله كند
روزنامه هاآرتص نوشت: براي اسرائيل بهتر است كه از بازي حمله به ايرا ن دست بكشد. اين روزنامه با اشاره به گزارش هاي رسانه هاي خبري جهان درباره احتمال حمله اسرائيل به شش مركز اتمي ايران افزود: بهتر است به ساير كشورها اجازه دهيم كه به كمك مؤسسات بين المللي مبارزه عمومي عليه برنامه خطرناك اتمي ايران را انجام دهند.

گفتگو
گرفتاري هاي يك اتحاديه

سران اتحاديه اروپا سه روز پيش در بروكسل گردآمدند تا چند موضوع اساسي مورداختلاف را حل و فصل كنند. قانون اساسي مشترك اروپا، نحوه مواجهه با بحران عراق و كسري بودجه آلمان و فرانسه در رأس اين موضوعات بود؛ اما براساس بيانيه بروكسل در اين زمينه به توافق قطعي نرسيدند. وزيران خارجه اين كشورها نيز ماه گذشته با همين هدف تشكيل جلسه دادند اما از همان آغاز اعلام كردند قرار نيست به تصميمي برسند. بخش آلماني راديو ايران در فاصله اين دو نشست مشكلات اروپايي ها به ويژه تقابل آنها با آمريكا را در بحران عراق در گفتگو با يك كارشناس آلماني به نام مانفرد ماورر بررسي كرده است. متن اين گفتگو به شرح زير است:
* آقاي ماورر، وزراي امور خارجه اتحاديه اروپا، به مدت سه روز درباره مسايل مختلفي، از جمله روند تنظيم قانون اساسي اتحاديه، به گفتگو پرداختند. آيا در اين زمينه توافقي حاصل گرديد؟
- نه توافقي قابل پيش بيني نبود، چرا كه آن اجلاسي غيررسمي بود به همين دليل از همان آغاز روشن بود كه چيزي به تصويب نخواهد رسيد.
هنوز هم به نظر نمي رسد كه در آينده اي نزديك كشورهاي عضو اتحاديه اروپا بر سر قانون اساسي به توافقي دست يابند.
ديدگاه هاي كشورهاي اتحاديه اروپا هنوز در اين خصوص متفاوت است. كشورهاي كوچك و متوسط عضو اتحاديه اروپا هنوز بر سر اين موضوع پافشاري مي كنند كه آنها در كميسيون اروپا نماينده اي با داشتن حق رأي داشته باشند اما كشورهاي بزرگ، بويژه آلمان و فرانسه، مخالف اين پيشنهاد و يا نظريه هستند.
* كشورهاي بزرگ اتحاديه اروپا، همانند آلمان و فرانسه معتقدند، هر كشوري كه قصد دارد در پيش نويس قانون اساسي تغييرات ايجاد نمايد، بايد همزمان پيشنهاد مشخصي را در اين زمينه ارائه نمايد. آيا اين مانع بزرگي بر سر راه اين كشورها نيست؟
- در حال حاضر هيچ كس نمي داند كه اين مشكل چگونه بايد حل شود؛ زيرا تمام كشورها در اين باره اتفاق نظر دارندكه به محض اينكه توافقي براي ارائه پيشنهاد جديدي حاصل گردد بايد در آن باره مجدداً بحث و تبادل نظر شود.
علاوه بر اين كشورهاي ديگر نيز مي توانند به تبعيت از كشور پيشنهاددهنده اولي، پيشنهادهاي جديدي به مجمع قانون اساسي اتحاديه ارائه كنند و معلوم نيست كه در چنين وضعي كدام پيشنهاد در نهايت پذيرفته خواهد شد.
به همين دليل كشورهايي كه هنوز انتقاداتي به پيش نويس قانون اساسي اتحاديه اروپا دارند، مي گويند بگذاريد پيش نويس حاضر به تصويب برسد، تا بدين ترتيب به ديگر امور پرداخته شود.
از طرف ديگر بيم كشورهاي كوچك اتحاديه اروپا پابرجاست. چرا كه اگر آنها كميسري با داشتن حق رأي در كميسيون نداشته باشند، از نفوذ آنها در تمام اتحاديه كاسته خواهد شد.
با ذكر اين نكته كه كميسرهاي كميسيون در واقع نماينده كشور محل انتخاب خود نيستند، بلكه كميسرها تنها در مقابل اتحاديه اروپا متعهد هستند.
* آقاي ماورر، يكي ديگر از موضوعات مورد مشاجره سيستم «رياست دوره اي اتحاديه اروپا» است. فكر مي كنيد كه در اين قسمت توافقي حاصل شود؟
- به نظر مي رسد كه توافق در اين زمينه نسبت به بخش هاي ديگر، آسانتر باشد گرچه هنوز هيچ پيشنهاد مشخصي در اين زمينه ارائه نشده است. من در اين باره هفته گذشته با يكي از مقام هاي بلندپايه وزارت امور خارجه اتريش صحبت كرده بودم. وي معتقد است كه اين مسئله مشكل عمده اي به شمار نمي رود. به نظر من در نهايت توافقي به اين شكل حاصل خواهد شد كه هر عضو دريك زماني به رياست اتحاديه اروپا برسد. اما به نظر من موضوع كميسر موضوع مورد مشاجره اي باقي خواهد ماند.
* سيستم هاي تصميم گيري نيز از ديگر موضوعات موردبحث در اجلاس وزراي امور خارجه اتحاديه اروپا بود، تصميمات آتي اتحاديه اروپا برچه اساسي اتخاذ خواهند شد؟
- همانگونه كه گفته شد، از آنجايي كه اين يك نشست غيررسمي بود، هيچ تصميمي اتخاذ نشده، وزراء تنها به تبادل نظر با همديگر درباره موضوعات مختلف پرداختند.
به نظر من در اين بخش نظرات هنوز هم با همديگر فاصله دارند و توافق دراين زمينه به جلسات بيشتري نياز دارد. به نظر من بحث ها و تصميمات عمده در اجلاس آتي سران اتحاديه اروپا در ۱۳و ۱۴ اكتبر (۲۱ و ۲۲ مهرماه) اتخاذ خواهند گرديد.

اقصي نقاط
كمك براي نابودي گروه ابوسياف

جورج  دبليو بوش  رئيس  جمهور آمريكا در توقف كوتاه در فيليپين وعده داد، در دستگيري  شورشيان  گروه  ابوسياف  به  فيليپين كمك  كند و نيز در از بين  بردن  جماعت  اسلامي  با كشورهاي  جنوب  شرق  آسيا همكاري نمايد.
به  گزارش  خبرگزاري  فرانسه، بوش  در نشست  مشترك  كنگره  فيليپين گفت:  دولت  من  و دولتهاي  شما هدف  مشتركي  را دنبال  مي كنند، ما ابوسياف  را از بين  خواهيم  برد.
وي  افزود: ما به  همكاري  خود با دوستانمان  در جنوب  شرق  آسيا به  منظور از بين  بردن  شبكه  جماعت  اسلامي  و ديگر گروههايي  كه  خشونت  و هرج  و مرج  راگسترش  مي دهند، ادامه  خواهيم  داد.
گفتني  است  اين  اولين  سخنراني  رئيس  جمهور آمريكا در نشست  مشترك  مجلس نمايندگان  و سناي  فيليپين  از زمان  سخنراني  دوايت  آيزنهاور در۱۹۶۰ است .
هنگام سخنراني بوش در مجلس فيليپين پنج نماينده چپگراي اين كشور در اعتراض به وي نشست را ترك كردند.
در همين حال، منابع  خبري  ديروز از تظاهرات  جمعي  از هواداران  و مخالفان  سفر جورج بوش  به  فيليپين  در خيابانهاي  مانيل  خبر دادند.
اين  تظاهرات  تنها چند ساعت پيش از ورود بوش به مانيل  صورت  گرفت .
رئيس  جمهور آمريكا به  منظور انجام  يك  ديدار هشت ساعته  ظهر شنبه  وارد مانيل  شد  و از سوي  گلوريا آرويو همتاي  فيليپيني  خود مورد استقبال  قرارگرفت .
بوش  پيش  از شركت  در نشست  سران  سازمان  همكاري  اقتصادي  آسيا - اقيانوس آرام  كه  از روز دوشنبه  به  مدت  دو روز در بانكوك  برگزار مي شود، ابتدا از ژاپن  ديدار كرد و سپس وارد مانيل  شد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   سفر و طبيعت  |   سياست  |   علم  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |