سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۵۵- Dec,16, 2003
نگاه امروز
آموزش و پرورش ما و شكاف ديجيتالي
فريبا صحرايي
مي گويند آموزش در جهان با گسترش «يادگيري الكترونيك» تغيير چهره داده است.
امروزه بسياري از ناكارآمديهاي سيستم هاي سنتي آموزشي، با اتكا بر تكنولوژيهاي نوين اينترنتي و الكترونيكي در ممالك مختلف و حتي در حال توسعه دنيا مرتفع شده و دگرگوني هاي اساسي در نظام هاي آموزشي اين جوامع ايجاد گرديده است.با اين حال  شايد هنوز نتوان مواضع عملي نظام تعليم و تربيت ايران در قبال اين مقوله مهم را به  وضوح تعريف كرد و جايگاه درخوري را بر آن به تصوير كشيد.
درباره ضرورت هاي گسترش فناوري اطلاعات و آموزش الكترونيك در آموزش و پرورش و محاسن و مزاياي آن، هرچند مسئولان و مقامات اين وزارتخانه نيك سخن مي گويند و در گزارش ها و طرح هاي توسعه اين نهاد، پرداخت جدي به اين مقوله را از چالش هاي مهم فراروي نظام تعليم و تربيت مي خوانند، اما واقعيت آن است كه به  جز پاره اي اقدامات مقطعي و بخشي در اين حوزه، هنوز به سختي مي توان ردپايي از اين نوع آموزش و مظاهر اوليه آن را به طور جدي در نظام آموزش و پرورش كشورمان سراغ گرفت؛ چنانچه مطابق گزارش هاي ارايه شده از سوي وزير آموزش و پروش: «هنوز در مرحله تدوين استراتژي هاي به كارگيري ICT در آموزش و پروش هستيم و در تجهيز مدارس و آموزش ابتدايي معلمان ، مشكل بسيار داريم.»
در حالي كه مطابق گزارش «آموزش و پرورش در دولت هفتم»، توسعه استفاده از ابزارها و فناوريهاي جديد آموزشي و كمك آموزشي يكي از پنج رويكرد مهم اين وزارتخانه اعلام شده،  براساس تنها اطلاعات چند سطري ارائه شده در همين گزارش، راه اندازي شبكه كامپيوتري در مدارس سراسر كشور تا سال ۸۲ مهم ترين و شايد تنها برنامه عملي در اين مسير بوده كه هنوز كسي از سرنوشت نهايي آن خبري ندارد و به گزارش هاي معتبر در اين زمينه دسترسي نداريم.
در قرن بيست ويكم كه قرن دانايي نام گرفته است، براي كاستن از شكاف و فاصله تاريخي با دنياي شتابنده علم و فناوري، ضروري است با ژرف انديشي و درايت، به سمت الگوهاي مدرن آموزشي نگاهي جدي بيافكنيم و بسترهاي لازم جهت خروج از نظام هاي سنتي تعليم و تربيت را يك بار هم كه شده فراهم آوريم. بي شك اين امر ميسر نمي شود، مگر با استقرار مديريت هوشمند و توانمند بر اين نظام و تحولي اساسي در زير ساخت هاي فكري، اداري و سازماني آن.

گفت و گو با جين.م.هيلي
آموزش نسل اطلاعات
سيد محمد خاتمي، رئيس جمهوري اسلامي ايران، هفته گذشته در اجلاس جهاني جامعه اطلاعاتي در ژنو شركت و پس از مراسم افتتاحيه به عنوان نخستين فرد، سخنراني كرد. سخنان رئيس جمهوري ايران و نيز ساير سخنرانان نشان داد عصر جديد يا همان دوران اطلاعات با تمامي ظواهر مثبت و منفي خود ظهور كرده و بي شك آموزش كودكان و نوجوانان در اين عصر ويژگي هاي خاص خود را خواهد داشت. به همين منظور و همزمان با هفته پژوهش، گفت وگوي خواندني كارول تل،(ctell@ ascd.org) دستيار سردبير مجله مديريت آموزشي (Educational Leadership) با جين.م.هيلي (Jane.M.Hwaly) نويسنده كتاب «شكست در ارتباط: چگونگي تأثير مطلوب يا نامطلوب رايانه ها بر طرز تفكر كودكان ما» (ناشر: سيمون وشوستر)، را تقديم خوانندگان خود مي كنيم. اين گفت وگو توسط روابط عمومي سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي در اختيار ما قرار گرفته كه به وسيله شوراي گزينش و ترجمه متون دفتر انتشارات كمك آموزشي (وابسته به سازمان مذكور) آماده شده است.
002308.jpg

اين گفت وگو را در صفحه ۱۰ بخوانيد.
درباره هيلي
جين هيلي يكي از صاحب نظران و نويسندگان در زمينه آموزش است كه از ابتداي پيدايش رايانه ها در كلاس ها، در زمينه فناوري اطلاعاتي پيشرو بوده است. اما نظريات و عقايد وي در طي ۲۰ سال گذشته از حمايت متعصبانه تا انتقاد آگاهانه تغيير كرده است. وي در آخرين كتابش به نام «شكست در ارتباط: چگونگي تأثير مثبت يا منفي رايانه ها بر ذهن كودكان» با استدلال مي گويد:« به رغم تصور بعضي از افراد فناوري نوشدارويي براي مشكلات آموزش نيست.» هيلي به بررسي نقاط قوت و ضعف كاربرد رايانه مي پردازد و هشدار مي دهد. محصولاتي با تكنولوژي برتر صرف نظر از ميزان پيشرفته بودن قادر به جايگزيني معلمان خوب، كلاس هاي كم جمعيت، برنامه درسي چالش انگيز نخواهد بود. هيلي درباره مزايا و زيان  هاي فناوري آموزشي، چگونگي تأثيرپذيري دانش آموزان از رايانه ها در مراحل مختلف رشد و اينكه چرا لازم است معلمان مسئوليت استفاده از فناوري را در فعاليت هاي كلاسي خود برعهده گيرند، با مجله مديريت يا رهبري آموزشي (EL) گفت وگو مي كند.
* شما در كتاب «شكست در ارتباط» هشدار مي دهيد كه شتاب براي تجهيز كلاس ها به پيشرفته ترين فناوري ها، بررسي اهداف آموزشي را نيز ضروري مي سازد، با اين باور كه رايانه ها ناگزير در يادگيري يا آموزش دانش آموزان مفيدند، اشتباه محض است. پيش از آن كه به شماري از نقطه ضعف ها اشاره كنيم، ممكن است صحبت خود را در خصوص زمينه هاي «مفيد بودن» فناوري در مدارس آغاز كنيد؟
- تقريباً ۲۰ سال است كه من در زمينه فناوري آموزشي - كار با كودكان و رايانه ها - فعاليت مي كنم. زيرا امكانات حاصل از كاربرد فناوري نه تنها در زمينه ياددهي - يادگيري، بلكه يادگيري در فرايند يادگيري مرا مجذوب خود كرده است. چگونه مي توان با كودكاني كه در مراحل مختلف رشد،  روش هاي گوناگون يادگيري را تجربه مي كنند، ارتباط مؤثري برقرار كرد؟ من به روش هايي علاقه مندم كه در پي اين هدف بوده و تنها بازگو كننده الگوهاي آموزشي قديمي نباشند. ما هنوز راهي را در فرايند آموزش كه فناوري ماشين جايگزين فناوري انساني شود، نيافته ايم - و ترديد دارم كه در آينده هم بتوانيم چنين راهي را پيدا كنيم - اما سرانجام ممكن است بتوانيم اين دو فناوري را بوسيله تحقيق با يكديگر تلفيق كنيم، تا بفهميم چرا كودكان برخي چيزها را مي آموزند و برخي را خير و بتوانيم اطلاعات را با كيفيت و روش هاي بسيار آسان در اختيار آنان قرار دهيم.
* نظرتان در اين باره كه رايانه ها مي توانند در واقع، اداره كلاس را بيشتر در جهت مديريت دانش آموز محور يا رويكرد سازنده گرا تغيير دهند، چيست؟
- من نمونه هاي بارزي از اين دست را شاهد بوده ام. اگر معلمان به خوبي با رايانه و كار با آن آشنا باشند و استفاده مطلوبي از آن ببرند، فناوري موجب ايجاد انگيزه در كودكان مي شود و به آموزش يا يادگيري مشاركتي كمك مي كند. البته من در كتابم به نمونه هاي تكان دهنده اي از كاربرد فناوري اشاره كرده ام، كلاس هايي كه واقعاً مرا شگفت زده كرده اند و كلاس هايي كه مو را به تنم سيخ كرده اند. اين موارد از كاربردهاي سازنده گراي فناوري بوده است، يعني به جاي آن كه كودك صرفاً پاسخگوي پرسش ها باشد، سئوال مي كند.
اما معلمان بايد بخشي از فرايند آموزشي باشند. متاسفانه، فشارهاي سياسي مبتني بر تجهيز سريع و ناگهاني كلاس ها به رايانه و اينترنت، پيش از آن كه مردم كمترين آشنايي با اين فناوري ها و نحوه كاربردشان داشته باشند، تلاشي است در جهت گمراه كردن و به بيراهه كشاندن حرفه معلمي و اين همان چيزي است كه مرا رنج مي دهد.
اين تصور كه تجهيز كلاس ها به رايانه و نرم افزار، خود به خود يادگيري كودكان را بهتر مي كند، به خوبي نشان دهنده شناخت فرهنگي اندك ما، از تعامل پويا ميان معلم و دانش آموز است.
* با اين حال ما همچنان از معلمان مي شنويم كه فناوري هاي نوين، بيشتر راحتي دانش آموزان را به دنبال دارد تا معلمان. چطور مي توانيم ميزان راحتي معلمان را افزايش دهيم و آنها را در پاسخ گويي به نيازهاي در حال تغيير دانش آموزان كمك كنيم؟
- يك معلم كارآزموده مي تواند از كودك سئوالاتي كند كه او را براي تفكر در جهات و زمينه هاي جديد تشويق كند. غالباً از كودكان پرسش هايي مي كنيم كه هدفمان دريافت پاسخ نيست، بلكه هدف گسترش دامنه تفكر آنان و شناخت راه هاي جديد براي نگرش به مسائل است. اين حقيقت كه كودكان از فناوري و كاربرد آن شناخت بيشتري دارند، موهبت بزرگي براي آموزش است و به ما ياد مي دهد كه دانش آموزان واقعاً مي توانند مبتكر يادگيري باشند. منظورم اين نيست كه دانش آموز لزوماً مسئول برنامه ريزي آموزش و جهت دهي آن است،  بلكه نهايتاً در امر آموزش دخالت دارد.
*سيمورپپرت(Seymour Papert) و سايرين، فناوري را يك «انقلاب» دانسته اند، زيرا توانش مورد نياز براي دگرگون سازي شيوه هاي ياددهي و يادگيري را در بردارد و نيز به اين دليل كه دانش آموزان خود آخرين تغيير دهنده هستند.
- اما آن چه جاي سئوال دارد آن است كه چه كسي يادگيري يا آموزش را تعريف مي كند. دانش آموزان جوان در موقعيتي نيستند كه بتوانند درباره محتواي يادگيري يا آموزش تصميم بگيرند، بلكه اين وظيفه معلمان است. ما ناگزير به سازگاري با فناوري هستيم، اما مجبوركردن معلمان به استفاده از رايانه ها در صورت عدم مهارت براي كاربرد آن و چگونگي ارتباط آن با محتواي اساسي آموزش، خطاي محض است.
ببينيد ممكن است، ثابت شود كه بيشتر كلاس هاي زبان انگليسي در دبيرستانها به طور مثال در مقايسه با كلاس هاي رياضي و علوم، مكان مناسبي براي استفاده از رايانه نيست. تحقيق جديدي نشان مي دهد كه بخش عظيمي از معلمان دبيرستان ها - تقريباً ۹۰ درصد - مدعي هستند كه دانش آموزانشان از رايانه استفاده مي كنند. اما در حقيقت، آنان تنها براي واژه پردازي از آن سود مي جويند. تكاليف خود را با يك پردازشگر پنتيوم گران قيمت انجام مي دهند كه مي توان آن را با يك ماشين تايپ الكتريكي هم انجام داد.
* دانش ما در مورد ميزان تأثير رايانه ها بر ذهن يك كودك چقدر است؟
- در حقيقت، اطلاعات ما بسيار اندك است. اما مي دانيم كه كاربرد رايانه ها يا ديگر فناوري هاي آموزشي مانند كتاب، قلم، كاغذ و مداد يا گچ رنگي،  بر ذهن كودك تأثير گذارند. ذهن تغييرپذير است و به صورت نقادانه و نسبت به محرك هاي خارجي مكرر واكنش نشان مي دهد. رايانه ها نه تنها بر نحوه يادگيري كودكان، بلكه بر نحوه پردازش اطلاعات به وسيله مغز تأثير مي گذارد. ميزان اين تأثير ناشناخته است و ما بايد تلاش هايمان را در جهت انجام تحقيق آگاهانه و كاملاً مستند،  هدايت كنيم. ما براي انجام آزمايشات ميداني (عملي) به زمان نياز داريم، به افرادي كه نسبت به فرايند آموزش(يادگيري) شناخت داشته باشند و هنگام استفاده دانش آموز از انواع مختلف نرم افزار يا اينترنت بدون هيچ مداخله اي به دقت مراقب اوضاع باشند. تا آن زمان، آنچه ما با فناوري آموزشي انجام مي دهيم، (چگونگي استفاده ما از فناوري) ممكن است به جاي تأثير مفيد بر ذهن كودكان، واقعاً زيان آور باشد. اين امري بسيار پيچيده است و من در كتاب «شكست در ارتباط» به تفصيل به شرح آن پرداخته ام.
* اما بيشتر تحقيقات اخير توسط شركت هايي كه از فروش محصولات خود سود قابل توجهي مي برند، سرمايه گذاري مي شود.
- بله اگر من هم در بخش صنعت فعاليت داشتم، از تحقيقاتي حمايت مي كردم كه كيفيت محصولات را نشان دهد. مسلماً بخش صنعت و صاحبان صنايع مي خواهند اين عقيده را تحميل كنند كه فناوري، پديده بزرگي در زمينه يادگيري كودكان است. حقيقت آن است كه تحقيقات بي طرفانه در زمينه آموزش رايانه اي،  بسيار اندك است. اين تحقيقات تصريح مي كند پيشرفت عمده اي در زمينه آموزش رايانه اي، صورت نگرفته است. و برخي واقعاً سير نزولي داشته اند. البته اين بستگي به نحوه بهره گيري ما از رايانه ها دارد. من تحقيقات صنعتي بسيار بي ارزشي را مطالعه  كرده ام كه مدارس با استناد به آنها، به خريد دستگاه هاي آموزشي گرانبها، عظيم و ديگر انواع تجهيزات مبادرت كرده اند. اين وحشتناك است. اگر با پژوهش هاي آموزشي آشنا باشيد، درمي يابيد كه بسياري از اين تجهيزات بي ارزشند.
* پس مدارسي كه درصدد تهيه سخت افزار و نرم افزار با كيفيت عالي هستند،  چگونه اطمينان حاصل كنند كه سرمايه خود را معقولانه هزينه مي كنند؟
- اين روزها يافتن محققي كه به نوعي به صنعت  و فناوري وابسته نباشد، دشوار است. اما اگر آموزشگران خوبي باشيم، بايد براي شناخت برنامه درسي خود و نيازهاي دانش آموزانمان و آن چه در كمك به آنان مؤثر است ، بكوشيم. اين پرسش بايد براي مدارس مطرح شود كه كاربرد فناوري در برنامه درسي و آموزشي ،چه مزيتي بر روشهاي مؤثر و ثابت شده دارد؟ اين فناوري به لحاظ نياز، به پشتيباني فني كافي، به منظور تداوم كاربرد و پيشگيري از اتلاف زمان آموزش گرانبهاست.
ما بايد كلاس هاي الكترونيكي نوين را نيز مورد طرح ريزي مجدد قرار دهيم تا دانش آموزان از استانداردهاي لازم براي ايمني به هنگام استفاده از رايانه برخوردار باشند. اگر مشخص شود كه يادگيري كودكان با معلم كار آزموده و مطالب چاپي آموزشي به اندازه رايانه مفيد است (و يا همان طور كه برخي از تحقيقات نشان مي دهند، بهتر از آن است) دليلي ندارد كه سرمايه خود را صرف خريد رايانه كنيم. اگر رايانه ها بتوانند كار جديدي انجام دهند، به طور مثال، اگر بتوانند با همگون سازي مناسب، موجب درك بهتر اصول علمي و رياضي شتاب شود، ارزش بررسي را دارد. بنابراين از حيث مقرون به صرفه بودن و نوآوري صحبت مي كنيم. نوآوري بهترين دستاورد اين دستگاه هاست.
* شما ميان فناوري برخوردار از ارزش آموزشي، در مقابل فناوري آموزشي - تفريحي تفاوت قايل مي شويد. اگر ممكن است در اين خصوص و همچنين در مورد اين كه معلمان بايد به دنبال چه بايد باشند، توضيحاتي ارائه دهيد.
- اين تفاوت به شناخت ما در مورد يادگيري برمي گردد، يعني در اينجا شناخت ما از دانش آموزان و فرايند يادگيري مهم و رهگشاست. بحث اين نيست كه آيا فناوري توانسته است موجب ايجاد انگيزه در دانش آموزان شود، آنها را خشنود كند و قادر سازد آنچه را در نرم افزار موجود بوده، تكرار كنند، بلكه اين است كه آيا آنها مي دانند چه كار مي كنند و آيا مي توانند آن را در زمينه هاي وسيع تري به كار برند يا خير. زير نظر داشتن دانش آموزان و پرسش  از آنچه واقعاً ياد گرفته اند، در اين زمينه مهم است. بايد اين پرسش را مطرح كنيم كه آيا انجام اين كار، در ساعت درسي مفيد است يا خير؟ من غالباً دانش آموزان را در كلاس ها در حال اتلاف وقت براي بازي هاي كامپيوتري مي بينم كه ممكن است معلمان و عامه مردم حتي آن را آموزشي بپندارند. به طور مثال، يك بازي جغرافيايي وجود دارد كه كودكان بدون نياز به معلم، با آن بازي مي كنند و به ندرت درباره جغرافيا فكر مي كنند يا حتي صفحه نمايش را مي خوانند و بيشتر علاقه مندند هر چه زودتر در بازي برنده شوند.
002292.jpg

موضوع ديگري كه بايد در نظر گرفته شود، آن است كه در اين موقعيت چه كسي به طور واقعي فكر مي كند؟ كودك يا برنامه نويس؟ هنگامي كه مي بينيد يك دانش آموز پايه پنجم با استفاده از نرم افزار پاورپوينت گزارش شفاهي ارائه مي دهد، ابتدا تعجب مي كنيد و مي گوييد بسيار عالي است، باور نكردني است، اين كودك چه باهوش است؟ اما كار با پاورپوينت(Power Point) واقعاً دشوار نيست بايد ديد نوجوان براي تهيه اين گزارش چقدر از نيروي فكر خود استفاده كرده است؟
بسياري از معلمان مي گويند كه همه استانداردهاي امتيازدهي آنان ناگهان بي ارزش مي شود، زيرا دانش آموز مي تواند با استفاده از مطالب رايانه و ديگر فناوري هاي نوين گزارشي زيبا، منظم و پرمحتوا تهيه كند. اما در واقع دانش آموز جز بريدن مطالب از جاهاي مختلف و به هم چسباندن آنها كاري انجام نداده است. بعضي اوقات شايد مقاله اي توسط خود دانش آموز تهيه شود كه در آن اطلاعات بسياري آمده باشد و درك صحيحي از مطالب را ميسر سازد.
* چه سني براي شروع استفاده از كامپيوترها مناسب است؟ آيا تفاوت هايي از نظر پرورشي وجود دارد كه آموزشگران بايد از آن مطلع باشند؟
- اين پرسش مهمي است. آنچه براي يك نوجوان ۱۵ ساله مناسب است. في نفسه براي كودك ۵ ساله مناسب نيست. همه معلمان و مربيان پرورشي به اين نكته واقفند. اما صنعت رايانه اين مسئله را در سيل  آگهي هاي تبليغاتي خود ناديده گرفته است. من شخصاً يك تغيير ۱۸۰ درجه اي از موضع اوليه خود در ۲۰ سال پيش دارم كه به محض تهيه پول، هر آنچه توانستم كودكستان خود را به انواع رايانه ها تجهيز كردم. در حال حاضر معتقدم كودكان كمتر از ۷ سال، واقعاً نيازي به استفاده از رايانه ندارند.
ما بايد سرمايه خود را براي دانش آموزان بزرگتري صرف كنيم كه قادر به استفاده بهتر از رايانه بوده و از نظر زماني به بازار كار نزديكترند. فكر تهيه رايانه براي يك كودك ۴ ساله به دليل «آماده كردن او براي آينده» بيهوده است. وقتي كه او بيست و يك ساله شود، رايانه ها به ابزاري كاملاً متفاوت تر از آنچه امروز با آن سروكار داريم تبديل شده اند. بدين ترتيب ما مجموعه اي از مهارتهاي غيرضروري و نامناسب را به او آموزش داده ايم. به طور مثال چه كسي مطمئن است كه تا ۱۰ يا حتي ۵ سال بعد، صفحه كليد يا ماوس (موشواره) به شكل امروزي آن وجود خواهد داشت يا خير؟
نكته اينجاست كه اين سالهاي اوليه براي پرورش زبان كودكان، مهارتهاي اجتماعي، انگيزه، دامنه توجه شنيداري (شنوايي)، مهارتهاي حل مسئله، خواندن و يادگيري فردي بسيار حياتي است. شكل گيري مفاهيم رياضي كاري سه بعدي است كه از طريق تصاوير دو بعدي بر روي صفحه نمايش انجام پذير نيست. به نظر من اگر والدين را ترغيب كنيم كه باور كنند قرار دادن كودك چهار يا پنج ساله در جلوي رايانه مفيد است. مشكل آفرين بوده ايم،مشكلي كه ممكن است حل آن در آينده دشوار باشد.
* بنابراين، آيا واقعاً زيان رايانه براي نوآموزان مي تواند بيشتر از فايده آن باشد؟
- من واقعاً معتقدم كه ضرر آنها بيش از فايده است. زمان قابل توجهي را از دوران رشد آنها هدر مي دهيم، زيرا اين فن آوري هاي گمراه كننده، كودكان را از فعاليت هاي عادي كه ذهن يك كودك در حال رشد را مشغول مي كند. دور مي سازد. در حال حاضر عدم دسترسي دانش آموزان به انواع گوناگون و فراوان فن آوريها در خلال دروس مختلف تا رسيدن به دوره اول و دوم متوسطه مايه شرمساري است.
سلامتي نيز موضوع مورد بحث ديگري در استفاده از رايانه است. همواره مي شنويم كه چگونه رايانه ها بر مكانيزم هاي بينايي و جسماني دانش آموزان تأثير مي گذارند كه مشكلاتي مانند دردناك شدن عضلات و مفاصل (مثل مچ درد) و مشكلات مربوط به طرز ايستادن و نشستن از آن جمله است. علاوه بر مشكلات جسماني، ممكن است در كودكاني كه فعاليت جسمي كافي ندارند. مشكلات رواني نيز ايجاد شود. در كودكاني كه به جاي بازي و فعاليتهاي آزاد ساعات زيادي را پاي صفحه نمايش صرف مي كنند، ممكن است افسردگي نيز به وجود آيد.
من معتقدم وقتي مردم به اثرات سوء نگاه كردن بيش از اندازه به صفحه نمايش پي ببرند، مسئولان با اعتراضات فراوان روبه رو مي شوند. موضوع آن است كه هنوز مردم آگاهي كافي از اين موضوع ندارند. اگر من به جاي مسئولان باشم. پيش از آن كه رايانه را آزادانه در اختيار كودكان قرار دهم، مطمئناً در ابتدا، تحقيقات مستندي را مطالعه خواهم كرد كه مطمئن شوم به بينايي آنها آسيب نمي رسانم يا موجب نشوم آنان به صدمات جسماني غيرقابل جبران يا ديگر مشكلات مربوط به دوران رشد دچار شوند.
* والدين اغلب تصور مي كنند اگر رايانه را در اختيار نوجوانان خود قرار دهند، جنبه آموزشي آن به مراتب بيشتر از تماشاي تلويزيون است.
- خير. حتي ممكن است اين كار، واقعاً زيان بارتر باشد. تحقيقات نشان مي دهد كه در حقيقت، بيشتر كودكان همزمان با تماشاي تلويزيون، در حال بازي هستند (از آن جمله مي توان به تقابل با يكديگر، ساخت اشكال با قطعات پلاستيكي، توپ بازي و بالا و پايين پريدن در اتاق اشاره كرد). اما وقتي با رايانه كار مي كنند، به يك نرم افزار گول زننده چسبيده اند كه بويژه براي نوجواناني كه به اختلالات اجتماعي و عاطفي گرايش دارند، خطرناك است.
ما در حال حاضر با طيف جديدي از مشكلات و مسائل فراگير دوران رشد روبه رو هستيم. مسائلي كه درمان شناسان معتقدند با استفاده زود هنگام از رايانه تشديد مي شود. اگر شما مشكلاتي مانند روابط ميان فردي، توجه يا تمركز كردن داريد، كامپيوتر شما را از همه مسئوليتها رها مي كند، زيرا شما را وادار به تمركز حواس كرده و از تعامل با ديگران باز مي دارد. لازم نيست نگران برقراري ارتباط چشمي يا استفاده از زبان اشاره، حركات چهره يا همه عواملي باشيد كه براي برخي كودكان دشوار، اما از ضروريات يادگيري آنان است. نمي دانم آيا مي توان موضوع يكساني امكانات را در اينجا با شما مطرح كرد يا خير؟ آنچه كه اكنون به «شكاف ديجيتالي» موسوم است، فاصله ميان افرادي كه به فن آوري دسترسي دارند و آنهايي كه از آن محرومند.
از نظر من براي يك كودك محروم، داشتن معلم كارآزموده، يك فضاي آموزشي مناسب، كلاسي با جمعيت دانش آموزي معقول و مطالب آموزشي مناسب، بدون وجود هيچ گونه رايانه، به مراتب بهتر از احاطه همين كودك با فن آوري، اما محروم از داشتن معلمي ياري رسان خواهد بود كه بتواند قدرت فكر او را در هر سني با فن آوري و بدون آن پرورش دهد و موفقيت او را موجب شود. ما مدارسي داريم كه به نظر مي رسد ستاد شركت معروف آي. بي.ام هستند، مدارسي با كامپيوترهاي پرزرق و برق و اغوا كننده، بسيار مدرن و پيشرفته و در عين حال مدارسي كه در حال نابودي هستند، لوله هاي سيستم گرمايي آنها در حال فرو ريختن، كلاسها مملو از دانش آموز و معلماني كه به واسطه بار مسئوليت طاقت فرسا، بي انگيزه و دلسرد هستند، نه متخصصي در زمينه خواندن و رياضي در اختيار دارند و نه كارشناس روانشناسي و نه برنامه هاي هنري. نمي توان گفت آن كودكان نسبت به دانش آموزان مدارسي كه به رايانه مجهز نيستند، اما از ساير مطالب آموزشي ضروري براي كمك به پيشرفت آنها برخوردارند، بهتر عمل مي كنند.
* با اين حال، به نظر مي رسد سياستمداران معتقدند اگر مدارس به رايانه مجهز شوند، همه چيز درست مي شود. در اين مورد چه مي گوييد؟
- چرا آموزشگران مي خواهند اين طرز فكر را كه سريعاً جاي گير مي شود و بنابر مصالح سياسي به وجود مي آيد، بپذيرند؟ مشكلات فراگير، به رهيافتهاي بزرگ همه جانبه و مناسب نياز دارد و با سرازير كردن پول يا فن آوري به سوي آنان قابل حل نيست.
من فكر مي كنم اين «انقلاب» همه جانبه در زمينه فن آوري، البته اگر آن را چنين بناميم، در جايگاهي قرار دارد كه مي تواند در آينده با تمام قدرت بر مدارس دولتي (آمريكا) تأثير گذارد. اما اگر احتياط نكرده و ناشيانه عمل كنيم، به راحتي نمي توانيم خود را از آن رها سازيم. مجبور كردن مدارس به قطع برنامه هاي هنري، نخريدن كتاب براي كتابخانه ها به منظور تبديل آنها به مراكز فن آوري يا كاهش بودجه معلمان براي خريد كتابهاي فصل بندي شده به منظور دستيابي به پاره اي از فن آوري هاي بيهوده، ابلهانه به نظر مي رسد.
ما مي دانيم كه شماري از فعاليت ها به كودكان كمك مي كند تا نه تنها به اطلاعات دست يابند بلكه آنان را به يك انسان تمام و كامل تبديل مي كند. اگر توجه خود را به ارائه مطالب آموزشي كه كيفيت نامناسبي دارند، محدود كنيم، خطري كه ما را تهديد مي كند، تنها به وخامت صلاحيت آموزشي دانش آموزان محدود نمي شود. ما توانمندي آنان را براي آن كه يك انسان فعال و مشاركت كننده باشند، در معرض خطر قرار مي دهيم. وظيفه ما تنها پرورش نيمكره چپ و راست مغز آنان نيست، بلكه بايد سعي كرد قدرت ذهني و تمام وجود آنان را رشد و پرورش دهيم.
* و ما، دانش آموزان را براي آن كه شهرونداني مسئوليت پذير باشند، آماده مي كنيم...
- حداقل بايد اين طور باشيم يا اين را بخواهيم، اما بايد دانست هنگامي كه به كودكان مي آموزيم تا دكمه ها را با استفاده از الگوهاي «انگيختار- پاسخ» و «حدس و آزمون» در قالب «مطالب آموزشي» ارائه شده در بازيهاي ويديويي فشار دهند. انتظار داريم چه متفكران و شهرونداني را تربيت كنيم و به جامعه تحويل دهيم، آيا ما افراد ناخودآگاهي را تربيت نمي كنيم كه بي هدف در پي لذات زودگذر باشند؟ من براي اين نسل از كودكان معتاد به انگيختار و همين طور طرفداران اين نوع آموزش و تربيت، بسيار نگرانم.
* شما در كتاب «شكست در ارتباط» مي گوييد كودكان امروز اولين نسلي خواهند بود كه به اجبار گزينش هايي را براي تعامل با هوش مصنوعي انجام مي دهند، منظورتان چه نوع گزينش هاي است؟
- انتظار مي رود در طول زندگي كودكان ما هوش مصنوعي از هوش انسان پيشي گيرد. علاوه بر آن ممكن است كودكان ما- يا فرزندان آنها- شاهد تقابل مستقيم و قدرتمند ميان سخت افزار رايانه اي و مغز انسان باشند. برخي از نويسندگان پيش بيني مي كنند در آينده، مغز انسان چيزي جز يك قطعه نرم افزاري نخواهند بود و تفكر رايانه اي به آرمان تفكر مطلوب تبديل خواهد شد. دانش آموزان امروز، تصميم گيرندگان فردا درباره مسائلي از اين دست خواهند بود. آيا آنها قادرند به آنچه به انسان بودن مربوط است و ميزان اهميت آن براي آنان فكر كنند؟ من معتقدم هنگامي كه رايانه را پيش روي فرزندان خود قرار مي دهيم، بهترين و اولين مسئله، گفت وگويي مستدل و منطقي با آنان است: اينكه رايانه چه مي تواند انجام دهد كه ما نمي توانيم و برعكس؟
002294.jpg

* آيا اين مسائل، بايد در برنامه هاي درسي گنجانده شود؟
- بله. البته منظورم تدوين راهنماي معلمان درباره برنامه هاي آموزشي نيست. به عنوان معلماني آگاه، هر زمان دانش آموزان را در حال كار با رايانه مشاهده مي كنيم، بايد احساس آنها را براي درك مفهوم برقراري ارتباط با فن آوري برانگيزيم. از آنها بخواهيم واكنش گر، باريك انديش و متفكراني منتقد باشند. نرم افزارهاي امروزي غالباً رايانه را مسئول رسيدگي به امور دانش آموزان قرار مي دهند و غير از اين نيست. بيشتر ما از ابتدا به اين باور آرمان گرايانه مي رسيم كه كودك با تسلط به كار با رايانه، فكر كردن را مي آموزد. آنچه رخ مي دهد آن است كه كودك به «ابزاري براي ابزار ديگر» تبديل مي شود.
يكي از عمده ترين وظايف ما اين است كه به كودكان بياموزيم فن آوري را درك و درباره پيامدها و نتايج آن و رابطه آن با توسعه و پيشرفت انساني فكر كنند. هر مدرسه بايد براي دانش آموزان مقطع اول و دوم متوسطه يك فعاليت چند كاربردي را در برنامه درسي بگنجاند تا آنها بتوانند در مورد تاريخ فن آوري به گفتگو يا مطالعه بپردازند. روزنامه ها و نشريات چگونه بر توسعه سياسي اجتماعي و اقتصادي تأثير گذاردند؟ اين مسائل چگونه در ادبيات، هنر، علوم و رياضي بازتاب يافت؟ تأثيرات مفيد و مضر خودروها چه بوده است؟ تأثير فن آوري رايانه اي چگونه بوده است؟ چه نيروي بالقوه اي براي كمك به پيشرفت بشر و تداخل در آن وجود دارد؟ حتي دانش آموزان نوجوان ما در سني هستند كه بتوانند درباره اين پرسشها عميقاً فكر كنند. اما اگر سياستگذاران و آموزشگران ما درك مواجهه با اين گونه نگرشها را نداشته باشند، چطور مي توانيم از دانش آموزان خود چنين انتظار داشته باشيم.
* من مي دانم كه شما داراي فرزند و نوه هستيد. نوه هاي شما چگونه از فن آوري استفاده مي كنند؟
- خوب، البته نوه هاي من آن قدر بزرگ نيستند، بزرگترين آنها ۵ سال دارد. و زماني را صرف كار با رايانه نمي كنند، اگر هم چنين باشد، اندك است. والدين آنها مانند بسياري از جوانان، هرگز قبل از ورود به دوره اول يا دوم متوسطه با رايانه سروكار نداشته اند. اكنون والدين آنها نحوه كار با هر گونه فن آوري را كه بخواهند، كاملاً مي دانند. زيرا فعلاً زمان خاصي براي آشنايي و كار با رايانه وجود ندارد. خوشبختانه آنها به قدر كافي در مورد فناوري آگاهي دارند كه رايانه را با شتاب در اختيار كودكان خود قرار ندهند و من فكر مي كنم بسيار معقول عمل مي كنند.
* آيا نظريات ديگري هم داريد؟
- اين مسائل مرا ناراحت مي كنند. چرا كه مي دانم مردم بزودي خواهند گفت: «قدري تأمل كنيد، سرمايه هنگفتي را براي فن آوري هزينه كرديم بدون هيچ نتيجه اي و همچنان ادامه مي دهيم.» ممكن است انگيزه لازم را براي انجام تحقيقات در زمينه تأثير فن آوري بر ياددهي و يادگيري از دست بدهيم.
معلمان بايد در اين مورد استدلال كرده و فن آوري را در اختيار خود بگيرند، اين نيروي بالقوه را از صنعت باز پس گيرند و به جايي كه به آن متعلق است، بازگردانند. به دنيايي كه از نظر آموزشي و انساني، وظيفه مطلوب خود را ايفا كند.

فرهنگ
ادبيات
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |