شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۱۹
دانشگاه و دانشجو در نگاه شوراي شهر تهران در گفت وگو با دكتر حمزه شكيب
نياز به متخصص
تعداد دانشگاهها و به تبع آن تعداد دانشجويان در تهران قابل توجه است به هر حال همه دوست دارند از شهرستان ها به تهران بيايند ولي وقتي به تهران مي آيند با مشكلات عديده اي مواجه مي شوند
ما به دانشجو و استادان دانشگاه به عنوان نيروهاي متخصص نگاه مي كنيم و معتقديم كه براي ساماندهي شهرداري به عنوان يك مجموعه شهري بايد ازافراد متخصص و آشنا با مباني روز دنيا استفاده شود
000122.jpg
گفت وگو: غلامرضا رفيع
اشاره: تهران، كلان شهري است كه به عنوان بزرگترين شهر كشور، بيشترين تعداد دانشگاه را نيز درون خود جاي داده است. شايد تهران در سطح جهان نيز جزو شهرهايي باشد كه داراي بيشترين دانشگاه و دانشجو است. از اين نظر عضو شوراي شهر تهران بودن، خود وظايف و مسئوليت هايي را به دنبال خواهد داشت كه به خدمات رساني و پرداختن به امور دانشگاه و دانشجو منجر مي شود. مضافاً اين كه علاوه بر عضويت در شوراي شهر، عضو هيأت علمي دانشگاه نيز باشيد. دكتر حمزه شكيب، عضو شوراي اسلامي شهر تهران و عضو هيأت علمي دانشكده فني و مهندسي دانشگاه تربيت مدرس است. اين استاد دانشگاه عقيده دارد وقتي يك دانشجوي شهرستاني وارد تهران مي شود، ميهمان تهراني ها است و انتظار دارد دست كم با خيال راحت و كمترين زمان ممكن از سرويس هاي مورد نياز و خدمات شهري و وسايل رفاهي استفاده كند. گفت وگو با دكتر شكيب را با هم مي خوانيم:
* ديدگاه جنابعالي به عنوان عضو شوراي شهر تهران و كسي كه در محافل دانشگاهي حضور دارد نسبت به دانشگاه و دانشجو چيست؟
- يكي از ابزارهاي مورد نياز براي پويايي جامعه و دستيابي به آرمان هاي والايي كه بشر به دنبال آن است، نيروي انساني است. قطعاً براي تربيت نيروي انساني بايد مراحلي طي شود كه خانواده، نقطه شروع آن است. در يك مقطعي كودكان و نوجوانان وارد دبستان و دبيرستان مي شوند و آموزش هاي لازم را در ابعاد مختلف فرا مي گيرند. مهمتر از همه، افراد پس از پايان اين دوره ها با ورود به دانشگاه به صورت تخصصي آموزش مي بينند.
به عقيده من پويايي يك جامعه در بعد آموزش چه در مقاطع پايين و يا دوره آموزش متوسطه و آموزش عالي، بستگي به چگونگي تربيت نيرو در اين مقاطع دارد. به بيان ديگر اگر افراد به صورت تخصصي و كاربردي، نه به صورت تئوري صرف، در همه گرايش ها و تخصص ها و رشته ها خوب تربيت شوند قاعدتاً مي توان به يكي از اهداف والاي آموزش عالي دست يافت.
* شوراي شهر چه احساسي نسبت به حضور دانشگاهيان در مديريت شهري دارد؟
- ما به دانشجو و استادان دانشگاه به عنوان نيروهاي متخصص نگاه مي كنيم و معتقديم كه براي ساماندهي شهرداري به عنوان يك مجموعه شهري بايد از افراد متخصص و آشنا با مباني روز دنيا استفاده شود.
متأسفانه در شهرداري هنوز نتوانسته ايم استفاده لازم را از اين افراد ببريم. به بيان ديگر هر چند نيروهاي متخصص و زبده خوبي در كشور وجود دارد ولي شهرداري با توجه به ساختار و نگاهي كه داشته تاكنون نتوانسته است از اين نيروها به خوبي استفاده كند. قطعاً شوراي شهر به دنبال اين است كه مديريت شهري بتواند با استفاده از افراد متخصص و دانشگاهي مشكلات و معضلات شهري را به صورت علمي- اجرايي حل كند.
* ميزان آشنايي و كار اين دانش آموختگان و فارغ التحصيلان دانشگاه ها در رابطه با مسائل و مشكلات شهري و ارائه راهكارهاي علمي تا چه اندازه است؟
- چون من خودم عضو هيأت علمي دانشگاه هستم اگر منظورتان بحث تخصصي در اين رابطه است بايد گفت وقتي دانشجو با يك گرايش تخصصي چون عمران، معماري و شهرسازي وارد دانشگاه مي شود، اساساً مواردي كه درباره آنها آموزش مي بيند به گونه اي نيست كه مثلاً پس از فارغ التحصيل شدن و ورود به بدنه شهرداري يا سازمان هاي نيازمند به اين تخصص ها، بتواند بازدهي لازم را داشته باشد.
واقعيت اين است كه ساختار آموزش عالي در زمينه هاي تخصصي و زمينه هاي عمران و معماري و شهرسازي يك ساختار مناسب نيست.
وقتي براي گرايش خاصي يك سرفصل و تعدادي دروس مشخص مي شود قاعدتاً بايد اين سرفصل ها متناسب با زمان تغيير كند. متأسفانه اين اتفاق در دانشگاه ها نيفتاده و اگر هم افتاده به ندرت بوده است. يعني خروجي دانشگاه ها متأسفانه در حدي نيست كه دانشجو بعد از فارغ التحصيل شدن بتواند با ورود به بازار كار بازدهي لازم را داشته باشد. ما بيشتر روي تئوري كار مي كنيم. يعني همان كاري كه در دبيرستان ها نيز به نوعي در حال انجام است و بايد ساختار آن به طور جدي بازنگري شود و مبنا بر اساس تحقيق و پژوهش باشد. يعني از همان ابتدا وقتي دانش آموز وارد كلاس اول مي شود بايد زمينه به گونه اي برايش فراهم شود كه خلاقيت هاي او شكل بگيرد.
ولي متأسفانه دانشگاه هاي ما به ويژه در مقطع ليسانس مانند يك دبيرستان عاليه است. يعني يك سرفصل و جزوه اي مشخص مي شود و در قالب همان سرفصل ها، آموزش داده مي شود. از اين رو فارغ التحصيلان ما تئوري ها را خيلي خوب مي دانند ولي به كارگيري آنها را بلد نيستند. مباحثي كه آموزش داده مي شود بايد متناسب با مسائل روز باشد و به معضلات و مشكلات جامعه بپردازد تا دانشجو پس از اين كه فارغ التحصيل شد عملاً بتواند آنچه را كه ياد گرفته به كار گيرد.
* آيا در حال حاضر رابطه اي مستقيم و عملي بين دانشجو با دستگاه ها و مراكز اجرايي وجود دارد؟
- متأسفانه دانشگاه هاي ما ارتباطي با صنعت ندارند. قاعدتاً دانشگاه بايد آموزش هاي خود را به سمتي سوق بدهد كه نياز صنعت را برطرف سازد. در حال حاضر سال هاي سال است كه اين بحث اساسي وجود دارد كه دانشگاه بايد با صنعت رابطه برقرار كند، ولي همواره اين ارتباط در حد حرف باقي مانده است. اين ارتباط ها زماني مي تواند محقق شود كه خواست دو طرف باشد. يعني در ارتباط با صنعت واقعاً اين نياز از سوي مديران مورد توجه قرار گيرد و از طرف ديگر دانشجويان و فارغ التحصيلان نيز بتوانند نيازها و مشكلات آنها را برطرف كنند.
* آيا چنين احساس نيازي دست كم در شوراي شهر و شهرداري وجود دارد؟
- بله قطعاً اين احساس نياز وجود دارد. پيچيدگي هايي كه در حال حاضر در بحث مديريت شهري وجود دارد مسائلي نيست كه حل شدني نباشد. از اين رو مي توان با استفاده از افرادي كه با اين مسائل و مباني آشنا هستند و آموزش هاي لازم را در اين زمينه ها فرا گرفته اند مشكلات را برطرف ساخت. اين احساس نياز كه اينها بايد جذب بدنه شهرداري شوند در حال حاضر وجود دارد.
* دانشجويان و دانشگاهيان واقعاً چه كمكي مي توانند به شوراي شهر داشته بكنند؟ 
- مثلاً در بحث ترافيك يا ايمن سازي ساختمان ها مي توانند به شهرداري كمك كنند. براي نمونه اگر دانشجويان و دانشگاهيان در زمينه ساخت و ساز حضور فعال داشته باشند قطعاً مي توان طرح هاي عمراني را هم ايمن ساخت و هم عمرشان را بالا برد.
من فكر مي كنم كه اين قشر مي  تواند با ورود به بدنه شهرداري و يا دستگاه هاي ديگر مشكلات اساسي موجود را با حضور خود حل كند. زيرا در اينجا نقش نيروهاي انساني كارآمد مطرح است. اگر نيروي انساني كارآمد در يك مجموعه و سيستم وجود داشته باشد با ايده ها و طرح هاي علمي كه مطرح و اجرا مي شود بسياري از مشكلات حل شدني است.
* شوراي شهر تاكنون چه اقدام عملي در زمينه به كارگيري نيروهاي كارآمد دانشگاهي انجام داده است؟
- واقعيت اين است كه اين بحث  تاكنون به صورت متمركز در شوراي شهر مطرح نشده است ولي با توجه به اين كه بافت اعضاي شوراي شهر بيشتر دانشگاهي است در حال حاضر از نيروهاي دانشگاهي در زمينه هاي تخصصي استفاده مي كنيم. براي مثال هم اكنون در كميته ايمن سازي و بهسازي شوراي شهر، افراد دانشگاهي كه جزو بهترين متخصصان كشور هستند، حضور دارند و نظر و مشاوره مي دهند. و سياستگذاران آموزش عالي اعم از نمايندگان مجلس، كميسيون هاي مرتبط با اين موضوع و دولت در اين زمينه فكري اساسي كنند كه مشكل برطرف شود.
* از مسايل آموزشي كه بگذريم، به نظرشما دانشجويان به لحاظ مسايل رفاهي با چه مشكلاتي در تهران روبه رو هستند؟
- تعداد دانشگاهها و به تبع آن تعداد دانشجويان در تهران قابل توجه است. به هر حال همه دوست دارند از شهرستان ها به تهران بيايند. ولي وقتي به تهران مي آيند با مشكلات عديده اي مواجه مي شوند. از يك سو كرايه خانه و هزينه هاي زندگي در تهران براي آنها زياد است و از طرفي هم آموزش عالي و يا دانشگاه آزاد قادر به تأمين خوابگاه مورد نياز براي آنها نيست و اينها مشكلات زيادي را براي آنها فراهم مي سازد.
بنابراين گزينش دانشجو بايد با برنامه باشد. در خارج از كشور براساس نيازهاي صنعت، دانشجو مي گيرند و در زمينه هاي مورد نياز آموزش مي بينند و نهايتاً براي كار به همان صنعت برمي گردند و از ابتدا مي دانند كه برايشان كار وجود دارد و مشغول به كار مي شوند. ولي در بحث آموزش عالي در كشور ما از قبل مشخص مي كنيم كه مثلاً مي خواهيم تعداد ۲۰ تا ۳۰ دانشجو بگيريم ولي اينكه اينها كجا بايد مشغول شوند و چكار كنند، مشخص نيست. حتي هيچ برنامه ريزي وجود ندارد كه دانشجويي كه وارد دانشگاه مي شود چطور مي خواهد زندگي كند و چه مشكلاتي را به شهر تحميل مي كند. قاعدتاً در برنامه ريزي بايد همه جوانب را در نظر گرفت و يك برنامه ريزي اصولي انجام داد. در غير اين صورت با همان مشكلاتي مواجه مي شويم كه الان هم درگير آن هستيم و دانشجو پس از فارغ التحصيل شدن كاري را پيدا نمي كند و اطلاعات لازم را هم فرا نگرفته كه بتواند به درستي از آن استفاده كند.
* شوراي شهر چه تسهيلات و امكاناتي را مي تواند براي دانشجويان قايل شود؟
- همان طور كه اطلاع داريد، متأسفانه شوراي شهر عملاً شوراي شهر نيست، بلكه شوراي شهرداري است و اين اختيارات را به صورت عملي در حال حاضر ندارد. اگر داشت خيلي از اين مشكلات را مي توانست حل كند.
شوراي شهر اگر نقش خود را پيدا كند مي تواند در تهيه خوابگاهها كمك كند، چون از يك طرف با شهرداري ارتباط دارد و از طرف ديگر با همكاري آموزش عالي مي توان جاهايي را طراحي كرد كه دانشجويان بتوانند از خوابگاههايي در شأن و شئونات خود استفاده كنند و رفاه لازم را داشته باشند.
متأسفانه هنوز اين اتفاق نيفتاده كه شوراي شهر واقعاً شوراي شهر بشود تا بتوان از ابزارهايي كه يك شوراي شهر به معناي واقعي در اختيار دارد. در جهت حل مشكلات و مسايل دانشجويان استفاده كرد. بايد در اين مورد يك بازنگري اساسي صورت گيرد و اختيارات بيشتري به شوراي شهر داده شود.
* فرض كنيد الان خود شما به عنوان يك دانشجو براي ادامه تحصيل به تهران آمده ايد، چه انتظاري ممكن است از مديران شهري داشته باشيد؟
- انتظاري كه مي توانم داشته باشم اين است كه من دانشجو كه به عنوان ميهمان و به طور موقت به اين شهر آمده ام در مدتي كه در اينجا حضور دارم بتوانم با خيال راحت و حداقل زمان از سرويس هاي مورد نياز و خدمات شهري استفاده كنم. يعني امكانات حمل و نقل و ترافيك، محل زندگي و مسايل رفاهي به گونه اي باشد كه با خيال راحت و با آرامش به عنوان يك شهروند بتوانم از آنها استفاده كنم.
* فكر مي كنيد كه شهر تهران با آن انتظار شما به عنوان يك دانشجو چقدر فاصله دارد؟
- فكر مي كنم كه فاصله خيلي زيادي دارد. ما در زمينه آلودگي هوا، محيط زيست و ترافيك مشكلات و معضلات زيادي داريم. اگر بخواهم خودم را جاي يك دانشجو فرض كنم بايد گفت امكانات موجود با انتظارات من بسيار فاصله دارد. ولي از سوي ديگر انتظارات هم بايد در حد معقول و در حد اختيارات و امكانات باشد. ما بايد به عنوان عضو شوراي شهر امكانات و اختيارات لازم را در رابطه با مسايل آموزشي داشته باشيم تا بتوانيم اين انتظارات را برطرف سازيم.
بنابراين انتظارات دانشجويان نيز بايد در حد معقول و در حد اختيارات و امكانات شوراي شهر باشد. براي مثال من در خانواده از پدر و مادر بايد در حد وسع و توان مالي آنها انتظار داشته باشم و انتظارات نبايد فراتر از آن باشد.
قاعدتاً دانشجويان نيز همان انتظاراتي را كه از خانواده خودشان در حد وسع و توان آنها دارند، بايد در همان حد از اعضاي شوراي شهر نيز براي تأمين مسايل رفاهي و امكانات رفاهي داشته باشند.
* حالا شما به عنوان عضو شوراي شهر و به عنوان كسي كه به نوعي با دانشگاهيان مرتبط هستيد، متقابلاً از دانشجويان چه انتظاري داريد؟
- انتظارات، ابعاد مختلفي دارد. اگر خودم را در دانشگاه به عنوان يك عضو هيأت علمي فرض كنم، انتظار دارم كه دانشجويان با صبر و بردباري مشكلات را به نوعي تحمل كنند و صرفاً وقت كافي بگذارند براي اينكه در گرايش و رشته تخصصي خود مطالب را به نحو مطلوب و كاربردي ياد بگيرند. الان كشور ما يك كشور در حال توسعه است و نياز داريم به اينكه دانش  هاي موجود را به عمل تبديل كنيم.
* حالا به عنوان عضو شورا و مدير شهري از دانشجو چه انتظاري داريد؟
- من به عنوان عضو شورا و يك مدير شهري انتظار دارم كه دانشجويان در موارد مختلف به ما كمك فكري بكنند. البته قطعاً ميسر نيست كه همه دانشجويان بتوانند با خود اعضاي شوراي شهر ارتباط داشته باشند. بلكه مي توانند با اجزاي مجموعه مديريت شهري ارتباط برقرار سازند. من از آنان انتظار دارم كمك كنند تا بتوانيم كشورمان را توسعه دهيم. انتظار مردم از دانشجويان اين است كه عملاً در توسعه كشور مشاركت داشته باشند و در اين راه به طور عملي گام بردارند و كمك كنند تا بتوانيم همراه با مسئولين و مردم در شرايط خاص سياسي موجود سرفراز از اين وضعيت بيرون بيائيم.
دانشجويان را ما به عنوان يك قشري آگاه مي دانيم كه با مسائل روز آشنا هستند. به هر حال از دانشجو به عنوان قشري كه به هيچ چيز و جايي وابسته نيست و كاملاً آزاد است انتظار مي رود كه ايده، فكر و رفتار و منش خود را به طور عملي در جامعه پياده كند تا ديگران هم بتوانند از آن الگو بگيرند.
مردم واقعاً حساب ويژه اي براي قشر دانشجو بازكرده اند. لذا دانشجويان بايد در زمينه اخلاقي، اجتماعي، فرهنگي و حتي سياسي الگو باشند.

سخن
هويت و همگرايي دانشجو و جامعه
سينا هرسيني
براي دانشجويي كه جويا، بالانگر و برترگزين باشد دانشگاه به در و ديوار و سقف آن محدود نمي شود. زيرا اعتبار و مرجعيت دانشگاه به فضاي فيزيكي و محيطي آن خلاصه نيست.
جغرافياي علمي فرهنگي دانشگاه از اين منظر به سراسر جامعه تعميم داده مي شود و دانشجو به عنوان عضوي پرسشگر، مسأله ها و دغدغه هايش را در جامعه مي جويد. تحديد و حصر دانشگاه به مرزهاي دروني اش يكي از جدي ترين آفات نهادي شدن دانش و فرهنگ در جامعه است. اين عارضه براي كشورهايي كه دوران موسوم به گذار را طي مي كنند، اثرات منفي بيشتري در بر خواهد داشت.
لذا از اين پس متفكران و صاحب نظراني كه رويدادهاي سير توسعه جوامع را دنبال مي كنند به تبديل عصر اقتصاد توسعه به عصر فرهنگ و توسعه اعتقاد دارند، آنها ويژگي عصر جديد را در جلوه  نهايي فرهنگ در دگرگوني جوامع پذيرفته اند و ديگر فرهنگ را صرفا ابزار رشد و توسعه نمي دانند، بلكه به محوريت آن اعتقاد يافته اند.
بر اين مبنا هم گرايي دانشگاه و جامعه را مي توان به فرهنگي عميق و اثربخش تعبير كرد كه نبود آن بيماري زيانبارتري را به كشورها تحميل مي كند.
دانشجويي كه در چنين فضايي نفس بكشد، خود را به عرصه دادوستدهاي اجتماعي نزديك نمي كند و چند و چون جامعه برايش نمي تواند مهم باشد، چنين عنصري رفته رفته هويت خود را از دست مي دهد و تمام همت و هنر خود را صرف به دست آوردن يك معيشت ساده و امن و بي دغدغه خواهد كرد. ديگر غم او غم جامعه اش نيست و نهايتا به كسب شغل و درآمد و برقرار كردن زندگي خود مي انديشد.
همه اين نوشتار مي كوشد اوصاف سياه فاصله دانشگاه و جامعه از منظر زيان هايي كه ممكن است بر زندگي علمي دانشجويان وارد آيد را بيان كند.
حقيقتا نمي توان و نمي شود كه اميدوار بود تا
دانشجو هويت واقعي خود را به دور از جامعه خود بازيابد. زيرا اولا هويت اجتماعي يك عنصر دانشجويي در جستجوي پاسخي براي پرسشهاي بنياديني نظير اين موارد است كه دانشجو كيست؟ آنها كه به هر نحو با دانشجو مرتبط هستند كيستند و هر يك چه درك و دريافتي از يكديگر دارند؟ اگر اين پاسخ ها به طرز قانع كننده اي حاصل نشود، موجوديت و هويت اجتماعي دانشجو سخت زير تأثير شرايط نامطلوب قرار مي گيرد و ايفاي نقش حقيقي او در جامعه با مشكل مواجه مي شود.
هويت اجتماعي شرط ضروري براي حيات اجتماعي است و از سوي ديگر اين قاعده مي تواند معكوس صادقي داشته باشد زيرا هويت فردي مجزا از منظومه اجتماعي و ارتباط مستحكم با ديگر اجزاء اين فرايند بي معناست.
بر اين اساس اگر دانشجو را در عرصه فعاليتهاي اجتماعي بيدار و پرسشگر نيابيم، قاعدتا او را از تحصيل واقعي باز داشته ايم. همانگونه كه شكل گيري هويت فردي او در فرايند اجتماعي شدن ريشه داشته و در حوزه خانواده و ديگر گروهها پرورش يافته است، اينك در ادامه همان فرايند، دانشجو قدم در عرصه جدي تري نهاده كه بدان دانشگاه مي گويند. دانشگاهي كه قرار نيست منفك از جامعه، حيات مستقل داشته باشد. دانشگاهي كه مي بايست نيازها و خواست هاي جامعه را به صورت روزآمد پاسخ گويد.
حاصل كلام اينكه جز با درهم تنيدن اجزاء و عناصر زندگي علمي و فرهنگي دانشجو يا جامعه پيرامونش هيچ راهي براي آگاه سازي او از اطرافش وجود ندارد. توجه به اين مهم نيز جز با ترويج فرهنگ و مشي درونزا كردن روحيه همگرايي دانشگاه و جامعه امكان پذير نيست.

دانشجو-۲
دانشجو-۳
دانشجو-۴
دانشجو-۵
|  دانشجو-۲  |  دانشجو-۳  |  دانشجو-۴  |  دانشجو-۵  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |