چهار شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۵۶
در شهر
Front Page

وقتي قانون سختگير مي شود
گران شدن كرايه عاديست؟
001518.jpg
قبلا كرايه اين خط ۳۰۰ تومان بود ولي حالا مسافركشها به راحتي مي گويند: «هفت تير - صادقيه، ۳۵۰ تومان!»
عكس:هادي مختاريان 
عليرضا كيواني نژاد
سوار ماشين كه مي شويد فكر مي كنيد در پايان مسير بايد همان كرايه روز قبل را بپردازيد؛ اما اين طور نيست. راننده تاكسي مبلغي اضافه از شما مي خواهد. دليلش براي خود او كاملا موجه است. چون ترافيك است، چون او خلاف كردن را جزيي از برنامه روزانه مي داند و معتقد است ماموران راهنمايي و رانندگي فقط به او بند مي كنند! بنابراين او هم تصميم مي گيرد كرايه ۱۰۰ توماني را از شما ۱۵۰ تومان بگيرد. به همين راحتي!
افزايش قيمت جريمه هاي نقدي و اجراي گسترده و پيگيرانه آن توسط ماموران راهنمايي و رانندگي بازتاب گسترده اي در بين صنف راننده ها داشت. مسافركشها - فرقي نمي كند تاكسي باشند يا خطي و يا رهگذر- به بهانه هاي مختلف از شما پول اضافه مي گيرند. دليلشان هم اين است كه تا ديروز مثلا ورود به محدوده طرح ترافيك ۵۰۰۰ تومان جريمه داشت - در صورتيكه مجوز تردد در اين محدوده را نداشته باشيد- اما چند روزي است اين جريمه ۳ برابر شده و كاري از دست رانندگان خطاكار ساخته نيست! اما نكته جالب در اين بين گوناگوني دلايل افزايش كرايه ها از سوي اين افراد است.كه ياافزايش جريمه ها بهانه وياترافيك تهران دليل عمده آن است.
ميرداماد - هفت تير
سوار تاكسي مي شويم. آن هم از ميرداماد تا ميدان هفت تير. راننده تاكسي مي گويد: «اينجا چنين خطي وجود ندارد. ولي من براي اولين بار است كه مي خواهم از اين خيابان تا ميدان هفت تير مسافر ببرم.» قبل از آنكه مسافران سوار شوند به تك تك آنها مي گويد كرايه ۵۰ تومان اضافه شده است. اين خبر مسافران را تا حدودي شوكه مي كند تا آنجا كه يكي از مسافران از او مي پرسد: «ببخشيد. مگر بنزين گران شده كه شما كرايه خود را گران كرده ايد؟» بدون اينكه توجهي به ادامه صحبتهاي آن مسافر داشته باشد مي گويد: «مي توانيد برويد اتوبان حقاني و از آنجا با مترو برويد. ولي من ۵۰ تومان گران تر مي گيرم. چطور زماني كه مرا جريمه ۳ هزار توماني مي كنند چيزي نمي گوييد؟ ما براي راحتي شما حاضريم دوبله پارك كنيم ولي موقعي كه افسر مي آيد و مرا جريمه مي كند هيچ كدامتان پا پيش نمي گذاريد!» از او مي پرسند: كه مگر نمي شود ماشينتان را به كناري ببريد و آن وقت با طيب خاطر مسافر سوار كنيد. او كه به نظر نمي آيد با حرف هاي مسافرانش قانع شده باشد مي گويد: «مسافركشي مثل شكار مي ماند. هر شكارچي اي كه زودتر ابتكارعمل را به دست بگيرد برنده است.» به نظر مي رسد گران شدن جريمه هاي تاكسي اولين ضررش را متوجه مسافران مي كند. در خطوطي كه مترو در آن تردد دارد رانندگان به راحتي كرايه را گران تر مي كنند. دليلشان هم اين است كه مترو كاسبي ما را خراب كرده است و ما راهي جز اين نداريم. جريمه ها هم سنگين شده و ما را بيخودي جريمه مي كنند! به نظر مي رسد پارك دوبله، توقف ممنوع و... جرايمي هستند كه ارزش جريمه شدن را ندارند. يا به عبارت ديگر از ديد اين رانندگان، راهنمايي و رانندگي نبايد آنها را به خاطر يك نيش ترمز زدن ۳۰۰۰ تومان جريمه كند! از طرفي آنهايي كه در اين خطوط اقدام به مسافركشي مي كنند - خطوطي كه مترو در آن فعال است - معتقدند ديگران نيز به اين خطوط يا قلمرو آمده و مسافران پياده شده از مترو را كه حق مسلم آنهاست! سوار مي كنند. بنابراين بايد كرايه را گران تر كنند!
هفت تير - صادقيه 
مي توانيد از ميدان هفت تير با يك تاكسي يا ماشين شخصي ديگري كه مسافركشي مي كند تا ميدان صادقيه برويد. اما زهي خيال باطل! كرايه ها در اين خط هم تغيير كرده است. قبلا كرايه اين خط ۳۰۰ تومان بود ولي حالا مسافركشها به راحتي مي گويند: «هفت تير - صادقيه، ۳۵۰ تومان!»
«آقا ببخشيد. شما كه تاكسي نداريد ولي مسافركشي مي كنيد. حتي خطي هم نيستيد. خود اين كار خلاف است. اما به راحتي كرايه را گران كرده ايد. چرا؟» كمي مهربان تر از راننده قبلي جواب مي دهد: «معاينه فني نداشتم. آقا! مي دانيد معاينه فني كارايي زيادي ندارد. من خودم مكانيك هستم. اگر ماشينم دچار مشكلي شود آن را تعمير مي كنم. ولي پليس مرا به خاطر يك كم دود كردن جريمه مي كند! آن هم نه يكي دو هزار تومان. من چند مرتبه بايد اين خط را بروم و بيايم تا پول قبض جريمه را پرداخت كنم؟» خانم مسني كه در قسمت عقب ماشين نشسته است مي گويد: «پسرم، خب خلاف نكن تا جريمه نشوي.» وي مي گويد: «خانم. كار از اين كارها گذشته است. جريمه فقط براي ما مسافركش هاست. آنهايي كه دارند و ماشين ۵۰ ميليوني سوار مي شوند برايشان مسأله اي نيست كه ده هزار تومان جريمه شوند! الان همه هجوم آورده اند در اين خط كار كنند. من حتي بايد براي هر مسير، ۲۵۰ تومان به رئيس خط بدهم تا بگذارد من ۵ مسافر بزنم. اين انصاف است؟ در ضمن آنهايي كه در روز جريمه مي شوند مي آيند اين جا و تا هر موقع كه مسافر باشد كار مي كنند تا جريمه را بپردازند. پس من حق دارم كرايه را فقط ۵۰ تومان اضافه كنم. شما با اين ۵۰ تومان گدا نمي شويد و من ثروتمند نمي شوم!»
اين عده افرادي هستند كه به قول خودشان، ماشين زير پايشان قسطي نيست. اما آنهايي كه ماشين قسطي دارند، حكايت تازه اي را روايت مي كنند.
صادقيه - تجريش 
«تجريش. تجريش. بيا بالا.» با شنيدن اين جمله مي رويم تا سوار يك پرايد سفيد شويم. آن طور كه راننده مي گويد مقصد تجريش است. وقتي همه مسافرها سوار مي شوند مي گويد: «خسته نباشيد. كرايه ۵۰ تومان گران نشده است! ما همان كرايه قبل را مي گيريم»! كسي چيزي نمي گويد. انگار براي همه جاافتاده كه كرايه ها بايد گران شده باشد. اما راننده پرايد مي گويد: «آقا چشمتان روز بد نبيند، حواسم نبود و در اتوبان كمربند ايمني را نبسته بودم. افسر راهنمايي و رانندگي جريمه اي كرد كه تا آخر عمر يادم مي ماند. من نمي دانم چرا اين قدر به مسافركش ها گير مي دهند. اگر من هم كرايه را گران كنم آن وقت كسي سوار مي شود؟ آقا به خدا اين خط شلوغ ترين خط مسافركشي در تهران شده است. هر كسي در اين خط مسافر مي زند. پس اگر من از فردا كرايه را ۵۰ يا ۱۰۰ تومان اضافه كنم ناراحت نشويد.»
شايد او تنها راننده اي باشد كه كرايه را اضافه نكرده است. شايد هم تعداد زيادي باشند كه كرايه را اضافه نكرده و معتقدند اضافه كردن جريمه هاي رانندگي خوب است. او مي گويد: «چند روزي است كه محدوده طرح ترافيك تا حدودي خلوت تر شده است. شايد به خاطر جريمه هاست، كه اگر اينگونه باشد كاري مثبت صورت گرفته است. ما راننده ها فكر مي كنيم خلاف بد است اما براي ديگري.»
در هر حال با بالا رفتن ميزان جريمه هاي نقدي، كرايه ها دچار تغييرات محسوسي شده است. البته در بسياري از مسيرها هنوز هم شاهد ثبات قيمت هستيم كه عده اي معتقدند اين خطوط هم تا چند روز ديگر كرايه ها را اضافه مي كنند.
به هر حال، اين هم از آن گزارشهايي بود كه دوست داشتيم هزار جور ادله براي تكذيبش پيدا كنيم، اما فعلا  واقعيت اين است كه براي رسيدن به دفتر ايرانشهر پول بيشتري خرج مي كنيم!

چه كسي پاسخگوست؟
001520.jpg
ميدان راه آهن. مسير ميدان راه آهن تا ميدان وليعصر. اين گراني كرايه تاكسي حكايت ديگري دارد. همان كلمه كليشه اي قديمي يعني ترافيك. راننده هاي اين خط - تعدادي از آنها - كرايه ۴۰۰ توماني را با افزايش ناچيزي از شما طلب مي كنند. فقط صد تومان اضافه كنيد. اگر دليل اين كار را از راننده بپرسيد مي گويد: «ترافيك آنقدر زياد است كه حوصله ما سر مي رود. اگر ترافيك نبود همان ۴۰۰ تومان را بدهيد. اگر ترافيك بود كه شرمنده.»
آن وقت اگر جرا‡ت داريد، اعتراض كنيد. راننده كه قائل به كوفت و گو است مي گويد: «داداش. اگر اعتراضي داري بيا پايين تا به شما بگويم. بعد ترمز دستي را مي كشد و...» حالا سوال اينجاست كه كدام ارگان بايد به شكايت مردم در اين زمينه رسيدگي كند. نيروي انتظامي يا راهنمايي و رانندگي؟ اميدواريم مسوولان مربوطه پاسخي براي اين سوال داشته باشند.

صحيح و سالم
تابلوي ۱۰۵ ميليون دلا ري اينجاست
001522.jpg
يك گزارش از «نيويورك تايمز» كافي بود تا همه را به جان هم بيندازد. نيويورك تايمز نوشت كه موزه هنرهاي معاصرتهران يكي از آثار «جكسون پولاك» به نام «نگاره هاي زمين سرخپوستان» را به «ديويد گفن» يك مجموعه دار آمريكايي فروخته است. همين كافي بود...
خانم فروغي، مدير دفتر سميع آذر، سرپرست موزه، مي گويد: «اولين واكنش ما خنده بود.واقعاً همه مان خنديديم. تابلو آن پايين داخل گنجينه مان بود، آنوقت نوشتند كه فروخته شده.»
به عقيده مسوولان موزه آنچه باعث شده تا نيويورك تايمز دچار يك اشتباه بزرگ شود، فروش يكي ديگر از آثار پولاك است، سميع آذر همان موقع به كنايه گفت: «بله تابلوي پولاك فروخته شده، اما اين تابلو متعلق به موزه نبود.»
با اين حال مسوولان موزه به هيچ كس اجازه نمي دهند پس از بروز اين شايعه، تابلو را ببينند. فروغي مي گويد: «دليلي ندارد. قرار نيست پس از هر شايعه اي كه كذب است ما سريع تكذيب كنيم. ما به آنها كه بايد جواب مي داديم جواب داديم.» بازتاب اين خبر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را بر آن داشت تا از موزه استعلام كند. موزه جواب قاطعي به وزارتخانه فرستاد: «تابلو فروخته نشده و صحيح و سالم همين جاست.»
در اين ميان قيمت تابلوي فروخته شده حساسيت فراواني ايجاد كرد. قيمت ۱۰۵ ميليون دلاري آن تابلو توجه همه را جلب كرد. آيا «نگاره هاي زمين سرخپوستان» يا «نقاشي ديوراي بر زمينه قرمز هندي» (Mural on indian red ground) اثر سال ۱۹۵۰ پولاك كه در گنجينه موزه قرار دارد نيز به همين اندازه مي ارزد يا بيشتر؟ «ما نمي توانيم قيمت گذاري كنيم. اين كار نيازمند كارشناسي است. در گنجينه ما تابلوهاي گرانقيمتي وجود دارد كه مي تواند پشتوانه ارزي مملكت باشند.»
وقتي شايعه فروش «نگاره هاي...» به تمام دنيا رسيد، تماس ها با موزه هنرهاي معاصر تهران آغاز شد. بيشتر اين تماس ها از سوي دلالاني بود كه از فروش تابلو از كانالهاي ديگر دلخور به نظر مي رسيدند. ادعاي آنها اين بود كه با قيمت بسيار بالاتري اين تابلو را خريداري مي كردند اما موزه به آنها جواب مي داد كه تابلو فروخته نشده و به هيچ وجه نيز فروخته نخواهد شد.
اما موزه بي علاقه نيست كه پاي نمايندگان يكي از موسسات معتبر دنيا با نامCHRISTIEشS را به تهران بكشاند تا تابلوهاي موزه با تمام مشخصات و قيمت كارشناسي داخل كتابCHRISTIEشS به ثبت برسد.
«ما دوست داريم با اين موسسه همكاري كنيم اما نه براي فروش...» اين موسسه در كتاب معروفش نام تابلوهاي معروف دنيا را با تمام مشخصات آن گردآوري كرده است.
تابلوي «نگاره هاي...» قبل از اينكه در بوق و كرنا شود به مدت ۶ ماه (بهمن ۸۱ تا تير ۸۲) در نمايشگاه موزه، در معرض ديد عموم قرار گرفت. اين تابلو با ابعاد (۵/۱۸۳*۵/۲۴۳) اثري منحصر به فرد است. ساير آثار پولاك از اين دست -داراي كيفيت رنگي متفاوت اما از لحاظ ابعاد و شيوه مشابه آن- در چند موزه آمريكايي و يك موزه انگليسي و يك يا دو مجموعه خصوصي يافت مي شوند.
اثري كه فروخته شد ظاهراً متعلق به يك مجموعه دار سوئيسي در زوريخ است اما چون اين معامله در يك حراج خصوصي صورت گرفت بسياري را بر آن داشت تا به دنبال فروشنده اثر بگردند. تقصير موزه اين بود كه اثر باكيفيت پولاك را در اختيار دارد و قيمت اعلام شده نيز كافي بود تا همه نگاه ها به سمت موزه برگردد. سرپرست موزه هنرهاي معاصر مي گويد: «من در گفت وگو با مطبوعات آمريكا دائماً خبر فروش اين تابلو را تكذيب كردم. ما هرگز چنين قصدي نداريم.»
به گفته او اين تابلو به همراه ساير تابلوهاي موجود در گنجينه در يك برنامه ريزي منسجم در معرض ديد عموم قرار خواهد گرفت، در صورت برپايي اين نمايشگاه تمام ترديدها ازبين خواهد رفت. فروغي مي گويد: «اين شايعه واقعاً مضحك بود.ما بدون اجازه حتي نمي توانيم يك مداد را از اينجا خارج كنيم. وقتي براي امانت دادن آثار ما يك سري اقدامات سختگيرانه انجام مي شود، چگونه مي توان قبول كرد اثري به اين با ارزشي فروخته شده؟ اين شايعه را عده اي مغرض در ايران پروبال دادند. همان هايي كه مديريت موزه از آنها به دلايلي استفاده نمي كند، در مصاحبه هاي خود ،جو را متشنج كردند. برخي از روزنامه ها نيز كه درپي فرصتي براي تخريب موزه هستند از اين ماجرا به سادگي نگذشتند.»
با اين حال موزه بي علاقه نيست كه براي تقويت گنجينه برخي از آثار تكراري را پس از تعيين قيمت كارشناسي به فروش برساند و در عوض تابلوهاي شناخته شده ديگري را خريداري كند و به مجموعه اش بيفزايد. اين كار باعث مي شود گنجينه غني تري در اختيار موزه باشد. هم اكنون آثاري از «جكسون پولاك، ويلم دكونينگ، فراتر كلاين، رابرت مادرول، ادلف گاتليب، مارك توبي، ژان فتريه و...» در اين گنجينه نگهداري مي شوند.
اين آثار در بدو تاسيس موزه و پس از آن به مرور خريداري شدند. بنابراين جاي اميدواري هست كه تابلوهاي برجسته ديگري نيز به موزه اضافه شوند، اگر مجموعه دارها در فروش آثار خود به اندازه موزه هنرهاي معاصر تهران سخت گير نباشند.

قانون ۱۷۱
۷۴ - توقف اتوبوس و ميني بوس در خارج از ايستگاه هاي تعيين شده: ۵هزار تومان
اتوبوس ها كه هيچ، اما ميني بوس ها بيشتر مسافرانشان را از دست مي دهند. زحمت نكشيد هر چقدر دست تكان دهيد، ميني بوس خارج از ايستگاه نمي ايستد؛ اگر ايستگاهي داشته باشد.
۷۵ - پارك كردن وسايل نقليه غيرمجاز در ايستگاه  بارگيري و تخليه بار: ۵هزار تومان
هر كسي در ايستگاه خودش پارك كند.
۷۶ - تجاوز به سطح گذرگاه عابر پياده در سواره رو: ۵هزار تومان
اي بابا! اگر گذرگاه عابر پياده اي مانده باشد.
۷۷ -استفاده از تلفن همراه، وسايل ارتباطي مشابه آن در حين رانندگي: ۵هزار تومان
آقاياني كه از وقت طلايي پشت فرمان نشستن براي رتق و فتق امور و انجام معامله هاي بزرگ استفاده مي كنند، به فكر فرصت ديگري باشند.
۷۸ - خوردن و آشاميدن و استعمال دخانيات و پرتاب ويا ريختن ضايعات، اشيا، آب دهان و بيني هنگام رانندگي: ۵هزار تومان
اي كاش پرتاب آب دهان و بيني غير از هنگام رانندگي هم جريمه داشت.
۷۹ -عبور كاميون واتوبوس در خطوط سرعت بزرگراه ها و آزاد راه ها: ۵هزار تومان
اتوبوس ها و كاميون ها بايد از كنار كنار حركت كنند. همين كه اجازه دارند وارد شهر شوند، لطف بزرگي است.
۸۰-سوار كردن مسافر روي بار در راه ها: ۵هزارتومان 
صد بار گفته ايم و گفته اند؛ جاي بار، مخصوص بار، جاي مسافر، مخصوص مسافر.
۸۱-پوشاندن تمام يا قسمتي از چراغ هاي جلو يا عقب به وسيله پارچه، ورق آلومينيومي، رنگ يا هر شيئي ديگر كه باعث كاهش و تغيير يا شدت نور مي شود: ۵هزارتومان 
چرا انرژي هدر دهيم؟ چراغ روشن كنيم كه با پارچه جلوي نور آن را بگيريم؟!
۸۲-نداشتن برگ معاينه فني وسيله نقليه: ۵هزارتومان 
قبل از آن، فكري هم به حال صف هاي چند كيلومتري مراكز معاينه فني بكنيد.
۸۳- قصور در به كار بردن وسايل اخباري از قبيل مثلث شبرنگ يا چراغ چشمك زن، حسب مورد در جلو و عقب وسيله نقليه متوقف در راه ها:۵هزارتومان 
حتما اشخاص موظف مي شوند قصور خود را به پليس اطلاع بدهند وگرنه پليس از كجا خبردار مي شود؟
۸۴- همراه نداشتن گواهينامه رانندگي، كارت شناسايي خودرو يا بيمه نامه شخص ثالث: ۵هزارتومان 
پرداخت جريمه به پيوست گواهينامه و دردسرهاي پس گرفتن آن مي ارزد.

يك سوخت با صرفه
001524.jpg
سوخت« CNG »نه تنها آلودگي هوا را كاهش مي دهد، بلكه نگهبان پول هاي جيب شما رانندگان عزيز هم هست. قلم سبز به نقل از دفتر فرهنگ سازي وارتباطات سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور، گزارش داد: هزينه استفاده از يك موتور «CNG سوز» حدود يك سوم خودروي بنزين سوز است به طوري كه قيمت يك ليتر گاز طبيعي ۸۲ درصد كمتر از يك ليتر بنزين است. باتوجه به كم هزينه تر بودن سوخت گازطبيعي، استفاده از گازطبيعي هزينه ها را بهبود خواهد بخشيد. براساس مطالعات انجام شده، در موتورهايCNG سوز به دليل داشتن حالت گازي و مخلوط شدن بهتر، ميزان انتشار شديد هيدروكربن هاي نسوخته نسبت به خودروهاي بنزين سوز كاهش خواهد يافت. همچنين سوخت گاز طبيعي به دليل انتشار آلاينده هاي كمتر، قيمت پايين، داشتن منابع زياد و هزينه نگهداري كمتر نسبت به بنزين يكي از بهترين سوخت هاي جايگزين  براي سرمايه گذاري در ايران است.

حمل و نقل تازه
001526.jpg
استفاده از وسايل نقليه عمومي حتي مترو كه تازه تاسيس است براي سالخوردگان ومعلولان مشكل است.
حتما بارها پيرزنان و پيرمرداني را ديده ايد كه براي بلندكردن پاهايشان به اندازه پله اتوبوس مشكل دارند.
خبر خوشي براي اين گروه؛  همايش حمل ونقل و ترافيك كلان كه در ۲۷آذر در شيراز برگزار مي شود قرار است در كنار بخش هاي متنوع خود به بررسي علمي در خصوص ناوگان حمل ونقل معلولان و سالخوردگان بپردازد.
شايد اين مطالعات به زودي عملي شده و حداقل در سيستم هاي جديد روش هايي براي استفاده بهينه اين گروه تعبيه شود.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |   طهرانشهر  |
|  فرهنگ  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |