سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۵۵
با عليرضا شيخ عطار ،اما نه به عنوان يك شهروند
ا عتدال روش همشهري است
همشهري نردبان ترقي و سخنگوي هيچ حزبي نخواهد بود گرچه فشار زيادي به من وارد شده است.
به اعتقاد من  گره خوردن  يك روزنامه با يك جريان سياسي، مخالف با جريان آزاد اطلاع رساني است 
سردبير يك روزنامه هم گرچه ممكن است وابسته به يك جريان سياسي باشد، اما فكر وذكرش ژورناليسم است و به همين دليل هم هست كه مطالب و مواضع ضد و نقيض و با جهت گيري هاي مختلف در اين نشريات كار مي شود
عكس ها: ساتيار
001452.jpg

مي گويد شاگرد اول بودم، دوران سيكل اول. معلم رياضي از من پرسيد دوست داري چه بخواني و من جواب دادم: «ادبي.» واكنش معلم هم پس گردني آبداري بود كه به شاگردي مي زد كه نمره هندسه اش هميشه «بيست» بود: «ادبي جاي شاگرد تنبل هاست.» و اين پس گردني بود كه عليرضا شيخ عطار، مدير مسوول همشهري را از روزنامه و روزنامه نگاري دور كرد: «آن موقع در مدرسه علاقه ام به اين كار را از طريق روزنامه ديواري وكارهايي مثل اين بروز مي دادم،اما دوره اي بود كه تمام شد.»گرچه نوشتن كتاب و مقاله بخشي از زندگي بعدي او را به خود اختصاص داد ولي اثر اين پس گردني تا نيمه خرداد گذشته كه مستقيم وارد عرصه مطبوعات شد ادامه داشت.
چه تاريخي به شما پيشنهاد شد در همشهري مسووليت بگيريد؟
نيمه دوم خرداد بود. روزش يادم نيست. در جلسه  مركز تحقيقات استراتژيك بوديم كه اين پيشنهاد به من شد. البته من با دكتر احمدي نژاد رفاقت ديرينه اي دارم، اما او پيغامش را از طريق يك واسطه براي من فرستاد.
لابد به اين دليل كه فكر مي كرد قبول نمي كنيد.
شايد.
واكنش شما چه بود؟
به علت تجربه مديريتي و ديپلماسي اين چند سال، كلا اهل اين نيستم كه واكنش سريع انجام بدهم. گفتم فكر مي كنم و بعد با افراد مختلفي مشورت كردم.
با چه كساني؟
با ده نفر مشورت كردم. يكي از آنها آقاي عطريانفر بود. در جلسه اي كه نزديك سه ساعت طول كشيد و ايشان به شدت تشويق كرد كه جواب مثبت بدهم. اما من تحفظ داشتم، چون ممكن بود اين ورود به جنجال هاي سياسي باشد. ترسم از اين بود كه آمدن به همشهري همراه با جنجال هاي سياسي باشد. اما از ده نفر، هشت نفر مشوقم بودند.
در حال حاضر آن دو نفر را دعا مي كنيد يا آن ۸ نفر را؟!
فقط نفرين نمي كنم، به دعا نرسيده!
اينكه گفتيد در سابقه كاري شما عنوان ديپلمات به چشم مي خورد براي ما جالب است و دوست داريم بدانيم جنس يك ديپلمات و يك روزنامه نگار چقدر متفاوت است؟
... عرض كنم كه ديپلمات ها نبايد سريع واكنش نشان بدهند بلكه بايد واكنش را تا حد ممكن به تاخير بيندازند، حتي اگر الزام به واكنش باشد. ديپلمات بايد صبر و حلم پيشه كند. بر عكس روزنامه نگار كه بايد سريع عكس العمل نشان بدهد تا فرصت از دست نرود و اولين كسي باشد كه به خبر دست مي يابد
خب، به نظر اين كه مي گويند همشهري از نظر منش، روزنامه محافظه كاريست به روحيه سياستمدار شما مي خورد؟
به نظر من همشهري نسبت به ساير روزنامه هاي نسل جديد، روزنامه تندرويي نبوده. يعني حتي اگر خواسته كاري را در راستاي منافع جناحي انجام بدهد، با طراحي اين كار را كرده. همشهري اهل كار سريع وجنجالي نبود و من اين روش را تاييد مي كنم و طبيعي است كه اين به معناي محافظه كار شدن نيست، ولي من جلوي تندروي را مي گيرم.
منظور از تندروي چيست؟
راديكاليسم.و اقدامات بدون پايه وظيفه عقلي و شرعي همشهري روزنامه ايست كه مواضعش مورد استناد قرار مي گيرد و يك مرجع هرگز نبايد دچار راديكاليسم بشود.
برخي معتقدند مشكلات روزنامه هاي ما از زماني شروع شده كه سياسيون پا به اين عرصه گذاشتند. شما به عنوان يك سياستمدار...
من حرف شما را تاييد مي كنم، اما سياسيون به معناي كساني كه سياست را پيشه خود قرار مي دهندو هدفشان قدرت است. اينهالزوما متخصص علوم سياسي نيستند و البته ورودشان به مطبوعات مضر است. در كشورهاي پيشرفته در حرفه روزنامه نگاري هيچگاه روزنامه ها وظيفه سخنگويي و جاده صاف كني و پرچمداري را ندارند. سردبير يك روزنامه هم گرچه ممكن است وابسته به يك جريان سياسي باشد، اما فكر وذكرش ژورناليسم است و به همين دليل هم هست كه مطالب و مواضع ضد و نقيض و با جهت گيري هاي مختلف در اين نشريات كار مي شود. حتي در هند جهان سومي به جز نشرياتي كه ارگان يك حزب و البته جزو كم تيراژ ها هستند. بقيه نشريات هرگز گرايشات حزبي و جناحي مستقيم ندارند.
پس همشهري البته روزنامه سياسي نيست؟
خير. نه به آن معنا، عناصر سياسي، اقتصادي، اجتماعي وفرهنگي در مطالبات مردم ما از هم جدانيستند. از آن جايي كه اعتدال شيوه ماست، مزاج همشهري بايدبا در نظر داشتن اين مجموعه عناصر معتدل باشد.
ولي صفحه اول همشهري گاهي كاملا سياسي است!؟
خب ، به نظر من صفحه اول آينه تمام محتواي روزنامه نيست، بلكه مهمترين واقعه آن روز است، البته قطعا گرايش اشخاص و شوراي تيتر تاثيرگذار. مثلا مي گويند گرايش مخاطب برخي از مديران وبرخي از دبيران سرويسها به سياست خارجي بيشتر شده است.
يك سياست مداردر پاسخ به سوالي درباره اخلاق روزنامه نگاري يا اخلاق سياسي، گفته بود هيچ تعهدي به اخلاق حرفه اي روزنامه نگاري ندارم. نظرتان را درباره اين جمله بگوييد تا برسيم به سوال بعد.
قطعا من معتقد به اخلاق حرفه اي روزنامه نگاري هستم. چون در قاموس سياست پيشگان حرفه اي كه قبلا  به آنها اشاره كردم مفهومي به نام اخلاق سياسي وجود ندارد كه بشود به آن تعهد كرد.
در حال حاضر نگراني بسياري اين است كه همشهري در انتخابات در اختيار جناح موسوم به راست قرار بگيرد...
اين امكان ندارد.
چطور؟
به دو دليل. دليل اول قانوني است هيچ روزنامه وابسته به نهادهاي عمومي و دولتي نمي تواند له يا عليه كسي فعاليت كند. دليل دوم هم سليقه خود بنده است. ما در دوره انتخابات فقط وظايف رفتارسياسي جامعه را تحليل و يادآوري مي كنيم.
اين سوال از آن جهت مطرح شد كه بسياري عقيده دارند اتفاق دوم خرداد ناشي از كاركرد ظريف همشهري در افزايش مطالبات مردم بود. به هر حال اين رويه مي تواند در جهتي ديگر ادامه داشته باشد؟
من اين سوال شما را اينطور تحليل مي كنم كه همشهري در هويت بخشيدن به طبقه متوسط و خود آگاهي اين طبقه تلاش بسياري كرد. كاري كه منجر به حضور جدي مردم در انتخابات شد. الان ۶۰ درصد جمعيت كشور ما شهر نشينند (نزديك به ۴۰ميليون) و از اين حدود چيزي حدود ده ميليون در تهران و شهرك هاي اقماري زندگي مي كنند و همشهري روزنامه آنهاست. در جامعه اي كه «مترو پولش» چنين جمعيتي را در خورد دارد. مترو پولي كه بي سوادي در آن در حد قليلي است و شور جواني در آن به شدت وجود دارد. طبيعت آينده سياسي نيز در همين دوره تربيت مي شودوظيفه مااطلا ع رساني به اين مخاطبان و آگاه كردن آنها از تحليل هاي مربوط به رفتار انتخاباتي اين قشر است .
001456.jpg

و اين يعني همشهري حتما يك روزنامه جناحي نخواهد بود؟
صحبت روز معارفه را خاطرتان هست؟ من پيماني بستم كه در سرمقاله فرداي آن روز نيزنوشتم . همشهري نردبان ترقي و سخنگوي هيچ حزبي نخواهد بود، گرچه فشار زيادي به من وارد شده است.به اعتقاد من گره خوردن يك روزنامه با يك جريان سياسي مخالف با جريان آزاد اطلاع رساني است.
تقريبا اكثر نهادها به يك جناح خاص علاقه مندند، همشهري به كدام جناح تعلق خاطر دارد؟
تاكيد مي كنم، فقط مردم 
مردم يك تعريف كلي نيست؟
خير. مردم متعلق به هيچ جناحي نيستند. از نوسان آنها در انتخابات  مختلف بعد از انقلاب مي توانيد به چشم ببينيد كه آنچه آنها مي خواستند جناحي نبوده. به نظر مي رسد دليل اقبال فعلي مردم از همشهري هم همين مشي همشهري است. اينكه متعلق به هيچ جناح خاصي نيست. استقلال روزنامه بسيار اهميت دارد، براي مخاطب.
براي خوانندگان همشهري بسيار مهم است كه بدانند هدف طلايي روزنامه شان چيست؟
قبلا درباره طبقه متوسط شهري، حرف زديم. فكر مي كنم اين طبقه هنوز هويت خودش را پيدا نكرده. هدف ما تبيين اين هويت است. طبقه متوسط شهرنشين ما بسيار فرهنگي است. من به لحاظ اقتضاي شغلي، ۵۲ كشور دنيا را ديده ام. فهم و درك فرهنگي مردم ما بالاست، اگرچه ممكن است خوب رانندگي نكنند و به مسائل شهرنشيني چندان پايبند نباشند (كه اين نيز به دليل ورود ناقص اين پديده به ايران است) اما كرامت انساني برايشان بسيار مهم است، عاطفي اند، علا يق بسيار عميق مذهبي دارند و به شدت نسبت به استقلا ل كشور خود از سلطه اجنبي تعصب دارند. شاخص ها ي متعدد جامعه شناسي حاكي از. ما مي خواهيم اين تصوير را بازتاب بدهيم و به زيباتر شدنش كمك كنيم.
كمي هم به داخل همشهري بپردازيم. اول از جايي شروع كنيم كه احتمالا نقطه قوت روزنامه است، آگهي ها.
سوال شما چيست؟
آيا اين طعنه كه مردم همشهري را به خاطر آگهي ها مي خرند قبول داريد؟
همشهري ساختار مناسبي دارد و هر چيز در جاي خود تعريف شده، اما اگر صرف آگهي دليل خريد روزنامه بود، با انتشار اين همه نشريه تبليغاتي پر رنگ و لعاب و مجاني كه به منازل مي رسد ديگر نيازي به خريد همشهري نبود. اتفاقا مردم نسبت به آنچه كه تحريريه همشهري توليدنمي كند، بسيار حساس اند.
آماري داريد؟
بله. همكاران نقل كرده اند از روزي كه فال حافظ روزنامه را حذف كرده بودند و تماس هاي مكرر خوانندگان، توجه آنها به تغيير در اين جزء كوچك را نشان مي داد. نكته ديگري هم هست، در همين هفته هاي گذشته به دليل بالا رفتن حجم آگهي ها در تمام صفحات و ضميمه ايرانشهر خوانندگان بارها و بارها از ما سوال كردند. پس مردم صرفا آگهي نمي خواهند.
اما به هر حال حجم آگهي هاي همشهري نيز قابل چشم پوشي نيست.
آن هم به جاي خودنيكوست.
آيا همشهري از جايي سوبسيد مي گيرد؟
مطلقا خير.
به دليل حجم بالاي آگهي ها؟
همشهري يك بنگاه اقتصادي سودآور است كه حتي به سهامداران خود سود هم مي دهد.
آيا شما پرتيراژترين هستيد؟
به هر حال محدوده توزيع ما تهران است. ما مي توانيم خود را پرتيراژترين بدانيم. البته اگر دوستان اعتراض نكنند...
تيراژ فعلي چقدر است؟
ارقام را نمي گويم.
و ظرفيت نهايي؟
گفتم كه، ارقام را نمي گويم. وقتي من همشهري را تحويل گرفتم با توجه به اينكه يك سال از ممنوعيت توزيع در شهرستان ها مي گذشت در طول كمتر از ۲ ماه حدود ۶ درصد به تيراژ اضافه شد و ما بعد از ماه رمضان نيز ۲۵ درصد به تيرا ژاضافه كرديم و جالب اينكه همه اينها جذب شد.
اين ۲۵«درصد» دليل خاصي داشت؟
ظرفيت جذب را نمي شود بي محابا بالا برد. ما اين مقدار را تدريجي بالا مي بريم چرا كه سيستم توزيع ما هم طوري است كه برگشتي قبول نمي كنيم.
يعني شما براساس تقاضا روزنامه چاپ مي كنيد؟
دقيقا .
رقابت در بين روزنامه هاي صبح وجود دارد؟
قطعا، ولي تفاوت ما اين روزنامه ها، گستره توزيع است.
آيا قرار نيست اين مشكل را حل كنيد؟ خود ما كلي نامه داشتيم از تبريز، مشهد، شيراز، آنها دوست دارند همشهري بخوانند.
مشكل حل نشده. قضيه رفته در مجمع تشخيص مصلحت رسيدگي بشود. از طريق برخي اعضاي مجمع راه  حل هاي حقوقي پيشنهاد شده ولي هنوز ما در نقطه قبلي هستيم.
اميدي به حل اين مشكل هست؟
به هر حال تفسيري از قانون است كه ما به آن گردن مي نهيم. در حال حاضر مشغول مذاكره هستيم.
درباره توسعه همشهري هم سوال بسيار است. از زمان مديريت جنابعالي توسعه كمي هشمهري شتاب بيشتري گرفته.
در حال حاضر ما ضميمه هاي متعددي داريم. خردنامه يكي از آنهاست كه به فلسفه مي پردازد. فلسفه كه از كليدي ترين مباحث توسعه است.
در همان قطع ضميمه ديپلماتيك هم منتشر مي شود.
فكري كه پشت اين ضميمه وجوددارد، آشنايي جامعه ما با ديدگاه هاي جهان خارج نسبت به ايران است.
وبه جز اينها؟
ضميمه دانشجو كه مشخص است به دانشجويان و مسائل آنها مي پردازد، ايرانشهر با هدف توسعه فرهنگ شهرنشيني و ۸ صفحه دوم كه حاصل ادغام لايي اصلي و سنتي با ضميمه جهان است و روي مسائل سياسي، اقتصادي، فرهنگي و هنري متمركز است و همين طور بازارچه. همشهري جمعه، دوچرخه و ضميمه «تهران» هم كه از قبل منتشر مي شد. در حال حاضر ضميمه مناطق به «تهران » اضافه شده كه در فاز اول در ۵ منطقه شمال، جنوب ، مركز، غرب و شرق منتشر مي شود و سپس هر منطقه شهرداري مستقلا يك ضميمه انتشار مي دهد.
به جز اين ويژه نامه هاي گاهنامه اي هم داشته  ايد؟
بله، اولي مربوط بود به ۲۸مرداد كه حاصل يك كار تحقيقي كم نظير بود. بعد براي استاد شهريار ويژه نامه اي منتشر كرديم. ويژه نامه هاي دفاع مقدس و نيمه شعبان، ماه رمضان و ۱۶آذر نيز به زيور طبع آراسته شده اند.
آيا لزومي دارد كه به اين مقدار، ضميمه چاپ كنيد؟
به هر حال تلاش ما اين بوده كه طيف وسيعي از موضوعات را بپوشانيم.البته اين بدان معنا نيست كه روز به روز به صفحات اضافه كنيم. دليلش اين بوده كه مطالب منتنوع تر و قلم هاي بيشتري در دسترس خواننده گان همشهري قرار بگيرد.
توسعه همشهري تا كجا ادامه خواهد داشت؟
ما در جهت توسعه خود روزنامه همشهري وهمچنين توسعه درمرسه  گام هاي ديگري نيز برداشته ايم. مثلااميدواريم چاپخانه  همشهري تا پايان سال ۱۳۸۳ فعال  شود كه از بزرگترين چاپخانه هاي كشورخواهد بودكه توان توليد آن بيش از دوميليون نسخه در روز است.
درباره تحريريه و تغييرات آن شايعات متفاوتي به گوش مي رسد. از جمله خبري كه در يكي از سايت ها منتشر شده بود.
من معتقد به بهبودم. در اين مدت هم تغييرات مختصري(كمتر از دو سه) كه صورت گرفته تلاشي بوده براي بهتر شدن. جابجايي بسيار معدود برخي نيروها و اخراج دو سه نفر نيروي غيرتحريريه كه پرونده سرقت ايشان در دادگاه است و موافقت با باز خريد سه چهار نفر با درخواست خودشان هيچ ربطي به آنچه كه آنچه در يكي ازسايت ها آمده ندارد.در گزارش اين سايت حتي اسم كوچك مرا غلط درج كرده بودند و دقت اين خبر از اين جا مشخص مي شود.البته اينكه زيربار درخواست هاي نامعقول و باج خواهي دو سه نفر كم كار نرفته ايم نيز هيچ تفسير و معناي سياسي ندارد كه متاسفانه معدودي ازنشريات به آن متشبث شدند. اين يا در جهت رقابت غير حرفه اي منتشر شده يا به دليل عنادهاي سياسي كه ما براي هيچكدام جوابي نداريم.
آيا اين شايعات طبيعي است؟
چه عرض كنم. من از اينكه مجموعه همشهري در اين ۵ ماه با غيرت كار كرد تا روزنامه حفظ شود بسيار متشكرم. البته معدودي نيز بودند كه شايد در گذشته كارشان كمتر بود و حالا به دليل تحرك مجموعه به مشكل خورده اند - البته آن هم در درجه اول از سوي همكارانشان - اما طبيعي است كه مديريت از اعضا توقع كار بهتر و بيشتر دارد و اين توقع به طرق مختلف به مجموعه منتقل مي شود. بنابراين اگر گهگاهي برخورد انضباطي با اعضا شده به دليل تحركي است كه مجموعه از خود بروز داده و سكون را برنمي تابد.
و سوال آخر. شايد كسي از همشهري، بعد از حضور شما، توقع نداشت اخباري مثل درگذشت ويگن يا اهداي جايزه صلح نوبل به شيرين عبادي را كار  كند. آيا اين رويكرد شما را تحت فشار نمي گذارد؟
روزنامه نگاران هميشه تحت فشارند. اگر شما در يك جناح باشيد فقط از همان سو زير فشار قرار مي گيريد، اما اگر اعتدال پيشه كنيد، دو طرف از شما توقع دارند. با اين حال من تصميم خود را گرفته ام... آدم سرسختي هم هستم!

تعادل دشوار
001454.jpg
«تعادل» مفهوم دشواري است. رفتار و كنش«متعادل» راهر كس به گونه اي تعريف مي كند.
به ندرت مي توان كسي را يافت كه رفتار خودش را متعادل نداند.
هر كسي جايي ايستاده است و همان جا را نقطه تعادل مي داند.
اما واقع بينانه كه نگاه كنيم رسيدن به تعادل گاهي بسيار دشوار است و مدير تازه همشهري با چنين دشواري بزرگي روبروست.
به «همشهري» فكر كنيد: روزنامه اي كه توسط شركت همشهري - يك بنگاه اقتصادي- منتشر مي شود.
مالكيت اين روزنامه، دست كم سه جنبه دارد. همشهري از نظر اقتصادي به سهام داران همشهري كه عموما شركت هاي تابع شهرداري تهران هستند تعلق دارد؛ از نظر مديريتي به شخصيت حقوقي شهردار تهران كه منتخب اعظاي شوراي شهر است و از نظر هويت رسانه اي به خوانندگان و روزنامه نگارانش.
اعضاي شوراي شهر فعلي را گروهي از مردم تهران كه در آزادترين انتخابات ايران شركت كردند برگزيده اند.
آنها شهردار را انتخاب كرده اند و او عليرضا شيخ عطار را براي مديريت «همشهري» تعيين كرده است. شيخ عطار از يك سو بايد پاسخگوي كساني باشد كه اعضاي شوراي شهر رابرگزيده اند.
از سوي ديگر بسياري از «مخاطبان همشهري» كساني هستند كه در اين انتخابات اصلا شركت نكردند... اين وضعيت حفظ تعادل در همشهري را تقريبا به جمع نقيضين تبديل كرده است.
اين شرايط بغرنجي است كه عليرضا شيخ عطار در آن گرفتار آمده است... اصلا دلم نمي خواهد جاي او باشم!
متولد ۱۳۳۱، تهران. البته من در يك خانواده اصيل تبريزي به دنيا آمدم و قبل از اينكه فارسي ياد بگيرم زبانم به تركي باز شده بود.
محل دوران كودكي من حشمت الدوله بود، در محدوده خيابان آذربايجان و بعد در محله شهر آرا، در حال حاضر هم ساكن سعادت آبادم.
تحصيلات: 
ليسانس صنعتي شريف مهندسي شيمي (۱۳۵۴)
فوق ليسانس در رشته مديريت (سال۶۹)
تحصيل در رشته دكتري علوم استراتژيك را هم آغاز كرده ام.
سه فرزند دارم:
- پسربزرگم دانشجوي دكتراي كامپيوتر ۲۶ ساله.
- پسركوچكترم دانشجوي فوق ليسانس كامپيوتر ۲۲ ساله.
- دخترم دانشجوي حقوق است.
پدر خوبي هستيد؟
رابطه من با بچه ها خيلي صميمي است. به حمدالله من همسر خوبي دارم. او مادر خيلي خوبي بوده و توانسته كمبودهاي مرا كه ناشي از شرايط شغلي ومحلهاي ماموريت در دوره جنگ بودجبران كند. شايد جالب باشد بدانيد من موقع زايمان دو بچه ام بالاي سر همسرم نبودم.
۵۲ كشور را ديده ايد. فارغ از تعلقات، تفاوت تهران با بقيه شهرهاي مهم جهان را در چه مي بينيد؟
تهران زنده است به غير از اين شهر خوبي نيست. شهر مناسب زندگي نيست.
سابقه شغلي:
بعد از فارغ التحصيلي در شركت پلي اكريل استخدام شدم، در فروردين ۵۹ از اصفهان به عنوان نيروي داوطلب به منطقه جنگي رفتم و پس از مدتي معاون و سپس سرپرستي استانداري كردستان شدم. ۱۸ ماه آنجا بودم. بعد برگشتم اصفهان و ۲ ماهي مدير عامل پلي اكريل بودم، بعد از سال ۶۰ تا ۶۴ استاندار آذربايجان غربي، سپس ۴ سال معاون وزير صنايع و آنگاه ۲ سال معاون بنياد مستضعفان. در آستانه فروپاشي شوروي به عنوان مشاور در امور كشورهاي تجزيه شده از شوروي سابق به وزارت امور خارجه منتقل شدم. سابقه ۶ سال سفير ايران در هند نيز در كارنامه من وجود دارد. سپس يك سال در وزارت خارجه مديركل حوزه وزير بودم، بعد تا سال ۸۰ و ۳سال قائم مقام شركت احداث صنعت و نهايتا تا قبل از همشهري مشاور سازمان صداوسيما بودم و همينطور مدير پژوهش در مركز تحقيقات استراتژيك.
تاليفات:
ريشه هاي رفتار سياسي در آسياي ميانه و قفقاز (۷۱)
دين و سياست، مورد هند (۸۱)
كردها و قدرت هاي منطقه اي (۸۲)
وحدود پنجاه مقاله در نشريات داخل و خارج كشور چاپ شده است.

يك شهروند
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
در شهر
سالگرد
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  در شهر  |  سالگرد  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |