در عربستان چه خبر است؟
در روزهاي گذشته اخبار مختلف از ناآرامي در عربستان سعودي حكايت دارد. دستگيري بيش از ۲۷۰ نفر در تظاهرات شهر رياض ،دستگيري ۷۰ نفر در شهر جده كه در ميان آنها ۵ زن به چشم مي خورد؛ دستگيري ۱۳ نفر در شهر حائل، دستگيري ۵ نفر در شهر دمام ؛ تهديد به گسترش تظاهرات خياباني از سوي سعدالفقيه سخنگوي جنبش اسلامي اصلاح طلبي در عربستان سعودي - اين جنبش در لندن مستقر است - ؛ هشدار چند كشور غربي به اتباع خود براي خروج از عربستان براي در امان ماندن از حملات تروريستي و...
در آخرين تحول وزارت كشور عربستان سعودي از وقوع يك درگيري در شهر مكه خبر داد كه طي آن دو نفر از اعضاي يك هسته سازمان القاعده كشته شده و چهار نفر ديگر فرار كرده اند.
مرور اخبار فوق نشان مي دهد كه عربستان سعودي آبستن تحولات مهمي است و حكومت آل سعود در معرض يك چالش جدي قرار دارد. از يكسو اسلام گرايان افراطي كه مي توان بن لادن را سمبل آنان دانست در برابر حكومت قرار گرفته و سياستهاي همسويي با غرب و آمريكا را به مصاف مي طلبند و از سوي ديگر غرب با عدم رضايت از سياست هاي سنتي نظام حاكم و عدم همسوئي مطلق سياست هاي منطقه اي آن با غرب، مي كوشد تا از اقدامات مخالفان ميانه رو و به صحنه آمدن آنان حمايت كند و از آن به عنوان ابزاري براي انجام تعديل بيشتر در مواضع عربستان سعودي بهره جويد.
تغيير عملي مواضع عربستان سعودي در مورد مسئله عراق نشان مي دهد كه رياض پيامهاي ارسالي را به خوبي دريافت نموده و درصدد كسب رضايت آمريكا برآمده است. مشاركت فعال عربستان سعودي در اجلاس مادريد و اختصاص وام يك ميليارد دلاري براي بازسازي عراق - كه البته هيچگاه بازپرداخت نخواهد شد-، موضع عربستان در اجلاس اخير دمشق مبني بر ضرورت دعوت از دولت انتقالي عراق و اعمال فشار به سوريه در اين راستا، و بالاخره تلاش جدي براي صدور قطعنامه اي كه طي آن عمليات انجام شده بر عليه نيروهاي امريكايي در عراق را «تروريسم» مي خواند؛ همگي بيانگر انجام يك تغيير در سياست منطقه اي عربستان سعودي است كه پيش از اين مي كوشيد تا خود را از گردونه اقدامات آمريكايي در عراق به دور نگاه دارد تا با افكار عمومي داخل كشور خود كه به شدت بر عليه آمريكا تحريك شده است در تعارض قرار نگيرد. ولي گويا رفته رفته گزينه هاي پيش روي آن محدودتر مي شوند. به ويژه كه غرب برگه هاي متعددي را برعليه عربستان فعال مي كند. مثلاً مدتي است كه موضوع تلاش عربستان براي دستيابي به سلاح اتمي در دستور كار رسانه هاي غربي قرار گرفته است. چندي پيش روزنامه گاردين مقاله مفصلي در مورد برنامه هاي اتمي عربستان سعودي به چاپ رسانيد كه بلافاصله از سوي آن كشور تكذيب گرديد و يا آنكه رئيس اداره اطلاعات نظامي ارتش اسرائيل، سرلشگر آهارون زئيفي فركش، اعلام كرد كه حسب اطلاعات واصله دولت عربستان سعودي به پاكستان پيشنهاد كرده است كه در مقابل اعطاي نفت از آن كشور سلاح اتمي دريافت كند. البته واشنگتن در واكنش نسبت به اين خبر آن را صرفاً يك ادعا خواند كه مستند نمي باشد، ليكن تجربه نشان مي دهد آمريكا براي اعمال فشار به كشورهاي مختلف از اتهام تلاش براي دستيابي به سلاح كشتار جمعي استفاده مي كند
دولت آمريكا در راستاي اين سياست خود از ديگر ابزارهاي تبليغي نظير طرح موضوع ارتباط دولت عربستان با حوادث ۱۱ سپتامبر ويا مطرح كردن مسئله تجزيه عربستان سعودي در رسانه هاي مختلف نيز بهره جسته است.
اگر تحولات جاري در عربستان به سمت و سوئي سوق پيدا كند كه دولت كنوني كنترل اوضاع را از دست بدهد، به احتمال قوي جريان سلفي تندرو سهم بيشتري در اداره امور به دست خواهد آورد. به ويژه آنكه جريانات ميانه رو و ليبرال، نخبگاني را دراختيار دارد كه قادر نيستند توده هاي مردم و قبايل را بسيج كنند. لذا به نظر مي رسد ايالات متحده آمريكا با مد نظر قرار دادن اين احتمال در پي آن باشد كه با انجام يك تحول در درون نظام حاكم كنترل اوضاع را در دست داشته باشد. دقيقاً به همين دليل است كه ملاحظه مي كنيم دولت عربستان سعودي مي كوشد تا با تغيير مواضع منطقه اي خود، از هرگونه چالش با آمريكا پرهيز نمايد. وضعيت آتي عربستان سعودي تا حد زيادي به پيشرفت برنامه هاي آمريكا در منطقه خاورميانه بستگي دارد. آنچه در عراق مي گذرد و همچنين تحولات در صحنه فلسطين دو عامل بسيار مهم و اساسي هستند كه تأثير مستقيمي بر اين وضعيت خواهند داشت.
|