دوپينگ با داروي جديد
معراج مژده - مسئله دوپينگ در بين ورزشكاران و مبارزه با آن از طرف آژانس جهاني مبارزه با دوپينگ اين روزها بسيار حاد شده است.
همايش هم انديشي پيرامون موضوع آزمايش هاي دوپينگ خارج از مسابقات به ابتكار آژانس جهاني مبارزه با دوپينگ در شهر كلرادو اسپرينگ آمريكا تشكيل شد. آژانس جهاني مبارزه با دوپينگ با همكاري كميته ملي المپيك آمريكا اين سمپوزيوم را تشكيل داد تا جريان مبارزه با دوپينگ را شدت ببخشد. در اين هم انديشي بيش از ۳۰ نماينده از سازمانهاي مهم فعال در امر مبارزه با دوپينگ، فدراسيونهاي بين المللي و آزمايشگاه هاي معتبر كنترل دوپينگ همراه با ورزشكاراني به نيابت از جامعه ورزشكاران شركت داشتند. تشكيل اين همايش بي ارتباط با پديده نوظهور نوعي داروي دوپينگي در كشورهاي غربي نيست كه با نام تتراهيدروژسترون و عنوان اختصاري تي اچ جي وارد عرصه هاي ورزش در آمريكا و انگليس شده است.
چهار ورزشكار آمريكايي و يك ورزشكار انگليسي به تازگي از اين دارو استفاده كرده بودند كه براي آژانس فاش شده بود. جدا از ورزشكاراني كه مرتكب اين عمل شده اند، يك شركت دارويي بنام بالكو نيز جزو متهمان است. بهوش باشيم كه ترويج دوپينگ در جامعه ورزش ما با اينكه بسيار ناچيز است اما وجود دارد.
دوپينگ در فوتبال انگليس
هر بازيكني كه آزمايش دوپينگ او مثبت باشد از تيم منچستريونايتد اخراج خواهد شد. اين هشداري است كه سر آلكس فرگوسن با قاطعيت اعلام كرده است. رواج مصرف داروهاي نيروزا در بين بازيكنان فوتبال باعث شده تا مسئولين فدراسيون فوتبال انگليس به طور جدي اين قضيه را پيگيري كنند.
فرگوسن اعلام كرده است، مهم نيست چه دارويي مصرف شود، هر نوع از اين شاخه داروها مي تواند به منزله مصرف مواد نيروزا توسط فرد باشد و بلافاصله باشگاه او را اخراج خواهد كرد. هم اكنون ريو فرديناند بازيكن منچستريونايتد به دليل آن كه ۲۳ سپتامبر سر جلسه انجام آزمايش دوپينگ حاضر نشد، متهم به دوپينگ معرفي شد. در صورت اثبات جرم محروميت دوساله در انتظار اوست. هرچند فرديناند مي گويد كه سهوا نتوانسته در موعد مقرر در جلسه آزمايش حضور پيدا كند.
مسئولين فدراسيون فوتبال انگليس به همين دليل اجازه ندادند فرديناند در بازي مقابل تركيه شركت كند. آژانس مبارزه با دوپينگ انگليس در فهرست ورزشكاران دوپينگي از دو بازيكن حرفه اي فوتبال انگليس نيز نام برده است. نام اين دو بازيكن كه از داروي كوكائين و خواب آور استفاده كرده اند به زودي اعلام خواهد شد.
فرهنگ صنعتي ورزش
محمدرضا منصوريان- يكي از دلايل موفقيت ورزش در كشورهاي توسعه يافته همكاري هاي كلان بخش هاي صنعتي با سازمان هاي ورزشي و متوليان تربيت بدني است. به همين دليل است كه مشاهده مي شود همپاي رشد صنعتي و مدرنيزه شدن آن ورزش نيز به تناسب اوضاع خود داراي موقعيت و تناسب و قاعده ممتاز مي گردد.
از روي قوانين مشخص و معيني سياست گذاري هاي كلاني در امر ورزش انجام مي شود و در اجراي آن نيز برنامه هايي رايج و مشخص وجود دارند كه از روي قوانين منظم و معيني تنظيم شده و در يك چرخه صحيح مورد استفاده قرار مي گيرند. حال جالب اينجاست كه در كشور ما هنوز هم اين اعتقاد وجود دارد كه بحث صنعت در ورزش پيچيده است و اين بخش ضرورت كار را در عرصه ورزش حس نكرده است و از اين هم بدتر، گفته مي شود كه در بين مسئولين نيز اين ضرورت بوجود نيامده كه ورزش در كنار صنعت مي تواند راهگشا باشد. در دنيايي كه امروز آميختگي هاي صنعت و ورزش بسيار تعيين كننده و حياتي است، ما هنوز در گام هاي اوليه توسعه نتوانسته ايم به فرهنگ باروري ورزش در كنار صنعت برسيم. پس چگونه مي توانيم خود را از اين همه سردرگمي و بلاتكليفي در ورزش نجات دهيم؟ اينكه بخواهيم حتي به صورت اجبار هم در قانون بودجه پاي نهادها و وزارت خانه ها را به ورزش بكشانيم، حل واقعي مشكل بي فرهنگي در ورزش نيست.
هزينه هاي بيهوده
به اين آمار توجه فرمائيد:۵۰ ميليون تومان براي احداث يك پيست در استان مركزي، ۲۰۰ ميليون تومان براي تهيه و آماده سازي زير ساخت هاي پيست اسكي كوهرنگ در چهارمحال و بختياري، ۲۰ ميليون تومان براي خريد يك دستگاه تله اسكي در ياسوج، ۵۸ ميليون تومان براي بهره برداري از يك پيست اسكي در اصفهان و ۲۵۰ ميليون تومان براي نصب يك دستگاه تله اسكي در شهرستان بيجار.جمع كل ۵۷۸ ميليون تومان . اين بودجه بي زبان را براي ساخت و آماده سازي پيست هاي اسكي كشور در نظر گرفته اند. حال يكي به ما بگويد در كشوري كه قهرمان ملي اش از روي ناچاري و مشكلات معيشتي در يك پنچرگيري كار مي كند، قهرمان جهان اش با هزينه هاي شخصي مخارج تمريني خود را پرداخت مي كند، آيا عادلانه است كه براي ورزشي مثل اسكي كه هيچ عموميتي در ميان مردم ندارد، اين چنين هزينه هايي در نظر گرفته شود؟
در ميان جمعيت هفتاد ميليوني ما بر طبق آمار و ارقام موجود به دلايل واضحي كه همه از آن اطلاع دارند تنها يك جمعيت ده هزار نفري قادر به انجام اين ورزش به صورت جدي و حرفه اي هستند. حال آيا اين درست است كه بودجه قشر محروم و زجركشيده ورزشكار اين چنين صرف آماده سازي يا بازسازي مكان هايي شود كه تنها عده معدودي قادر به استفاده از آن هستند؟ آيا بهتر نيست كه متمولان اسكي باز كشورمان خود شخصاً اين هزينه ها را بپردازند؟