چهار شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۵۶
تاكسي هاي خالي مسافران مستاصل
اگر بتواند يكي دو ميليون تومان قرض بگيرد، ديگر نگران بيكاري نيست. مي تواند يك پيكان مدل پايين قسطي بخرد و بزند به خيابان و بي هيچ دردسري به شبكه بزرگ تاكسيراني پايتخت بپيوندد.
اين داستان تكراري بسياري از مسافركش هاست كه حالا در تهران و خيلي از شهرهاي ايران نقش تاكسي را بازي مي كنند.
از زماني كه درشكه جاي خود را به تاكسي داد و وظيفه حمل و نقل مسافران شهري را بر عهده گرفت، هنوز اين وسيله به قاعده مشخصي تن نداده است و اكنون در دهه هشتاد، تاكسيراني تنها نامي است بر روي يك شركت.بر اساس تعريف كارشناسان، تاكسي يك وسيله نقليه است كه براي ساعتي توسط مشتري كرايه شده و او را به مقصد مي رساند. اين كاركردي است كه در اغلب كشورهاي توسعه يافته از تاكسي انتظار مي رود. با اين تعريف در ايران تنها تاكسي هاي آژانس كاركرد تاكسي را دارند و عملا آنچه كه به اين عنوان در خيابان ها مورد استفاده قرار مي گيرد، چيزي مشابه وسايل نقليه همگاني (ميني بوس) است، البته با تعداد مسافر كمتر.
چندين و چند مشكل 
ناوگان تاكسيراني در ايران و به ويژه در تهران هر چند سهم به سزايي در نقل و انتقال مسافر دارد، اما هرگز عملكرد آن متناسب با وسيله و آنچه كه مورد توقع است، نبوده. علاوه بر اين سيستم از معضلات ديگري هم رنج مي برد. نرخ كرايه، خود مختاري رانندگان در نحوه برخورد با مسافران و... از جمله مشكلات اين سيستم است. كمتر مسافري توانسته در مقابل سوار كردن مسافر اضافه بر ظرفيت خودرو و يا استنكاف راننده از سوار كردن مسافر و يا طلب كرايه اي بيشتر از نرخ مصوب لب به اعتراض بگشايد. هر چند نرخ گذاري مصوب نيز هرگز در شهر مورد استفاده نيافت.
روزانه شايد ده ها تاكسي خالي در برخي از خيابان هاي شهر چرخ بزنند. در حالي كه در نقاط ديگري مسافران به دليل نبود تاكسي ساعت ها در خيابان منتظر مي مانند. اين گردش هاي بي مورد علاوه بر اينكه مشكل شهروندان را حل نمي كند، گره اي به گره هاي ترافيك مي افزايد.
اين در حالي است كه به گفته مهندس سيادت موسوي كارشناس حمل و نقل و ترافيك، در بسياري از كشورهاي پيشرفته سيستم »gps« تاكسي ها را به مناطق مورد احتياج هدايت مي كند. در اين سيستم كه بر روي تاكسي نصب مي شود، موقعيت اين وسيله در لحظه گزارش شده و از گردش هاي بي مورد تاكسي ها جلوگيري مي شود.
ساماندهي همين وضعيت 
با توجه به وضعيت ترافيكي شهرهاي ايران بايد پذيرفت كه تاكسي در ايران نقشي متفاوت از تعريف خود پيدا كرده است و به قاعده بايد با همين نقش (وسيله نقليه همگاني به جاي خصوصي) به فكر ساماندهي اين سيستم حمل و نقل بود. اما ضوابطي كه تاكنون براي ساماندهي ناوگان تاكسيراني در ايران وضع شده نتوانسته اجرايي شود.
بارها مديران تاكسيراني بر نكاتي مانند نرخ كرايه و ظرفيت مسافر تاكيد كرده اند، اما هنوز دريافت كرايه بر هيچ قاعده اي استوار نيست و هنوز روي صندلي جلوي تاكسي و مسافركش دو مسافر مي نشينند. از آن گذشته گره هاي ترافيكي ناشي از نبود ايستگاه هاي تاكسي و يا بلااستفاده ماندن آن، مشكلي است كه حتي با جريمه هاي سنگين نيز به جاي باقي است. با آنكه تاكسيراني وظيفه نظارت بر تاكسي ها را بر عهده دارد، اما مالكيت تاكسي شخصي است و فقط پلاك آن عمومي است. مالكيت خصوصي عملا وظيفه نظارت را مشكل مي كند، به خصوص وقتي هزاران خودروي شخصي تمام وقت و يا پاره وقت به انتقال مسافر مشغولند. اين خودروهاي مسافركش حتي خود را مقيد به رعايت همان قوانين دست و پا شكسته نيز نمي دانند. با اين حال به اعتقاد مهندس محبوبه ذاكري كارشناس حمل و نقل ترافيك اين سيستم قابل ساماندهي است.
وي نتيجه مطالعاتش در خصوص وضعيت تاكسي ها را اينگونه بيان مي كند:
«بخش اعظمي از جابجايي ها را در تهران، تاكسي به عهده دارد. تاثير تاكسي بر روي شبكه حمل ونقل را مي توان از جهتي مثبت و از نظري منفي ارزيابي كرد. اين وسيله در ايران يك وسيله كار پونيك به شمار مي رود. يعني چندين مسافر را با هم جابجا مي كند. اين ويژگي كه منحصر به تاكسي هاي كشورهايي مانند ايران است، به لحاظ تعداد جابجايي ها مثبت است.»
به اعتقادوي نقش مسافركش ها در ايران چندان جداي از تاكسي ها نيست و در مطالعات بايد با هم مورد بررسي قرار گيرند. مهندس ذاكري مي گويد: « تاكسي ها و مسافركش ها براساس قانون خاصي عمل نمي كنند. به اين لحاظ ضريب همسنگ آنها دو است يعني دو برابر خودروهاي شخصي ترافيك ايجاد مي كنند. اين بخش تاثير منفي است كه تاكسي بر شبكه حمل ونقل مي گذارد كه با وجود جابجايي مسافر بيشتر مشكلات ترافيكي را هم افزايش مي دهد. اين معضل به ويژه در مورد تاكسي هايي كه خطي نيستند، بيشتر به چشم مي خورد. اين تاكسي ها هر جا دلشان مي خواهد مي ايستند و بعضا ترافيك را به دليل ترمزهاي بي مورد مختل مي كنند.»
اين كارشناس نيز خصوصي بودن مالكيت تاكسي ها را عاملي براي ممانعت از نظم پذيري آنها عنوان مي كند.
تاكسي قابل حذف نيست
به گفته ذاكري تاكسي به اين شكل مرسوم به طور كامل قابل حذف در سيستم حمل و نقل عمومي نيست، اما مي توان با طراحي پايانه ها و با خروج ۵۰ درصد از تاكسي ها از سيستم حمل ونقل و تزريق آنها به قالب تاكسي هاي پيشرفته (آژانس) اين ناوگان را ساماندهي كرد. البته در كنار اين طرح بايد سيستم هاي انبوه مانند ميني بوس، اتوبوس، قطار سبك شهري و مترو را گسترش داد و از ۵۰ درصد باقي مانده ناوگان تاكسيراني به عنوان تغذيه كننده و تخليه كننده سيستم هاي انبوه سود برد. در صورت فعاليت گسترده حمل ونقل هاي پرجمعيت، تاكسي مي تواند در جابجايي پراكنده نقش داشته باشد.
۳۰درصد جابجايي؟
براساس آمارگيري كه در سال ۱۳۷۳ در تهران انجام شده و نتايج آن مورد استفاده ذاكري قرار مي گيرد، سهم اتوبوس در جابجايي مسافر ۲۳درصداست و كل سهم وسايل همگاني (اعم از اتوبوس، ميني بوس و تاكسي) ۶۰درصد. با اين حساب سهم تاكسي ها و مسافركش ها در جابجايي چيزي حدود ۳۰درصداست.
با اين حجم گسترده جابجايي مسافر لازم است، مديران شهري به ويژه مديران حمل ونقل شهري به فكر نظم آفريني در اين ناوگان باشند. هرچند شايد رسيدن به آنچه كه در كشورهاي توسعه يافته به عنوان حمل ونقل عمومي و تاكسي مورد استفاده قرار مي گيرد، در ايران رويا باشد، اما قطعا اين وضعيت بلبشو نيز براي شهروندان قابل تحمل نيست.

اهالي ايرانشهر
لحظه غلبه ماشين
امير قادري 
محتاج وسايل نقليه شده ايم و اين اصلا  خوب نيست . حالا ديگر اتوبوس ها، ماشين ها و قطارها همان قدر مهم هستند كه ما آدم ها. اين شعار قرن بيستم را لابد شنيده ايد كه اتومبيل شما، نمايان گر شخصيت شماست. اما ماشين ها همان طور كه به ما شخصيت مي دهند، بخشي از وجود ما را هم تصاحب مي كنند. پلنگ صورتي يك بار مي خواست از خيابان عبور كند و راه رفتن قاعدتاً حق طبيعي هر موجود زنده اي است اما براي اين كار قبل از هر چيز بايد بر ماشين هايي كه از خيابان عبور مي كردند؛ پيروز مي شد و براي پيروزي بايد راهي پيدا مي كرد كه احترام ماشين ها را جلب كند؛ بايد به هياتي درمي آمد كه ماشين ها مي خواستند؛ مثلاً بايد لباس پيرزن ها را مي پوشيد يا اين كه به يك حيوان تبديل مي شد و عجيب نبود اگر در آن كارتون، داخل هيچ كدام از ماشين ها را نديديم. گفتم كه ماشين ها از آدم ها مهم تر بودند و خالقين آن قصه، اين را مي دانستند.
به اين ترتيب، وسايل نقليه به بخش جدايي ناپذير زندگي انسان قرن بيستم تبديل شدند. حتي قهرمان ها هم بدون ماشين شان، معني نداشتند. اگر جيمزباند صاحب آن ماشين عجيب و غريب نجات بخش نبود، حداقل ده دوازده بار نفله شده بود و اگر هواپيماها و كشتي ها اين قدر خطرناك نبودند؛ آدم هاي زيادي زنده مي ماندند. در فيلم «سرعت»، مسافرهاي طفل معصوم داخل اتوبوسي زنداني شده بودند كه اگر سرعتش از حد خاصي پايين تر مي آمد، همه شان، مي رفتند روي هوا و جيمز دين، هنرپيشه معروف هاليوود، چون سرعت ماشينش خيلي زياد بود، تصادف كرد و از بين رفت و البته معلوم نيست كه اگر همين طوري بدون ماشين مي مرد، باز مردم بعد پنجاه سال سر قبرش جمع مي شدند يا نه.
وسايل نقليه حتي بسياري از ويژگي هاي انسان مدرن را هم بروز دادند و واضح تر كردند. كم كم فضاي كوچك داخل ماشين،  به تنها عرصه خصوصي تبديل شد كه انسان مدرن دراختيار داشت. خودخواهي و برتري طلبي او هم هيچ جا به اندازه توي پيست و موقع برگزاري مسابقات اتومبيلراني، برجسته نشد. اين كه اين ماشين ها كم كم بزرگ شدند و بعد مدتي شاهد رقابت تريلي ها در پيست بوديم، بيشتر شبيه يك شوخي كوچك به نظر مي رسيد.
رقابت اين ماشين هاي غول آسا، شكل تازه تر مبارزه گلادياتورها بود. فقط حالا كه ماشين ها و قايق ها و موتورها هستند؛ ديگر لازم نيست در برابر شمشير آخته رقيب بايستيم و اين يكي ديگر از فايده هاي وسايل حمل و نقل است.
و حالا به روزگاري فكر مي كنم كه آدم ها در وسيله نقليه شان زندگي مي كنند. همان جا غذا خواهند خورد، خواهند خوابيد و نيايش خواهند كرد. در فيلم «خوشه هاي خشم» يك كاميون قراضه، وظيفه خيلي سختي برعهده داشت. بايد خانواده اي را از سرزمين قحطي به ارض موعود، به مهد شير و عسل مي رساند. از همه اينها مهم تر بايد مادر خانواده را حفظ مي كرد و بعد وقتي يك مامور پمپ بنزين در ميانه هاي راه واقعيت را به رخ شان كشيد و پرسيد كه آيا اين لكنته آنها را به مقصد خواهد رساند؛ پسر بزرگ خانواده جواب داد كه اگر اين اتفاق بيفتد؛ بزرگترين معجزه خداوند است. انگار در چنين قرني، در قرن سلطه وسايل حمل و نقل، اگر قرار است معجزه اي اتفاق بيفتد،  بايد درباره همين ماشين ها باشد.

ستون ما
روزجهاني ترافيك
تهران بزرگ است، خيلي بزرگ. پايتختي است با دوازده ميليون جمعيت، صدها كيلومتر خيابان و ماشين ها كه در آن در ترددند.
هر روز فكر و ذكر تهراني ها اين است كه چطور از اين سر شهر به آن سر شهر بروند و عصر چطور برگردند.
راديو، تلويزيون (شبكه ها) و روزنامه ها بخشي از اخبار و برنامه هاي روزانه خود را به حمل و نقل و عبور و مرور در تهران و حوادث و حواشي آن اختصاص مي دهند و ميلياردها تومان بودجه، خرج پهن كردن خيابان هاي باريك، باريك كرن خيابان هاي پهن، ايجاد امكانات ترافيكي و نظاير آن مي شود. به اين دليل و دلايل مهم ديگر، تصميم گرفتيم امروز ۲۶ آذر كه روز حمل و نقل است، ويژه نامه اي به اين مناسبت منتشر كنيم.همه اين مسائل و آنچه كه همه ما هرروز با آن در خيابان هاي تهران مواجهيم باعث شد تا انگيزه ما براي انتشار ويژه نامه روز حمل و نقل بيشتر شود. گرچه نتوانستيم برخي از موضوع ها نظير مترو يا اتوبوس هاي واحد را به خوبي پوشش دهيم، اما گستردگي معضلات و مسائل حمل و نقلي در تهران را هم يكي از دلايل همين عدم پوشش كافي موضوع ها مي دانيم.

ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
فرهنگ
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  فرهنگ  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |