به سر آمدن چند دهه آرامش در عربستان
هادي صبا
همين ۶ ماه پيش بود كه مقامات سعودي وجود هرگونه تشكيلات سازمان القاعده در خاك عربستان سعودي را تكذيب كردند. اما طولي نكشيد كه يك عمليات انتحاري - ارديبهشت ۸۲ - بيش از ۳۵ نفر را در چنگال مرگ گرفتار كرد تا نادرستي اين ادعا آشكار گردد. از آن پس جنگ و گريز مقامات امنيتي عربستان با عناصر سازمان القاعده آغاز شد. سه روز پيش و در پي انتشار اخباري مبني بر قريب الوقوع بودن انجام عمليات از سوي نيروهاي سازمان القاعده، شاهزاده نايف بن عبدالعزيز وزير كشور با سابقه و برجسته ترين چهره امنيتي حكومت عربستان سعودي ضمن اعلام خبر منهدم شدن يك هسته از نيروهاي القاعده در مكه اظهار داشت كه مرتبط كردن وجود تروريسم در عربستان به موضوع عدم وجود دمكراسي در اين كشور به هيچ وجه قابل پذيرش نيست.
هرچه باشد، اينك سازمان القاعده تهديدات چند روز پيش خود را عملي كرده و به يك مجتمع مسكوني در غرب شهر رياض حمله برده است. منطقه اي كه غربي نشين بوده و در نزديكي شهرك ديپلماتيك رياض قرار دارد. محمدصالح المحيا مالك مجتمع منفجر شده رياض گفته است كه در آغاز عمليات چند نفر تيراندازي به طرف نگهبانان اين مجتمع - ۳۰ نفر از اعضاي گارد ملي عربستان - را آغاز كردند. در همين حين يك اتومبيل جيپ متعلق به پليس عربستان كه گويا قبلاً ربوده شده بود با سرنشيناني كه لباس نظامي بر تن داشتند به محل حادثه مي رسد. نگهبانان به تصور اينكه آنان نيروهاي كمكي پليس هستند راه را برايشان گشودند.با انفجار اين اتومبيل حداقل ۵ ويلا به طور كامل ويران گرديد. در مورد تعداد قربانيان حادثه اخبار كاملاً ضد و نقيض است. در حالي كه مقامات رسمي تعداد كشته شدگان را فقط ۳ نفر ذكر كرده اند منابع غربي آن را خيلي بيشتر تخمين مي زنند. رويتر از كشته شدن ۲۰ نفر و سايت اينترنتي القفاه از قرباني شدن ۳۵ نفر خبر داده اند.
مقامات غربي اقدامات پيشگيرانه چندي را اعمال كرده اند: تعطيلي سفارت آمريكا در رياض و كنسولگري هاي آن در شهرهاي جده و ظهران و هشدار به شهروندان آمريكايي. سفارت فرانسه نيز از شهروندان اين كشور خواسته است كه تا چند روز از منزل خود خارج نشوند. انگلستان نيز نسبت به انجام عمليات در كشورهاي بحرين و قطر هشدار داده است.سازمان القاعده كه قرار بود در افغانستان نابود شود، از يكسو بر عليه كشورهاي غربي اعلام جنگ كرده و از سوي ديگر ساقط كردن خاندان آل سعود را در دستور كار خود قرار داده است.
آنچه كه اين سازمان را در اين جنگ ياري مي دهد اولاً فراگير شدن جو ضدآمريكايي در كشورهاي منطقه مي باشد كه به دليل سياست هاي نسنجيده آمريكا در خاورميانه و چسبندگي آن به مواضع اسرائيل ملت هاي منطقه را به شدت تحريك كرده است در نتيجه بستر بسيار مناسبي را براي بسيج نيرو در مسير مقابله با آمريكا مهيا مي كند؛ و ثانياً ساختار سيال و هسته اي بودن تشكيلات آن است. تشكيلات القاعده از يك ترتيب هرمي برخوردار نيست كه پيگرد و ضربه زدن به آن را سهل نمايد، بلكه مجموعه هسته هاي غير مرتبط با يكديگر آن را تشكيل مي دهند كه صرفاً يك ارتباط معنوي آنها را به هم پيوند داده است.
از آنجا كه ايالات متحده آمريكا به هيچ وجه آمادگي ندارد در سياست خاورميانه اي خود و نوع ارتباط ارگانيكش با اسرائيل تجديدنظر كند، فضاي ضدآمريكايي در منطقه باز هم بيشتر و نهادينه تر خواهد شد.
در نتيجه جريان القاعده نيز از تحرك بيشتري برخوردار خواهد گرديد. لذا پيش بيني مي شود كه منطقه خاورميانه دوراني پرآشوب را آغاز كرده كه در كوتاه مدت پاياني براي آن متصور نيست.روند پرآشوب كنوني تأثير بسيار مستقيمي بر شكل گيري نظام جديد بين المللي خواهد داشت.
در اين ميان زمينه براي تحرك ديگر نيروهاي مهم بين المللي نظير اروپا و حتي روسيه بيش از گذشته فراهم مي آيد. البته به شرط آنكه هم بخواهند و هم با تدبير عمل كنند.
ناگفته نماند كه برخي صاحبنظران بر اين باورند كه آمريكا اگر هم در خط دهي به سازمان القاعده براي انجام چنين عملياتي نقش نداشته باشد لااقل از اين پديده استقبال مي كند.
زيرا امكان در پيش گرفتن سياست خشن تر در منطقه را براي آن فراهم مي آورد، افزون بر آنكه جرج بوش دوم در روند مبارزات انتخاباتي به چنين فضاي ملتهبي شديداً نياز دارد.
|