پنج شنبه ۶ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۳۶
بمب هاي كثيف
000590.jpg
قرار است تا سال 2005 فرودگاه هاي بزرگ انگلستان به حس گرهايي مجهز شوند كه قادر به تشخيص مواد شيميايي و ميكروبي هستند. دولت انگليس براي اين منظور حتي 330 ميليون پوند هم هزينه كرده است. در حال حاضر از اين نوع فناوري كه به <جعبه زرد> شهرت دارد در بسياري از بنادر اين كشور استفاده مي شود. دستگاه هاي امنيتي انگليس مدعي هستند كه اعضاي گروه القاعده ممكن است با طرح يك حمله شيميايي از راه دريايي يا هوايي انگليس را مورد حمله قرار دهند. برخي از رسانه هاي انگليس طي چند روز گذشته در پي وقوع انفجار در كنسولگري اين كشور در استانبول مدعي خنثي سازي يك توطئه تروريستي شيميايي به شهر لندن توسط پليس شدند. وزارت كشور و پليس انگليس تاكنون از اظهار نظر در مورد اين خبر خودداري و فقط تاكيد كرده اند كه احتمال حمله تروريستي به اين كشور جدي است.

آتش سوزي مهيب
000586.jpg
از مسكو خبر رسيده است كه در اثر آتش سوزي مهيبي در يك خوابگاه دانشجويي در مسكو 28 نفرجان سپرده اند. بر اثر اين آتش سوزي كه در خوابگاه دانشگاه دوستي ملل مسكو <پاتريس لومومبا> در ساعات اوليه صبح رخ داد، ۲۸ دانشجو جان سپردند و 100 نفر مجروح شدند كه شدت جراحت بعضي از آنها بالاست.
اين آتش سوزي كه در ساعت دو و 50 دقيقه بامداد به وقت مسكو (سه و 20 دقيقه به وقت تهران) درخوابگاه پنج طبقه قديمي در خيابان <ميكلوخو ماكلاي> آ غاز شد در ساعت پنج و 40 دقيقه به وقت محلي مهار شد. ماموران آتش نشاني پس از خاموش سازي آتش به پاكسازي مناطق آسيب ديده از آتش سوزي كه حدود يك هزار مترمربع را فرا گرفت و نجات بقيه افراد پرداختند.
گفتني است كه در ميان قربانيان اين حادثه هيچ دانشجوي ايراني وجود ندارد.

مار دو دست و پا
000584.jpg
باورنمي كنيد! ما هم مثل شما باور نمي كرديم ولي خودتان بخوانيد و قضاوت كنيد. در يك پديده نادر، يك مار كه داراي دو دست و دو پا است در دام يك نوجوان شانزده ساله در شهرستان نيشابور گرفتار شد.
<رضا قدمياري> به هنگام كار در باغ ميوه پدري خود در شهر خروين نيشابور متوجه حضور اين مار در روي زمين شده وپس از تلاشي دو ساعته موفق به دام انداختن آن شد.
اين مار را يك پديده منحصر به فرد دانست و گفت: اين خزنده كه از گونه دوزيستان است از موجودات بسيار كمياب در جهان است. <اين حيوان 35 سانت است و پوست آن از دو رنگ زرد و خاكي تشكيل شده است. >

حادثه سازان هفته
پاي چوبه دار
از اين پس بنا داريم تا هر هفته پنج شنبه ها را با <حادثه سازان هفته> تمام كنيم و براي اين كار خلاصه و گاه مشروحي از حوادث مختلف اجتماعي كه طي يك هفته در كشورمان رخ مي دهد را با يكديگر مرور مي كنيم.
مرور اين حوادث شايد بتواند نكات خوبي را به خاطر ما بياورد. نكاتي كه شايد هر روز به تكرار آنها عادت كرده ايم.
عواقب و دخالت هاي خانوادگي 
تازه دامادي كه چهارماه پس از ازدواجش، از دخالت هاي خانواده همسرش در زندگي به ستوه آمده بود، در يك اقدام جنون آميز، نوعروس جوانش را به قتل رساند و سر به بيابان گذاشت. اين مرد جوان پس از ارتكاب به جنايت، تلفني به پدر همسرش اطلاع داد كه هرچه زودتر به ديدار دخترش بشتابد.
پيرمرد هنگامي كه خود را به خانه دامادش مي رساند، با جسد دختر جوانش در اتاق خواب روياروي قرار مي گيرد. جريان به ماموران كلانتري 24 كمال شهر كرج اطلاع داده مي شود وماموران كشف جرم ضمن حضور در محل جنايت، تحقيقات خود را در زمينه چگونگي وقوع جنايت و انگيزه هاي آن آغاز مي كنند. پدر مقتوله در نخستين مراحل تحقيق مي گويد: . . . < چهار ماه قبل از حادثه دخترم كه فاطمه جعفري نام داشت با مرد جواني به نام اكبر ازدواج كرد. روز حادثه اكبر تلفني با خانه ما تماس گرفت و از ما خواست كه سريعا به ديدار فاطمه برويم. با نگراني و ناراحتي خود را به خانه اكبر رساندم و در اتاق خواب با جسد دخترم روبه رو شدم. . . . >
ماموران كشف جرم تحقيقات همه جانبه اي را براي دستگيري تازه داماد آغاز كرده بودنده كه اكبر 48 ساعت بعد از وقوع جنايت خود را به ماموران كلانتري 24 كمال شهر كرج معرفي كرد و به قتل همسر جوانش اعتراف كرد. او درباره علل و انگيزه اين جنايت گفت: . . . < از چهار ماه قبل كه با فاطمه ازدواج كردم، دخالت هاي مادر و سايراعضاي خانواده همسرم در زندگي ما شروع شد وهمين امر باعث مي شد كه همسرم از در ناسازگاري درآيد و زندگي را به من تلخ كند. اين اختلافات خانوادگي بين من و همسرم جدايي عميقي به وجود مي آورد و به جايي رسيد كه يك روز همسرم را به شدت كتك زدم. مادر و ساير اعضاي خانواده فاطمه در غياب من مرتب به خانه ام رفت و آمد مي كردند و اجازه نمي دادند زندگي ام روي آرامش ببيند. روز حادثه وقتي به خانه رسيدم، به سراغ يخچال رفتم تا آبي بنوشم كه متوجه مقداري كيك و شيريني شدم. همسرم گفت مادرش برايمان آورده است. وقتي به آمدن مادرش اعتراض كردم با من درگير شد، در يك حالت بحراني و عصبي او را به داخل اتاق خواب كشاندم و روسري اش را دور گردنش پيچيدم. پس از چند دقيقه دست و پا زدن به روي زمين افتاد. هراسان چند ليوان آب به صورتش پاشيدم و به او تنفس مصنوعي دادم اما ديگر كار از كار گذشته بود و فاطمه مرده بود. به پدرش تلفن زدم و خودم سر به بيابان هاي ماهدشت گذاشتم.
محاكمه اكبر هفته گذشته در شعبه 116 كرج به رياست قاضي مصطفي برزگر گنجي آغاز شد و با توجه به مدارك به دست آمده و تحقيقات ماموران كشف جرم و با در نظر گرفتن اقارير متهم به قتل، نامبرده به قصاص - اعدام - محكوم شد. ماجراي غم انگيز زندگي اين عروس و داماد جوان كه بر اثر دخالت هاي ناروا و بي جاي اطرافيان شان از هم پاشيد و به سرانجامي دردانگيز منتهي شده است، نمايانگر اين واقعيت است كه دخالت هاي گاه حتي دل سوزانه خانواده ها چه عواقب هول انگيزي مي تواند داشته باشد.
حسن اخلاق و رفتار زنداني 
يك زنداني كه به جرم آدم ربايي به پانزده سال حبس محكوميت يافته بود و در زندان مركزي اصفهان به سر مي برد، پس از سپري كردن 23 ماه از دوران محكوميت خود به علت حسن رفتار و نشان دادن اخلاق خوب و نيز ابراز ندامت و پشيماني از كرده خود، با تلاش واحد مددكاري زندان اصفهان و نيز كسب رضايت شاكيان خصوصي از زندان رهايي يافت. مسوول روابط عمومي اداره كل زندان ها و اقدامات تاميني استان اصفهان در اين زمينه گفته است: . . . < واحد مددكاري زندان در صورت احراز ندامت زندانيان، پرونده آنها را مورد رسيدگي قرار مي دهد و با در نظر گرفتن شرايط لازم، زمينه آزادي آنها را فراهم مي نمايد. . . >

صرافان قلابي
يك نفر از اعضاي باندي كه اقدام به كلاهبرداري از مشتريان بانك ها مي كرد توسط ماموران كلانتري 126 ماموران تهرانپارس بازداشت شد.
اعضاي اين باند با شناسايي مشتريان بانك ها به آنها <روبل> شوروي سابق به جاي دلار و يا يورو و همين طور <طلاهاي تقلبي و بدل> به جاي طلاي اصل مي فروختند.
شيوه كلاهبرداي اين باند به اين صورت بود كه پس از شناسايي طعمه يكي از اعضا خود را به عنوان راننده خارجي معرفي مي كرد و به او پيشنهاد خريد پول هاي بي اعتبار و يا طلاهاي تقلبي را به نصف قيمت مي داد. اگر آن فرد قبول نمي كرد يكي ديگر از اعضاي باند وارد عمل مي شد و پس از فريب طعمه موردنظر و جلب اعتماد او، تلفن و آدرس اشتباه داده وقول خريد پول هاي خارجي و يا طلاهاي تقلبي را به قيمت بالاتر مي داد.
نحوه دستگيري
چندي پيش كه ماموران تجسس كلانتري 126 براي سركشي به بانك سپه در خيابان فرجام رفته بودند، مردي از بانك خارج شده و به نزد آنها مي رود و مي گويد مردي قصد فروش <روبل> شوروي و كلاهبرداري از او را داشته است. ماموران تجسس با آگاهي از اين مطلب به موقع وارد عمل مي شوند و يكي از اعضاي اين باند را دستگير مي كنند اما همدست اوموفق به فرار مي شود.
سعيد اسماعيلي بازپرس پرونده از كساني كه به اين شيوه از آنها كلاهبرداري شده خواست تا شكايت كرده و پيگير ماجرا شوند.

نهنگ هاي مدل جديد
000588.jpg
ژاپني هاي چشم بادامي از استخوان هاي جانداران دريايي كه به مدت 25 سال در انبارهاي موزه اين كشور خاك مي خورند نوع تازه اي از نهنگ هاي دريايي را كه داراي استخواني دردهان خود هستند و نهنگ بالين ناميده مي شوند كشف كرده اند. البته يك نمونه ديگر از همين نهنگ ها در سال 1998 كشف شد. اما اينك به بركت استفاده از شيوه هاي مهندسي ژنتيك و نيز ارزيابي هايي كه با تكيه به شكل و هيأت استخوان هاي اين نهنگ ها به انجام رسيده روشن شده كه اين نهنگ ها اساسا به نوع جديدي تعلق دارند كه با انواع شناخته شده قبلي تفاوت دارد. دانشمندان ژاپني معتقدند كه شناسايي اين انواع تازه مي تواند به تشخيص بهتر اينكه كدام يك از گونه ها بيشتر در معرض خطر قرار دارند كمك كند. اما برخي محققان آمريكايي معتقدند تقسيم بندي بيش از حد دقيق گونه ها مي تواند در خصوص تلاش هايي كه براي حفظ گونه هاي در معرض خطر صورت مي گيرد، نتيجه معكوس به بار آورد.

پيري حشرات
000594.jpg
بله! جناب حشره هم پير مي شود. اگر باور نمي كنيد به اين خبر جالب كمي توجه فرماييد. در نخستين تحقيقي كه در خصوص اثرات پير شدن بر روي حشرات به انجام رسيده روشن شده است سوسك هايي كه به سنين پيري مي رسند به واسطه تصلي و محكم شدن مفاصل، توانايي هاي حركتي خود را تا حد زيادي از دست مي دهند و در رفتار كند مي شوند. يك گروه از محققان در دانشگاه <وسترن رزرو> در كليولند در بررسي بر روي سوسك هاي پير متوجه شدند كه ميزان حركت آنها تا 40 درصد كاهش يافته است. در مقايسه سوسك هايي كه عمرشان به 60 هفته بالغ شده بود با سوسك هايي كه تنها يك هفته از عمرشان گذشته بود، سوسك هاي پير با سرعتي معادل نصف سرعت جوانترها حركت مي كردند و به علاوه به واسطه آن كه پاهاي جلويي شان دايما به پاهاي عقبي متصل مي شد از راه رفتن باز مي ماندند. سوسك هايي كه عمرشان بالاتر از 65 هفته بود در 80 درصد موارد در هنگام راه رفتن به واسطه گير كردن پاها سرنگون مي شدند.

در 10 سال آينده
000598.jpg
از ما نشنيده بگيريد اما حوادث رانندگي و تعداد تلفات ناشي از آن شايد به رقم 370 هزار نفر در سال برسد. اين خبر چندان هم دور از واقعيت نيست. چرا كه تعداد تلفات رانندگي در سال 1372 تنها سه هزار و 800 نفر بوده است و در سال گذشته اين تعداد به 22 هزار نفر افزايش يافته و چنانچه اين وضعيت در دهه آينده تغييري نكند رقم تلفات رانندگي سالانه كشور به ميزان 370 هزار نفر در سال كه برابر با مجموع كشته هاي كل كشورهاي جهان به علت سوانح رانندگي است، خواهد رسيد. خيلي تعجب نكنيد وقتي نسبت كشته ها به مجروحان در تصادفات رانندگي زير سه درصد است و در ايران 3/18 درصد. بايد هم منتظر چنين عاقبتي باشيم. ۸‎/۷۳ درصد تصادفات رانندگي منجر به مرگ در كشور، به علت كم عرض بودن جاده ها است. در سال 1378 به علت حوادث رانندگي تنها در استان تهران دو هزار و 130 نفر كشته شدند كه اين رقم يك و نيم برابر كل كشته هاي ناشي از سوانح رانندگي در كشورهاي اسكانديناوي است.

گ زارش يك قتل
فقط۳ضربه زدم. . .
000596.jpg
پزشكي قانوني 
در همان شرايط كه تحقيقات روي پرونده اين قتل ادامه داشت، جسد قرباني براي تعيين علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني منتقل شد و كارشناسان اين سازمان پس از انجام آزمايش هاي تخصصي در نظريه خود اعلام كردند: مقتول از ناحيه هاي <سفيدران>، <زير بغل> و <شكم> مورد اصابت يك جسم برنده قرار گرفته است. پس از اعلام نظريه پزشكي قانوني، كارآگاهان با دو احتمال مواجه شدند. نخست آنكه مقتول، قرباني يك سرقت مرگبار شده و ديگر اين كه وي در جريان يك نزاع خونين از پاي درآمده است.
نزاع هاي خياباني 
بنابر آمارهايي كه همه ساله مسوولان نيروي انتظامي ارائه مي دهند، قتل هايي كه در جريان نزاع هاي خياباني روي مي دهند، درصد قابل توجهي را به خود اختصاص داده اند.
بهداشت روان 
تحقيقات انجام شده نشان داده است، غالب متهمان به قتل دچار اختلالات شخصيتي - رواني هستند. در اين ميان توجه به بهداشت روان جامعه مي تواند تا حدودي از افزايش آمار جنايت ها جلوگيري كند.
قاتل گفت: < 3ضربه، فقط 3ضربه زدم. >
حدود ساعت ده و 30 دقيقه شامگاه 15 آبان مسوولان بيمارستان اميرالمومنين نازي آباد طي تماس تلفني با مركز فوريت هاي پليسي، ماموران نيروي انتظامي را در جريان انتقال بدن نيمه جان مرد ميانسالي به اين بيمارستان قرار دارند.
پس از اين تماس بلافاصله گروهي از كارآگاهان اداره آگاهي شهر ري به بيمارستان اعزام شدند و تحقيقات اوليه خود را پيرامون اين موضوع آغاز كردند.

نان با بازرسي مدارك و اوراق هويتي كه همراه مرد ميانسال بود، پي بردند كه وي داود منجمي نام دارد، ۴۵ ساله و صاحب يك كارگاه توليد كيسه زباله است.
كارآگاهان كه در همان ابتدا متوجه شدند اين مرد مورد اصابت ضربات متعدد چاقو قرار گرفته است، منتظر ماندند تا مداواي اوليه پزشكان پايان يابد و وي تحت عمل جراحي قرار بگيرد تا بتوانند با بازجويي او از چگونگي ماجراي پيش آمده مطلع شوند. مادر گريست و دخترك بيگانه با واژه ها و كلماتي كه در گوشش مي پيچيد، براي پدر دلتنگي مي كرد و خواهر بزرگ، او را دلداري مي داد: <او برخواهد گشت. > اما پدر رفته بود؛ در پنجشنبه اي از پنجشنبه هاي سال، ۱۵ آبان ماه، ساعت 5/9 شب جاده بهشت زهرا، ميدان جهاد. اين گزارش يك قتل است؛ جنايتي كه دخترك هاي شش و هشت ساله داود منجمي را براي هميشه از داشتن پدر محروم كرد.
مرگ در بيمارستان
ساعت پنج و۳۰ دقيقه بامداد فرداي همان روز، حدود هفت ساعت پس از انتقال بدن غرق در خون داود به بيمارستان وي به علت شدت جراحات و خونريزي شديد جان خود را از دست داد و به اين ترتيب تحقيقات كارآگاهان وارد مرحله تازه اي شد و آنان با مطلع كردن بازپرس حسيني، رييس شعبه دوم دادسراي شهر ري از پرونده قتل، انجام تفحص هاي ويژه اي را در دستور كار خود قرار دارند.
بازجويي از اقوام
پس از مرگ داود، كارآگاهان اعضاي خانواده وي را تحت بازجويي قرار دارند و متوجه شدند وي روز حادثه براي ملاقات يكي از اقوام خود به كرج رفته بود، در راه بازگشت به منزل قرباني جنايتي فجيع شده است.
با روشن شدن اين موضوع كارآگاهان به بررسي مسيرهايي كه احتمال داشت مقتول براي بازگشت به خانه انتخاب كرده باشد، پرداختند تا شايد بتوانند از اين طريق سر نخي به دست بياورند.
شاهد عيني 
همانطور كه كارآگاهان مشغول بررسي اين دو فرضيه بودند، مردي با مراجعه به اداره آگاهي شهرري به ماموران گفت: شاهد اين جنايت بوده است.
وي توضيح داد: <روز حادثه هنگامي كه در حال تردد در جاده بهشت زهرا بودم مردي را ديدم كه با يك زن و شوهر درگير شده و زن جوان در حالي كه چادر مشكي رنگ خود را دور كمرش بسته بود با مشت و لگد مرد ميانسال را مورد ضرب و جرح قرار مي داد كه ناگهان شوهر وي با يك وسيله مشكوك به آن مرد حمله كرد و چند ضربه به او زد و سپس وي را سوار خودروش كرد و به سرعت از محل متواري شد.
پس از اظهارات اين شاهد عيني كه شماره خودرو متهمان را يادداشت كرده بود، كارآگاهان بلافاصله نشاني صاحب خودرو را پيدا كردند و توانستند در يك عمليات ضربتي مرد متهم را به دام بيندازند.
اعتراف 
متهم 39 ساله اين پرونده كه <حبيب. ك> نام دارد پس از دستگيري به اداره آگاهي شهر ري منتقل شد و تحت بازجويي قرار گرفت.
وي ابتدا منكر ارتكاب جنايت شد اما هنگامي كه پي برد ماموران دلايل محكمي عليه وي دارند، لب به اعتراف گشود و اتهام قبل را گردن گرفت.
به اين ترتيب پرونده <حبيب> در اختيار بازپرس حسيني قرار گرفت و تحقيقات قضايي از متهم آغاز شد.
انگيزه جنايت 
متهم به قتل هنگامي كه در برابر بازپرس دادسرا ايستاد درباره انگيزه خود از ارتكاب به اين قتل فجيع گفت: <آن شب مقتول در حالي كه سوار خودرواش بود مرتب به من چراغ مي زد و به همسرم نظر سوء داشت براي همين با وي درگير شدم و در جريان اين نزاع در شرايطي كه بسيار عصباني بودم و كنترل خودرا دست داده بودم با يك پيچ گوشتي كه داخل ماشينم بود به وي حمله كردم و 3 ضربه به او زدم اما هرگز قصد نداشتم آن مرد را بكشم. >
متهم در ادامه اعترافات خود گفت: <پس از اينكه آن مرد زخمي شد تصميم گرفتم وي را به بيمارستان برسانم و جانش را نجات دهم براي همين او را سوار خورده ام كردم و به سمت صالح آباد به راه افتادم اما در ميانه راه پشيمان شدم چون اگر مرد مجروح را به بيمارستان مي رساندم بدون شك ماموران دستگيرم مي كردند براي همي از يك راننده عبوري خواستم تا او آن مرد را به بيمارستان منتقل كند و درباره ماجراي پيش آمده هم حرفي نزدم. >
بازداشت 
پس از اظهارات حبيب، بازپرس پرونده وي را با صدور قرار بازداشت روانه زندان كرد تا بعد از تكميل شدن تحقيقات اوليه جلسات محاكمه وي آغاز شود.
بستگان مقتول چه گفتند
يكي از بستگان مقتول به خبرنگار ما گفت: <قاتل قصد دارد داود را متهم به ايجاد مزاحمت براي همسرش كند تا بتواند از مجازات قصاص رهايي يابد درحالي كه داود صاحب همسر و فرزند بوده و به لحاظ اخلاقي نيز همه وي را تاييد مي كنند و ادعاهاي قاتل، بي اساس و كذب است. >
مادر مقتول نيز درحالي كه مي گريست، گفت: <آن شب درحالي كه منتظر داود بودم تلفن زنگ زد پسر ديگرم آنرا جواب داد و گفت يكي از دستگاه هاي توليدي خراب شده و بايد به آنجا برود. براي همين به او 45 هزار تومان دادم تا مشكلش حل شود و دستگاه را تعمير كند فرداي آن روز متوجه شدم پسرم براي آن كه من نگران نشوم دروغ گفته و آن كسي كه تلفن كرده از طرف بيمارستان بود. حالا هم مجازات قاتل را مي خواهم چون او با اين كارش همه ما را داغدار كرد. >
پيشگيري 
هرچند دستگاه قضايي درجهت كشف جرم و مجازات مجرمان تمام تلاش خود را به كار گرفته است و در اين راه هزينه هاي سنگيني را نيز متحمل مي شود اما در اين ميان به يكي از وظايف اصلي خود كه پيشگيري از وقوع جرم است، كمتر توجه نشان مي دهد.

باز هم طلا فروشي
اگر شاگرد طلافروشي هستيد مواظب باشيد و اصلا به اقوام صاحب مغازه تان اعتماد نكنيد، چون امكان دارد به شما طلاي دزدي قالب كنند. باور نمي كنيد، پس اين خبر را بخوانيد تا باورتان بشود.
شاگرد طلافروشي اي در منطقه تهران پارس از دختر دايي صاحب مغازه به علت فروش طلاهاي دزدي شكايت كرد.
شاكي گفت: دختر دايي صاحب طلا فروشي چند بار براي فروش مقداري طلا به مغازه آمد و فاكتور هيچ كدام از آنها را نداشت. من به خاطر اينكه از اقوام صاحب مغازه بود اصراري براي گرفتن فاكتور نمي كردم. تا اينكه يك روز وقتي به در مغازه آمد و طلاهايي كه قصد فروش آنها را داشت به من داد، براي اولين بار از او فاكتور خواستم. اما او در جواب به من گفت: تو كه تا به حال تمام طلاهايي را كه مي آوردم بدون فاكتور مي خريدي.
شاكي در ادامه گفت: پس از كمي بحث آن خانم به من گفت كه اين طلاها دزدي است و فاكتوري براي ارائه ندارم. اگر هم شكايت كني پاي خودت به عنوان مال خر گير است.

سرقت مرد مقروض از برادرش
000592.jpg
بله درست مي خوانيد؛ مردي به خاطر پس گرفتن پولي كه به برادرش قرض داده بود، اموال او را سرقت كرد. هادي متهم اصلي اين پرونده به خاطر جبران معوقه اش از مغازه مبلمان فروشي برادرش مقداري جنس سرقت كرد. اين متهم به ماموران گفته است: <من براي برادرم كار مي كنم و از او ماهي 120 هزار تومان حقوق مي گيرم. اما او حدود شش ماه، حقوق مرا نداده است. دو ماه پيش هم حدود دو ميليون تومان از من قرض گرفت و قول داد يك ماهه پولم را پس بدهد. من هم به خاطر اينكه به حقوق و پولي كه به او قرض داده ام برسم، مقداري از اجناس مغازه اش را در جايي پنهان كردم تا او پول مرا بدهد. وقتي هم كه پول مرا پس داد اجناس مغازه اش را به او بر مي گردانم. >

حوادث
ايرانشهر
تهرانشهر
در شهر
درمانگاه
سفر و طبيعت
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  سفر و طبيعت  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |