يكشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۵۸
يك شب تاريخي
001720.jpg
مغازه هاي زيادي ويژه هندوانه در تهران هست كه در تمام روزها و شب هاي سال- به خصوص امشب - به علاقه مندان هندوانه عرضه مي كند.
امشب تلويزيون ممنوع است. ويديو،DVD ، اينترنت، گيم و هر جور سرگرمي مدرن ديگر هم همين طور بگذاريد. بچه هاي فاميل خانه را روي سرشان بگذارند. بگذاريد نوجوان ها آنقدر با توپ پلاستيكي شان فوتبال بازي كنند كه بوي عرق تمام خانه را بگيرد.
بگذاريد صداي خنده فاميل اوج بگيرد و گوش حسودها را كر كند. امشب شب يلداست. شبي كه سنت از سر و كولش مي بارد و مي شود چند ساعت را تويش خوش گذراند و زندگي كرد.
اما قبل از شروع اين شلوغ بازي و سوروسات، مقدمات لازم است. هر جشني، هر سنتي و آييني مقدماتي دارد كه تقريبا به اندازه خود مراسم مهم است. مقدمات اين يكي هم (مثل خيلي از جشن هاي ديگر ايراني) كاملا به خوردني ها ربط دارد. نترسيد، كسي نمي خواهد اينجا خوردني هاي شب يلدا را - كه حتما خودتان از حفظ هستيد چون هر سال داريد مي خوريدشان - بشمارد يا معرفي كند. اما قبول كنيد تصوير اين شب در خيابان هاي تهران، تصوير قشنگي است. يك شب زنده و سرحال و پر از چراغ اولين مساله شب يلدا، خريدن ميوه است. عمده ترين مراكز فروش ميوه هم طبيعتا ميدان هاي ميوه و تره بار هستند. اما در اين شب خاص، سرچشمه هاي حال و هواي ديگري دارد. اينجا پايين ميدان بهارستان است. در امتداد مسجد سپه سالار (مدرسه عالي شهيد مطهري). خريد ميوه از سرچشمه براي خيلي از تهراني ها يك جور رسم شب چله اي است. پايتان را كه اينجا بگذاريد به جز چراغ هاي نئوني فراوان و ميوه هاي تميز و براق كه چشمك مي زنند، جنگل پلاكاردها و تابلوهايي كه با شعارهاي «ميوه شب يلدا»، «آجيل مشكل گشا» جلوي رويتان سبز مي شود، فضاي شب يلدا را به آدمهاي فراموش كار يادآوري مي كند. از طرفي براي ميوه و آجيل خريدن يك جاي ديگر شهر هم امشب غلغله است. امامزاده صالح و بازارچه تجريش. اگر بتوانيد از ترافيك سنگين خيابان ولي عصر (و اصلا همه خيابان هاي منتهي به تجريش) عبور كنيد و عذاب برگشتن از همين مسير و با همين ترافيك را هم به جان بخريد، ميوه هاي تر و تازه بازارچه حسابي سرحالتان مي اورد خود بازار با راه روهاي باريك، ديوارهاي آجري و دالان هايش هم آخر سنت است و مي تواند كمي روح شتابزده، روزمره و شبه مدرن يك شهروند تهراني راجلا بدهد.
مغازه هاي زيادي ويژه هندوانه در تهران هست كه در تمام روزها و شب هاي سال- به خصوص امشب - به علاقه مندان هندوانه عرضه مي كند. يكي از اينها توي خيابان نصرت است. سر نبش تقاطعش با خيابان اسكندري. يكي ديگر توي بازار ميوه حسن آباد است و يكي هم توي خيابان بهار شيراز، كمي بعد از سهرودي. ديدن صحنه هندوانه هاي سبزرنگ كه تا سقف روي هم چيده شده اند و بين شان كله هاي قرمز رنگ هندوانه بريده شده گذاشته اند. مي تواند به اندازه چند تصوير بهشتي رنگارنگ و شفاف، اغوكننده باشد.
براي آجيل خريدن هم هنوز جاهاي سنتي هست. مثل آجيل چهارراه گلوبندك، اما معتبرترين آجيل فروشي تهران، همان آجيل تواضع است. يك شعبه اصلي اين آجيل فروشي زير پل ستارخان است. نزديك همان جاي يكه تاكسي هاي شهرك غرب مسافر سوار مي كنند. يكي هم در خيابان ولي عصر است كمي بالاتر از ميدان. شعبه ولي عصر، چهارراه پارك وي هم مي تواند يك ايستگاه براي مسافر شب يلدا باشد. به هر حال آجيل هم جزو اركان اين شب است.
خب، حالا كه خريدتان را انجام داده ايد، همه چيز براي شروع مراسم مهياست. سعي كنيد كرسي هم يك جوري رديف شود تا لذت اين شب به كمال برسد. ديوان حافظ را هم دم دست بگذاريد. انار ساوه را دانه كنيد. ميوه ها را توي ظرف بچينيد. آجيل ها را مخلوط كنيد. در را روي مهمان هاي شلوغ و پرسر و صدا باز كنيد و امشب را حسابي خوش بگذرانيد. امشب بلندترين شب سال است. بهترين شب زمستاني تهران.

شيشه مي در شب يلدا شكست
عليرضا قره شيخلو
درازترين شب سال. شب چله بزرگ زمستان. مي تواند شبي باشد مانند شب هاي ديگر، يا مي تواند شبي باشد متفاوت با ديگر شبها.
ما ايراني ها مردمي هستيم با آيين ها و اسطوره هايي كهن و سترگ. جشن هاي گوناگون و مناسبت هاي دوست داشتني.جدا از جشن هاي «نوروز» و «مهرگان» و جشن هايي از اين دست، ايراني ها مناسبت هاي جالبي دارند. همانند «سيزده بدر» و «چهارشنبه سوري» كه شايد بتوان گفت در دنيا كم نظير است.
شايد تنها در چين بتوان چنين مناسبت ها و مراسم هاي مربوط به آنها را سراغ گرفت. در غرب به معناي «جغرافياي فرهنگي» آن، مطلقا چنين چيزي پيدا نمي شود.
يكي از اين مناسبت ها كه معمولا نيز با طبيعت همگرايي خاصي دارند، همين «شب يلدا» است. در سرياني يلدا به معني ميلاد است، چون شب يلدا را با ميلاد مسيح تطبيق مي كرده اند، از اين رو آن را به اين نام ناميدند.در اين شب مراسم جالب و گوناگوني برگزار مي شود. از زمان هاي گذشته رسم بر اين بوده است كه در منزل بزرگان فاميل و معمولا پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، تمامي فاميل گردهم مي آمدند.
برگرد كرسي و چراغ هاي «گردسوز» يا «زنبوري» ها مي نشستند و به قصه هاي «هزار و يك شب» از زبان بزرگترها گوش مي دادند.«حافظ خواني» و «شاهنامه خواني» نيز كه جاي خود دارد. تعريف از خاطرات گذشته ها و صحبت از همه چيز و همه جا.
همچنين تازه دامادها به همراه چند نفر از بزرگان فاميل براي تازه عروسشان «شب چله» مي برند. «شب چله» شامل عمده خوراكي هاي اين شب و همچنين هدايايي براي عروس خانم مي شود.
اما خوراكي هاي شب يلدا هم چيزهايي نيستند كه بشود از آنها گذشت! با اينكه در جاهاي مختلف ايران و بنا به خرده فرهنگ ها و آيين ها، از خوراكي هاي گوناگوني در اين شب استفاده مي شود، اما مثل «سبزي پلو با ماهي» شب عيد نوروز، شب يلدا هم خوراكي هاي مخصوصي دارد.شايد معروف ترين و شناخته شده ترين آنها «هندوانه» باشد. همچنين آجيل شب يلدا يا همان «آجيل هفت قلم» كه البته از آجيل عيد نوروز كمتر معروف است. البته «انار» و «خربزه» را هم نبايد فراموش كنيم، همچنين «لبو» را كه در بعضي جاها مرسوم است.
خلاصه اينكه يكي دو شبي ميوه فروشها و آجيل فروشها كاروبارشان سكه است. از رواني ترافيك كاسته خواهد شد و شايد برخي راننده ها هم كمي نرخ كرايه را ببرند بالا. قيمت ميوه و آجيل هم كه معلوم است سيري صعودي خواهند داشت. البته براي همين چند روز.
همه مردم دوست دارند و تلاش مي كنند كه اين شب را بتوانند در كنار خانواده و دور هم بگذرانند. البته هستند كساني هم كه بنا به موقعيت شغلي و اجتماعي نمي توانند در كنار خانواده باشند. پرسنل نيروهاي نظامي و انتظامي، پزشكان، پرستاران و بيشتر اداره ها و نهادهايي كه شبانه روزي هستند، جزء اين افراد هستند.
در هر حال با توجه به شرايط و موقعيتي كه هر كس دارد، اين شب مي تواند براي او شب خوبي باشد و يا خداي نكرده...
در كنار مراسمي همانند شاهنامه خواني و حافظ خواني، كارهاي مدرن تري هم مي توان انجام داد! گوش دادن به يك قطعه موسيقي خوب و همچنين تماشاي يك فيلم معركه مي توانند انتخاب هاي خيلي خوبي باشند، به امتحانش مي ارزد.
به هر روي با اينكه مي توان حدس زد كه با توجه به بضاعت عموم مردم، سفره شب يلداي آنها - كه امروزه ديگر آن را روي كرسي پهن نمي كنند، چون اصلا كرسي در كار نيست - به چه شكلي خواهد بود، اما آرزو مي كنيم كه در آخرين ساعتهاي پاييز و آغازين ساعتهاي زمستان سرد و سپيد، سفره دل تمامي مردم ايران زمين در هر كجاي اين گيتي كه هستند، از آتش عشق و دوستي و معرفت و محبت گرم گرم باشد و در اين شب به همه خوش بگذرد به ويژه به «سربازها» كه دور از خانه هستند و به كساني كه جلاي وطن كرده اند. اين شب يلدا كه مي تواند شبي متفاوت باشد و بايد باشد. درازترين شب سال.

صبح تا شب
سينما
رضا كريمي فيلمساز مسلطي است. دو تا فيلم قبلي اش «عشق+ ۲» و «هزاران زن مثل من» نشان مي دهند كه او قصه گفتن را خيلي خوب بلد است و مي داند چطور از محدوديت هاي سينماي ايران به نفع فيلمش استفاده كند. حالا يك فيلم ديگر از او روي پرده آمده: تب. ليست بازيگرانش هم عجيب و متنوع هستند. به خصوص تركيب حميد فرخ نژاد و امين حيايي بايد چيز ديدني باشد. اگر خواستيد امروز اين فيلم را ببينيد،  عصر جديد يك، سروش، فرهنگ يك و شهر تماشا جزو سينماهايي هستند كه تب را نشان مي دهند.امروز در حوزه هنري فيلمي از الياس مرهيچ به نمايش درمي آيد كه طبيعي است تا به حال اسمش به گوشتان نخورده باشد، اما اسم دراكولا و خون آشام را كه ديگر شنيده ايد. در اين فيلم عجيب و غريب ويلم دفو و جان مالكويچ بازي كرده اند. قصه «سايه خون آشام» واقعا جذاب است: مورنا و فيلم ساز آلماني كه «نوسفراتو» جزو فيلم هاي مهمش است و دهه ۲۰ آن را ساخته در واقع در نقش خون آشام فيلمش از يك خون آشام واقعي استفاده كرده. به جاي دستمزد هم قرار است خون ستاره زن فيلمش را به دراكولا بدهد.
كتاب 
«زندگي علامه محمدحسين طباطبايي» كه يك جور بيوگرافي اين عالم بزرگ است، تازگي از طرف انتشارات روايت فتح به بازار آمده. اين زندگي نامه را حبيبه جعفريان نوشته كه پيش تر انتشارات روايت فتح از او سه كتاب از مجموعه «شهيد به روايت همسر» مربوط به چمران، همت و باكري چاپ كرده بود. قيمت كتاب ۷۵۰ تومان است.
فرهنگسرا
امروز در فرهنگسراي جوان يك شب شعر بزرگ برگزار مي شود به نام «فرصت سبز» كه اگر اهل شعر و شاعري هستيد بد نيست سري به آن بزنيد. نمايشگاه «مروري بر آثار نگارگري ايران» و همين طور «بهزاد در خاطر و خيال من» در مركز فرهنگي صبا (ميدان فلسطين، نبش سينما فلسطين) امروز هم برقرار است. نمايشگاه نقاشي هاي مدرن لادن علوي در نگارخانه برگ هم، هم چنان ادامه دارد. براي نقاشي ديدن و در جريان موقعيت هنرمندان نقاشي معاصر ايران قرار گرفتن مي توانيد امروز سري به گالري سيحون واقع در مجموعه فرهنگي نياوران بزنيد و آثار پذيرفته نشده در بخش نهايي دو سالانه نقاشي تهران را تماشا كنيد.
موسيقي 
اول اين كه بعد از كنسرتي كه گروه پرجمعيت پارت اوايل آذر داشتند، حالا نوار وCD  شان را هم به بازار ارائه كرده اند. اسم آلبوم هست «رقص مهتاب.» شركت ترنم اشكمهر اين آلبوم را تهيه كرده، دوم هم اين كه امروز در تالار وحدت يك كنسرت برقرار است. كنسرت گروه سنتي هم آوا به نام «سوگ سهراب» (نام ورنامه باستان).
تئاتر
در مجموعه تئاتر شهر اين نمايش ها را امروز مي توانيد ببينيد: سوگ سياوش (پري صابري) ساعت ۳۰:۱۹، چهار حكايت از چندين حكايت رحمان (عليرضا نادري نجف آبادي) ساعت ۱۹، بحرالغرائب (آتيلا پسياني) ساعت ۳۰:۱۸، هشتمين خوان (آروين دشت آراي) ۳۰:۱۸، دوستت دارم با صداي آهسته (زهرا صابري) ساعت ۴۵:۱۷ و خاطرات يك دزد (كامبيز اسدي) ۴۵:۱۸.
تلويزيون 
امشب، ديدن يك قسمت ديگر از مجموعه كيف انگليسي را فراموش نكنيد. شبكه يك، ساعت ۲۲. شبكه ۲ هم ساعت ۲۱ سريال پهلوانان نمي ميرند را پخش مي كند. شبكه ۵ ساعت ۱۹ سريال وسترن اش را با نام سواران كوچك پخش مي كند و شبكه ۳ هم يك قسمت از مجموعه «فردا دير است» را نشان مي دهد. اگر خواستيد تكرار سريال پزشكان را هم ببينيد، ساعت ۲۳ بزنيد كانال۵. امشب، در همين ساعت يك فوتبال زنده هم از شبكه ۳ پخش مي شود.
جواد رسولي

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
سفر و طبيعت
طهرانشهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |