اشاره: علامه محمدحسين طباطبايي از جمله فيلسوفان بزرگ معاصر ايران است. اما قدرت انديشه علامه در چارچوب مرزهاي ايران محصور نماند، انديشه هاي وي مورد توجه هانري كربن شرق شناس و اسلام شناس فرانسوي قرار گرفت، از اين رو قرابت فكري كربن با علامه تا آنجا پيش رفت كه اكنون فرانسه به همراه سالگرد يكصدمين سال تولد هانري كربن بزرگداشت انديشه هاي علامه طباطبايي را نيز برگزار مي كند. مطلب حاضر چكيده اي در باب انديشه ها و آراي استاد است.
گروه انديشه
زندگي
سيدمحمد حسين طباطبايي در «ذيحجه» ۱۳۲۱ ق. در خانواده اي اصيل كه هماره بيرق بزرگي در دست داشته وشهر تبريز لبريز از نام آنان بوده است به دنيا آمد. دوران كودكي « محمد حسين» با توفان حوادث و بلا همراه بود.
بيش از پنج بهار از عمر عزيزش نگذشته بود كه مادري مهربان و با فضيلت را از دست داد.بغض غم و اندوه بي مادري او را رها نكرده بود كه گرد يتيمي بر وجودش سنگيني كرد و از ديدن روي پدر محروم شد. اما هماره دست لطف خداوندي سايبان مرحمتي بر سر او بود. مدت زيادي از تحصيل او نمي گذشت كه علاوه بر قرآن مجيد، كتابهاي «گلستان»، «بوستان»، «اخلاق مصوّر»، «تاريخ معجم»، «ارشاد الحساب»، «نصابْ الصبيان»، و ديگر «كتابهاي متداول» در مدارس آن روز را فرا گرفت.
صرف و نحو و معاني و بيان را نزد استاد خويش مرحوم شيخ محمد علي سرابي آموخت و پس از آن با گامي بلند و همتي فراتر، سطوح عالي در فقه، اصول، فلسفه و كلام را در زادگاه خود نزد اساتيد آن خطّه تحصيل كرد. با سپري شدن ايام تلخ و ناكامي طفوليّت، شكوفه هاي رشد و تكامل بر شاخسار وجود سيدمحمدحسين نمايان شد.
وي از سال ۱۲۹۷ ش. تا ۱۳۰۴ علوم بسياري آموخت. در اين مدت، تمامي درسهاي مربوط به سطح را فراگرفت و با شور و شوق بسياري كتابهاي مربوط به ادبيات، فقه، اصول، كلام و معارف اسلامي را آموخت.
عشق و شور به تحصيل و تكامل، وي را بر آن داشت كه از شهر خويش به سوي «نجف اشرف» هجرت كند. در نجف اشرف نزد شخصيت وارسته اي چون حاج ميرزا علي آقا قاضي ـ قدس سره - به درس خواندن مشغول مي شود.
كيمياي وجود مرحوم قاضي، روح و روان استاد را دگرگون كرده و برنامه اي روشن و نوراني براي آينده او ترسيم مي كند. مفسر فرزانه، مدت يازده سال در كنار مرقد امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ كسب علم كرد. فقه، اصول، فلسفه، رياضيات، رجال را از محضر اساتيد والامقامي چون: آيت الله نائيني، سيد ابو الحسن اصفهاني، سيدحسين بادكوبه اي، سيدابو القاسم خوانساري، حجت، حاج ميرزا علي ايرواني و ميرزا علي اصغر ملكي فرا گرفت.
در سال ۱۳۱۴ ش. به زادگاه خويش بازگشت. تفسير و فلسفه درسهايي بود كه ـ براساس احساس وظيفه علامه ـ در قم شروع شد و تعجب بسياري را برانگيخت، چرا كه درس فلسفه در آن عصر خوشنام نبود. از اين رو تلاشهاي بسياري در تعطيلي اين درس انجام مي شد اما رفتار مؤدبانه استاد و برخورد مهربانانه آيت الله العظمي بروجردي ابرهاي تيره سوء تفاهم ها را كنار زد و سعايتها را بي اثر نمود. به هر روي تشكيل جلسات عمومي و خصوصي اين عالم فرهيخته و حضور شاگردان انديشمندي چون آيت الله مطهري باعث نقد و بررسي فلسفه هاي غربي ـ مخصوصاً ماترياليسم ديالكتيك ـ گرديد و آثار و بركات جاودانهاي در تدوين كتب فلسفي به همراه خود آورد.
هر روز كه سپري مي شد ابعاد علمي و چهره چشمگير علامه بيشتر از گذشته نمايان مي شد.
شعاع شخصيت اين استاد فرزانه به داخل كشور محدود نگرديد، بلكه انديشمندان بسياري را به سوي خويش كشاند و در تمام ابعاد اسلام به بحث و گفتگو با آنان منجر شد. اين عظمت بدان جا انجاميد كه دولت آمريكا توسط شاه ايران از علامه دعوت رسمي كرد تا در دانشگاههاي آن كشور « فلسفه شرق» را تدريس نمايد.
آثار
(۱) تفسير الميزان، دائره المعارفي از معارف و در بردارنده بحثهاي اعتقادي، تاريخي، فلسفي، اجتماعي و... با تكيه بر قرآن كريم. اين كتاب ثمره اي كم نظير از بيست سال تلاش شبانه روزي علامه است. وي سبك اين تفسير را از مرحوم قاضي آموخت و در قم عملي ساخت.
از اين اثر دو ترجمه موجود است، يكي از آنها كه در چهل جلد به چاپ رسيده است، حاصل ترجمه عده اي از شاگردان و بزرگان حوزه علميه همچون: آيت الله مصباح يزدي، آيت الله مكارم شيرازي، و... است و ديگري، كه در بيست جلد منتشر شده است، به وسيله سيد محمد باقر موسوي همداني ترجمه شده است؛
(۲) بدايه الحكمه، كتابي كه يك دوره تدريس فشرده فلسفه براي دوستداران علوم عقلي در قم و سپس دانشگاههاي كشور گرديد؛
(۳) نهايه الحكمه، اين اثر براي تدريس فلسفه با توضيحي بيشتر، عمقي افزونتر و سطحي عاليتر تدوين شده است. بر كتابهاي بدايه الحكمه و نهايه الحكمه شروح مختلفي نوشته شده است و مي توان گفت كه از جمله بهترين كتابهايي هستند كه درسده اخير در گستره فلسفه اسلامي نوشته شده است؛
(۴) اصول فلسفه و روش رئاليسم، بينش علامه پيرامون نظرات ماديون و ماترياليستها باعث فراهم آوردن اين اثر گرديد. اين اثر با پاورقي هاي استاد شهيد مرتضي مطهري همراه است؛
(۵) حاشيه بر كفايه، كتابي اصولي پيرامون قوانين استنباط است؛
(۶) شيعه در اسلام، دوره اي كامل از اعتقادات و معارف شيعه در اين اثر نفيس به چشم مي خورد؛
(۷) مجموعه مذاكرات با پروفسور هانري كربن ؛
(۸) خلاصه تعاليم اسلام، خلاصه اي از آن چه يك مسلمان متعهد بايد از آن آگاهي داشته و خود را بدان زينت دهد، در اين اثر بيان شده است؛
(۹) روابط اجتماعي در اسلام، انسان و اجتماع و رشد اجتماعي او، پايه زندگي اجتماعي، آزادي در اسلام و... مباحثي است كه در اين كتاب بدانها پرداخته شده است؛
(۱۰) بررسيهاي اسلامي، مجموعه اي است زرّين از مقالات استاد كه بسان دائره المعارفي از معارف ناب اسلامي جمع آوري شده است.
(۱۱) آموزش دين، كتابي با قلم روان و مطالبي لازم و ضروري است كه براي دانش آموزان نوشته شده است؛
(۱۲) رساله انسان قبل از دنيا، در دنيا و بعد از دنيا، اين كتاب كه اكنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شده است مباحثي مفيد از عوالم سه گانه ماده، مثال و عقل مطرح كرده و پيرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبي بسيار مفيد و لازم ارائه كرده است؛
(۱۳) رساله هاي گوناگون درباره قوه و فعل، صفات، افعال الله، وسائط، نحو، صرف،... اين مجموعه ۲۶ رساله است كه بنا به ضرورت و نياز جامعه توسط علامه نگاشته شده است؛
(۱۴) ديوان شعر فارسي، مجموعه اي از اشعار چشمگير و عميق علامه كه طي ساليان متمادي سروده شده است.
(۱۵) سنن النبي، سيره و روش رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ در بين مردم و همراه خانواده در اين اثر به چشم مي خورد. اين اثر اخير توسط استاد حسين استاد ولي به زبان فارسي ترجمه شده است.
(۱۶) لب اللباب، مجموعه درسهاي اخلاق استاد كه از سالهاي ۱۳۶۸ تا ۱۳۶۹ قمري براي برخي از فضلاي حوزه قم بيان فرمودهاند؛
(۱۷) حاشيه بر اسفار، نظرات استاد فرزانه علامه طباطبايي بر اسفار در اين كتاب جمع آوري شده است.
شاگردان
شاگردان علامه، دهها نفر از بزرگان و فرهيختگان كنوني در حوزه هاي علميه مي باشند كه به تني چند از آنان اشاره مي شود: حضرات آيات و حجج الاسلام (۱) استاد شهيد مرتضي مطهري، (۲) سيد محمد حسيني بهشتي، (۳) امام موسي صدر، (۴) ناصر مكارم شيرازي، (۵) شهيد محمد مفتح، (۶) شيخ عباس ايزدي، (۷) سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي، (۸)عز الدين زنجاني، (۹) محمد تقي مصباح يزدي، (۱۰) ابراهيم اميني، (۱۱) يحيي انصاري، (۱۲) سيد جلال الدين آشتياني، (۱۳) سيد محمد باقر ابطحي، (۱۴) سيد محمد علي ابطحي، (۱۵) سيد محمد حسين كاله زاري، (۱۶) حسين نوري همداني، (۱۷) حسن حسن زاده آملي، (۱۸) سيد مهدي روحاني، (۱۹) علي احمدي ميانجي، (۲۰) عبدالله جوادي آملي، (۲۱) احمد احمدي، دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني، (۲۲) دكتر سيد يحيي يثربي و...
استاد علامه، علاوه بر فلسفه، عرفان، و تفسير در زمينه خوشنويسي و شعر نيز طبع آزمايي نموده است. وي از خط بسيار خوبي برخوردار بود، خط نستعليق و شكسته علامه از بهترين و شيواترين انواع خط بود.
از جمله جلوه هاي ديگر استاد؛ تجلي ايشان در آينه شعر است. اشعار بسيار ارزشمند و چشمگيري كه توسط علامه سروده شده و سر آمد گرديده است: «مرا تنها برد» و «پيام نسيم» و «هنر عشق» از جمله اشعار گران سنگي است كه از علامه باقي مانده است. سرانجام پس از ۸۱ سال و ۱۸ روز عمر با بركت و زندگي پرتلاش، روح پاك و الهي آن حكيم عارف و مفسر وارسته در روز بيست و چهارم سال ۱۳۶۰هجري شمسي به ديار قدسي و ملكوت رهسپار شد.
منبع: خبرگزاري مهر