نگاهي به اثرات كوچ نشيني عشاير بر طبيعت و محيط زيست ايران
كوچ نشينان ومحيط زيست
جامعه كوچ نشين بيش از جامعه يكجانشين (شهري و روستايي) با محيط زيست خود رابطه متقابل دارد و اين رابطه انسان و محيط در جامعه كوچ نشين رابطه اي تنگاتنگ است
|
|
عشاير يا «جامعه سوم» جامعه مستقلي است كه علت وجودي آن «اقتصاد غالب دامداري سنتي» مي باشد و آن خود بر كم و كيف مرتع استوار است. در جامعه عشايري بخش عظيمي از آداب و رسوم، باورداشت ها و در نهايت فرهنگ، بر محور دام دور مي زند همچنان كه در جامعه روستايي اين اساس بر پايه آب و زمين و فرآورده هاي ناشي از آن پي ريزي گرديده است. به اين ترتيب بايد گفت كه فرهنگ روستايي از ريشه و بن با فرهنگ عشايري تفاوت داشته و در گذرگاه تاريخ هر يك راهي جدا از يكديگر را پيموده اند. اما جامعه عشايري را مي توان به كوچ نشين، نيمه كوچ نشين و رمه گردان تقسيم بندي كرد.
از ديدگاه جغرافيايي، جامعه كوچ نشين بيش از جامعه يكجانشين (شهري و روستايي) با محيط زيست خود رابطه متقابل دارد و اين رابطه انسان و محيط در جامعه كوچ نشين رابطه اي تنگاتنگ است.
مرتع كه پس از عوامل انسان و دام در مرتبه بعدي اهميت قرار دارد، عامل طبيعي است كه محيط زيست به انسان كوچ نشين هديه داده است. بدون وجود مراتع، كوچ نشيني پديد نمي آيد. پديده مهم و تاريخ كوچ نشيني كه نقش بسيار حساسي در تاريخ كشور ما داشته با بهره گيري از توان محيط زيست و اقليم مناسب امكان پذير مي باشد.
تغيير در شرايط محيط زيست طي ساليان دراز، تغييرات عمده اي را در جامعه كوچ نشين كشور بوجود آورده است. كاهش تعداد جمعيت جامعه عشايري كشور و نيز كاهش نسبت جمعيت عشايري نسبت به جمعيت كل كشور و روند نزولي آن از ابتداي قرن گذشته تاكنون ناشي از كاهش منابع طبيعي قابل بهره برداري و عمدتاً مراتع بوده است.
منابع محدود تعداد محدودي از جمعيت دام را مي تواند تغذيه كند، بنابراين در بهره برداري از منابع طبيعي محدوديتهايي براي انسان كوچ نشين بوجود آورده است. از سوي ديگر افراط در بهره برداري از منابع طبيعي سبب به هم خوردن تعادل اكولوژيكي محيط زيست و در نتيجه محدوديت در بهره برداري از آن شده است.
بر هم خوردن تعادل بين عوامل محيط طبيعي (انسان و محيط) به نابودي هر يك از دو طرف يا در نهايت به نابودي هر دو مي انجامد.
زندگي عشاير بختياري به نحوي تنظيم شده كه ضايعات و مواد آلوده اي از خود بجا نمي گذارند. سوخت مورد مصرف خانوارها از طبيعت پيرامون زندگي آنان تأمين مي شود و عمده ترين ماده سوختي زا مواد گياهي تشكيل مي دهند. مواد پس از سوختن از خود خاكستر برجاي مي گذارند و در صورت رها شدن در طبيعت آلودگي بوجود نمي آورند.
در زندگي كوچ نشيني لوازم بسته بندي كالاها از قبيل پلاستيك، كاغذ، مقوا، حلبي و غيره وجود ندارد و در صورت وجود مقدار آن بسيار ناچيز است.
روغن مصرفي خانوارها توسط خود آنان تهيه شده و در پوست حيوانات (به صورت مشك) نگهداري مي شود، ظروف نگهداري پنير، ماست، روغن و آب همگي از پوست تهيه مي شود كه در صورت غيرقابل استفاده بودن و رها شدن در طبيعت تخريب شده و محيط زيست را آلوده نمي سازد. لوازم خانگي از قبيل چادر، انواع نخ و ريسمان، پوشاك و زيرانداز همگي از مواد طبيعي تهيه مي شود و در صورت رها شدن در طبيعت آسيبي به محيط زيست نمي رساند. در زندگي كوچ نشينان بختياري غير از ظروف چايخوري اغلب ظروف تهيه غذا غيرشكننده بوده و سالها مورد استفاده خانوار قرار مي گيرد.
برخلاف جوامع شهري و روستايي عشاير در محيط خود زباله چنداني توليد نمي كنند. در صورت توليد به علت اين كه اغلب اين مواد تركيبات طبيعي دارند، ضايعاتي براي محيط زيست به وجود نمي آورند و آثار سوئي از خود بجاي نمي گذارند. باقيمانده غذا، از قبيل خرده نان، استخوان، ته مانده غذا و غيره توسط ماكيان و پرندگان وحشي به مصرف مي رسد. به همين دليل پس از كوچ خانوارها، در پيرامون چادر، زباله اي به چشم نمي خورد. به علت عدم استفاده از توالت در زندگي كوچ نشينان فضولات انساني نيز در يكجا انباشته نمي شود.
از نظر زندگي روزمره كوچ نشينان در محيط زيست پيرامون خود آلودگي بوجود نمي آورند ليكن صدماتي كه اين جامعه بر محيط خود وارد مي آورد بيشتر مربوط به تخريب فيزيكي و طبيعي است آلودگي شيميايي، بسيار ناچيز و قابل صرف نظر كردن مي باشد. اما مواردي كه از آن به عنوان تخريب محيط زيست توسط كوچ نشينان مي توان نام برد، آسيب رساني به مراتع و جنگلهاست كه يكي از عوامل عمده تخريب مراتع و چراي بي رويه توسط دام كوچ نشينان است.
بر اساس محاسباتي كه به عمل آمده، بيش از ۲ برابر ظرفيت مراتع مازاد بر ظرفيت حقيقي از مراتع بهره برداري مي شود. به همين دليل مراتع روز به روز فقيرتر شده و قدرت باز توليد آنها كاهش مي يابد. همه ساله اين تخريب با روندي شتاب آلود ادامه دارد. از عوامل ديگر تخريب، فروپاشي نظام ايل، احداث راه و دسترسي آسان به جنگل ها و مراتع است.
در زندگي كوچ نشينان بختياري قانونمندي اجتماعي خاصي حاكم بوده است. اين قانون تقويم كوچ و چگونگي بهره برداري از مراتع را هماهنگ كرده است. بر اساس اين قانونمندي اجتماعي، زمان كوچ از رأس هرم قدرت ايل تعيين و به رده هاي پايين تر اعلام مي شود. لذا واحدهاي كوچنده موظف به اجراي قانون ايلي بوده و از آن تخطي نمي كردند و نظام ايلي بر اين قانونمندي استوار بوده است. قبل از موعد مقرر از قشلاق به ييلاق و از ييلاق به قشلاق كوچ صورت نمي گرفت. بنابراين از مراتع طبق اصول و موازين منطبق بر خصوصيات اقليمي و اكولوژيكي بهره برداري مي شد.
پس از فروپاشي نظام ايل رده هاي كوچنده بر اساس منافع شخصي اقدام به كوچ زودرس مي كند. حركت زودتر از موقع به طرف ييلاق، سبب مي شود كه مراتع لگدكوب شوند زيرا در اين هنگام هنوز برفهاي زمستاني در سطح مراتع كاملاً آب نشده، خاك مرطوب و نرم است و گياهان مرتعي كه در اين موقع نورس بوده و تازه سر از خاك برآورده اند، قبل از رشد و بذرافشاني بر اثر ورود دام از بين مي روند. بنابراين مراتع بازدهي خود را از دست داده و فقير مي شوند و اين روند باعث از بين رفتن پوشش گياهي و فرسايش خاك مي گردد.
پس از اجراي قانون ملي شدن جنگلها و مراتع در سال ۱۳۴۱ بسياري از مراتع توسط كوچ نشينان به زمين هاي كشاورزي تبديل و اين عمل منجر به افزايش روند فرسايش خاك شد و مراتع بدون توجه به ارزش افزوده آنها تبديل به زمين هاي كشاورزي كم بازده شد.
بخش هايي از جنگل هاي منطقه نيز با قطع درختان به اراضي كشاورزي تبديل شد. در بسياري از موارد چون از درختان قطع شده، سال بعد از محل قطع، جوانه سر زده و سبز مي شوند، برخي كوچ نشينان اقدام به سوزاندن كنده درخت مي كنند.
احداث راه در منطقه از عواملي است كه به روند تخريب مراتع و جنگلها شدت بخشيده است. راه هايي كه در منطقه در دست احداث مي باشد، عموماً بدون در نظر گرفتن ملاحظات زيست محيطي بوده و ضايعات بسياري از خود به جاي گذاشته است. تغييرات نحوه زندگي در جهان و از جمله در كشور ما و غلبه ماشين زدگي بر مناسبات انساني، بر زندگي عشاير و مناسبات آنها با محيط زيست نيز تأثيرات منفي به جا گذاشته است. مهم اين است كه عشاير و زندگي متنوع و كوچ نشيني آنها در ساختار اصلي آن همخواني كامل با محيط زيست داشته و حتي نمادي از همزيستي مطلوب انسان و محيط زيست بوده است. تحولات عصر ما و مهم تر از همه توسعه بي رويه ،خواه ناخواه تعادل زيستي را در جامعه عشايري نيز بر هم زده است. بنابراين هر آنچه كه به عنوان آثار زيانبار كوچ نشينان بر محيط زيست و طبيعت برشمرديم، بيشتر معلول همين دگرگوني ها بوده است.
مينو بيگي
منابع:
۱- سرزمين ما ايران- عبدالحسين اميديان
۲- محيط زيست و كوچ نشيني- بهرام اميراحمدي
|