شهرها و روند جهاني شدن
به علت وجود ساختمانهاي بلند اداري، دفاتر باشكوه شركتهاي چند مليتي و اهميت مغازه هاي سبك غربي، شباهتهاي روزافزوني در بخش تجارت مركزي و حومه هاي سكونتگاهي بسياري از شهرهاي جهان روبه رشد ديده مي شود
طي ۵۰ سال گذشته بسياري از شهرهاي كشورهاي روبه توسعه در معرض تغييرات مهم ساختاري قرار گرفتند، اين تغييرات تنها ناشي از فرايندهاي شتابان استعمار زدايي رخ داده شده در بسياري از كشورهاي آسيايي، آفريقايي و حوزه درياي كارائيب، نبوده است. از آنجايي كه بسياري از مردم در نتيجه پيوندهاي جديد ارتباطي و حمل و نقل و همچنين تغييرات انجام شده در تجارت و رسانه هاي گروهي، به هم نزديك شده اند، بنابراين تصور «شهرهاي جهاني» توجه بسياري از مردم را به خود جلب كرده است. شهرهاي جهاني به صورت مكانهايي تلقي مي شوند كه داراي روابط عميقي بوده و با انباشت سرمايه، نقشهاي مهم اقتصادي، اجتماعي و سياسي را به عهده گرفته اند. مرتبه شهر جهاني به آن شهرهايي داده مي شود كه مركز قدرت به حساب مي آيند و قسمت زيادي از مهمترين مشاغل جهان در آنجا رهبري مي گردد.
همه شهرهاي جهاني در كشورهاي توسعه يافته واقع نشده اند. اگرچه مناسب تر است كه اين واژه، شهرهاي اروپايي و آمريكاي شمالي را دربربگيرد، اما شهرت شهرهاي آسيايي و افزايش اهميت بعضي مراكز شهري در آمريكاي لاتين باعث شده است تا ابعاد جديدي به نظريه پردازي راجع به شهرهاي جهان سوم اضافه شود. چون شهرها موجودات پويايي هستند و در معرض تغييرات دائمي ناشي از اقتصاد كلان و شرايط اجتماعي موجود قرار دارند، بنابراين چندان شگفت انگيز نيست كه مي بينيم طي دهه گذشته، در مورد چگونگي تأثير جهاني شدن بر شهرهاي جهان روبه توسعه سؤالات زيادي مطرح شده است.
در سالهاي اخير موضوع جهاني شدن اهميت زيادي را در مطالعات شهري پيدا كرده و به اين منظور براي تحليل روابط بين توسعه ساختاري شهرهاي جهاني و خط مشي هاي اقتصاد كلان، تلاشهايي صورت گرفته است. اين موضوع جديد باعث تغيير نظرياتي شد كه معتقد بودند فقط فرايندهاي داخلي بر ساختار شهر اثر مي گذارند. بدين ترتيب به نگرشهايي توجه گرديد كه عقيده دارند فرايندهاي اقتصادي و اجتماعي جهاني، عامل اثرگذار بر روي ساختار و محيط شهر و در نتيجه سازمان اجتماعي و سياسي موجود در آن مي باشند. بيشتر مطالعات انجام شده در مورد شهرهاي جهاني، در شرايط كشورهاي توسعه يافته صورت گرفته و تأكيد آنها بر زوال بافت قديم شهرهاي غربي، تمركززدايي و حومه نشيني بوده است. توجه به مفهوم سازي هاي مجدد در شهرهاي مهم جهاني نظير لندن، توكيو و نيويورك، به جهاني شدن بازارهاي سرمايه مي باشد كه باعث سرمايه گذاري هاي جديد در خدمات شهري و بازسازي مناطق مخروبه بافت قديم شده است. پژوهشگراني نيز كوشيده اند تا تأثيرات تغيير اقتصاد جهاني و الگوهاي انباشت سرمايه و مصرف را بر شهرهاي جهان روبه توسعه بررسي كنند. در اين شرايط سؤال «چگونه جهاني شدن بر ساختار شهرهاي جهان روبه توسعه اثر مي گذارد؟» مبهم تر باقي مي ماند.
درواقع شهرهاي جهان روبه توسعه در حال تغيير مي باشند، اما اغلب ماهيت اين تغيير به درستي تعبير نمي شود. از يك طرف، ديدگاههاي عمومي وجود دارند كه معتقدند، در نتيجه جهاني شدن، مخصوصاً در رابطه با تراكم زماني- فضايي جهان، شهرهاي جهان روبه توسعه از لحاظ الگوهاي مصرفي، فرهنگ رايج و محيط ساخته شده، شبيه شهرهاي غربي مي شوند. شاهد چنين مدعايي، اشاعه كالاهاي مصرفي غربي از طريق فيلم هاي غربي، موزيك و شركتهاي چند مليتي در سراسر شهرهاي جهان سوم مي باشد. اين نتايج آشكار جهاني شدن فرهنگ باعث شده تا بسياري از تحليلگران ادعا كنند كه فرهنگهاي غربي به تدريج بر شيوه هاي زندگي شهري مسلط مي شوند و منجر به همگن شدن سراسر جهان روبه توسعه مي گردند. از سوي ديگر، روشن است كه فرهنگ رايج و توليدات غربي به سادگي در دسترس همه بخشهاي جمعيت قرار نمي گيرد. نكته اساسي اين است كه شهرهاي جهان روبه توسعه در نتيجه نابرابري هاي بسيار زياد درون خود، در حال تجربه گونه هاي مختلفي از توسعه هستند. در واقع ميزان نابرابري هاي اجتماعي و رشد شتابان شهرهاي جهان روبه توسعه، دو عاملي هستند كه باعث تمايز اين شهرها از شهرهاي سرمايه داري پيشرفته مي شوند.
به علت وجود ساختمانهاي بلند اداري، دفاتر باشكوه شركتهاي چند مليتي و اهميت مغازه هاي سبك غربي، شباهتهاي روزافزوني در بخش تجارت مركزي و حومه هاي سكونتگاهي بسياري از شهرهاي جهان روبه رشد ديده مي شود. با اين همه، قدرت تبليغات غربي و برتري شركتهاي چند مليتي، كه بي درنگ به عنوان عامل يكنواخت كننده شهرها پذيرفته شده است، مي تواند به وسيله مطالعه اي جدي تر در مورد شيوه هاي تأثير جهاني شدن بر ساخت داخلي و سازمان اجتماعي شهر، مورد سؤال قرار گيرد. براي مثال در حالي كه در بعضي شهرهاي جهان توسعه يافته گرايش به سوي تمركززدايي، حومه نشيني و متعاقب آن زوال بافتهاي قديم شهري وجود داشته است، اما شواهد اندكي براي وقوع اين فرايندها در جهان روبه توسعه ديده مي شود. درواقع در اغلب موارد تراكم در سراسر شهرها در حال افزايش است و مراكز شهرها در بسياري از نواحي روبه توسعه هنوز هم در رابطه با نقشهاي اجتماعي- فرهنگي و اقتصادي شان زنده هستند.
به گفته كارشناسان علي رغم گوناگوني آشكار شهرها، سيستم هاي حمل و نقل و خط مشي هاي مديريتي پذيرفته شده در شهرهاي بزرگ در حال يكسان شدن هستند. در دهه هاي اخير اكثر اين شهرها به ساخت بزرگراهها و سيستم هاي ريلي اقدام كرده اند. افزايش مالكيت اتومبيل باعث آلودگي گسترده محيط زيست و تراكم ترافيك در شهرهاي ميليوني آسيايي و آمريكاي لاتين شده است. در كشورهاي تازه صنعتي شده آسيا و آمريكاي لاتين سيستم هاي مترو بسيار پيشرفته نشانه اي از نوگرايي محسوب مي شوند. در سنگاپور، هنگ كنگ، سائوپائولو، مكزيكوسيتي، كاراكاس، سئول و... بزرگراهها و سيستمهاي حمل و نقل پرسرعت ويژگي اصلي توسعه شهر به حساب مي آيند. امروزه بسياري از شهرهاي واقع در جنوب شرق آسيا نظير كوالالامپور و جاكارتا سرمايه گذاريهاي عظيمي را بر روي سيستم هاي ريلي انجام مي دهند تا ارتباط بين حومه ها و بخشهاي تجارت مركزي را ممكن سازند. براي برنامه ريزان شهري و مقامات دولتي تدارك يك برنامه جامع، پايدار و معقول سيستم حمل و نقل كه به وسيله آن همه مردم جامعه به آن دسترسي داشته باشند كار مشكلي به نظر مي رسد.
منابع خارجي
ترجمه: مهدي دهقان
كارشناس ارشد جغرافيا و
برنامه ريزي شهري
|