آخرين مصاحبه ماهاتير محمد به عنوان نخست وزير مالزي
وقت رفتن است
اشاره:از امروز ديگر دكتر ماهاتير محمد نخست وزير مالزي نيست و همانطور كه خود او گفته يك شخص عادي است. او ديروز پس از ۲۲ سال نخست وزيري داوطلبانه كنار رفت. طي دوران نخست وزيري او اقدامات زيادي براي تبديل مالزي بدوي به يك جامعه مدرن انجام داد كه امروزه از آن به عنوان ميراث ماهاتير محمد ياد مي شود. اما در اين مسير طولاني او چگونه مي انديشيده است و با چه فراز و نشيب هاي طولاني روبرو شده و در آينده چه خواهد كرد، پرسش هايي است كه دكتر ماهاتير محمد در مصاحبه اي كه چند روز قبل توسط برناما با او انجام شد به آن پاسخ داده است. ترجمه متن اين مصاحبه طولاني ۷۰ دقيقه اي كه توسط كليم الله حسن رئيس، جعفر حسن، سردبير كل و ازمان اوجانگ و يونگ سوهنگ سردبيران اجرايي برناما خبرگزاري ملي مالزي با او انجام شده در زير از نظرتان مي گذرد:
|
|
ترجمه و تنظيم: دكتر علي صباغيان
* از اين كه با وجود مشغله زياد وقتي را به اين مصاحبه اختصاص داديد، تشكر مي كنم. من مي خواهم به ۲۲ ژوئن (اول تير) سال گذشته بازگردم. وقتي شما ملت را با اعلام بازنشستگي خود متعجب كرديد. اگر اظهارات شما آن روز با احساسات قابل درك اعضاي شوراي عالي حزب آمو قطع نمي شد، چه مي خواستيد بگوييد؟
- من چيزي غير از اين نمي توانستم بگويم كه قصد دارم از تمامي مشاغل حزبي دولتي خارج شوم. اين چيز پر هيجاني نبود زيرا قبل از آن به اندازه كافي درباره آن سخن گفته بودم. بنابراين مي خواستم توضيح دهم كه من تا اين زمان براي آن در قدرت باقي مانده ام كه حزب را به نظم درآورم. قبلا در سال ۱۹۹۸ تصميم به كناره گيري گرفته بودم، اما متاسفانه در آن سال من اين مشكل را با معاون نخست وزير داشتم و وضع اقتصاد هم خوب نبود. بنابراين فكر كردم كه كناره گيري در آن زمان كار اشتباهي است. بنابراين من همچنان در قدرت باقي ماندم. دليل اين كه سال گذشته آن اظهارات را ايراد كردم آن است كه فكر مي كردم آمو به نظم درآمده و بار ديگر قدرت و محبوبيت خود را بدست آورده و وضع اقتصاد نيز خوب شده است. بنابراين وقت مناسب براي كناره گيري من بود. اين همه آن چيزي است كه آن روز در آن جلسه مي خواستم بگويم.
* اما چرا شما آن جايگاه را براي اعلام اين موضوع انتخاب كرديد؟
- خوب، من فكر كردم اگر يك اعلام عمومي در اين خصوص نداشته باشم، مردم فكر نخواهند كرد كه من در اين امر جدي هستم. اگر من يك اعلام عمومي به ويژه در كنگره آمو كه در آن زمان مهمترين مجمع براي من محسوب مي شد اعلام مي كردم، ديگر عقب نشيني در كار نبود. اگر من اعلام مي كردم بايد آن را اجرا مي نمودم. در واقع من به تان سري خليل دبيركل آمو، گفتم كه مي خواهم استعفا دهم اما او گفت نه نه، استعفا ندهيد. احساس كردم اگر اين موضوع را به آرامي به مردم بگويم واكنش مردم همينطور خواهد بود، بنابراين ترجيح دادم تا يك اعلام عمومي داشته باشم تا نتوانم اين حرف خود را باز پس گيرم و چنانچه حرف خود را باز پس گيرم اعتبارم از بين خواهد رفت.
* درباره زمان استعفايتان چطور؟ اگر آن روز اجازه مي يافتيد سخنراني خود را ادامه دهيد آيا باز هم پايان اكتبر امسال زمان كناره گيري شما بود؟
- نه، نه، نه. اگر اجازه مي يافتم تا سخنانم را آن روز تمام كنم آخرين عملكرد رسمي من همان روز بود و همان روز كناره گيري مي كردم. من به دليل درخواست هايي كه صورت گرفت به ويژه از سوي معاون نخست وزير عبدالله احمد بداوي كه از من خواست تا باقي بمانم به اين نتيجه رسيدم كه كارم را ادامه دهم. اگر او موافق كناره گيري و آماده بدست گرفتن امور بود من آن روز كناره گيري مي كردم.
* بنابراين اعلام اين كه شما مي خواستيد آن روز كناره گيري كنيد موضوع مهمي است، اينطور نيست؟
- بله، اگر آن روز اجازه مي دادند سخنراني خود را ادامه دهم من از قبل براي كناره گيري در آن روز آماده شده بودم.
* آيا شما انتظار چنان واكنش از سوي مردم داشتيد؟
- خوب من انتظار برخي واكنش ها را داشتم. در واقع همانطوري كه مي دانيد من نيز گاهي اوقات در كنترل احساسات و عواطفم ناتوانم. در واقع آنچه اتفاق افتاد نيز همينطور بود. من به خودم گفتم نبايد در اين خصوص احساساتي باشم. من بايد يك نطق بسيار روشن بكنم و سپس كناره گيري كنم. اما نتوانستم خود را كنترل كنم و احساسات بر من غلبه كرد و سپس اين امر واكنش ديگران را بدنبال داشت و من فكر كردم كه مردم بسيار ناراحت هستند... بنابراين مجبور به قبول تقاضاهايي مبني بر اين كه در آن زمان نبايد كناره گيري كنم، شدم.
من كل آن شب را فكر كردم. صبح روز بعد وقتي من با عده اي كه به ديدار من آمده بودند ملاقات داشتم ، تصميم گرفتم كه تا زمان برگزاري دو نشست بين المللي - نشست سران جنبش عدم تعهد و نشست سران كنفرانس اسلامي - كه قرار بود در مالزي برگزار شود در قدرت باقي بمانم. من گفتم كه براي اين دو نشست باقي مي مانم و سپس كناره گيري مي كنم.
* با آنكه مقام نخست وزيري يك مقام بسيار قدرتمند است اما به نظر نمي رسد شما شيفته قدرت شده باشيد و قدرت نتوانسته است در مغز شما رسوخ كند آيا مي توانيد اين مسئله را توضيح دهيد؟
- براي اينكه بتوان امور مشخصي را انجام داد وجود قدرت و اقتدار ضروري است. من قادر نبودم تا كارهاي چنداني انجام دهم. تجارب زيادي دارم كه پيشنهادهاي كاملاً خوب به پيشنهادهاي غيرممكن يا احمقانه يا چيز ديگري تبديل شده است. اما وقتي من نخست وزير شدم طبق پيشنهادهاي خود عمل مي كردم. بنابراين بسيار كارآمدتر شدم. آن قدرت براي انجام كار براي كشور و نه شخص استفاده شد. اگر از اين قدرت براي امور شخصي استفاده شود، آن وقت مردم متنفر مي شوند.
يكي از چيزهايي كه من از زمان كودكي ياد گرفته ام اين است كه نبايد بيش از حد در يك جا باقي ماند. اگر من به يك خانه شخصي رفته بودم بايد اين احساس را داشته باشم كه آيا صاحبخانه همچنان خواستار ادامه حضور من است يا نه. بنابراين اگر بيش از حد در جايي باقي مانديد عذرتان را مي خواهند ... اين امر دقيقا در مورد قدرت نيز صادق است. اگر من بيش از حد باقي بمانم به طوري كه مردم به تنگ آيند و از من متنفر شوند، آن وقت به فكر كناره گيري بيفتم امر جالبي نخواهد بود.
* اما انتخابات عمومي آينده نيز يك مسئله بسيار مهم ديگر است، نظر شما چيست؟
- انتخابات عمومي همچنان در آينده ادامه خواهد يافت. وقتي يك انتخابات را به پايان برديم بايد منتظر انتخابات ديگر باشيم. بنابراين اگر اين مسئله را مد نظر قرار دهيم هرگز نبايد كناره گيري نمايم. كناره گيري موجب مي شود تا فرصت فراروي نيروهاي جديد و با كفايت قرار گيرد. من فكر مي كنم اكنون ما در وسط دوره زماني انتخابات كه مدت آن پنج سال است قرار داريم. بنابراين تابستان گذشته من فكر كردم كه كناره گيري در وسط دوره فرصت مناسبي براي رهبري جديد باقي خواهد گذاشت تا حزب را رهبري كند. البته من قبلا هم گفته ام كه به انتخابات كمك خواهم كرد.
* پرزيدنت پرويز مشرف، رئيس جمهور پاكستان در مصاحبه اي با روزنامه نيواستريتز تايم گفته است كه شما به يك سرمايه عمومي تبديل شده ايد و نبايد از صحنه بين الملل بازنشسته شويد چرا كه مي توانيد كمك زيادي به جهان اسلام بكنيد، نظر شما در باره اين اظهارات چيست؟
- اگر نياز باشد تا كار مثبتي كه مي توانم انجام دهم، آن را انجام خواهم داد. البته نه از يك جايگاه رسمي، زيرا من ديگر نمي توانم آن قدرت و اقتداري كه به عنوان نخست وزير مالزي داشته ام را داشته باشم. بنابراين تنها كمكي كه از دست من بر مي آيد احتمالا كمك فكري است، حتي احساس مي كنم كه در خود مالزي هم كمك من فكري خواهد بود. البته هيچ قدرتي همچون انديشه و فكر نيست. قدرت براي اجراي ايده ها و انديشه ها لازم است. بدون فكر و انديشه قدرت بي مصرف است. بنابراين، كمك من انديشه و فكر خواهد بود.
* شما در حالي از قدرت كناره گيري مي كنيد كه قبلا در خصوص كارهاي ناتمام سخن گفته بوديد، آيا مي توانيد بگوييد اين كارها چيست؟
- هميشه كارهاي ناتمام وجود خواهد داشت. اگر شما منتظر آن باشيد تا كارهاي ناتمام خود را تمام كنيد هرگز كناره گيري نخواهيد كرد. بنابراين، من با وجود اين واقعيت كه كارهاي ناتمامي را باقي مي گذارم استعفا داده ام و اميدوارم كه كسان جديدي كه مي آيند اين كارها را به خوبي انجام دهند.
* به طور قطع وقتي شما بازنشسته شويد وقت بيشتري براي خود و خانواده خواهيد داشت. آيا پس از اين قادر خواهيد بود به پارك برويد، و بدون محافظ بيشتر با مردم عادي حشر و نشر داشته باشيد و صحبت كنيد و در مراكز خريد و فروش همچون بين تانگ واك يا مجتمع فروشگاهي مركز كوالالامپور در نزديكي برج هاي دوقلوي شركت پتروناس برويد؟
- اكنون هم به ميان مردم مي روم. همانطوري كه مي دانيد من به مجتمع فروشگاهي مركز شهر كوالالامپور يا به بين تانگ واك مي رفته ام. محافظاني همراه هستند اما آنها با فاصله حركت مي كنند و تعداد زيادي از مردم بدون آن كه آنها دخالت كنند جلو مي آيند و با من دست مي دهند، به طوري كه احساس مي كنم كمتر شبيه بسياري از رهبراني هستم كه خود را به طور فيزيكي از مردم جدا مي كنند. مي خواهم يك شخص عادي باشم و خريدهاي خود را خودم انجام دهم و در جمع مردم در يك قهوه خانه براي نوشيدن يك قهوه بنشينم. مي خواهم از اين نوع زندگي عادي لذت ببرم. وقتي معاون نخست وزير شدم كسي به من نگفت كه ديگر نمي توانم بيرون بروم. اگر چيزي بخواهم بخرم آنها كالاها را به خانه مي آوردند و من از ميان آنها مي توانستم انتخاب كنم. من گفتم نه. من به هيچ وجه اين كار را نخواهم كرد.مي خواهم مثل يك فرد عادي زندگي كنم. مي خواهم خريدهاي خود را خودم انجام دهم. مي خواهم در ديدار با مردم آزاد باشم، اما گاهي اوقات نيروهاي امنيتي نگران هستند، الحمد لله در مالزي ما آن خشونت را نداريم مي توانيم با مردم ديدار كنيم.
* آيا از اين به بعد مردم شما را بيشتر در خيابان خواهند ديد؟
- بله،كاملاً مطمئن هستم. من با آنها ديدار خواهم كرد. حتي در دوران نخست وزيري هم بيش از هر كس با مردم ديدار داشته ام. شما مي دانيد كه در هر ملاقات عمومي با دهها هزار نفر ديدار كردم.
* شما همچنين پرمسافرت ترين نخست وزير جهان بوده ايد. دليل اين امر چيست؟
- براي ديدار با دوستان و پيداكردن دوستان بيشتر در جهان. نمي توان دشمن تراشي كرد. سياست ما دشمن تراشي نيست، حتي اگر ما با سياست هاي كشوري نيز موافق نباشيم او را دشمن خود نمي كنيم. ممكن است ديگران در باره ما دشمني داشته باشند، اما تا آن جايي كه به ما مربوط مي شود ما مي خواهيم با جهان دوست باشيم. وقتي شما با كشورهاي جهان دوست مي شويد منافع بي شماري بدست مي آوريد. براي نمونه، ما يك كشور كوچك هستيم بايد دوستاني داشته باشيم تا در مواقع لازم از ما حمايت كنند. بنابراين من به كشورهاي مختلف سفر كرده ام و با رهبران آنها ديدار كردم. نه تنها با آنها ديدار داشته ام بلكه در جاهايي كه مي توانستم به آنها كمك كرده ام. ما برنامه همكاري فني مالزي را به منظور كمك به ديگران ايجاد كرده ايم. ما چيزهايي را از اين قبيل بدست خواهيم آ ورد و سپس كمك هاي بيشتري ارائه خواهيم كرد. ادامه دارد
|