سيدابوالحسن مختاباد
دست روزگار دو نوازنده از دو نسل متفاوت را در كنار هم قرار داده است. اگرچه هر دوي اين نوازندگان عليرغم تفاوت سني ۱۵ سال، در برخي نكات اشتراكاتي جدي و همسان دارند، به خصوص آن كه هر دوي آنها به لحاظ تكنيك نوازندگي در ميان همقرانان خود سرآمد و تا حدودي كم نظيرند و هر دوي آنها هم در پياده كردن برخي قطعات ريتميك با سرعت بسيار بالا، دستي چيره دارند؛ اما يك نكته در كار هر دوي اين بزرگواران به چشم مي آيد كه شايد اگر علاقه مندان و حتي كساني كه در كنسرت حضور داشتند، نگاه دقيق تري به بروشور مي انداختند، مي توانستند آن را دريابند، همين نكته مي تواند يكي از نقطه افتراقات اصلي ميان كار ساكت و قلي اف باشد. در بروشور كنسرت، تمامي آثاري كه از سوي كيوان ساكت اجرا مي شد، ساخته وي بود و آقاي ساكت ترجيح داد از آثار شاخص قديم و جديد موسيقي ايراني، قطعه اي را براي اجرا انتخاب نكند و تنها به اجراي آثار ساخته و تنظيم خود، بسنده كند. در حالي كه راميز قلي اف در اجراي قطعات سعي كرده بود منتخبي از شناخته شده ترين قطعات موسيقي آذري را انتخاب و اجرا كند، قطعاتي كه شايد دهها بار قبل نيز در اجراهاي قلي اف شاهد نواختنشان بوديم.
و جالب توجه اينكه هر بار لذتي بيش از گذشته از نواختن وي شنوندگان را نصيب مي شود. اي كاش آقاي ساكت نيز در انتخاب قطعات ،گوشه چشمي به آهنگ هاي معروف و استخوان دار موسيقي سنتي مي انداخت، برخي چهار مضراب ها، رنگ ها و حتي پيش درآمدهاي بزرگاني چون صبا، شهنازي، لطفي، هرمزي، زرينچه و... چنان زيبا و تأثيرگذارند كه مي توانست فضايي متفاوت تر از اجراي آثار صرف خود ساكت ايجاد كند. اميد كه كيوان ساكت كه تلاشي مضاعف و چند جانبه را يك تنه و بدون هيچ پشتوانه اي سامان مي دهد، به اين ظرافت ها هم بذل توجه كند.
بستري تازه
جمعه گذشته برنامه اي در سينما كانون اجرا شد كه شايد در نوع خود، منحصر به فرد به حساب مي آمد. در اين برنامه جمعي از روزنامه نگاران و نيز علاقه مندان موسيقي پاپ از سوي «شركت ترانه شرقي»، باني اين برنامه، دعوت شده بودند، گروه تازه اي در موسيقي پاپ معرفي و اجراهاي آن در حدود دو ساعت در معرض قضاوت علاقه مندان قرار گرفت. در كنار اين گروه اعلام شد كه يكي از شركتهاي معتبر خارجي از اين گروه حمايت مي كند.
در اين نوشته كوتاه قصد نداريم كه به خوبي يا بدي اجرا، نقطه قوت يا ضعف آنها بپردازيم، بلكه نفس كار مهم است و اين گونه برنامه ريزي در حوزه موسيقي ايران كه تقريباً تاكنون كمتر اتفاق افتاده است. در واقع مديريت اين گروه كه پيش از اين گروه آريان را بركشانده و به جامعه موسيقي معرفي كرده بود، هم اينك گروهي تازه را معرفي و سعي كرده در معرفي آن تمامي جوانب كار را در نظر بگيرد. اين كار مي تواند نمونه اي ويژه باشد براي بسترسازي مناسب در كار مديريتي موسيقي كه متأسفانه در چند سال اخير مقفول و متروك مانده بود.
بي دقتي در بيان سخن
در يكي دو هفته گذشته يكي از اهالي موسيقي اعلام كرد كه كاست «نوبانگ كهن» حسين عليزاده را وي آهنگسازي كرده است. آقاي سلطاني كه در همان كاست نامي از وي آورده شده است، در گفت وگويي معترض شد كه عليزاده حقوق معنوي وي را پايمال كرده است و پس از آن نيز كارهاي عليزاده را تحت تأثير نوبانگ كهن لقب داده بود.
نگارنده براي تعيين صحت و سقم اين گفتار، بهترين مرجع را بروشور آن كاست يافتم و پس از نگاهي به اسامي و چگونگي چينش آن دريافتم كه آقاي سلطاني به خود زحمت نداده اند كه حتي نگاهي دقيق به بروشور كار بيندازند و دريابند كه در بروشور اثري از آهنگساز نيست و آقاي عليزاده تنها به عنوان سرپرست نوازندگان آمده و بر حسب اتفاق نام آقاي سلطاني به عنوان تدوين كننده اثر آمده است.
بازهم چكناوريان
لوريس چكناوريان، آهنگساز و رهبر صاحب نام موسيقي كلاسيك باز هم به روي صحنه رفته است؛ اين بار براي رهبري اركستري كه در كنار نمايش فيلم صامت اتللو و به صورت زنده اجراي برنامه دارند. چكناوريان در چند سال اخير و شايد در تاريخ موسيقي سمفونيك ايران، پركارترين لقب گرفته است و البته امكانات فراواني هم براي كار وي و اركسترش فراهم شده و مي شود. اين، همان پرسشي است كه بسياري از دست اندركاران موسيقي، چند سالي است با آن دست به گريبانند.
پاسخ اوليه و بديهي آن است كه چكناوريان پرانرژي است و چيزهاي فراواني در چنته دارد و هنوز هم انبان داده ها و آگاهي هاي وي چنان پر است كه مي تواند تا سالها به پيش بتازد. پاسخ ديگر، استقبال علاقه مندان از كارهاي وي است و اينكه پس از سالها چكناوريان توانسته با رهبري و درايت خود، آشتي دوباره اي ميان علاقه مندان موسيقي كلاسيك با تالار وحدت برقرار كند و اجراهايش همه گاه با استقبال عمومي روبرو بوده است .
يك پاسخ ديگر هم مي ماند كه آن به كم كاري و كم تحركي ديگراني برمي گردد كه خوش دارند، خود كار كنند، اما يا انتظار دارند كه مركز موسيقي و تالار وحدت به سراغشان بيايد (كه البته بخشي از وظايف اين دو مجموعه بايد همين باشد كه به سراغ نخبگان رفته و از آنها دعوت به كار كند) و يا اينكه تنها به اعتراض بسنده مي كنند و گامي به پيش نمي نهند، حتي اگر دعوتي از آنها صورت بگيرد.