چهارشنبه ۱۰ دي ۱۳۸۲ - چهارشنبه ۱۰ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۶۸ - شماره ۳۲۶۸
روزي كه ويران شد آنجا بوديم
ارگ بم؛ عروس نيمه جان
000339.jpg
صبح بود كه به بم رسيديم. اينجا بم بود؟ نه بم نيست.
هارميك هنرچيان 
گزارشي از دو دانشجوي معماري كه صبح جمعه با عروس خشتي گلي وعده ملاقات داشتند، به سويش حركت كردند، اما آن را نيمه جان يافتند؛
نزديكي هاي طلوع بود كه احساس كرديم تختخواب و كل هتل در حال لرزيدن است. همه مسافران هتل سراسيمه از اتاق هايشان بيرون آمده بودند. من چون مدتي قبل نيز چنين تجربه اي را در تهران داشتم آنچنان هول نشدم و آن را پس لرزه هاي زلزله اي گرفتم كه در جاي ديگري اتفاق افتاده و نه در كرمان.
صبح زود حوالي ساعت ۳۰/۶ يك ماشين كرايه كرده و عازم ديدار از ارگ قديم و با شكوه بم شديم، اما خيالات و افكار خوب ما در همين نقطه پايان يافت، در ماشين بوديم كه راديو اعلام كرد مركز زلزله شهر بم بوده است.
ديگر ترس ، ورمان داشته بود، تنها در اين فكر بوديم كه ارگ بم چه شده است، كدام ديوارش ريخته يا اصولا امكان دارد اين دژ استوار آسيبي ببيند؟ در راه بم هيچ خبري نبود تا ساعت ۳۰-۸/۷ و حول و حوش ۱۵-۲۰ كيلومتري آن. اينجا بود كه ماشين هاي شتاباني را ديديم كه در جهت معكوس حركت ما بوق زنان در حركت بودند. در ۵ كيلومتري بم با روستاهاي فرو ريخته اي مواجه شديم، كم كم خودمان را براي ديدن صحنه هاي بدتر و دردآورتر آماده كرديم.
و اما بم... شايد درباره آن چيزي نگويم بهتر باشد، چون كلمه اي براي بيان آن پيدا نمي كنم. فقط خاك و آجر مانده بود و نخل هاي سر به فلك كشيده اي كه حتي زلزله نيز نتوانسته بود آنها را وادار به تعظيم كند. از ميان مردم هاج و واجي كه هنوز به عمق فاجعه پي نبرده بودند به سوي ارگ شتافتيم، هنوز هيچ يك از مسوولان به بم نرسيده بودند و همه چيز در بلاتكليفي بود. راننده گفت: «بعد از پيچ بعدي به دروازه ارگ مي رسيم.» پيچ را گذرانديم راننده ماشين را متوقف كرد و گفت: «اينجاست!! يعني اينجا بود؟!!»
هر چه دور و برمان را نگاه كرديم چيزي نديديم. پرسيديم: «پس كو؟ كجاست؟»راننده نيز با تعجب فراوان گفت: «آنجا روي آن تپه، آنجا بايد باشد.» تنها منظره روبه روي ما يك تل خاك به ارتفاع ۱۰-۱۵ متر بود و چند پسر بچه كه روي آن ايستاده بودند. اينجا دروازه با شكوه ارگ بود. اما نه دري داشت نه برجي. از تپه (دروازه) بالا رفتيم، در اينجا بود كه ارگ قديم جلوي چشمانمان قرار گرفت. ديگر نمي شد آن را بزرگترين بناي خشتي جهان ناميد، بلكه بايد آن را بزرگترين تل خاكي دنيا ناميد، انبوهي از خاك و خشت و آجر كه روي هم انباشته شده بود. نه از مسجد خبري بود نه از كاروانسرا و بازار، ميدان تكيه و محله، فقط و فقط، آجر و خاك و كاهگل هاي بر جاي مانده.
به سوي قلعه نظري افكنديم، يك دروازه مانده بود و يك ديوار كج و چند برج ناقص. به دنبال آتشدان و كلاه فرنگي آن گشتيم، چيزي پيدا نبود. حيران و وامانده وارد خرابه ها شديم.احساس مي كرديم كه اين موجود پير و استوار قديمي با يك نوع نيروي جاذبه خاص ما را به سوي خود مي كشد. مي خواستيم خودمان را قانع كنيم كه نه، ارگ از بين نرفته، هنوز پابرجاست يعني نمي تواند از بين برود، يا حداقل ريشه هاي آن در دل خاك زنده است. ولي هر چه پيش مي رفتيم اشك بيشتري در چشمانمان و آرزوهاي برآورد نشده بيشتري در دل هايمان جاي مي گرفت. مدتي ايستاديم و نگاه كرديم، حتي ديوار يا خشت سالم بر جاي مانده اي نيز اميدوارمان مي كرد. كم كم بعد از گذشتن آن حزن و اندوه اوليه متوجه شديم كه قسمت هايي از بخش هاي قديمي ارگ هنوز پابرجاست. مانند انسان هاي بااصالتي كه گذشت نسل ها نيز بر روي جاودانگي آنها تاثيري نمي گذارد.
آري، ارگ هنوز تنفس مي كرد، شايد به سختي ولي در هر حال نفس مي كشيد. درست است كه بار سنگين مردماني كه درون آن جان باختند (۱۳ دانشجويي كه شب را در آنجا گذرانده بودند به علاوه چند نگهبان) و خرابه هاي موجود بر روي بدن نحيف و نزار آن سنگيني مي كند. ولي با كمك و نوازش مردم خودش و مداواي زخم هاي عميق آن مي توان اين پير نگهبان را دوباره جان تازه اي بخشيد، همانگونه كه در طي قرون متمادي پيشينيان ما خون تازه درون رگ هاي آن دميده اند.اميدواريم روزي عروس سازه هاي خشتي و گلي جهان پيراهن عزا را از تن به درآورد و خوش چهره پيشين شود.
دانشجوي معماري 
دانشكده هنر و معماري دانشگاه آزاد واحد مركز

... و معماري پايدار
شهرهاي ما، تكنولوژي ما و معماري ما اين فريب را در ذهن ما ايجاد مي كند كه داريم طبيعت را كنترل مي كنيم. در حالي كه خود در كنترل طبيعت هستيم
۱۵ دانشجوي ممتاز معماري انتخاب كنيد، آنها را براي چهار روز در دنياي وحش رها كنيد وبگذاريد خودشان غذا و سرپناهشان را تهيه كنند. در آخر چه چيزي را بدست خواهيد آورد؟
معماري پايدار
اين هدف ما در انستيتوي اكوسا(ECOSA) است- يك سازمان كه به دنبال منافع مادي نيست و خودش را وقف تلفيق مفاهيم پايدار محيط زيست با طرح هاي حرفه اي كرده است.
به عنوان يكي از كارهايي كه در طول يك ترم ۱۶هفته اي انجام مي گيرد- تجربه اوليه گذراندن در طبيعت- در نظر دارد تا دانشجويان را به نقطه اي برساند تا درك درستي ازمحيط زيست طبيعي و اصول اوليه معماري پايدار بدست آورند.
چرا معماري پايدار براي ما واجب است؟
ساختمانها و خانه ها به تنهايي مصرف يك ششم منابع  آبي دنيا، يك چهارم چوب برداشت شده و دو پنجم سوخت هاي فسيلي و موادتوليد شده دنيا را در اختيار دارند. به علاوه، ساختمان ها نصف گازهاي گلخانه اي جهان را توليد مي كنند. طبق آمارهاي موجود، حجم ساخت و سازها در طي ۴۰-۲۰سال آينده، دو برابر خواهد شد و اين صنعت به يكي از پر مصرفترين صنايع دنيا تبديل خواهد شد. آلودگي موجود، ناشي از بي كفايتي و هدردادن منابع موجود در طرح هاي غلط است. مواد آلوده كننده، دست ساز جوامع خودمان اند و باعث بيمار شدن محيط زيست اطرافمان شده اند و يك سيستم زيستي ناسالم، نهايتا منجر به محيط زيستي ناپاك براي انسانها مي شود.
يكي از طرز فكرهايي كه باعث شده تا نسبت به آلودگي، بي تفاوت باشيم، اين است كه خودمان را از طبيعت جدا فرض مي كنيم در حالي كه به واقع خودمان جزئي از طبيعت هستيم. شهرهاي ما، تكنولوژي ما و معماري ما اين فريب را در ذهن ما ايجاد مي كند كه داريم طبيعت را كنترل مي كنيم. در حالي كه خود در كنترل طبيعت هستيم.
آموختن چگونگي آموزش معماري پايدار
ابتدا، سعي كردم تا دانشجوياني كه احساس خوب و متعالي در مورد محيط زيست داشتند را تبديل به طراحاني موفق كنم ولي طراحي، يك نوع هنر بسيار خاص است. زبان ها و احساسات، بسيار متفاوت هستند و بدبختانه نقش طراحي در جوامع ما به خوبي درك نشده است. سپس در سال ۱۹۸۱ من انستيتو اكوسا را پايه گذاري كردم تا درست برعكس كار بالا را انجام دهم؛ به طراحان آموزش دهم تا به محيط زيست توجه و وابستگي پيدا كنند. هدف من تنها اين نبود كه معماري پايدار را جزو برنامه هاي آموزش مرسوم وارد كنم بلكه مي خواستم روش هاي متداول آموزش معماري را دوباره سازي و طراحي كنم تا حساسيتي جدي را نسبت به تجربيات معماري بوجود آورم.
بحث هاي فراواني درباره طراحي پايدار و نحوه رسيدن به آن در محافل آكادميك مطرح است.
برنامه ما اين است كه مسووليت اموري كه در زمينه معماري اتفاق مي افتند و اموري كه تغيير مي كنند را به عهده بگيريم تا يك گونه دوستي و مشاركت را بوجود بياوريم. اكنون يك نوع انشعاب دوگانه در زمينه ساختمان هايي كه با اصول طراحي پايدار ساخته شده اند و چيزهايي كه در زمينه معماري انجام مي گيرد، بوجود آمده. من اعتقاد دارم ما نبايد تنها به وجه فيزيكي معماري پايدار توجه كنيم بلكه بايد به زمينه هاي اقتصادي، معنوي و فرهنگي آن نيز نگاهي بيافكنيم.
به صراحت مي توان گفت كه اكثر ساختمان هاي سبز و پايدار ما همه وجوه معماري پايدار، به جز وجه فيزيكي آن را رد مي كنند و اغلب معماران، اصول معماري پايدار را قبول ندارند. ما سعي داريم تا پايداري و محيط زيست را وارد اصول طراحي معماري كنيم.
برنامه درسي جديد
يك سيستم آموزش معماري پايدار چگونه بايد باشد؟ من اعتقاد دارم كه بايد يك برنامه كاملا جديد را از پايه طرح ريزي كرد. براي مدارس معماري اين كافي نيست كه دروس مربوط به آن را بصورت واحدهاي اختياري در اختيار دانشجويان قرار دهند.
اكثر برنامه هاي آموزشي معماري پروژه هايي هستند كه حول يك مركزيت واقع شده اند، تاكيد قوي بر روي يك پروسه فرضي و آزاد و خلاقانه، به طوري كه هر شخص به طور مجزا بر روي پروژه اي خاص آزادانه فعاليت مي كند، بدون هيچگونه كار مشترك با افراد حاضر در كلاس، در آخر نيز يك ساختمان منفعل به وجود مي آيد كه توسط اساتيد ارزش گذاري مي شود.
در مقابل، برنامه هاي درسي ما در اكوسا بر اساس يك سري روابط جديد بين طرح ها و تعاليم موجود تشكيل شده اند:
-اتحاد حسي دوباره با طبيعت 
-آموختن از سيستم هاي طبيعي 
-تمرين بر روي مفاهيم سيستم هاي مختلف 
-كشف دوباره معرفت هاي سنتي 
-توسعه مفاهيم زيباشناسانه همراه با مفاهيم بومي 
-استفاده از ابزارها و موادي كه در اولويت واقع شده اند
-آموختن از تجربيات افراد پيشرو
-حل كردن مشكلات به صورت مشترك و گروهي 
-آموختن در طي كار بر روي پروژه هاي واقعي 
پذيرفتن مسووليت تاثيرات طراحي 
اين نحوه آموزش، سعي دارد تا از منزوي شدن و گوشه گرفتن معماران و معماري از مشكلات اجتماعي دوري بجويد. ايده مركزي اين برنامه اين است تا يك نوع حركت همه جانبه را كه بر روي محيط زيست سالم در تمام دنيا تمركز دارد به وجود آورد.
اين طرز برخورد ملزم اين است تا اين درك به وجود آيد كه يك پروژه چه تاثيرات وسيعي مي تواند داشته باشد. دانشجويان اكوسا تشويق مي شدند تا به يك ديد وسيع در اين مورد دست يابند.
آنها به جاي اينكه فقط بر روي پروژه تمركز كنند، بر روي تمام تاثيرات محتمل ناشي از آن فكر مي كنند، هم تاثيرات زيست محيطي و هم اجتماعي. سپس به دنبال راههايي براي كاهش اين تاثيرات مي گردند در حالي كه بر روي ايده هاي خود براي راضي نگه داشتن كارفرما نيز فكر مي كنند.
دانشجويان اكوسا بر روي پروژه هاي واقعي با نيازهاي واقعي يك كارفرما كار مي كنند. ما اين موضوع را مي فهميم كه براي پرواز دادن تفكرات و تخيلات سرشار دانشجويان بايد آنها را آزاد گذاشت ولي در جايي نيز واقعيت به ميان مي آيد و محدوديت هايي به وجود مي آورند، پس بايد آنها را براي مواجهه با اين مشكلات آماده كرد.
دانشجويان بر روي پروژه ها به صورت گروهي كار مي كنند و مشكلاتشان را با بحث و گفت وگو و مشاركت حل مي كنند. به عنوان معماران آينده، اين تجربه به آنها كمك مي كند تا تبديل به راهبري موفق در يك گروه شوند تا رئيس يك گروه.
بخش ديگري از برنامه آموزشي ما، آوردن معماران شناخته شده جهاني كه در زمينه معماري پايدار تجربياتي داشته اند، است:در كنار همه اينها، اين مدرسه هر روزه شاهد سخنراني ها و كنفرانس هايي در زمينه هاي كاملا متفاوت مانند اقتصاد، محيط زيست، جامعه شناسي، اقتصاد، تغييرات جهاني، فرم و نوع در طبيعت و سيستم هاي منظومه اي فعال است.همچنين اين مدرسه سفرهاي ۴-۵ روزه اي را نيز به نقاط مختلف با زمينه هاي زيست محيطي و بومي گوناگون تدارك مي بيند تا آنها را با شرايط گوناگون كاري آشنا كند.
در آخر
من واقعا اعتقاد دارم كه نقش معماران در حال تغيير است و اگر اين حرفه و نحوه آموزش آن تغيير نيابد، معماري بااين خطر كه به حاشيه رانده شود مواجه خواهد بود.
همانطور كه اريك فرامپتون در مطلبي تحت عنوان «بيرون از خط ديد: انتقاد جامعه شناسي از معماري» اظهار نموده: «معماران اندكي به اين مساله توجه مي كنند كه تنها ۶۵ درصد ساخت و سازها در جوامع پيشرفته امروز تحت نظارت و آگاهي صاحبان اين حرفه قرار دارند.»
منبع:آرچيتك چرويك 
مترجم: هارميك هنرچيان

ميرميران ،معمار ۸۲
سه شنبه پيش مراسم برگزاري جايزه بزرگ معمار ۸۲ به پايان رسيد  و در پايان برندگان اين سومين دوره معرفي شدند.
ساختمان كانون وكلاي ايران اثر سيد هادي مير ميران رتبه اول اين مسابقه را به خود اختصاص داد.
ما امروز اين ساختمان را كه بنا به اطلاعيه موسسه معمار نشر برگزار كننده اين مسابقه، به دليل نماي شاخص و تقسيم مناسب سطح فضا و برخورداري از انسجام لازم به مقام اول دست يافت، معرفي مي كنيم.
به كمك عكس هايي از كامران عدل كه در شماره دوم مجله معماري ايران Iran Journal of Architecture منتشر شده است.در شماره هاي بعدي ديگر اثرهاي برنده معرفي خواهند شد.
جايزه بزرگ معمار با هدف حمايت از حركت هاي پيشرو دفاعي بخش و سرمشق ساز درمعماري كشور و مستند سازي تحولات معماري معاصر در سال ۱۳۸۰ تاسيس و تاكنون ۲ دوره آن برگزار شده است.

ساختمان كانون وكلاي دادگستري
حضور شگفت آورانه نور
000342.jpg
ساختمان كانون وكلاي دادگستري در ابتداي خيابان آرش، حوالي ميدان آرژانتين قرار دارد، يك ساختماني شرقي، غربي در زميني به ابعاد ۱۸ در ۵۴ متر.
ساختمان اينگونه به نظر مي رسد: «دوبلوك مسي كه توسط باند سفيد سيماني احاطه شده اند.»
اما شگفت آور وقتي است كه پايتان را به داخل بنا مي گذاريد. هادي ميرميران: «با در نظر گرفتن طول زياد ساختمان و شرقي غربي بودن بنا نوررساني به طبقات از سقف انجام مي گيرد و اگر شما در طبقه پاييني بايستيد متوجه مي شويد نور به اندازه كافي وجود دارد. نوري كه حضور شما را سرشار از احساس تعليق مي كند، سرتان را كه بالا ببريد تا به آسمان نگاه كنيد، شكاف مياني ساختمان، اين هدايت كننده نور و تعليق به داخل ساختمان، بازتر مي شود. وقتي بالاتر مي رويد و در راهروهايي كه به ديواره هاي جانبي نچسبيده اند گام بر مي داريد، از زواياي ديگر اين شكاف كف و ديواره هاي راهرو را نگاه مي كنيد، تعليق و شناور بودن را در ساختمان جور ديگري تجربه مي كنيد.»
براي نشان دادن عدالت، هادي ميرميران از ديوارهاي شرقي و غربي كمك گرفته است، عنصري را كه او براي اين منظور استفاده كرده است، دو ذوزنقه بر عكس ولي هم اندازه در مقابل هم است.
كاربرد مس و برنج در پرداخت هنرمندانه دو سطح بدنه نقش رقيب تشديدكننده تضاد نسبت به فضاي شفاف خالي احاطه كننده اطراف را دارد.

با فنجاني چاي
معماران! اطمينان مردم را جلب كنيد
چند بار به خاطر ضعف احساسي، پشت واژه عقل مخفي شده ايم؟
چند بار به خاطر نفس مكار پشت واژه عشق فرار كرده ايم؟... كما اينكه مي دانيم هر دو مسير عشق و عقل، به حقيقت ختم مي شود... آيا ممكن است براي فرار از مسووليت يا احيانا تنبلي يا ناداني، همه تقصيرها را به گردن بساز بفروش ها انداخته باشيم؟ اگر معماري يك ناموس اخلاقي باشد، براي جلب اطمينان مردم بايد خيلي تلاش كنيم. تلاشي كه هم سخت است و هم لذت بخش. بعضي از تقليدها بايستي به خلاقيت تبديل شوند و همه مردم بايستي مشاركت كنند. معماري با مردم خيلي بهتر از معماري براي مردم است و فرداي خوب از (همين) امروز شروع مي شود.

اين برج تمام نشدني!
000345.jpg
پروژه ساخت بلندترين برج ايران يا همان برج مخابراتي - تلويزيوني ميلاد، همچنان ادامه دارد. برج ميلاد كه چهارمين برج بلند دنياست و بر روي تپه هاي گيشا واقع شده، هم اكنون شاهد مرحله سوم از نصب سازه راس است و پيش بيني مي شود تا پايان سال ۸۴ تكميل شده و به بهره برداري برسد. تاكنون براي احداث اين برج بيش از ۳۳۰ ميليارد تومان هزينه شده است و كارشناسان، پيش بيني مي كنند كه تكميل اين پروژه، ۲۰۰ ميليارد ديگر هزينه احتياج داشته باشد.
البته رستوران واقع در طبقه پنجم راس برج - اگر به اتمام برسد- بزرگترين رستوران گردان جهان خواهد بود.

يك پرسش  يك مسابقه
000348.jpg
كميته جايزه بركلي، موضوع مسابقه سال ۲۰۰۴ خود را به يك پرسش اختصاص داده است.
«با گردش در شهر خود به بررسي وضعيت بي خانمان ها و افرادي كه به كمك آنها اشتغال دارند،  بپردازيد؛ بنابر يافته هايتان، پيشنهادات شما براي بهبود اوضاع افراد بي خانمان كه معتقديد مي توان به آنها كمك كرد، چيست؟ درباره آنچه يافته ايد، مقاله اي متقاعدكننده براي يك روزنامه اجتماعي و بانفوذ بنويسيد.»
اين سوال نه چندان كوتاه و مقاله اي كه براساس آن نوشته مي شود، جايزه بركلي سال ۲۰۰۴ را به خانه يكي از شركت كنندگان خوشبخت اين مسابقه خواهد فرستاد، به همين سادگي!

زندگي نامه: سيد هادي ميرميران
000351.jpg
سيدهادي ميرميران ۵۸ سال پيش در قزوين متولد شد، او كارشناسي ارشد معماري خود را از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران ۳۵ سال پيش با بالاترين نمره دريافت كرد. فعاليت حرفه اي او را مي توان به سه دوره تقسيم كرد.
بين سال هاي ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷: او در شركت ملي فولاد ايران و در سازمان برنامه ريزي شهري در كارگاه معماري اش، سمت رياست معماران را داشت.
بين سال هاي ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷: در شركت خانه سازي ايران رياست قسمت طراحي را برعهده داشت و در سازمان خانه سازي و توسعه شهري اصفهان نيز سرمعمار قسمت طراحي بود.
از سال ۱۳۶۷ تاكنون: او مدير شركت مشاور نقش جهان پارس است.

استاد دانشگاه
000354.jpg
سيد هادي ميرميران همچنين در آموزش معماري فعال است.
- استاد دانشگاه علم و صنعت دانشكده معماري از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۶
- استاد دانشگاه آزاد اسلامي، دانشكده هنر معماري واحد مركز از سال ۱۳۷۷ تاكنون 
- استاد دانشگاه آزاد اسلامي، دانشكده معماري شيراز از سال ۱۳۷۴ تاكنون 
- استاد دانشگاه آزاد اسلامي، دانشكده معماري همدان از سال ۱۳۷۴ تاكنون 
- از سال ۱۳۶۸ او در زمينه تهيه مقالات فعاليت كرده است كه از آخرين اين مقالات كه به هجده عدد مي رسند، مي توان به مقاله «تاثير معماري اسلامي بر سازه هاي مذهبي مسيحيان و كليميان» اشاره كرد كه در سال گفت وگوي تمدن ها در دانشگاه پرديس اصفهان ارائه شد.

افتخارات او
000357.jpg
يكي ديگر از آخرين مقالات او «معماري نوين ايران» در گردهمايي «معماري يك دنياي درحال تحول» در موزه هنرهاي معاصر در سال گذشته ارائه شد.
هادي ميرميران همچنين در گردهمايي هاي تخصصي و ارائه مقالات فعال است.
افتخارات شخصي او:
- دريافت تقديرنامه از سوي جامعه مهندسان مشاور ايران به خاطر «معرفي» معماري ايران در سال ۱۳۷۵
- برنده «جايزه مهراز۱۳۸۲ »
- انتخاب شده به عنوان معمار برتر توسط مهندسان معمار ايران در سال ۱۳۸۲.

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |