اشاره : برخي از رشته هاي مختلف اكوتوريسم، به خصوص توريسم ورزشي به راحتي و با كمترين هزينه در كيش قابل پياده شدن است. رشته ها « تيراندازي اسكيت و تراپ» كه در داخل كشور و سراسر دنيا علاقه مندان بسياري دارد، به راحتي در كيش قابل پياده شدن است.
محمد علي اينانلو
براي چندمين بار كيش را با دريغ ترك مي كنم، دريغ براي طبيعت زيباي كيش و همه آن چيزهايي را كه خورشيد تابان و خليج زيباي فيروزه اي فارس به آن بخشيده است.
در ميان صندلي هاي تنگ توپولوف به صورت نيم خيز نشسته ام (!) و همچنان تا مقصد بايد باقي بمانم، هواپيما بر مي خيزد و اوج مي گيرد، شب است، شب زيبايي كه كشتي يوناني مي توانست زيباترش كند، چراغ هاي كيش براي دقايقي از زير پايم مي گريزند و ناپديد مي شوند، آن پايين در ميان آن نورها مي دانم كه بازارهايي است نوراني، با مغازه هاي نوراني و خبرهاي رنگارنگ كه مشتريان را بي وقفه از اين مغازه به آن مغازه و از اين بازار به آن بازار مي كشانند. اما بسياري از مشتريان و از اين مردم، شاد از خريد جنس هاي رنگارنگ و شاد از خوردن شامي لذيذ در رستوران لوكس هتل شايد كه ندانند در اين سه روزي كه در كيش بوده اند چه لذت هاي بزرگ تري را از دست داده اند؛ لذت ديدن طبيعت زيباي كيش، لذت قدم زدن پابرهنه در ساحل هاي زيباي كيش، لذت تن سپردن به آب آرام و آبي و آرام بخش كيش.
همين چند ساعت پيش بود كه خليج فارس همه خستگي هايم را زدود؛ در دريا شنا كردم، دوش گرفتم، دقايقي در سونا آرميدم. در استخر پاكيزه كرانه شنا كردم، شنا در آب شيرين پس از شوري دريا لذت داشت و پس از آن نوشابه اي خنك و گپي با جواني عاشق كه با هيجان حرف مي زد، نمي شناختمش:
- من افشارزاده هستم.
و اين چنين است كه «با مهندس علي افشارزاده» راه مي افتيم به ديدن تأسيسات ورزشي كيش، آن چنان با عشق ما را مي گرداند و حرف مي زند كه از پا مي افتيم، استخر شنا، استخر شناي المپيك، ميدان و مانژ سواركاري، سالن هاي چندمنظوره، زمين هاي تنيس با خاك و تور و نور مناسب در هواي جادويي كيش، دو دختر جوان گويي كه به جاي بازي تنيس در هواي پاك كيش پرواز مي كنند؛ لذت ورزش را مي توان در اعماق وجودشان حس كرد. بچه هاي سياه سوخته بومي با بچه هاي غريبه كه خانواده شان به اجبار كار و تجارت در كيش ساكن اند در زمين واليبال غوغايي به پا كرده اند و اسكواش را چنان بازي مي كنند كه گويي اصلاً اسكواش ورزشي است برخاسته از محله عرب هاي كيش. يك بچه تيره رنگ ديگر دوبنده كشتي در تن روي پايش بند نيست. حريف مي طلبد. ده سال بيشتر ندارد، دوست ورزش شناس من در ناصيه او يك قهرمان جهان مي بيند! «علي افشارزاده» يك بند توضيح مي دهد؛ از ورزش، از تأسيسات پيشرفته و زيباي ورزشي كيش. از تشويق جوانان يك جزيره دور افتاده ايراني به ورزش در اين وانفساي فساد و اعتياد در جوان ترين كشوردنيا. خسته مي شويم، زير درخت «انجير معابد» نزديك مانژ سواركاري مي نشينيم، يك چاي داغ مي چسبد.
داغي ظرف غذا دستم را مي سوزاند. روكش آلومينيومي غذا را پس مي زنم. شام چيزيست بين همبرگر و كباب كوبيده! كه در ميان صندلي هاي تنگ توپولوف كه هنوز در ميان آنها نيم خيز نشسته ام و يا نشسته نيم خيز شده ام چندان نمي چسبد. روي غذاي داده شد در طياره را مي پوشانم، نمي خواهم طعم ماهي كباب عالي رستوران هتل را فراموش كنم.
* آقاي «نوري» اين كار شما توجيه اقتصادي هم دارد؟
اكنون در حال بازديد از بزرگترين مجموعه ورزشي بخش خصوصي كيش هستيم، «عليرضا نوري» كه اين مجموعه را به ياد دختر دور از خانواده اش «مجموعه مريم» نام گذاشته توضيح مي دهد:
- البته كتمان نمي كنم كه من تاجرم و طبيعتاً هر تاجري در درجه اول فكر بازگشت سرمايه و سود آن را دارد اما حقيقت اين است كه همه چيز را هم نمي توان از دريچه پول نگريست، من دو پسر و يك دختر جوان دارم و مطمئن هستم كه پس از اتمام كار اين مجموعه از ورزش كردن جوانان كيش در اينجا بسيار لذت خواهم برد. مجسم مي كنم كه در مجموعه من در هر ساعت ده ها «امير» و «بابك» و «مريم» ورزش مي كنند و در سايه ورزش از خطر ده ها و صدها آلودگي كه جوانان اين كشور را تهديد مي كند فاصله مي گيرند.
«مهندس افشارزاده» گفته هاي «نوري» را تكميل مي كند:
البته آقاي «نوري» با ورزش كيش همكاري هاي ارزشمندي دارند، اردوهاي ورزشي ما در كيش به خصوص در سطح ملي، در هتل آقاي نوري از تخفيف هاي ويژه برخوردارند. در هر حال ايشان به خاطر سابقه گويندگي و خبرنگاري ورزشي كه دارند جزو پيشكسوتان ورزش كشور محسوب مي شوند و همكاري شان با ورزش و ورزشكاران چيز عجيبي نيست. از ميان خرخر بلندگو تشخيص مي دهيم كه تا چند دقيقه ديگر در فرودگاه مهرآباد تهران به زمين خواهيم نشست. بايد صندلي ها را به حالت اوليه بازگردانيم و كمربندها را ببنديم. واقعيت اين است كه به خاطر تنگي جا اصلاً نتوانسته ايم صندلي ها را از حالت اوليه خارج كنيم. بستن كمربند هم چيزي را عوض نمي كند. اگر خداي نكرده حادثه اي پيش بيايد، صندلي ها آنقدر به هم چسبيده اند كه با كمربند و بي كمربند هيچ كس از جايش تكان نخواهد خورد.
- مامان جون از آقا معذرت بخواه كه اذيتشون كردي! و دخترك خردسال به عنوان معذرت خواهي براي چهل و سومين بار تتمه موهاي مرا از پشت صندلي مي كشد، كاري كه در طول سفر يك ساعت و نيمه بارها و بارها اتفاق افتاده بود، بايد يادم باشد كه در خانه الباقي موها را به دقت سرشماري كنم، مطمئن هستم كه چند تاي آنها را در توپولوف نازنين جا گذاشته ام!!
تاكسي فرودگاه در بوق هاي ممتد خيابان هاي شلوغ تهران گم مي شود. كرايه كش ها با لهجه عجيبي كلمه «رسالت» را فرياد مي زنند. لوله اگزوز ميني بوس آخرين خاطره هاي هواي پاك كيش را مي زدايد، در سر چهارراه لشكر آدامس فروش و سيگاري و روزنامه اي و شيشه پاك كن و گدا محاصره مان مي كنند؛ براي حفظ الباقي موها، شيشه را بالا مي برم. بيكاري پنهان و آشكار نسل جوان، با غول اعتياد در يك قدمي.... و انديشيدن به موضوعي كه درس مي دهم: «اكوتوريسم» كه همان طبيعت گردي خودمان است در ميان رشته هاي مختلف جهانگردي از بيشترين رشد برخوردار بوده است. هر توريست طبيعت كه به كشوري وارد مي شود قريب به چهل شغل ايجاد مي كند و چه حيف است كه در كشور ما در اين زمينه فقط حرف تحويلمان داده اند، ياد سواحل زيباي كيش مي افتم كه چقدر استعداد دارد و چگونه مي شود از ميان ۸۰۰ رشته دامنه گسترده اكوتوريسم برخي از آنها را با كمترين هزينه در كيش پياده كرد. ياد جزيره زيباي «هندورابي» مي افتم كه چه استعداد شگفت انگيزي براي توريسم دارد در حالي كه بسياري از مردم و مسئولان ما حتي نام آن را هم نشنيده اند. ياد جزيره «فارو»- اين زمرد خليج فارس- كه در ميان آبي لاجوردي دريا در انتظار كمترين توجه، خمارآلوده از سابقه تبعيدگاه معتادان آرميده است، تا كسي با گشاده دستي، تمام داشته هايش را در اختيار سرزميني مادري قرار دهد و يا جزيره «هندورابي»چگونه مي تواند با كمترين هزينه از خمودگي و انزواي قرون و اعصار در آيد و ده ها ايده سازنده درآمدزا و اشتغال آور در آن به جريان افتند، به عنوان مثال «هندورابي» استعداد عجيبي براي پرورش «هوبره» دارد، پرنده اي كه شيوخ عرب حاضرند درهم ها و دلار هاي بسياري براي صيد آن با باز هاي شكاري، بپردازند، ارقامي كه اصلاً تناسبي با زندگي فقيرانه چند خانوار بومي آن ندارد. يا علاوه بر رشته هاي معمول ورزشي كه به همت سازمان كيش و زحمت «افشارزاده»در جزيره پاي گرفته است مي توان رشته هاي ورزشي ديگري را در آن فعال كرد، نظير «اسكيت» و «تراپ» يا تيراندازي به هدف هاي پروازي كه به شهادت باشگاه «مهام» در تهران، باشگاه نمك آبرود در مازندران و باشگاه هاي در حال تأسيس يزد و قزوين و اصفهان و به شهادت جوانان بسياري كه به سرعت جذب اين رشته ورزشي شدند و در زمان كوتاهي به مسابقات بين المللي هم رفتند، مي تواند به سرعت در جزيره كيش پا بگيرد و يا حتي به لطف ارتفاع مناسب، آب و هواي بي نظير و امكانات بالقوه و بالفعل جزيره كيش مي توان مسابقات كشوري و بين المللي براي آن برگزار كرد و يا پذيراي اردوهاي تيم هاي مختلف تيراندازي كشورهاي اروپايي شد كه براي آماده سازي خود دربه در به دنبال چنين آب و هوا و امكاناتي مي گردند. در اين باره باز هم خواهيم نوشت.