يك مدرس دانشگاه با اشاره به فلسفه سياسي كانت گفت: فرجام انقلاب در ديدگاه كانت ايجاد قانون اساسي و نظم است. به گزارش ايسنا، دكتر سيدعلي محمودي، در همايش سياسي فلسفه كانت، انقلاب و اصلاحات با اشاره به توجه كانت به انقلاب فرانسه و آمريكا اظهار داشت: از ديدگاه كانت انسان يك غايت ذاتي و في نفسه است و از آن نمي توان به عنوان يك ابزار استفاده كرد. اين پژوهشگر در ادامه افزود: كانت اعتقاد دارد كه بعضي از افراد در انقلاب فعال هستند و بعضي ديگر نقش تماشاچي را بازي مي كنند ولي اين دو قشر هيچ تفاوتي با هم ندارند و حتي در بعضي از مواقع براي گروه دوم نقش ويژه اي قائل مي شود، چون اين افراد در هنگام مشاهده انقلاب را بدون هيچگونه تعصبي نگاه مي كنند آن را به راحتي نقد مي كنند. وي مي گويد: انقلاب فرانسه وي را بيشتر از انقلاب آمريكا تحت تاثير قرار داده است.
وي ابراز داشت: انقلاب در جامعه نظم ايجاد مي كند ولي نمي تواند باعث اصلاح واقعي شيوه تفكر شود و اگر در يك نظام استبدادي خواست مردم سركوب شود در اين صورت انقلاب يك پديده اجتناب ناپذير است و مردم براي آن از هيچ مقامي درخواست مجوز نمي كنند.
محمودي در مورد نظر كانت در باب اصلاحات گفت: وي اعتقاد داشت با اصلاحات، به تدريج مي توان شيوه درست انديشيدن را آموخت، اگر شيوه حكومت بر پايه قرارداد اجتماعي، تفكيك نيروهاي سه گانه و دموكراسي نمايندگي باشد، جمهوري در نظام حكومتي به وجود مي آيد، البته صورت حكومت براي كانت اهميتي نداشته است و حكومت هاي فردي، جمعي با تحقق شرايط ويژه تبديل به جمهوري مي شوند. وي با اشاره به اين كه جمهوري در نگاه كانت يك ايده آل است گفت: بايد مردم از راه اصلاحات تدريجي به سوي جمهوري حركت كنند و اين فقط از طريق استقلال قواي سه گانه، انتخاب قانون گذار با راي مردم تحقق پيدا مي كند.
وي در ادامه گفت: اصلاحات فرآيند دروني است كه در داخل نظام سياسي حاكم انجام مي شود تا ناهماهنگي هاي درون حاكميت با بيرون جامعه هماهنگ شود و حتي اين اصلاحات شامل قانون اساسي نيز مي شود، ولي بايد اين اصلاحات از طريق حاكم جامعه صورت گيرد.
سالمرگ
استيرنر، بستر رشد انديشه هاي هگل
سوم آبان، مصادف با صد و نود و هفتمين سالروز تولد ماكس استيرنر انديشمند و فيلسوف آلماني است. ماكس در سال ۱۸۰۶ در بيروت به دنيا آمد و پس از گذشت دو سال از مرگ پدر و مادرش، همراه عمه اش به آلمان مهاجرت كرد.
پس از چند سال تحصيل در دانشگاه هاي برلين، ارلانگن و كونيگزبرگ به كلاسهاي درسي گنورگ ويلهلم فردريش هگل علاقه مند شد و به مدت چند ماه در كلاس هاي تاريخ فلسفه، فلسفه دين و فلسفه ذهن اين متفكر ايده آليست آلماني شركت كرد. در حدود سالهاي ۸-۱۸۳۷ به عنوان معلم خصوصي زبان لاتين به طور پراكنده به تدريس پرداخت. در سالهاي بعد به تدريج به عنوان يك استاد برجسته تاريخ و ادبيات شهرتي به هم زد، به طوري كه به محافل ادبي و فكري آلمان آن سالها راه يافت و در آن محافل به عنوان يك متفكر جدلي مطرح شد. استيرنر در سال ۱۸۴۲ كتاب پيروزي آخرين قضاوت را نوشت و در آن به تفكرات هگل حملات سختي وارد كرد. پس از آن با نوشتن مقاله اي تحت عنوان اصول نادرست آموزش و پرورش ما به عنوان منتقد وضعيت آموزشي آلمان نيمه اول قرن نوزدهم مطرح شد. در سال ۱۸۴۴ كار بر روي مهمترين اثرش يعني كتاب خويشتن و دارايي هايش را تمام كرد و در همان سال آن را منتشر كرد، اين كتاب به شدت مورد تحسين و پذيرش انديشمندان معاصر او بويژه متفكران نوكانتي قرار گرفت. استيرنر در سالهاي بعد به ترجمه آثار اقتصاددانان خارجي از جمله آدام اسميت پرداخت و تنها كتاب منسجمي كه تا آخرين سالهاي عمرش چاپ كرد كتاب تاريخ واكنش بود كه در سال ۱۸۵۲ منتشر شد. او با نقدهاي جدلي كه به ديدگاه هاي هگل وارد كرد، زمينه مورد استفاده قرارگرفتن نظريات اين انديشمند را توسط «فوئر باخ» و
«ماركس» فراهم آورد و نتايج تفكرات بزرگترين ايده آليست آلمان را از حوزه فلسفه محض خارج كرده و در بسترهايي چون سياست، تاريخ و اقتصاد به كار گرفت.
ماكس استيرنر در ۲۵ ژوئن ۱۸۵۶ در سن ۵۰ سالگي درگذشت.