جنگلي كه ديگر بكر نيست
پاريس در آمازون
آنا كوچمنت
گرين پيس دره رودخانه آمازون را چنين توصيف مي كند: «آخرين جنگل دور و بكر در اين زمين پرازدحام و فرسوده.» دهه ها مي شود كه اين ديدگاه رومانتيك از آمازون در تصور عامه به شدت حضور دارد، آمازون به عنوان آخرين اثر از سرزميني كه پيش ترها آزاد بوده به شمار مي آمد، تا آن كه اروپايي ها در قرن پانزدهم پايشان به آنجا باز شده است. در ضمن دانشمندان نيز تصور مي كردند كه قبايل بدوي، راهشان را از ميان جنگل باز مي كنند و زندگي مي كنند تقريبا بدون آن كه آسيبي به طبيعت برسانند و البته مدركي هم براي نقض اين تصور در دست نداشتند. دانشمندان چنين مي پنداشتند كه اسكان قبايل و جستجوي طلا و غارت چوب تنها در اواخر قرن پيش به بزرگ ترين جنگل حاره اي جهان راه يافته است.
اما امروزه دانشمندان در حال ترسيم تصويري از زمان ماقبل تاريخ آمازون هستند كه از ريشه با تصور قبلي متفاوت است. سال ها پيش از آن كه كريستف كلمب در بر جديد لنگر اندازد، قبايل بدوي آمازون در سرزمين خودشان در حال تدارك نسخه اي از پاريس بودند. آنها زمين ها را مي سوزاندند و مسير سيلاب هاي جنگلي را تغيير مي دادند تا بلوارهاي شكوهمند و ميدانگاه هاي مدور خود را بسازند. آن ها شبكه هايي از سدها، آبگيرها و پل ها ساختند و جريب ها زمين كشاورزي را پاك ساختند تا پيكويي - نوعي ميوه حاره اي - و مانيوك - خويشاوند سيب زميني- بكارند. اگرچه آنها در خاك وخل و كلبه هاي ني پوش زندگي مي كردند و براي حمل و نقل به جاي حيوانات يا حتي گاري، بر پاهاي خود متكي بودند، اما بصيرت معماري آنها با بصيرت طراح پاريس قرن نوزدهم، يعني بارون هوسمان، برابري مي كرد. مايكل هكن برگر - باستان شناس، نويسنده و استاد دانشگاه فلوريدا- ، اعتقاد دارد كه: «در آن جا هم جنگل بكري وجود نداشت هيچ بخشي از آن دست ناخورده نيست و دور از دست بشر نبوده است.»
اظهارنظر فوق در مقاله اي آمده كه در شماره پيش در ماهنامه علم(Science) به چاپ رسيده است. هكن برگر پس از ۱۲ سال تحقيق به اين نتيجه رسيده است، آن هم بعد از سفري طولاني كه به همراه دو رئيس قبيله ژينگوانو در قسمت بالايي مناطق ژينگو انجام داد. نام اين دو نفر به عنوان همكار مولف، در مقاله ذكر شده است. اين منطقه آمازون در شمال غربي برزيل، در كناره رود، به صورت پراكنده اي ميزبان جمعيت بدوي است. آنها قرن ها تاريخ گمشده قبايل بدوي را آشكار كردند: خاك تيره سرشار از زغال چوب و قطعات كوچك سراميك كه نشانه مكان دهكده هاي قديمي است و كپه هايي خاك را نشان مي دهد كه به عنوان جداول خياباني كهن به كار مي آمدند و افراد قبيله ژينگوانو براي مشخص ساختن لبه ها و جاده ها و مرزهاي دهكده ها از آنها استفاده مي كردند.
هكن برگر و همكارانش نقشه اي پرجزئيات از منطقه اي به وسعت ۵۸۳ كيلومتر مربع تهيه كرده اند كه معتقدند مكان ۱۹ دهكده و زندگي جمعيتي در حدود ۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر از اهالي ژينگوانو بوده است، بسيار بيشتر از آن رقمي كه پيشترها فكر آن را مي كردند. بر اساس گفته ها، منطقه آمازون ميزبان ۸/۶ ميليون نفر از اهالي كلمبيا بوده است كه آخرين تخمين ها نشان مي دهد كه تنها ۳۵۰۰۰۰ نفر از آنها باقي مانده اند. بيشتر آنها از شيوع بيماري هاي جديدي چون آبله، كه اروپاييان با خود آورده بودند، مردند و بقيه يا به منظور بردگي مورد تجارت قرار گرفتند يا براي آن كه زمين هايشان اشغال شود، كشته شدند. از ۱۹ قبيله ماقبل تاريخ ژينگوانو تنها ۳ دهكده برجا مانده است.
اين زميني كه كشاورزي در آن دشوار بوده، چگونه چنين جمعيت زيادي را درخود جا داده بود؟ ظاهرا ژينگوانو و ديگر قبايل، كشاورزي «بريدن و سوزاندن» را به كار مي بردند؛ يعني وقتي كه از يك منطقه برداشت مي كردند، آن را رها مي كردند و به طرف جنگل ها يا بوته زارهاي بكر مي رفتند. پس از ۱۰ تا ۳۰ سال، به همان مكان قبلي برمي گشتند و كشاورزي را در آن زمين از سر مي گرفتند.
مطالعات هكن برگر و ديگر تحقيقات به گونه اي گسترده به مباحثات حفظ محيط زيست دامن مي زنند. كلارك اريكسون، باستان شناس دانشگاه پنسيلوانيا، كه در مورد بني- (Beni) منطقه اي علفزاري در قسمت بوليويايي آمازون- ، پژوهشي را انجام داده است، مي گويد: «اين مباحثه دو طرف دارد عده اي كه مي گويند براي هر كاري يك راه درست وجود دارد و يك راه غلط و عده اي كه اعتقاد دارند هر آن چيزي كه بشر در آن دست دارد، راه غلط است.» در واقع, بسياري از دانشمندان حتي تا آنجا پيش رفته اند كه ادعا مي كنند درجه اي از دخالت انسان براي محيط زيست سودمند است، چرا كه به دليل كشف محصولات جديد و غني كردن خاك، تنوع زيستي افزايش مي يابد. در يك سمت، طرفداران محيط زيست قرار دارند كه مي خواهند دور طبيعت نرده بكشند و دست انسان را از آن كوتاه كنند و در سمت ديگر، طرفداران توسعه هستند كه مي خواهند درخت ها را قطع كنند و جاده بكشند و كارخانه و شهر بسازند. در اين ميان مدارك جديد باستان شناختي، منطقه خاكستري وسيعي اي را فراهم مي آورد. آمازون يكي از بزرگترين و متنوع ترين مناطق زيست بومي جهان، نشان مي دهد كه هنوز رازهاي بسياري باقي است. منبع: نيوزويك
|
|
پراگ
در آخرين ماه سال ۲۰۰۳ مجسمه جديدي از فرانتس كافكا در پراگ نصب شده است. اين مجسمه ۱۲ فوتي (۳۶۰ سانتي متري) از جنس برنز است و توسط ياروسلاو رونا، مجسمه ساز چك، ساخته شده است. مجسمه مذكور مردي بي سر در حال راه رفتن را نشان مي دهد و سر كافكا به روي شانه هاي آن مرد قرار دارد. رونا در ساخت اين مجسمه به داستان «توصيف يك نبرد» نوشته كافكا نظر داشته است.اين مجسمه مابين پارك سيناكوك و كليساي «روح مقدس» نصب شده است.هزاران نفر از مردم پراگ در سرماي دسامبر جمع شده بودند و به سخنراني پاول بم، شهردار پراگ، دراين مورد گوش سپردند. او گفت: «امروز روزي استثنايي و يكه است، هم براي كافكا و هم براي پايتخت، يعني پراگ. ما امروز ديني را كه به تاريخ قرن بيستم و يكي از نويسندگانش داشتيم، پرداختيم.»در بين جمعيت افراد بسياري ديده مي شدند كه كت و شلوار، كروات و كلاه سياه پوشيده بودند كه لباس مورد علاقه كافكا بود.
|
|
لندن
شهردار لندن گفت در پي آن است كه شب كريسمس آتش بازي بي سابقه اي را در لندن به راه بياندازد. كن ليونگستون در ادامه توضيح داد كه آتش بازي امسال رقابتي با آتش بازي هاي سيدني و لس آنجلس خواهد بود. اما برعكس اين جشن در شهرهاي مذكور، كه ميليون ها تماشاچي دارد، قرار است در لندن كسي به تماشاي آن نرود.
برنامه قرار است به روي كشتي هاي كوچك رودخانه تيمز اجرا شود و فقط دوربين هاي فيلمبرداري نظاره گر آن باشند. شهردار مي گويد: «اگر ۲ ميليون نفر براي تماشا بيايند، مسأله بزرگي پيش خواهد آمد. آتش بازي فقط ۲ دقيقه طول خواهد كشيد، پس نمي فهمم چرا بايد اين همه آدم براي تماشا بيايند. تصاوير اين جشن از دوربين ها ضبط مي شود تا در تمام دنيا پخش شوند.»گفتني است لندن هنوز نتوانسته است تمامي خسارت هاي ناشي از جشن كريسمس هزاره را جبران كند.
|
|
پاريس
روز ۸ دسامبر، سالروز تولد جيم موريسون، خواننده اسطوره اي گروه The Doors، بود. او كه شاعر، خواننده و چهره اصلي گروه بود، در سن ۲۷ سالگي در شهر پاريس درگذشت.
مقبره موريسون در پرلاشز قرار دارد و همه ساله در اين روز دوستداران موريسون در آنجا گرد مي آيند. امسال كه بيش از ۳۰ سال از مرگ او مي گذرد، دوتن از اعضاي گروه نيز در كنار شيفتگان، روزنامه نگاران و نيروي محافظت حضور يافتند. روبي كريگر ۵۷ ساله، گيتاريست و روي منزارك ۶۴ ساله، كيبوردنواز گروه، در اين جمع حاضر شدند و بر سر مقبره جيم شمع روشن كردند. سپس شعري را كه به ياد او بر روي كاغذ نوشته شده و بر سنگ قبرش گذاشته بودند، آتش زدند و سپس خاكستر كاغذ را از روي سنگ پاك كردند. كريگر گفت اين كار براي بيدار كردن روح جيم بود
|